ابعاد حج در قرآن
آرشیو
چکیده
متن
در قسمتهاى پیشین این مقاله، به تفصیل پیرامون ابعاد مهم حج از جمله: بعد معنوى و عرفانى، بعد فرهنگى و بعد سیاسى سخن گفتیم. در بعد سیاسى نیز مباحثى از جمله منافع حج، حج عامل قیام، برائت از مشرکین در حج، حج و حکومت اسلامى را مطرح نمودیم. اینک بررسى ابعاد دیگر حج از نظر خوانندگان گرامى مىگذرد.
5 - حج و بهرهگیرى سیاسى
همواره در طول تاریخ رهبران و حاکمان اسلامى - اعم از عادل و غیرعادل - از این فرصتبىنظیر به نفع خود استفاده سیاسى مىکردند; از زمانى که پیامبراکرم(ص) با یاران محدودش در مکه حضور داشتند و تحت محاصره وشکنجههاى شدیدىبه سر مىبردند، همواره در پى فرا رسیدن ایام حجبودند تا از این فرصت ارزشمند براى انتقال پیام الهى به مردم استفاده نمایند. پیامبر گرامى از این مراسم عبادى - سیاسى چنان براى ترویج دین توحیدى و طرد شرک و کفر بهره مىگرفت که مشرکین قریش درصدد شدند تا عدهاى را در دروازههاى ورودى شهر مکه مامور کردند تا آنها به کسانى که قصد شرکت در مراسم حج را داشتند بگویند که شخصى در این سرزمین هست که مطالب و ایدههایى دارد که شما را سحر مىکند و شما در گوش خود پنبه بگذارید تا پیام او را نشنوید.
اما پیامبر و یارانش حداکثر بهره را مىبردند تا پیام انقلاب اسلامى را به مردم برسانند و «پیمان عقبه» ثمره چنین تلاشها بود که مردم مدینه در نتیجه همین رفت و آمدها با اسلام انس گرفتند و در همین راستا پیامبر اسلام بارها از همین کنگره حجبراى گسترش اسلام ناب و نابودى شرک و کفر حداکثر استفاده را نمودند که نمونههاى بارز آن «پیمان عقبه»، «جریان فتح مکه»، «تعیین امیرالحاج در سال نهم هجرت» و «خطبههاىآن حضرت درحجةالوداع» مىباشد. چنان که پیامبر از همین موقعیت استفاده نمود و «مساله رهبرى و ولایتحضرت امیر» را در میان آن جمعیت انبوه مطرح فرمود.
حضرت امیر نیز در زمان خلافتخود بارها از این فرصت استفاده نموده است و از آنجایى که منصب امیرالحاج علاوه بر سرپرستى حجاج در امور دینى و... بار سیاسى هم داشت، در سال37 (ه.ق.) هم از طرف حضرت امیر(ع) شخصى بنام عبداللهبن عباس و هم از طرف معاویه شخصى بنام یزیدبن شجره رهاوى براى تصدى این امور عازم شدند که کارشان به نزاع کشید و سرانجام بر شخص ثالثى بنام شیبةبن عثمان توافق نمودند. (1)
در تاریخ اسلام موارد مشابهى از این حرکتهاى سیاسى دیده مىشود که عدهاى براى اجراى سیاستهاى خویش از مراسم حجبهره مىبردند; چنان که معاویه مساله جانشینى یزید را در سفر حج مطرح کرد و منصور دوانیقى در سال136 (ه.ق.) امیرالحاج مردم شد و در همان مراسم به نفع خود بیعت گرفت. همچنین حضرت ابوذر در زمان عثمان یک سال به حج رفت و در کنار کعبه ضمن نقل روایاتى که از پیامبر اکرم درباره دوستى با عترتش فرموده بود، از وضع موجود انتقاد کرد. (2) و نیز عمل سیدالشهدا(ع) در ایام حج و سخنرانى انقلابى آن حضرت در بین جمعیت، نمونه بارز استفاده سیاسى از حج مىباشد که حتى براى این منظور چند ماه در مکه توقف نمود تا موسم حج فرارسد ومردم از سراسر عالم در این مکان جمع شوند و حضرت به تبلیغ بپردازد.
و یا در سال 58 (ه.ق.) دو سال قبل از مرگ معاویه در سرزمین منى در بین جمعیت 1000 نفرى به انتقاد از معاویه پرداخت و فرمود «اما بعد فان الطاغیة قد صنع بنا و شیعتنا ما قدعلمتم و رایتم» (3) اما بعد همانا این طاغوت (معاویه) برخوردهایى با ما و شیعیان ما نمود که همه شما مىدانید و دیدهاید و گواه بودهاید و در دنباله روایتبه نکته دیگر اشاره کرد که همان پیامرسانى باشد. فرمود: «گفتارم را بشنوید و به خاطر بسپارید و وقتى که به محل سکونتخود برگشتید پیام مرا به افرادى که مورداطمینان شماهستندابلاغ نمایید...من ترس آن دارم که با این اوضاع حق فرسوده گردد...».
همچنین دیگر ائمه: با حضور خود در ایام حج و تشکیل جلسات و ذکر احادیث، استفاده سیاسى مىکردند; از جمله جریان امام سجاد و هشامبن عبدالملک و شعر فرزدق در مدح امام سجاد(ع) و...و نمونههاى دیگرى از فعالیتهاى سیاسى که بدان اشاره شد.
و شاید روایاتى که نقل شد که «حج نوعى جهاد است» بیانگر بعد سیاسى قضیه باشد چنانکه امام صادق(ع) در اینباره فرمود:
«هو (حج) احد الجهادین و هو جهاد الضعفاء و نحن الضعفاء» (4) «حجیکى از دو جهاد است و آن جهاد افراد ضعیف است و آن ضعفا ما هستیم».
امام(ع) با بیان این مطلب به سیاست اشاره مىکند; یعنى، ما ضعفا هستیم و حکومت در دست ما نیست و نمىتوانیم با کفر، مبارزه عملى نماییم، پس لااقل به حجبرویم و از آن موقعیتبهرهبردارى سیاسى و فرهنگى نماییم.
اصولا اطلاق جهاد بر حجیک نوع وجه مشترکى بین آن دو را مىطلبد تا نام جهاد بر حج اطلاق کرد چنان که همراه ساختن آیات حج و جهاد (5) در سوره مبارکه حجبه ما مىفهماند که میان حج و جهاد رابطه خاصى وجود دارد و آن این که سرزمین حجبهترین مکان براى تجمع متفکران اسلامى است که موقف سیاسى و دفاعى خود را به بحثبگذارند و از نیروهاى پراکنده صف واحدى تشکیل دهند و از طریق انجام صحیح حج، آمادگیهاى لازم را کسب نمایند و مانند سربازى که در میدان آموزش تعلیم دیده، خود را در مقابله با دشمنان اسلام بکار گیرد، از اینرو پیامبر گرامى اسلام در روایات متعدد مجاهد و حاج را کنار هم قرار داده و براى آن دو یک حکم نموده است; «مجاهد فى سبیل الله و حاجى و معتمر مهمانان خدایند که اگر دعا کنند دعایشان به اجابت مىرسد». (6) و در روایات دیگر، نفقهاى که در راه حج مصرف شود را با نفقهاى که در راه جهاد مصرف مىگردد مقایسه کرد. (7)
همردیف بودن «حج و جهاد» در قرآن و روایات، بیانگر این حقیقت است که بین این دو فریضه الهى وجوه مشترکى وجود دارد.
جمعبندى
از مجموعه مباحث این فصل به خوبى روشن شد که شبهاتى که بعضى از علماء و تحلیلگران وهابى، در مورد بعد سیاسى حج مطرح کردهاند و آن را مخالف اسلام و قرآن دانستهاند، چیزى بىاساس، بلکه توام با اغراض سیاسى بوده است و در حقیقت نفى بعد سیاسى حج، اثبات حربه سیاسى آنان است.
چرا که اثبات شد که بعد سیاسى حج، نه تنها مخالف قرآن، اسلام و سنت نیست، بلکه عین قرآن و متابعت از اوامر خداوند و تاسى از ابراهیم خلیل، رسول امین و سلف صالح است.
قرآن مىفرماید: اعلامى است از طرف خدا و رسولش به عموم مردم در روز حج اکبر که خداوند و رسولش از مشرکین بیزارند.(توبه/3)
برائت از مشرکین بر اساس این آیه مبارکه یک حکم قطعى وحتمى است و در همه زمانها استمراردارد و مخصوص موسم حج نیست، بلکه بیزارى و برائت از مشرکین تاسى از ابراهیم خلیل است. (8) و باید مسلمانان به پیروى از ابراهیم(ع) فضاى سراسر عالم را از محبت و عشق به ذات حق و نفرت و بغض نسبتبه دشمنان خدا لبریز کنند و لحظهاى از این آهنگ توحیدى غفلت نکنند. (9)
امام خمینى (ره) احیاگر حج ابراهیمى مىفرماید: فریاد برائت ما، فریاد دردمندانه ملتهایى است که خنجر کفر و نفاق قلب آنان را دریده است، فریاد فقر و تهیدستى گرسنگان و محرومان و پابرهنههاست که حاصل عرق جبین و زحمات شبانهروزى آنان را زراندوزان و دزدان بینالمللى به یغما بردهاند. فریاد مظلومانه مردم لبنان و فلسطین و بوسنى و کشمیر و افغان و عراق و... است فریاد همه مردمانى که دیگر تحمل تفرعن آمریکا و حضور سلطهطلبانه آن را ندارند». (10)
گویا آیه مبارکه از سوره توبه که خداوند در مقیاس افتخار و فضیلت فرمود: «آیا سیراب کردن حجاج و عمران مسجدالحرام را همانند عمل کسى قرار دادید که ایمان به خدا و روز قیامت دارد و در راه خدا جهاد کرده است این دو هیچ گاه در نزد خدا یکسان نیست و خداوند گروه ظالمان را هدایت نمىکند».(توبه/19) در عصر ما نازل شده است و گویاى حال ماست; در عصر حاضر، خادمین حرمین با سرگرمى به سقایت و معیشتحجاج، و پرداختن به عمارت وتزیینمسجدالحرام ومسجدالنبى(ص)، و غفلت از ایمان و جهاد فىسبیل الله و کنارهگیرى از حقوق مسلمانان مظلوم مصداق بارز آیه مذکور مىباشند. آنها با یدک کشیدن عنوان «خادمالحرمین»، هر گونه سوء استفادهاى را انجام مىدهند و در عوض خدمتبا تحمیل کردن عقاید وهابى بر دیگر گروهها و صد سبیل از مستطیعان و اعمال انواع تضییق بر حجاج به خیال خام خویش برنامههاى اسلام و قرآن را اجراء مىکنند و حال آنکه، طبق آیات الهى این افراد از ظالمین محسوب مىشوند و مصداق اتم آیه «من یرد فیه بالحاد بظلم فذقه من عذاب الیم»، (11) مىباشند.
کعبه، متعلق به عموم مسلمین است و باید شیوه برگزارى حج متناسب با مصالح و منافع امت اسلامى و در جهت رشد و استقلال کشورهاى اسلامى باشد، نه در خدمت اهداف استکبارى. چرا در «کنگره جهانى حج» اجازه نمىدهند که مردم مسلمان براى همدردى و کمک به برادران و خواهران ستمدیده اعاناتى جمع کنند؟ آیا این هم مخالف اسلام و قرآن است؟ اگر در مراسم حج، کنار خانه خدا که مثابه و مامن (12) و مایه قوام جامعه بشرى (13) است مشکلات مسلمین و حکومتهاى اسلامى مطرح و براى حل آن گامى برداشته نشود، پس کجا این مسائل باید حل شود؟ اکنون چه دردناک است اگر بشنویم که در حج نباید به مسائل سیاسى و اجتماعى مسلمین پرداخت.
4 - بعد اجتماعى حج
حجیگانه فریضهاى است که خداوند براى اداى آن همه آحاد مسلمین را از گوشه و کنار جهان به یک نقطه معین در «ایام معلومات» فراخواند، بهطورى که اگر در غیر این مکان و زمان انجام گیرد، پذیرفته نخواهد شد.حج در ماههاى معینى است. (14)
اگر چه در گذشته و امروز تلاشهائى شده و مىشود تا حج را فریضه فردى قلمداد کنند اما با توجه به آیات و روایات فهمیده مىشود که حج مرکز اجتماع مسلمین است; چون که اگر هدف صرف انجام دادن مناسک و طواف گرد خانه خدا و... بود چرا جایز نباشد در تمام دوره سال انجام گیرد؟ چه لزومى داشت همه مردم مکلف باشند در یک مقطع زمانى خاص در یک نقطه جمع شوند و در آن ایام هم در اجتماعات یک روزه و یک شبه و سه روزه گرد همآیند تا شاهد منافع خود باشند «لیشهدوا منافع لهم»؟ (حج/27 و 28)پس منافعى که مسلمانان باید شاهد آن باشند منافعى است که با حیثیت تجمع مردم و حالت اجتماع ارتباط پیدا مىکند و حتى مى شود گفت: که اگر از این اجتماع، فایده عمومى برده نشود مقصود حاصل نخواهد شد (15)
یکى از امتیازات مختص به حج این است که خطاب در آن متوجه عموم مردم است نظیر آیات ذیل:
اى ابراهیم اعلان عمومى دربین مردم براى حجبنما(حج/27و28); براى خدا بر مردم است آهنگ خانه او کنند; همانا اولین خانهاى که براى مردم قرار داده شده سرزمین مکه است (آلعمران/96و97); بخاطر بیاورید هنگامى که خانه کعبه را محل بازگشت مردم قرار دادیم (بقره/125و199); خداوند کعبه را که خانه محترم است وسیلهاى براى اقامه امر مردم قرار داده است. (مائده/97).
این گونه آیات و روایات دلالت روشن بر «بعد اجتماعى حج» دارد و گرنه اگر مساله حج فردى بود، لازم نبود این همه روى کلمه «الناس» تکیه شود. همچنین لازم نبود مردم از راه دور و نزدیک با هر وسیله ممکن، در زمان معین و در مکان معین گرد هم جمع بشوند تا این فریضه الهى را با حالت اجتماع انجام بدهند; اگر ثمره و بهره حج فردى بود چرا فرمود: «پس از همانجاکه مردم کوچ مىکنند کوچ کنید» (بقره 125 و199) این آیه مىرساند که حج مرکز اتحاد مسلمین است و هیچ کس حق تکروى و دورى از اجتماع مردم را ندارد; چون که حج علاوه بر این که یک فریضه فردى است، همچنین یک فریضه جمعى مى باشد و ثمره و منفعت آن به تمامى مسلمین بر مىگردد.
با عنایتبه عمومیت دعوت «اذن فىالناس بالحج» و اطلاق «منافع» و تفسیر امام رضا(ع) که منافع حج افرادى را که در مراسم حج نبودهاند را دربر مىگیرد، مىشود ادعا کرد که قدر متیقن از منافعى که بر مراسم با شکوه حج مترتب مىشود همان «منافع عمومى و اجتماعى» حج است.
همچنین قدر متیقن از «قیاما للناس» در آیه مبارکه «جعل الله الکعبه البیت الحرام قیاما للناس»(مائده/97) بعد اجتماعى آن است، چونکه با توجه به اطلاق کلمه «قیاما» و مناسبت آن با «للناس» و با عنایتبه معنى «قیام» (16) چنین استظهار مىگردد که کعبه و حج، سبب اصلاح امور دینى و دنیوى مردم (17) و باعث رفع نابسامانیها از جوامع مسلمین خواهد گردید، چرا که کعبه به عنوان ضامن جامعه بشرى مطرح شده است و این به خاطر حرمت و جلالت و قداستى است که کعبه در نظر عموم مردم دارد، از اینرو کعبه موصوف به «بیتالحرام» شده است، از اینرو محور فعالیت همگانى واقع مىگردد.
از سوى دیگر، همانطورى که هدف از ارسال رسل و انزال کتب، «قیام مردم به قسط» (حدید/25) مىباشد، بهترین وسیله تحقق این هدف، مراسم باشکوه حج مىباشد و این یکى دیگر از منفعت اجتماعى حج است.
خلاصه این که، قوام جامعه بشرى، اقامه عدل و قسط در بین مردم و اصلاح امور دینى و دنیوى، درگرو برگزارى صحیح حج مىباشد و نقطه مقابلآن،از همپاشیدن جامعههاىبشرى و رواج ظلم، و فساد امور دینى و دنیوى در گرو تعطیلى حج مىباشد، از اینرو مولى على(ع) در این باره فرمود: «حجخانه خدا را ترک نکنید که هلاک و نابود مىشوید» (18) پس احیاى برنامه واقعى حج، تاثیر شگرفى در اجتماع دارد و در حقیقتبقاى اصل دین و در نتیجه بقاى متدینین بستگى به بقاى کعبه دارد. «تا کعبه پابرجاست دین و مکتب هم پابرجاست» (19)
منافع و آثار اجتماعى حج
از آنجایى که حج مرکز اجتماع و اتحاد مسلمین است منافع و آثار اجتماعى فراوانى را به همراه دارد که در ذیل به بعضى از آنها اشاره خواهد شد.
- یکى از بارزترین منافع این اجتماع عظیم، ایجاد تفاهم، تحکیم برادرى و رفع اختلافات دینى بین طبقات مسلمین است. اگر از بررسى آیات و روایات (20) بدست مىآید که دین اسلام، دین اتحاد و یگانگى است، بهترین و مناسبترین زمان و مکان جهت تحقق این هدف، مراسم حج است. اگر به نماز جماعتسفارش مؤکد شده تا اهالى هر محله به کمک یکدیگر، امور زندگى خویش را اداره نمایند و اگر نماز جمعه مقرر شده تا مردم شهرها گرد هم آیند و در پرتو اجتماع و اتحاد، امور خود را حل کنند، حج هم در هر سال یک مرتبه، در زمان و مکان خاصى واجب شده تا مسلمانان از نقاط مختلف عالم گرد خانه خدا جمع شوند و دست اتحاد و برادرى به سوى یکدیگر دراز نمایند و در پرتو آن، مشکلات همدیگر را حل نمایند.
حضرت امام ; در این باره فرمودند: «از جمله وظائف در این اجتماع عظیم، دعوت مردم و جوامع اسلامى به وحدت کلمه و رفع اختلافات بین طبقات مسلمین است (21) با اتکال به خداى بزرگ در این مواقف عظیمه، پیمان اتحاد و اتفاق در مقابل جنود شرک و شیطنتببندید و از تفرق و تنازع بپرهیزید "و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم". (22)
- پس یکى از آثار و منافع مهم اجتماعى «وحدت کلمه» مىباشد چرا که زائرین بیتالله باید از راه دور و نزدیک بیایند و بالعیان تحکیم برادرى در فکر و عمل را ملاحظه کنند و مشاهده نمایند که همه امت اسلامى یک خدا را مىپرستند; امتیک پیامبرند; معتقد به یک کتابند; به طرف یک قبله مىایستند; دوش به دوش هم بر گرد یک محور مىچرخند و همه یک هدف، یک مسیر و یک برنامه را دنبال مىکنند. این چنین وحدت به طور قطع جمعیتها را فشرده و متراکم و قلبها را به هم نزدیک مىکند و در نتیجه یک نیروى قوى تولید مىکند که باعث عظمت و شکوه اسلام و مسلمین و ذلت و خوارى کفر خواهد شد، از اینرو نبى مکرم اسلام در خطبه معروف «حجةالوداع» به همین نکته اشاره فرمودند:
«اهل ایمان با هم برادرند خونهاى آنها ارزش مساوى دارد. پیمان کوچکترین فردشان در حکم پیمان عموم مسلمین است همه با هم در حکم یکدست و قدرت واحدى در مقابل بیگانهاند». (23)
احساس وحدت و یگانگى در ایام حج در حد اعلایى وجود دارد; چرا که عالم و جاهل، غنى و فقیر، رئیس و مرئوس، کوچک و بزرگ و سیاه و سفید، همه با هم در یک قطعه لباس سفید مىخروشند و مىروند و مىنشینند و مىخورند و مىخوابند.
خلاصه، اعضایى که در کنگره حج گرد هم جمع مىشوند، هیچ اختلاف اصولى ندارند و رابطهاى که بین آنها حکمفرماست، رابطه دین است که از هر رابطه دیگر; نظیر، ملیت، نژاد و رنگ، قویتر و محکمتر است.
- یکى دیگر از منافع اجتماعى حج، «مساوات واقعى اجتماعى» است که همه زائرین از حداقل زندگى بهرهمند بوده و یک نمونه از زندگى اقتصادى بدون فاصله یا لااقل با فاصله کم، در هر سال یک بار در عمل به نمایش گذارده مىشود; به طورى که زندگیها نزدیک بهم، لباسها کاملا یکسان، مکانها و غذاها شبیه هم مىباشد. چنانکه لغو امتیازات نژادى، رنگ، امتیازات شخصى; نظیر ثروت و مقام، اصل و نسب، زیبایى و زشتى، شاهد گویاى دیگرى بر این مساوات است.
خداوند متعال در لغو امتیازاتى که قریش (24) براى خود قائل شده بود فرمود: «سپس از همانجا که مردم کوچ مىکنند کوچ کنید و از خداوند طلب آمرزش نمایید که خدا آمرزنده مهربان است». (بقره/199) همچنین مفسر و مبین واقعى قرآن; یعنى پیامبر اکرم(ص) در خطبه حجةالوداع فرمود: «مردم! پروردگار همه شما یکى است و پدر همه شما یکى است; همه از آدمید و آدم از خاک است; عرب را بر عجم فضیلتى نیست مگر به ملاک تقوا». (25)
این سلوک جمعى در حج، عدالت اجتماعى اسلام را منعکس مىکند که از مصادیق آن: اشباع فقرا، دفع حقوق شرعى، پاک کردن اموال و اداى دین است; چونکه اولین مرحله حج، تصفیه حساب مالى با خدا و با مردم مىباشد و این یک نوع توزیع ثروت اجتماعى است که مبتنى بر عدالت مىباشد و از طرف دیگر، اگر تقسیم قربانى صحیح انجام گیرد، ملیونها گرسنه سیر مىشود و بدینوسیله بین غنى و فقیر، ارتباط برقرار مىگردد. چنانکه لباس یک رنگ، یک نوع تعامل اجتماعى بین فقیر و غنى، حاکم و محکوم و رئیس و مرئوس مىباشد و به انسانها مىفهماند که ارزش حقیقى انسان، غیر از مال و مقام است.
- یکى دیگر از منافع اجتماعى حج، ایجاد مسؤولیت اجتماعى در فرد است; چونکه فرد در طواف جمعى در دور کعبه، سعى بین صفا و مروه، وقوف در عرفات و مشعر، بیتوته در منى و رمى جمرات احساس مىکند که جزئى از امت اسلامى است که عمل، هدف، خدا، قبله و کتاب واحد دارد و در نتیجه به فکر مسؤولیت اجتماعى مىافتد.
- دیگر از منافع اجتماعى، «امنیت اجتماعى» است که هیچ کس در ایام حجحق تعرض به دیگران حتى حیوانات را ندارد. چرا که خداوند متعال فرمود: «هر کس داخل آن شود در امان است» (آلعمران/97) و «هنگامى که خانه کعبه را مرجع و مرکز امن و امان براى مردم قرار دادیم».(بقره/125)
وجود یک جامعه امن و مطمئن و به دور از هرنوع تجاوزات، از آرزوهاى دیرینه دانشمندان و مصلحان بوده و هست که سازمانها و جوامع بینالمللى در تحقق چنین آرزویى هستند، اما تاکنون ره بجایى نبردهاند، ولى خداوند حکیمبراساس حکمت متعالیهاش قرنها قبل، منطقهاى را در یک نقطه از زمین براى چنین هدفى بنیان نهاده استبه حدى که شکار حیوانات و حتى کمک شکارچى به واسطه نشان دادن آن با گوشه چشم هم ممنوع گردیده است. آن هم در منطقهاى که ناامن بود انسانها ربوده مىشدند و همه جا غارت و کشتار بود (عنکبوت/67) و قانون جنگ و جدال در آن نقطه زیرپا گذاشته شده است. قرآن مىفرماید: کسانى که با احرام حج را بر خود واجب کردهاند باید از تمتعات جنسى و انجام گناه و بحث و جدال اجتناب نمایند. (26)
وجود چنین جامعهاى از اول خلقت مورد عنایتخداوند متعال بوده است که شرط اساسى بقاى هر جامعه، وجود چنین نعمتى است تا انسانها کلاس آن را در هر سال در این مکان مقدس طى نمایند و در سراسر جهان گسترش دهند. این تمرین و نمایش اگرچه در مدت کوتاهى است، اما هر چه هست تمرینى براى شرکتکنندگان و اتمام حجتى براى جهانیان است. و اگر محل تشکیل کنگره حج در نقطه امنى قرار داده شد براى این است که سران و نمایندگان مسلمین آزادانه و با کمال اطمینان نسبتبه یکدیگر و بدون هیچ تشویشى منافع مسلمین را در نظر گرفته و از همدیگر جهت رفع مشکلات یارى بجویند.
- یکى دیگراز منافع اجتماعى حج، معارفه بینالمللى مسلمین جهان است که امام ششم جعفربن محمد(ع) در بیان علل حج فرمود: «خداوند در حج وسیله اجتماع مردم مشرق و مغرب را فراهم آورده تا همدیگر را بشناسند». (27)
در سایه شناختیکدیگر زمینه تبادل آرا و افکار فراهم مىشود و هر گروه از هر دیارى که مىآید دستاوردهاى علمى و پیشرفتهاى فرهنگى و اقتصادى خویش را به برادران دینى دیگر مناطق و کشورها انتقال مىدهد و با این عمل، نردبان ترقى و تعالى را براى همدیگر فراهم مىنماید و نقطههاى قوت و ضعف خویش را شناسایى مىکنند و در صدد قویتخویش برمىآیند.
- یکى دیگر از منافع و آثار اجتماعى حج، تنظیم برخورد اجتماعى زن و مرد است; چرا که به آنها در ایام حج آموخته مىشود که در برخوردها مواظب یکدیگر باشند و طورى ظاهر نشوند که هوسانگیز باشد، بلکه باید به دور از هرگونه آرایش و با لباس معمولى در مقابل هم ظاهر شوند و حتى باید از لذت جنسى حلال هم صرفنظر کنند تا تمرین و آزمایشى در پهنه زندگى اجتماعى گردد «فلارفث و لا فسوق و لا جدال فى الحج» (بقره/197) که مراد از «رفث» هرگونه لذت جنسى در ایام احرام مىباشد; پس «عفت اجتماعى» در موسم حج تمرین داده مىشود تا در غیر موسم جبرخوردهاى زن و مرد بهبود یابد.
- از جمله آثار اجتماعى دیگر، «آموزش و تمرین نظم و انضباط اجتماعى» است; چونکه حج از آغاز تا انتها، همه و همه روى نظام و ترتیب خاصى انجام مىگیرد; شروع آن در وقت معین و در مکان معین و با لباس و رمز مشخص، و طواف، سعى، وقوف، رمى، هدى و... باید بر اساس اندازه معین و نظم خاص انجام پذیرد تا بشر درسى از نظم و انضباط اجتماعى را آموخته و براى همیشه آن را در جامعه رعایت نماید.
- و بالاخره، اجتماع عظیم حج، ارائه نمونه عملى جامعه اسلامى است که در سایه ایمان تشکیل گردیده و یک نمونه کوچک از اجتماع روحدار به نمایش گذاشته مىشود که روابط اجتماعى مردم با یکدیگر تحت تاثیر ایمان و محبت واقع شده و در آن محیط معنوى خودخواهى و رفتار و گفتار ناپسند بسیار کم دیده مىشود; محیطى آرام و باصفا که رعایت فضائل اخلاقى و حقوق اجتماعى به چشم مىآید و این اجتماع در واقع، نمایشى از جامعه اسلامى است که داراى شکوه، عظمت، امنیت، عدالت، مساوات واقعى و نظم و انضباط اجتماعى مىباشد که از امتیازات آن این است که هر سال این اجتماع تشکیل و در معرض عموم گذاشته مىشود. (28)
منافع سلوک جمعى در حج
شکى نیست که حج از اشکال سلوک جمعى است و این سلوک جمعى، یک قضیه جهانى است و براى منطقه خاص و زمان خاص نمىباشد و گروهى مخصوص و جغرافیاى ویژهاى نیست همانطورى که خداوند متعال در خطاب به ابراهیم فرمود: «مردم را دعوت عمومى به حج کن تا پیاده و سواره بر مرکبهاى لاغر از راه دور قصد خانه خدا کنند». (حج/27)
این سلوک جمعى که از افراد مختلف جهان که با تفاوت در رنگ و پوست و زمان و مکان بوجود آمده، منافع زیادى را دربر دارد: اول این که زمینهساز یک دولت واحد جهانى است و خود این سلوک جمعى اعلام مىکند که اسلام جهانى است و دلیل بر آن، این است که مسلمین از قارههاى مختلف جهان با تفاوتهاى بسیار در یک نقطه دور هم جمع مىشوند و یک خدا و یک پیامبر و یک کتاب و یک قبله و یک هدف را دنبال مىکنند و از این یکرنگى و همفکرى فهمیده مىشود که امکان دارد یک دولت واحد جهانى تشکیل داد و در واقع، حج ارائه نمونه عملى این دولت واحد جهانى است.
از سوى دیگر، شکى نیست که سلوک جمعى باعث تغییر اجتماعى ملموس مىشود، اما از آنجا که سلوک جمعى در حج از اعلا درجه تعامل اجتماعى است، پس نتیجه این سلوک در مرتبه اعلا قرار دارد چرا که:
اولا: تغییر اجتماع آن مطلوب، ثابت، عمیق و ریشهدار خواهد بود.
ثانیا: بعد از اداى مناسک حج دو تغییر در انسان حاصل مىشود: یکى تغییر روحى و تطهیر نفسى و دیگرى تغییر اجتماعى.
ثالثا: از آنجا که حج نقش خطیرى در تغییر حیات روحى و اجتماعى دارد، از اینرو حرمتى از حرماتالله است که هتک آن روا نیست و هر کس که برنامههاى الهى را بزرگ بشمارد و احترام آن را حفظ کند براى او نزد پروردگارش بهتر است. (حج/30)
رابعا: در این سلوک جمعى، مترقیترین شعار اجتماعى وجود دارد و آن شعارى است که اسلام به آن امر کرده و سنت پیامبر است و آن شعار برائت از مشرکین است که بهترین شعار براى احیاى عدالت اجتماعى است. چرا که بزرگترین انحراف در دین اسلام که باعث انواع شقاوت مىشود شرک به خداست و تردیدى نیست که وجود شرک در جوامع انسانى مانعى بر سر راه «عدالت اجتماعى» است و اعلان برائت از مشرکین، سرآغاز تغییر اجتماعى انسان است تا اجتماع موحد در همه سطوح بر اساس احکام اسلام و عدالت اجتماعى، استوار گردد. (29)
پىنوشتها:
1- مسعودى، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 4، ص 201 به بعد.
2- ابىمنصور طبرسى، الاحتجاج، ج 2، همان
3- همان
4- من لایحضر الفقیه، ج 2، ص359.
5- از آیه 25 تا37 مربوط به حج و از آن به بعد مربوط به جهاد مىباشد.
6- حافظ قزوینى، سنن ابن ماجه، ج 2، مناسک حج، باب 5، (قم: دارالفکر، بىتا) ص966.
7- مسند احمدبن حنبل، ج 5، ص 200.
8- قال یا قوم انى برى مماتشرکون، سوره انعام، آیه 78.
9- با استفاده از پیام امام خمینى(ره)
10- با استفاده از پیامهاى نورانى حضرت امام خمینى(ره)
11- هرکس بخواهد دراین سرزمین ازطریق حق منحرف گردد و دستبه ستم زند ما از عذاب دردناک بهاو مىچشانیم.
12- واذ جعلنا البیت مثابة للناس وامنا. (بقره/125)
13- جعل الله الکعبه البیت الحرام قیاما للناس. (مائده/97)
14- «حج در ماههاى معینى است». (بقره/197)
15- با استفاده از پیام مقام معظم رهبرى در تاریخ 8/3/72.
16- معناى آن قبلا گذشت.
17- این اطلاق هم در روایتبه آن اشاره شده (جعلها الله لدینهم و معایشهم، بحار، ج86، ص 65); و هم اکثر مفسرین، اعم از خاصه و عامه، به آن اشاره کردهاند.
18- بحارالانوار، ج96، ص19.
19- وسائلالشیعه، ج 11، ص 21.
20- نظیر آیه «واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا» (آلعمران/103); «ولاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم» (انفال/46); «انما المؤمنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم» (حجرات/10); و نظیر روایت المؤمن اخ المؤمن کالجسد الواحد; (مرحوم کلینى، اصول کافى، ج 2، ص 165، بابى دارد بنام اخوة المؤمنین بعضهم لبعض و احادیث زیادى را نقل فرموده است).
21- حج در کلام و پیام امام خمینى ص34 و37.
22- همان.
23- ابنشعبة، تحف العقول، ص 30.
24- قریش، معتقد بود که وقوف به عرفات مال کسانى است که از خارج مکه آمدهاند، اما قریش و طوایف اطراف حرم و وابستگان قریش از این کار معاف بودند توضیح بیشتر این موضوع در بحث «حج جاهلیت» گذشت.
25- تحفالعقول، ص 30.
26- بقره197
27- وسائلالشیعه، ج 11، ص 14.
28- با استفاده از کتاب حج در قرآن مرحوم، شهید بهشتى، (دفتر نشر فرهنگ اسلامى،1367 ش).
29- از جزوه دکتر زهیر الاعرجى.
5 - حج و بهرهگیرى سیاسى
همواره در طول تاریخ رهبران و حاکمان اسلامى - اعم از عادل و غیرعادل - از این فرصتبىنظیر به نفع خود استفاده سیاسى مىکردند; از زمانى که پیامبراکرم(ص) با یاران محدودش در مکه حضور داشتند و تحت محاصره وشکنجههاى شدیدىبه سر مىبردند، همواره در پى فرا رسیدن ایام حجبودند تا از این فرصت ارزشمند براى انتقال پیام الهى به مردم استفاده نمایند. پیامبر گرامى از این مراسم عبادى - سیاسى چنان براى ترویج دین توحیدى و طرد شرک و کفر بهره مىگرفت که مشرکین قریش درصدد شدند تا عدهاى را در دروازههاى ورودى شهر مکه مامور کردند تا آنها به کسانى که قصد شرکت در مراسم حج را داشتند بگویند که شخصى در این سرزمین هست که مطالب و ایدههایى دارد که شما را سحر مىکند و شما در گوش خود پنبه بگذارید تا پیام او را نشنوید.
اما پیامبر و یارانش حداکثر بهره را مىبردند تا پیام انقلاب اسلامى را به مردم برسانند و «پیمان عقبه» ثمره چنین تلاشها بود که مردم مدینه در نتیجه همین رفت و آمدها با اسلام انس گرفتند و در همین راستا پیامبر اسلام بارها از همین کنگره حجبراى گسترش اسلام ناب و نابودى شرک و کفر حداکثر استفاده را نمودند که نمونههاى بارز آن «پیمان عقبه»، «جریان فتح مکه»، «تعیین امیرالحاج در سال نهم هجرت» و «خطبههاىآن حضرت درحجةالوداع» مىباشد. چنان که پیامبر از همین موقعیت استفاده نمود و «مساله رهبرى و ولایتحضرت امیر» را در میان آن جمعیت انبوه مطرح فرمود.
حضرت امیر نیز در زمان خلافتخود بارها از این فرصت استفاده نموده است و از آنجایى که منصب امیرالحاج علاوه بر سرپرستى حجاج در امور دینى و... بار سیاسى هم داشت، در سال37 (ه.ق.) هم از طرف حضرت امیر(ع) شخصى بنام عبداللهبن عباس و هم از طرف معاویه شخصى بنام یزیدبن شجره رهاوى براى تصدى این امور عازم شدند که کارشان به نزاع کشید و سرانجام بر شخص ثالثى بنام شیبةبن عثمان توافق نمودند. (1)
در تاریخ اسلام موارد مشابهى از این حرکتهاى سیاسى دیده مىشود که عدهاى براى اجراى سیاستهاى خویش از مراسم حجبهره مىبردند; چنان که معاویه مساله جانشینى یزید را در سفر حج مطرح کرد و منصور دوانیقى در سال136 (ه.ق.) امیرالحاج مردم شد و در همان مراسم به نفع خود بیعت گرفت. همچنین حضرت ابوذر در زمان عثمان یک سال به حج رفت و در کنار کعبه ضمن نقل روایاتى که از پیامبر اکرم درباره دوستى با عترتش فرموده بود، از وضع موجود انتقاد کرد. (2) و نیز عمل سیدالشهدا(ع) در ایام حج و سخنرانى انقلابى آن حضرت در بین جمعیت، نمونه بارز استفاده سیاسى از حج مىباشد که حتى براى این منظور چند ماه در مکه توقف نمود تا موسم حج فرارسد ومردم از سراسر عالم در این مکان جمع شوند و حضرت به تبلیغ بپردازد.
و یا در سال 58 (ه.ق.) دو سال قبل از مرگ معاویه در سرزمین منى در بین جمعیت 1000 نفرى به انتقاد از معاویه پرداخت و فرمود «اما بعد فان الطاغیة قد صنع بنا و شیعتنا ما قدعلمتم و رایتم» (3) اما بعد همانا این طاغوت (معاویه) برخوردهایى با ما و شیعیان ما نمود که همه شما مىدانید و دیدهاید و گواه بودهاید و در دنباله روایتبه نکته دیگر اشاره کرد که همان پیامرسانى باشد. فرمود: «گفتارم را بشنوید و به خاطر بسپارید و وقتى که به محل سکونتخود برگشتید پیام مرا به افرادى که مورداطمینان شماهستندابلاغ نمایید...من ترس آن دارم که با این اوضاع حق فرسوده گردد...».
همچنین دیگر ائمه: با حضور خود در ایام حج و تشکیل جلسات و ذکر احادیث، استفاده سیاسى مىکردند; از جمله جریان امام سجاد و هشامبن عبدالملک و شعر فرزدق در مدح امام سجاد(ع) و...و نمونههاى دیگرى از فعالیتهاى سیاسى که بدان اشاره شد.
و شاید روایاتى که نقل شد که «حج نوعى جهاد است» بیانگر بعد سیاسى قضیه باشد چنانکه امام صادق(ع) در اینباره فرمود:
«هو (حج) احد الجهادین و هو جهاد الضعفاء و نحن الضعفاء» (4) «حجیکى از دو جهاد است و آن جهاد افراد ضعیف است و آن ضعفا ما هستیم».
امام(ع) با بیان این مطلب به سیاست اشاره مىکند; یعنى، ما ضعفا هستیم و حکومت در دست ما نیست و نمىتوانیم با کفر، مبارزه عملى نماییم، پس لااقل به حجبرویم و از آن موقعیتبهرهبردارى سیاسى و فرهنگى نماییم.
اصولا اطلاق جهاد بر حجیک نوع وجه مشترکى بین آن دو را مىطلبد تا نام جهاد بر حج اطلاق کرد چنان که همراه ساختن آیات حج و جهاد (5) در سوره مبارکه حجبه ما مىفهماند که میان حج و جهاد رابطه خاصى وجود دارد و آن این که سرزمین حجبهترین مکان براى تجمع متفکران اسلامى است که موقف سیاسى و دفاعى خود را به بحثبگذارند و از نیروهاى پراکنده صف واحدى تشکیل دهند و از طریق انجام صحیح حج، آمادگیهاى لازم را کسب نمایند و مانند سربازى که در میدان آموزش تعلیم دیده، خود را در مقابله با دشمنان اسلام بکار گیرد، از اینرو پیامبر گرامى اسلام در روایات متعدد مجاهد و حاج را کنار هم قرار داده و براى آن دو یک حکم نموده است; «مجاهد فى سبیل الله و حاجى و معتمر مهمانان خدایند که اگر دعا کنند دعایشان به اجابت مىرسد». (6) و در روایات دیگر، نفقهاى که در راه حج مصرف شود را با نفقهاى که در راه جهاد مصرف مىگردد مقایسه کرد. (7)
همردیف بودن «حج و جهاد» در قرآن و روایات، بیانگر این حقیقت است که بین این دو فریضه الهى وجوه مشترکى وجود دارد.
جمعبندى
از مجموعه مباحث این فصل به خوبى روشن شد که شبهاتى که بعضى از علماء و تحلیلگران وهابى، در مورد بعد سیاسى حج مطرح کردهاند و آن را مخالف اسلام و قرآن دانستهاند، چیزى بىاساس، بلکه توام با اغراض سیاسى بوده است و در حقیقت نفى بعد سیاسى حج، اثبات حربه سیاسى آنان است.
چرا که اثبات شد که بعد سیاسى حج، نه تنها مخالف قرآن، اسلام و سنت نیست، بلکه عین قرآن و متابعت از اوامر خداوند و تاسى از ابراهیم خلیل، رسول امین و سلف صالح است.
قرآن مىفرماید: اعلامى است از طرف خدا و رسولش به عموم مردم در روز حج اکبر که خداوند و رسولش از مشرکین بیزارند.(توبه/3)
برائت از مشرکین بر اساس این آیه مبارکه یک حکم قطعى وحتمى است و در همه زمانها استمراردارد و مخصوص موسم حج نیست، بلکه بیزارى و برائت از مشرکین تاسى از ابراهیم خلیل است. (8) و باید مسلمانان به پیروى از ابراهیم(ع) فضاى سراسر عالم را از محبت و عشق به ذات حق و نفرت و بغض نسبتبه دشمنان خدا لبریز کنند و لحظهاى از این آهنگ توحیدى غفلت نکنند. (9)
امام خمینى (ره) احیاگر حج ابراهیمى مىفرماید: فریاد برائت ما، فریاد دردمندانه ملتهایى است که خنجر کفر و نفاق قلب آنان را دریده است، فریاد فقر و تهیدستى گرسنگان و محرومان و پابرهنههاست که حاصل عرق جبین و زحمات شبانهروزى آنان را زراندوزان و دزدان بینالمللى به یغما بردهاند. فریاد مظلومانه مردم لبنان و فلسطین و بوسنى و کشمیر و افغان و عراق و... است فریاد همه مردمانى که دیگر تحمل تفرعن آمریکا و حضور سلطهطلبانه آن را ندارند». (10)
گویا آیه مبارکه از سوره توبه که خداوند در مقیاس افتخار و فضیلت فرمود: «آیا سیراب کردن حجاج و عمران مسجدالحرام را همانند عمل کسى قرار دادید که ایمان به خدا و روز قیامت دارد و در راه خدا جهاد کرده است این دو هیچ گاه در نزد خدا یکسان نیست و خداوند گروه ظالمان را هدایت نمىکند».(توبه/19) در عصر ما نازل شده است و گویاى حال ماست; در عصر حاضر، خادمین حرمین با سرگرمى به سقایت و معیشتحجاج، و پرداختن به عمارت وتزیینمسجدالحرام ومسجدالنبى(ص)، و غفلت از ایمان و جهاد فىسبیل الله و کنارهگیرى از حقوق مسلمانان مظلوم مصداق بارز آیه مذکور مىباشند. آنها با یدک کشیدن عنوان «خادمالحرمین»، هر گونه سوء استفادهاى را انجام مىدهند و در عوض خدمتبا تحمیل کردن عقاید وهابى بر دیگر گروهها و صد سبیل از مستطیعان و اعمال انواع تضییق بر حجاج به خیال خام خویش برنامههاى اسلام و قرآن را اجراء مىکنند و حال آنکه، طبق آیات الهى این افراد از ظالمین محسوب مىشوند و مصداق اتم آیه «من یرد فیه بالحاد بظلم فذقه من عذاب الیم»، (11) مىباشند.
کعبه، متعلق به عموم مسلمین است و باید شیوه برگزارى حج متناسب با مصالح و منافع امت اسلامى و در جهت رشد و استقلال کشورهاى اسلامى باشد، نه در خدمت اهداف استکبارى. چرا در «کنگره جهانى حج» اجازه نمىدهند که مردم مسلمان براى همدردى و کمک به برادران و خواهران ستمدیده اعاناتى جمع کنند؟ آیا این هم مخالف اسلام و قرآن است؟ اگر در مراسم حج، کنار خانه خدا که مثابه و مامن (12) و مایه قوام جامعه بشرى (13) است مشکلات مسلمین و حکومتهاى اسلامى مطرح و براى حل آن گامى برداشته نشود، پس کجا این مسائل باید حل شود؟ اکنون چه دردناک است اگر بشنویم که در حج نباید به مسائل سیاسى و اجتماعى مسلمین پرداخت.
4 - بعد اجتماعى حج
حجیگانه فریضهاى است که خداوند براى اداى آن همه آحاد مسلمین را از گوشه و کنار جهان به یک نقطه معین در «ایام معلومات» فراخواند، بهطورى که اگر در غیر این مکان و زمان انجام گیرد، پذیرفته نخواهد شد.حج در ماههاى معینى است. (14)
اگر چه در گذشته و امروز تلاشهائى شده و مىشود تا حج را فریضه فردى قلمداد کنند اما با توجه به آیات و روایات فهمیده مىشود که حج مرکز اجتماع مسلمین است; چون که اگر هدف صرف انجام دادن مناسک و طواف گرد خانه خدا و... بود چرا جایز نباشد در تمام دوره سال انجام گیرد؟ چه لزومى داشت همه مردم مکلف باشند در یک مقطع زمانى خاص در یک نقطه جمع شوند و در آن ایام هم در اجتماعات یک روزه و یک شبه و سه روزه گرد همآیند تا شاهد منافع خود باشند «لیشهدوا منافع لهم»؟ (حج/27 و 28)پس منافعى که مسلمانان باید شاهد آن باشند منافعى است که با حیثیت تجمع مردم و حالت اجتماع ارتباط پیدا مىکند و حتى مى شود گفت: که اگر از این اجتماع، فایده عمومى برده نشود مقصود حاصل نخواهد شد (15)
یکى از امتیازات مختص به حج این است که خطاب در آن متوجه عموم مردم است نظیر آیات ذیل:
اى ابراهیم اعلان عمومى دربین مردم براى حجبنما(حج/27و28); براى خدا بر مردم است آهنگ خانه او کنند; همانا اولین خانهاى که براى مردم قرار داده شده سرزمین مکه است (آلعمران/96و97); بخاطر بیاورید هنگامى که خانه کعبه را محل بازگشت مردم قرار دادیم (بقره/125و199); خداوند کعبه را که خانه محترم است وسیلهاى براى اقامه امر مردم قرار داده است. (مائده/97).
این گونه آیات و روایات دلالت روشن بر «بعد اجتماعى حج» دارد و گرنه اگر مساله حج فردى بود، لازم نبود این همه روى کلمه «الناس» تکیه شود. همچنین لازم نبود مردم از راه دور و نزدیک با هر وسیله ممکن، در زمان معین و در مکان معین گرد هم جمع بشوند تا این فریضه الهى را با حالت اجتماع انجام بدهند; اگر ثمره و بهره حج فردى بود چرا فرمود: «پس از همانجاکه مردم کوچ مىکنند کوچ کنید» (بقره 125 و199) این آیه مىرساند که حج مرکز اتحاد مسلمین است و هیچ کس حق تکروى و دورى از اجتماع مردم را ندارد; چون که حج علاوه بر این که یک فریضه فردى است، همچنین یک فریضه جمعى مى باشد و ثمره و منفعت آن به تمامى مسلمین بر مىگردد.
با عنایتبه عمومیت دعوت «اذن فىالناس بالحج» و اطلاق «منافع» و تفسیر امام رضا(ع) که منافع حج افرادى را که در مراسم حج نبودهاند را دربر مىگیرد، مىشود ادعا کرد که قدر متیقن از منافعى که بر مراسم با شکوه حج مترتب مىشود همان «منافع عمومى و اجتماعى» حج است.
همچنین قدر متیقن از «قیاما للناس» در آیه مبارکه «جعل الله الکعبه البیت الحرام قیاما للناس»(مائده/97) بعد اجتماعى آن است، چونکه با توجه به اطلاق کلمه «قیاما» و مناسبت آن با «للناس» و با عنایتبه معنى «قیام» (16) چنین استظهار مىگردد که کعبه و حج، سبب اصلاح امور دینى و دنیوى مردم (17) و باعث رفع نابسامانیها از جوامع مسلمین خواهد گردید، چرا که کعبه به عنوان ضامن جامعه بشرى مطرح شده است و این به خاطر حرمت و جلالت و قداستى است که کعبه در نظر عموم مردم دارد، از اینرو کعبه موصوف به «بیتالحرام» شده است، از اینرو محور فعالیت همگانى واقع مىگردد.
از سوى دیگر، همانطورى که هدف از ارسال رسل و انزال کتب، «قیام مردم به قسط» (حدید/25) مىباشد، بهترین وسیله تحقق این هدف، مراسم باشکوه حج مىباشد و این یکى دیگر از منفعت اجتماعى حج است.
خلاصه این که، قوام جامعه بشرى، اقامه عدل و قسط در بین مردم و اصلاح امور دینى و دنیوى، درگرو برگزارى صحیح حج مىباشد و نقطه مقابلآن،از همپاشیدن جامعههاىبشرى و رواج ظلم، و فساد امور دینى و دنیوى در گرو تعطیلى حج مىباشد، از اینرو مولى على(ع) در این باره فرمود: «حجخانه خدا را ترک نکنید که هلاک و نابود مىشوید» (18) پس احیاى برنامه واقعى حج، تاثیر شگرفى در اجتماع دارد و در حقیقتبقاى اصل دین و در نتیجه بقاى متدینین بستگى به بقاى کعبه دارد. «تا کعبه پابرجاست دین و مکتب هم پابرجاست» (19)
منافع و آثار اجتماعى حج
از آنجایى که حج مرکز اجتماع و اتحاد مسلمین است منافع و آثار اجتماعى فراوانى را به همراه دارد که در ذیل به بعضى از آنها اشاره خواهد شد.
- یکى از بارزترین منافع این اجتماع عظیم، ایجاد تفاهم، تحکیم برادرى و رفع اختلافات دینى بین طبقات مسلمین است. اگر از بررسى آیات و روایات (20) بدست مىآید که دین اسلام، دین اتحاد و یگانگى است، بهترین و مناسبترین زمان و مکان جهت تحقق این هدف، مراسم حج است. اگر به نماز جماعتسفارش مؤکد شده تا اهالى هر محله به کمک یکدیگر، امور زندگى خویش را اداره نمایند و اگر نماز جمعه مقرر شده تا مردم شهرها گرد هم آیند و در پرتو اجتماع و اتحاد، امور خود را حل کنند، حج هم در هر سال یک مرتبه، در زمان و مکان خاصى واجب شده تا مسلمانان از نقاط مختلف عالم گرد خانه خدا جمع شوند و دست اتحاد و برادرى به سوى یکدیگر دراز نمایند و در پرتو آن، مشکلات همدیگر را حل نمایند.
حضرت امام ; در این باره فرمودند: «از جمله وظائف در این اجتماع عظیم، دعوت مردم و جوامع اسلامى به وحدت کلمه و رفع اختلافات بین طبقات مسلمین است (21) با اتکال به خداى بزرگ در این مواقف عظیمه، پیمان اتحاد و اتفاق در مقابل جنود شرک و شیطنتببندید و از تفرق و تنازع بپرهیزید "و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم". (22)
- پس یکى از آثار و منافع مهم اجتماعى «وحدت کلمه» مىباشد چرا که زائرین بیتالله باید از راه دور و نزدیک بیایند و بالعیان تحکیم برادرى در فکر و عمل را ملاحظه کنند و مشاهده نمایند که همه امت اسلامى یک خدا را مىپرستند; امتیک پیامبرند; معتقد به یک کتابند; به طرف یک قبله مىایستند; دوش به دوش هم بر گرد یک محور مىچرخند و همه یک هدف، یک مسیر و یک برنامه را دنبال مىکنند. این چنین وحدت به طور قطع جمعیتها را فشرده و متراکم و قلبها را به هم نزدیک مىکند و در نتیجه یک نیروى قوى تولید مىکند که باعث عظمت و شکوه اسلام و مسلمین و ذلت و خوارى کفر خواهد شد، از اینرو نبى مکرم اسلام در خطبه معروف «حجةالوداع» به همین نکته اشاره فرمودند:
«اهل ایمان با هم برادرند خونهاى آنها ارزش مساوى دارد. پیمان کوچکترین فردشان در حکم پیمان عموم مسلمین است همه با هم در حکم یکدست و قدرت واحدى در مقابل بیگانهاند». (23)
احساس وحدت و یگانگى در ایام حج در حد اعلایى وجود دارد; چرا که عالم و جاهل، غنى و فقیر، رئیس و مرئوس، کوچک و بزرگ و سیاه و سفید، همه با هم در یک قطعه لباس سفید مىخروشند و مىروند و مىنشینند و مىخورند و مىخوابند.
خلاصه، اعضایى که در کنگره حج گرد هم جمع مىشوند، هیچ اختلاف اصولى ندارند و رابطهاى که بین آنها حکمفرماست، رابطه دین است که از هر رابطه دیگر; نظیر، ملیت، نژاد و رنگ، قویتر و محکمتر است.
- یکى دیگر از منافع اجتماعى حج، «مساوات واقعى اجتماعى» است که همه زائرین از حداقل زندگى بهرهمند بوده و یک نمونه از زندگى اقتصادى بدون فاصله یا لااقل با فاصله کم، در هر سال یک بار در عمل به نمایش گذارده مىشود; به طورى که زندگیها نزدیک بهم، لباسها کاملا یکسان، مکانها و غذاها شبیه هم مىباشد. چنانکه لغو امتیازات نژادى، رنگ، امتیازات شخصى; نظیر ثروت و مقام، اصل و نسب، زیبایى و زشتى، شاهد گویاى دیگرى بر این مساوات است.
خداوند متعال در لغو امتیازاتى که قریش (24) براى خود قائل شده بود فرمود: «سپس از همانجا که مردم کوچ مىکنند کوچ کنید و از خداوند طلب آمرزش نمایید که خدا آمرزنده مهربان است». (بقره/199) همچنین مفسر و مبین واقعى قرآن; یعنى پیامبر اکرم(ص) در خطبه حجةالوداع فرمود: «مردم! پروردگار همه شما یکى است و پدر همه شما یکى است; همه از آدمید و آدم از خاک است; عرب را بر عجم فضیلتى نیست مگر به ملاک تقوا». (25)
این سلوک جمعى در حج، عدالت اجتماعى اسلام را منعکس مىکند که از مصادیق آن: اشباع فقرا، دفع حقوق شرعى، پاک کردن اموال و اداى دین است; چونکه اولین مرحله حج، تصفیه حساب مالى با خدا و با مردم مىباشد و این یک نوع توزیع ثروت اجتماعى است که مبتنى بر عدالت مىباشد و از طرف دیگر، اگر تقسیم قربانى صحیح انجام گیرد، ملیونها گرسنه سیر مىشود و بدینوسیله بین غنى و فقیر، ارتباط برقرار مىگردد. چنانکه لباس یک رنگ، یک نوع تعامل اجتماعى بین فقیر و غنى، حاکم و محکوم و رئیس و مرئوس مىباشد و به انسانها مىفهماند که ارزش حقیقى انسان، غیر از مال و مقام است.
- یکى دیگر از منافع اجتماعى حج، ایجاد مسؤولیت اجتماعى در فرد است; چونکه فرد در طواف جمعى در دور کعبه، سعى بین صفا و مروه، وقوف در عرفات و مشعر، بیتوته در منى و رمى جمرات احساس مىکند که جزئى از امت اسلامى است که عمل، هدف، خدا، قبله و کتاب واحد دارد و در نتیجه به فکر مسؤولیت اجتماعى مىافتد.
- دیگر از منافع اجتماعى، «امنیت اجتماعى» است که هیچ کس در ایام حجحق تعرض به دیگران حتى حیوانات را ندارد. چرا که خداوند متعال فرمود: «هر کس داخل آن شود در امان است» (آلعمران/97) و «هنگامى که خانه کعبه را مرجع و مرکز امن و امان براى مردم قرار دادیم».(بقره/125)
وجود یک جامعه امن و مطمئن و به دور از هرنوع تجاوزات، از آرزوهاى دیرینه دانشمندان و مصلحان بوده و هست که سازمانها و جوامع بینالمللى در تحقق چنین آرزویى هستند، اما تاکنون ره بجایى نبردهاند، ولى خداوند حکیمبراساس حکمت متعالیهاش قرنها قبل، منطقهاى را در یک نقطه از زمین براى چنین هدفى بنیان نهاده استبه حدى که شکار حیوانات و حتى کمک شکارچى به واسطه نشان دادن آن با گوشه چشم هم ممنوع گردیده است. آن هم در منطقهاى که ناامن بود انسانها ربوده مىشدند و همه جا غارت و کشتار بود (عنکبوت/67) و قانون جنگ و جدال در آن نقطه زیرپا گذاشته شده است. قرآن مىفرماید: کسانى که با احرام حج را بر خود واجب کردهاند باید از تمتعات جنسى و انجام گناه و بحث و جدال اجتناب نمایند. (26)
وجود چنین جامعهاى از اول خلقت مورد عنایتخداوند متعال بوده است که شرط اساسى بقاى هر جامعه، وجود چنین نعمتى است تا انسانها کلاس آن را در هر سال در این مکان مقدس طى نمایند و در سراسر جهان گسترش دهند. این تمرین و نمایش اگرچه در مدت کوتاهى است، اما هر چه هست تمرینى براى شرکتکنندگان و اتمام حجتى براى جهانیان است. و اگر محل تشکیل کنگره حج در نقطه امنى قرار داده شد براى این است که سران و نمایندگان مسلمین آزادانه و با کمال اطمینان نسبتبه یکدیگر و بدون هیچ تشویشى منافع مسلمین را در نظر گرفته و از همدیگر جهت رفع مشکلات یارى بجویند.
- یکى دیگراز منافع اجتماعى حج، معارفه بینالمللى مسلمین جهان است که امام ششم جعفربن محمد(ع) در بیان علل حج فرمود: «خداوند در حج وسیله اجتماع مردم مشرق و مغرب را فراهم آورده تا همدیگر را بشناسند». (27)
در سایه شناختیکدیگر زمینه تبادل آرا و افکار فراهم مىشود و هر گروه از هر دیارى که مىآید دستاوردهاى علمى و پیشرفتهاى فرهنگى و اقتصادى خویش را به برادران دینى دیگر مناطق و کشورها انتقال مىدهد و با این عمل، نردبان ترقى و تعالى را براى همدیگر فراهم مىنماید و نقطههاى قوت و ضعف خویش را شناسایى مىکنند و در صدد قویتخویش برمىآیند.
- یکى دیگر از منافع و آثار اجتماعى حج، تنظیم برخورد اجتماعى زن و مرد است; چرا که به آنها در ایام حج آموخته مىشود که در برخوردها مواظب یکدیگر باشند و طورى ظاهر نشوند که هوسانگیز باشد، بلکه باید به دور از هرگونه آرایش و با لباس معمولى در مقابل هم ظاهر شوند و حتى باید از لذت جنسى حلال هم صرفنظر کنند تا تمرین و آزمایشى در پهنه زندگى اجتماعى گردد «فلارفث و لا فسوق و لا جدال فى الحج» (بقره/197) که مراد از «رفث» هرگونه لذت جنسى در ایام احرام مىباشد; پس «عفت اجتماعى» در موسم حج تمرین داده مىشود تا در غیر موسم جبرخوردهاى زن و مرد بهبود یابد.
- از جمله آثار اجتماعى دیگر، «آموزش و تمرین نظم و انضباط اجتماعى» است; چونکه حج از آغاز تا انتها، همه و همه روى نظام و ترتیب خاصى انجام مىگیرد; شروع آن در وقت معین و در مکان معین و با لباس و رمز مشخص، و طواف، سعى، وقوف، رمى، هدى و... باید بر اساس اندازه معین و نظم خاص انجام پذیرد تا بشر درسى از نظم و انضباط اجتماعى را آموخته و براى همیشه آن را در جامعه رعایت نماید.
- و بالاخره، اجتماع عظیم حج، ارائه نمونه عملى جامعه اسلامى است که در سایه ایمان تشکیل گردیده و یک نمونه کوچک از اجتماع روحدار به نمایش گذاشته مىشود که روابط اجتماعى مردم با یکدیگر تحت تاثیر ایمان و محبت واقع شده و در آن محیط معنوى خودخواهى و رفتار و گفتار ناپسند بسیار کم دیده مىشود; محیطى آرام و باصفا که رعایت فضائل اخلاقى و حقوق اجتماعى به چشم مىآید و این اجتماع در واقع، نمایشى از جامعه اسلامى است که داراى شکوه، عظمت، امنیت، عدالت، مساوات واقعى و نظم و انضباط اجتماعى مىباشد که از امتیازات آن این است که هر سال این اجتماع تشکیل و در معرض عموم گذاشته مىشود. (28)
منافع سلوک جمعى در حج
شکى نیست که حج از اشکال سلوک جمعى است و این سلوک جمعى، یک قضیه جهانى است و براى منطقه خاص و زمان خاص نمىباشد و گروهى مخصوص و جغرافیاى ویژهاى نیست همانطورى که خداوند متعال در خطاب به ابراهیم فرمود: «مردم را دعوت عمومى به حج کن تا پیاده و سواره بر مرکبهاى لاغر از راه دور قصد خانه خدا کنند». (حج/27)
این سلوک جمعى که از افراد مختلف جهان که با تفاوت در رنگ و پوست و زمان و مکان بوجود آمده، منافع زیادى را دربر دارد: اول این که زمینهساز یک دولت واحد جهانى است و خود این سلوک جمعى اعلام مىکند که اسلام جهانى است و دلیل بر آن، این است که مسلمین از قارههاى مختلف جهان با تفاوتهاى بسیار در یک نقطه دور هم جمع مىشوند و یک خدا و یک پیامبر و یک کتاب و یک قبله و یک هدف را دنبال مىکنند و از این یکرنگى و همفکرى فهمیده مىشود که امکان دارد یک دولت واحد جهانى تشکیل داد و در واقع، حج ارائه نمونه عملى این دولت واحد جهانى است.
از سوى دیگر، شکى نیست که سلوک جمعى باعث تغییر اجتماعى ملموس مىشود، اما از آنجا که سلوک جمعى در حج از اعلا درجه تعامل اجتماعى است، پس نتیجه این سلوک در مرتبه اعلا قرار دارد چرا که:
اولا: تغییر اجتماع آن مطلوب، ثابت، عمیق و ریشهدار خواهد بود.
ثانیا: بعد از اداى مناسک حج دو تغییر در انسان حاصل مىشود: یکى تغییر روحى و تطهیر نفسى و دیگرى تغییر اجتماعى.
ثالثا: از آنجا که حج نقش خطیرى در تغییر حیات روحى و اجتماعى دارد، از اینرو حرمتى از حرماتالله است که هتک آن روا نیست و هر کس که برنامههاى الهى را بزرگ بشمارد و احترام آن را حفظ کند براى او نزد پروردگارش بهتر است. (حج/30)
رابعا: در این سلوک جمعى، مترقیترین شعار اجتماعى وجود دارد و آن شعارى است که اسلام به آن امر کرده و سنت پیامبر است و آن شعار برائت از مشرکین است که بهترین شعار براى احیاى عدالت اجتماعى است. چرا که بزرگترین انحراف در دین اسلام که باعث انواع شقاوت مىشود شرک به خداست و تردیدى نیست که وجود شرک در جوامع انسانى مانعى بر سر راه «عدالت اجتماعى» است و اعلان برائت از مشرکین، سرآغاز تغییر اجتماعى انسان است تا اجتماع موحد در همه سطوح بر اساس احکام اسلام و عدالت اجتماعى، استوار گردد. (29)
پىنوشتها:
1- مسعودى، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 4، ص 201 به بعد.
2- ابىمنصور طبرسى، الاحتجاج، ج 2، همان
3- همان
4- من لایحضر الفقیه، ج 2، ص359.
5- از آیه 25 تا37 مربوط به حج و از آن به بعد مربوط به جهاد مىباشد.
6- حافظ قزوینى، سنن ابن ماجه، ج 2، مناسک حج، باب 5، (قم: دارالفکر، بىتا) ص966.
7- مسند احمدبن حنبل، ج 5، ص 200.
8- قال یا قوم انى برى مماتشرکون، سوره انعام، آیه 78.
9- با استفاده از پیام امام خمینى(ره)
10- با استفاده از پیامهاى نورانى حضرت امام خمینى(ره)
11- هرکس بخواهد دراین سرزمین ازطریق حق منحرف گردد و دستبه ستم زند ما از عذاب دردناک بهاو مىچشانیم.
12- واذ جعلنا البیت مثابة للناس وامنا. (بقره/125)
13- جعل الله الکعبه البیت الحرام قیاما للناس. (مائده/97)
14- «حج در ماههاى معینى است». (بقره/197)
15- با استفاده از پیام مقام معظم رهبرى در تاریخ 8/3/72.
16- معناى آن قبلا گذشت.
17- این اطلاق هم در روایتبه آن اشاره شده (جعلها الله لدینهم و معایشهم، بحار، ج86، ص 65); و هم اکثر مفسرین، اعم از خاصه و عامه، به آن اشاره کردهاند.
18- بحارالانوار، ج96، ص19.
19- وسائلالشیعه، ج 11، ص 21.
20- نظیر آیه «واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا» (آلعمران/103); «ولاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم» (انفال/46); «انما المؤمنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم» (حجرات/10); و نظیر روایت المؤمن اخ المؤمن کالجسد الواحد; (مرحوم کلینى، اصول کافى، ج 2، ص 165، بابى دارد بنام اخوة المؤمنین بعضهم لبعض و احادیث زیادى را نقل فرموده است).
21- حج در کلام و پیام امام خمینى ص34 و37.
22- همان.
23- ابنشعبة، تحف العقول، ص 30.
24- قریش، معتقد بود که وقوف به عرفات مال کسانى است که از خارج مکه آمدهاند، اما قریش و طوایف اطراف حرم و وابستگان قریش از این کار معاف بودند توضیح بیشتر این موضوع در بحث «حج جاهلیت» گذشت.
25- تحفالعقول، ص 30.
26- بقره197
27- وسائلالشیعه، ج 11، ص 14.
28- با استفاده از کتاب حج در قرآن مرحوم، شهید بهشتى، (دفتر نشر فرهنگ اسلامى،1367 ش).
29- از جزوه دکتر زهیر الاعرجى.