مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
سینما
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳
99 - 112
حوزههای تخصصی:
چگونگی اقتباس از آثار ادبی یکی از موضوعات مهم در حوزه ی مطالعات سینمایی است و نظریات گوناگونی در این زمینه پدید آمده است. آنچه در بیشتر این مباحث می بینیم، پرداختن به موضوع اقتباس از منظر سینماست، درحالی که در مطالعات ادبی، پرداختن به موضوع اقتباس از منظر ادبیات دارای اهمیت است. نکته دیگر آن است که نظریات مطرح شده در حوزه ی اقتباس، بر اساس فیلم های خارجی شکل گرفته است و گاهی در تطبیق میان آن نظریات و آنچه در سینمای ایران رخ داده است، تمایزاتی دیده می شود و لازم است نظریه ای بومی در این حوزه ارائه گردد. در پژوهش حاضر، اقتباس در سینمای ایران از دو منظر متن تصویری (فیلم سینمایی) و متن نوشتاری (داستان) بررسی شده است و بر اساس اقتباس های صورت گرفته، نظریه ای تازه ارائه گردیده است. با بررسی فیلم های اقتباسی سینمای ایران می توان گفت اقتباس دارای دو رویکرد اصلی است: رویکرد نخست، اقتباس بر اساس منبع ادبی و رویکرد دیگر اقتباس بر اساس عناصر داستانی است. در روش نخست، حضور عناصر سازنده ی متن نوشتاری در ساخت فیلم سینمایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، درحالی که در روش دوم، آنچه مهم است، نظر فیلم ساز در ساخت اثر است. در این رویکرد، فیلم ساز مضمون کلی متن نوشتاری را در فیلم مورداستفاده قرار می دهد و به دیگر عناصر سازنده ی متن داستانی می تواند توجه زیادی نکند یا آن ها را بر اساس نظر خود تغییر دهد.
تحلیل فیلم کلوز آپ عباس کیارستمی بر اساس الگوی همنشینی و جانشینی
حوزههای تخصصی:
سینمای واقع گرایانه که موج نوی سینمای ایران است 1340 به وجود آمد که بی شباهت به موج نو سینمای فرانسه نبود. فیلم کلوز آب عباس کیارستمی نمونه ای از این مکتب می باشد. فیلم کلوزآپ، به بحران اخلاقی که در جامعه وجود دارد اشاره می کند، بحرانی فارغ از نوع طبقه فرهنگی، اقتصادی و...کارگردان در این فیلم، فروپاشی اخلاقی را چون بیماری مسری می داند که برای مبتلا نشدن به آن هشدار می دهد. هدف از این پژوهش تحلیل سکانس های فیلم کلوز آب با استفاده از الگوی همنشینی و جانشینی می باشد. در این پژوهش جهت تحلیل فیلم از تحلیل همنشینی و تحلیل جانشینی استفاده شد. در سطح تحلیل همنشینی فیلم های مورد مطالعه، کارکرد هر سکانس بررسی می شود. سکانس ها در کنار یکدیگر زنجیره ای از رویدادها را شکل می دهند. ولی تحلیل جانشینی به معنای جستجوی الگوی پنهان تقابل نهفته در متن و سازنده معناست. پژوهش حاضر کل داستان فیلم کلوزآپ به کارگردانی عباس کیارستمی را به عنوان جامعه آماری مورد تحلیل قرار می دهد. حجم نمونه به صورت کمی نخواهد بود و روایت فیلم با در نظر گرفتن گفتگوها در قالب پلان ها و سکانس ها مد نظر است.
بازنمایی زندگی طبقه متوسط در سینمای ایران (نشانه شناسی فیلم جدایی نادر از سیمین)
منبع:
رادیو تلویزیون سال نهم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲۱
127 - 150
حوزههای تخصصی:
در مقاله پیش رو هدف، شناخت چگونگی بازنمایی طبقه متوسط در فیلم سینمایی جدایی نادر از سیمین می باشد. این مقاله در رهیافت مطالعات فرهنگی و با تأکید برمقوله بازنمایی صورت گرفته است. در این مقاله از روش نشانه شناسی استفاده شده است و نظریه بازنمایی با تأکید بر آراء استوارت هال و تحلیل تقابل های دوگانه استروس چارچوب نظری این تحقیق را شکل داده اند.
نتایج تحقیق نشان داد که در فیلم جدایی نادر از سیمین، بازنمایی صورت گرفته از این طبقه بیشتر بر زندگی روزمره ای که این طبقه درگیر آن است تأکید می کند. به علاوه، طبقه متوسط به عنوان طبقه ای که به اوضاع و شرایط، بدبین است و طبقه ای که با تضاد و دوگانگی در زندگی اش مواجه است در فیلم بازنمایی می شود. همچنین بازنمایی طبقه متوسط از طریق قطب بندی میان فرودست/ فرادست تبیین می شود و بافت سازی به مدد این تقابل با تکیه بر سرمایه های فرهنگی و اعتقادی، خود را نمایان می سازد. از دیدگاه تماتیک، دروغ، خیانت، پنهان کاری، پیش داوری، داوری و قضاوت، موضوع های نمایشی شده (دراماتیزه شده) در میان خط روایی های فیلم جدایی نادر از سیمین بوده است.
سیر تحول کالبدی سینماهای تبریز
حوزههای تخصصی:
تاریخ هنر سینما در ایران و تبریز به بیش از صد سال می رسد، با رونق این هنر، نیاز به ساخت فضاهایی برای این عملکرد جدید احساس گردید و اولین ساختمان سینماها در حالی در شهرها شکل گرفتند که برای پیدایش و تکامل پیش زمینه ای و یا الگویی در میان بناهای سنتی ایرانی نداشتند. از این رو هدف این پژوهش مطالعه در زمینه چگونگی پیدایش سینماها و عوامل مؤثر بر تحولات کالبدی آنها از شروع تاکنون در شهر تبریز است. این مطالعه به روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی نظیر مصاحبه، بازدید از سینماها، برداشت پلان و عکسبرداری به بررسی روند مکان یابی و شکل گیری بناها، الگوی معماری و الزامات ساخت در این بناها پرداخته است. نتایج مطالعات منجر به دسته بندی سینماها به چهار بخشِ «پیدایش»، «رونق»، «رکود» و «احیا» از منظر تحول کالبدی گردید. سپس عوامل موثر در این سیر تحول در چهار حوزه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شناسایی شدند.
نشانه شناسی عنصر آب در آثار تارکوفسکی
منبع:
پیکره دوره هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
48 - 63
حوزههای تخصصی:
سینما یکی از فراگیرترین رسانه ها برای بیان و انتقال مفاهیم و دلالت های ارتباطی هنرمند با مخاطب است. در این میان، فیلم های تارکوفسکی بازنمایی عمیق بصری جوشش های فکری و احساسی او هستند. به طور کلی نظریات تارکوفسکی، نوع سینما و فیلم سازی او سرشار از مفاهیم سمبلیک و شاعرانه است. با بررسی آثار وی می توان دریافت که عناصر در فیلم های او از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در این پژوهش، ابتدا مبانی فکری و نظری تارکوفسکی بررسی و سپس با توجه به مفاهیم نظام نشانه شناسی به تحلیل عنصر آب در آثار او پرداخته می شود. سؤالی که در این پژوهش مطرح می شود، این است که نشانه آب به عنوان یکی از عناصر طبیعت چه مفهومی در آثار تارکوفسکی دارد ؟ هدف این پژوهش، آشنایی مخاطبان با بیان نشانه شناسانه عنصر آب در آثار «آندری تارکوفسکی»است. این پژوهش کیفی است که با تحلیل نشانه شناسانه و به صورت توصیفی به ارائه موضوع می پردازد. در پاسخ به سؤال پژوهش باید گفت؛ آثار تارکوفسکی به طریق زیستن او اشاره دارند. زبان بصری فیلم های او رازآمیز و شعرگونه اند و حقایقی را به شکل الهام گونه و شهودی به مخاطب خویش منتقل می کنند. تارکوفسکی با نگاهی منحصر به فرد و شاعرانه به عناصر چهارگانه طبیعت ، در این پژوهش که به طور اخص عنصر آب در فیلم های تارکوفسکی مورد تحلیل قرار گرفت، می توان گفت وی با بهره گیری از عنصر آب ورای نگاه زیبایی شناسانه، معناهای متفاوتی هم چون زندگی، مرگ، شادی، نا امنی، قداست، ترس، انزوا و مانند آن را به بهترین شکل بازنمایی کرده است و به فراخور اثر و در راستای آن دست به آفرینش زده است.
نقد کتاب عناصر جذابیت در سینمای انیمیشن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
187-203
انیمیشن رسانه و هنری ترکیبی است که از عناصر بیانی سایر هنرها استفاده می کند. این ویژگی، علاوه بر امکان خلق جهانی فانتزی، دارای جذابیت های ویژه ای است که می تواند تمامی گروه های سنی را مخاطب قرار دهد. به همین لحاظ ضرورت انتشار متون علمی، آموزشی و انطباق آن با آخرین یافته ها با توجه به پیشرفت روز افزون شیوه های تولید، اهمیت این کنکاش را مضاعف می نماید. در این حوزه پرداخت به موضوع عناصرجذابیت در سینمای انیمیشن امری لازم، مفید و ارزشمند است. این اثر در بین معدود آثار موجود، با وجود اشکالاتی، یکی از منابع کمک آموزشی فارسی برای دانشجویان و علاقمندان انیمیشن به شمار می آید. اگرچه با مطالعه ی پیکربندی مباحث و محتوای کتاب، می توان به مواردی اشاره کرد که اصلاح آن در پیشبرد اهداف و تقویت مطالب مؤثر است. مواردی نظیر؛ فقدان وحدت سبک در ساختار مطالب، عدم وضوح در ارایه ی مطالب برای مخاطب خاص یا عام اثر، عدم توجه کافی به تأثیر دست آوردهای معاصر ، نیاز به تصاویر مناسب برای تکمیل و تبیین مباحث و فقدان ارتباط مناسب بین برخی از تصاویر ارایه شده با متن آن را در ابعاد مختلف نقد پذیر نموده است. این ﻣﻘﺎﻟﻪ پس از ﻣﻌﺮﻓی ﻧکﺎت شکلی، به بررسی درون ﻣﺎیﻪ ﻫﺎ و تحلیل ﻣﺤﺘﻮای کتاب می پردازد.
التباعدیه والتماهی للجمهور فی فیلم «فروشنده» (البائع) للمخرج أصغر فرهادی فی ضوء آراء برتولت بریخت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۲۶ سال ۱۴۴۱ شماره ۲
93-124
أراد بریخت من المسرح أن یتحول إلی منبر للحوار ولیس منصه للأوهام، ووضع مفهوماً جدیداً للإبداع المسرحی عرف ب "التغریب" أو "المسرح الملحمی"، الذی یهدف إلی حث دائره النقد فی ذهن المتفرج. إن هذا المفهوم یستند إلی فکره "صناعه ما هو غریب" وهذا ما یحوله إلی فعل شعری، وکان بریخت یهدف من مفهومه هذا إلی انتزاع الانفعال من الإنتاج المسرحی وإیجاد تباعدیه بین المشاهد و شخصیات المسرحیه وانفکاک الممثلین عن أدوارهم. وتحویل المتفرج السلبی الی مشاهد فعال و ایجابی. هذا ویُعدُّ أصغر فرهادی من أهم المخرجین السینمائیین الإیرانیین، وهو من القلائل الذین یملکون نمطاً خاصاً بهم، وفیلم البائع من أهم أفلامه حیث إننا فی هذا المقال نسعی إلی أن نُظهر الطریق الذی سلکه هذا الفیلم من أجل إیجاد مشاهدین متفاعلین وایجابیین، وبقراءه کافیه لفیلم البائع ومن خلال محورین رئیسیین وهما الشخصیات وحواراتها والثانی هو الجانب الإخراجی، حیث یمکننا أن نری طریقه تشکیل هذا الجمهور، وذلک من خلال المنطق الاستقرائی لهذا الفیلم مع آراء برتولت بریخت، وأسباب تأثیر فیلم "فروشنده" (البائع) علی الجمهور حیث سوف یتم تحلیله من خلال مفاهیم التباعدیه والتماهی. ویبدو أن فرهادی یستخدم نفس الأسالیب غیر المباشره لبریخت، للوصول إلی المشاهد الفعال ویجبر الجمهور علی التفکیر، وذلک من خلال وسائل وطرق غیر مباشره. ولکن بطبیعه الحال، فإن أسلوب فرهادی لا یتناقض مع خلق تماهی الجمهور مع شخصیات الفیلم، وبالإضافه إلی خلق نوع خاص وحدیث من التباعدیه بطریقته الخاصه وذلک من خلال حرکات الکامیرا، الدیکور، الدیکوباج، التأطیر الفیلمی، والسرد الروائی. لأنه وفی العصر الحالی أمام موضوعات عادیه وبمعالجه عادیه للقصه، فإن ذلک لا یجبر ولا یدعو المشاهد للتفکیر.
بازنمائی نقش زنان در سینما (سیاست گذاری های فرهنگی در سینمای قبل و پس از انقلاب اسلامی)
منبع:
زن و فرهنگ سال سوم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱۰
87-96
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه فرهنگ، ارزش ، اخلاق و هنر که از دل زندگی روزمره برخاسته است در عصر زندگی مدرن با چالش جدی مواجه شده است . سینما به عنوان ابزاری منحصر به فرد برای بیان و سامان بخشی مسایل زندگی علاقه رهایی بخش و انتقادی خود را در راستای کشف قواعد اخلاقی ایجاد نموده و بر آنست که از زندگی ابهام زدایی و با انتقاد به زبانی هنری آنها را بازنمایی کند . با مقایسه فیلم های سینمایی قبل و بعد از انقلاب اسلامی درمی یابیم که مضامین و محتوای اصلی بیشتر فیلم های بعد از این تاریخ در ارتباط با موضوعات زنان متفاوت گردیده است. سؤالی که این پژوهش درصدد پاسخ دادن به آن است این است که با توجه به تضاد در سیاستگذاری ها و برنامه ریزی های فرهنگی در دو دوره قبل و بعد از انقلاب اسلامی حضور زن ، در سینمای این دو دوره دارای چه تفاوت هایی در مضامین و محتوا بوده است . چهارچوب نظری مورد استفاده در این مقاله نظریه انتقادی در جامعه شناسی هنر است. این نظریه مبتنی بر فرضیه بازتاب است که هنر را آیینه جامعه و منعکس کننده ویژگی های آن می داند. روش تحقیق اسنادی و توصیفی است . فرضیه پژوهش این است که "تفاوت معناداری بین بازنمایی زن در سینمای قبل و بعد از انقلاب اسلامی در مضامین و محتواوجود دارد". مطالعات نشان داده که بازنمایی زن در دو دوره مورد بررسی تغییرات و تحولات چشمگیری داشته است. و این تغییرات در موارد مختلفی چون: میزان حضور زنان در فیلم ها، کیفیت مشاغل، نوع پوشش، مهارت های فردی، مضامین دیالوگ ها، میزان تحصیلات، اعتقادات، زبان، مکانیسم حل مشکلات شخصی و خانوادگی و غیره بوده است. نتیجه کلی اینکه تغییر در سیاست گذاری های فرهنگی در سینمای ایران باعث شکل گیری گونه متفاوتی از بازنمایی زن در فیلم های پس از انقلاب اسلامی شده است .
تأثیر سینما و اسطوره های ژاپن بر انیمه ناروتو
منبع:
مطالعات فرهنگ و هنر آسیا سال ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
197 - 221
اسطورهها جایگاه ویژهایی در اعتقاد مردم دارند، بهگونهاییکه گاه بهکمک آنها میتوان اموری را درمیان مردم رواج داد یا حذف کرد. دراینراستا، هنرمندان ژاپن در ساخت آثار انیمیشن به این ویژگی توجه کردهاند. سنت کهن طراحی مانگاها که همواره موضوعات اجتماعی را بهشکلی تقطیعشده در یک کادر به تصویر کشیده در انیمیشن ژاپن که به انیمه مشهور است استفاده شده و این فرهگ اسطورهای توانسته است بر مخاطب داخلی و خارجی تأثیرگذار باشد. پژوهش حاضر قصد دارد، با هدف شناسایی اسطورههای ژاپن، این اسطورهها را در مجموعة انیمۀ ژاپنی ناروتو تحلیل کند. روش تحقیق کیفی با رویکردی توصیفی است. مسئلة اصلی بررسی انیمۀ ناروتو و تأثیر سینما و اسطورههای ژاپن بر آن است. نتایج حاصله نشان میدهد سینما براساس امتیاز واقعنمایی بر این انیمه تأثیرگذار بوده و باعث شده است که مجموعة ناروتو برای مخاطبان گوناگون باورپذیر باشد.
تحلیلی بر جریان های تولید فیلم در سینمای ایران: منازعه نهادهای قدرت در میدان تولید سینمای ایران در دهه 1360 و 1370(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفتم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۵
203 - 231
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله ساخت الگویی نظری برای میدان تولید سینما در ایران است. برای این منظور از رویکرد نظری بوردیو و مفاهیم میدان، قدرت و منازعه استفاده شده است. امتیاز کاربرد نظریه بوردیو که در اثر (1984) او آمده در این است که او ساخته شدن فضای اجتماعی را بر اساس شناخت موضع گیری عاملان در کسب انواع سرمایه، تبیین کرده است. بر این اساس، کسب سرمایه موضوع اصلی منازعه در هر میدان است. کسب سرمایه سبب می شود که کشمکش به خصوصیت دایمی همه میدان ها تبدیل شود. به نظر ما سینمای ایران و منازعات قدرت در میدان های تولید آثار سینمایی ایران نیز در چنین چارچوبی رخ داده و به این وسیله قابل تبیین است. برای پژوهش در این زمینه و اثبات ادعای مقاله از روش ساختارگرایی تکوینی استفاده کردیم. به همین جهت، این مقاله با مطالعه روندهای تاریخی سینما بر اساس قوانین رسمی، آیین نامه ها، بخش نامه ها، آمارهای سالیانه و مصاحبه ها و همچنین تکنیک مصاحبه، تاریخ منازعات برای کسب انواع مختلف سرمایه را نشان خواهد داد و سرانجام تکوین میدان سینمای ایران در دهه 1370 را تبیین کرده و الگویی نظری را برای تبیین میدان تولید سینمای ایران ترسیم می کند
مناسک و رفتارهای دینی در بین دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هشتم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲۷
11 - 37
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی جامعه شناختی مناسک و رفتارهای دینی است. چارچوب نظری این تحقیق مبتنی بر نظریات دورکیم است. متغیر وابسته، مناسک و رفتارهای دینی و متغیرهای مستقل عبارت اند از: جامعه پذیری دینی، انسجام اجتماعی، نظارت و کنترل اجتماعی، تجدید حیات اجتماعی و جنسیت. جامعه آماری این تحقیق عبارت است از دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان دزفول در سال تحصیلی 89-90 با جامعه آماری 18241 که در این میان تعداد 350 نفر از طریق فرمول نمونه گیری کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. یافته های تحقیق که با استفاده از بسته نرم افزاری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته ، نشان می دهند که متغیر وابسته مناسک و رفتارهای دینی با متغیرهای مستقل جامعه پذیری دینی، نظارت و کنترل اجتماعی، انسجام اجتماعی، تجدید حیات اجتماعی، که به عنوان فرضیه های اصلی و منطبق با نظریات دورکیم طراحی شده اند، رابطه معناداری دارد. ضرایب همبستگی چندگانه نشان می دهد که به ترتیب اولویت رابطه اول متغیر نظارت و کنترل اجتماعی، دوم متغیر جامعه پذیری دینی، سوم انسجام اجتماعی و چهارم تجدید حیات اجتماعی (دینی) بوده اند. همچنین در فرضیه فرعی پژوهش، یافته ها نشان دادند، مناسک دینی دختران از پسران دانش آموز بیشتر است.
رابطه سرمایه اجتماعی و قانونگریزی در بین شهروندان شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هشتم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲۷
84 - 118
حوزههای تخصصی:
نوع مواجهه انسان ها با قانون و عدم پذیرش آن از مهم ترین آسیب های اجتماعی و فرهنگی است که همواره گریبان گیر نوع بشر بوده و هست. چنانچه میزان قانون گریزی در جامعه ای از حد خود فراتر رود، این امر می تواند نظام اجتماعی را تهدید کرده و به آن آسیب جدی برساند. این پدیده به عنوان یک آسیب اجتماعی، متأثر از عوامل بی شماری است؛ در این میان سرمایه اجتماعی به سبب ایجاد پتانسیل و ظرفیت های وجودی مثبتی که در فرد ایجاد می کند، می تواند از این امر جلوگیری نماید. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه متغیر سرمایه اجتماعی و قانون گریزی است. اطلاعات این پژوهش با روش پیمایش، از نمونه ای با حجم 362 نفر از سرپرستان خانوار (افراد متأهل) شهر یزد در سال 1390 و نیز با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری شد که اعتبار آن از طریق اعتبار محتوایی و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ سنجیده شده است و سپس اطلاعات گردآوری شده با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که سرمایه اجتماعی با قانون گریزی رابطه منفی دارد؛ هم چنین ابعاد سرمایه اجتماعی (مشارکت اجتماعی، مشارکت مدنی، حمایت اجتماعی، اعتماد بین شخصی، اعتماد به مجریان قانون) با قانون گریزی رابطه منفی معنی داری را نشان می دهد. اما بعد احساس امنیت اجتماعی و آگاهی به قوانین با قانون گریزی رابطه معنی داری نداشته است. رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام نشان داد که سه متغیر اعتماد بین شخصی، اعتماد به مجریان قانون و مشارکت مدنی به ترتیب در مجموع 4/12 درصد از واریانس متغیر وابسته (قانون گریزی) را تبیین می کنند. بنابراین تلاش دست اندرکاران و مسئولان جامعه در جهت ارتقاء اعتماد، افزایش مشارکت اجتماعی و مدنی می تواند زمینه های کاهش این آسیب اجتماعی را فراهم آورد.
بازنمایی مطالعات بازنمایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال نهم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳۲
119 - 142
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر نوعی مطالعه انتقادی بخشی از تحقیقات مطالعات فرهنگی در دانشگاه ها با تاکید بر پایان نامه های حوزه مطالعات بازنمایی است. میدان مطالعه، محدود به دپارتمان های مطالعات فرهنگی در دانشگاه ها نبوده، بلکه از سایر گرایش های علوم اجتماعی به ویژه ارتباطات و جامعه شناسی نیز نمونه هایی استخراج شده است. پرسش این است که چگونه تحقیقاتی که به بازنمایی های متفاوت در متون فرهنگی یا رسانه ای توجه کرده اند، خود می توانند از دریچه همان نوع مطالعات مورد بررسی قرار گیرند؟ آیا می توان رد پای قدرت را در مطالعاتی که خود نقد قدرت هستند جست وجو کرد؟ نتایج نشان داده است که مطالعات بازنمایی یا به تعبیری مطالعات فرهنگی در ایران به دو طریق به عنوان بخشی از سازوکار قدرت عمل می کنند. نخست با کلیشه سازی مجدد کلیشه های فرهنگی و دوم با غفلت و بی توجهی به (عدم بازنمایی) موضوعاتی که مورد علاقه فرهنگ فرادست در جامعه نیستند. در مورد اول می توان افزود که مطالعات بازنمایی در ایران، گروه های فرودست (همچون زنان، جوانان، کردها و...) را که پیش از این توسط رسانه ها به کلیشه بدل شده بودند برای بار دوم به کلیشه تحقیقاتی بدل می کنند. مورد دوم به موضوعاتی برمی گردد که اساسا در مطالعات بازنمایی مورد توجه قرارنگرفتند؛ مانند افغانی ها (اقلیت مهاجر)، کردها و بلوچ ها (اقلیت های قومی)، سنی ها (اقلیت مذهبی) و... . اینها موضوعاتی هستند که نه تنها به لحاظ فرهنگی بی اهمیت فرض می شوند بلکه مطالعات فرهنگی در ایران به عنوان بخشی از سازوکار فرهنگ مسلط آن ها را مجدد به حاشیه می راند. در نتیجه، این شیوه از بازنمایی در مطالعات بازنمایی خود موجب به عقب راندن، برجسته کردن و کلیشه کردن برخی موضوعات و گروه ها در جامعه ایران شده اند.
درباره اخراجی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال دهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۴
11 - 33
حوزههای تخصصی:
سه گانه اخراجی ها پربیننده ترین فیلم تاریخ سینمای ایران تا به امروز است. مردم از این سه گانه استقبال زیادی کردند و این فیلم مورد اقبال فراوان واقع شد. اهالی سینما و صاحب نظران در سایر حوزه ها در مورد این سه گانه اظهارنظرهای متفاوتی کردند؛ برخی آن را تحسین کردند و برخی نیز در مورد آن قضاوت منفی داشتند. و با وجود اینکه تاکنون فیلم های متعددی در مورد دفاع مقدس از سوی فیلم سازان متعدد کشور ساخته شده است اما هیچ کدام از آنها نتوانسته اند به چنین رکوردی در جذب مخاطب دست یابند. این نوشتاراز طریق خوانش سمپتوماتیک این سه گانه در پی بررسی این موضوع خواهد بود که چرا از این فیلم چنین استقبال وسیعی شد و چرا چنین محبوبیت بالایی در میان مخاطبان به دست آورد. این مقاله برای پاسخ به این پرسش از آرا و نظرات ژاک لکان و اسلاوی ژیژک بهره خواهد گرفت و به مطالعه اقتصاد روانی مخاطبانی که از این سه گانه استقبال کردند خواهد پرداخت. ده نمکی با روایت کمیک وقایع تروماتیک تاریخ معاصر، از جنگ و اسارت جوهرزدایی می کند. ازاینرو استقبال گسترده از این سه گانه نشانه میل مفرط جامعه به فراموش کردن دوران جنگ است. بنابراین اگر به تعبیر ژیژک ویژگی بنیادین جامعه پست مدرن جوهرزدایی از وقایع و امور باشد سینمای ده نمکی را باید نمونه اعلای سینمای پست مدرن دفاع مقدس در نظر گرفت.
رمان به مثابه رسانه گونه شناسی رمان های تاثیرگذار بعد از کودتای 28 مرداد تا بهمن 57(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۵
95 - 128
حوزههای تخصصی:
«رمان به مثابه رسانه: گونه شناسی رمان های تاثیرگذار بعد از کودتای ۲۸ مرداد تا بهمن ۵۷» پژوهشی در عرصه مطالعات بین رشته ای علوم ارتباطات و ادبیات داستانی است که به تفسیر کارکردهای رسانه ای رمان می پردازد و بیانگر نقش رسانه ای رمان در آگاهی بخشی، ایجاد فرصتی برای گذران اوقات فراغت، گریز از واقعیت های دردناک زندگی با پناه بردن به داستان، لذت هنری، تفسیر هستی و زندگی اجتماعی و ... است؛ رمان، لاجرم متن ادبی است که در آن به طور اجتناب ناپذیری، رد پای ایدوئولوژی به چشم می خورد و همچنین منطق آن همسو با منطق اجتماعی است، از این رو واقعیت داستانی، خواه ناخواه متأثر از واقعیت هاست، برای تحلیل این موضوع در پژوهش پیش رو 11 نویسنده، منتقد و روزنامه نگارادبی، سیزده رمان تاثیرگذار بعد از کودتای 28 مرداد را انتخاب کردند. انتخاب این آثار به این علت است که فضای اجتماعی این دوره تأثیر عمیقی بر ادبیات به جا گذاشت، یکی از علل اقبال عمومی به رمان، بسته شدن راه های ارتباطی و مکالمه فرهنگی اجتماعی است، به گونه ای که رمان در قامت رسانه جانشین، جای خالی مطبوعات منتقد را پر کرده و اندیشه پیشروترین قشرهای طبقه متوسط ایران را درباره قانون، توسعه، اصلاحات دینی و فرهنگی مطرح کرده است. البته هدف از این پژوهش انکار اهمیت فرم رمان و صحه گذاشتن بر ادبیات ایدئولوژی گرا نیست، بلکه تطبیق ویژگی ها، معیارهای هویت بخش و کارکرد اجتماعی رمان و رسانه با سه روش تحلیل محتوای کیفی، مصاحبه عمقی و تحلیل منابع کتابخانه ای است.
تحلیل گفتمان انتقادی فیلم های تبلیغاتی نامزدهای پیروز کارزارهای انتخاباتی بررسی موردی دوره های هفتم و نهم انتخابات ریاست جمهوری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۹
105 - 128
حوزههای تخصصی:
این مقاله به تحلیل گفتمان کارزار انتخاباتی نامزدهای پیروز دوره های هفتم و نهم، انتخابات ریاست جمهوری ایران آقایان سید محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد می پردازد. هدف از این تحقیق، آشنایی و درک تحولات گفتمانی بین دولت و مردم، طی یک دوره هشت ساله از طریق تحلیل مقایسه ای دو فیلم تبلیغاتی این کاندیداهاست. روش شناسی پژوهش، روش تحلیل گفتمان انتقادی از منظر فرکلاف است. لذا ابتدا واژگان، ضمیر ما، وجه دستوری، استناد و قطب بندی ها مورد بررسی قرار گرفته؛ سپس با اپیزود بندی متن و طرح اپیزود اصلی، مرحله توصیف و تفسیر، جمع بندی و تبیین انجام شده است. همچنین در بخشی دیگر از این مطالعه، تحلیل گران برای تحلیل فرامتن شرایط سیاسی، اجتماعی و تاریخی حاکم بر این دو فیلم را مورد توجه قرار دادند. در چگونگی خوانش فیلم، عواملی نظیر زاویه دوربین، نور، صدا، موسیقی و تصاویر نیز بررسی شد. جامعه آماری پژوهش، تمام شماری است و واحد تحلیل، کل متن، تصاویر، موسیقی و دیالوگ هاست که پس از به متن درآمدن، بر اساس محورهای تعیین شده در فرم تحلیل گفتمان، ثبت و تجزیه و تحلیل شدند. این مطالعه نشان داد که در فیلم های تبلیغات دو نامزد شباهت ها و تفاوت های قابل توجهی وجود دارد. هر دو به موضوعاتی چون زنان، جوانان، صرفه جویی در هزینه های تبلیغاتی و تمایل به تغییر، استناد کرده اند. در مقولاتی چون مفاهیم اسلام و ایران، عدالت و آزادی، قانون و مهرورزی، به کارگیری ضمیر ما، نگاه به دین، ادبیات و شیوه سخنوری و پوشش زنان، تفاوت بارزی در دو فیلم مشاهده می شود. همچنین هر دو نامزد به مباحثی چون اقتصاد، تورم، بیکاری و جرائم نپرداخته اند.
الگوی دیپلماسی رسانه ای در مراکز روابط عمومی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط عمومی موثر در سازمانها، بین المللی شده است و با توجه دگرگونیهای پیش آمده و پر رنگ شدن عنصرارتباط، دیپلماسی رسانه ای در این روزها اهمیت بسیار یافته است. این رساله تلاش دارد الگوی دیپلماسی رسانه ای جهت استفاده موثر از رسانه ها برای حضور مطلوب سازمانها در عرصه بین المللی طراحی نماید.این مطالعه با روش شناسی کیفی و رویکرد تئوری زمینه ای انجام شده است. مشارکت کنندگان این پژوهش را بیست و پنج نفراز اساتید ارتباطات، رسانه و روابط عمومی تشکیل می دادند که اطلاعات مورد نیاز پژوهش از طریق انجام مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته جمع آوری گردید. داده های حاصل براساس نسخه کوربین و اشتروس(2008) تحلیل شدند. شیوه دستی و نرم افزار مکس کیودا 10 برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید.از تحلیل داده ها حدوداً 940 کد سطح اول (کد باز) بدون محاسبه همپوشانی آنها استخراج شد. سپس این کدها براساس تشابها و تفاوتهای موجود با هم مقایسه و 26 زیر طبقه، 11 طبقه فرعی(شامل مفاهیم و زمینه) بدست آمد. نهایتاً 4 طبقه اصلی برای مفهوم یک طبقه اصلی برای زمینه بوجود آمد. متغیر مرکزی این مطالعه "مدیریت سیستمی " و طبقات اصلی آن "فرایند" ، "عوامل تسهیل گر" ، "عوامل بازدارنده" و "دستاورد" و"زمینه" بودند. مجهز کردن مراکز روابط عمومی با دیپلماسی رسانه ای می تواند باعث اعلام موجودیت سازمان در عرصه بین المللی گردد. سازمانها می خواهند در تحولات جهانی اثر گذار بوده و سهمی از بازار جهانی را داشته باشد.
نقش جشنواره های فیلم در سیاستگذاری فرهنگی تحلیل محتوای کیفی جشنواره تلویزیونی جام جم و جوایز گلدن گلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۳
123 - 157
حوزههای تخصصی:
خاستگاه جشنواره های فیلم غرب است اما با گسترش فرهنگ غرب این نوع جشنواره به پدیده ای جهانی بدل شده است. «مطالعات جشنواره های فیلم» حوزه ای میان رشته ای و جدید است. این مقاله از منظر سیاستگذاری فرهنگی به جشنواره های تلویزیونی در ایران توجه می کند. رویکرد این مقاله به سیاستگذاری فرهنگی از منظری خرد و معطوف به «سیاستگذاری رویداد» است؛ بدین معنا که به جای اهداف و محتواها، بر شکل برگزاری جشنواره تأکید می شود. شکل برگزاری جشنواره های تلویزیونی برگرفته از نمونه های غربی است، لذا این مقاله با نگاهی تطبیقی به تحلیل مراسم اختتامیه دو جشنواره تلویزیونی جام جم و گلدن گلوب می پردازد. این مقاله از روش تحلیل محتوای کیفی بهره می برد. بخشی از یافته-ها نشان می دهد در حالی که در اختتامیه جام جم بیش از همه مقامات سیاسی و مدیران اداری جشنواره بازنمایی و برجسته می شوند، در گلدن-گلوب اثری از حضور مقامات سیاسی دیده نمی شوند و مقامات جشنواره نیز تمایل چندانی به حضور در جلو دوربین ها ندارند. در پیوند با گفتمان تلویزیون که از یک سو مبتنی بر سرگرمی و از سوی دیگر متکی به «حال» و رویدادهای جاری جامعه است، مراسم گلدن گلوب نیز ضمن حفظ رویکرد سرگرمی به رویدادهای اصلی جامعه آمریکا واکنش نشان می دهد. این در حالی است که جام جم نه از رویکرد سرگرمی بهره چندانی می برد و نه به رویدادهای جاری جامعه توجه چندانی دارد. می توان مدعی شد علیرغم استانداردهای یکسانی که برای برگزاری جشنواره های فیلم وجود دارد گلدن گلوب بازتابی از ساختار تجاری صنعت فیلم و تلویزیون در آمریکا و جشنواره جام جم بازتابی از ساختار دولتی و انحصاری صنعت تلویزیون در ایران است.
بررسی روشمندی ظهور فلسفه سیاسی در آثار اولیه سینمای ایران در دوران پهلوی اول (1306-1320)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سینما به سبب ماهیت جمعی و ارتباطش با صنعت، ثروت، مخاطب و قدرت، مهم ترین هنر قرن جدید به شمار میرود که می تواند ماهیت فلسفه سیاسی زمانه را در خودش منعکس سازد، نسبت به آن واکنش نشان دهد و با مشاهده تز و آنتی تزهای تولید شده میان فلسفه سیاسی ترویجی قدرت و واکنش سینما، سناریوهای احتمالی و پیش روی جامعه و قدرت را پیش بینی نمود. قدرت برای ترویج و حتی مقابله نیازمند فلسفه سیاسی است. فلسفه سیاسی، خط کش حدود قدرت است. در واقع قدرت برای تعریف خودش از فلسفه سیاسی بهره میبرد. مقاومت نیز برای تحدید و حتی تغییر و براندازی قدرت از فلسفه سیاسی خودش بهره می برد. سینما نیز که با تحریک قوه خیال، احساسات را به سالن تاریک سینما می کشاند و واکنشهای عاطفی و عقلانی را بر می انگیزاند و خودآگاه و ناخودآگاه واکنش موافق و یا مخالف قدرت را در فیلم بروز و ظهور میدهد. در این پژوهش تلاش شده است تا روشمندی احصا فلسفه سیاسی در مضمون آثار دهه اول سینمای ایران به بحث گذاشته شود.
تصویر اجتماعی زن ایرانی در سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی
منبع:
مطالعات هنر و رسانه سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
57 - 84
حوزههای تخصصی:
حضور زنان در سینمای ایران موضوعی چالش برانگیز است. سینما یکی از ابزارهای فرهنگ است و از همین روی، شخصیت پردازی و ارایۀ تصویر مناسب می تواند بر انتظار جامعه از زنان و نیز متقابلاً بر انتظارات زنان از خود و جامعه تأثیر بگذارد. وقایع مهم اجتماعی نیز تأثیر بسیاری بر سینمای ایران گذاشته اند. زن نیز تحت تأثیر این تغییرات به صورت های مختلفی تصویر شده است. بنابراین مسئلۀ اصلی در این پژوهش، چگونگی بازنمایی تصویر ارایه شده از زنان ایرانی بوده است؛ فارغ از این که این تصویر واقعی یا دگرگون شده است. بدین منظور به تحلیل محتوای شخصیت اول زن فیلم های ایرانی (پس از انقلاب اسلامی) پرداخته شده است. چهار دورۀ تاریخی شامل دوران انقلاب و دفاع مقدس، سازندگی، اصلاحات و اصول گرایی مورد توجه قرار گرفته و فیلم های منتخب از هر دوره، در سه محور تصویر اقتصادی، فرهنگی و سیاسی اجتماعی زنان بازبینی شده اند. مطالعه نشان می دهد که از نظر تصویر اقتصادی حدود هفتاد درصد زنان از طبقۀ متوسط و بالای جامعه بوده اند؛ تقریباً یک سوم زنان، شاغل و حدود چهل درصد آن ها دارای استقلال مالی بوده اند. به لحاظ تصویر فرهنگی، حدود هفتاد درصد زنان، دارای تحصیلات متوسطه و عالی بوده اند. در اغلب موارد، مصرف کالاهای فرهنگی به چشم می آید و ازنظر تصویر سیاسی اجتماعی زنان ایرانی در حداقل میزان مشارکت به نمایش درآمده اند.