در حاشیه کنگره جهانى هزاره شیخ مفید (ره)-1
آرشیو
چکیده
متن
کنگره جهانى هزاره شیخ مفید در روزهاى 28 و29 و30 فروردین ماه 1372 با شرکتبیش از250 تن از محققان، اندیشمندان و متفکران کشورهاى اسلامى و غیر اسلامى تشکیل شد. این کنگره که در نوع خود اولین کنگره جهانى است که از سوى حوزه علمیه قم و جامعه محترم مدرسین برگزار گردید حائز اهمیت است. این کنگره به انگیزه تجلیل و تکریم از عالمان و فقهاى دینى و معرفى شخصیتهاى بزرگ شیعه به جهانیان و در واقع تبیین افکار شیعه برگزار گردیده و در مجموع با اغماض از بعضى از کاستىهاى آن،درنوع خود کم نظیر بود.
حاصل این کنگره، علاوه بر تبادل آراء و افکار اندیشمندان اسلامى و غیر اسلامى و آشنایى آنان با افکار و نظریات اسلامى و بررسى افکار شیخ مفید (ره)، مجموعه مقالاتى بود که بعضا در کنگره و در جلسات عمومى یا تخصصى ارائه شد و پس از آن مجموعه مقالات در اختیار علاقمندان گذاشته شد. آنچه در این کنگره حائز اهمیتبود و تحسین و تعجب همگان را برانگیخت پیام بسیار مهم، علمى و محققانه رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آیةالله خامنهاى «دام ظلهالعالى» بود که علیرغم مشغله زیاد ایشان چنین پیام محققانهاى رابه کنگره ارائه داده بودند که به اذعان بسیارى از اندیشمندان، سرآمد همه مقالات ارائه شده بود. این پیام در واقع مقالهاى بسیار دقیق و علمى از افکار و آثار شیخ مفید بود که معظمله شیخ مفید را1- مؤسس تثبیت هویت مستقل مکتب اهل بیت علیهمالسلام 2- بنیانگذار شکل و قالب علمى صحیح براى فقه شیعه3- مبتکر شیوه جمع منطقى میان عقل و نقل و فقه و کلام معرفى نمودند و در اطراف این سه محور به تفصیل بحث فرمودند.
در این کنگره علاوه بر جلسات عمومى که صبحها برگزار مىشد و سخنرانان به ایراد سخن مىپرداختند و یا مقالات خود را ارائه مىنمودند، سمینارهاى تخصصى نیز وجود داشت که در آن نویسندگان مقالات، در هشت موضوع قرآن، حدیث، فقه و اصول، ولایت فقیه، کلام و مسائل اعتقادى، نفس و روح، جبر و اختیار، شیعه و معتزله،تاریخ و شرح حال وکتابشناسى آثار شیخ مفید،به بحث و گفتگو مىپرداختند.
مجله معرفت در این کنگره به گفتگوهایى با بعضى از مهمانان خارجى ترتیب داد که ذیلا مشروح آنها ازنظرشما خوانندگان گرامى مىگذرد.
گفتگو با دکتر فان دونزل; از کشور هلند
معرفت: میزان آشنایى متفکرین،جوانان غربى بااسلام و انقلاب اسلامى چقدر است؟
جواب: تا پنجاه سال قبل اسلام در غرب فقط از طریق استعمارگرها تفسیر مىشد و اطلاعاتى که مردم از اسلام داشتند تا پنجاه سال قبل،اطلاعاتى بود که استعمارگرها به آنها دادهبودند. الان اگر شما به اولین جلد دائرةالمعارف اسلامى که در هلند چاپ شده نگاه کنید، حتى الان هم که شما به همان جلد اول نگاه مىکنید باز هم مىبینید که به اصطلاح اطلاعاتى که در این جلد آمده بیشتر تحت تاثیر همان القائات استعمارگرهاى 50 سال قبل بوده است. اما الان که ما جلد دوم را شروع کردهایم کاملا مشخص است که اسلام واقعا مرکز ثقل این دائرةالمعارف است. در جلد دوم که هم به انگلیسى و هم به فرانسوى چاپ شده ما درباره تاریخ اسلام و فرهنگ اسلامى اطلاعات وسیعى در اختیار خوانندگان قرار دادهایم. الان یکى از عناصر مهم دیگر آشنایى غربیها با اسلام این است که آنهابا مهاجرت مسلمانان از کشورهاى اسلامى مثل ترکیه و سایر بلاد اسلامى به غرب مواجهاند خوب اینها دارند یک روح و اطلاعات جدیدى از اسلام وارد غرب مىکنند شما الان نماز جمعه را مى بینید در اروپا برگزار مى شود، مسجد مىبینید حتى در شهر من آنجا یک مسجدى هست که خوب غربیها دارند مى بیند که چطور مردم به مساجد هجوممىبرند و چطور در نماز جمعه شرکت مى کنند واینها همه مؤثرند بنابراین من خیلى امیدوارهستم که با این روند تقارن بین ادیان بیشتر بشود و به اصطلاح ادیان سبتبه همدیگر اطلاعات بیشتر پیدا کنند.
معرفت: دیدگاه شما درمورد تمدن بشرى در جهان وآینده آن و نقش دین مبین اسلام در آن چگونه است؟
جواب: هیچ کس نمىتواند نقش اسلام را در تمدن انکار کند. منتهى مسئله این است که انسانها با تمدن چگونه برخورد مىکنند.آیا آنرابصورت مثبتیا بصورت منفى قبول مىکنند یا بهرحال آنرا مطالعه مىکنند و وسیلهاى براى درک بیشتر خودشان قرار مىدهند ولى بهرحال تا رسیدن به آن مرحله که تاثیر تمدن اسلام در تمدن غربى درک شود راه طولانى در پیش است چون در این میان در طول اعصار و قرون مخالفتهاى زیادى با اسلام شده است. و افراد تعصبها و حساسیتهاى زیادى را از خود نشان دادهاند بنابراین تا رسیدن به آن، موانع زیادى در پیش هست.
معرفت: چهره امام خمینى(ره) در کشور شما چگونه است؟
جواب: غالبا مردم تصویر ایشان را در تلویزیون مىدیدند حتى اگر ما فقط بگوئیم «امام» مردم مىدانند که منظور امام خمینى (ره) است.
گفتگو با حجةالاسلام آقاى الهى مدیر مرکز اسلامى در شهر مشینگان آمریکا
معرفت: آیا تمدن فعلى غرب از دیدگاه جنابعالى یک تمدن ایدهآل است؟
جواب: البته بستگى دارد که ماآن شاخه مادى تمدن را منظور کنیم یا بعد معنوى تمدن را چون تمدن هم مادى است و هم معنوى0 در رابطه با غرب آنها از لحاظ بعد مادى پیشرفت زیادى کردهاند ولى در رابطه با بعد معنوى تمدن غرب، نه تنها ایدهآل نیستبلکه بسیار بسیار ضعیف و عقب مانده است. باصطلاح یکى از دانشمندان غرب «بشر از نظر حرکت کلى یک پایش را به سفینه فضائى اتصال داده و پاى دیگرش را به گارى» منظور این است که انسان از نظر مادى به رعتیک سفینه در حال حرکت است و به پیش مىرود اما از نظر معنوى مثل یک گارى حرکت مىکند. در واقع این ناهماهنگى و عدم بالانس بین این دو بعد در تمدن غرب کاملا مشهود است.
معرفت: گمشده جوانان، روشنفکران و خلاصه انسان غربى را در عصر حاضر چه مىدانید؟
جواب: بصورت کلى گمشده اصلى هدف زندگى است انسان غربى فقط به زندگى مادى و تامین آن توجه زیادى دارد، اما جهت و هدف زندگى را گم کرده است، بنابراین تکامل علمى و صنعتى در غرب هست اما هدف و جهت آن که به اعتقاد ما تقرب به خداست و تکامل در بعد عبادات و اطاعت است فراموش شده است. بنابراین تصور مىشود که زندگى در آشامیدن و لذت بردن و سایر لذایذ محدود مىشود در این میان آنچه گم شده هدف واقعى زندگى انسان است.
معرفت: تفاوت اصلى فلسفه شرق و غرب را در چه چیزى مىبینید؟
جواب:در واقع مىشود گفت در همه ابعاد زندگى این تفاوت مشهود است این تفاوت در تفسیرى که از انسان، جهان و جامعه و زندگى مىشود نمایان است تفاوت در تفسیر زندگى، تفسیر جهان و هستى کاملا مشهود است
معرفت: برخورد متفکران اروپا با دین در حال حاضر چگونه است؟
جواب:تا آنجا که من با خیلى از دانشگاهیان در غرب صحبت کردهام در رابطه با دین اینطور نتیجه گرفتم که آنها بیشتر دین را یک انتخاب آزاد شخصى تلقى مىکنند یعنى هر انسانى حق دارد که در رابطه با انتخاب یک دین و مذهب تصمیم گرفته و یک دینى را براى خود انتخاب کند آنها دین رادر واقع نه تنها یک انتخاب شخصى بلکه یک رابطه شخصى بین انسان و خدا مىدانند. و بدون ارتباط با مسائل اجتماعى و سرنوشتسیاسى جامعه دین را تفسیر مىکنند لذا آنها بین کلیسا و دولت جدائى انداخته و آن دو را دو قلمرو جدا از هم مىدانند. دین و دولتبه نظر آنها دومقولهاى جدا از هم هستند برخلاف اعتقاد ما که دین و سیاست را کاملا در ارتباط با هم تلقى مىکنیم و سیاست را دیانت و دیانت را سیاست تلقى مىکنیم. سیاستیعنى اداره جامعه که یکى از اهداف مهم دیانت است و اسلام آمده که نه تنها به ما بیاموزد که اعمال دینى و عبادى انجام دهیم بلکه اسلام آمده که روش زندگى و اداره جامعه و روش عدالت را به انسانها یاد دهد لذا این اختلاف در بین آنها وجود دارد و آنها دین را جداى از مسائل مربوط به اداره اجتماع و دولت و روابط اجتماعى و بینالمللى تلقى مىکنند.
معرفت: میزان آشنائى اروپائیان و آمریکائیان با فلسفه و فلاسفه اسلامى چه مقدار است؟
جواب: البته اگر منظور شما توده مردم و جو عمومى غرب باشد جواب این است که آشنایى آنها بسیار محدود است و اطلاعات آنان از اسلام بسیار ضعیف است. چراکه آنان از طریق رسانههاى گروهى، رادیو تلویزیون و مطبوعات اطلاعات خود را دریافت مىکنند و این رسانهها تصویر بسیار ناقص و ناعادلانهاى را در رابطه با کل اسلام تصویر مىکنند در مواردى مغرضانه و در مواردى دیگر اطلاعاتى جاهلانه ارائه مىدهند و این ناشى از عدم اطلاعات آنان از اسلام است. و اگر منظور گروههائى خاصى از آنان در غرب باشد یعنى مطالعاتى که در بخشهائى از غرب صورت مىگیرد مثلا بخشهاى اسلام شناسى آنان در دانشگاهها در آنجا نیز آشنائى آنان از اسلام و فلاسفه اسلامى بسیار سطحى است چون آنان این اطلاعات را از منابع کاملا اصیل فلسفه اسلامى اخذنکردهاند وبیشتر ازمنابع فرعى،دسته دوم وترجمهها اخذکردهاند لذادر مجموع آشنائى غرب ازاسلام خیلى ضعیف است.
معرفت: منشا پیدایش توهم تضاد بین علم و دین در غرب چیست؟
جواب: این روشن است که این توهم از برخورد ارباب کلیسا در قرون وسطى یعنى قبل از رنسانس در غرب ایجاد شده و زمانى که مسئولین کلیسا فکر مىکردند که حتى واقعیتهاى طبیعت، یعنى اختلاف شب و روز و رابطه کرات و وقایع مربوط به کیهان وطبیعت را هم مىتوانند با فتواهاى دینى تعبیر یا تفسیر کنند یعنى مثلا در سکون زمین به جاى مطالعه علمى، آنرا به فتواى علمى نسبت مىدادند که با صرف فتواى فردى فکر مىکردند که مىشود آنرا حل کرد، به این معنا که به جاى تحقیق و مطالعات علمى در طبیعت آنها سعى مىکردند که عقاید خود را تحمیل کنند و اگر کسى قبول نمىکرد یاباآن مخالفت مىکرد برخورد بسیار خصمانه را پیش مىگرفتند. همین مسئله توهم جدایى بین دین و دانش را ایجاد کرد و حتى دانشمندانى که در غرب بعدا بوجود آمدند فکر کردند که این داستان همه ادیان استیعنى با یک پیشداورى عمل کردند یعنى دیدند مسیحیت مغایر با علم حرکت مىکند لذا سایر ادیان و از جمله اسلام را با همین عینک بدبینى نگاه کردند بدون اینکه مطالعاتى راجع به اسلام داشتهباشند. در حالیکه ما مىدانیم اولین پیامى که بر پیامبر اسلام نازل شد دعوت به علم بود بهرحال به نظر من منشا توهم از این جا ناشى مىشود.
معرفت: میزان آشنایى غربیان با حقیقت و جوهر انقلاب اسلامى ایران چقدر است؟
جواب: در این رابطه باید به نقش رسانههاى گروهى در غرب نگاه کرد که بیشترین نقش را در این زمینه ایفاء مىکنند نوع قضاوتهاى غربیها مبتنى بر تحلیل رسانههاى خودشان است چون یا توجه به سایر رسانهها ندارند یا در دسترس آنها نیست. آنچه اطلاعات مىگیرند از کشور خودشان است که در بسیارى از موارد این رسانهها مغرضانه عمل مىکنند ویا جاهلانه برخورد مىکنند و موضعگیریهاى آنان بیشتر یک موضعگیرى تحریف و تخریبگرایانه و دشمنانه است اینها سعى مىکنند که انقلاب اسلامى را مغایر ارزشهاى مورد قبول غرب و آن چیزى که غربیها به آن اعتقاد دارند معرفى کنند یک تابلوى ترسناکى از اصول انقلاب ترسیم مىکنند مثلا کلماتى که اینها در تعریف انقلاب بکار مىبرند از نظر روانشناسى جامعه غربى کاملا منفى استحتى از نظر ما نیز این مسئله منفى است مثل تکرار کلمه تروریسم و ارتباط دادن آن با حرکت انقلاب اسلامى، که در واقع یک برخورد بسیار بسیار ناجوانمردانه و غیر منصفانه است0 آنها این مسئله که خود جمهورى اسلامى قربانى تروریسم است رانادیده گرفتند و از تروریسمهاى واقعى مثل صهیونیسم به عنوان رزمندگان راه آزادى یاد مىکنند!و تکرار این مسائل باعث مىشود که آشنائى غربیان با حقیقت انقلاب غلط و انحرافى باشد البته در این میان هستند افرادى که با دید مثبتبه قضایا نگاه مىکنند و انقلاب اسلامى و حقیقت آنرا درک مىکنند اما به طور کلى این مشکل وجود دارد که آنها ازحرکت انقلاب اسلامى بعنوان یک حرکتى بنیادگرایانه یاد مىکنند و این اصطلاح را با تخریب و ترور تؤامان مىدانند و در واقع آنها صغرى و کبرى غلط را با هم مخلوط کرده و نتیجهگیرى غلطى را القاء مىکنند لذا مسئولیتحرکت اسلامى در جهان به خصوص انقلاب اسلامى در افشاگرى این مسائل و رسانههاى غربى و روشنگرى حقایق به دنیا مهم و مؤثر است. جالب است که درآمریکا من با مردم که صحبت مىکنم نوع مردم را ساده مىبینم و افرادى که تعصب ندارند اگر مسائل براى آنان درست تبیین شود حقایق را قبول دارند و مىپذیرند اما در حال حاضرآنان هیچ منبعى براى دریافت اطلاعات صحیح ندارند لذا مردم را نمىشود متهم کرد چون منابع اطلاعاتى ندارند.
معرفت: با توجه به وضعیت موجود جنابعالى آینده تمدن بشرى را چگونه ترسیم مىکنید؟
جواب: بدون شک تمدن کنونى دنیاى غرب آبستن بیماریها، بحرانهاى بزرگى است. مشکلات خانوادگى، مفاسد اخلاقى و جنسى، اعتیاد و افیون و الکل، مسائل اقتصادى و موضوع اشتغال، تبعیضات نژادى و شرارتهاى صهیونیسم و... اینها تهدیدهاى جدى براى تمدن بشرى کنونى هستند لذابشر محتاج یک نظم تازهاى در زندگى است و محتاج یک تولد تازهاى و راه حل جدیدى است و این راه حل از طرف خدا براى انسانها در قالب دین مبین اسلام ارائه شدهاست. بنابراین اسلام تنها راه حل جامعه بشرى و انسانى است نه آنطور که رسانههاى غربى به عنوان یک مشکل تعبیر مىکنند بلکه راه حل همان است که براى حل مشکلات در رابطه بین انسان و خدا، انسان و جامعه، انسان و طبیعت و انسان و حال و آینده همه در جهان بینى امام خمینى (ره) ارائه شده است و در تداوم رهبرى او هم اینک ارائه مىشود، نه آن اسلامى که در واقع به بیان امام خمینى اسلام امریکائى استبلکه مراد اسلام ناب است. پس تنهاراه حل مشکل جامعه بشرى و تامین عدالت و رهایى بشر از معضلات کنونى اسلام ناب و حقیقى است که توسط امام به عنوان معمار بزرگ انقلاب اسلامى معرفى شد.
گفتگو با پرفسور محمود ایوب از کشورآمریکا
معرفت: آنچه مااز نظر صاحب نظران بدست آوردیم این بود که اسلام بخصوص مکتب تشیع در جهان امروز ناشناخته است. علت این ناشناخته ماندن را مىخواستیم سئوال کنیم. و همچنین بهترین راه یا راههائى که براى ترویج مکتب اسلام بخصوص معارف شیعى در جهان امروز بخصوص در محافل علمى هست، را پیشنهاد بفرمائید.
جواب: اینجانب اجمالا عرض مىکنم که شیعه نسبتبه مسلمانان در اقلیت است و اصولا مردم نسبتبه اکثریت توجه بیشترى دارند تا به اقلیت0 غرب هنگامى که به منابع و مصادر اسلامى آشنائى پیدا کرد، با منابع و مصادر معروف اهل سنت آشنا شد مثل آثار امام غزالى و ابوالحسن الاشعرى و امثال اینها و طبیعى است که مصادر کلاسیک اهل سنت، شیعه رامنحرف قلمداد مى کند و او را رافضى مىنامد.
بدنبال این هم دانشمندان غربى شیعه راجداى از تمدن اسلامى - عربى دانستند بلکه شیعهگرى رابعنوان یک بدعت ایرانى معرفى نمودند. لکن در قرن حاضر مفاهیم درحال تعبیر وتحول است. ومن امروز معتقدم که مراکزعلمى غرب به تاریخ تشیع و عقیده شیعه بیش از گذشته اهمیت مى دهند و همچنین احساس کردهاندکهازنظرتاریخى شیعه دراصلبه عرببرمىگردد نه به فارس و بلاد فارسى زبان و ایران جز درزمان حکومت صفویه کلا یا اکثرا شیعه نبودهاند و امروز این حقایق رو به آشکار شدن است. و من عقیده دارم این کنفرانس و کنفرانسهائى نظیر این کمک قابل توجهى به شناساندن شیعه و درکل میراث اسلامى داردو امیدوارم که اگرکنفرانسى در آیندهتشکیل مى شود در جهت نزدیک کردن بین شیعه و سنى باشد باین معنى که متفکران نامى شیعه و متفکران معروف اهل سنت در کنار هم باشند تااینکه میراث فرهنگى اسلام را بطور کلى احیاء نمایند و من هنگامى که در ایالات متحده تدریس مى کنم،تدریس خود را براساس دیدگاههاى شیعه و سنى قرار مى دهم، چون معتقدم که این دو مکتب با هم سازنده و مکمل میراث اسلامى هستند. واین همان چیزى است که من اهتمام بر تدریس و شناساندن آن دارم.
معرفت: حوزه علمیه قم بعنوان مهمترین مرکز علمى شیعه چه جایگاهى در میان مراکز علمى دارد و در شرائط کنونى آن مسائل مهمى که حوزه علمیه قم باید پاسخگوى آن باشد چیست؟ بعبارت دیگر چه توقعى روشنفکران مسلمان و روشنفکران جهان از حوزه علمیه دارند؟
جواب: من معتقدم که بطور کلى قم تنها مرکز درسى شیعه نیست. مثلا درزمان شیخ مفید حوزه بغداد و حوزه قم و حوزههاى دیگر وجود داشته است. بعدهم آنگونه که مى دانید نجف رشد کرد و آنجا مرکز مهم تفکرات شیعى بحساب مى آمد و هیمنطور باقى بود تا چندى قبل اماامروز من معتقدم که قم بعنوان مهمترین مرکز است گرچه باید لکنهو در هند را استثناء کنیم و الا قم مهمترین مرکز تفکرات شیعى است. و بنظر من این صحیح است که ما هرگاه خواسته باشیم دوشا دوش زمان حرکت کنیم، باید اسلام را برطبق عصر حاضر بررسى کنیم و تاحد ممکن در علم کلام و در تمام زمینه هاعلاوه بر علوم اسلامى، در زمینه اقتصاد، روان شناسى، جامعهشناسى، مدیریت و...پیشرفت داشته باشیم و این نشانگر توسعه افق فکرى وگستردگى دید بعضى مسئولان مؤسسات علمى است. مؤسساتىکهنقش توحیدىدرمیانمسلمان درسراسرعالمرادارند.
گفتگو با دکتر آدم حامد حجیج از کشوربوسنى و هرزگوین
معرفت: نظر شما راجع به موقعیت کنونى تمدن بشرى و نقشى که دین مبین اسلام و مکتب تشیع مىتواند در آن ایفاء کند، چیست؟
جواب: تمدن اسلامى جزء لاینفک تمدن بشرى است. چه پیکره تمدن بشرى علاوه بر تمدن اسلامى بر پاره تمدنهاى متعددى نیز همچون تمدن اروپا، آسیا، افریقا و دو تمدن چین و ژاپن اشتمال دارد. تاثیرگذارى تمدن اسلامى بر تمدن مبانى در خلال اعصار گذشته نیز چیز تازهاى نیست که من آنراادعا کنم. در ملاقاتى که اخیرا با حضرت آیهالله خامنهاى رهبر معظم انقلاب داشتیم، ایشان فرمودند زمانى که اروپا در ظلمت و جهل بسر مىبرد تمدن اسلامى در اوج خود بود و باز از واضحات است اگر ادعا کنیم که نقش اسلام در تمدن امروزین بشر بسیار ضعیف مىنماید چرا که علیرغم برخوردارى از امکانات فراوانى که در عناصر مختلف تمدن همچون زمینههاى فرهنگى، اجتماعى و خصوصا در زمینه سیاسى و اقتصادى داریم مع ذلک آنگونه که باید در تمدن بشرى ایفاء نقش نمىکنیم مسلمین در همین سنوات اخیر است که تدریجا در حال بیدار شدناند و وضعیت آنها بگونهاى است که مىتوان گفت اکثر کشورهاى اسلامى مستقل مىباشند در حالى که بعد از جنگ جهانى تنها دو کشور مستقل بودند و همانگونه که بارها گفتهام سرسلسله همه حرکتهاى آزادى بخش در جهان اسلام در عصر حاضرانقلاب اسلامى ایران به رهبرى امام راحل بوده که آغازگر جنبشهاى اصیل و انقلابى مىباشد. البته طبیعى است که نقش شیعه و تشیع جزء لاینفک این حرکتهاباشد از خداوند مىخواهیم که ما را در طریق حق و برضدیتبا باطل یارى فرماید.
معرفت: کدامیک از کشورها، در مقایسه با دیگران شما را در امور اقتصادى، نظامى و سیاسى مساعدت کردهاند؟ و نقش سازمان ملل را در مسئله بوسنى چگونه مىبینید؟
جواب: جنگ در بوسنى و هرزهگوین شهداى بسیار زیادى، متجاوز از 200 هزار نفر از مجاهدین و 70 هزار از زنان و کودکان رااز ما گرفت، آنهم به شیوههایى که در تاریخ بشرى بىسابقه است. من خود بواسطه توفیق حضور در جنگ - که امیدوارم جزء مجاهدین به حساب آیم شاهد برخى فجایع که بر مسلمین رفته استبودهام. در ابتداى جنگ دولتهاى عربى و اسلامى وعده موکد داده بودند که در تمام زمینهها ما را یارى کنند، زیرا ما آمادگى براى جنگ نداشته و تنها به صلح و همزیستى مسالمتآمیز مىاندیشیدیم. اما با کمال تاسف باید بگویم که کشورهاى اسلامى به استثناء جمهورى اسلامى ایران، پاکستان و تا حدى سودان هیچ نوع کمک اقتصادى، نظامى یا سیاسى به ما نکردند. این ملت ماست که از نظر مالى جنگ را تامین و جوانانآن در جبههها به جهاد مشغولند که البته بسیارى از آنها، به شرف شهادت نائل آمدند. اما راجع به سازمان ملل، من بارها گفتهام که آنها از طرفى اعلام مىکنند که ما شما را در جنگ یارى مىکنیم، در حالى که دشمنان ما را مهیا مىسازند و با اینکه ما به تسلیحات نیاز داریم و دشمنان ما از سلاح بسیار پیشرفته برخوردارند معذلک تحریم تسلیحات را در مورد ما اعمال مىکنند. اما علیرغم این روند و بدون کمترین هراس از دشمنان در صورتى که طرح صلح اخیر ما با شکست مواجه شود، مصمم به آزادى میهن خود هستیم. و خلاصه باید گفت که موضعگیریهاى سازمان ملل بسیار مفتضحانه بوده و هست که این خود از آثار تمدن بىبدیل غربیهاست!
معرفت: میزان شناخت متفکرین و جوانان اروپا رانسبتبه اسلام و انقلاب اسلامى چگونه ارزیابى مىکنید؟
جواب: در سالهاى اخیر، مسلمانان اروپا اعم از دانشمندان و جوانان به اسلام روى مىآورند و این خود نشانه آن است که ما ناگزیر به رجوع مجدد به اسلامیم. همین استقبال به ما امکان مىدهد تا این دین مقدس را به غیر مسلمین نیز خصوصا متفکرین آنها که تدریجا به اسلام تشرف مىیابند عرضه کنیم. در هفته گذشته، من به گفتگوئى گوش مىکردم که یکى از نویسندگان معروف مىگفت: من براى اسلام از آن حیث که دینى سهل و منطقى است، احترام فراوانى قائلم و نظر من هم این است که آینده بشریت از آن اسلام خواهد بود. این حقیقتى است که جوانان و متفکرین اروپائى به خوبى بدان واقفاند، اگرچه دولتمردان آنها از اعتراف به آن خوددارى مىکنند.
معرفت: علت دشمنى دول غربى نسبتبه مسلمانان بوسنى و هرزگوین را چه مىبینید؟
جواب: دول اروپائى در واقع دو جور نقش بازى مىکنند. با اینکه آنان تمایل خود را در خصوص کمک به مردم بوسنى اظهار مىدارند و با وجودى که مىدانند این جنگ نه یک جنگ مذهبى که یک جنگ نژادپرستانه از سوى صربها و ارتش یوگسلاوى سابق است که بر مردم بوسنى روا مىشود، معذلک تاکنون هیچ اقدامى براى متوقف کردن آن صورت ندادهاند. آنها با ادعاى مخالفتبا قتل و خونریزى ما را از دستیابى به سلاح محروم کردهاند، در حالى که کاملا آگاهند، دشمنان ما سلاحها و تجهیزاتى که ما در طى 50 سال گذشته تولید کردهایم، در اختیار دارند، بازهم مىگویم که ما از سلاحها و توپخانههاى سنگین آنها، خوفى به خود راه نمىدهیم، چون برحقیم. ما و همه جوانان بوسنى با کمک برادران مسلمان خود، خصوصا ملت و دولت ایران براى ادامه جنگ تا نیل به پیروزى آمادهایم. ما بزودى پیروز خواهیم شد، آنگونه که در چند ماه اخیر، چندین بار به پیروزیهاى قابل توجه دستیافتهایم. «نصرمنالله و فتح قریب و بشرالمؤمنین.» (××)
×׫ایشان امام جماعت مسجدى در شهر گرادشاى مى باشدکه براثر جنگ نابرابر صربها، منزل وى تخریب یکى از فرزندانش شهید و فرزنددیگرش معلول شدهاست و هماینک دراین شهر محاصره شده باصربها درحال جنگ است.»
حاصل این کنگره، علاوه بر تبادل آراء و افکار اندیشمندان اسلامى و غیر اسلامى و آشنایى آنان با افکار و نظریات اسلامى و بررسى افکار شیخ مفید (ره)، مجموعه مقالاتى بود که بعضا در کنگره و در جلسات عمومى یا تخصصى ارائه شد و پس از آن مجموعه مقالات در اختیار علاقمندان گذاشته شد. آنچه در این کنگره حائز اهمیتبود و تحسین و تعجب همگان را برانگیخت پیام بسیار مهم، علمى و محققانه رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آیةالله خامنهاى «دام ظلهالعالى» بود که علیرغم مشغله زیاد ایشان چنین پیام محققانهاى رابه کنگره ارائه داده بودند که به اذعان بسیارى از اندیشمندان، سرآمد همه مقالات ارائه شده بود. این پیام در واقع مقالهاى بسیار دقیق و علمى از افکار و آثار شیخ مفید بود که معظمله شیخ مفید را1- مؤسس تثبیت هویت مستقل مکتب اهل بیت علیهمالسلام 2- بنیانگذار شکل و قالب علمى صحیح براى فقه شیعه3- مبتکر شیوه جمع منطقى میان عقل و نقل و فقه و کلام معرفى نمودند و در اطراف این سه محور به تفصیل بحث فرمودند.
در این کنگره علاوه بر جلسات عمومى که صبحها برگزار مىشد و سخنرانان به ایراد سخن مىپرداختند و یا مقالات خود را ارائه مىنمودند، سمینارهاى تخصصى نیز وجود داشت که در آن نویسندگان مقالات، در هشت موضوع قرآن، حدیث، فقه و اصول، ولایت فقیه، کلام و مسائل اعتقادى، نفس و روح، جبر و اختیار، شیعه و معتزله،تاریخ و شرح حال وکتابشناسى آثار شیخ مفید،به بحث و گفتگو مىپرداختند.
مجله معرفت در این کنگره به گفتگوهایى با بعضى از مهمانان خارجى ترتیب داد که ذیلا مشروح آنها ازنظرشما خوانندگان گرامى مىگذرد.
گفتگو با دکتر فان دونزل; از کشور هلند
معرفت: میزان آشنایى متفکرین،جوانان غربى بااسلام و انقلاب اسلامى چقدر است؟
جواب: تا پنجاه سال قبل اسلام در غرب فقط از طریق استعمارگرها تفسیر مىشد و اطلاعاتى که مردم از اسلام داشتند تا پنجاه سال قبل،اطلاعاتى بود که استعمارگرها به آنها دادهبودند. الان اگر شما به اولین جلد دائرةالمعارف اسلامى که در هلند چاپ شده نگاه کنید، حتى الان هم که شما به همان جلد اول نگاه مىکنید باز هم مىبینید که به اصطلاح اطلاعاتى که در این جلد آمده بیشتر تحت تاثیر همان القائات استعمارگرهاى 50 سال قبل بوده است. اما الان که ما جلد دوم را شروع کردهایم کاملا مشخص است که اسلام واقعا مرکز ثقل این دائرةالمعارف است. در جلد دوم که هم به انگلیسى و هم به فرانسوى چاپ شده ما درباره تاریخ اسلام و فرهنگ اسلامى اطلاعات وسیعى در اختیار خوانندگان قرار دادهایم. الان یکى از عناصر مهم دیگر آشنایى غربیها با اسلام این است که آنهابا مهاجرت مسلمانان از کشورهاى اسلامى مثل ترکیه و سایر بلاد اسلامى به غرب مواجهاند خوب اینها دارند یک روح و اطلاعات جدیدى از اسلام وارد غرب مىکنند شما الان نماز جمعه را مى بینید در اروپا برگزار مى شود، مسجد مىبینید حتى در شهر من آنجا یک مسجدى هست که خوب غربیها دارند مى بیند که چطور مردم به مساجد هجوممىبرند و چطور در نماز جمعه شرکت مى کنند واینها همه مؤثرند بنابراین من خیلى امیدوارهستم که با این روند تقارن بین ادیان بیشتر بشود و به اصطلاح ادیان سبتبه همدیگر اطلاعات بیشتر پیدا کنند.
معرفت: دیدگاه شما درمورد تمدن بشرى در جهان وآینده آن و نقش دین مبین اسلام در آن چگونه است؟
جواب: هیچ کس نمىتواند نقش اسلام را در تمدن انکار کند. منتهى مسئله این است که انسانها با تمدن چگونه برخورد مىکنند.آیا آنرابصورت مثبتیا بصورت منفى قبول مىکنند یا بهرحال آنرا مطالعه مىکنند و وسیلهاى براى درک بیشتر خودشان قرار مىدهند ولى بهرحال تا رسیدن به آن مرحله که تاثیر تمدن اسلام در تمدن غربى درک شود راه طولانى در پیش است چون در این میان در طول اعصار و قرون مخالفتهاى زیادى با اسلام شده است. و افراد تعصبها و حساسیتهاى زیادى را از خود نشان دادهاند بنابراین تا رسیدن به آن، موانع زیادى در پیش هست.
معرفت: چهره امام خمینى(ره) در کشور شما چگونه است؟
جواب: غالبا مردم تصویر ایشان را در تلویزیون مىدیدند حتى اگر ما فقط بگوئیم «امام» مردم مىدانند که منظور امام خمینى (ره) است.
گفتگو با حجةالاسلام آقاى الهى مدیر مرکز اسلامى در شهر مشینگان آمریکا
معرفت: آیا تمدن فعلى غرب از دیدگاه جنابعالى یک تمدن ایدهآل است؟
جواب: البته بستگى دارد که ماآن شاخه مادى تمدن را منظور کنیم یا بعد معنوى تمدن را چون تمدن هم مادى است و هم معنوى0 در رابطه با غرب آنها از لحاظ بعد مادى پیشرفت زیادى کردهاند ولى در رابطه با بعد معنوى تمدن غرب، نه تنها ایدهآل نیستبلکه بسیار بسیار ضعیف و عقب مانده است. باصطلاح یکى از دانشمندان غرب «بشر از نظر حرکت کلى یک پایش را به سفینه فضائى اتصال داده و پاى دیگرش را به گارى» منظور این است که انسان از نظر مادى به رعتیک سفینه در حال حرکت است و به پیش مىرود اما از نظر معنوى مثل یک گارى حرکت مىکند. در واقع این ناهماهنگى و عدم بالانس بین این دو بعد در تمدن غرب کاملا مشهود است.
معرفت: گمشده جوانان، روشنفکران و خلاصه انسان غربى را در عصر حاضر چه مىدانید؟
جواب: بصورت کلى گمشده اصلى هدف زندگى است انسان غربى فقط به زندگى مادى و تامین آن توجه زیادى دارد، اما جهت و هدف زندگى را گم کرده است، بنابراین تکامل علمى و صنعتى در غرب هست اما هدف و جهت آن که به اعتقاد ما تقرب به خداست و تکامل در بعد عبادات و اطاعت است فراموش شده است. بنابراین تصور مىشود که زندگى در آشامیدن و لذت بردن و سایر لذایذ محدود مىشود در این میان آنچه گم شده هدف واقعى زندگى انسان است.
معرفت: تفاوت اصلى فلسفه شرق و غرب را در چه چیزى مىبینید؟
جواب:در واقع مىشود گفت در همه ابعاد زندگى این تفاوت مشهود است این تفاوت در تفسیرى که از انسان، جهان و جامعه و زندگى مىشود نمایان است تفاوت در تفسیر زندگى، تفسیر جهان و هستى کاملا مشهود است
معرفت: برخورد متفکران اروپا با دین در حال حاضر چگونه است؟
جواب:تا آنجا که من با خیلى از دانشگاهیان در غرب صحبت کردهام در رابطه با دین اینطور نتیجه گرفتم که آنها بیشتر دین را یک انتخاب آزاد شخصى تلقى مىکنند یعنى هر انسانى حق دارد که در رابطه با انتخاب یک دین و مذهب تصمیم گرفته و یک دینى را براى خود انتخاب کند آنها دین رادر واقع نه تنها یک انتخاب شخصى بلکه یک رابطه شخصى بین انسان و خدا مىدانند. و بدون ارتباط با مسائل اجتماعى و سرنوشتسیاسى جامعه دین را تفسیر مىکنند لذا آنها بین کلیسا و دولت جدائى انداخته و آن دو را دو قلمرو جدا از هم مىدانند. دین و دولتبه نظر آنها دومقولهاى جدا از هم هستند برخلاف اعتقاد ما که دین و سیاست را کاملا در ارتباط با هم تلقى مىکنیم و سیاست را دیانت و دیانت را سیاست تلقى مىکنیم. سیاستیعنى اداره جامعه که یکى از اهداف مهم دیانت است و اسلام آمده که نه تنها به ما بیاموزد که اعمال دینى و عبادى انجام دهیم بلکه اسلام آمده که روش زندگى و اداره جامعه و روش عدالت را به انسانها یاد دهد لذا این اختلاف در بین آنها وجود دارد و آنها دین را جداى از مسائل مربوط به اداره اجتماع و دولت و روابط اجتماعى و بینالمللى تلقى مىکنند.
معرفت: میزان آشنائى اروپائیان و آمریکائیان با فلسفه و فلاسفه اسلامى چه مقدار است؟
جواب: البته اگر منظور شما توده مردم و جو عمومى غرب باشد جواب این است که آشنایى آنها بسیار محدود است و اطلاعات آنان از اسلام بسیار ضعیف است. چراکه آنان از طریق رسانههاى گروهى، رادیو تلویزیون و مطبوعات اطلاعات خود را دریافت مىکنند و این رسانهها تصویر بسیار ناقص و ناعادلانهاى را در رابطه با کل اسلام تصویر مىکنند در مواردى مغرضانه و در مواردى دیگر اطلاعاتى جاهلانه ارائه مىدهند و این ناشى از عدم اطلاعات آنان از اسلام است. و اگر منظور گروههائى خاصى از آنان در غرب باشد یعنى مطالعاتى که در بخشهائى از غرب صورت مىگیرد مثلا بخشهاى اسلام شناسى آنان در دانشگاهها در آنجا نیز آشنائى آنان از اسلام و فلاسفه اسلامى بسیار سطحى است چون آنان این اطلاعات را از منابع کاملا اصیل فلسفه اسلامى اخذنکردهاند وبیشتر ازمنابع فرعى،دسته دوم وترجمهها اخذکردهاند لذادر مجموع آشنائى غرب ازاسلام خیلى ضعیف است.
معرفت: منشا پیدایش توهم تضاد بین علم و دین در غرب چیست؟
جواب: این روشن است که این توهم از برخورد ارباب کلیسا در قرون وسطى یعنى قبل از رنسانس در غرب ایجاد شده و زمانى که مسئولین کلیسا فکر مىکردند که حتى واقعیتهاى طبیعت، یعنى اختلاف شب و روز و رابطه کرات و وقایع مربوط به کیهان وطبیعت را هم مىتوانند با فتواهاى دینى تعبیر یا تفسیر کنند یعنى مثلا در سکون زمین به جاى مطالعه علمى، آنرا به فتواى علمى نسبت مىدادند که با صرف فتواى فردى فکر مىکردند که مىشود آنرا حل کرد، به این معنا که به جاى تحقیق و مطالعات علمى در طبیعت آنها سعى مىکردند که عقاید خود را تحمیل کنند و اگر کسى قبول نمىکرد یاباآن مخالفت مىکرد برخورد بسیار خصمانه را پیش مىگرفتند. همین مسئله توهم جدایى بین دین و دانش را ایجاد کرد و حتى دانشمندانى که در غرب بعدا بوجود آمدند فکر کردند که این داستان همه ادیان استیعنى با یک پیشداورى عمل کردند یعنى دیدند مسیحیت مغایر با علم حرکت مىکند لذا سایر ادیان و از جمله اسلام را با همین عینک بدبینى نگاه کردند بدون اینکه مطالعاتى راجع به اسلام داشتهباشند. در حالیکه ما مىدانیم اولین پیامى که بر پیامبر اسلام نازل شد دعوت به علم بود بهرحال به نظر من منشا توهم از این جا ناشى مىشود.
معرفت: میزان آشنایى غربیان با حقیقت و جوهر انقلاب اسلامى ایران چقدر است؟
جواب: در این رابطه باید به نقش رسانههاى گروهى در غرب نگاه کرد که بیشترین نقش را در این زمینه ایفاء مىکنند نوع قضاوتهاى غربیها مبتنى بر تحلیل رسانههاى خودشان است چون یا توجه به سایر رسانهها ندارند یا در دسترس آنها نیست. آنچه اطلاعات مىگیرند از کشور خودشان است که در بسیارى از موارد این رسانهها مغرضانه عمل مىکنند ویا جاهلانه برخورد مىکنند و موضعگیریهاى آنان بیشتر یک موضعگیرى تحریف و تخریبگرایانه و دشمنانه است اینها سعى مىکنند که انقلاب اسلامى را مغایر ارزشهاى مورد قبول غرب و آن چیزى که غربیها به آن اعتقاد دارند معرفى کنند یک تابلوى ترسناکى از اصول انقلاب ترسیم مىکنند مثلا کلماتى که اینها در تعریف انقلاب بکار مىبرند از نظر روانشناسى جامعه غربى کاملا منفى استحتى از نظر ما نیز این مسئله منفى است مثل تکرار کلمه تروریسم و ارتباط دادن آن با حرکت انقلاب اسلامى، که در واقع یک برخورد بسیار بسیار ناجوانمردانه و غیر منصفانه است0 آنها این مسئله که خود جمهورى اسلامى قربانى تروریسم است رانادیده گرفتند و از تروریسمهاى واقعى مثل صهیونیسم به عنوان رزمندگان راه آزادى یاد مىکنند!و تکرار این مسائل باعث مىشود که آشنائى غربیان با حقیقت انقلاب غلط و انحرافى باشد البته در این میان هستند افرادى که با دید مثبتبه قضایا نگاه مىکنند و انقلاب اسلامى و حقیقت آنرا درک مىکنند اما به طور کلى این مشکل وجود دارد که آنها ازحرکت انقلاب اسلامى بعنوان یک حرکتى بنیادگرایانه یاد مىکنند و این اصطلاح را با تخریب و ترور تؤامان مىدانند و در واقع آنها صغرى و کبرى غلط را با هم مخلوط کرده و نتیجهگیرى غلطى را القاء مىکنند لذا مسئولیتحرکت اسلامى در جهان به خصوص انقلاب اسلامى در افشاگرى این مسائل و رسانههاى غربى و روشنگرى حقایق به دنیا مهم و مؤثر است. جالب است که درآمریکا من با مردم که صحبت مىکنم نوع مردم را ساده مىبینم و افرادى که تعصب ندارند اگر مسائل براى آنان درست تبیین شود حقایق را قبول دارند و مىپذیرند اما در حال حاضرآنان هیچ منبعى براى دریافت اطلاعات صحیح ندارند لذا مردم را نمىشود متهم کرد چون منابع اطلاعاتى ندارند.
معرفت: با توجه به وضعیت موجود جنابعالى آینده تمدن بشرى را چگونه ترسیم مىکنید؟
جواب: بدون شک تمدن کنونى دنیاى غرب آبستن بیماریها، بحرانهاى بزرگى است. مشکلات خانوادگى، مفاسد اخلاقى و جنسى، اعتیاد و افیون و الکل، مسائل اقتصادى و موضوع اشتغال، تبعیضات نژادى و شرارتهاى صهیونیسم و... اینها تهدیدهاى جدى براى تمدن بشرى کنونى هستند لذابشر محتاج یک نظم تازهاى در زندگى است و محتاج یک تولد تازهاى و راه حل جدیدى است و این راه حل از طرف خدا براى انسانها در قالب دین مبین اسلام ارائه شدهاست. بنابراین اسلام تنها راه حل جامعه بشرى و انسانى است نه آنطور که رسانههاى غربى به عنوان یک مشکل تعبیر مىکنند بلکه راه حل همان است که براى حل مشکلات در رابطه بین انسان و خدا، انسان و جامعه، انسان و طبیعت و انسان و حال و آینده همه در جهان بینى امام خمینى (ره) ارائه شده است و در تداوم رهبرى او هم اینک ارائه مىشود، نه آن اسلامى که در واقع به بیان امام خمینى اسلام امریکائى استبلکه مراد اسلام ناب است. پس تنهاراه حل مشکل جامعه بشرى و تامین عدالت و رهایى بشر از معضلات کنونى اسلام ناب و حقیقى است که توسط امام به عنوان معمار بزرگ انقلاب اسلامى معرفى شد.
گفتگو با پرفسور محمود ایوب از کشورآمریکا
معرفت: آنچه مااز نظر صاحب نظران بدست آوردیم این بود که اسلام بخصوص مکتب تشیع در جهان امروز ناشناخته است. علت این ناشناخته ماندن را مىخواستیم سئوال کنیم. و همچنین بهترین راه یا راههائى که براى ترویج مکتب اسلام بخصوص معارف شیعى در جهان امروز بخصوص در محافل علمى هست، را پیشنهاد بفرمائید.
جواب: اینجانب اجمالا عرض مىکنم که شیعه نسبتبه مسلمانان در اقلیت است و اصولا مردم نسبتبه اکثریت توجه بیشترى دارند تا به اقلیت0 غرب هنگامى که به منابع و مصادر اسلامى آشنائى پیدا کرد، با منابع و مصادر معروف اهل سنت آشنا شد مثل آثار امام غزالى و ابوالحسن الاشعرى و امثال اینها و طبیعى است که مصادر کلاسیک اهل سنت، شیعه رامنحرف قلمداد مى کند و او را رافضى مىنامد.
بدنبال این هم دانشمندان غربى شیعه راجداى از تمدن اسلامى - عربى دانستند بلکه شیعهگرى رابعنوان یک بدعت ایرانى معرفى نمودند. لکن در قرن حاضر مفاهیم درحال تعبیر وتحول است. ومن امروز معتقدم که مراکزعلمى غرب به تاریخ تشیع و عقیده شیعه بیش از گذشته اهمیت مى دهند و همچنین احساس کردهاندکهازنظرتاریخى شیعه دراصلبه عرببرمىگردد نه به فارس و بلاد فارسى زبان و ایران جز درزمان حکومت صفویه کلا یا اکثرا شیعه نبودهاند و امروز این حقایق رو به آشکار شدن است. و من عقیده دارم این کنفرانس و کنفرانسهائى نظیر این کمک قابل توجهى به شناساندن شیعه و درکل میراث اسلامى داردو امیدوارم که اگرکنفرانسى در آیندهتشکیل مى شود در جهت نزدیک کردن بین شیعه و سنى باشد باین معنى که متفکران نامى شیعه و متفکران معروف اهل سنت در کنار هم باشند تااینکه میراث فرهنگى اسلام را بطور کلى احیاء نمایند و من هنگامى که در ایالات متحده تدریس مى کنم،تدریس خود را براساس دیدگاههاى شیعه و سنى قرار مى دهم، چون معتقدم که این دو مکتب با هم سازنده و مکمل میراث اسلامى هستند. واین همان چیزى است که من اهتمام بر تدریس و شناساندن آن دارم.
معرفت: حوزه علمیه قم بعنوان مهمترین مرکز علمى شیعه چه جایگاهى در میان مراکز علمى دارد و در شرائط کنونى آن مسائل مهمى که حوزه علمیه قم باید پاسخگوى آن باشد چیست؟ بعبارت دیگر چه توقعى روشنفکران مسلمان و روشنفکران جهان از حوزه علمیه دارند؟
جواب: من معتقدم که بطور کلى قم تنها مرکز درسى شیعه نیست. مثلا درزمان شیخ مفید حوزه بغداد و حوزه قم و حوزههاى دیگر وجود داشته است. بعدهم آنگونه که مى دانید نجف رشد کرد و آنجا مرکز مهم تفکرات شیعى بحساب مى آمد و هیمنطور باقى بود تا چندى قبل اماامروز من معتقدم که قم بعنوان مهمترین مرکز است گرچه باید لکنهو در هند را استثناء کنیم و الا قم مهمترین مرکز تفکرات شیعى است. و بنظر من این صحیح است که ما هرگاه خواسته باشیم دوشا دوش زمان حرکت کنیم، باید اسلام را برطبق عصر حاضر بررسى کنیم و تاحد ممکن در علم کلام و در تمام زمینه هاعلاوه بر علوم اسلامى، در زمینه اقتصاد، روان شناسى، جامعهشناسى، مدیریت و...پیشرفت داشته باشیم و این نشانگر توسعه افق فکرى وگستردگى دید بعضى مسئولان مؤسسات علمى است. مؤسساتىکهنقش توحیدىدرمیانمسلمان درسراسرعالمرادارند.
گفتگو با دکتر آدم حامد حجیج از کشوربوسنى و هرزگوین
معرفت: نظر شما راجع به موقعیت کنونى تمدن بشرى و نقشى که دین مبین اسلام و مکتب تشیع مىتواند در آن ایفاء کند، چیست؟
جواب: تمدن اسلامى جزء لاینفک تمدن بشرى است. چه پیکره تمدن بشرى علاوه بر تمدن اسلامى بر پاره تمدنهاى متعددى نیز همچون تمدن اروپا، آسیا، افریقا و دو تمدن چین و ژاپن اشتمال دارد. تاثیرگذارى تمدن اسلامى بر تمدن مبانى در خلال اعصار گذشته نیز چیز تازهاى نیست که من آنراادعا کنم. در ملاقاتى که اخیرا با حضرت آیهالله خامنهاى رهبر معظم انقلاب داشتیم، ایشان فرمودند زمانى که اروپا در ظلمت و جهل بسر مىبرد تمدن اسلامى در اوج خود بود و باز از واضحات است اگر ادعا کنیم که نقش اسلام در تمدن امروزین بشر بسیار ضعیف مىنماید چرا که علیرغم برخوردارى از امکانات فراوانى که در عناصر مختلف تمدن همچون زمینههاى فرهنگى، اجتماعى و خصوصا در زمینه سیاسى و اقتصادى داریم مع ذلک آنگونه که باید در تمدن بشرى ایفاء نقش نمىکنیم مسلمین در همین سنوات اخیر است که تدریجا در حال بیدار شدناند و وضعیت آنها بگونهاى است که مىتوان گفت اکثر کشورهاى اسلامى مستقل مىباشند در حالى که بعد از جنگ جهانى تنها دو کشور مستقل بودند و همانگونه که بارها گفتهام سرسلسله همه حرکتهاى آزادى بخش در جهان اسلام در عصر حاضرانقلاب اسلامى ایران به رهبرى امام راحل بوده که آغازگر جنبشهاى اصیل و انقلابى مىباشد. البته طبیعى است که نقش شیعه و تشیع جزء لاینفک این حرکتهاباشد از خداوند مىخواهیم که ما را در طریق حق و برضدیتبا باطل یارى فرماید.
معرفت: کدامیک از کشورها، در مقایسه با دیگران شما را در امور اقتصادى، نظامى و سیاسى مساعدت کردهاند؟ و نقش سازمان ملل را در مسئله بوسنى چگونه مىبینید؟
جواب: جنگ در بوسنى و هرزهگوین شهداى بسیار زیادى، متجاوز از 200 هزار نفر از مجاهدین و 70 هزار از زنان و کودکان رااز ما گرفت، آنهم به شیوههایى که در تاریخ بشرى بىسابقه است. من خود بواسطه توفیق حضور در جنگ - که امیدوارم جزء مجاهدین به حساب آیم شاهد برخى فجایع که بر مسلمین رفته استبودهام. در ابتداى جنگ دولتهاى عربى و اسلامى وعده موکد داده بودند که در تمام زمینهها ما را یارى کنند، زیرا ما آمادگى براى جنگ نداشته و تنها به صلح و همزیستى مسالمتآمیز مىاندیشیدیم. اما با کمال تاسف باید بگویم که کشورهاى اسلامى به استثناء جمهورى اسلامى ایران، پاکستان و تا حدى سودان هیچ نوع کمک اقتصادى، نظامى یا سیاسى به ما نکردند. این ملت ماست که از نظر مالى جنگ را تامین و جوانانآن در جبههها به جهاد مشغولند که البته بسیارى از آنها، به شرف شهادت نائل آمدند. اما راجع به سازمان ملل، من بارها گفتهام که آنها از طرفى اعلام مىکنند که ما شما را در جنگ یارى مىکنیم، در حالى که دشمنان ما را مهیا مىسازند و با اینکه ما به تسلیحات نیاز داریم و دشمنان ما از سلاح بسیار پیشرفته برخوردارند معذلک تحریم تسلیحات را در مورد ما اعمال مىکنند. اما علیرغم این روند و بدون کمترین هراس از دشمنان در صورتى که طرح صلح اخیر ما با شکست مواجه شود، مصمم به آزادى میهن خود هستیم. و خلاصه باید گفت که موضعگیریهاى سازمان ملل بسیار مفتضحانه بوده و هست که این خود از آثار تمدن بىبدیل غربیهاست!
معرفت: میزان شناخت متفکرین و جوانان اروپا رانسبتبه اسلام و انقلاب اسلامى چگونه ارزیابى مىکنید؟
جواب: در سالهاى اخیر، مسلمانان اروپا اعم از دانشمندان و جوانان به اسلام روى مىآورند و این خود نشانه آن است که ما ناگزیر به رجوع مجدد به اسلامیم. همین استقبال به ما امکان مىدهد تا این دین مقدس را به غیر مسلمین نیز خصوصا متفکرین آنها که تدریجا به اسلام تشرف مىیابند عرضه کنیم. در هفته گذشته، من به گفتگوئى گوش مىکردم که یکى از نویسندگان معروف مىگفت: من براى اسلام از آن حیث که دینى سهل و منطقى است، احترام فراوانى قائلم و نظر من هم این است که آینده بشریت از آن اسلام خواهد بود. این حقیقتى است که جوانان و متفکرین اروپائى به خوبى بدان واقفاند، اگرچه دولتمردان آنها از اعتراف به آن خوددارى مىکنند.
معرفت: علت دشمنى دول غربى نسبتبه مسلمانان بوسنى و هرزگوین را چه مىبینید؟
جواب: دول اروپائى در واقع دو جور نقش بازى مىکنند. با اینکه آنان تمایل خود را در خصوص کمک به مردم بوسنى اظهار مىدارند و با وجودى که مىدانند این جنگ نه یک جنگ مذهبى که یک جنگ نژادپرستانه از سوى صربها و ارتش یوگسلاوى سابق است که بر مردم بوسنى روا مىشود، معذلک تاکنون هیچ اقدامى براى متوقف کردن آن صورت ندادهاند. آنها با ادعاى مخالفتبا قتل و خونریزى ما را از دستیابى به سلاح محروم کردهاند، در حالى که کاملا آگاهند، دشمنان ما سلاحها و تجهیزاتى که ما در طى 50 سال گذشته تولید کردهایم، در اختیار دارند، بازهم مىگویم که ما از سلاحها و توپخانههاى سنگین آنها، خوفى به خود راه نمىدهیم، چون برحقیم. ما و همه جوانان بوسنى با کمک برادران مسلمان خود، خصوصا ملت و دولت ایران براى ادامه جنگ تا نیل به پیروزى آمادهایم. ما بزودى پیروز خواهیم شد، آنگونه که در چند ماه اخیر، چندین بار به پیروزیهاى قابل توجه دستیافتهایم. «نصرمنالله و فتح قریب و بشرالمؤمنین.» (××)
×׫ایشان امام جماعت مسجدى در شهر گرادشاى مى باشدکه براثر جنگ نابرابر صربها، منزل وى تخریب یکى از فرزندانش شهید و فرزنددیگرش معلول شدهاست و هماینک دراین شهر محاصره شده باصربها درحال جنگ است.»