سرمقاله : درنگى در باب «جهانى شدن» یا «جهانى سازى»
آرشیو
چکیده
متن
واژه هاى فلسفى، سیاسى و اجتماعى و... هر روز مثل برق و باد با سرعتى سرسام آور به سراغ جوانان ما مى آیند و هجوم یکباره و انبوه این مصطلحات، فرصت و مجال تفکر را از برخى جوانان مى گیرد. اما بر همه فرزانگان و فرهیختگان به خصوص نسل جوان ما لازم است که اندکى در معنا و مفهوم این واژه ها تأمل کنند و بى درنگ و بدون تأمل، آن ها را نپذیرند. واژه "Globalization" امروز یکى از همین واژه هاست. برخى این واژه را به «جهانى شدن» ترجمه مى کنند و برخى به «جهانى سازى». مفهوم جهانى شدن، حکایت از روند و سیرى طبیعى و انفعالى و غیرارادى دارد که مى توان با واژه «پروسه» از آن یاد کرد. اما مفهوم جهانى سازى، از پروژه اى حکایت مى کند که با اراده و انتخاب و از موضع فاعلیت ـ و نه انفعال ـ صورت مى پذیرد. اگر روند و سیر تحولات سیاسى و اقتصادى و فرهنگى به طور طبیعى به سوى جهانى شدن باشد، چندان واکنشى را در ما ایجاب نمى کند. اما اگر قرار باشد عده اى خاص مثلاً تئوریسن هاى سیاسى و فرهنگى غرب و به خصوص امریکا براى همه جهان فکر کنند و تصمیم بگیرند و مصوبات و تصمیمات خود را به اجرا بگذارند و بر این امر نام "Globalization" بگذارند، این جاست که مى بایست ما کاملاً به هوش و دقیق باشیم تا در این پروژه، مستهلک نشویم و هویت خویش را از دست ندهیم و در فرهنگ و فلسفه و اندیشه غربى ذوب نشویم.
رویکرد ما به مسأله، جهانى سازى که مى توان آن را معادل واژه «Globalism» دانست به چند گونه مى تواند باشد:
1. انفعال محض و تسلیم بى قید و شرط; 2. اعراض محض; 3. برخورد انتقادى. ما معتقدیم که نمى توان چشم ها را بر حقایق و واقعیات جهان بست، بلکه باید با دیدى باز و دقیق به سراغ اتفاقات امروز جهان رفت و آن ها را در بوته نقد و بررسى قرار داد و موضع مناسب براساس اصول و معیارهاى دینى در برابر آن ها اتخاذ کرد. بنابراین ما با دو رویکرد اول و دوم مخالفیم و تنها رویکرد سوم را عاقلانه و حکیمانه مى دانیم. فرهنگ قرآنى به ما تعلیم مى دهد که "فبشر عبادى الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه" (زمر: 17) اى پیامبر بشارت ده کسانى را که اقوال را مى شنوند و سپس بهترین آنها را تبعیت مى کنند. از دیدگاه اسلام، ناسیونالیسم و ملیت پرستى آن گاه که در عرض خداپرستى و دیندارى قرار گیرد، نادرست است و مى توان نظر اسلام را با نوعى انترناسیونالیسم و جهان وطنى موافق دانست، اما باید توجه کرد که آنچه امروزه تحت عنوان جهانى سازى مطرح مى شود، حکومت و مدیریت جهان براساس حاکمیت خدا و ارزش هاى الهى نیست و تناسبى با جهان وطنى اسلامى ندارد. در فرایندهایى که امروز تحت عنوان جهان گسترى مطرح مى شوند، آنچه براى ما مهم است و مى بایست مورد توجه قرار گیرد، فلسفه ارزش ها و منطقى است که زیربنا و پشتوانه این فرایندهاست. اسلام خود اولاً و بالذات، ایده جهان گسترى را به ما تعلیم مى دهد و این آموزه، آموزه اى قرآنى است و قرآن نیز کتاب هدایت همه انسان هاست; "شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن هدى للناس"(بقره: 185); ماه رمضان ماهى است که در آن قرآن نازل شده است، کتابى که براى همه انسان ها کتاب هدایت است. آن چه مهم است این است که جهان گسترى باید براساس ایمان به خدا و تعالیم آسمانى خالق جهان باشد.
به نظر ما آنچه امروز براساس قرائن و شواهد متعدد به دست مى آید این است که از دیدگاه دولت هایى همچون دولت امریکا معناى واژه "Globalization" جهانى سازى است نه جهانى شدن. متأسفانه برخى چنین پنداشته اند که این فرایند براى ما فرصتى طلایى محسوب مى شود و شایسته و بایسته است که ما هم در این روند وارد شویم. به نظر ما نخست باید دید کنشگران جهان در این تحولات و رویدادها چه جوامع و دولت هایى هستند؟ اگر مقصود از «گلبالیزیشن»، امریکایى کردن همه جهان است ـ چنان که این معنا از قرائن متعدد هویداست ـ نه تنها این پدیده، فرصتى طلایى براى ما محسوب نمى شود، بلکه تهدیدى جدى براى فرهنگ و ملیت و دیانت ما به شمار مى رود.
پدیده جهانى سازى از جهات مختلفى براى ما حائز اهمیّت است: از جهت سیاست، از جهت فرهنگ و از جهت رسانه و اطلاع رسانى. آنچه بیش از سایر جهات براى ما مهم است، بررسى فرایند جهانى سازى و نحوه تعامل آن با فرهنگ دینى است. بدون شک هویت ما، هویتى دینى است و اگر در فرایند جهانى سازى، هویت دینى ما از دست برود، دیگر هیچ عنصر ثابت و پایدار و مقاومى که مقوم هویت ما باشد، در دست نخواهیم داشت. مقاومت در برابر جهانى سازى غربى و به ویژه امریکا، ضرورتى است اجتناب ناپذیر و محتاج عزم و اراده اى استوار از سوى فرهیختگان است.
رویکرد ما به مسأله، جهانى سازى که مى توان آن را معادل واژه «Globalism» دانست به چند گونه مى تواند باشد:
1. انفعال محض و تسلیم بى قید و شرط; 2. اعراض محض; 3. برخورد انتقادى. ما معتقدیم که نمى توان چشم ها را بر حقایق و واقعیات جهان بست، بلکه باید با دیدى باز و دقیق به سراغ اتفاقات امروز جهان رفت و آن ها را در بوته نقد و بررسى قرار داد و موضع مناسب براساس اصول و معیارهاى دینى در برابر آن ها اتخاذ کرد. بنابراین ما با دو رویکرد اول و دوم مخالفیم و تنها رویکرد سوم را عاقلانه و حکیمانه مى دانیم. فرهنگ قرآنى به ما تعلیم مى دهد که "فبشر عبادى الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه" (زمر: 17) اى پیامبر بشارت ده کسانى را که اقوال را مى شنوند و سپس بهترین آنها را تبعیت مى کنند. از دیدگاه اسلام، ناسیونالیسم و ملیت پرستى آن گاه که در عرض خداپرستى و دیندارى قرار گیرد، نادرست است و مى توان نظر اسلام را با نوعى انترناسیونالیسم و جهان وطنى موافق دانست، اما باید توجه کرد که آنچه امروزه تحت عنوان جهانى سازى مطرح مى شود، حکومت و مدیریت جهان براساس حاکمیت خدا و ارزش هاى الهى نیست و تناسبى با جهان وطنى اسلامى ندارد. در فرایندهایى که امروز تحت عنوان جهان گسترى مطرح مى شوند، آنچه براى ما مهم است و مى بایست مورد توجه قرار گیرد، فلسفه ارزش ها و منطقى است که زیربنا و پشتوانه این فرایندهاست. اسلام خود اولاً و بالذات، ایده جهان گسترى را به ما تعلیم مى دهد و این آموزه، آموزه اى قرآنى است و قرآن نیز کتاب هدایت همه انسان هاست; "شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن هدى للناس"(بقره: 185); ماه رمضان ماهى است که در آن قرآن نازل شده است، کتابى که براى همه انسان ها کتاب هدایت است. آن چه مهم است این است که جهان گسترى باید براساس ایمان به خدا و تعالیم آسمانى خالق جهان باشد.
به نظر ما آنچه امروز براساس قرائن و شواهد متعدد به دست مى آید این است که از دیدگاه دولت هایى همچون دولت امریکا معناى واژه "Globalization" جهانى سازى است نه جهانى شدن. متأسفانه برخى چنین پنداشته اند که این فرایند براى ما فرصتى طلایى محسوب مى شود و شایسته و بایسته است که ما هم در این روند وارد شویم. به نظر ما نخست باید دید کنشگران جهان در این تحولات و رویدادها چه جوامع و دولت هایى هستند؟ اگر مقصود از «گلبالیزیشن»، امریکایى کردن همه جهان است ـ چنان که این معنا از قرائن متعدد هویداست ـ نه تنها این پدیده، فرصتى طلایى براى ما محسوب نمى شود، بلکه تهدیدى جدى براى فرهنگ و ملیت و دیانت ما به شمار مى رود.
پدیده جهانى سازى از جهات مختلفى براى ما حائز اهمیّت است: از جهت سیاست، از جهت فرهنگ و از جهت رسانه و اطلاع رسانى. آنچه بیش از سایر جهات براى ما مهم است، بررسى فرایند جهانى سازى و نحوه تعامل آن با فرهنگ دینى است. بدون شک هویت ما، هویتى دینى است و اگر در فرایند جهانى سازى، هویت دینى ما از دست برود، دیگر هیچ عنصر ثابت و پایدار و مقاومى که مقوم هویت ما باشد، در دست نخواهیم داشت. مقاومت در برابر جهانى سازى غربى و به ویژه امریکا، ضرورتى است اجتناب ناپذیر و محتاج عزم و اراده اى استوار از سوى فرهیختگان است.