هدف پژوهش حاضر شناسایی جایگاه «عادت» و «عاملیت» در پرورش انسان است. روش پژوهش، «تحلیل مفهومی» است که ناظر بر فراهم آوردن تبیین روشن از معنای یک مفهوم به واسطه توضیح دقیق ارتباطات آن با سایر مفاهیم است. عادت حالتی است در وجود انسان که در اثر کنش های تکراری پدید می آید و به تدریج دشواری انجام آن کنش را آسان می کند. عاملیت نیز بر مفاهیمی نظیر آزادی عمل، مسئولیت پذیری و پاسخ گویی در بروز یک کنش استوار است و از مبادی میلی، معرفتی و ارادی در وجود انسان نشئت می گیرد. مهم ترین یافته های این پژوهش عبارت اند از: ضرورت پرورش عاملیت در فرایند تربیت و عقب راندن موقت آن؛ رفع مسئولیت متربی هنگام سلب عاملیت؛ نفی مطلق انگاری در پرورش عاملیت به دلیل امکان خطا در مبادی عمل؛ وابستگی خودکنترلی در عاملیت به بلوغ ایمانی و معرفت ارزشی عامل؛ ارزش مضاعف عادت های هوشیار به سبب شکل گیری در بستر عاملیت؛ ارزشمندی عادت های ناهوشیار هنگام ضعف عاملیت؛ نقش مؤثر عادت های ناهوشیار در تقویت مبادی عمل، محدودیت عادت های هوشیار در وابستگی به مبادی عمل؛ جلوگیری از زوال عادت ها از طریق ایجاد پیوند با محرک های ارزشی و عاطفی. نتیجه این پژوهش نشان داد که عادت های هوشیار، در بستر عاملیت شکل می گیرند و با آن معارض نیستند. این عادت ها در جایگاه غایت مطلوب، با پرورش عاملیت در تعارض اند و در مقام تسهیل کننده، مکمل رشد عاملیت هستند. همچنین در منظومه تربیتی، پرورش «عاملیت» و «عادت های هوشیار» در جایگاه «اهداف واسطی» و پرورش «عادت های ناهوشیار» در جایگاه «اهداف ابزاری» قرار دارند.