سیاست خصوصیسازی در دهههای اخیر به طور چشمگیری توسط کشورهای توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه پیگیری و اجرا شده است. موفقیتهای متعاقب اجرای این سیاست در کشورهای توسعه یافته، فروپاشی سیستمهای اقتصادی کاملاً متمرکز و دولتی و همچنین سیاستهای سازمانهای اقتصادی بینالمللی از قبیل صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی موجب شده است تا این سیاست به عنوان یکی از برنامههای اساسی اصلاح ساختار اقتصادی در اکثر کشورهای جهان و مخصوصاً کشورهای در حال توسعه به طور جدی پیگیری و اجرا شود. اگر چه نتایج اجرای این سیاست در بیشتر کشورهای توسعهیافته با موفقیت همراه بوده، در کشورهای در حال توسعه نتایج خصوصیسازی کاملاً مشخص نبوده است و در برخی موارد ابهامات زیادی در مورد موفقیتآمیز بودن اجرای این سیاست در این قبیل کشورها وجود دارد. در ایران خصوصیسازی از اواخر دهه 1360 مورد توجه دستاندرکاران اقتصادی کشور قرار گرفت و در برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور پیگیری شد. در این تحقیق ابتدا مباحث مربوط به خصوصیسازی شرکتهای دولتی در ایران بررسی و در ادامه با استفاده از یک مدل رشد، کارایی سرمایهگذاریهای انجام شده توسط بخشهای دولتی و خصوصی در دوره 1350- 1380 مقایسه میشود. معیار مورد استفاده برای کارایی در این قسمت، بهرهوری نهایی سرمایه در دو بخش خصوصی و دولتی است که چنانچه ثابت شود کارایی سرمایهگذاریهای انجامشده توسط بخش خصوصی از کارایی سرمایهگذاریهای انجام شده توسط بخش دولتی بیشتر است، میتوان نتیجه گرفت که اجرای سیاست خصوصیسازی، از طریق افزایش کارایی سرمایهگذاریهای انجام شده در کل کشور موجب تسریع رشد اقتصادی در کشور میشود. در غیر این صورت، ابتدا باید با شناسایی موانع فعالیت کارامد بخش خصوصی، زمینههای لازم جهت بهبود عملکرد و افزایش کارایی سرمایهگذاریهای بخش خصوصی را فراهم، و با استفاده از تجربه کشورهای موفق،