اخلاق و عرفان اسلامى از دیدگاه استاد مصباح یزدی
آرشیو
چکیده
متن
در ادامه سلسله درسهاى اخلاق استاد مصباح یزدى در تبیین وصایاى امام صادقعلیهالسلام به عبداللهبن جندب، در این شماره، بخش دوم از این سخنرانىها را پىمىگیریم. در بخش اول، درباره موضوعاتى چون گرایش فطرى انسان در تقرب به خدا، پیروى از اهل بیتعلیهمالسلام به عنوان عرفان حقیقى، بزرگترین خطر تهدید کننده سالک الىالله در دامهاى گسترده شیطان و برخى از ویژگىهاى دوستان اهلبیتعلیهمالسلام (عظمت آخرت در نظر آنان، نورانى بودن دلهاى ایشان، اجتناب از دنیاگرایى و انس با خدا) سخن به میان آمد.
قرآن و سنت، کیمیاى مورد جست و جوى بشر
به برکت پیروى از اهلبیتعلیهمالسلام، همه ما تا حدى راه سعادت را از شقاوت تشخیص مىدهیم. اما آنچه که در نظر ما کوچک و کم ارزش به حساب مىآید، براى کسانى که از این معارف بىبهرهاند، مانند گوهر گرانبهایى است که باید مدتها زحمتبکشند تا به آن دستبیابند. به برکت اهلبیتعلیهمالسلام، این گوهرها به راحتى به دست ما رسیده است. متاسفانه به همین دلیل، گاهى در زندگى به آنها چندان اهمیت نمىدهیم و آنها را خوب به کار نمىگیریم; تصور مىکنیم براى رسیدن به سعادت، باید به دنبال چیزى گشت که نه در کتابى باشد و نه کسى درباره آن بحثى کرده باشد. ولى چنین نیست. آنچه براى سعادت ما اهمیت داشته، در کتاب و سنتبیشتر بر آن تاکید گردیده و به صورت واضحتر بیان شده است; زیرا خدا خود مىخواهد که بندگان را به قرب خویش برساند. بنابراین، نباید آنها را کم اهمیت تلقى کنیم و دنبال چیزهایى عجیب و غریب باشیم.
محاسبه نفس
یکى از موضوعاتى که در روایات بر آن بسیار تاکید گردیده و علماى اخلاق دربارهاش بسیار بحث کردهاند، مساله «محاسبه نفس» است. در این روایت نیز بر این مساله تاکید شده که هر کس باید از خود حساب بکشد و دست کم، در هر شبانه روز، یک بار خود را محاسبه کند. بهترین موقع براى این کار شبهاست که پیش از خواب، دست کم، چند دقیقه در رفتارمان تامل کنیم و ببینیم که آیا کارهایى که انجام دادهایم درستبوده استیا نه. اگر خطایى انجام دادهایم، به آن معترف باشیم و در صدد جبران آن برآییم.
امام صادقعلیهالسلام در این روایتبه این جندب مىفرمایند: «یاابن جندب، حق على کل مسلم یعرفنا ان یعرض عمله فی کل یوم و لیلة على نفسه فیکون محاسب نفسه، فان راى حسنة استزاد منها و ان راى سیئة استغفر منها لئلا یخزى یوم القیمة»; (1) اى پسر جندب، بر هر مسلمانى که ما را مىشناسد، لازم است که در هر روز و شب، اعمالش را بر خود عرضه بدارد و از نفس خود حساب بکشد; اگر کار خوبى در آنها یافت، بر آن بیفزاید و اگر کار زشتى یافت، طلب بخشایش نماید تا در قیامت دچار رسوایى نگردد.
عامل وادار سازنده انسان به محاسبه
امام صادقعلیهالسلام در این روایت، بر این نکته تاکید دارند که هر مسلمانى که ما را مىشناسد، خود را به ما منتسب مىکند و مىخواهد برنامه زندگیش را از ما بگیرد، باید کارهاى خود را وارسى کند. این از جمله ویژگىهایى است که خداى متعال به روح انسان عطا کرده که مىتواند بر اعمال خود نظارت و مراقبت داشته باشد. این یکى از مسائلى است که بسیارى از فیلسوفان جهان در آن متحیر ماندهاند. هر کس معمولا مىتواند به جز خود نظر داشته باشد و به او بنگرد، اما اینکه بتواند به خودش هم نظر داشته باشد از ویژگىهاى مهم روح آدمى است. کسانى که درباره معرفت نفس مطالعاتى دارند، به خوبى به این واقعیت پىبردهاند که انسان موجودى است که مىتواند خود را تشویق کند، تنبیه نماید، توبیخ کند و... . اینکه این چه خصوصیتى است نیاز به بحثى مفصل دارد، اما گذشته از آن، یکى از الطاف خداوند است که به انسان مرحمت کرده است. بنابراین، مورد تاکید است که در هر شبانه روز، دست کم، یکبار اعمال خودرابررسى کند; ببیندآیا کار خوبىانجام دادهاستیا نه.
طبق این روایت، انسان باید حسابرس اعمال خود باشد، اگر کار خوبى در اعمالش مشاهد کرد، توجه داشته باشد که لطفى از جانب خداست، از او توفیق بخواهد که آن کار را بیشتر انجام دهد. در روایات دیگرى آمده است که در چنین حالتى، ابتدا خدا را شکر گزارد، سپس از او بخواهد که توفیق عنایت کند تا فردا کارهاى بهتر و بیشترى انجام دهد. اگر هم لغزشى در اعمال خود مشاهده کرد، تدارک کند و پیش از همه، توبه نماید. البته گاهى توبه لوازمى دارد; مثلا، اگر عملى از او فوت شده، قضا نماید یا اگر حقى از کسى ضایع ساخته، ادا کند و یا چنانچه کار زشت دیگرى انجام داده، آن را جبران نماید تا کارهاى بد در روح او رسوخ نکند و در نهایت، در قیامت نیز رسوا نشود.
امام صادقعلیهالسلام در کلمات خود، ضمن اشاره به محاسبه، این نکته را هم متذکر مىشوند که «لئلا یخزى یوم القیمة»; تا در قیامت، رسوا نگردد. این هشدار ایجاب مىکند تا ما توجه نمانیم و کارى نکنیم که در قیامت رسوا شویم. در آن صورت، دیگر راهى براى جبران وجود نخواهد داشت و به حسرت مبتلا خواهیم شد. از نظر روحى، چنین هشدارهایى مهم و مؤثر است; زیرا تا وقتى انسان سود یا ضرر کارى را درک نکند نسبتبه انجام یا ترک آن رغبتى نشان نمىدهد. عاملى که انسان را وادار به انجام کارى مىکند، نوعى نفع و مصلحتى است که از کار عاید او مىشود. یا آنچه او را از انجام آن باز مىدارد، ترس از گرفتارى است. اگر بخواهیم برنامه صحیحى اجرا کنیم، باید فواید آن را در نظرمان مجسم نماییم تا انگیزهاى براى انجام آن داشته باشیم و آن را بهتر انجام دهیم. عدم توجه به این مسائل و در نتیجه، کار بدون انگیزه موجب مىشود انسان تنبل بار بیاید و مسائل را جدى نگیرد. بنابراین، براى جلوگیرى از پشیمانى - که از هر عذابى دردناکتر است - انسان باید از همین حالا به حساب خود رسیدگى کند.
یکى از اسمهاى قیامت، «یوم الحسرة» است. مساله پشیمانى به قدرى مهم است که یکى از نامهاى قیامتبدان خوانده شده است. یکى دیگر از نامهاى ان «یوم الحساب» است. اگر انسان توجه نداشته باشد که روزى به کارهایش رسیدگى مىشود و از او حساب مىکشند، احساس مسؤولیت نمىکند و به فکر نمىافتد که به کارهایش سرو سامانى بدهد، کارى را ترک کند یا به کارى همت گمارد. اما اگر بداند که مساله جدى است، به جزئیات کارهایش هم رسیدگى مىکند. در قرآن نیز به این حقیقت اشاره شده است که عذاب قیامتبه دلیل فراموشى روز حساب است; همان فراموشى که موجب مىشود انسان مرتکب کارهایى شود که در نهایت، عذاب ابدى به دنبال داشته باشد: «انالذین یضلون عن سبیلالله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب»(ص:26)عذاب براى کسانى است که روز حساب را از یاد بردهاند، هر چند ممکن ستبه آن اعتقاد نیز داشته باشند. اما اعتقاد آنها کمرنگ است، زنده نیست و در اعمالشان تاثیر نمىگذارد.
قرآن کریم داستان دو برادرى را نقل مىکند که یکى از آنها بىبند و بار بود و دراموالش، حساب و کتابى نداشت. برادرش هر قدر به او سفارش مىکرد که مراقب اعمال و کردار خود باشد، مىگفت: «ما اظن الساعة قائمة و لئن رددت الى ربی لاجدن خیرا منها منقلبا»(کهف:36); تصور نمىکنم قیامتى برپا شود و اگر به فرض (هم خدا و قیامتى باشد و) من به سوى خداى خود باز گردم، در آن جهان نیز از این دنیا منزلى بهتر خواهم یافت. قرآن با اشاره به این داستان، مىخواهد بگوید: چنین اعتقادى به معاد فایدهاى ندارد; زیرا رکن اساسى اعتقاد به معاد، اعتقاد به حساب است. ما همه در آن جهان زنده مىشویم تا نتیجه اعمالمان را ببینیم، و گرنه صرف اعتقاد به زنده شدن کارآیى ندارد. لازمه اینچنین اعتقادى هم توجه به عاقبت کار از همین دنیاست. بنابراین،درروایتى پیامبرصلى الله علیه وآله مىفرمایند: «حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا»; (2) پیش از آنکه به حساب شما برسند، خود را مورد محاسبه قرار دهید.
اگر چنین باورى در انسان وجود داشته باشد که روزى به همه اعمالش رسیدگى مىگردد و مطابق آنها دقیقا پاداش یا کیفر داده مىشود، به فکر محاسبه نفس خود مىافتد و از خود حساب مىکشد.
مراحل محاسبه
مساله محاسبه نفس به قدرى مهم است که حتى برخى از علما در این باره کتابهایى نوشتهاند. در این باره، آیات و روایات بسیارى داریم و بحثهاى فراوانى دربارهاش انجام گرفته است. در کتابهاى اخلاقى، دستورالعملهایى به افراد داده شده تا بتوانند بهتر به این مهم بپردازند.
محاسبه چهار مرحله دارد:
اول مشارطه است; یعنى، صبح انسان با خودش شرط کند که آن روز، وظایفش را به خوبى انجام دهد و از گناهان نیز بپرهیزد.
دوم مراقبه است; یعنى، در طول روز مراقب خود و اعمالش باشد تا از آنچه با خود عهد کرده تخطى نکند.
سوم محاسبه است، که در آخر شب، به حساب کارهاى خود برسد; بررسى کند که چه مقدار به وظایف خویش عمل کرده و چه مقدار کوتاهى داشته است.
چهارم معاتبه است.(برخى از علماى اخلاق این مرحله را براى محاسبه ذکر کردهاند.) یعنى، اگر انسان در محاسبه متوجه اشتباهاتى در رفتارش شد، خود را تنبیه کند تا لغزشهایش جبران شود; مثلا، خود را ملزم کند که روز بعد را روزه بگیرد یا مبلغى انفاق کند یا قدرى قرآن تلاوت نماید یا کار خیر دیگرى انجام دهد تا مافات جبران شود.
اما در مساله محاسبه، آنچه بیش از همه اهمیت دارد، نقش حساب کشیدن از خویش است; اگر کار خوبى انجام دادهبودیم، خدا را شکر کنیم و توفیق ادامه آن را بخواهیم و اگر قصور ورزیده بودیم، به فکر تدارک آن بیفتیم
نکاتى در باب محاسبه
در این باره، نکات مهم دیگرى نیز وجود دارد:
الف - اجتناب از گناه
اول اینکه انسان درباره گناه بیشتر بیندیشد که اصلا گناه یعنى چه؟ وقتى اعتقاد ما است که خداوند ما را آفریده و به ما اختیار انتخاب خوب و بد داده، راه خوب و بد را هم به ما نشان داده، عالم دیگرى نیز وجود دارد که در آن، به کارهایمان رسیدگى مىشود - کیفر و پاداش مىبینم - معنایش این است که باید از سرمایه عمرى که در اختیار دادیم به بهترین شکل، استفاده کنیم. این همان فلسفه زندگى انسان است. دین چنین دیدگاهى دارد: ما به این دنیا پا گذاشتهایم تا امتحان شویم، طى مراحلى خودسازى کنیم و به کمال برسیم تا در زندگى ابدى، از نتایج آن بهرهمند گردیم. بنابراین، باید توجه داشته باشیم که زندگانى این جهانى موقتى و در حکم زندگى جنینى نسبتبه زندگى دنیوى است. همانگونه که نطفه فقط چند ماهى را در شکم مادر مىگذراند، آن هم براى اینکه آماده زندگى این جهانى شود، ما هم در این برهه، براى زندگى ابدى آماده مىشویم، با این تفاوت که رشد جنبى قهرى بود، ولى رشد این جهانى اختیارى است. علاوه بر آن، زندگى جنینى با زندگى دنیوى از حیث مدت قابل مقایسه بود، ولى جهان آخرت به دلیل ابدى بودنش، به هیچ وجه، با زندگى این جهانى قابل مقایسه نیست.
به هر صورت، آنگونه که دین معرفى مىکند، این دنیا محل خودسازى و ابتلاست. باید خود را براى عالم دیگر بسازیم. اگر با این نگرش نگاه کنیم، مىبینم در مقابل سرمایهاى که از کف مىدهیم، چیزى به دست مىآوریم که براى زندگى ابدیمان بسیار سودمند است و باید خدا را شکر کنیم; «ان راى حسنة استزاد منها.» اما اگر نگرشى غیر از این داشته باشیم یا دچار غفلتشویم، در مقابل صرف سرمایه گرانمایه، بدبختى اخروى براى خویش مهیا ساختهایم. پس باید به فکر جبران آن بر آییم; «ان راى سیئته استغفر منها لئلا یخزى یوم القیمة.» میان این دو مطلب فرق بسیار است که کسى معاملهاى بکند، ولى از آن سودى نبرد، اما در هر صورت، سرمایهاش بر جاى باقى بماند و آنکه در معامله سود که نمىکند، ضرر هم مىکند و اصل سرمایه را از کف مىدهد. گناه کردن یعنى، از دست دادن سرمایه و خریدن زیان; از کف دادن عمر و سعادت اخروى و دچار عذاب ابدى گردیدن.
ب - توجه به کمیت گناهانى که انجام دادهایم
دوم اینکه وقتى فهمیدیم گناه بسیار زشت است، باید ببینیم چقدر گناه کردهایم و در صدد جبران آن برآییم. اینکه انسان به گناهان خود نزد خداوند اعتراف داشته باشد، بهتر از فراموشى یا انکار آنهاست، هر چند انسان نمىتواند مشخص کند که دقیقا هر روز از اول صبح تا شب، چند تا گناه کرده است; آن روز چند تا غیبت، چندتا دروغ، چند تا اهانتبه دیگران و... داشته است. بنابراین، حساب از دست انسان خارج مىشود. اگر دقت کنیم، مىبینیم چقدر وقت ما صرف گناه شده است. این مساله مهمى است که بتوانیم به کمیت گناهانمان بیندیشیم. این چنین است که محاسبه در تکامل انسان اثر مىگذارد و موجب مىگردد هر روز زندگى او نسبتبه گذشته بهتر شود.
ج - توجه به کیفیت گناهانى که انجام دادهایم
سوم توجه به کیفیت گناهان است. بعضى از گناهان به قدر هفتاد سال ارتکاب نوع دیگرى از گناه عظمت و اهمیت دارند، با آنکه ممکن است انجام آنها یک لحظه بیشتر طول نکشد. توجه به صغیره یا کبیره بودن گناه مهم است; مثلا، درباره غیبت و اهمیت آن روایات متعددى وارد شده که قبح بسیار آن را مىرساند. در این باره، به این نکته مهم نیز باید توجه داشت که درست استبرخى از گناهان صغیرهاند و اهمیتشان از کبایر کمتر است، اما باید دانست که کوچک شمردن گناهان صغیره، خود گناه کبیره به حساب مىآید و این از جمله دامهاى شیطان است که انسان را به غفلت مىافکند.
د - انجام همه واجبات
چهارم آنکه ترک واجبات نیز گناه است. شاید ابتدا تصورمان این باشد که ما نماز، روزه و وظایفى مانند آن را ترک نمىکنیم، پس کدام واجب را ترک کردهایم؟ این همان دام شیطان است; زیرا بسیارى ازتکالیف موردغفلت ماست، حتى آنان که به طور دایم، با فقه، آیات قرآن و سخنان اهل بیتعلیهمالسلام سر و کار دارند نیز از بسیارى واجبات غفلت مىکنند. نیکى به والدین، صله رحم، قضاى حاجت مؤمنى که اظهار حاجت کرده و بسیارى دیگر، همه از جمله واجبات است که ممکن است گاهى تا سالها، ما بهفکرانجام بسیارى ازآنهانباشیم. اگرواجبات اجتماعى وسیاسى را همبه آنها اضافه کنیم، مىبینیم تعدادشان چقدر بیشترمىشود. امروز به برکت انقلاب، مردم ما به مسائل سیاسى و اجتماعى خود تا حد بسیارى توجه پیدا کردهاند، ولى زمانى بود که از بسیارى از این وظایف غفلت داشتند، اگر چه هنوز هم عدهاى هستند که از این وظایف غافلند و آنها را جزو تکالیف خود بهشمار نمىآورند. امر به معروف، نهى از منکر، ارشاد جاهل، مبارزه با ظلم، مبارزه با انحرافات عقیدتى، فکرى و دینى و... از اهم واجبات است که کوتاهى در آنها گناه کبیره به حساب مىآید.
وقتى مىتوانیم به خوبى به همه این وظایف عمل کنیم که از قبل، براى فردایمان برنامهریزى کردهباشیم; جدولى از تکالیف فراهم آورده باشیم تا بتوانیم بهتر به آنها عمل کنیم.
ه - توجه به شروط صحت اعمال
پنجم مسالهاى است که گاهى به ظاهر موجب دلخوشى ما مىشود، غافل از آنکه این فقط تصور ما بوده که کارمان را به درستى انجام دادهایم، وگرنه یا از ابتدا آن را خوب انجام ندادهایم و یا پس از انجام، آن را خراب کردهایم; مثلا، وظیفه ما این است که نماز بخوانیم. خوشحال هم هستیم از اینکه نماز مىخوانیم، درجماعت هم شرکت مىکنیم تا ثواب بیشترى ببریم. اما توجه نمىکنیم که آیا نمازمان درست و مورد قبول خداوند هستیانه; آیا ریایى مرتکب نمىشویم؟ آیا شرایط حسن عمل را رعایت مىکنیم یا نه؟ پس از انجام کار، با عجب و غرور، نتیجه آن را از بین نمىبریم؟ با منت گذاردن، اجر کارمان را تباه نمىکنیم؟... بنابراین، براى انجام اعمال خوب باید، به شروط قبولى آن نیز توجه نماییم.
ادامه دارد.
پىنوشتها
1- محمدباقرمجلسى،بحارالانوار، ج78،ص279
2- همان، ج 70 ، ص73
قرآن و سنت، کیمیاى مورد جست و جوى بشر
به برکت پیروى از اهلبیتعلیهمالسلام، همه ما تا حدى راه سعادت را از شقاوت تشخیص مىدهیم. اما آنچه که در نظر ما کوچک و کم ارزش به حساب مىآید، براى کسانى که از این معارف بىبهرهاند، مانند گوهر گرانبهایى است که باید مدتها زحمتبکشند تا به آن دستبیابند. به برکت اهلبیتعلیهمالسلام، این گوهرها به راحتى به دست ما رسیده است. متاسفانه به همین دلیل، گاهى در زندگى به آنها چندان اهمیت نمىدهیم و آنها را خوب به کار نمىگیریم; تصور مىکنیم براى رسیدن به سعادت، باید به دنبال چیزى گشت که نه در کتابى باشد و نه کسى درباره آن بحثى کرده باشد. ولى چنین نیست. آنچه براى سعادت ما اهمیت داشته، در کتاب و سنتبیشتر بر آن تاکید گردیده و به صورت واضحتر بیان شده است; زیرا خدا خود مىخواهد که بندگان را به قرب خویش برساند. بنابراین، نباید آنها را کم اهمیت تلقى کنیم و دنبال چیزهایى عجیب و غریب باشیم.
محاسبه نفس
یکى از موضوعاتى که در روایات بر آن بسیار تاکید گردیده و علماى اخلاق دربارهاش بسیار بحث کردهاند، مساله «محاسبه نفس» است. در این روایت نیز بر این مساله تاکید شده که هر کس باید از خود حساب بکشد و دست کم، در هر شبانه روز، یک بار خود را محاسبه کند. بهترین موقع براى این کار شبهاست که پیش از خواب، دست کم، چند دقیقه در رفتارمان تامل کنیم و ببینیم که آیا کارهایى که انجام دادهایم درستبوده استیا نه. اگر خطایى انجام دادهایم، به آن معترف باشیم و در صدد جبران آن برآییم.
امام صادقعلیهالسلام در این روایتبه این جندب مىفرمایند: «یاابن جندب، حق على کل مسلم یعرفنا ان یعرض عمله فی کل یوم و لیلة على نفسه فیکون محاسب نفسه، فان راى حسنة استزاد منها و ان راى سیئة استغفر منها لئلا یخزى یوم القیمة»; (1) اى پسر جندب، بر هر مسلمانى که ما را مىشناسد، لازم است که در هر روز و شب، اعمالش را بر خود عرضه بدارد و از نفس خود حساب بکشد; اگر کار خوبى در آنها یافت، بر آن بیفزاید و اگر کار زشتى یافت، طلب بخشایش نماید تا در قیامت دچار رسوایى نگردد.
عامل وادار سازنده انسان به محاسبه
امام صادقعلیهالسلام در این روایت، بر این نکته تاکید دارند که هر مسلمانى که ما را مىشناسد، خود را به ما منتسب مىکند و مىخواهد برنامه زندگیش را از ما بگیرد، باید کارهاى خود را وارسى کند. این از جمله ویژگىهایى است که خداى متعال به روح انسان عطا کرده که مىتواند بر اعمال خود نظارت و مراقبت داشته باشد. این یکى از مسائلى است که بسیارى از فیلسوفان جهان در آن متحیر ماندهاند. هر کس معمولا مىتواند به جز خود نظر داشته باشد و به او بنگرد، اما اینکه بتواند به خودش هم نظر داشته باشد از ویژگىهاى مهم روح آدمى است. کسانى که درباره معرفت نفس مطالعاتى دارند، به خوبى به این واقعیت پىبردهاند که انسان موجودى است که مىتواند خود را تشویق کند، تنبیه نماید، توبیخ کند و... . اینکه این چه خصوصیتى است نیاز به بحثى مفصل دارد، اما گذشته از آن، یکى از الطاف خداوند است که به انسان مرحمت کرده است. بنابراین، مورد تاکید است که در هر شبانه روز، دست کم، یکبار اعمال خودرابررسى کند; ببیندآیا کار خوبىانجام دادهاستیا نه.
طبق این روایت، انسان باید حسابرس اعمال خود باشد، اگر کار خوبى در اعمالش مشاهد کرد، توجه داشته باشد که لطفى از جانب خداست، از او توفیق بخواهد که آن کار را بیشتر انجام دهد. در روایات دیگرى آمده است که در چنین حالتى، ابتدا خدا را شکر گزارد، سپس از او بخواهد که توفیق عنایت کند تا فردا کارهاى بهتر و بیشترى انجام دهد. اگر هم لغزشى در اعمال خود مشاهده کرد، تدارک کند و پیش از همه، توبه نماید. البته گاهى توبه لوازمى دارد; مثلا، اگر عملى از او فوت شده، قضا نماید یا اگر حقى از کسى ضایع ساخته، ادا کند و یا چنانچه کار زشت دیگرى انجام داده، آن را جبران نماید تا کارهاى بد در روح او رسوخ نکند و در نهایت، در قیامت نیز رسوا نشود.
امام صادقعلیهالسلام در کلمات خود، ضمن اشاره به محاسبه، این نکته را هم متذکر مىشوند که «لئلا یخزى یوم القیمة»; تا در قیامت، رسوا نگردد. این هشدار ایجاب مىکند تا ما توجه نمانیم و کارى نکنیم که در قیامت رسوا شویم. در آن صورت، دیگر راهى براى جبران وجود نخواهد داشت و به حسرت مبتلا خواهیم شد. از نظر روحى، چنین هشدارهایى مهم و مؤثر است; زیرا تا وقتى انسان سود یا ضرر کارى را درک نکند نسبتبه انجام یا ترک آن رغبتى نشان نمىدهد. عاملى که انسان را وادار به انجام کارى مىکند، نوعى نفع و مصلحتى است که از کار عاید او مىشود. یا آنچه او را از انجام آن باز مىدارد، ترس از گرفتارى است. اگر بخواهیم برنامه صحیحى اجرا کنیم، باید فواید آن را در نظرمان مجسم نماییم تا انگیزهاى براى انجام آن داشته باشیم و آن را بهتر انجام دهیم. عدم توجه به این مسائل و در نتیجه، کار بدون انگیزه موجب مىشود انسان تنبل بار بیاید و مسائل را جدى نگیرد. بنابراین، براى جلوگیرى از پشیمانى - که از هر عذابى دردناکتر است - انسان باید از همین حالا به حساب خود رسیدگى کند.
یکى از اسمهاى قیامت، «یوم الحسرة» است. مساله پشیمانى به قدرى مهم است که یکى از نامهاى قیامتبدان خوانده شده است. یکى دیگر از نامهاى ان «یوم الحساب» است. اگر انسان توجه نداشته باشد که روزى به کارهایش رسیدگى مىشود و از او حساب مىکشند، احساس مسؤولیت نمىکند و به فکر نمىافتد که به کارهایش سرو سامانى بدهد، کارى را ترک کند یا به کارى همت گمارد. اما اگر بداند که مساله جدى است، به جزئیات کارهایش هم رسیدگى مىکند. در قرآن نیز به این حقیقت اشاره شده است که عذاب قیامتبه دلیل فراموشى روز حساب است; همان فراموشى که موجب مىشود انسان مرتکب کارهایى شود که در نهایت، عذاب ابدى به دنبال داشته باشد: «انالذین یضلون عن سبیلالله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب»(ص:26)عذاب براى کسانى است که روز حساب را از یاد بردهاند، هر چند ممکن ستبه آن اعتقاد نیز داشته باشند. اما اعتقاد آنها کمرنگ است، زنده نیست و در اعمالشان تاثیر نمىگذارد.
قرآن کریم داستان دو برادرى را نقل مىکند که یکى از آنها بىبند و بار بود و دراموالش، حساب و کتابى نداشت. برادرش هر قدر به او سفارش مىکرد که مراقب اعمال و کردار خود باشد، مىگفت: «ما اظن الساعة قائمة و لئن رددت الى ربی لاجدن خیرا منها منقلبا»(کهف:36); تصور نمىکنم قیامتى برپا شود و اگر به فرض (هم خدا و قیامتى باشد و) من به سوى خداى خود باز گردم، در آن جهان نیز از این دنیا منزلى بهتر خواهم یافت. قرآن با اشاره به این داستان، مىخواهد بگوید: چنین اعتقادى به معاد فایدهاى ندارد; زیرا رکن اساسى اعتقاد به معاد، اعتقاد به حساب است. ما همه در آن جهان زنده مىشویم تا نتیجه اعمالمان را ببینیم، و گرنه صرف اعتقاد به زنده شدن کارآیى ندارد. لازمه اینچنین اعتقادى هم توجه به عاقبت کار از همین دنیاست. بنابراین،درروایتى پیامبرصلى الله علیه وآله مىفرمایند: «حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا»; (2) پیش از آنکه به حساب شما برسند، خود را مورد محاسبه قرار دهید.
اگر چنین باورى در انسان وجود داشته باشد که روزى به همه اعمالش رسیدگى مىگردد و مطابق آنها دقیقا پاداش یا کیفر داده مىشود، به فکر محاسبه نفس خود مىافتد و از خود حساب مىکشد.
مراحل محاسبه
مساله محاسبه نفس به قدرى مهم است که حتى برخى از علما در این باره کتابهایى نوشتهاند. در این باره، آیات و روایات بسیارى داریم و بحثهاى فراوانى دربارهاش انجام گرفته است. در کتابهاى اخلاقى، دستورالعملهایى به افراد داده شده تا بتوانند بهتر به این مهم بپردازند.
محاسبه چهار مرحله دارد:
اول مشارطه است; یعنى، صبح انسان با خودش شرط کند که آن روز، وظایفش را به خوبى انجام دهد و از گناهان نیز بپرهیزد.
دوم مراقبه است; یعنى، در طول روز مراقب خود و اعمالش باشد تا از آنچه با خود عهد کرده تخطى نکند.
سوم محاسبه است، که در آخر شب، به حساب کارهاى خود برسد; بررسى کند که چه مقدار به وظایف خویش عمل کرده و چه مقدار کوتاهى داشته است.
چهارم معاتبه است.(برخى از علماى اخلاق این مرحله را براى محاسبه ذکر کردهاند.) یعنى، اگر انسان در محاسبه متوجه اشتباهاتى در رفتارش شد، خود را تنبیه کند تا لغزشهایش جبران شود; مثلا، خود را ملزم کند که روز بعد را روزه بگیرد یا مبلغى انفاق کند یا قدرى قرآن تلاوت نماید یا کار خیر دیگرى انجام دهد تا مافات جبران شود.
اما در مساله محاسبه، آنچه بیش از همه اهمیت دارد، نقش حساب کشیدن از خویش است; اگر کار خوبى انجام دادهبودیم، خدا را شکر کنیم و توفیق ادامه آن را بخواهیم و اگر قصور ورزیده بودیم، به فکر تدارک آن بیفتیم
نکاتى در باب محاسبه
در این باره، نکات مهم دیگرى نیز وجود دارد:
الف - اجتناب از گناه
اول اینکه انسان درباره گناه بیشتر بیندیشد که اصلا گناه یعنى چه؟ وقتى اعتقاد ما است که خداوند ما را آفریده و به ما اختیار انتخاب خوب و بد داده، راه خوب و بد را هم به ما نشان داده، عالم دیگرى نیز وجود دارد که در آن، به کارهایمان رسیدگى مىشود - کیفر و پاداش مىبینم - معنایش این است که باید از سرمایه عمرى که در اختیار دادیم به بهترین شکل، استفاده کنیم. این همان فلسفه زندگى انسان است. دین چنین دیدگاهى دارد: ما به این دنیا پا گذاشتهایم تا امتحان شویم، طى مراحلى خودسازى کنیم و به کمال برسیم تا در زندگى ابدى، از نتایج آن بهرهمند گردیم. بنابراین، باید توجه داشته باشیم که زندگانى این جهانى موقتى و در حکم زندگى جنینى نسبتبه زندگى دنیوى است. همانگونه که نطفه فقط چند ماهى را در شکم مادر مىگذراند، آن هم براى اینکه آماده زندگى این جهانى شود، ما هم در این برهه، براى زندگى ابدى آماده مىشویم، با این تفاوت که رشد جنبى قهرى بود، ولى رشد این جهانى اختیارى است. علاوه بر آن، زندگى جنینى با زندگى دنیوى از حیث مدت قابل مقایسه بود، ولى جهان آخرت به دلیل ابدى بودنش، به هیچ وجه، با زندگى این جهانى قابل مقایسه نیست.
به هر صورت، آنگونه که دین معرفى مىکند، این دنیا محل خودسازى و ابتلاست. باید خود را براى عالم دیگر بسازیم. اگر با این نگرش نگاه کنیم، مىبینم در مقابل سرمایهاى که از کف مىدهیم، چیزى به دست مىآوریم که براى زندگى ابدیمان بسیار سودمند است و باید خدا را شکر کنیم; «ان راى حسنة استزاد منها.» اما اگر نگرشى غیر از این داشته باشیم یا دچار غفلتشویم، در مقابل صرف سرمایه گرانمایه، بدبختى اخروى براى خویش مهیا ساختهایم. پس باید به فکر جبران آن بر آییم; «ان راى سیئته استغفر منها لئلا یخزى یوم القیمة.» میان این دو مطلب فرق بسیار است که کسى معاملهاى بکند، ولى از آن سودى نبرد، اما در هر صورت، سرمایهاش بر جاى باقى بماند و آنکه در معامله سود که نمىکند، ضرر هم مىکند و اصل سرمایه را از کف مىدهد. گناه کردن یعنى، از دست دادن سرمایه و خریدن زیان; از کف دادن عمر و سعادت اخروى و دچار عذاب ابدى گردیدن.
ب - توجه به کمیت گناهانى که انجام دادهایم
دوم اینکه وقتى فهمیدیم گناه بسیار زشت است، باید ببینیم چقدر گناه کردهایم و در صدد جبران آن برآییم. اینکه انسان به گناهان خود نزد خداوند اعتراف داشته باشد، بهتر از فراموشى یا انکار آنهاست، هر چند انسان نمىتواند مشخص کند که دقیقا هر روز از اول صبح تا شب، چند تا گناه کرده است; آن روز چند تا غیبت، چندتا دروغ، چند تا اهانتبه دیگران و... داشته است. بنابراین، حساب از دست انسان خارج مىشود. اگر دقت کنیم، مىبینیم چقدر وقت ما صرف گناه شده است. این مساله مهمى است که بتوانیم به کمیت گناهانمان بیندیشیم. این چنین است که محاسبه در تکامل انسان اثر مىگذارد و موجب مىگردد هر روز زندگى او نسبتبه گذشته بهتر شود.
ج - توجه به کیفیت گناهانى که انجام دادهایم
سوم توجه به کیفیت گناهان است. بعضى از گناهان به قدر هفتاد سال ارتکاب نوع دیگرى از گناه عظمت و اهمیت دارند، با آنکه ممکن است انجام آنها یک لحظه بیشتر طول نکشد. توجه به صغیره یا کبیره بودن گناه مهم است; مثلا، درباره غیبت و اهمیت آن روایات متعددى وارد شده که قبح بسیار آن را مىرساند. در این باره، به این نکته مهم نیز باید توجه داشت که درست استبرخى از گناهان صغیرهاند و اهمیتشان از کبایر کمتر است، اما باید دانست که کوچک شمردن گناهان صغیره، خود گناه کبیره به حساب مىآید و این از جمله دامهاى شیطان است که انسان را به غفلت مىافکند.
د - انجام همه واجبات
چهارم آنکه ترک واجبات نیز گناه است. شاید ابتدا تصورمان این باشد که ما نماز، روزه و وظایفى مانند آن را ترک نمىکنیم، پس کدام واجب را ترک کردهایم؟ این همان دام شیطان است; زیرا بسیارى ازتکالیف موردغفلت ماست، حتى آنان که به طور دایم، با فقه، آیات قرآن و سخنان اهل بیتعلیهمالسلام سر و کار دارند نیز از بسیارى واجبات غفلت مىکنند. نیکى به والدین، صله رحم، قضاى حاجت مؤمنى که اظهار حاجت کرده و بسیارى دیگر، همه از جمله واجبات است که ممکن است گاهى تا سالها، ما بهفکرانجام بسیارى ازآنهانباشیم. اگرواجبات اجتماعى وسیاسى را همبه آنها اضافه کنیم، مىبینیم تعدادشان چقدر بیشترمىشود. امروز به برکت انقلاب، مردم ما به مسائل سیاسى و اجتماعى خود تا حد بسیارى توجه پیدا کردهاند، ولى زمانى بود که از بسیارى از این وظایف غفلت داشتند، اگر چه هنوز هم عدهاى هستند که از این وظایف غافلند و آنها را جزو تکالیف خود بهشمار نمىآورند. امر به معروف، نهى از منکر، ارشاد جاهل، مبارزه با ظلم، مبارزه با انحرافات عقیدتى، فکرى و دینى و... از اهم واجبات است که کوتاهى در آنها گناه کبیره به حساب مىآید.
وقتى مىتوانیم به خوبى به همه این وظایف عمل کنیم که از قبل، براى فردایمان برنامهریزى کردهباشیم; جدولى از تکالیف فراهم آورده باشیم تا بتوانیم بهتر به آنها عمل کنیم.
ه - توجه به شروط صحت اعمال
پنجم مسالهاى است که گاهى به ظاهر موجب دلخوشى ما مىشود، غافل از آنکه این فقط تصور ما بوده که کارمان را به درستى انجام دادهایم، وگرنه یا از ابتدا آن را خوب انجام ندادهایم و یا پس از انجام، آن را خراب کردهایم; مثلا، وظیفه ما این است که نماز بخوانیم. خوشحال هم هستیم از اینکه نماز مىخوانیم، درجماعت هم شرکت مىکنیم تا ثواب بیشترى ببریم. اما توجه نمىکنیم که آیا نمازمان درست و مورد قبول خداوند هستیانه; آیا ریایى مرتکب نمىشویم؟ آیا شرایط حسن عمل را رعایت مىکنیم یا نه؟ پس از انجام کار، با عجب و غرور، نتیجه آن را از بین نمىبریم؟ با منت گذاردن، اجر کارمان را تباه نمىکنیم؟... بنابراین، براى انجام اعمال خوب باید، به شروط قبولى آن نیز توجه نماییم.
ادامه دارد.
پىنوشتها
1- محمدباقرمجلسى،بحارالانوار، ج78،ص279
2- همان، ج 70 ، ص73