در دیدگاه تعامل با آمریکا، جهانی شدن یک پدیده خودجوش است که قدرت های بزرگ این حرکت را تسریع می بخشند. پیشرفت و رفاه، از طریق قرارگرفتن در دهکده جهانی و جهانی شدن پدید می آید. هر کشوری در صورتی از مزایای جهانی شدن بهره مند می شود که بتواند همگرایی خود با نظام جهانی را به اثبات برساند. جهانی شدن، تغییراتی در ساختارهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را مطالبه می کند. در روند یکپارچه شدن اقتصاد جهانی، سرمایه به سمت مناطقی از جهان میل پیدا می کند که نسبت به معیارهای نظم جهانی بیشتر تمکین کند. عمده معیارهای نظم جهانی، عبارتند از: کنار گذاشتن تنش با اسرائیل، کاهش قدرتِ بخش سنتی حاکمیت، جدایی دین از سیاست، کاهش هزینه های نظامی و استعفا از نقش رهبری دنیای جنوب. هدف مقاله، تبیین دیدگاه تعامل و نقد آن، با روش تحلیلی توصیفی است.