مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
سینما
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
23 - 36
حوزههای تخصصی:
مکان های مقدسی چون کلیسا و مسجد، در سینما جایگاه ویژه ای یافته و کارکردهایی به خود اختصاص می دهند. چنین توجهی، به تنهایی می تواند زمینه پژوهش درخوری - هم در عرصه سینما و هم در زمینه این مکان ها- محسوب شود. اگرچه مسجد، مکانی برای عبادت محسوب می شود اما در آثار سینمایی ایرانی، دارای کارکردهای مختلف عبادی، اجتماعی و حتی گاهی اقتصادی است. هدف پژوهش آن است که نشان دهد ویژگی های هنری مساجد در آثار سینمایی ایرانی چیست و از چه کارکردهای اجتماعی برخوردار است؟ در کنار آن، توجه به ظاهر و فیزیک این مکان نیز حائز اهمیت است؛ مثلا از منظر معماری خارجی و داخلی، اگرچه دارای هویت شناخته شده ای است که با گذر زمان تغییراتی به خود دیده است؛ کارکرد های آن با حفظ فلسفه نخستین اش همچنان پابرجاست؛ منظور، غیر از کارکردهایی است که اکثرا ماهیت اجتماعی داشته و بعدها تغییر می یابد. این پژوهش تطبیقی به دو روش پیمایشی و توصیفی- تحلیلی انجام شده و آثار سینمایی را از این منظر، در دو دوره پیش و پس از انقلاب بررسی کرده است. در نمونه های بررسی شده آثار سینمایی، آثار شاخص دو دوره انتخاب شده اند. سئوال اصلی آن است که چگونه می توان ظرفیت های فیزیکی و کارکردی مساجد در سینمای ایران را بررسی و به تحلیل جامع و درستی دست یافت.
تحلیل گفتمان انتقادی دلالت های برنامه های عمرانی (توسعه) پهلوی دوم در هویت زنانه (مطالعه موردی: بازنمایی هویت زنانه در سینمای این دوره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
459 - 485
حوزههای تخصصی:
اجرای برنامه های عمرانی (توسعه سرمایه داری) در دوره پهلوی دوم، اغلب از منظر اقتصادی یا سیاسی مورد تحلیل قرار گرفته است، در حالی که تاثیر این برنامه ها بر حوزه فرهنگ نیز قابل بررسی است. هویت زن ایرانی یکی از قلمروهایی است که تحت تاثیر سیاست های فرهنگی برنامه های توسعه این دوره، دستخوش تغییر و تحول شده است. در این مقاله با هدف بررسی تغییرات هویت زنانه در دوره پهلوی دوم و تاثیر آن بر شرایط امروز، بازنمایی هویت زنانه در فیلم های سینمایی این دوره را مدنظر قرار داده ایم. با توجه به اینکه بازنمایی هویت زنانه در سینمای این دوره در ذیل برنامه های توسعه سرمایه داری رقم خورده است، از چارچوب نظریِ صنعت فرهنگ سازی آدرونو و هورکهایمر از مکتب فرانفکورت بهره برده ایم تا بتوانیم به نحو انتقادی تاثیر سیاست های توسعه سرمایه داری را بر صنعت فرهنگ سازی در سینمای این دوره را نشان دهیم. متناسب با چارچوب انتقادی مکتب فرانکفورت، از روش تحلیل گفتمان انتقادی لاکلا و موف بهره برده ایم تا بتوانیم تغییرات گفتمانی بازنمایی هویت زنانه در دوره های تاریخی تولید و پخش آثار سینمایی این دوره شناسایی کنیم. بر اساس یافته های تحقیق، چهار گفتمان، از آغاز دوره پهلوی دوم تا سال ۱۳۲۷، اجرای برنامه عمرانی (توسعه) از ۱۳۲۷ تا ۱۳۴۳، وزارت مهرداد پهلبد از ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۷ و گفتمان روبه ظهور «موج نوی سینمای ایران» از ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷ شناسایی شده است. تحلیل این گفتمان ها بیانگر آن است که بازنمایی هویت زنانه در سینمایی این دوره به تدریج از هویت سنتی محجبه به سمتِ هویت غربی برهنه تر تغییر می کند.
شاهکارهای ادبیات روسیه در آینه سینما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
219 - 240
حوزههای تخصصی:
سینما در آغاز به عنوان یک صنعت حیات یافت، توانست با بهره گیری از برخی ویژگی های ادبیات، به سرعت خود را به ادبیات نزدیک کند و موقعیت خود را به جایگاه هنری ارتقاء دهد. هدف از این همبستگی و پیوستگی، دستیابی به این مهم بود که یک اثر سینمایی در صورتی موفق خواهد بود که بتواند تأثیری جاودان بر مخاطب بگذارد. لذا اقتباس، هنر مهم و تثبیت شده ای در فیلمسازی است. تاریخ سینما شاهد اقتباس های متعدد از یک منبع بوده است و برخی آثار از نویسندگان مناسبت بیشتری برای تبدیل شدن به فیلم یافته اند. ادبیات روسیه نیز از این قاعده مستثنی نبوده است و به دلیل گستردگی و غنای ادبی آن بواسطه حضور آثار نویسندگان و ادیبان بزرگ در طول تاریخ ادبی خویش، همواره منبع الهام و اقتباس سینماگران بوده است. این مقاله به بررسی چهار اثر ادبی که در سینما مورد اقتباس واقع شده و از روی آن فیلم ساخته شده است، می پردازد که می توان آنها را یکی از بهترین های ادبیات روسی قرن ۱۹ و۲۰ نامید. هدف اصلی این مقاله تعیین جایگاه آثار فوق در تاریخ سینما و پی بردن به تاثیر کیفیت و اصالت بالای این آثار شده است و در نهایت اینکه چه چیزی آنها را به زبان سینما ترجمه کرده است.
تحلیل نشانه شناختی سینمای جنایی هیچکاک از منظر جرم شناسی مکانی (مطالعه موردی: فیلم روانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
71 - 86
حوزههای تخصصی:
سینما و معماری، دو هنر شناخته شده ای هستند که دارای اشتراکات قابل توجهی با یکدیگر در خلق هنر و فضا می باشند. سینمای هیچکاک یکی از بسترهای قوی سینمای جهان در ژانرهای سینمایی از جمله ژانر سینمایی جنایی می باشد که در آن اشتراکات سینما و معماری نیز قویاً به چشم می خورد. ابعاد و زوایای جرم شناختی در ژانرهای جنایی یکی از مولفه های سازنده سینمایی است که تاکنون در قالب روابط مشترک سینما و معماری کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از این پژوهش، شناخت روابط سه سویه مابین سینما، معماری و جرم در بستر سینمای جنایی هیچکاک و به کمک تحلیل فیلم «روانی» به عنوان شناخته شده ترین فیلم جنایی هیچکاک می باشد که حلقه سوم این روابط با ایده نوین «جرم شناسی مکانی» در آن قابل تفسیر است. رویکرد این پژوهش، کیفی و تکنیک پژوهش؛ نشانه شناسی با رویکرد مرکب دوسوسور و بارت به منظور شناسایی نظام نشانه ای و شناسایی فضاهای معمارانه استقراریافته در آن فیلم و واکاوی نشانه شناسانه فضاهای معمارانه و شهری از منظر جرم شناسی مکانی است. یافته های پژوهش؛ نشانگر وجود دسته ای از دال ها و مدلول ها در قالب یک نظام نشانه ای همسو با بافتار معنایی سینمای جنایی هیچکاک و فضای شهری و معمارانه قوی پشتیبان آن است. به علاوه، فضاهای معمارانه فیلم روانی بیشتر از آن که با ادبیات نظری جرم شناسی محیطی قابل تفسیر و تبیین باشند با ادبیات نظری جرم شناسی مکانی قابل تبیین می باشد و این مهم نشان دهنده بلوغ هیچکاک و پیش گامی سینمایش با حداقل پنجاه سال از زمان ساخت فیلم تا تولد جرم شناسی نوین مکانی یعنی طی سالهای 1960 الی 2010 میلادی است. در مجموع، نتایج پژوهش گویای فراروی از اشتراکات دو سویه شناخته شده مابین دو هنر سینما و معماری و گسترش آن در قالب یک طیف سه سطحی «سینما- معماری- جرم» در بستر سینمای جنایی کارگردان شهیری به نام آلفرد هیچکاک است که علاوه بر پُر کردن خلاءهای پژوهشی، طنینن انداز اصطلاح «هیچکاکی که نمی شناسید» نیز می باشد.
بررسی و تطبیق عنصر پِی رنگ در داستان «من قاتل پسرتان هستم» احمد دهقان با اقتباس سینمایی «پاداش سکوت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
197 - 219
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بحث درباره شیوه های اقتباس ادبی می پردازد، و می کوشد که از این منظر شناخت و تسلط نویسنده بر عناصر داستان را نشان دهد. شناختی که سبب موفقیت به تصویر کشیدن آثار ادبی او می شود. این مقاله با استفاده از روش تحلیلی-تطبیقی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و آرشیوی، ضمن مقایسه، بررسی و تطبیق کهن الگوی پِی رنگ داستان من قاتل پسرتان هستم از احمد دهقان، روند تبدیل این متن ادبی، به فیلمنامه پاداش سکوت را بازکاوی و تحلیل می کند. برآیند تحقیق، با توجه به دلالت های متنی نشان می دهد که پِی رنگ منسجم در ساختار داستان پردازی دهقان به خوبی رعایت شده و تسلط نویسنده بر عنصر پِی رنگ و شناخت کهن الگوهای آن، داستان کوتاه برجسته ای را در عرصه ادبیات دفاع مقدس عرضه کرده است. همچنین تاثیر و توانایی نویسنده داستان در خلق پِی رنگ مناسب، یکی از دلایل عمده در موفقیت اقتباس سینمایی آن با عنوان پاداش سکوت است. از این رو؛ این مقاله بر پایه یک چارچوب نظری و نظام مند، تلاش می کند به این پرسش ضروری پاسخ دهد که تسلط نویسنده ادبی بر ساختار و عناصر داستان، تا چه اندازه می تواند در تبدیل آثار او به متن سینمایی نقش داشته باشد؟ همچنین فیلمنامه نویسان برای انتخاب اثر مورد نظر، باید به دنبال شناخت و انتخاب چه مولفه هایی در متن ادبی باشند که موفقیت فیلمنامه اقتباسی را تضمین کند؟
کاوش و تبیین خوشه ای نقشه سفر خرید تماشاگران سینما بر اساس نقاط تماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۲)
79 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر کاوش و تبیین خوشه ای نقشه سفر خرید تماشاگران سینما بر اساس نقاط تماس است. در گام اول این مطالعه با استفاده از روش تحلیل محتوا 29 شاخص به عنوان نقاط تماس تماشاگران سینما در مراحل سه گانه سفر خرید استخراج و بر مبنای آن پرسشنامه پژوهش طراحی و در گام دوم از رویکردهای کمّی برای بررسی جامعه آماری استفاده شد. همچنین، در این مطالعه برای تشریح جامعه پژوهش 419 تماشاگر بزرگسال سینما شهر گرگان با استفاده از شاخص دیویس-بولدین در دو خوشه مجزا از هم خوشه بندی و بررسی شدند. نتایج پژوهش نشان داد که در خوشه سنتی ها در مرحله پیش از خرید برند، هنرپیشه ها و کارگردان، در مرحله حین خرید، امکانات بهداشتی و در مرحله پس از خرید توصیه-سکوت-بدگویی و در خوشه امروزی ها در مرحله پیش از خرید، تجربه پیشین، در مرحله حین خرید، کیفیت فروشگاه و در مرحله پس از خرید، اطلاع رسانی برای فیلم های آتی بیشترین مقدار مراکز خوشه ها رو به دست آورده اند. برای طراحی مدل پیش بینی کننده میزان بازگشت تماشاگران از بیز ساده استفاده شد. به کارگیری بیز ساده نشان داد که با استفاده از نقاط تماس می توان میزان بازگشت تماشاگران سینما را در دو خوشه سنتی و امروزی به ترتیب با دقت 910/0 و 814/0 پیش بینی کرد. نتایج تحلیل حساسیت نشان داد که در خوشه سنتی ها در مرحله پیش از خرید، برند سینما، در مرحله حین خرید، برخورد کارکنان و در مرحله پس از خرید، تخفیف برای حضور بعدی و در خوشه امروزی ها در مرحله پیش از خرید، تبلیغات دهان به دهان، در مرحله حین خرید، کیفیت فروشگاه و در مرحله پس از خرید، رسیدگی به شکایت ها به عنوان بهترین نقاط پیش بینی کننده رفتار مصرف کننده در سفر خرید هستند.
مدل سازی عوامل کلیدی موفقیت در توسعه زیرساخت فرهنگی ایران (موردمطالعه: صنعت سالن های نمایش).(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات میان رشته ای ارتباطات و رسانه دوره ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۵
147 - 178
حوزههای تخصصی:
توسعه زیرساخت فرهنگی از لازمه های توسعه فرهنگی در هر جغرافیای ملی و سیاسی است. یکی از نمادهای فرهنگ در هر کشوری سینما و سالن های نمایش فیلم است. بنا بر آمار رسمی منتشر شده از سوی نهادهای فرهنگی در دهه اخیر تعداد سالن های نمایش در کشور با سرمایه گذاری های بخش دولتی و خصوصی افزایش یافته است. توسعه زیرساخت های فرهنگی نیاز به مطالعه در ابعاد گوناگون را برای تصمیم گیری بهتر مدیران و سیاست گذاران ایجاد می کند. یکی از نیازهای مطرح در این حوزه شناخت عواملی است که بیشترین اثر را در توسعه موفق زیرساخت های فرهنگی کشور دارند. این پژوهش با انتخاب صنعت سالن های نمایش فیلم به عنوان مورد مطالعه در پی شناخت عوامل کلیدی موفقیت در توسعه سالن های نمایش فیلم است. به همین منظور ابتدا با استفاده از مصاحبه با خبرگان این صنعت و تحلیل مضمون مصاحبه ها پنج عامل تأمین تجهیزات مناسب، معماری صحیح، شناخت محیط، ارتباطات فراسازمانی و توان مدیریتی به عنوان عوامل کلیدی موفقیت شناسایی شدند. همچنین با بهره گیری از روش مدل سازی ساختاری تفسیری روابط میان این عوامل شناسایی و مدل سه سطحی آن طراحی شد.
تحلیل تماتیک مفهوم عشق به خالق در فیلم مادر آرنوفسکی بر اساس اخلاقیات آگوستین
منبع:
مطالعات دینی رسانه سال پنجم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۹
37 - 69
حوزههای تخصصی:
آگوستین به عنوان یکی از شخصیت های برجسته در حوزه اندیشه مسیحیت مورد توجه متفکران بوده است. اندیشه های او بر پایه ایمان مسیحی شکل گرفته و ریشه آن باورمندی به خدای یگانه است. یکی از آموزه های مهمی که ذیل خداباوری آگوستین قرار دارد، مفهوم عشق است. آگوستین عشق را به مثابه مفهومی مورد توجه قرار می دهد که بالاترین تجلی ایمان و باورمندی مومنانه را در بر می گیرد. بر اساس عقاید او می توان مولفه هایی را ذیل مفهوم عشق دسته بندی کرد که شامل اشتیاق برای رسیدن، حرکت ارادی به سمت عشق، نیک زیستن، بخشایش عشق، غایت: اتحاد عاشق و معشوق و مراتب عشق می شود. از آنجا که سینمای غرب با مفهوم عشق فیلم های متعددی ساخته است، می توان فیلم مادر ساخته دارن آرنوفسکی را به عنوان یکی از برجسته ترین فیلم های سال های اخیر که کمتر از منظر مفهوم عشق به آن توجه شده است، بر اساس آموزه های آگوستین مورد بررسی قرار داد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش تحلیل فیلم مادر بر اساس مولفه هایی است که توسط پژوهنده از آرای آگوستین به دست آمده است. به این منظور با روش تحلیل تماتیک، رابطه سه شخصیت مهم و موثر فیلم، یعنی مادر، مرد و زن با او در جداولی مطابق با این روش پژوهشی به دست آمده و این نتیجه حاصل شده است که در فیلم مادر سه شخصیت مهم فیلم، به مفهوم مسیحی عشق از منظر آگوستین نزدیک شده، اما با آن فاصله دارند.
ساختار روایت فیلم گلادیاتور در تبدیل سرگذشت ماکسیموس به درام حماسی
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۳
110 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی تحقیق بررسی ساختار روایت فیلم گلادیاتور در تبدیل سرگذشت ماکسیموس به درام حماسی است. در این تحقیق با تحلیل روایت حماسی فیلم گلادیاتور بررسی می شود که برای ساخت یک فیلم حماسی در قسمت روایت چه چارچوبی باید رعایت شود تا فیلم به ژانر حماسه تبدیل شود.روش شناسی پژوهش: این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است. در این پژوهش برای به دست آوردن ساختار روایت به تحلیل فیلم گلادیاتور پرداخته و با بررسی روایت فیلم سعی شده یک چارچوب کلی برای ساختار روایت در درام حماسی تبیین گردد.یافته ها: در تبدیل سرگذشت تاریخی فیلم گلادیاتور، رویدادی از سرگذشت شخصیت انتخاب شده که این رخدادها پتانسیل حماسه را داشته اند و فیلمنامه نویس آن را به روایت تبدیل کرده است. نویسنده برای تبدیل رخدادهای به روایت از تخیل استفاده می کند تا یک قصه منسجم و به هم پیوسته را بنویسد. در فیلم گلادیاتور فیلمنامه نویس با توجه به رویدادهای مختلف به وسیله قوه تخیل آن ها را به یک روایت تبدیل کرده که قهرمان را به صورت شخصیتی حماسی معرفی می کند.بحث و نتیجه گیری: باتوجه به اینکه سرگذشت هیچ شخصیتی به خودی خود روایتی به هم پیوسته نیست، برای نوشتن سرنوشت شخصیت حماسی می توان از رخدادهای امکانی استفاده کرد؛ یعنی اتفاقاتی که واقع نشده اما امکان وقوع آن توسط قهرمان دور از ذهن نیست؛ هرچند با توجه به بعد حماسی اثر نباید زندگی شخصیت تحریف گردد. همه اتفاقات حول محور قهرمان قرار می گیرد و داستان نباید از لحاظ روایت پیچیدگی داشته باشد تا تمام تمرکز مخاطب به قهرمان معطوف گردد.
تحلیل عوامل اجتماعی و فرهنگی بازدارنده ارتباط کلامی همسران در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
281 - 298
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تصویر ارائه شده از اختلالات روانی و افراد مبتلا به این اختلالات در دو دهه ی اخیر سینمای ایران انجام شد. روش: در این راستا با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد زیادی فیلم سینمایی مورد بررسی قرار گرفته و نهایتاً ۱4 فیلم بر اساس ملاک های ورود به تحقیق انتخاب شدند. سپس فیلم ها با روش تحلیل محتوای کیفی و رویکرد قیاسی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد چهره ی ترسیم شده از افراد مبتلا به اختلالات روانی در این فیلم ها، چهره ای مردانه و محدود به قشر جوان و از طبقه ی بالای جامعه است. همچنین این چهره، خطرناک، بی ثبات، ناتوان و بی مسئولیت است. از طرفی اختلالات روانی در این فیلم ها، به ندرت درمان پذیر نشان داده شده اند. در مورد آگاهی و حمایت خانواده نسبت به اختلالات روانی، در 71/35٪ از فیلم ها، خانواده ها نسبت به وجود اختلال روانی در فرد آگاهی داشتند و از او حمایت می کردند. اما در سایر فیلم ها ما شاهد یک جو منفی و خالی از حمایت و آگاهی نسبت به اختلال روانی و فرد مبتلا به آن اختلال بودیم که همین مساله در بسیاری از موارد، روند درمان یا بهبود فرد را دچار مشکل می کرد. نتیجه گیری: آثار منفی ترسیم چنین چهره ای بر فرهنگ عمومی و در نهایت سلامت روان آن مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
بازنمایی برج آزادی و میلاد در دو دهه 80 و 90 سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طی سالیان گذشته تا به امروز رسانه های مختلفی وجود داشته است که به عقیده اندیشمندان، نقش آن ها در زندگی ما انکار ناپذیر است. سینما و فیلم به عنوان یکی از این رسانه هاست که تحت تأثیر بافت فرهنگی، اجتماعی و روان شناختی جامعه است. فیلم، بازتاب صرف ساختارهای اجتماعی نیست، بلکه خود در باز تولید آن نقش دارد. بازنمایی یکی از مفاهیم بنیادی در مطالعات رسانه ای است که از آن طریق، حوادث و واقعیت های اجتماعی را نشان می دهند. ازآنجایی که فیلم یکی از عرصه های شکل گیری تخیلات در زمینه معماری و شهرسازی قلمداد می شود، لزوم توجه به زمان، مکان، فضا و درک هریک از این آثار، سینما را به معماری و منظرسازی وابسته می سازد، لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه بازنمایی برج میلاد و آزادی از منظر جامعه شناسی در آثار سینماى دهه ى 80 و90 به روش تحلیل محتوا اجرا گردید. جهت این مطالعه، 8 فیلم از 15 فیلم گزینش شدند و به لحاظ محتوایی بررسی گردید. یافته های بررسی شده نشان می دهد که رسانه می تواند طرحواره تصوری یا کلیشه ای به وجود بیاورد به طوری که جوانانی که به دنبال مدرنیته و رهایی هستند، همچون قشر مرفه، دختران کم حجاب تر جامعه، همواره در کنار برج میلاد دیده می شوند، اما افراد میان سال، مذهبی با نقش مثبت، بیشتر در کنار برج آزادی دیده می شوند، که این همان تولید رسانه است.
مطالعه ای بر نقش آثار سینمایی به عنوان منبعی جهت برانگیزش مولدهای اولیه در طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
19 - 38
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نقطه آغازین طراحی، مرحله ای پیچیده ، مهم و مبهم است. پژوهشگران معتقدند که طراحان در ابتدای طراحی، از فکر بسیار ساده ای استفاده می کنند تا زنجیره راه حل های ممکن را محدود کنند که به آن مولد اولیه می گویند. مولدهای اولیه منابع مختلفی دارند که یکی از آن ها رجوع به سایر عرصه هاست و در این میان، سینما زمینه ای است که گستره وسیعی از فضاهای نامکشوف را در اختیار قرار داده است. بنابراین، سؤال این پژوهش عبارت است از اینکه چگونه می توان آثار سینمایی را به عنوان یکی از منابع شکل گیری مولدهای اولیه در نظر گرفت؟ هدف پژوهش: این پژوهش سعی دارد تا نقش سینما را به عنوان یکی از منابع شکل دهنده به مولدهای اولیه، بررسی کند تا به واسطه آن، یک منبع قابل اعتنا برای تسهیل گام نخست طراحی که با پیچیدگی های زیادی روبه روست مطرح شود.روش پژوهش: این پژوهش ابتدا مبتنی بر مباحث نظری موجود در منابع کتابخانه ای، مفهوم مولد اولیه را شرح می دهد، سپس با به کارگیری روش پژوهش کیفی و تحلیل محتوای سکانس های برخی از آثار سینمایی، امکان بهره گیری از سینما به عنوان یکی از منابع مولدهای اولیه را بررسی می کند.نتیجه گیری: پس از حصول شناختی از مفهوم مولد اولیه، دسته بندی از آن ارائه می شود و برای هر دسته، شواهد نظری از متون سینما ارائه شده است. چهار نظرگاه مختلف با تکیه بر همین دسته بندی، شامل زیست انسان، استعاری- فلسفی، مباحث محیطی و مباحث شکلی برای بررسی مصادیق سینمایی اتخاذ شده و برای هر یک، مصادیقی از آثار سینمایی ارائه شده است. طبق این نکات، نشان داده شد، سینما منبعی قابل اعتنا برای مولدهای اولیه بوده و می تواند برانگیزاننده طیف وسیعی از مولدهای اولیه باشد.
تاثیر سینما بر عکاسی در پایان قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
137 - 146
حوزههای تخصصی:
پس از ابداع عکاسی و به دنبال آن تولد سینما، هر دو این هنرها مسیر رشد و تحول را با فاصله ای کمتر از یک قرن، سایه به سایه یکدیگر طی کردند. عکاسی که از۱۸۳۷م تا ۱۸۹۶م یعنی زمان تولد سینما به تجربه های گوناگون دست زده بود هم در تکنیک و هم در مضمون، راهنمای سینمای نوظهور شد. سینمااین هنر جدید، گوی سبقت را در جذب مخاطب از دیگر هنرها ربود و آرام آرام به تاثیرگذارترین هنر زمان تبدیل شد. سینمای نو پا نه تنها وامدار عکاسی که وامدار ادبیات، نقاشی، تئاتر و موسیقی هم بود. اما ارتباط مستقیم عکاسی و سینما با تصویر ثبت شده، تعامل این دو را نسبت به دیگر هنر ها پررنگ تر کرد. از سوی دیگر جریان های فکری هم عصر با تولد سینما نیز مباحث نظری ویژه ای را رقم زد که نظریه های عکاسی و تئوری های فیلم را در پی داشت هدف این مطالعه نشان دادن تأثیر سینما بر عکاسی معاصر و یافتن پاسخ برای چرایی این تأثیرگذاری، با استفاده از مطالعات نظری صورت گرفته در این زمینه، به روش مطالعه توصیفی، تحلیلی منابع مکتوب و منابع تصویری با رویکرد به آراء اندیشمندانی مانند والتر بنیامین [1]خصوصاً در مقاله اثر هنری در عصر بازتولید تکنیکی، و نظریه لحظه قطعی هنری کارتیه برسون[2] و نظریه های جدیدتری مانند تصویر زمان ژیل دلوز[3]است. جریانات فکری که به نظر می رسد تأثیرپذیری سینما از هنرها را معکوس کرده و جهت تأثیر سینما بر دیگر هنرها را تغییر داده است. اکنون در ابتدای قرن بیست و یکم میلادی و به دنبال تحولات فکری انتهای قرن بیستم میلادی، این ردپای سینما است که بر عکاسی دیده می شود. در پی این تحولات، مطالعه عواملی مانند زمان، سکون، قاب، حرکت، تداوم و توالی نشان می دهد که شکلی نو از زبان بصری در سینما و عکاسی رقم خورده است.
مطالعه تطبیقی کارکرد نشانه در عکاسی و سینما بر مبنای آراء رولان بارت (نمونه موردی: عکس های کتاب اتاق روشن و نماهای فیلم درون پیله زرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
55 - 68
حوزههای تخصصی:
گرچه عکس ها بیش از هر چیز دیگر جنبه ارجاعی قدرتمندی دارند، چنان که شخص با دیدن عکس واقعیت مربوط به آن را به خاطر می آورد بااین حال عکس ها کارکرد نشانه ای نیز دارند و بدین طریق می توانند بیانگر دلالت های گوناگون باشند. سینما نیز به طور مشابه چنین ویژگی ای را دارا است. ازاین رو کاربست ابزار نشانه شناسی می تواند امکان تطبیق بین دو رسانه سینما و عکاسی را فراهم کرده و شباهت ها و تفاوت های آن را آشکار کند. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال اصلی است: کارکرد نشانه در عکاسی و سینما بر مبنای آراء رولان بارت چیست؟ این پرسش امکان پژوهشی تطبیقی را می دهد که بر مبنای آن می توان به شباهت ها، تفاوت ها و تفسیر وجوه اشتراک و افتراق میان عکاسی و سینما پرداخت. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی با رویکرد تطبیقی و مبانی نظریِ نشانه شناختی است و اطلاعات از منابع کتابخانه ای گردآوری شده است و با استفاده از روش هم سنجی لنزی انجام خواهد شد. کلیه عکس های مرتبط در بخش عکاسی از کتاب اتاق روشن انتخاب شده است و عکس های مربوط به سینما، فریم های انتخابی از فیلم درون پیله زرد هستند. هدف اصلی مقاله کاربست ابزاری تطبیقی در تحلیل و مقایسه سینما و عکاسی است. نتایج پژوهش بیانگر این است که به واسطه کاربست ابزارهای نشانه ای مطروح توسط بارت در کتاب اتاق روشن، میان عکاسی و سینما 72 درصد شباهت وجود دارد. این شباهت از بررسی و مقایسه دو عنصر اساسی نشانه در عکس یعنی استودیوم و پونکتوم به دست آمده و بر اساس آن استودیوم بیشتر دلالت هایی ضمنی و آشکار را شامل می شود و در نقطه مقابل، دلالت های پونکتوم بیشتر برخاسته از مواجهه ای شخصی است.
خوانش تطبیقی مفهوم «فاصله گذاری» در آثار سینمایی و معماری: باتکیه بر مصادیق معماری دوره مدرن و پُست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
83 - 106
حوزههای تخصصی:
یکی از زمینه های ارتباطی سینما و معماری تأمل درمفاهیمی است که در سینما موجود بوده و در معماری قابل پیگیری است. دراین میان مفهوم "فاصله گذاری" سینماگران را متأثر ساخته است. تماشاگران درطول فیلم، دچار تشددهای عاطفی و همذات پنداری با بازیگران شده و همه چیز را واقعیت می انگارند، اما با "فاصله گذاری" این تفکر برهم زده می شود. آن ها آگاه می گردند که درحال تماشای یک نمایش هستند و از باور به واقعی بودن وقایع جداشده، بانگاهی بافاصله و هوشیار، باذهنی آماده تفکر به اثر می نگرند و خیال پردازی ها محو می گردد. مسئله پژوهش، پیگیری مفهوم "فاصله گذاری" در معماری و هدف آن خوانش نمودهایی از آن در آثارمعماری است. روش پژوهش کیفی بوده، ابتدا مبتنی بر منابع کتابخانه ای، مفهوم "فاصله گذاری" تشریح گردیده است. از سینما به عنوان یک حوزه واسط جهت تبیین بهتر "فاصله گذاری" استفاده شده و محتوای سکانس های برخی آثار سینمایی تحلیل گردیده اند. از تطبیق آن با معماری، مصداق هایی در آثارمعماری نمایش داده شده است. پنج مفهومِ درون بودگی و بیرون بودگی، روایت اصلی و روایت فرعی، شیئیت و فضائیت، توازی روایت و زمان پریشی جمع بندی شده اند که می توانند به "فاصله گذاری" در معماری منتهی گردند. همچنین مشخص گردید که "فاصله گذاری" در معماری نیز موجودیت یافته و مخاطب معماری را به تفکر و خردورزی و اکتشاف در اثرمعماری دعوت می کند.
واکاوی سلسله مراتبی مفاهیم تغییر از هنر عامه پسند ( کیچ )، تا معماری و سینمای معناگرا در ایران با رویکرد هویت محور (نمونه موردی: فیلم خانه دوست کجاست؟ عباس کیارستمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
284 - 301
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش واکاوی سلسله مراتبی مفاهیم تغییر از هنر عامه پسند (کیچ) تا معماری و سینمای معناگرا در ایران با رویکرد هویت محور است که فیلم خانه دوست از عباس کیارستمی را مورد بررسی قرار داده است. کلیات مراحل بحث با تبیین مدل ارتباط سینما و معماری و تعریفی از سینمای معناگرا به مفاهیم مشترک در این دو حوزه هنر می پردازد و در این میان، هویت به عنوان عنصر هویت بخش هنر نقد می شود. روش تحقیق در این پژوهش باتوجه به اینکه بر پیوندشناسی مؤلفه ها متمرکز است از روش منطقی پیرس بهره گرفته شده است که از حیث هدف کاربردی و مبتنی بر روش تحلیلی، توصیفی و تلفیقی از روش کیفی (از نمونه به تئوری) و کمی (از تئوری به نمونه) است و از حیث روش بر تبیین محتوای نظری یافته های تئوریک، میان رشته ای و با تحلیل نمونه موردی به انجام رسیده است؛ همچنین پرسش و مصاحبه از صاحب نظران این دو رشته (سینما و معماری) نیز از ارکان تحقیق است. در ادامه با بهره گیری از فیلم خانه دوست کجاست؟ اثر کیارستمی (کارگردان و نویسنده شهیر ایرانی) تلاش شده است مفاهیم موردنظر که در اینجا هویت مسئله اصلی بحث است در اثربخشی برای تبدیل هنر عوام گرا به معناگرا مورد تحلیل واقع شود. در نهایت، نقش هویت در تبدیل اثر هنری از اثری ناکارآمد و بی فایده به اثری معناگرا مورد نقد و بررسی قرار گرفته است و پیرنگ این ادعا در معماری معاصر ایران نیز قابل تعمیم است.اهداف پژوهش:شناخت فرایند تغییر هنر عامه پسند (کیچ) تا معماری در ایران با رویکرد هویت محور.واکاوی سلسله مراتبی مفاهیم تغییر از هنر عامه پسند (کیچ) تا سینمای معناگرا در ایران با رویکرد هویت محور.سؤالات پژوهش:فرایند تغییر هنر عامه پسند (کیچ) تا معماری در ایران با رویکرد هویت محور چگونه بوده است؟سلسله مراتب مفاهیم تغییر از هنر عامه پسند (کیچ) تا سینمای معناگرا در ایران با رویکرد هویت محور چگونه بوده است؟
تحلیل نظام صدور مجوز تولید و عرضه آثار سینمایی در حقوق اداری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اداری سال ۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
۶۲-۳۳
حوزههای تخصصی:
نظارت حکومت بر هنر به دو شیوه عمده تأمینی و تعقیبی صورت می گیرد. در طریقه تأمینی ، حکومت برای خلق و عرضه آثار هنری، اخذ اجازه قبلی را لازم می داند. نظامی که حق های هنری به ویژه حق بر آزادی بیان هنری را محدود می نماید. در روش دوم، اصل بر آزادی است و حکومت پس از آفرینش و ارائه آثار هنری و صرفاً در صورت مواجهه با جرم یا تخلف، ورود می نماید. در ایران، آثار سینمایی از زمان پیروزی انقلاب تاکنون، با نظام صدور مجوز روبرو بوده است. امری که در مقاله حاضر، از نظر ساخت و نمایش، در حقوق موضوعه اداری، مسأله یابی شده است و نتیجه، حکایت از ضعف در موارد ذیل دارد : 1. سوءاستفاده از دو مرحله ای بودن ذات سینما و دو درجه ای کردن صدور مجوز آثار سینمایی در مجوزهای ساخت و نمایش؛ 2. ترکیب حکومتی اعضای شورای صدور مجوز نمایش و غفلت از جامعه مدنی سینما؛ 3. عدم تعیین مهلتی منصفانه و معقول برای صدور پروانه های ساخت و اکران؛ 4. امکان ایجاد ممنوعیت یا محدودیت در اکران فیلم ها، با تشخیص مدیریت؛ 5. محدودیت تجدیدنظرخواهی از تصمیمات شوراهای پروانه ساخت و نمایش در مجموعه وزارت فرهنگ؛ 6. ضمانت اجرای سخت و کیفر گونه در مقوله هنر .
شناسایی و رتبه بندی مولفه های دیپلماسی فرهنگی در سینمای ایران
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و رتبهبندی شناسایی مولفههای دیپلماسی فرهنگی در سینمای ایران است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف تحقیق، کاربردی و از لحاظ موضوع و سوالات پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی - پیمایشی میباشد. ابزار جمعآوری دادهها شامل پرسشنامه مبتنی بر مقایسات زوجی بود که بر اساس مقیاس ساعتی درجهبندی شد. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش متشکل ازخبرگان و صاحبنظران حوزه سینما ودیپلماسی کشوربود. از روش نمونهگیری گلوله برفی برای انتخاب افراد نمونه استفاده شد. در مرحله اول 21 شاخص از دیدگاه خبرگان و با استفاده از تکنیک دلفی شناسایی شد. در ادامه با استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی ابعاد اصلی دیپلماسی فرهنگی رتبهبندی شدند. نتایج نشان داد که که بر اساس دیدگاه خبرگان هویت دینی با وزن نرمال شده 0.360 در اولویت اول قرار دارد. بعد فرهنگی دیپلماسی فرهنگی با وزن نرمال شده 0.306 در اولویت دوم قرار دارد. بعد تکنیکی دیپلماسی فرهنگی با وزن نرمال شده 0.152 در اولویت سوم قرار دارد. بعد سیاسی دیپلماسی فرهنگی با وزن نرمال شده 0.111 در اولویت چهارم قرار دارد. هویت ملی با وزن نرمال شده 0.071 در اولویت پنجم قرار دارد. با توجه به نرخ ناسازگاری 0.05 در این رتبهبندی، بین مقایسه زوجی مدلها سازگاری کامل وجود دارد.
تحلیل آسیب پذیری مخاطبان زن در سینمای ایران بر اساس نظریه اپی ژنتیک (بررسی موردی دو فیلم شاخص سینمای ایران)
سینما طی قرن بیستم به پرطرفدارترین و تأثیرگذارترین گونه هنری تبدیل شده است، لذا شناخت تأثیر و تأثرات آن بر مخاطبان، ازجمله مخاطبان زن، امری بسیار مهم به نظر می رسد. تحقیقات جدید صورت گرفته در حوزه اپی ژنتیک به تاثیرات عمیق ژنتیک بر شخصیت انسان صحه می گذارد. اپی ژنتیک (فراوراثت)، نظریه ای در زمینه توارث است که بیان می کند ژن ها دارای حافظه ای برای ثبت وقایع هستند. این پژوهش که با روش تحلیل محتوای کیفی و به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است، تلاش دارد بر اساس نتایج تحقیقات اپی ژنتیک، تأثیر سینما بر آسیب پذیری زنانِ مخاطب سینما و در نهایت احتمال انتقال این نقش ها از جمله انفعال و درماندگی شخصیتی را به نسل های آینده بررسی نماید. نتایج تحلیل دو فیلم هدفمند انتخاب شده، از دو دهه متفاوت سینمای ایران و تحقیقات صورت گرفته در حوزه روان شناسی، علوم اعصاب و اپی ژنتیک نشان می دهد، که بازنمایی مکرر زنان منفعل و درمانده در این فیلم ها، با فعال سازی نورون های آینه ای و درونی سازی الگوهای رفتاری، می تواند مسیرهای عصبی مرتبط با درماندگی را تقویت کند. این فرایند، مطابق نظریه ی یادگیری مشاهده ای احتمال انتقال این الگوها به نسل های بعدی از طریق تغییرات اپی ژنتیکی را افزایش می دهد.
بازنمایی طبقه متوسط جدید (بورژوازی جدید) در سه فیلم منتخب سینمای دهه نود ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۷)
155 - 179
حوزههای تخصصی:
تغییر و تحولات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی سالیان اخیر سبب تغییر آرایش در طبقات اجتماعی جامعه شده است. هدف این مقاله چگونگی بازنمایی طبقیه متوسط شهری در سینمای دهیه نود است. طبقه در این پژوهش بر مبنای تعریف بوردیو، ترکیبی از سرمایه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و عادت واره های افرادی که دارای زیرشاخیه نیز هستند در نظر گرفته شده است. بازنمایی این طبقه در سینمای دهیه نود با رویکرد برساخت گرایی هال در خصوص بازنمایی، تحلیل شده است. از میان فیلم های دهیه نود سینمای ایران، سه فیلم "مهمونی کامی" (1392)، "مادر قلب اتمی" (1393) و "خرگیوش" (1395) که بازنمای شاخیه خاصی از طبقیه متوسط بوده اند، انتخاب شده اند. این فیلم ها با روش نشانه شناسی انتقادی جان فیسک در سه سطح رمزگان واقعیت اجتماعی، رمزگان بازنمودی و رمزگان ایدئولوژیک بررسی شده اند. یافته ها نشان می دهد، این سه فیلم شاخه ای از طبقیه متوسط با نام "خرده بورژوازی" جدید را بازنمایی می کنند که با ترکیب انواع سرمایه و عادت واره هایشان، سبک زندگی مشابهی را نمایندگی می کنند. الگوهای فرهنگی طبقاتی مشترکی که بر مبنای مصرف نشانه ها استوار است. عادت واره هایی که پاییه اخلاقی آن بر لذت استوار شده است. مشخصیه این سبک زندگی فقدان اصول هدایت گر واحد در زمینیه مصرف است. نوعی همه چیزخوارگی فرهنگی در زمینیه مصرف نشانه ها در آن آشکار است.