تبیین گوهرى مشترک در تمام ادیان و یا دست کم ادیان بزرگ، همواره از دغدغه هاى اصلى دین پژوهان در دو قرن اخیر بوده است. اینکه آیا دین با تمام تنوعش داراى گوهر و حقیقتى واحد است یا خیر؟ و اینکه با فرض وجود گوهر و صدف در دین، آیا ارزش دین به گوهر آن است یا صدف نیز به همان اندازه از ارزش و اهمیت برخوردار مى باشد؟ سؤالاتى است که در این مقاله پاسخ علّامه طباطبائى به این پرسش ها مورد تبیین قرار گرفته است. ایشان برخلاف تجربه گرایان غربى و سنت گرایان شرقى، ضمن تأکید بر وجود حقیقتى ثابت در تمام ادیان آسمانى، که از آن به اسلام (تسلیم شدن) تعبیر مى کند، تمام دین (ظاهر و باطن) را داراى ارزشى یکسان دانسته و نیل به حقیقت دین را تنها از راه عمل به ظاهر شریعت امکان پذیر مى داند. اما آنچه در این مقاله مورد تأکید است، توجه به تعابیر متنوع و نقطه نظرات دقیق علّامه است که ضمن پاسخ به تمام سؤالات مطرح شده در این خصوص، افق گسترده اى را براى بررسى تنوع ادیان ایجاد مى نماید.