آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰۲

چکیده

«ازخودبیگانگى» در اصطلاح جامعه شناختى به وضعیتى اطلاق مى شود که چیزى که انسان آن را خلق کرده یا جزء خصایص انسان است به طریقى از او دور شود. حالتى ازخودبیگانگى وجود دارد که اراده انسان ها حتى در ساحت اندیشه نقش حداقلى ایفا مى کند که از آن با عنوان «ازخودبیگانگى هویتى» تعبیر مى شود. این نوع ازخودبیگانگى امروزه محصول شرایطى است که مهم ترین ویژگى آن «برساختى» بودن زندگى اجتماعى است. در این نوع ازخودبیگانگى، اندیشه اى «دیگر» در ذهن فرد جاى مى گیرد و بدین ترتیب، «ازخودبیگانگى هویتى» روى مى دهد. در این مقاله، با استفاده از نظریه هاى تأثیر رسانه هاى جمعى، در کنار رویکرد برساخت گرایى (ساخت اجتماعى واقعیت) به عنوان روش و چارچوب نظرى، با الهام از آموزه هاى اسلامى، رویکردى انتقادى به ازخودبیگانگى هویتى اتخاذ شده است. حاصل تحقیق آن است که نفوذ فراگیر رسانه هاى جمعى و سیاست هاى همگرایانه آنها در پیشبرد اهداف سرمایه دارى غربى و محتواى نظام آموزشى بخصوص علوم انسانى، مهم ترین عامل ازخودبیگانگى هویتى بخش قابل توجهى از انسان ها در سراسر جهان است. برخلاف نظریه هاى رایج ازخودبیگانگى که شى ءانگارى و جداشدن محصول فعالیت بشر را ملاک ازخودبیگانگى مى دانند، در «ازخودبیگانگى هویتى»، اندیشه هاى نامناسب و چه بسا بى ربط در ذهن انسان ها جاى مى گیرد. این نوع ازخودبیگانگى عمدتا مربوط به کشورهاى شرقى و جهان سومى است.

تبلیغات