دین: سؤالات مهم...
آرشیو
چکیده
متن
قطره را گنجایش دریا نیست، اما نمونهاى از آن است. دین اسلام را در یک مقاله معرفى کردن بسان معرفى اقیانوس با قطره است. روشن است که چنین کارى اگر غیر ممکن نباشد، بسیار دشوار است. دنیس لاردنر کارمودى (1) و جان کامودى نویسندگان کتاب «دین: سؤالات مهم» (2) در صدد انجام چنین کارى بودهاند. آنها در کتاب خود ادیان بزرگ جهان را با چند سؤال و پاسخ معرفى کردهاند. فصل نهم از این کتاب مربوط به اسلام است. پاسخهایى که آنان به سؤالات مورد نظر مىدهند قابل توجه است. چنین مکتوبى براى یک مسلمان از جهاتى مىتواند مهم باشد; از جمله اینکه بداند محققان ادیان که تعلق خاطرى به دین اسلام ندارند چگونه به اسلام مىنگرند؟ چه بخشهایى از اسلام براى آنها جالب است؟ احیانا نکات ضعف و قوت دین اسلام را در چه مىدانند؟ به نظر آنها، در مجموع، در میان ادیان زنده جهان، اسلام از چه جایگاهى برخوردار است و احیانا چه جایگاهى مىتواند داشته باشد؟
نوشته ذیل برگرفتهاى از فصل نهم کتاب مزبور است تا پاسخى به اینگونه سؤالات باشد:
مراد ما از خدا چیست؟
مقصود محمد(صلى الله علیه وآله) (570 - 632 م.) از خدا، پروردگار مسیطر جهانیان است. در زمان ایشان، گرایش مذهبى حاکم شرک و چندگانه پرستى بود و مکه علاوه بر اهمیت تجارى، بهدلیل وجود خانه کعبه در آن، از اهمیت مذهبى نیز برخوردار بود. اجداد ایشان نیز گرایشات توحیدى داشتند، (3) اما فقط او بود که توانستبر اساس وحى، امت واحدهاى از عرب بسازد.
اگر چه در قرآن قوانینى دال بر تاثیرپذیرى (4) حضرت محمدصلى الله علیه وآله از یهودیانو مسیحیان وجود دارد، اما سرچشمه اسلام همان تجربه پیامبرانه خوداو است.محمد(ص) باخدیجهازدواج کرد و در زندگى با او خوشبختبود. او گاهى به غارهاى اطراف مکه مىرفت تا به تامل بپردازد.
پس از مدتى، شهودى به او دست داد که در آن فرشتهاى با او صحبت مىکرد و از خداى واحد و ارادهاش سخن مىگفت. او ابتدا فکر مىکرد که دیوانه شده است، (5) اما طولى نکشید که به کمک خدیجه و دیگر افراد خانواده وحى را جدى گرفت و دریافت که به او رسالتى الهى داده شده است. خدا او را به تلاوت قرآن و اصلاح مردم براساس آن امر مىکرد. اصول عمدهاى که در وحى مورد تاکید بود عبارت بودند از: قدرت و مهربانى خدا، ضرورت ایمان به خدا و شکر گزارى او و عبادتش، معاد...
از زمان محمدصلى الله علیه وآله خدا براى مسلمانان موجود پرجلال و جبروتى بوده که او را برانگیخته و دین مقدس اسلام را به او سپردهاست تا آن را تبلیغ کند. مثل و مانند نداشتن خدا اصلى اساسى در نظام اعتقادى مسلمانان است و هر گونه چندگانه پرستى و تعدد خدایان در قرآن مردود شمرده شده است. شرک و بت پرستى بزرگترین گناه است. به نظر مسلمانان، یهودیان و مسیحیان اجمالا به چنین خدایى معتقدند. لذا، به عنوان «اهل کتاب» داراى منزلت ویژهاى هستند. پیامبرانى همانند ابراهیمعلیهالسلام و عیسىعلیهالسلام قهرمانان بزرگ مذهبى هستند، اما محمدصلى الله علیه وآله خاتم پیامبران است.
در ابتدا، تنها تعداد اندکى از افراد خانوادهاش به او ایمان آوردند. او با هجرتبهمدینهجمعىازگروندگان فراهم آورد. در سال 630 میلادى [سال هشتمهجرى] در یک هجوم (6) نظامى، مکه را فتح کردو اصلاح اعراب را حولمحور الله تکمیل نمود. در تعالیم او دنیا و آخرت به هم آمیختهاست و این دو مبناى سیاست اسلامى راتشکیل مىدهند.او درتعالیم خود به فقرا، بیچارگان، ایتام، بیماران و... توجهخاص نموده است. براى گشودن قلوب مسلمانان بهسوى خدا،پنج وعدهنماز رادرشبانه روز واجبکرد.اصل اساسى کلامى او چنیناست:«خدایى جزخداى یکتا نیست.» اگر انسانها به خدا ایمان آورند و از او اطاعت کامل کنند امید است که از داورى سخت الهى سرفراز بدر آیند وگرنه در جهنم به عذابهاى سخت دچار خواهند شد. خدا اگرچه بخشنده ومهربان است،اما داورى، سختگیر است.
خدا در زندگى ما چه جایگاهى دارد؟
خدا در همه جاى زندگى ما حضور دارد. او به عنوان خالق جهان و همه موجودات، در بین همه حضور دارد. او انسانها را از چیز پستى آفریده است. او به انسانها از رگ گردنشان نزدیکتر است. شکوه و درخشش صبح و جلال و زیبایى غروب، خورشید و ماه و... همه از اوست. همه جهان طبیعت آیت قدرت اوست. نیکان را هدایت مىکند و گناهکاران را به روز جزا حواله مىنماید.
مسلمانان قرآن را وحى برتر مىدانند و در بیشترین مدت از تاریخ خود آن را املاى مستقیم الهى به حضرت محمدصلى الله علیه وآله مىدانستند. بعدها قرآن را همراه با خدا ازلى دانستند و آن را فوق زمان قرار دادند. (7)
مسلمانان در مقابل ترجمه قرآن از ترس تحول معناى آن، مقاومت کردند. تاثیر (8) قرآن بر مسلمانان از طریق آهنگ پرشور و ارزشدار و فراز و فرود شعر گونه آوایش بود. بدین ترتیب، مسلمانان همین زیبایى قرآن را دلیل (9) بر ریشه الهى داشتن آن گرفتند. حتى در سنت، حضرت محمدصلى الله علیه وآله بىسواد (10) تصویر شد تا این دلیل تقویت گردد.
چون قرآن اولین حجت و معیار حقیقت اسلام است، در اوقاتى که شخص به قرآن توجه مىکند زمینه براى احساس حضور خدا بیشتر فراهم است. مراسم روز جمعه (11) در مسجد از این اوقات است. مراسم روز جمعه عبارت است از رکوع و سجود در مقابل الله و گوش دادن به تلاوت قرآن و... . مردم به نحوى تقریبا آزاد به عبادت مىپردازند. ظاهرا در ابتدا زنان مىتوانستند در مسجد حضور یابند، ولى بعدها براى زنان بخش جدیدى قرار دادند و یا اصلا آنها را از حضور در مسجد (12) منع کردند. از آنجا که مسجد مکانى فرهنگى و اجتماعى نیز بود با فاصله افتادن بین زنان و مسجد رفته رفته زنان در حاشیه جامعه قرار گرفتند.
علماى اسلامى ابتدا علم فقه را پدید آوردند که قوانین اسلامى را از قرآن و سنت، که عمدتا از حدیث تشکیل شده بود، استخراج مىکردند. حکومتآرمانىمسلمانان حکومتخداستکهدرآن، قوانین مذهبى بدون هیچ تفکیک قابل ملاحظهاى بین نهادهاى سیاسى و دینى اجرا مىشود. اطاعت از قوانین چنین جامعهاى بهترین راه جلب ضایتخداست.
عرفا جریان عرفانى را، که قدرى با فقها در تعارض بود، پدید آوردند. آنها عقیده داشتند که حضور خدا را مىتوان با ریاضت و تامل و اعمال عبادى تجربه نمود. شیعیان ایران نیز که مسیرى مختلف با اهل سنت در پیش گرفتهاند، از طریق آداب و شعایر تقریبا عاطفى، (13) که حول محور ذکر علىعلیهالسلام و خاندانش مىگردد، در پى تجربه خدا هستند. انتظار مهدىعلیهالسلام نیز در میان شیعیان از ماهیتى عاطفى (14) برخوردار است.
آیا راه ممتازى بهسوى خدا وجود دارد؟
اسلام راه ممتازى به سوى خدا را ارائه مىدهد که همان پنج پایهاى است که دین پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله بر آن استوار است:
اول، اقرار به ایمان یعنى شهادتین: نخستین سوره قرآن - فاتحة الکتاب - بیانگردرک مهابتانگیزىازسیطره الهى است که دین محمدصلى الله علیه وآله به آن منجر مىشود. این سوره در عبادات و امور گوناگون مسلمانان از نقشویژهاى برخورداراست.اینسوره با «به نام خداوند بخشنده و مهربان» شروع شده است. بعد چنین ادامه مىیابد: «ستایش خدایى را که پروردگار جهانیان است، خداوندى که بخشنده و بخشایشگر است، خداوندى که مالک روز جزاست. (خداوندا) تنها تو را مىپرستیم و تنها از تو یارى مىجوییم، ما را به راه راست هدایت فرما; راه کسانى که آنها را مشمول نعمتخود ساختى، نه راه کسانى که بر آنها غضب کردهاى و نه گمراهان.»
چنان که گفتیم، بزرگترین گناه در اسلام شرک است. تنها یک قدرت در جهانمسلمانحاضراست.هرکسدرمقابل او تسلیم نشود مرتکب عصیانى توهینآمیز شدهاست. قدرت زیاد رهبران اسلامى از این تلقى از خدا ناشى مىشود.خلیفه یا آیةالله چنین قدرتى را از طرف خدا دریافت داشته است.
دوم، دستور نمازهاى پنجگانه: هدف از این دستور این است که مسلمانانبهطور دائم، به یاد خدا و الزامات دینى باشند. نماز شامل رکوع، سجود و سر به خاک ساییدن و... مىباشد. بر پیشانىهاى مسلمانان مقید و متدین پینه بسته و آنها بدان به عنوان علامت تدینشان افتخار مىکنند.
سوم، روزه: مسلمانان در تمام روزهاى ماه رمضان از خوردن و آشامیدن امساک مىکنند.
چهارم، زکات: پیامبرصلى الله علیه وآله و جانشیناناش با زکات تلاش در افزایش پیوند مسلمانان داشتند. هیچ مسلمانى نباید به وضع دیگر مسلمانان بىاعتنا باشد.
پنجم، حج: بر هر مسلمان بالغى (در صورتىکه استطاعت آن را پیدا کند) واجب است که دست کم، یک مرتبه در طول زندگىاش حجبجا آورد. اثر حج (15) انسجام ملل اسلامى و طبقات گوناگون اجتماعى است; زیراهمگىبه یک صورت لباس مىپوشند و به یک شکل عمل مىکنند.
کاربرد شعایر دینى در چیست؟
کاربرد عمده شعایر در آن است که به متدینان کمک کند تا وابستگى خود به خدا را به یاد داشته باشند و در نتیجه، در طول زندگى شاکرانه در مقابل خدا تسلیم باشند. به این دلیل، نمازهاى پنجگانه و روزه رمضان داراى اهمیتخاصى است. رو به سوى قبله داشتن در نماز و حجبه مسلمانان جغرافیاى خاصى مىبخشد. مکه مرکز جهان اسلام است و پس از مکه، مدینه و اورشلیم (بیت المقدس) از اهمیتخاصى برخوردارند.
خدا چه رفتارى را لازم دانسته است؟
خدا الزام کرده است که مسلمانان پنج پایه اسلام را انجام دهند و به طور دائم، به یاد رحمت الهى و روز قیامتباشند و اصول اخلاقى و جامعه را، که از قرآن نشات گرفته است، پیروى کنند. هسته چنین رفتارى تسلیم در مقابل خواست الهى است. اسلام یک راه کامل زندگى است که همه زوایاى زندگى انسان را در بر مىگیرد. برخى حکومتها از قرآن یک سلسله دستورات و مجازاتهایى استنباط کردهاند که سبب شگفتى دیگر مردم جهان شده است; مانند قطع دست دزد (16) و تجویز حد شدید شلاق براى تماس زن و مرد نامحرم که بىگناهاند. (17) در خلال انقلاب اسلامى ایران به رهبرى آیةالله خمینى(ره) صدها نفر کشته شدند. احتمالا ایران کنونى انحراف از مسیر تاریخ اسلام است و مىتوان چنین افراطهایى را در دیگر ادیان جهانى نیز دید، اما به اطمینان مىتوان گفتبنیاد گرایى اسلامى اخیر، دیدگاه خشونت آمیز (18) و خشکه مقدسى از رفتارى را که خداى جهانیان تجویز کرده به دنیا ارائه داده است.
بهطور سنتى، دو نکته در رفتار اسلامى مورد تفسیر خاصى واقع شده است: یکى تعدد زوجات و دیگرى جهاد. قرآن اجازه گرفتن تا چهار همسر را به شرط توان حمایت از آنها، داده است. در سنتاسلامى، طلاق تقریباآسان است. (19) از سوى دیگر، حضرت محمدصلى الله علیه وآله منزلت زنان را نسبتبه آنچه که قبل از اسلام بوده به نحوى قابل ملاحظه ارتقا بخشیده و قرآن قوانین حمایتى مهمى براى همسر، بیوهها و ایتام تشریع کرده است. با اینهمه، اسلام جهتگیرى مردانه دارد و زنان را براى حفظ حیا و عفتشان تحت کنترل سخت قرار داده است و این در طول تاریخ به پردهنشینى زنان انجامیده است. جهاد در ادیان یهودیت و مسیحیت نیز مشابه داشته است. اسلام به زور شمشیر (20) پس از رحلتحضرت محمدصلى الله علیه وآله رشد بسیار سریعى داشته است. (21) ترجمان مفهوم اولیه جهاد را مىتوان در جنگ (هشتساله) ایران و عراق دید.
اما در عصر طلایى تمدن اسلامى عناصر بسیارى غیر از جنگنظامىوجود دارد. قدرتفرهنگى اسلام در شعر، معمارى، علم و ریاضیات بهنحو شگفتانگیزى ظهور یافت و کشورهاى حوزه مدیترانه، آفریقاى شمالى، خاورمیانه و... را به کنترل در آورد. بدین ترتیب، در زمانهاى گذشته رفتارى را که خدا الزام کرده بود مجال بسیارى براى خلاقیت و رشد فراهم نمود.
اسلاممىگوید دلیل جذابیت و مقبولیتبالاى آن سادگى و عمق پیام آن است. یک خدا، یک پیامبر، همه مردم برادر و خواهرند، برنامهاى ساده (اصولپنجگانهدین)، عدمتمایز دنیا و آخرت، تمایز روشن بین صالحان و فاسقان که در نتیجه، صالحان عازم بهشت (22) و فاسقان عازم دوزخاند. (23) اسلام همه آنچه را که فرد در زندگى شخصىاش مىخواهد و همه آنچه را که هر حکومتى مىطلبد، داراست. (24) در نظر مسلمانان، سعادت خانواده وجامعه درگرو اتحاد، شرح صدر، مهربانى و ترحم آحاد جامعه است. شرط اصلى سعادت تسلیم (فرد و جامعه در برابر خدا) است.
پىنوشتها:
1- Denise Lardner Carmody and John Carmody.
2- Religion:The Great Questions.
3- نه تنها اجداد پیامبر اکرم(ص) موحد بودهاند، بلکه اجداد تمام انبیا موحد بودهاند: یوسف: آیه 38 و نهجالبلاغه صبحى صالح، خطبه94.م.
4- پیامبراکرم(ص) ازآنجاکه خاتمالانبیاء است، مکمل تعالیم انبیاى سلف نیز مىباشد. اما توجهبه تعالیمانبیاىسلف دلیلبر تاثیرپذیرى از آنها نیست. م.
5- چنین مطلبى در کتابهاى عامه هم وارد شده است. (ر. ک. به: سیرة ابن هشام، ج1،ص252-255; صحیحبخارى، ج1، ص3-4; صحیحمسلم، ج1، ص97; تاریخ طبرى، ج2، ص298 -303) گفته شده است که «پیامبر اکرم(ص) در اول بعثت در حالت ترس و فزع به سر مىبرده و بیم آن داشته که دچار جنون شده باشد، و لذا به دامن همسر خود، خدیجه، پناه برده و او نیز به نوبه خود، در این حادثهاز پسر عموى خود، ورقةبن نوفل، استمداد کرده تا اطمینان حاصل کرده که اوپیامبراست و خیال او آسوده شدهاست» تردیدى نیست که موضوع ترس و فزع پیامبراکرمصلى الله علیه وآله بهاین صورت ناهنجار یک افسانه خرافى است که فقط صاحبان اندیشه جاهلى نسبتبه مقام انبیاى بزرگ، آن را پذیرفته و حکایت کردهاند. و از اینرو، اگر این امر ایجاد تزلزل در محکمترین بنیان رسالت الهى نباشد، اهانتبه مقام شامخ پیامبران خدا و تحقیرى نسبتبه مقام والاى آنان است; زیرا:
اولا، پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله در پیشگاه خدا برتر از آن است که او را در چنین موقعیتحساسى در حال ترس و فزع قرار دهد، موقعیتى که نقطه عطفى در حیات پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله وسرآغازتحولعظیمىبودکه انسان کاملى که تا آن زمان تنها مسئولیتخود را داشتبه انسانى تحول پیدا مىکند که فرستاده خدا مىگردد و مسؤولیتیک اجتماع را بهعهده مىگیرد. خداى بزرگ کریمتر از آن است که پیامبر خود را در چنین وضعیتى به خود واگذارد. او ملکوت آسمانها و زمین را به حضرت ابراهیمعلیهالسلامنشاندادتادر زمره اهل یقین باشد; «و کذلک نرى ابراهیم ملکوت السماوات و الارض ولیکون من الموقنین».(انعام:75) به موسىعلیهالسلام خطاب کرد: من خدا هستم; «اننى انا الله» (طه: 14) و فرمود: اى موسى، من خداى حکیم و مقتدرم کهبا تو سخن مىگویم. «یا موسى اننى’ انا الله العزیز الحکیم.» (نحل:9) مترس; زیرا تو از انبیاىمرسلهستى و انبیاى مرسل در پیشگاه من در قرب من و امناند و با وجود امنیت، ترسى در کار نیست; «یا موسى لاتخف انه لایخاف لدى المرسلون.» (نحل: 10)
آیا پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله در پیشگاه خدا برتر از ابراهیم و موسى و دیگر انبیا نیست که خداوند آنان را در مواقع سخت رها نکرد تا به کسى غیر از خدا پناه ببرد؟ بهراستى، از خداى مهربان و رحیم چنین امرى به وقوع نخواهد پیوست.
ثانیا، من با کسانى که اندیشه بانویى را که به اسرار نبوت آگاه نیست، بر اندیشه انسانکاملىکهبهآنجارسیدهکه شایستهپیامبرى خدا گشته است، ترجیح مىدهند، موافقنیستمونیزنمىپذیرمکه حضرت خدیجهبه تجربهاى دستبزند که فرستاده پروردگار جهانیان نسبتبه آن ناآگاه باشد تا اینکه به گفته مردى که تنها مزیت او خواندنکتابهایىبودهاست که منسوخ شده بودند، براى وى اطمینان حاصل شود. درگفتههاىآن دوچیزىنمىیابیمکه منشااطمینانبراىپیامبرصلى الله علیه وآله گرددکهدر آنچه از جانب خداوند مقتدر و حکیم بر او نازل شده وجود نداشته باشد.
آیا رؤیاهاى صادقى که پیش از بعثتبراى پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله رخ داده بود و سلام کردن فرشتهاى که بر وى نازل مىشده و او را به عنوان «رسولالله» خطاب مىکرده و شناخت ذاتى او که در مدت خلوت در غار حرا به حد کمال و عمق خود رسیده است، هیچیک موجب یقین و اطمینان او نشده تا اینکه بانویى و یا مردى نصرانى او را مطمئن سازند؟ آیا این امر، اگر حتى اهانتى به کرامت و مقام والاى رسول خداصلى الله علیه وآله نباشد، اهانتى به مقام رسالت الهى نیست؟
ثالثا، اختلافاتى که در نقلهاى متفاوت این داستان وجود دارد و برخى با برخى دیگرى سازگار نیست، خود دلیل بر کذب این قصه است. در یک روایت آمده است که خدیجه به تنهایى نزد ورقة بن نوفل رفت و ماجرا را براى وى نقل کرد. روایت دیگر حاکىاستکه با محمدصلى الله علیه وآله پیش ورقه رفتند و در روایت دیگرى ورقه بن نوفل محمدصلى الله علیه وآله را دید که گرداگرد خانه مىگردد و از وى خواست که آنچه دیده و شنیده استبراى او بیان کند. در نقل چهارم، ابن عباس از ورقة مطالبى را نقل مىکند که با روایات دیگر تفاوت اساسى دارد. در نقل پنجم، ابوبکر بر خدیجه وارد مىشود و از وى مىخواهد تا محمدصلى الله علیه وآله را نزد ورقةببرد و... .
اگر فرض کنیم که این داستان صحیح است، چرا ورقة که به پیامبرى رسول اکرمصلى الله علیه وآله یقین حاصل کرده بود، خود به وى ایمان نیاورد؟ ابن عساکر گفته است هیچکس را نمىشناسم که گفته باشد ورقة بن نوفل اسلام آورده است. ر.ک. به: محمدهادى معرفت، کتاب التمهید، ج 1، ص 52 الى56 / ابن حجر، الاصابة، ج3، ص633 م.
6- فتح مکه در سال هشتم هجرى هجوم نظامى نبود، بلکه مسلمانان وارد مکه شدند و مشرکان نیز تسلیم شدند. در این واقعه، پیامبر اکرم(ص) با اعلام عفو عمومى، علاوه بر اینکه «خانه ابوسفیان (دشمن سرسخت رسول اکرم(ص) تا قبل ار همان جنگ) و خانه هر کس را که در خانهاش بماند و در را ببندد و مسجدالحرام را امانگاه قرار داده بود، به روایتى، پرچمى براى ابو رویحه، عبدالله بن عبدالرحمن خثعمى، نیز بست و به او فرمود تا اعلام کند: هرکس در زیر پرچم ابو رویحه در آید در امان است.» (ر. ک. به: محمد ابراهیم آیتى، تاریخ پیامبر(ص)، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، آبان1369، ص 561) م.
7- معتزله معتقد بودند که قرآن کلام خدا و مخلوق است و اعتقاد به قدیم بودن قرآن کفر مىباشد.بعکس، اشاعره مخالف معتزله معتقد بودند و قرآن را قدیم و غیر مخلوق مىدانستند. مامون به حمایت از معتزله بخشنامهاى صادر کرد که هرکس معتقد به قدم قرآن باشد، تادیب شود. لذا، افراد بسیارى به زندان افتادند و شکنجه شدند. معتصم و واثق نیز روش مامون را دنبال کردند. از جمله کسانى که در این دوره به زندان افتادند احمدبن حنبل معروف بود. پس از آنها، متوکل بر ضد معتزله گرایش پیدا کرد. بیشتر مردم نیز با معتزله مخالف بودند. معتزله و طرفدارانشان منکوب و قلع و قمع شدند، در این فتنه خونها ریخته شد و خانمانها بر باد رفت. مسلمانان این دوره را دوره محنت نامیدهاند. امامیه همواره قایل به حدوث قرآن بودهاند. م.
8- تاثیر قرآن بر نفوس بشرى تنها از طریق آهنگ خاص و پرشور آن نیست. قرآن کریم معجزه جاوید پیامبر اکرم(ص) است، عصاره تعالیم انبیاى سلف، مهیمن بر آنها و در بر دارنده برنامه سعادت بشر الىالابد است. همگان عاجزند که آیهاى مثل آن بیاورند. قرآن کریم در این باره مىفرماید: «قل لئن اجتمعت الانس والجن على ان یاتوا بمثل هذالقرآن لایاتون بمثله و لوکان بعضهم لبعض ظهیرا».(اسراء: 88) و نیز آیات23 و 24 سوره بقره: 38 سوره یونس و13 و 14 سوره هود. م.
9- زیبایى قرآن یکى از دلایل الهى بودن آن است، نه تنها دلیل. م.
10- بىسواد در اینجا به معناى مکتب نرفته و استاد ندیده است و در طول تاریخ صدر اسلام، احدى ادعا نکرده که کلمهاى را به پیامبر اکرم(ص) تعلیم داده است.
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مساله آموز صد مدرس شد. م.
11- منظور نماز پرصلابت روز جمعه است که علاوه بر آثار تربیتى فردى، بیانگر قدرت اجتماعى و سیاسى اسلام نیز مىباشد. م.
12- این قاعده کلى در مورد تمام مکاتب اسلامى صدق نمىکند. جایگاه زنان در نظر تشیع روشنتر از آن است که بخواهد بیان شود. (ر. ک. به: نظام حقوق زن در اسلام، مرتضى مطهرى) م.
13- احتمالا نویسندگان مقاله تحت تاثیر فرقه ضاله «علىاللهى» قرار گرفته و همهشیعیان را از نظر آنها دیدهاند تشیع اگرچه در محبتبه اهل بیت رسول اکرم(ص) شهره آفاق است، تنها بر بعد عاطفه تکیه ندارد، ابعاد معرفتى دیگرى از جمله قدرومنزلت عقلدر مکتبتشیع نیز قابلانکار نمىباشد. م.
14- انتظارمهدى(عج) دراسلام ازضروریات ایندین مبین است و مورد اتفاق تشیعوتسنن، هردو، است، اگرچه در جزئیات آن باهم اختلافنظر دارند. م.
15- انسجام و وحدت امت اسلامى از آثار اجتماعى و سیاسى حج است، اما حج آثار تربیتى فردى بسیارى هم دارد که نویسنده در عبارت مربوط به اهمیتشعایر به آن اذعان کرده است. م.
16- قطع چهار انگشت دست دزد در اسلام با شرایط خاصى، که در فقه معین شده است، بر اساس نص قرآن صورت مىگیرد: «والسارق والسارقة فاقطعوا ایدیهما جزاء بما کسبوا.» (مائده:38) دزدى موجب از بین رفتن امنیت روانى، جانى و مالى جامعه است و در همه جوامع براى دزد مجازات سنگینى در نظر گرفته شده است. در اسلام نیز براى ریشه کن شدن این ناهنجارى اجتماعى قطع دست دزد تجویز شده است، اما باید دانست هر دزدى محکوم به قطع دست نیست و بیشتر دزدىها منجر به قطع دست نمىگردد. قطع دست، آن هم نه تمام دست، بلکه قطع چهار انگشت فقط در موردى است که شروط هشتگانه مذکور در کتب فقهى محقق باشد و این به ندرت اتفاق مىافتد. م.
17- در اسلام صرف تماس زن و مرد نامحرم جرم محسوب نمىشود، بلکه روابط نامشروع جنسى، که موجب تزلزل بنیاد خانواده و تولد بچههاى نامشروع مىشود جرم محسوب است. م.
18- «محمد رسولالله و الذین معه اشداء على الکفار و رحماء بینهم تریهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من الله و رضوانا سیماهم فى وجوههم من اثر السجود» (فتح:29); محمدفرستادهخداست وکسانىکهبااوهستند دربرابرکفار سرسخت و شدید و در میانخودمهرباناند،پیوستهآنهارادرحالرکوع و سجود مىبینى، آنها همواره فضل خداورضاى اورا مىطلبند، نشانهآنها در صداقتشان از اثرسجده نمایان است.م.
19- اگر چه در اسلام همانند مسیحیت طلاق به طور کلى نفى نشده، ولى مبغوضترین حلال در نزد خداوند شمرده شده است. طلاق در اسلام ساده نیست; اولا، پیامبر اسلام(ص) آن را مبغوضترین امر در نزد خدا شمرده است. ثانیا، شروط انجام آن سهل نیست; باید دو شاهد عادل در مجلس طلاق باشد و زن در طهارت غیر مواطئه باشد. سپس عده نگه دارد و در زمان عده از منزل بیرون نرود. شروط فراوان دیگرى نیز مقرر شدهاست که راه را براى آشتى شوهر باز مىگذارد. م.
20- مبلغان مسیحى جنگهاى صدر اسلام را دستاویز قرار داده، عامل نشر و توسعه اسلام را زور و جبر معرفى مىکنند. اگر در جوهر یک دعوت دینى قدرت اقناع وجدانها وجود نداشته باشد محال است که زور و جبر بتواند در مردم ایمان و علاقه و شور و احساسات بهوجود آورد. آرى در صدر اسلام جنگهایى صورت گرفت و اسلام به حکم اینکه دینى است اجتماعى و تنها مسئولیتسعادت فردى بشر را بر عهده نگرفته استبلکه مسئولیتسعادت جمعى بشر را نیز تعهد کرده است، بعلاوه تفکیک سعادت فردى از سعادت جمعى و اصل «کار قیصر را به قیصر و کار خدا را به خدا وابگذار» را نادرست مىداند، قانون جهاد را جزء دین قرار داد و عملى کرد، اما باید دید هدف اسلام از جهاد چیست و مسلمین صدر اول با چه طبقهاى جنگیدند؟ آن جنگها قدرت را از چه طبقهاى گرفت و چه طبقهاى را آزاد کرد؟; مىگویند: شمشیر، آرى شمشیر، اما شمشیر اسلام چه کرد؟ شمشیر اسلام قدرتهاى اهریمنى را در هم شکست، سایه شوم موبدها را کوتاه کرد، زنجیرها را از دست و پاى قریب صد و چهل میلیون انسان باز کرد و به توده محروم حریت و آزادى داد. شمشیر اسلام همواره بر فرق ستمگران به سود ستمکشان فرود آمده و دست تطاول زورگویان را قطع کرده است. شمشیر اسلام همواره به نفع مظلومان و مستضعفان کشیده شده است; «ومالکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان.» (نساء: 75); ر. ک. به: مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، صدرا،1357، ج 14، ص ص366; 320 م.
21- «نشر و توسعه اسلام به طور طبیعى و عادى صورت گرفت. مساله مهم در نشر دعوت اسلامى، که اسلام را از مسیحیت و مانویت و سایر دعوتهایى که انتشار وسیع یا سریع داشتهاند، ممتاز مىکند، این است که عوامل تبلیغ اسلام توده مردم بودهاند، نه یک دستگاه عریض و طویل تبلیغاتى. تودههاى مردم صرفا تحت تاثیر انگیزههاى وجدانى، بدون آنکه بخواهند وظیفهاى را که از طرف یک سازمان روحانى یا غیر روحانى به آنها محول شده، انجام دهند، به نشر و تبلیغ اسلام پرداختهاند و این جهت است که ارزش فوقالعادهاى به انتشار اسلام مىدهد. در این جهت، اسلام بى رقیب است.» مرتضى مطهرى، پیشین م.
22- «و الذین آمنوا و عملوا الصالحات سندخلهم جنات تجرى من تحتها الانهار خالدین فیها ابدا.»(نساء: 122) «و وفیت کل نفس ما عملت و هو اعلم بما یفعلون و سیق الذین کفروا الى جهنم زمرا... و سیق الذین اتقوا ربهم الى الجنة زمرا...» (زمر: 70، 71،73) م.
23- «الذین کفروا و کذبوا بآیاتنا اولئک اصحاب النار.»(تغابن: 10) م.
24- Islam has all that any person requires individually all thatany state requires collectively.
نوشته ذیل برگرفتهاى از فصل نهم کتاب مزبور است تا پاسخى به اینگونه سؤالات باشد:
مراد ما از خدا چیست؟
مقصود محمد(صلى الله علیه وآله) (570 - 632 م.) از خدا، پروردگار مسیطر جهانیان است. در زمان ایشان، گرایش مذهبى حاکم شرک و چندگانه پرستى بود و مکه علاوه بر اهمیت تجارى، بهدلیل وجود خانه کعبه در آن، از اهمیت مذهبى نیز برخوردار بود. اجداد ایشان نیز گرایشات توحیدى داشتند، (3) اما فقط او بود که توانستبر اساس وحى، امت واحدهاى از عرب بسازد.
اگر چه در قرآن قوانینى دال بر تاثیرپذیرى (4) حضرت محمدصلى الله علیه وآله از یهودیانو مسیحیان وجود دارد، اما سرچشمه اسلام همان تجربه پیامبرانه خوداو است.محمد(ص) باخدیجهازدواج کرد و در زندگى با او خوشبختبود. او گاهى به غارهاى اطراف مکه مىرفت تا به تامل بپردازد.
پس از مدتى، شهودى به او دست داد که در آن فرشتهاى با او صحبت مىکرد و از خداى واحد و ارادهاش سخن مىگفت. او ابتدا فکر مىکرد که دیوانه شده است، (5) اما طولى نکشید که به کمک خدیجه و دیگر افراد خانواده وحى را جدى گرفت و دریافت که به او رسالتى الهى داده شده است. خدا او را به تلاوت قرآن و اصلاح مردم براساس آن امر مىکرد. اصول عمدهاى که در وحى مورد تاکید بود عبارت بودند از: قدرت و مهربانى خدا، ضرورت ایمان به خدا و شکر گزارى او و عبادتش، معاد...
از زمان محمدصلى الله علیه وآله خدا براى مسلمانان موجود پرجلال و جبروتى بوده که او را برانگیخته و دین مقدس اسلام را به او سپردهاست تا آن را تبلیغ کند. مثل و مانند نداشتن خدا اصلى اساسى در نظام اعتقادى مسلمانان است و هر گونه چندگانه پرستى و تعدد خدایان در قرآن مردود شمرده شده است. شرک و بت پرستى بزرگترین گناه است. به نظر مسلمانان، یهودیان و مسیحیان اجمالا به چنین خدایى معتقدند. لذا، به عنوان «اهل کتاب» داراى منزلت ویژهاى هستند. پیامبرانى همانند ابراهیمعلیهالسلام و عیسىعلیهالسلام قهرمانان بزرگ مذهبى هستند، اما محمدصلى الله علیه وآله خاتم پیامبران است.
در ابتدا، تنها تعداد اندکى از افراد خانوادهاش به او ایمان آوردند. او با هجرتبهمدینهجمعىازگروندگان فراهم آورد. در سال 630 میلادى [سال هشتمهجرى] در یک هجوم (6) نظامى، مکه را فتح کردو اصلاح اعراب را حولمحور الله تکمیل نمود. در تعالیم او دنیا و آخرت به هم آمیختهاست و این دو مبناى سیاست اسلامى راتشکیل مىدهند.او درتعالیم خود به فقرا، بیچارگان، ایتام، بیماران و... توجهخاص نموده است. براى گشودن قلوب مسلمانان بهسوى خدا،پنج وعدهنماز رادرشبانه روز واجبکرد.اصل اساسى کلامى او چنیناست:«خدایى جزخداى یکتا نیست.» اگر انسانها به خدا ایمان آورند و از او اطاعت کامل کنند امید است که از داورى سخت الهى سرفراز بدر آیند وگرنه در جهنم به عذابهاى سخت دچار خواهند شد. خدا اگرچه بخشنده ومهربان است،اما داورى، سختگیر است.
خدا در زندگى ما چه جایگاهى دارد؟
خدا در همه جاى زندگى ما حضور دارد. او به عنوان خالق جهان و همه موجودات، در بین همه حضور دارد. او انسانها را از چیز پستى آفریده است. او به انسانها از رگ گردنشان نزدیکتر است. شکوه و درخشش صبح و جلال و زیبایى غروب، خورشید و ماه و... همه از اوست. همه جهان طبیعت آیت قدرت اوست. نیکان را هدایت مىکند و گناهکاران را به روز جزا حواله مىنماید.
مسلمانان قرآن را وحى برتر مىدانند و در بیشترین مدت از تاریخ خود آن را املاى مستقیم الهى به حضرت محمدصلى الله علیه وآله مىدانستند. بعدها قرآن را همراه با خدا ازلى دانستند و آن را فوق زمان قرار دادند. (7)
مسلمانان در مقابل ترجمه قرآن از ترس تحول معناى آن، مقاومت کردند. تاثیر (8) قرآن بر مسلمانان از طریق آهنگ پرشور و ارزشدار و فراز و فرود شعر گونه آوایش بود. بدین ترتیب، مسلمانان همین زیبایى قرآن را دلیل (9) بر ریشه الهى داشتن آن گرفتند. حتى در سنت، حضرت محمدصلى الله علیه وآله بىسواد (10) تصویر شد تا این دلیل تقویت گردد.
چون قرآن اولین حجت و معیار حقیقت اسلام است، در اوقاتى که شخص به قرآن توجه مىکند زمینه براى احساس حضور خدا بیشتر فراهم است. مراسم روز جمعه (11) در مسجد از این اوقات است. مراسم روز جمعه عبارت است از رکوع و سجود در مقابل الله و گوش دادن به تلاوت قرآن و... . مردم به نحوى تقریبا آزاد به عبادت مىپردازند. ظاهرا در ابتدا زنان مىتوانستند در مسجد حضور یابند، ولى بعدها براى زنان بخش جدیدى قرار دادند و یا اصلا آنها را از حضور در مسجد (12) منع کردند. از آنجا که مسجد مکانى فرهنگى و اجتماعى نیز بود با فاصله افتادن بین زنان و مسجد رفته رفته زنان در حاشیه جامعه قرار گرفتند.
علماى اسلامى ابتدا علم فقه را پدید آوردند که قوانین اسلامى را از قرآن و سنت، که عمدتا از حدیث تشکیل شده بود، استخراج مىکردند. حکومتآرمانىمسلمانان حکومتخداستکهدرآن، قوانین مذهبى بدون هیچ تفکیک قابل ملاحظهاى بین نهادهاى سیاسى و دینى اجرا مىشود. اطاعت از قوانین چنین جامعهاى بهترین راه جلب ضایتخداست.
عرفا جریان عرفانى را، که قدرى با فقها در تعارض بود، پدید آوردند. آنها عقیده داشتند که حضور خدا را مىتوان با ریاضت و تامل و اعمال عبادى تجربه نمود. شیعیان ایران نیز که مسیرى مختلف با اهل سنت در پیش گرفتهاند، از طریق آداب و شعایر تقریبا عاطفى، (13) که حول محور ذکر علىعلیهالسلام و خاندانش مىگردد، در پى تجربه خدا هستند. انتظار مهدىعلیهالسلام نیز در میان شیعیان از ماهیتى عاطفى (14) برخوردار است.
آیا راه ممتازى بهسوى خدا وجود دارد؟
اسلام راه ممتازى به سوى خدا را ارائه مىدهد که همان پنج پایهاى است که دین پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله بر آن استوار است:
اول، اقرار به ایمان یعنى شهادتین: نخستین سوره قرآن - فاتحة الکتاب - بیانگردرک مهابتانگیزىازسیطره الهى است که دین محمدصلى الله علیه وآله به آن منجر مىشود. این سوره در عبادات و امور گوناگون مسلمانان از نقشویژهاى برخورداراست.اینسوره با «به نام خداوند بخشنده و مهربان» شروع شده است. بعد چنین ادامه مىیابد: «ستایش خدایى را که پروردگار جهانیان است، خداوندى که بخشنده و بخشایشگر است، خداوندى که مالک روز جزاست. (خداوندا) تنها تو را مىپرستیم و تنها از تو یارى مىجوییم، ما را به راه راست هدایت فرما; راه کسانى که آنها را مشمول نعمتخود ساختى، نه راه کسانى که بر آنها غضب کردهاى و نه گمراهان.»
چنان که گفتیم، بزرگترین گناه در اسلام شرک است. تنها یک قدرت در جهانمسلمانحاضراست.هرکسدرمقابل او تسلیم نشود مرتکب عصیانى توهینآمیز شدهاست. قدرت زیاد رهبران اسلامى از این تلقى از خدا ناشى مىشود.خلیفه یا آیةالله چنین قدرتى را از طرف خدا دریافت داشته است.
دوم، دستور نمازهاى پنجگانه: هدف از این دستور این است که مسلمانانبهطور دائم، به یاد خدا و الزامات دینى باشند. نماز شامل رکوع، سجود و سر به خاک ساییدن و... مىباشد. بر پیشانىهاى مسلمانان مقید و متدین پینه بسته و آنها بدان به عنوان علامت تدینشان افتخار مىکنند.
سوم، روزه: مسلمانان در تمام روزهاى ماه رمضان از خوردن و آشامیدن امساک مىکنند.
چهارم، زکات: پیامبرصلى الله علیه وآله و جانشیناناش با زکات تلاش در افزایش پیوند مسلمانان داشتند. هیچ مسلمانى نباید به وضع دیگر مسلمانان بىاعتنا باشد.
پنجم، حج: بر هر مسلمان بالغى (در صورتىکه استطاعت آن را پیدا کند) واجب است که دست کم، یک مرتبه در طول زندگىاش حجبجا آورد. اثر حج (15) انسجام ملل اسلامى و طبقات گوناگون اجتماعى است; زیراهمگىبه یک صورت لباس مىپوشند و به یک شکل عمل مىکنند.
کاربرد شعایر دینى در چیست؟
کاربرد عمده شعایر در آن است که به متدینان کمک کند تا وابستگى خود به خدا را به یاد داشته باشند و در نتیجه، در طول زندگى شاکرانه در مقابل خدا تسلیم باشند. به این دلیل، نمازهاى پنجگانه و روزه رمضان داراى اهمیتخاصى است. رو به سوى قبله داشتن در نماز و حجبه مسلمانان جغرافیاى خاصى مىبخشد. مکه مرکز جهان اسلام است و پس از مکه، مدینه و اورشلیم (بیت المقدس) از اهمیتخاصى برخوردارند.
خدا چه رفتارى را لازم دانسته است؟
خدا الزام کرده است که مسلمانان پنج پایه اسلام را انجام دهند و به طور دائم، به یاد رحمت الهى و روز قیامتباشند و اصول اخلاقى و جامعه را، که از قرآن نشات گرفته است، پیروى کنند. هسته چنین رفتارى تسلیم در مقابل خواست الهى است. اسلام یک راه کامل زندگى است که همه زوایاى زندگى انسان را در بر مىگیرد. برخى حکومتها از قرآن یک سلسله دستورات و مجازاتهایى استنباط کردهاند که سبب شگفتى دیگر مردم جهان شده است; مانند قطع دست دزد (16) و تجویز حد شدید شلاق براى تماس زن و مرد نامحرم که بىگناهاند. (17) در خلال انقلاب اسلامى ایران به رهبرى آیةالله خمینى(ره) صدها نفر کشته شدند. احتمالا ایران کنونى انحراف از مسیر تاریخ اسلام است و مىتوان چنین افراطهایى را در دیگر ادیان جهانى نیز دید، اما به اطمینان مىتوان گفتبنیاد گرایى اسلامى اخیر، دیدگاه خشونت آمیز (18) و خشکه مقدسى از رفتارى را که خداى جهانیان تجویز کرده به دنیا ارائه داده است.
بهطور سنتى، دو نکته در رفتار اسلامى مورد تفسیر خاصى واقع شده است: یکى تعدد زوجات و دیگرى جهاد. قرآن اجازه گرفتن تا چهار همسر را به شرط توان حمایت از آنها، داده است. در سنتاسلامى، طلاق تقریباآسان است. (19) از سوى دیگر، حضرت محمدصلى الله علیه وآله منزلت زنان را نسبتبه آنچه که قبل از اسلام بوده به نحوى قابل ملاحظه ارتقا بخشیده و قرآن قوانین حمایتى مهمى براى همسر، بیوهها و ایتام تشریع کرده است. با اینهمه، اسلام جهتگیرى مردانه دارد و زنان را براى حفظ حیا و عفتشان تحت کنترل سخت قرار داده است و این در طول تاریخ به پردهنشینى زنان انجامیده است. جهاد در ادیان یهودیت و مسیحیت نیز مشابه داشته است. اسلام به زور شمشیر (20) پس از رحلتحضرت محمدصلى الله علیه وآله رشد بسیار سریعى داشته است. (21) ترجمان مفهوم اولیه جهاد را مىتوان در جنگ (هشتساله) ایران و عراق دید.
اما در عصر طلایى تمدن اسلامى عناصر بسیارى غیر از جنگنظامىوجود دارد. قدرتفرهنگى اسلام در شعر، معمارى، علم و ریاضیات بهنحو شگفتانگیزى ظهور یافت و کشورهاى حوزه مدیترانه، آفریقاى شمالى، خاورمیانه و... را به کنترل در آورد. بدین ترتیب، در زمانهاى گذشته رفتارى را که خدا الزام کرده بود مجال بسیارى براى خلاقیت و رشد فراهم نمود.
اسلاممىگوید دلیل جذابیت و مقبولیتبالاى آن سادگى و عمق پیام آن است. یک خدا، یک پیامبر، همه مردم برادر و خواهرند، برنامهاى ساده (اصولپنجگانهدین)، عدمتمایز دنیا و آخرت، تمایز روشن بین صالحان و فاسقان که در نتیجه، صالحان عازم بهشت (22) و فاسقان عازم دوزخاند. (23) اسلام همه آنچه را که فرد در زندگى شخصىاش مىخواهد و همه آنچه را که هر حکومتى مىطلبد، داراست. (24) در نظر مسلمانان، سعادت خانواده وجامعه درگرو اتحاد، شرح صدر، مهربانى و ترحم آحاد جامعه است. شرط اصلى سعادت تسلیم (فرد و جامعه در برابر خدا) است.
پىنوشتها:
1- Denise Lardner Carmody and John Carmody.
2- Religion:The Great Questions.
3- نه تنها اجداد پیامبر اکرم(ص) موحد بودهاند، بلکه اجداد تمام انبیا موحد بودهاند: یوسف: آیه 38 و نهجالبلاغه صبحى صالح، خطبه94.م.
4- پیامبراکرم(ص) ازآنجاکه خاتمالانبیاء است، مکمل تعالیم انبیاى سلف نیز مىباشد. اما توجهبه تعالیمانبیاىسلف دلیلبر تاثیرپذیرى از آنها نیست. م.
5- چنین مطلبى در کتابهاى عامه هم وارد شده است. (ر. ک. به: سیرة ابن هشام، ج1،ص252-255; صحیحبخارى، ج1، ص3-4; صحیحمسلم، ج1، ص97; تاریخ طبرى، ج2، ص298 -303) گفته شده است که «پیامبر اکرم(ص) در اول بعثت در حالت ترس و فزع به سر مىبرده و بیم آن داشته که دچار جنون شده باشد، و لذا به دامن همسر خود، خدیجه، پناه برده و او نیز به نوبه خود، در این حادثهاز پسر عموى خود، ورقةبن نوفل، استمداد کرده تا اطمینان حاصل کرده که اوپیامبراست و خیال او آسوده شدهاست» تردیدى نیست که موضوع ترس و فزع پیامبراکرمصلى الله علیه وآله بهاین صورت ناهنجار یک افسانه خرافى است که فقط صاحبان اندیشه جاهلى نسبتبه مقام انبیاى بزرگ، آن را پذیرفته و حکایت کردهاند. و از اینرو، اگر این امر ایجاد تزلزل در محکمترین بنیان رسالت الهى نباشد، اهانتبه مقام شامخ پیامبران خدا و تحقیرى نسبتبه مقام والاى آنان است; زیرا:
اولا، پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله در پیشگاه خدا برتر از آن است که او را در چنین موقعیتحساسى در حال ترس و فزع قرار دهد، موقعیتى که نقطه عطفى در حیات پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله وسرآغازتحولعظیمىبودکه انسان کاملى که تا آن زمان تنها مسئولیتخود را داشتبه انسانى تحول پیدا مىکند که فرستاده خدا مىگردد و مسؤولیتیک اجتماع را بهعهده مىگیرد. خداى بزرگ کریمتر از آن است که پیامبر خود را در چنین وضعیتى به خود واگذارد. او ملکوت آسمانها و زمین را به حضرت ابراهیمعلیهالسلامنشاندادتادر زمره اهل یقین باشد; «و کذلک نرى ابراهیم ملکوت السماوات و الارض ولیکون من الموقنین».(انعام:75) به موسىعلیهالسلام خطاب کرد: من خدا هستم; «اننى انا الله» (طه: 14) و فرمود: اى موسى، من خداى حکیم و مقتدرم کهبا تو سخن مىگویم. «یا موسى اننى’ انا الله العزیز الحکیم.» (نحل:9) مترس; زیرا تو از انبیاىمرسلهستى و انبیاى مرسل در پیشگاه من در قرب من و امناند و با وجود امنیت، ترسى در کار نیست; «یا موسى لاتخف انه لایخاف لدى المرسلون.» (نحل: 10)
آیا پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله در پیشگاه خدا برتر از ابراهیم و موسى و دیگر انبیا نیست که خداوند آنان را در مواقع سخت رها نکرد تا به کسى غیر از خدا پناه ببرد؟ بهراستى، از خداى مهربان و رحیم چنین امرى به وقوع نخواهد پیوست.
ثانیا، من با کسانى که اندیشه بانویى را که به اسرار نبوت آگاه نیست، بر اندیشه انسانکاملىکهبهآنجارسیدهکه شایستهپیامبرى خدا گشته است، ترجیح مىدهند، موافقنیستمونیزنمىپذیرمکه حضرت خدیجهبه تجربهاى دستبزند که فرستاده پروردگار جهانیان نسبتبه آن ناآگاه باشد تا اینکه به گفته مردى که تنها مزیت او خواندنکتابهایىبودهاست که منسوخ شده بودند، براى وى اطمینان حاصل شود. درگفتههاىآن دوچیزىنمىیابیمکه منشااطمینانبراىپیامبرصلى الله علیه وآله گرددکهدر آنچه از جانب خداوند مقتدر و حکیم بر او نازل شده وجود نداشته باشد.
آیا رؤیاهاى صادقى که پیش از بعثتبراى پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله رخ داده بود و سلام کردن فرشتهاى که بر وى نازل مىشده و او را به عنوان «رسولالله» خطاب مىکرده و شناخت ذاتى او که در مدت خلوت در غار حرا به حد کمال و عمق خود رسیده است، هیچیک موجب یقین و اطمینان او نشده تا اینکه بانویى و یا مردى نصرانى او را مطمئن سازند؟ آیا این امر، اگر حتى اهانتى به کرامت و مقام والاى رسول خداصلى الله علیه وآله نباشد، اهانتى به مقام رسالت الهى نیست؟
ثالثا، اختلافاتى که در نقلهاى متفاوت این داستان وجود دارد و برخى با برخى دیگرى سازگار نیست، خود دلیل بر کذب این قصه است. در یک روایت آمده است که خدیجه به تنهایى نزد ورقة بن نوفل رفت و ماجرا را براى وى نقل کرد. روایت دیگر حاکىاستکه با محمدصلى الله علیه وآله پیش ورقه رفتند و در روایت دیگرى ورقه بن نوفل محمدصلى الله علیه وآله را دید که گرداگرد خانه مىگردد و از وى خواست که آنچه دیده و شنیده استبراى او بیان کند. در نقل چهارم، ابن عباس از ورقة مطالبى را نقل مىکند که با روایات دیگر تفاوت اساسى دارد. در نقل پنجم، ابوبکر بر خدیجه وارد مىشود و از وى مىخواهد تا محمدصلى الله علیه وآله را نزد ورقةببرد و... .
اگر فرض کنیم که این داستان صحیح است، چرا ورقة که به پیامبرى رسول اکرمصلى الله علیه وآله یقین حاصل کرده بود، خود به وى ایمان نیاورد؟ ابن عساکر گفته است هیچکس را نمىشناسم که گفته باشد ورقة بن نوفل اسلام آورده است. ر.ک. به: محمدهادى معرفت، کتاب التمهید، ج 1، ص 52 الى56 / ابن حجر، الاصابة، ج3، ص633 م.
6- فتح مکه در سال هشتم هجرى هجوم نظامى نبود، بلکه مسلمانان وارد مکه شدند و مشرکان نیز تسلیم شدند. در این واقعه، پیامبر اکرم(ص) با اعلام عفو عمومى، علاوه بر اینکه «خانه ابوسفیان (دشمن سرسخت رسول اکرم(ص) تا قبل ار همان جنگ) و خانه هر کس را که در خانهاش بماند و در را ببندد و مسجدالحرام را امانگاه قرار داده بود، به روایتى، پرچمى براى ابو رویحه، عبدالله بن عبدالرحمن خثعمى، نیز بست و به او فرمود تا اعلام کند: هرکس در زیر پرچم ابو رویحه در آید در امان است.» (ر. ک. به: محمد ابراهیم آیتى، تاریخ پیامبر(ص)، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، آبان1369، ص 561) م.
7- معتزله معتقد بودند که قرآن کلام خدا و مخلوق است و اعتقاد به قدیم بودن قرآن کفر مىباشد.بعکس، اشاعره مخالف معتزله معتقد بودند و قرآن را قدیم و غیر مخلوق مىدانستند. مامون به حمایت از معتزله بخشنامهاى صادر کرد که هرکس معتقد به قدم قرآن باشد، تادیب شود. لذا، افراد بسیارى به زندان افتادند و شکنجه شدند. معتصم و واثق نیز روش مامون را دنبال کردند. از جمله کسانى که در این دوره به زندان افتادند احمدبن حنبل معروف بود. پس از آنها، متوکل بر ضد معتزله گرایش پیدا کرد. بیشتر مردم نیز با معتزله مخالف بودند. معتزله و طرفدارانشان منکوب و قلع و قمع شدند، در این فتنه خونها ریخته شد و خانمانها بر باد رفت. مسلمانان این دوره را دوره محنت نامیدهاند. امامیه همواره قایل به حدوث قرآن بودهاند. م.
8- تاثیر قرآن بر نفوس بشرى تنها از طریق آهنگ خاص و پرشور آن نیست. قرآن کریم معجزه جاوید پیامبر اکرم(ص) است، عصاره تعالیم انبیاى سلف، مهیمن بر آنها و در بر دارنده برنامه سعادت بشر الىالابد است. همگان عاجزند که آیهاى مثل آن بیاورند. قرآن کریم در این باره مىفرماید: «قل لئن اجتمعت الانس والجن على ان یاتوا بمثل هذالقرآن لایاتون بمثله و لوکان بعضهم لبعض ظهیرا».(اسراء: 88) و نیز آیات23 و 24 سوره بقره: 38 سوره یونس و13 و 14 سوره هود. م.
9- زیبایى قرآن یکى از دلایل الهى بودن آن است، نه تنها دلیل. م.
10- بىسواد در اینجا به معناى مکتب نرفته و استاد ندیده است و در طول تاریخ صدر اسلام، احدى ادعا نکرده که کلمهاى را به پیامبر اکرم(ص) تعلیم داده است.
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مساله آموز صد مدرس شد. م.
11- منظور نماز پرصلابت روز جمعه است که علاوه بر آثار تربیتى فردى، بیانگر قدرت اجتماعى و سیاسى اسلام نیز مىباشد. م.
12- این قاعده کلى در مورد تمام مکاتب اسلامى صدق نمىکند. جایگاه زنان در نظر تشیع روشنتر از آن است که بخواهد بیان شود. (ر. ک. به: نظام حقوق زن در اسلام، مرتضى مطهرى) م.
13- احتمالا نویسندگان مقاله تحت تاثیر فرقه ضاله «علىاللهى» قرار گرفته و همهشیعیان را از نظر آنها دیدهاند تشیع اگرچه در محبتبه اهل بیت رسول اکرم(ص) شهره آفاق است، تنها بر بعد عاطفه تکیه ندارد، ابعاد معرفتى دیگرى از جمله قدرومنزلت عقلدر مکتبتشیع نیز قابلانکار نمىباشد. م.
14- انتظارمهدى(عج) دراسلام ازضروریات ایندین مبین است و مورد اتفاق تشیعوتسنن، هردو، است، اگرچه در جزئیات آن باهم اختلافنظر دارند. م.
15- انسجام و وحدت امت اسلامى از آثار اجتماعى و سیاسى حج است، اما حج آثار تربیتى فردى بسیارى هم دارد که نویسنده در عبارت مربوط به اهمیتشعایر به آن اذعان کرده است. م.
16- قطع چهار انگشت دست دزد در اسلام با شرایط خاصى، که در فقه معین شده است، بر اساس نص قرآن صورت مىگیرد: «والسارق والسارقة فاقطعوا ایدیهما جزاء بما کسبوا.» (مائده:38) دزدى موجب از بین رفتن امنیت روانى، جانى و مالى جامعه است و در همه جوامع براى دزد مجازات سنگینى در نظر گرفته شده است. در اسلام نیز براى ریشه کن شدن این ناهنجارى اجتماعى قطع دست دزد تجویز شده است، اما باید دانست هر دزدى محکوم به قطع دست نیست و بیشتر دزدىها منجر به قطع دست نمىگردد. قطع دست، آن هم نه تمام دست، بلکه قطع چهار انگشت فقط در موردى است که شروط هشتگانه مذکور در کتب فقهى محقق باشد و این به ندرت اتفاق مىافتد. م.
17- در اسلام صرف تماس زن و مرد نامحرم جرم محسوب نمىشود، بلکه روابط نامشروع جنسى، که موجب تزلزل بنیاد خانواده و تولد بچههاى نامشروع مىشود جرم محسوب است. م.
18- «محمد رسولالله و الذین معه اشداء على الکفار و رحماء بینهم تریهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من الله و رضوانا سیماهم فى وجوههم من اثر السجود» (فتح:29); محمدفرستادهخداست وکسانىکهبااوهستند دربرابرکفار سرسخت و شدید و در میانخودمهرباناند،پیوستهآنهارادرحالرکوع و سجود مىبینى، آنها همواره فضل خداورضاى اورا مىطلبند، نشانهآنها در صداقتشان از اثرسجده نمایان است.م.
19- اگر چه در اسلام همانند مسیحیت طلاق به طور کلى نفى نشده، ولى مبغوضترین حلال در نزد خداوند شمرده شده است. طلاق در اسلام ساده نیست; اولا، پیامبر اسلام(ص) آن را مبغوضترین امر در نزد خدا شمرده است. ثانیا، شروط انجام آن سهل نیست; باید دو شاهد عادل در مجلس طلاق باشد و زن در طهارت غیر مواطئه باشد. سپس عده نگه دارد و در زمان عده از منزل بیرون نرود. شروط فراوان دیگرى نیز مقرر شدهاست که راه را براى آشتى شوهر باز مىگذارد. م.
20- مبلغان مسیحى جنگهاى صدر اسلام را دستاویز قرار داده، عامل نشر و توسعه اسلام را زور و جبر معرفى مىکنند. اگر در جوهر یک دعوت دینى قدرت اقناع وجدانها وجود نداشته باشد محال است که زور و جبر بتواند در مردم ایمان و علاقه و شور و احساسات بهوجود آورد. آرى در صدر اسلام جنگهایى صورت گرفت و اسلام به حکم اینکه دینى است اجتماعى و تنها مسئولیتسعادت فردى بشر را بر عهده نگرفته استبلکه مسئولیتسعادت جمعى بشر را نیز تعهد کرده است، بعلاوه تفکیک سعادت فردى از سعادت جمعى و اصل «کار قیصر را به قیصر و کار خدا را به خدا وابگذار» را نادرست مىداند، قانون جهاد را جزء دین قرار داد و عملى کرد، اما باید دید هدف اسلام از جهاد چیست و مسلمین صدر اول با چه طبقهاى جنگیدند؟ آن جنگها قدرت را از چه طبقهاى گرفت و چه طبقهاى را آزاد کرد؟; مىگویند: شمشیر، آرى شمشیر، اما شمشیر اسلام چه کرد؟ شمشیر اسلام قدرتهاى اهریمنى را در هم شکست، سایه شوم موبدها را کوتاه کرد، زنجیرها را از دست و پاى قریب صد و چهل میلیون انسان باز کرد و به توده محروم حریت و آزادى داد. شمشیر اسلام همواره بر فرق ستمگران به سود ستمکشان فرود آمده و دست تطاول زورگویان را قطع کرده است. شمشیر اسلام همواره به نفع مظلومان و مستضعفان کشیده شده است; «ومالکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان.» (نساء: 75); ر. ک. به: مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، صدرا،1357، ج 14، ص ص366; 320 م.
21- «نشر و توسعه اسلام به طور طبیعى و عادى صورت گرفت. مساله مهم در نشر دعوت اسلامى، که اسلام را از مسیحیت و مانویت و سایر دعوتهایى که انتشار وسیع یا سریع داشتهاند، ممتاز مىکند، این است که عوامل تبلیغ اسلام توده مردم بودهاند، نه یک دستگاه عریض و طویل تبلیغاتى. تودههاى مردم صرفا تحت تاثیر انگیزههاى وجدانى، بدون آنکه بخواهند وظیفهاى را که از طرف یک سازمان روحانى یا غیر روحانى به آنها محول شده، انجام دهند، به نشر و تبلیغ اسلام پرداختهاند و این جهت است که ارزش فوقالعادهاى به انتشار اسلام مىدهد. در این جهت، اسلام بى رقیب است.» مرتضى مطهرى، پیشین م.
22- «و الذین آمنوا و عملوا الصالحات سندخلهم جنات تجرى من تحتها الانهار خالدین فیها ابدا.»(نساء: 122) «و وفیت کل نفس ما عملت و هو اعلم بما یفعلون و سیق الذین کفروا الى جهنم زمرا... و سیق الذین اتقوا ربهم الى الجنة زمرا...» (زمر: 70، 71،73) م.
23- «الذین کفروا و کذبوا بآیاتنا اولئک اصحاب النار.»(تغابن: 10) م.
24- Islam has all that any person requires individually all thatany state requires collectively.