هدف: هدف این مطالعه تعیین رابطه نظام های مغزی-رفتاری و برخی عوامل جمعیت شناختی با ابتلا به بیماری های قلبی- عروقی بود.
روش: روش پژوهش از نوع پس رویدادی و جامعه آماری حدود 360 نفر از بیماران قلبی- عروقی 20 تا 40 ساله بیمارستان شهید مدنی شهر تبریز بود. نمونه آماری پژوهش شامل 122 نفر که 62 نفر از آن ها سالم و 60 نفر بیمار قلبی بودند، که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار سنجش این پژوهش مقیاس بازداری/ فعال سازی رفتاری کارور و وایت (1994) و پرسشنامه جمعیت شناختی محقق ساخته بود.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان دهنده عدم تفاوت بین افراد سالم و بیمار در نظام فعال سازی رفتاری، و تفاوت آن ها در نظام بازداری رفتاری بود. به علاوه نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که جنس اثر معناداری در هیچ یک از نظام های مغزی- رفتاری ندارد. نتایج رگرسیون لوجستیک نشان داد که وزن و سن می توانند پیش بینی کننده بیماری قلبی باشند و همچنین احتمال ابتلا به بیماری قلبی در مردان بیشتر از زنان است.
نتیجه گیری: با توجه به این که ممکن است افراد سالم و بیمار در نظام بازداری رفتاری تفاوت داشته باشند، از فعالیت سیستم بازداری رفتاری می توان به عنوان مولفه مناسبی در تحلیل روان شناختی بروز بیماری های قلبی- عروقی سود جست. پیشنهاد می شود با شناسایی نوع نظام های مغزی-رفتاری به ویژه نظام بازداری رفتاری افراد و آگاهی آن ها نسبت به این نوع ویژگی، آن ها را در جهت بهبود سبک زندگیشان سوق داد و بدین وسیله بروز بیماری های قلبی- عروقی را در آن ها کاهش داد.