آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹۷

چکیده

متن

کنگره جهانى هزاره شیخ مفید در روزهاى 28 و29 و30 فروردین ماه 1372 با شرکت‏بیش از250 تن از محققان، اندیشمندان و متفکران کشورهاى اسلامى و غیر اسلامى تشکیل شد. این کنگره که در نوع خود اولین کنگره جهانى است که از سوى حوزه علمیه قم و جامعه محترم مدرسین برگزار گردید حائز اهمیت است. این کنگره به انگیزه تجلیل و تکریم از عالمان و فقهاى دینى و معرفى شخصیتهاى بزرگ شیعه به جهانیان و در واقع تبیین افکار شیعه برگزار گردیده و در مجموع با اغماض از بعضى از کاستى‏هاى آن،درنوع خود کم نظیر بود.
حاصل این کنگره، علاوه بر تبادل آراء و افکار اندیشمندان اسلامى و غیر اسلامى و آشنایى آنان با افکار و نظریات اسلامى و بررسى افکار شیخ مفید (ره)، مجموعه مقالاتى بود که بعضا در کنگره و در جلسات عمومى یا تخصصى ارائه شد و پس از آن مجموعه مقالات در اختیار علاقمندان گذاشته شد. آنچه در این کنگره حائز اهمیت‏بود و تحسین و تعجب همگان را برانگیخت پیام بسیار مهم، علمى و محققانه رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آیة‏الله خامنه‏اى «دام ظله‏العالى‏» بود که علیرغم مشغله زیاد ایشان چنین پیام محققانه‏اى رابه کنگره ارائه داده بودند که به اذعان بسیارى از اندیشمندان، سرآمد همه مقالات ارائه شده بود. این پیام در واقع مقاله‏اى بسیار دقیق و علمى از افکار و آثار شیخ مفید بود که معظم‏له شیخ مفید را1- مؤسس تثبیت هویت مستقل مکتب اهل بیت علیهم‏السلام 2- بنیانگذار شکل و قالب علمى صحیح براى فقه شیعه‏3- مبتکر شیوه جمع منطقى میان عقل و نقل و فقه و کلام معرفى نمودند و در اطراف این سه محور به تفصیل بحث فرمودند.
در این کنگره علاوه بر جلسات عمومى که صبحها برگزار مى‏شد و سخنرانان به ایراد سخن مى‏پرداختند و یا مقالات خود را ارائه مى‏نمودند، سمینارهاى تخصصى نیز وجود داشت که در آن نویسندگان مقالات، در هشت موضوع قرآن، حدیث، فقه و اصول، ولایت فقیه، کلام و مسائل اعتقادى، نفس و روح، جبر و اختیار، شیعه و معتزله،تاریخ و شرح حال وکتابشناسى آثار شیخ مفید،به بحث و گفتگو مى‏پرداختند.
مجله معرفت در این کنگره به گفتگوهایى با بعضى از مهمانان خارجى ترتیب داد که ذیلا مشروح آنها ازنظرشما خوانندگان گرامى مى‏گذرد.
گفتگو با دکتر فان دونزل; از کشور هلند
معرفت: میزان آشنایى متفکرین،جوانان غربى بااسلام و انقلاب اسلامى چقدر است؟
جواب: تا پنجاه سال قبل اسلام در غرب فقط از طریق استعمارگرها تفسیر مى‏شد و اطلاعاتى که مردم از اسلام داشتند تا پنجاه سال قبل،اطلاعاتى بود که استعمارگرها به آنها داده‏بودند. الان اگر شما به اولین جلد دائرة‏المعارف اسلامى که در هلند چاپ شده نگاه کنید، حتى الان هم که شما به همان جلد اول نگاه مى‏کنید باز هم مى‏بینید که به اصطلاح اطلاعاتى که در این جلد آمده بیشتر تحت تاثیر همان القائات استعمارگرهاى 50 سال قبل بوده است. اما الان که ما جلد دوم را شروع کرده‏ایم کاملا مشخص است که اسلام واقعا مرکز ثقل این دائرة‏المعارف است. در جلد دوم که هم به انگلیسى و هم به فرانسوى چاپ شده ما درباره تاریخ اسلام و فرهنگ اسلامى اطلاعات وسیعى در اختیار خوانندگان قرار داده‏ایم. الان یکى از عناصر مهم دیگر آشنایى غربیها با اسلام این است که آنهابا مهاجرت مسلمانان از کشورهاى اسلامى مثل ترکیه و سایر بلاد اسلامى به غرب مواجه‏اند خوب اینها دارند یک روح و اطلاعات جدیدى از اسلام وارد غرب مى‏کنند شما الان نماز جمعه را مى بینید در اروپا برگزار مى شود، مسجد مى‏بینید حتى در شهر من آنجا یک مسجدى هست که خوب غربیها دارند مى بیند که چطور مردم به مساجد هجوم‏مى‏برند و چطور در نماز جمعه شرکت مى کنند واینها همه مؤثرند بنابراین من خیلى امیدوارهستم که با این روند تقارن بین ادیان بیشتر بشود و به اصطلاح ادیان سبت‏به همدیگر اطلاعات بیشتر پیدا کنند.
معرفت: دیدگاه شما درمورد تمدن بشرى در جهان وآینده آن و نقش دین مبین اسلام در آن چگونه است؟
جواب: هیچ کس نمى‏تواند نقش اسلام را در تمدن انکار کند. منتهى مسئله این است که انسانها با تمدن چگونه برخورد مى‏کنند.آیا آنرابصورت مثبت‏یا بصورت منفى قبول مى‏کنند یا بهرحال آنرا مطالعه مى‏کنند و وسیله‏اى براى درک بیشتر خودشان قرار مى‏دهند ولى بهرحال تا رسیدن به آن مرحله که تاثیر تمدن اسلام در تمدن غربى درک شود راه طولانى در پیش است چون در این میان در طول اعصار و قرون مخالفتهاى زیادى با اسلام شده است. و افراد تعصبها و حساسیتهاى زیادى را از خود نشان داده‏اند بنابراین تا رسیدن به آن، موانع زیادى در پیش هست.
معرفت: چهره امام خمینى(ره) در کشور شما چگونه است؟
جواب: غالبا مردم تصویر ایشان را در تلویزیون مى‏دیدند حتى اگر ما فقط بگوئیم «امام‏» مردم مى‏دانند که منظور امام خمینى (ره) است.
گفتگو با حجة‏الاسلام آقاى الهى مدیر مرکز اسلامى در شهر مشینگان آمریکا
معرفت: آیا تمدن فعلى غرب از دیدگاه جنابعالى یک تمدن ایده‏آل است؟
جواب: البته بستگى دارد که ماآن شاخه مادى تمدن را منظور کنیم یا بعد معنوى تمدن را چون تمدن هم مادى است و هم معنوى‏0 در رابطه با غرب آنها از لحاظ بعد مادى پیشرفت زیادى کرده‏اند ولى در رابطه با بعد معنوى تمدن غرب، نه تنها ایده‏آل نیست‏بلکه بسیار بسیار ضعیف و عقب مانده است. باصطلاح یکى از دانشمندان غرب «بشر از نظر حرکت کلى یک پایش را به سفینه فضائى اتصال داده و پاى دیگرش را به گارى‏» منظور این است که انسان از نظر مادى به رعت‏یک سفینه در حال حرکت است و به پیش مى‏رود اما از نظر معنوى مثل یک گارى حرکت مى‏کند. در واقع این ناهماهنگى و عدم بالانس بین این دو بعد در تمدن غرب کاملا مشهود است.
معرفت: گمشده جوانان، روشنفکران و خلاصه انسان غربى را در عصر حاضر چه مى‏دانید؟
جواب: بصورت کلى گمشده اصلى هدف زندگى است انسان غربى فقط به زندگى مادى و تامین آن توجه زیادى دارد، اما جهت و هدف زندگى را گم کرده است، بنابراین تکامل علمى و صنعتى در غرب هست اما هدف و جهت آن که به اعتقاد ما تقرب به خداست و تکامل در بعد عبادات و اطاعت است فراموش شده است. بنابراین تصور مى‏شود که زندگى در آشامیدن و لذت بردن و سایر لذایذ محدود مى‏شود در این میان آنچه گم شده هدف واقعى زندگى انسان است.
معرفت: تفاوت اصلى فلسفه شرق و غرب را در چه چیزى مى‏بینید؟
جواب:در واقع مى‏شود گفت در همه ابعاد زندگى این تفاوت مشهود است این تفاوت در تفسیرى که از انسان، جهان و جامعه و زندگى مى‏شود نمایان است تفاوت در تفسیر زندگى، تفسیر جهان و هستى کاملا مشهود است
معرفت: برخورد متفکران اروپا با دین در حال حاضر چگونه است؟
جواب:تا آنجا که من با خیلى از دانشگاهیان در غرب صحبت کرده‏ام در رابطه با دین اینطور نتیجه گرفتم که آنها بیشتر دین را یک انتخاب آزاد شخصى تلقى مى‏کنند یعنى هر انسانى حق دارد که در رابطه با انتخاب یک دین و مذهب تصمیم گرفته و یک دینى را براى خود انتخاب کند آنها دین رادر واقع نه تنها یک انتخاب شخصى بلکه یک رابطه شخصى بین انسان و خدا مى‏دانند. و بدون ارتباط با مسائل اجتماعى و سرنوشت‏سیاسى جامعه دین را تفسیر مى‏کنند لذا آنها بین کلیسا و دولت جدائى انداخته و آن دو را دو قلمرو جدا از هم مى‏دانند. دین و دولت‏به نظر آنها دومقوله‏اى جدا از هم هستند برخلاف اعتقاد ما که دین و سیاست را کاملا در ارتباط با هم تلقى مى‏کنیم و سیاست را دیانت و دیانت را سیاست تلقى مى‏کنیم. سیاست‏یعنى اداره جامعه که یکى از اهداف مهم دیانت است و اسلام آمده که نه تنها به ما بیاموزد که اعمال دینى و عبادى انجام دهیم بلکه اسلام آمده که روش زندگى و اداره جامعه و روش عدالت را به انسانها یاد دهد لذا این اختلاف در بین آنها وجود دارد و آنها دین را جداى از مسائل مربوط به اداره اجتماع و دولت و روابط اجتماعى و بین‏المللى تلقى مى‏کنند.
معرفت: میزان آشنائى اروپائیان و آمریکائیان با فلسفه و فلاسفه اسلامى چه مقدار است؟
جواب: البته اگر منظور شما توده مردم و جو عمومى غرب باشد جواب این است که آشنایى آنها بسیار محدود است و اطلاعات آنان از اسلام بسیار ضعیف است. چراکه آنان از طریق رسانه‏هاى گروهى، رادیو تلویزیون و مطبوعات اطلاعات خود را دریافت مى‏کنند و این رسانه‏ها تصویر بسیار ناقص و ناعادلانه‏اى را در رابطه با کل اسلام تصویر مى‏کنند در مواردى مغرضانه و در مواردى دیگر اطلاعاتى جاهلانه ارائه مى‏دهند و این ناشى از عدم اطلاعات آنان از اسلام است. و اگر منظور گروههائى خاصى از آنان در غرب باشد یعنى مطالعاتى که در بخشهائى از غرب صورت مى‏گیرد مثلا بخشهاى اسلام شناسى آنان در دانشگاهها در آنجا نیز آشنائى آنان از اسلام و فلاسفه اسلامى بسیار سطحى است چون آنان این اطلاعات را از منابع کاملا اصیل فلسفه اسلامى اخذنکرده‏اند وبیشتر ازمنابع فرعى،دسته دوم وترجمه‏ها اخذکرده‏اند لذادر مجموع آشنائى غرب ازاسلام خیلى ضعیف است.
معرفت: منشا پیدایش توهم تضاد بین علم و دین در غرب چیست؟
جواب: این روشن است که این توهم از برخورد ارباب کلیسا در قرون وسطى یعنى قبل از رنسانس در غرب ایجاد شده و زمانى که مسئولین کلیسا فکر مى‏کردند که حتى واقعیتهاى طبیعت، یعنى اختلاف شب و روز و رابطه کرات و وقایع مربوط به کیهان وطبیعت را هم مى‏توانند با فتواهاى دینى تعبیر یا تفسیر کنند یعنى مثلا در سکون زمین به جاى مطالعه علمى، آنرا به فتواى علمى نسبت مى‏دادند که با صرف فتواى فردى فکر مى‏کردند که مى‏شود آنرا حل کرد، به این معنا که به جاى تحقیق و مطالعات علمى در طبیعت آنها سعى مى‏کردند که عقاید خود را تحمیل کنند و اگر کسى قبول نمى‏کرد یاباآن مخالفت مى‏کرد برخورد بسیار خصمانه را پیش مى‏گرفتند. همین مسئله توهم جدایى بین دین و دانش را ایجاد کرد و حتى دانشمندانى که در غرب بعدا بوجود آمدند فکر کردند که این داستان همه ادیان است‏یعنى با یک پیشداورى عمل کردند یعنى دیدند مسیحیت مغایر با علم حرکت مى‏کند لذا سایر ادیان و از جمله اسلام را با همین عینک بدبینى نگاه کردند بدون اینکه مطالعاتى راجع به اسلام داشته‏باشند. در حالیکه ما مى‏دانیم اولین پیامى که بر پیامبر اسلام نازل شد دعوت به علم بود بهرحال به نظر من منشا توهم از این جا ناشى مى‏شود.
معرفت: میزان آشنایى غربیان با حقیقت و جوهر انقلاب اسلامى ایران چقدر است؟
جواب: در این رابطه باید به نقش رسانه‏هاى گروهى در غرب نگاه کرد که بیشترین نقش را در این زمینه ایفاء مى‏کنند نوع قضاوتهاى غربیها مبتنى بر تحلیل رسانه‏هاى خودشان است چون یا توجه به سایر رسانه‏ها ندارند یا در دسترس آنها نیست. آنچه اطلاعات مى‏گیرند از کشور خودشان است که در بسیارى از موارد این رسانه‏ها مغرضانه عمل مى‏کنند ویا جاهلانه برخورد مى‏کنند و موضع‏گیریهاى آنان بیشتر یک موضع‏گیرى تحریف و تخریب‏گرایانه و دشمنانه است اینها سعى مى‏کنند که انقلاب اسلامى را مغایر ارزشهاى مورد قبول غرب و آن چیزى که غربیها به آن اعتقاد دارند معرفى کنند یک تابلوى ترسناکى از اصول انقلاب ترسیم مى‏کنند مثلا کلماتى که اینها در تعریف انقلاب بکار مى‏برند از نظر روانشناسى جامعه غربى کاملا منفى است‏حتى از نظر ما نیز این مسئله منفى است مثل تکرار کلمه تروریسم و ارتباط دادن آن با حرکت انقلاب اسلامى، که در واقع یک برخورد بسیار بسیار ناجوانمردانه و غیر منصفانه است‏0 آنها این مسئله که خود جمهورى اسلامى قربانى تروریسم است رانادیده گرفتند و از تروریسمهاى واقعى مثل صهیونیسم به عنوان رزمندگان راه آزادى یاد مى‏کنند!و تکرار این مسائل باعث مى‏شود که آشنائى غربیان با حقیقت انقلاب غلط و انحرافى باشد البته در این میان هستند افرادى که با دید مثبت‏به قضایا نگاه مى‏کنند و انقلاب اسلامى و حقیقت آنرا درک مى‏کنند اما به طور کلى این مشکل وجود دارد که آنها ازحرکت انقلاب اسلامى بعنوان یک حرکتى بنیادگرایانه یاد مى‏کنند و این اصطلاح را با تخریب و ترور تؤامان مى‏دانند و در واقع آنها صغرى و کبرى غلط را با هم مخلوط کرده و نتیجه‏گیرى غلطى را القاء مى‏کنند لذا مسئولیت‏حرکت اسلامى در جهان به خصوص انقلاب اسلامى در افشاگرى این مسائل و رسانه‏هاى غربى و روشنگرى حقایق به دنیا مهم و مؤثر است. جالب است که درآمریکا من با مردم که صحبت مى‏کنم نوع مردم را ساده مى‏بینم و افرادى که تعصب ندارند اگر مسائل براى آنان درست تبیین شود حقایق را قبول دارند و مى‏پذیرند اما در حال حاضرآنان هیچ منبعى براى دریافت اطلاعات صحیح ندارند لذا مردم را نمى‏شود متهم کرد چون منابع اطلاعاتى ندارند.
معرفت: با توجه به وضعیت موجود جنابعالى آینده تمدن بشرى را چگونه ترسیم مى‏کنید؟
جواب: بدون شک تمدن کنونى دنیاى غرب آبستن بیماریها، بحرانهاى بزرگى است. مشکلات خانوادگى، مفاسد اخلاقى و جنسى، اعتیاد و افیون و الکل، مسائل اقتصادى و موضوع اشتغال، تبعیضات نژادى و شرارتهاى صهیونیسم و... اینها تهدیدهاى جدى براى تمدن بشرى کنونى هستند لذابشر محتاج یک نظم تازه‏اى در زندگى است و محتاج یک تولد تازه‏اى و راه حل جدیدى است و این راه حل از طرف خدا براى انسانها در قالب دین مبین اسلام ارائه شده‏است. بنابراین اسلام تنها راه حل جامعه بشرى و انسانى است نه آنطور که رسانه‏هاى غربى به عنوان یک مشکل تعبیر مى‏کنند بلکه راه حل همان است که براى حل مشکلات در رابطه بین انسان و خدا، انسان و جامعه، انسان و طبیعت و انسان و حال و آینده همه در جهان بینى امام خمینى (ره) ارائه شده است و در تداوم رهبرى او هم اینک ارائه مى‏شود، نه آن اسلامى که در واقع به بیان امام خمینى اسلام امریکائى است‏بلکه مراد اسلام ناب است. پس تنهاراه حل مشکل جامعه بشرى و تامین عدالت و رهایى بشر از معضلات کنونى اسلام ناب و حقیقى است که توسط امام به عنوان معمار بزرگ انقلاب اسلامى معرفى شد.
گفتگو با پرفسور محمود ایوب از کشورآمریکا
معرفت: آنچه مااز نظر صاحب نظران بدست آوردیم این بود که اسلام بخصوص مکتب تشیع در جهان امروز ناشناخته است. علت این ناشناخته ماندن را مى‏خواستیم سئوال کنیم. و همچنین بهترین راه یا راههائى که براى ترویج مکتب اسلام بخصوص معارف شیعى در جهان امروز بخصوص در محافل علمى هست، را پیشنهاد بفرمائید.
جواب: اینجانب اجمالا عرض مى‏کنم که شیعه نسبت‏به مسلمانان در اقلیت است و اصولا مردم نسبت‏به اکثریت توجه بیشترى دارند تا به اقلیت‏0 غرب هنگامى که به منابع و مصادر اسلامى آشنائى پیدا کرد، با منابع و مصادر معروف اهل سنت آشنا شد مثل آثار امام غزالى و ابوالحسن الاشعرى و امثال اینها و طبیعى است که مصادر کلاسیک اهل سنت، شیعه رامنحرف قلمداد مى کند و او را رافضى مى‏نامد.
بدنبال این هم دانشمندان غربى شیعه راجداى از تمدن اسلامى - عربى دانستند بلکه شیعه‏گرى رابعنوان یک بدعت ایرانى معرفى نمودند. لکن در قرن حاضر مفاهیم درحال تعبیر وتحول است. ومن امروز معتقدم که مراکزعلمى غرب به تاریخ تشیع و عقیده شیعه بیش از گذشته اهمیت مى دهند و همچنین احساس کرده‏اندکه‏ازنظرتاریخى شیعه دراصل‏به عرب‏برمى‏گردد نه به فارس و بلاد فارسى زبان و ایران جز درزمان حکومت صفویه کلا یا اکثرا شیعه نبوده‏اند و امروز این حقایق رو به آشکار شدن است. و من عقیده دارم این کنفرانس و کنفرانسهائى نظیر این کمک قابل توجهى به شناساندن شیعه و درکل میراث اسلامى داردو امیدوارم که اگرکنفرانسى در آینده‏تشکیل مى شود در جهت نزدیک کردن بین شیعه و سنى باشد باین معنى که متفکران نامى شیعه و متفکران معروف اهل سنت در کنار هم باشند تااینکه میراث فرهنگى اسلام را بطور کلى احیاء نمایند و من هنگامى که در ایالات متحده تدریس مى کنم،تدریس خود را براساس دیدگاههاى شیعه و سنى قرار مى دهم، چون معتقدم که این دو مکتب با هم سازنده و مکمل میراث اسلامى هستند. واین همان چیزى است که من اهتمام بر تدریس و شناساندن آن دارم.
معرفت: حوزه علمیه قم بعنوان مهمترین مرکز علمى شیعه چه جایگاهى در میان مراکز علمى دارد و در شرائط کنونى آن مسائل مهمى که حوزه علمیه قم باید پاسخگوى آن باشد چیست؟ بعبارت دیگر چه توقعى روشنفکران مسلمان و روشنفکران جهان از حوزه علمیه دارند؟
جواب: من معتقدم که بطور کلى قم تنها مرکز درسى شیعه نیست. مثلا درزمان شیخ مفید حوزه بغداد و حوزه قم و حوزه‏هاى دیگر وجود داشته است. بعدهم آنگونه که مى دانید نجف رشد کرد و آنجا مرکز مهم تفکرات شیعى بحساب مى آمد و هیمنطور باقى بود تا چندى قبل اماامروز من معتقدم که قم بعنوان مهمترین مرکز است گرچه باید لکنهو در هند را استثناء کنیم و الا قم مهمترین مرکز تفکرات شیعى است. و بنظر من این صحیح است که ما هرگاه خواسته باشیم دوشا دوش زمان حرکت کنیم، باید اسلام را برطبق عصر حاضر بررسى کنیم و تاحد ممکن در علم کلام و در تمام زمینه هاعلاوه بر علوم اسلامى، در زمینه اقتصاد، روان شناسى، جامعه‏شناسى، مدیریت و...پیشرفت داشته باشیم و این نشانگر توسعه افق فکرى وگستردگى دید بعضى مسئولان مؤسسات علمى است. مؤسساتى‏که‏نقش توحیدى‏درمیان‏مسلمان درسراسرعالم‏رادارند.
گفتگو با دکتر آدم حامد حجیج از کشوربوسنى و هرزگوین
معرفت: نظر شما راجع به موقعیت کنونى تمدن بشرى و نقشى که دین مبین اسلام و مکتب تشیع مى‏تواند در آن ایفاء کند، چیست؟
جواب: تمدن اسلامى جزء لاینفک تمدن بشرى است. چه پیکره تمدن بشرى علاوه بر تمدن اسلامى بر پاره تمدنهاى متعددى نیز همچون تمدن اروپا، آسیا، افریقا و دو تمدن چین و ژاپن اشتمال دارد. تاثیرگذارى تمدن اسلامى بر تمدن مبانى در خلال اعصار گذشته نیز چیز تازه‏اى نیست که من آنراادعا کنم. در ملاقاتى که اخیرا با حضرت آیه‏الله خامنه‏اى رهبر معظم انقلاب داشتیم، ایشان فرمودند زمانى که اروپا در ظلمت و جهل بسر مى‏برد تمدن اسلامى در اوج خود بود و باز از واضحات است اگر ادعا کنیم که نقش اسلام در تمدن امروزین بشر بسیار ضعیف مى‏نماید چرا که علیرغم برخوردارى از امکانات فراوانى که در عناصر مختلف تمدن همچون زمینه‏هاى فرهنگى، اجتماعى و خصوصا در زمینه سیاسى و اقتصادى داریم مع ذلک آنگونه که باید در تمدن بشرى ایفاء نقش نمى‏کنیم مسلمین در همین سنوات اخیر است که تدریجا در حال بیدار شدن‏اند و وضعیت آنها بگونه‏اى است که مى‏توان گفت اکثر کشورهاى اسلامى مستقل مى‏باشند در حالى که بعد از جنگ جهانى تنها دو کشور مستقل بودند و همانگونه که بارها گفته‏ام سرسلسله همه حرکتهاى آزادى بخش در جهان اسلام در عصر حاضرانقلاب اسلامى ایران به رهبرى امام راحل بوده که آغازگر جنبش‏هاى اصیل و انقلابى مى‏باشد. البته طبیعى است که نقش شیعه و تشیع جزء لاینفک این حرکتهاباشد از خداوند مى‏خواهیم که ما را در طریق حق و برضدیت‏با باطل یارى فرماید.
معرفت: کدامیک از کشورها، در مقایسه با دیگران شما را در امور اقتصادى، نظامى و سیاسى مساعدت کرده‏اند؟ و نقش سازمان ملل را در مسئله بوسنى چگونه مى‏بینید؟
جواب: جنگ در بوسنى و هرزه‏گوین شهداى بسیار زیادى، متجاوز از 200 هزار نفر از مجاهدین و 70 هزار از زنان و کودکان رااز ما گرفت، آنهم به شیوه‏هایى که در تاریخ بشرى بى‏سابقه است. من خود بواسطه توفیق حضور در جنگ - که امیدوارم جزء مجاهدین به حساب آیم شاهد برخى فجایع که بر مسلمین رفته است‏بوده‏ام. در ابتداى جنگ دولت‏هاى عربى و اسلامى وعده موکد داده بودند که در تمام زمینه‏ها ما را یارى کنند، زیرا ما آمادگى براى جنگ نداشته و تنها به صلح و هم‏زیستى مسالمت‏آمیز مى‏اندیشیدیم. اما با کمال تاسف باید بگویم که کشورهاى اسلامى به استثناء جمهورى اسلامى ایران، پاکستان و تا حدى سودان هیچ نوع کمک اقتصادى، نظامى یا سیاسى به ما نکردند. این ملت ماست که از نظر مالى جنگ را تامین و جوانان‏آن در جبهه‏ها به جهاد مشغولند که البته بسیارى از آنها، به شرف شهادت نائل آمدند. اما راجع به سازمان ملل، من بارها گفته‏ام که آنها از طرفى اعلام مى‏کنند که ما شما را در جنگ یارى مى‏کنیم، در حالى که دشمنان ما را مهیا مى‏سازند و با اینکه ما به تسلیحات نیاز داریم و دشمنان ما از سلاح بسیار پیشرفته برخوردارند مع‏ذلک تحریم تسلیحات را در مورد ما اعمال مى‏کنند. اما علیرغم این روند و بدون کمترین هراس از دشمنان در صورتى که طرح صلح اخیر ما با شکست مواجه شود، مصمم به آزادى میهن خود هستیم. و خلاصه باید گفت که موضع‏گیریهاى سازمان ملل بسیار مفتضحانه بوده و هست که این خود از آثار تمدن بى‏بدیل غربیهاست!
معرفت: میزان شناخت متفکرین و جوانان اروپا رانسبت‏به اسلام و انقلاب اسلامى چگونه ارزیابى مى‏کنید؟
جواب: در سالهاى اخیر، مسلمانان اروپا اعم از دانشمندان و جوانان به اسلام روى مى‏آورند و این خود نشانه آن است که ما ناگزیر به رجوع مجدد به اسلامیم. همین استقبال به ما امکان مى‏دهد تا این دین مقدس را به غیر مسلمین نیز خصوصا متفکرین آنها که تدریجا به اسلام تشرف مى‏یابند عرضه کنیم. در هفته گذشته، من به گفتگوئى گوش مى‏کردم که یکى از نویسندگان معروف مى‏گفت: من براى اسلام از آن حیث که دینى سهل و منطقى است، احترام فراوانى قائلم و نظر من هم این است که آینده بشریت از آن اسلام خواهد بود. این حقیقتى است که جوانان و متفکرین اروپائى به خوبى بدان واقف‏اند، اگرچه دولتمردان آنها از اعتراف به آن خوددارى مى‏کنند.
معرفت: علت دشمنى دول غربى نسبت‏به مسلمانان بوسنى و هرزگوین را چه مى‏بینید؟
جواب: دول اروپائى در واقع دو جور نقش بازى مى‏کنند. با اینکه آنان تمایل خود را در خصوص کمک به مردم بوسنى اظهار مى‏دارند و با وجودى که مى‏دانند این جنگ نه یک جنگ مذهبى که یک جنگ نژادپرستانه از سوى صرب‏ها و ارتش یوگسلاوى سابق است که بر مردم بوسنى روا مى‏شود، مع‏ذلک تاکنون هیچ اقدامى براى متوقف کردن آن صورت نداده‏اند. آنها با ادعاى مخالفت‏با قتل و خونریزى ما را از دستیابى به سلاح محروم کرده‏اند، در حالى که کاملا آگاهند، دشمنان ما سلاحها و تجهیزاتى که ما در طى 50 سال گذشته تولید کرده‏ایم، در اختیار دارند، بازهم مى‏گویم که ما از سلاح‏ها و توپخانه‏هاى سنگین آنها، خوفى به خود راه نمى‏دهیم، چون برحقیم. ما و همه جوانان بوسنى با کمک برادران مسلمان خود، خصوصا ملت و دولت ایران براى ادامه جنگ تا نیل به پیروزى آماده‏ایم. ما بزودى پیروز خواهیم شد، آنگونه که در چند ماه اخیر، چندین بار به پیروزیهاى قابل توجه دست‏یافته‏ایم. «نصرمن‏الله و فتح قریب و بشرالمؤمنین.» (××)
×׫ایشان امام جماعت مسجدى در شهر گرادشاى مى باشدکه براثر جنگ نابرابر صربها، منزل وى تخریب یکى از فرزندانش شهید و فرزنددیگرش معلول شده‏است و هم‏اینک دراین شهر محاصره شده باصربها درحال جنگ است.»

تبلیغات