در زمینه کالاهای عمومی، ابن خلدون نقش اساسی برای دولت قایل است و آن را شرطاساسی تأسیس شهر و ایجاد تمدن میداند. برای مخارج دولتی در تنظیم، تعادل و رونقاقتصادی نقش والایی قایل است. همانند اسمیت با فعالیت اقتصادی دولت و انحصار مخالفاست و آن را بر هم زننده وضعیت رقابتی و باعث ورشکستگی بخش خصوصی میداند.استنباط نظریه ابن خلدون در خصوص دست نامرئی، گویای آن است که هر چند افکار وی دوراز نظریه اسمیت نمیباشد، ولی متمایز از آن است; به ویژه به دلیل نقش نظارتی دولت کهنشاندهنده عدم خوشبینی زیاد وی در این زمینه میباشد.