پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت زیرساخت های مدیریت دانش و رابطه ی آن با هوش سازمانی در دو پژوهشگاه علوم و فناوری و اطلاعات ایران و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی انجام شد. پژوهش به روش پیمایشی-توصیفی و با کاربرد دو پرسش نامه معتبر در حوزه های زیرساخت مدیریت دانش و هوش سازمانی انجام شد. پرسش نامه بین 175 نفر از اعضای هیأت علمی و کارکنان هر دو پژوهشگاه توزیع و داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و پی. ال. اس (PLS) تحلیل شد. بار عاملی سازه های مدیریت دانش و هوش سازمانی در هر دو پژوهشگاه همبستگی بالایی را نشان داد. از این رو مدل اندازه گیری دارای پایایی بالایی بوده و معیار مناسبی برای سنجش متغیرهای پژوهش به شمار رفت. میانگین واریانس مدیریت دانش و هوش سازمانی در هر دو پژوهشگاه بالاتر از 5/0، و روایی همگرایی بالایی را نشان می دهد. افزون بر این، با توجه به مقادیرR2 برای سازه هوش سازمانی، برازش مدل ساختاری نیز تأیید شد. در ارتباط با برازش مدل کلی در پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران 642/0 و در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی 645/0 محاسبه شد که نشان از برازش کلی قوی مدل داشت. تحلیل مسیر زیرساخت های مدیریت دانش به هوش سازمانی حاکی از معنادار بودن تأثیر زیرساخت های مدیریت دانش به هوش سازمانی در سطح اطمینان 95/0 در هر دو پژوهشگاه و تأیید هر دو فرضیه پژوهش است. با توجه به مقدار t در دو پژوهشگاه، می توان به این نتیجه دست یافت که «زیرساخت های مدیریت دانش» در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با ضریب 857/36 درصد، تأثیر بیشتری بر «هوش سازمانی» در مقایسه با پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران دارد. همچنین در بین سازه های زیرساخت مدیریت دانش؛ سازه های ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی، فرآیندها، فناوری، افراد و منابع مالی؛ و در بین سازه های هوش سازمانی، سازه های روحیه، تمایل به تغییر، چشم انداز راهبردی، فشار عملکرد، کاربرد دانش، اتحاد و توافق و سرنوشت مشترک به ترتیب دارای بیشترین اهمیت هستند. در پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران زیرساخت های مدیریت دانش به میزان 826/0 درصد، و در مقایسه با پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به میزان 848/0 درصد، میزان بیشتری از تغییرات هوش سازمانی را به طور مستقیم تبیین می کند.