آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۴۰

چکیده

ابن‌ خلدون‌ ارزش‌ را منحصر در کار نمی‌داند، ولی‌ بخش‌ اعظم‌ آن‌ را ناشی‌ از کار می‌داند.در مورد خدمات‌ که‌ به‌ تولید غیرمادی‌ اختصاص‌ دارد، ارزش‌ را کلا ناشی‌ از کار می‌داند. درخصوص‌ کالاها و محصولات‌ محسوس‌ مادی‌، علاوه‌ بر کار ارزش‌ مواد اولیه‌ به‌ کار رفته‌ در آنهارا نیز دخیل‌ می‌داند. در مورد فعالیت‌های‌ تجاری‌ و بازرگانی‌، علاوه‌ بر کار، سرمایه‌ را هم‌ به‌شمار می‌آورد، اما سرمایه‌ را ناشی‌ از کار قبلی‌ می‌داند. در مورد کالای‌ کشاورزی‌، کار و طبیعت‌ راهم‌ دخیل‌ می‌داند. هر چند در تحلیل‌ آرای‌ آدام‌ اسمیت‌ در خصوص‌ ارزش‌، مناقشاتی‌ وجود دارد، لیکن‌ اگرنظریه‌ هزینه‌ تولید آدام‌ اسمیت‌ را در خلق‌ ارزش‌ به‌ عنوان‌ نظریه‌ نهایی‌ او بپذیرم‌، نتیجه‌ می‌گیریم‌که‌ وی‌ هر سه‌ عامل‌ را در خلق‌ ارزش‌ مؤثر می‌داند. ابن‌ خلدون‌ کار را (و در برخی‌ موارد سایر چیزها را) فقط عامل‌ ایجاد ارزش‌ می‌داند و نه‌ برابربا آن‌، و عرضه‌ و تقاضا را عامل‌ تعیین‌ کننده‌ ارزش‌ (قیمت‌) می‌داند. بنابراین‌، هیچ‌ گاه‌ هماننداسمیت‌ با مشکل‌ چگونگی‌ تعیین‌ ارزش‌ توسط کار رو به‌ رو نشده‌ است‌. در حالی‌ که‌ نظریه‌ ارزش‌اسمیت‌ فقط از دیدگاه‌ عرضه‌ برای‌ تعیین‌ قیمت‌ مؤثر است‌ و تقاضا در تعیین‌ قیمت‌ نقشی‌ به‌عهده‌ ندارد. گرچه‌ ابن‌ خلدون‌ پول‌ را حنثی‌ می‌دانسته‌ است‌، اما در هیچ‌ جا اشاره‌ای‌ که‌ دال‌ بر آن‌ باشد که‌او همانند اسمیت‌ به‌ ارتباط بین‌ سطح‌ عمومی‌ قیمت‌ها و مقدار پول‌ در گردش‌ پی‌ برده‌ باشد،نمی‌توان‌ یافت‌.

تبلیغات