آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹۷

چکیده

متن

در قسمتهاى پیشین این مقاله، به تفصیل پیرامون ابعاد مهم حج از جمله: بعد معنوى و عرفانى، بعد فرهنگى و بعد سیاسى سخن گفتیم. در بعد سیاسى نیز مباحثى از جمله منافع حج، حج عامل قیام، برائت از مشرکین در حج، حج و حکومت اسلامى را مطرح نمودیم. اینک بررسى ابعاد دیگر حج از نظر خوانندگان گرامى مى‏گذرد.
5 - حج و بهره‏گیرى سیاسى
همواره در طول تاریخ رهبران و حاکمان اسلامى - اعم از عادل و غیرعادل - از این فرصت‏بى‏نظیر به نفع خود استفاده سیاسى مى‏کردند; از زمانى که پیامبراکرم(ص) با یاران محدودش در مکه حضور داشتند و تحت محاصره وشکنجه‏هاى شدیدى‏به سر مى‏بردند، همواره در پى فرا رسیدن ایام حج‏بودند تا از این فرصت ارزشمند براى انتقال پیام الهى به مردم استفاده نمایند. پیامبر گرامى از این مراسم عبادى - سیاسى چنان براى ترویج دین توحیدى و طرد شرک و کفر بهره مى‏گرفت که مشرکین قریش درصدد شدند تا عده‏اى را در دروازه‏هاى ورودى شهر مکه مامور کردند تا آنها به کسانى که قصد شرکت در مراسم حج را داشتند بگویند که شخصى در این سرزمین هست که مطالب و ایده‏هایى دارد که شما را سحر مى‏کند و شما در گوش خود پنبه بگذارید تا پیام او را نشنوید.
اما پیامبر و یارانش حداکثر بهره را مى‏بردند تا پیام انقلاب اسلامى را به مردم برسانند و «پیمان عقبه‏» ثمره چنین تلاشها بود که مردم مدینه در نتیجه همین رفت و آمدها با اسلام انس گرفتند و در همین راستا پیامبر اسلام بارها از همین کنگره حج‏براى گسترش اسلام ناب و نابودى شرک و کفر حداکثر استفاده را نمودند که نمونه‏هاى بارز آن «پیمان عقبه‏»، «جریان فتح مکه‏»، «تعیین امیرالحاج در سال نهم هجرت‏» و «خطبه‏هاى‏آن حضرت درحجة‏الوداع‏» مى‏باشد. چنان که پیامبر از همین موقعیت استفاده نمود و «مساله رهبرى و ولایت‏حضرت امیر» را در میان آن جمعیت انبوه مطرح فرمود.
حضرت امیر نیز در زمان خلافت‏خود بارها از این فرصت استفاده نموده است و از آنجایى که منصب امیرالحاج علاوه بر سرپرستى حجاج در امور دینى و... بار سیاسى هم داشت، در سال‏37 (ه.ق.) هم از طرف حضرت امیر(ع) شخصى بنام عبدالله‏بن عباس و هم از طرف معاویه شخصى بنام یزیدبن شجره رهاوى براى تصدى این امور عازم شدند که کارشان به نزاع کشید و سرانجام بر شخص ثالثى بنام شیبة‏بن عثمان توافق نمودند. (1)
در تاریخ اسلام موارد مشابهى از این حرکتهاى سیاسى دیده مى‏شود که عده‏اى براى اجراى سیاستهاى خویش از مراسم حج‏بهره مى‏بردند; چنان که معاویه مساله جانشینى یزید را در سفر حج مطرح کرد و منصور دوانیقى در سال‏136 (ه.ق.) امیرالحاج مردم شد و در همان مراسم به نفع خود بیعت گرفت. همچنین حضرت ابوذر در زمان عثمان یک سال به حج رفت و در کنار کعبه ضمن نقل روایاتى که از پیامبر اکرم درباره دوستى با عترتش فرموده بود، از وضع موجود انتقاد کرد. (2) و نیز عمل سیدالشهدا(ع) در ایام حج و سخنرانى انقلابى آن حضرت در بین جمعیت، نمونه بارز استفاده سیاسى از حج مى‏باشد که حتى براى این منظور چند ماه در مکه توقف نمود تا موسم حج فرارسد ومردم از سراسر عالم در این مکان جمع شوند و حضرت به تبلیغ بپردازد.
و یا در سال 58 (ه.ق.) دو سال قبل از مرگ معاویه در سرزمین منى در بین جمعیت 1000 نفرى به انتقاد از معاویه پرداخت و فرمود «اما بعد فان الطاغیة قد صنع بنا و شیعتنا ما قدعلمتم و رایتم‏» (3) اما بعد همانا این طاغوت (معاویه) برخوردهایى با ما و شیعیان ما نمود که همه شما مى‏دانید و دیده‏اید و گواه بوده‏اید و در دنباله روایت‏به نکته دیگر اشاره کرد که همان پیام‏رسانى باشد. فرمود: «گفتارم را بشنوید و به خاطر بسپارید و وقتى که به محل سکونت‏خود برگشتید پیام مرا به افرادى که مورداطمینان شماهستندابلاغ نمایید...من ترس آن دارم که با این اوضاع حق فرسوده گردد...».
همچنین دیگر ائمه: با حضور خود در ایام حج و تشکیل جلسات و ذکر احادیث، استفاده سیاسى مى‏کردند; از جمله جریان امام سجاد و هشام‏بن عبدالملک و شعر فرزدق در مدح امام سجاد(ع) و...و نمونه‏هاى دیگرى از فعالیتهاى سیاسى که بدان اشاره شد.
و شاید روایاتى که نقل شد که «حج نوعى جهاد است‏» بیانگر بعد سیاسى قضیه باشد چنانکه امام صادق(ع) در این‏باره فرمود:
«هو (حج) احد الجهادین و هو جهاد الضعفاء و نحن الضعفاء» (4) «حج‏یکى از دو جهاد است و آن جهاد افراد ضعیف است و آن ضعفا ما هستیم‏».
امام(ع) با بیان این مطلب به سیاست اشاره مى‏کند; یعنى، ما ضعفا هستیم و حکومت در دست ما نیست و نمى‏توانیم با کفر، مبارزه عملى نماییم، پس لااقل به حج‏برویم و از آن موقعیت‏بهره‏بردارى سیاسى و فرهنگى نماییم.
اصولا اطلاق جهاد بر حج‏یک نوع وجه مشترکى بین آن دو را مى‏طلبد تا نام جهاد بر حج اطلاق کرد چنان که همراه ساختن آیات حج و جهاد (5) در سوره مبارکه حج‏به ما مى‏فهماند که میان حج و جهاد رابطه خاصى وجود دارد و آن این که سرزمین حج‏بهترین مکان براى تجمع متفکران اسلامى است که موقف سیاسى و دفاعى خود را به بحث‏بگذارند و از نیروهاى پراکنده صف واحدى تشکیل دهند و از طریق انجام صحیح حج، آمادگیهاى لازم را کسب نمایند و مانند سربازى که در میدان آموزش تعلیم دیده، خود را در مقابله با دشمنان اسلام بکار گیرد، از این‏رو پیامبر گرامى اسلام در روایات متعدد مجاهد و حاج را کنار هم قرار داده و براى آن دو یک حکم نموده است; «مجاهد فى سبیل الله و حاجى و معتمر مهمانان خدایند که اگر دعا کنند دعایشان به اجابت مى‏رسد». (6) و در روایات دیگر، نفقه‏اى که در راه حج مصرف شود را با نفقه‏اى که در راه جهاد مصرف مى‏گردد مقایسه کرد. (7)
همردیف بودن «حج و جهاد» در قرآن و روایات، بیانگر این حقیقت است که بین این دو فریضه الهى وجوه مشترکى وجود دارد.
جمع‏بندى
از مجموعه مباحث این فصل به خوبى روشن شد که شبهاتى که بعضى از علماء و تحلیل‏گران وهابى، در مورد بعد سیاسى حج مطرح کرده‏اند و آن را مخالف اسلام و قرآن دانسته‏اند، چیزى بى‏اساس، بلکه توام با اغراض سیاسى بوده است و در حقیقت نفى بعد سیاسى حج، اثبات حربه سیاسى آنان است.
چرا که اثبات شد که بعد سیاسى حج، نه تنها مخالف قرآن، اسلام و سنت نیست، بلکه عین قرآن و متابعت از اوامر خداوند و تاسى از ابراهیم خلیل، رسول امین و سلف صالح است.
قرآن مى‏فرماید: اعلامى است از طرف خدا و رسولش به عموم مردم در روز حج اکبر که خداوند و رسولش از مشرکین بیزارند.(توبه/3)
برائت از مشرکین بر اساس این آیه مبارکه یک حکم قطعى وحتمى است و در همه زمانها استمراردارد و مخصوص موسم حج نیست، بلکه بیزارى و برائت از مشرکین تاسى از ابراهیم خلیل است. (8) و باید مسلمانان به پیروى از ابراهیم(ع) فضاى سراسر عالم را از محبت و عشق به ذات حق و نفرت و بغض نسبت‏به دشمنان خدا لبریز کنند و لحظه‏اى از این آهنگ توحیدى غفلت نکنند. (9)
امام خمینى (ره) احیاگر حج ابراهیمى مى‏فرماید: فریاد برائت ما، فریاد دردمندانه ملت‏هایى است که خنجر کفر و نفاق قلب آنان را دریده است، فریاد فقر و تهیدستى گرسنگان و محرومان و پابرهنه‏هاست که حاصل عرق جبین و زحمات شبانه‏روزى آنان را زراندوزان و دزدان بین‏المللى به یغما برده‏اند. فریاد مظلومانه مردم لبنان و فلسطین و بوسنى و کشمیر و افغان و عراق و... است فریاد همه مردمانى که دیگر تحمل تفرعن آمریکا و حضور سلطه‏طلبانه آن را ندارند». (10)
گویا آیه مبارکه از سوره توبه که خداوند در مقیاس افتخار و فضیلت فرمود: «آیا سیراب کردن حجاج و عمران مسجدالحرام را همانند عمل کسى قرار دادید که ایمان به خدا و روز قیامت دارد و در راه خدا جهاد کرده است این دو هیچ گاه در نزد خدا یکسان نیست و خداوند گروه ظالمان را هدایت نمى‏کند».(توبه/19) در عصر ما نازل شده است و گویاى حال ماست; در عصر حاضر، خادمین حرمین با سرگرمى به سقایت و معیشت‏حجاج، و پرداختن به عمارت وتزیین‏مسجدالحرام ومسجدالنبى(ص)، و غفلت از ایمان و جهاد فى‏سبیل الله و کناره‏گیرى از حقوق مسلمانان مظلوم مصداق بارز آیه مذکور مى‏باشند. آنها با یدک کشیدن عنوان «خادم‏الحرمین‏»، هر گونه سوء استفاده‏اى را انجام مى‏دهند و در عوض خدمت‏با تحمیل کردن عقاید وهابى بر دیگر گروهها و صد سبیل از مستطیعان و اعمال انواع تضییق بر حجاج به خیال خام خویش برنامه‏هاى اسلام و قرآن را اجراء مى‏کنند و حال آنکه، طبق آیات الهى این افراد از ظالمین محسوب مى‏شوند و مصداق اتم آیه «من یرد فیه بالحاد بظلم فذقه من عذاب الیم‏»، (11) مى‏باشند.
کعبه، متعلق به عموم مسلمین است و باید شیوه برگزارى حج متناسب با مصالح و منافع امت اسلامى و در جهت رشد و استقلال کشورهاى اسلامى باشد، نه در خدمت اهداف استکبارى. چرا در «کنگره جهانى حج‏» اجازه نمى‏دهند که مردم مسلمان براى همدردى و کمک به برادران و خواهران ستمدیده اعاناتى جمع کنند؟ آیا این هم مخالف اسلام و قرآن است؟ اگر در مراسم حج، کنار خانه خدا که مثابه و مامن (12) و مایه قوام جامعه بشرى (13) است مشکلات مسلمین و حکومتهاى اسلامى مطرح و براى حل آن گامى برداشته نشود، پس کجا این مسائل باید حل شود؟ اکنون چه دردناک است اگر بشنویم که در حج نباید به مسائل سیاسى و اجتماعى مسلمین پرداخت.
4 - بعد اجتماعى حج
حج‏یگانه فریضه‏اى است که خداوند براى اداى آن همه آحاد مسلمین را از گوشه و کنار جهان به یک نقطه معین در «ایام معلومات‏» فراخواند، به‏طورى که اگر در غیر این مکان و زمان انجام گیرد، پذیرفته نخواهد شد.حج در ماههاى معینى است. (14)
اگر چه در گذشته و امروز تلاشهائى شده و مى‏شود تا حج را فریضه فردى قلمداد کنند اما با توجه به آیات و روایات فهمیده مى‏شود که حج مرکز اجتماع مسلمین است; چون که اگر هدف صرف انجام دادن مناسک و طواف گرد خانه خدا و... بود چرا جایز نباشد در تمام دوره سال انجام گیرد؟ چه لزومى داشت همه مردم مکلف باشند در یک مقطع زمانى خاص در یک نقطه جمع شوند و در آن ایام هم در اجتماعات یک روزه و یک شبه و سه روزه گرد هم‏آیند تا شاهد منافع خود باشند «لیشهدوا منافع لهم‏»؟ (حج/27 و 28)پس منافعى که مسلمانان باید شاهد آن باشند منافعى است که با حیثیت تجمع مردم و حالت اجتماع ارتباط پیدا مى‏کند و حتى مى شود گفت: که اگر از این اجتماع، فایده عمومى برده نشود مقصود حاصل نخواهد شد (15)
یکى از امتیازات مختص به حج این است که خطاب در آن متوجه عموم مردم است نظیر آیات ذیل:
اى ابراهیم اعلان عمومى دربین مردم براى حج‏بنما(حج/27و28); براى خدا بر مردم است آهنگ خانه او کنند; همانا اولین خانه‏اى که براى مردم قرار داده شده سرزمین مکه است (آل‏عمران/96و97); بخاطر بیاورید هنگامى که خانه کعبه را محل بازگشت مردم قرار دادیم (بقره/125و199); خداوند کعبه را که خانه محترم است وسیله‏اى براى اقامه امر مردم قرار داده است. (مائده/97).
این گونه آیات و روایات دلالت روشن بر «بعد اجتماعى حج‏» دارد و گرنه اگر مساله حج فردى بود، لازم نبود این همه روى کلمه «الناس‏» تکیه شود. همچنین لازم نبود مردم از راه دور و نزدیک با هر وسیله ممکن، در زمان معین و در مکان معین گرد هم جمع بشوند تا این فریضه الهى را با حالت اجتماع انجام بدهند; اگر ثمره و بهره حج فردى بود چرا فرمود: «پس از همانجاکه مردم کوچ مى‏کنند کوچ کنید» (بقره 125 و199) این آیه مى‏رساند که حج مرکز اتحاد مسلمین است و هیچ کس حق تکروى و دورى از اجتماع مردم را ندارد; چون که حج علاوه بر این که یک فریضه فردى است، همچنین یک فریضه جمعى مى باشد و ثمره و منفعت آن به تمامى مسلمین بر مى‏گردد.
با عنایت‏به عمومیت دعوت «اذن فى‏الناس بالحج‏» و اطلاق «منافع‏» و تفسیر امام رضا(ع) که منافع حج افرادى را که در مراسم حج نبوده‏اند را دربر مى‏گیرد، مى‏شود ادعا کرد که قدر متیقن از منافعى که بر مراسم با شکوه حج مترتب مى‏شود همان «منافع عمومى و اجتماعى‏» حج است.
همچنین قدر متیقن از «قیاما للناس‏» در آیه مبارکه «جعل الله الکعبه البیت الحرام قیاما للناس‏»(مائده/97) بعد اجتماعى آن است، چونکه با توجه به اطلاق کلمه «قیاما» و مناسبت آن با «للناس‏» و با عنایت‏به معنى «قیام‏» (16) چنین استظهار مى‏گردد که کعبه و حج، سبب اصلاح امور دینى و دنیوى مردم (17) و باعث رفع نابسامانیها از جوامع مسلمین خواهد گردید، چرا که کعبه به عنوان ضامن جامعه بشرى مطرح شده است و این به خاطر حرمت و جلالت و قداستى است که کعبه در نظر عموم مردم دارد، از این‏رو کعبه موصوف به «بیت‏الحرام‏» شده است، از این‏رو محور فعالیت همگانى واقع مى‏گردد.
از سوى دیگر، همانطورى که هدف از ارسال رسل و انزال کتب، «قیام مردم به قسط‏» (حدید/25) مى‏باشد، بهترین وسیله تحقق این هدف، مراسم باشکوه حج مى‏باشد و این یکى دیگر از منفعت اجتماعى حج است.
خلاصه این که، قوام جامعه بشرى، اقامه عدل و قسط در بین مردم و اصلاح امور دینى و دنیوى، درگرو برگزارى صحیح حج مى‏باشد و نقطه مقابل‏آن،از هم‏پاشیدن جامعه‏هاى‏بشرى و رواج ظلم، و فساد امور دینى و دنیوى در گرو تعطیلى حج مى‏باشد، از این‏رو مولى على(ع) در این باره فرمود: «حج‏خانه خدا را ترک نکنید که هلاک و نابود مى‏شوید» (18) پس احیاى برنامه واقعى حج، تاثیر شگرفى در اجتماع دارد و در حقیقت‏بقاى اصل دین و در نتیجه بقاى متدینین بستگى به بقاى کعبه دارد. «تا کعبه پابرجاست دین و مکتب هم پابرجاست‏» (19)
منافع و آثار اجتماعى حج
از آنجایى که حج مرکز اجتماع و اتحاد مسلمین است منافع و آثار اجتماعى فراوانى را به همراه دارد که در ذیل به بعضى از آنها اشاره خواهد شد.
- یکى از بارزترین منافع این اجتماع عظیم، ایجاد تفاهم، تحکیم برادرى و رفع اختلافات دینى بین طبقات مسلمین است. اگر از بررسى آیات و روایات (20) بدست مى‏آید که دین اسلام، دین اتحاد و یگانگى است، بهترین و مناسب‏ترین زمان و مکان جهت تحقق این هدف، مراسم حج است. اگر به نماز جماعت‏سفارش مؤکد شده تا اهالى هر محله به کمک یکدیگر، امور زندگى خویش را اداره نمایند و اگر نماز جمعه مقرر شده تا مردم شهرها گرد هم آیند و در پرتو اجتماع و اتحاد، امور خود را حل کنند، حج هم در هر سال یک مرتبه، در زمان و مکان خاصى واجب شده تا مسلمانان از نقاط مختلف عالم گرد خانه خدا جمع شوند و دست اتحاد و برادرى به سوى یکدیگر دراز نمایند و در پرتو آن، مشکلات همدیگر را حل نمایند.
حضرت امام ; در این باره فرمودند: «از جمله وظائف در این اجتماع عظیم، دعوت مردم و جوامع اسلامى به وحدت کلمه و رفع اختلافات بین طبقات مسلمین است (21) با اتکال به خداى بزرگ در این مواقف عظیمه، پیمان اتحاد و اتفاق در مقابل جنود شرک و شیطنت‏ببندید و از تفرق و تنازع بپرهیزید "و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم". (22)
- پس یکى از آثار و منافع مهم اجتماعى «وحدت کلمه‏» مى‏باشد چرا که زائرین بیت‏الله باید از راه دور و نزدیک بیایند و بالعیان تحکیم برادرى در فکر و عمل را ملاحظه کنند و مشاهده نمایند که همه امت اسلامى یک خدا را مى‏پرستند; امت‏یک پیامبرند; معتقد به یک کتابند; به طرف یک قبله مى‏ایستند; دوش به دوش هم بر گرد یک محور مى‏چرخند و همه یک هدف، یک مسیر و یک برنامه را دنبال مى‏کنند. این چنین وحدت به طور قطع جمعیتها را فشرده و متراکم و قلبها را به هم نزدیک مى‏کند و در نتیجه یک نیروى قوى تولید مى‏کند که باعث عظمت و شکوه اسلام و مسلمین و ذلت و خوارى کفر خواهد شد، از این‏رو نبى مکرم اسلام در خطبه معروف «حجة‏الوداع‏» به همین نکته اشاره فرمودند:
«اهل ایمان با هم برادرند خونهاى آنها ارزش مساوى دارد. پیمان کوچکترین فردشان در حکم پیمان عموم مسلمین است همه با هم در حکم یکدست و قدرت واحدى در مقابل بیگانه‏اند». (23)
احساس وحدت و یگانگى در ایام حج در حد اعلایى وجود دارد; چرا که عالم و جاهل، غنى و فقیر، رئیس و مرئوس، کوچک و بزرگ و سیاه و سفید، همه با هم در یک قطعه لباس سفید مى‏خروشند و مى‏روند و مى‏نشینند و مى‏خورند و مى‏خوابند.
خلاصه، اعضایى که در کنگره حج گرد هم جمع مى‏شوند، هیچ اختلاف اصولى ندارند و رابطه‏اى که بین آنها حکمفرماست، رابطه دین است که از هر رابطه دیگر; نظیر، ملیت، نژاد و رنگ، قویتر و محکمتر است.
- یکى دیگر از منافع اجتماعى حج، «مساوات واقعى اجتماعى‏» است که همه زائرین از حداقل زندگى بهره‏مند بوده و یک نمونه از زندگى اقتصادى بدون فاصله یا لااقل با فاصله کم، در هر سال یک بار در عمل به نمایش گذارده مى‏شود; به طورى که زندگیها نزدیک بهم، لباسها کاملا یکسان، مکانها و غذاها شبیه هم مى‏باشد. چنانکه لغو امتیازات نژادى، رنگ، امتیازات شخصى; نظیر ثروت و مقام، اصل و نسب، زیبایى و زشتى، شاهد گویاى دیگرى بر این مساوات است.
خداوند متعال در لغو امتیازاتى که قریش (24) براى خود قائل شده بود فرمود: «سپس از همانجا که مردم کوچ مى‏کنند کوچ کنید و از خداوند طلب آمرزش نمایید که خدا آمرزنده مهربان است‏». (بقره/199) همچنین مفسر و مبین واقعى قرآن; یعنى پیامبر اکرم(ص) در خطبه حجة‏الوداع فرمود: «مردم! پروردگار همه شما یکى است و پدر همه شما یکى است; همه از آدمید و آدم از خاک است; عرب را بر عجم فضیلتى نیست مگر به ملاک تقوا». (25)
این سلوک جمعى در حج، عدالت اجتماعى اسلام را منعکس مى‏کند که از مصادیق آن: اشباع فقرا، دفع حقوق شرعى، پاک کردن اموال و اداى دین است; چونکه اولین مرحله حج، تصفیه حساب مالى با خدا و با مردم مى‏باشد و این یک نوع توزیع ثروت اجتماعى است که مبتنى بر عدالت مى‏باشد و از طرف دیگر، اگر تقسیم قربانى صحیح انجام گیرد، ملیونها گرسنه سیر مى‏شود و بدینوسیله بین غنى و فقیر، ارتباط برقرار مى‏گردد. چنانکه لباس یک رنگ، یک نوع تعامل اجتماعى بین فقیر و غنى، حاکم و محکوم و رئیس و مرئوس مى‏باشد و به انسانها مى‏فهماند که ارزش حقیقى انسان، غیر از مال و مقام است.
- یکى دیگر از منافع اجتماعى حج، ایجاد مسؤولیت اجتماعى در فرد است; چونکه فرد در طواف جمعى در دور کعبه، سعى بین صفا و مروه، وقوف در عرفات و مشعر، بیتوته در منى و رمى جمرات احساس مى‏کند که جزئى از امت اسلامى است که عمل، هدف، خدا، قبله و کتاب واحد دارد و در نتیجه به فکر مسؤولیت اجتماعى مى‏افتد.
- دیگر از منافع اجتماعى، «امنیت اجتماعى‏» است که هیچ کس در ایام حج‏حق تعرض به دیگران حتى حیوانات را ندارد. چرا که خداوند متعال فرمود: «هر کس داخل آن شود در امان است‏» (آل‏عمران/97) و «هنگامى که خانه کعبه را مرجع و مرکز امن و امان براى مردم قرار دادیم‏».(بقره/125)
وجود یک جامعه امن و مطمئن و به دور از هرنوع تجاوزات، از آرزوهاى دیرینه دانشمندان و مصلحان بوده و هست که سازمانها و جوامع بین‏المللى در تحقق چنین آرزویى هستند، اما تاکنون ره بجایى نبرده‏اند، ولى خداوند حکیم‏براساس حکمت متعالیه‏اش قرنها قبل، منطقه‏اى را در یک نقطه از زمین براى چنین هدفى بنیان نهاده است‏به حدى که شکار حیوانات و حتى کمک شکارچى به واسطه نشان دادن آن با گوشه چشم هم ممنوع گردیده است. آن هم در منطقه‏اى که ناامن بود انسانها ربوده مى‏شدند و همه جا غارت و کشتار بود (عنکبوت/67) و قانون جنگ و جدال در آن نقطه زیرپا گذاشته شده است. قرآن مى‏فرماید: کسانى که با احرام حج را بر خود واجب کرده‏اند باید از تمتعات جنسى و انجام گناه و بحث و جدال اجتناب نمایند. (26)
وجود چنین جامعه‏اى از اول خلقت مورد عنایت‏خداوند متعال بوده است که شرط اساسى بقاى هر جامعه، وجود چنین نعمتى است تا انسانها کلاس آن را در هر سال در این مکان مقدس طى نمایند و در سراسر جهان گسترش دهند. این تمرین و نمایش اگرچه در مدت کوتاهى است، اما هر چه هست تمرینى براى شرکت‏کنندگان و اتمام حجتى براى جهانیان است. و اگر محل تشکیل کنگره حج در نقطه امنى قرار داده شد براى این است که سران و نمایندگان مسلمین آزادانه و با کمال اطمینان نسبت‏به یکدیگر و بدون هیچ تشویشى منافع مسلمین را در نظر گرفته و از همدیگر جهت رفع مشکلات یارى بجویند.
- یکى دیگراز منافع اجتماعى حج، معارفه بین‏المللى مسلمین جهان است که امام ششم جعفربن محمد(ع) در بیان علل حج فرمود: «خداوند در حج وسیله اجتماع مردم مشرق و مغرب را فراهم آورده تا همدیگر را بشناسند». (27)
در سایه شناخت‏یکدیگر زمینه تبادل آرا و افکار فراهم مى‏شود و هر گروه از هر دیارى که مى‏آید دستاوردهاى علمى و پیشرفتهاى فرهنگى و اقتصادى خویش را به برادران دینى دیگر مناطق و کشورها انتقال مى‏دهد و با این عمل، نردبان ترقى و تعالى را براى همدیگر فراهم مى‏نماید و نقطه‏هاى قوت و ضعف خویش را شناسایى مى‏کنند و در صدد قویت‏خویش برمى‏آیند.
- یکى دیگر از منافع و آثار اجتماعى حج، تنظیم برخورد اجتماعى زن و مرد است; چرا که به آنها در ایام حج آموخته مى‏شود که در برخوردها مواظب یکدیگر باشند و طورى ظاهر نشوند که هوس‏انگیز باشد، بلکه باید به دور از هرگونه آرایش و با لباس معمولى در مقابل هم ظاهر شوند و حتى باید از لذت جنسى حلال هم صرف‏نظر کنند تا تمرین و آزمایشى در پهنه زندگى اجتماعى گردد «فلارفث و لا فسوق و لا جدال فى الحج‏» (بقره/197) که مراد از «رفث‏» هرگونه لذت جنسى در ایام احرام مى‏باشد; پس «عفت اجتماعى‏» در موسم حج تمرین داده مى‏شود تا در غیر موسم ج‏برخوردهاى زن و مرد بهبود یابد.
- از جمله آثار اجتماعى دیگر، «آموزش و تمرین نظم و انضباط اجتماعى‏» است; چونکه حج از آغاز تا انتها، همه و همه روى نظام و ترتیب خاصى انجام مى‏گیرد; شروع آن در وقت معین و در مکان معین و با لباس و رمز مشخص، و طواف، سعى، وقوف، رمى، هدى و... باید بر اساس اندازه معین و نظم خاص انجام پذیرد تا بشر درسى از نظم و انضباط اجتماعى را آموخته و براى همیشه آن را در جامعه رعایت نماید.
- و بالاخره، اجتماع عظیم حج، ارائه نمونه عملى جامعه اسلامى است که در سایه ایمان تشکیل گردیده و یک نمونه کوچک از اجتماع روحدار به نمایش گذاشته مى‏شود که روابط اجتماعى مردم با یکدیگر تحت تاثیر ایمان و محبت واقع شده و در آن محیط معنوى خودخواهى و رفتار و گفتار ناپسند بسیار کم دیده مى‏شود; محیطى آرام و باصفا که رعایت فضائل اخلاقى و حقوق اجتماعى به چشم مى‏آید و این اجتماع در واقع، نمایشى از جامعه اسلامى است که داراى شکوه، عظمت، امنیت، عدالت، مساوات واقعى و نظم و انضباط اجتماعى مى‏باشد که از امتیازات آن این است که هر سال این اجتماع تشکیل و در معرض عموم گذاشته مى‏شود. (28)
منافع سلوک جمعى در حج
شکى نیست که حج از اشکال سلوک جمعى است و این سلوک جمعى، یک قضیه جهانى است و براى منطقه خاص و زمان خاص نمى‏باشد و گروهى مخصوص و جغرافیاى ویژه‏اى نیست همانطورى که خداوند متعال در خطاب به ابراهیم فرمود: «مردم را دعوت عمومى به حج کن تا پیاده و سواره بر مرکبهاى لاغر از راه دور قصد خانه خدا کنند». (حج/27)
این سلوک جمعى که از افراد مختلف جهان که با تفاوت در رنگ و پوست و زمان و مکان بوجود آمده، منافع زیادى را دربر دارد: اول این که زمینه‏ساز یک دولت واحد جهانى است و خود این سلوک جمعى اعلام مى‏کند که اسلام جهانى است و دلیل بر آن، این است که مسلمین از قاره‏هاى مختلف جهان با تفاوتهاى بسیار در یک نقطه دور هم جمع مى‏شوند و یک خدا و یک پیامبر و یک کتاب و یک قبله و یک هدف را دنبال مى‏کنند و از این یکرنگى و همفکرى فهمیده مى‏شود که امکان دارد یک دولت واحد جهانى تشکیل داد و در واقع، حج ارائه نمونه عملى این دولت واحد جهانى است.
از سوى دیگر، شکى نیست که سلوک جمعى باعث تغییر اجتماعى ملموس مى‏شود، اما از آنجا که سلوک جمعى در حج از اعلا درجه تعامل اجتماعى است، پس نتیجه این سلوک در مرتبه اعلا قرار دارد چرا که:
اولا: تغییر اجتماع آن مطلوب، ثابت، عمیق و ریشه‏دار خواهد بود.
ثانیا: بعد از اداى مناسک حج دو تغییر در انسان حاصل مى‏شود: یکى تغییر روحى و تطهیر نفسى و دیگرى تغییر اجتماعى.
ثالثا: از آنجا که حج نقش خطیرى در تغییر حیات روحى و اجتماعى دارد، از این‏رو حرمتى از حرمات‏الله است که هتک آن روا نیست و هر کس که برنامه‏هاى الهى را بزرگ بشمارد و احترام آن را حفظ کند براى او نزد پروردگارش بهتر است. (حج/30)
رابعا: در این سلوک جمعى، مترقیترین شعار اجتماعى وجود دارد و آن شعارى است که اسلام به آن امر کرده و سنت پیامبر است و آن شعار برائت از مشرکین است که بهترین شعار براى احیاى عدالت اجتماعى است. چرا که بزرگترین انحراف در دین اسلام که باعث انواع شقاوت مى‏شود شرک به خداست و تردیدى نیست که وجود شرک در جوامع انسانى مانعى بر سر راه «عدالت اجتماعى‏» است و اعلان برائت از مشرکین، سرآغاز تغییر اجتماعى انسان است تا اجتماع موحد در همه سطوح بر اساس احکام اسلام و عدالت اجتماعى، استوار گردد. (29)
پى‏نوشتها:
1- مسعودى، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 4، ص 201 به بعد.
2- ابى‏منصور طبرسى، الاحتجاج، ج 2، همان
3- همان
4- من لایحضر الفقیه، ج 2، ص‏359.
5- از آیه 25 تا37 مربوط به حج و از آن به بعد مربوط به جهاد مى‏باشد.
6- حافظ قزوینى، سنن ابن ماجه، ج 2، مناسک حج، باب 5، (قم: دارالفکر، بى‏تا) ص‏966.
7- مسند احمدبن حنبل، ج 5، ص 200.
8- قال یا قوم انى برى مماتشرکون، سوره انعام، آیه 78.
9- با استفاده از پیام امام خمینى(ره)
10- با استفاده از پیامهاى نورانى حضرت امام خمینى(ره)
11- هرکس بخواهد دراین سرزمین ازطریق حق منحرف گردد و دست‏به ستم زند ما از عذاب دردناک به‏او مى‏چشانیم.
12- واذ جعلنا البیت مثابة للناس وامنا. (بقره/125)
13- جعل الله الکعبه البیت الحرام قیاما للناس. (مائده/97)
14- «حج در ماههاى معینى است‏». (بقره/197)
15- با استفاده از پیام مقام معظم رهبرى در تاریخ 8/3/72.
16- معناى آن قبلا گذشت.
17- این اطلاق هم در روایت‏به آن اشاره شده (جعلها الله لدینهم و معایشهم، بحار، ج‏86، ص 65); و هم اکثر مفسرین، اعم از خاصه و عامه، به آن اشاره کرده‏اند.
18- بحارالانوار، ج‏96، ص‏19.
19- وسائل‏الشیعه، ج 11، ص 21.
20- نظیر آیه «واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا» (آل‏عمران/103); «ولاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم‏» (انفال/46); «انما المؤمنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم‏» (حجرات/10); و نظیر روایت المؤمن اخ المؤمن کالجسد الواحد; (مرحوم کلینى، اصول کافى، ج 2، ص 165، بابى دارد بنام اخوة المؤمنین بعضهم لبعض و احادیث زیادى را نقل فرموده است).
21- حج در کلام و پیام امام خمینى ص‏34 و37.
22- همان.
23- ابن‏شعبة، تحف العقول، ص 30.
24- قریش، معتقد بود که وقوف به عرفات مال کسانى است که از خارج مکه آمده‏اند، اما قریش و طوایف اطراف حرم و وابستگان قریش از این کار معاف بودند توضیح بیشتر این موضوع در بحث «حج جاهلیت‏» گذشت.
25- تحف‏العقول، ص 30.
26- بقره‏197
27- وسائل‏الشیعه، ج 11، ص 14.
28- با استفاده از کتاب حج در قرآن مرحوم، شهید بهشتى، (دفتر نشر فرهنگ اسلامى،1367 ش).
29- از جزوه دکتر زهیر الاعرجى.

تبلیغات