حکم ارتداد و آزادى عقیده-1
آرشیو
چکیده
متن
واژه «آزادى» از مظلومترین واژههاى روزگار ماست! چه، هر کس این آزادى را براى خود مسلم دانسته که در باب «آزادى» سخن بگوید، بنویسد و آن را تفسیر کند! بهترین نشانه ابهام یک واژه همین است که هر یک از طرفین بحث و گفتوگو آن را به کار گیرند و مدافع آن باشند و طرف مقابل را مخالف آن بخوانند! شما ببینید امروز چه بر سر این واژه و مفهوم نیامده است! زشتترین جنایتها و قبیحترین رفتارها در نقاب زیباى «آزادى» انجام شده و مىشود! آنچه باید بدانیم این است که واژهها خود تفسیر و معنایى ندارند، بشر آنها را تفسیر مىکند و به آنها معنا مىدهد. واقعیت و نفسالامر الفاظ و مفاهیم به دستخود انسان است. پس باید دید انسانى که آزادى را تفسیر مىکند و حدود و ثغورش را مشخص مىسازد، انسانى که به تحدید و تعریف آزادى نشسته است، کیست؟ و کیستى و چیستى آدمى را جهانبینى او تعیین مىکند. نگرشها، بینشها و بالتبع گرایشهاى آدمیان است که براى آنان هویت مىسازد; و تفسیر واژهها و مفاهیم در فضاى هویتهاست! و هم از اینروست که باید ببینیم امروزه کسانى که براى ما «آزادى» را تفسیر و معنى مىکنند، چه هویتى دارند؟ در چه بستر فکرى رشد یافتهاند؟ آرمان و ایدهآلشان در این عالم چیست؟ نگرش آنها به عالم و آدم چگونه است؟ هدف زندگى را چه مىدانند و اصلا حیات را در قاموس تفکر و اندیشه خود چگونه تبیین مىکنند؟
به نظر ما واژه «آزادى» ، چونان هزاران واژه دیگر، نه زشت است و نه زیبا! زیبایى و زشتى را باید در عالم معنا دید. زیبایى یا زشتى را باید در هویت مفسران آزادى جستوجو کرد. جهانبینىها، نگرشها و بینشها هستند که زشتىها و یا زیبایىها را مىآفرینند! و لذا ما بر این باوریم که بایستى در درک زیبایى و یا زشتى آزادى، عقل را به کار گرفت و با احساس و عاطفه و هیجان سطحى و زودگذر نمىتوان در این مقوله وارد شد و به قضاوت نشست.
باید در پس شعار آزادى، به سراغ مبانى تفکر و اصول اندیشه و چارچوبهاى هستىشناختى مدافعان آزادى رفت. باید دید آنها که داد آزادى سر مىدهند، در عبارت «آزادى از . . . » جاى نقطه چین را با چه چیزى پر مىکنند! آنگاه است که زشتى و زیبایى آزادى هویدا مىشود! آنگاه است که ارزش یا ضدارزش بودن آزادى مشخص مىگردد! و آنگاه است که نقاب از چهره آزادىخواهان بر مىافتد و هویتها آشکار مىشود و مرزها، جناح و صفها ممتاز مىشوند! !
جوانان این مرز و بوم امروزه باید در پس شعارهاى زیبا و فریبنده غرب و غربزدگان، خطوط فکرى را بخوانند و سمت و سوى جهتگیرىها را به دقت تشخیص دهند و چونان کودکان ظاهربین، در چنگ زرق و برق الفاظ و خوش آب و رنگى شعارها گرفتار نیایند. باطن فرهنگ غرب را بشناسند و فریب ظاهر بزکشده تمدن غربى را نخورند.
آزادى حقیقى و انسانى، جز در پرتو عبودیتخدا فرا چنگ نمىآید. و حریت واقعى ما جز رقیت در برابر او و رهاشدن از دام طبیعت و نفس نیست! والسلام
به نظر ما واژه «آزادى» ، چونان هزاران واژه دیگر، نه زشت است و نه زیبا! زیبایى و زشتى را باید در عالم معنا دید. زیبایى یا زشتى را باید در هویت مفسران آزادى جستوجو کرد. جهانبینىها، نگرشها و بینشها هستند که زشتىها و یا زیبایىها را مىآفرینند! و لذا ما بر این باوریم که بایستى در درک زیبایى و یا زشتى آزادى، عقل را به کار گرفت و با احساس و عاطفه و هیجان سطحى و زودگذر نمىتوان در این مقوله وارد شد و به قضاوت نشست.
باید در پس شعار آزادى، به سراغ مبانى تفکر و اصول اندیشه و چارچوبهاى هستىشناختى مدافعان آزادى رفت. باید دید آنها که داد آزادى سر مىدهند، در عبارت «آزادى از . . . » جاى نقطه چین را با چه چیزى پر مىکنند! آنگاه است که زشتى و زیبایى آزادى هویدا مىشود! آنگاه است که ارزش یا ضدارزش بودن آزادى مشخص مىگردد! و آنگاه است که نقاب از چهره آزادىخواهان بر مىافتد و هویتها آشکار مىشود و مرزها، جناح و صفها ممتاز مىشوند! !
جوانان این مرز و بوم امروزه باید در پس شعارهاى زیبا و فریبنده غرب و غربزدگان، خطوط فکرى را بخوانند و سمت و سوى جهتگیرىها را به دقت تشخیص دهند و چونان کودکان ظاهربین، در چنگ زرق و برق الفاظ و خوش آب و رنگى شعارها گرفتار نیایند. باطن فرهنگ غرب را بشناسند و فریب ظاهر بزکشده تمدن غربى را نخورند.
آزادى حقیقى و انسانى، جز در پرتو عبودیتخدا فرا چنگ نمىآید. و حریت واقعى ما جز رقیت در برابر او و رهاشدن از دام طبیعت و نفس نیست! والسلام