مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
انفعال
حوزه های تخصصی:
بیشتر فیلسوفان به چگونگی عمل انسان از جهت ارزشی توجه کردهاند؛ اما فلاسفه ای که نظام فلسفی عقلانی و منسجمی دارند، علاوه بر پرداختن به حکمت عملی خود، را موظف میدانند نظریات اخلاقی و فلسفه اخلاقی خود را با مجموعه نظام فکریشان در حکمت نظری ارتباط دهند. اسپینوزا، فیلسوف هلندی قرن هفدهم میلادی، از جهت عرضه نظام فکری بسیار منسجم در حکمت نظری، در میان فلاسفه عقلی مذهب ممتاز است. در این نوشته سعی بر این است که مبانی نظری اسپینوزا در حکمت عملی را، در حدود ظرفیت یک مقاله، تحقیق و ارزیابی کنیم. ارزیابی کاملتر این مبانی، در ارتباط با اخلاق، بیان فضایل جزئی از دیدگاه اسپینوزا و گفتوگوهای فرعی مربوط به هریک را ـ که در خاتمه مقاله متذکر شدهایم، به فرصت دیگری واگذار میکنیم.
تاثیر کتابخانه های عمومی در گسترش فرهنگ مطالعه
حوزه های تخصصی:
نویسنده دراین مقاله ،کوشیده است که اهمیت مطالعه رابه منظور بهره مند شدن انسان ها برای یک زندگی قرین سعادت،ترسیم کندوضمن بررسی موانع وعوامل گسترش فرهنگ مطالعه وکتابخوانی،توضیحی درباره ی کتابخانه های عمومی وآثاروپیامدهای آن دراین زمینه ارائه دهد.تهیه وتنظیم یک طرح علمی وکاربردی برای علاقه مند کردن افراد جامعه به مطالعه،و برنامه ریزی برای اجرای موضوعات مطرح شده دراین مقاله ،از نکات دیگری است که نگارنده به ان اشاره کرده است وکتابخانه رابه عنوان بخش اساسی نهاد آموزش ویک محیط پژوهشی کامل برای تربیت وتنفس آزاد اندیشه وعامل اصلی انتقال میراث های علمی وفرهنگی وادبی وهنری گذشته به آینده وزمینه پرورش ذهن وگسترش علم در سطح عمومی جامعه،مورد تحلیل قرار داده است .
مسئولیت اخلاقی در اندیشه امانوئل لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امانوئل لویناس با رویکرد پدیدارشناسانه خود، مسئولیت من در قبال دیگری را به مثابه بنیان اخلاقی بودن قلمداد می کند و بشریت را فرامی خواند تا به مسئولیت نامتناهی و بی واسطه خود اهتمام ورزد. مسئولیت اخلاقی، گشودگی و پروای هر من نسبت به دیگری یا دیگرانی است که شرط استعلای من می باشند. مسئولیت پذیری یا پاسخگویی، دلالت بر انفعال من از خطاب و فرمان دیگری دارد. سوژه اخلاقی لویناس همانند فاعل شناسای تاریخ فلسفه غربی فعال و سلطه جو نیست. من با سلطه جویی خود همواره کوشیده است که دیگری یا غیر را در ذیل تمامیتی کلی و عقلانی منقاد خود سازد. از این رو، خصومت و جنگ میان امر خودی و ناخودی درگرفته است. لویناس، گشایش گره کور این خصومت را به منزله انفعال ذاتی سوژه اعلان می کند و بر آن است که حساسیت اگزیستانس بشری، در پاسخ منفعلانه به فرمان دیگری قوام می یابد. مسئولیت اخلاقی من در قبال دیگری، ساختار منفعل سوژه ای را منکشف می سازد که پیش از این خود را با عمل و فعالیت ژرف آگاهی بازمی شناخت. در این مقاله، مسیر لویناس در زدودن غبار فعالیت خودمحور و سلطه جویانه از چهره سوژه عصر مدرن با مدد جستن از واژگان استعاری چون«جانشینی»و «گروگان»-که بر وجه مبالغه آمیز انفعال و پذیرندگی دلالت می کنند ترسیم خواهد گشت.
درمان انفعالات از نگاه اسپینوزا و جورج الیوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسپینوزا، یکی از بزرگ ترین فیلسوفان غرب، در رساله اخلاق، ضمن تبیین ماهیت انفعالات، درمان هایی نیز برای آن ها ارائه داده است. جورج الیوت، رمان نویس بزرگ قرن نوزدهم و مترجم آثار اسپینوزا، در آثار خود بسیار تحت تأثیر اسپینوزا بوده و البته از اسپینوزا نیز عبور کرده است. در مقاله حاضر سعی بر آن است نشان داده شود چگونه الیوت در بحث درمان انفعالات، متأثر از اسپینوزا بوده و در عین حال چه تفاوت اساسی ای با او داشته است؛ تفاوتی که باعث می شود راه آزادی ای را که فلسفه اسپینوزا حتی برای خواص نیز دشوار و صعب العبور دانسته، تفکر الیوت آن را بگشاید. این نوشتار، به طور خاص، به تطبیق و بررسی مباحث اسپینوزا در باب درمان انفعالات در رساله اخلاق و داستان حجاب پس زده الیوت نظر دارد. اسپینوزا درمان اساسی انفعالات و راه رسیدن به مقام آزادی را کسب معرفت شهودی و عشق عقلانی به خدا می داند؛ اما به نظر می رسد الیوت این گذر را ضروری نمی داند و تبیینی دیگر ارائه می دهد.
تاثیر اندیشه های رایج بر رفتار سیاسی مردم کوفه از سال 35 تا 61 هجری
حوزه های تخصصی:
رفتارهای سیاسی گروههای مطرح در هر جامعه نسبت به یک مسئله مبین نوع نگرش و ذهنیت حاکم بر آن گروه از مسئله می باشد . شناخت نوع نگرش این گروهها ، در شناخت انگیزه های آنان از رفتارهای سیاسی که در مقابل یا همسو با حاکمیت زمان قرار می گیرد، موثراست .
در این مقاله سعی بر آن است تا علاوه بر شناخت اندیشه هایی مقابل و همسو با حاکمیت ، به تاثیر این اندیشه ها بر رفتار سیاسی مردم کوفه ،در فاصله سالهای های 35 تا 61 هجری پرداخته شود.
نمود بارز تاثیر اندیشه های رایج در رفتار سیاسی مردم کوفه را در شورش ها و جنگهای داخلی، از اواخر عهد خلفای راشدین، و ادامه آن را با شدت بیشتری در دوره اموی می توان دید .
تقابل دو اندیشه سیاسی فعال شیعی و خارجی با اندیشه های سیاسی رایج بر جامعه چون ارجاء خالص و جبر خالص از یک سو، و سیاست سرکوب ،ارعاب ،تهدید و تطمیع حاکمیت از سوی دیگر از مهمترین عوامل جهت دهنده به این رفتار ها بودند.
گلاسنهایت و مسئله ی اراده در فلسفه ی هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله ی اراده در فلسفه ی هایدگر حائز اهمیت فراوانی است. این مسئله را می توان از هستی و زمان تا آثار متأخّر هایدگر دنبال کرد. به نظر می رسد علیرغم نقد هایدگر بر سوبژکتیویسم و تفکّر مبتنی بر تمثّل، که نام های دیگری برای اراده هستند، وی تا زمان طرح اصطلاح پیچیده ی گلاسنهایت نتوانست به طور اساسی از اراده فاصله بگیرد. پیش از به پیش کشیدن این اصطلاح، فلسفه ی هایدگر به طور کامل از اراده عاری نیست و اراده در تصمیم های دازاین (در هستی و زمان) و یا به عنوان اراده ای ترانساندانتال (در آثار 1929-1928) که هر اراده ای را ممکن می سازد، نهفته است. پس از این دو دوره، همدلی هایدگر با هیتلر سبب می شود که هایدگر نوعی اراده گرایی جمعی را طرح کند که هر فردی باید اراده ی خود را در راه آن قربانی کند. پس از این سه دوره، هایدگر در مواجهه با نیچه از اراده روی بر می گرداند. نیچه به عنوان متفکّری در پایان متافیزیک غرب و قلّه ی بحث از اراده، هایدگر را متوجه آن می کند که وجود در دوران مدرن همان اراده است که نهایتا در قالب تفکّر تکنولوژیک به صورت ""اراده به اراده"" درآمده است. اگر نیچه مسئله را برای هایدگر مشخص می کند، این اکهارت است که شروعی را برای پاسخ به این مسئله نشان می دهد. این مقاله به روشن کردن این موضوعات می پردازد: منظور از دامنه ی اراده چیست؟، نسبت گلاسنهایت با کنش و انفعال، نسبت اراده و پرسش از وجود و نسبت هایدگر با عرفان مسیحی اکهارت.
پیشینه ها و نوآورى های سهروردى در تقلیل تعداد مقولات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه حکیم سهروردی در باب مقولات حائز اهمیت است و یکی از نوآوری های او در مقام مخالفت با برخی نظرات فیلسوفان مشّائی، آراء خاص وی در مبحث مقولات می باشد. شیخ اشراق در آثاری که به سبک مشّائی نگاشته، مقولات عشر ارسطویی را در پنج مقوله منحصر نموده است، بدین ترتیب که ضمن پذیرش جوهر، کم و کیف؛ پنج مفهوم أین، متی، وضع، جده و اضافه را تحت مقوله «نسبت» و دو مفهوم أن یفعل و أن ینفعل را تحت مقوله «حرکت» می داند. در گام اوّل این نوشتار بیان شده که چنین طرحی در باب مقولات، واجد پیشینه هایی بوده است و لااقل هر بخش از دعاوی سهروردی، در یکی از آثار فیلسوفان رواقی، ابن سینا، بهمنیار و ابن سهلان ساوی ملاحظه می شود، هر چند که شیخ اشراق به این پیشینه ها اشاره ای ندارد و خود را مبتکر چنین طرحی می داند. اما در گام دوم، سخنان شیخ اشراق و تحلیلات خاص او در باب تقسیمات امور ماهوی، روش دست یابی به مقولات، دفاعیّات وی از طرح خود و میزان اهمیت مبحث مقولات در نزد سهروردی تبیین گردیده است.
ساختار فرد و جهان و نقش آن در نیل به کمال اخلاقی:رواقیان و اسپینُزا(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تفکر رواقی، از گذشته تا کنون بر فلسفه غرب تأثیر به سزایی داشته است. تأثیر این تفکر در دوره جدید،یعنی قرون 16 تا 18، بسیار تعیین کننده بوده است. اخلاق در اندیشه ارسطو و ارسطوییان با اصول نظری پیوند نزدیکی دارد؛ اما این اصول مبنای اخلاق نیستند. در تفکر رواقیان، اخلاق قویاً بر منطق و فیزیک مبتنی بود. اخلاق در نگاه آنان مهم ترین بخش فلسفه بود و دیگر بخش های فلسفه، مبانی یا مقدمات آن به شمار می آمدند. در اندیشه اسپینُزا نیز چنان که از چینش و نام کتاب او آشکار است، متافیزیک بنیاد اخلاق و برای اخلاق است. کاوش در اخلاق رواقی اسپینُزایینشان می دهدشرط بنیادین فضیلت یا کمال اخلاقی، دستیابی به شناخت عمیق از انسان و جهان است. انسان بافضیلت، انسانی عقلانی است و به همین دلیل در مقایسه با دیگران توانایی های ذهنی بیشتری دارد. درنتیجه، انسان فضیلت مند بسیار فعال است. از دیگر سو، برخی انفعالات همچون اندوه، ترس، افسردگی، خودباختگی و... بر ضعف و ناتوانی دلالت دارند. انسان بافضیلت دچار این انفعالات نیست؛ پس، فضیلت عین نیرومندی است. این نیرومندی درونی بر نیرومندی بیرونی تأثیر می گذارد. این مقاله می کوشد با تحلیل و بررسی اخلاق از دیدگاه رواقیان و اسپینُزا، رابطه اخلاق رواقی را با اخلاق اسپینُزا تبیین کند.
بازنمایی زنانگی در نقاشی های زنان کُرد (تحلیل نشانه شناختی نقاشی های نگین وکیلی و اکرم کریمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
267 - 290
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار تحلیل نشانه شناختیِ بازنماییِ زنانگی در نقاشی های زنان کُرد است. میدان مطالعه، نقاشانِ زن در شهر سنندج در دو دهه اخیر است که دو تن از و پرکارترینِ آن ها، به شیوه نمونه گیری هدفمند، انتخاب شده اند. تحلیل تابلوهای نگین وکیلی و اکرم کریمی، بر اساس مدل نشانه شناسیِ اجتماعی کرس و لیون، در سطوح سه گانه معانی بازنمودی و تعاملی و ترکیبی، بیانگر آن است که دو نقاش، به رغم اشتراک در مضمون و سبک بازنمایی، به دو نقطه متفاوت می رسند: زنانگیِ بازنموده در نقاشی های وکیلی نوعی جنسیت گرایی بازاندیشانه است، اما در آثار کریمی نوعی جنسیت گرایی منفعلانه. در تابلوهای وکیلی چون الگوی پیوندِ عناصر، روایتی است، راه برای بازاندیشی در هویت زنانه باز می شود، اما در تابلوهای کریمی عناصرِ تصویر بر اساس الگویی مفهومی به هم پیوند خورده اند و لذا ناخواسته نوعی جنسیت گرایی منفعلانه بازتولید می شود. وکیلی سوژه را در فضایی طبیعی و باز که یادآور جایگاه زن در تفکر اسطوره ای است نمایش می دهد، اما کریمی سوژه را در فضای خانه که تداعی گر جایگاه او در جوامع سنتی است بازنمایی می کند. تابلوهای وکیلی مخاطب را فرامی خوانند تا به نقش عوامل بیرونی در شکل بخشیدن به هویت و سرنوشت زنان توجه کند، اما تابلوهای کریمی مخاطب را به همدلی و همذات پنداری با زنی که محور اصلی زندگی خانوادگی است فرا می خوانند. سوژه بازنموده در آثار هر دو نقاش در متن عناصر نسبتاً مقدسِ جوامعِ سنتی (طبیعت و خانواده) به نمایش درمی آید، اما اولی ما را به تأمل انتقادی در آن وضعیت وادار می کند، و دومی ناخواسته ما را در نوستالژی آن وضعیت فرو می برد.
تجربه زیسته زنان از پدیده ازدواج زودهنگام: یک بررسی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۴
197 - 215
حوزه های تخصصی:
کودک همسری با واردکردن دختران بدون آمادگی و توان جسمی، روانی و اجتماعی لازم، از کودکی به مرحله بزرگ سالی، چالش هایی جدی برای آن ها به وجود می آورد. مسئله کلیدی در این ارتباط تأثیرگذاری پیچیده و چندسطحی این پدیده بر شئون مختلف زندگی عاملان اجتماعی موردنظر است که بررسی این پدیده را منوط به واکاوی ژرفانگرانه تجربه زیسته زنان از ازدواج زودهنگام در بستر اجتماعی و فرهنگی پیرامونشان می کند. در تحقیق حاضر با رویکرد کیفی، مبتنی بر نظریه زمینه ای، به بررسی مسئله مذکور در میان دختران 13 تا 17 سال، در روستای بقمچ، از توابع بخش مرکزی شهرستان چناران که تجربه ازدواج زودهنگام داشته اند، پرداخته شده و در مجموع با 10 نفر از این دختران مصاحبه شده است.بر مبنای نتایج تحقیق، عواملی همچون «رواج بین نسلی ازدواج زودهنگام»، «بی اهمیتی تحصیل دختران»، «فشار اجتماعی بر دختران مجرد»، «محیط فرهنگی بسته و درون نگر جامعه روستایی»، «محوریت مردسالاری در نظام اجتماعی جامعه روستایی» و «عدم پذیرش عشق پیش از ازدواج» بر رخداد «کودک همسری: تلفیق انفعال کودکانه و اقتدار سنت مدارانه» مؤثر است. مشارکت کنندگان در تحقیق، در مقابلِ پدیده کودک همسری، راهبردهایی مانند «سهل گیری در گزینش همسر»، «تقدیرگرایی در تن دادن به زندگی زناشویی»، «تعجیل در یاددهی اصول زناشویی» و «همسرگزینی در شبکه خویشاوندی» را در پیش می گرفتند و پیامدهایی از قبیل «به خطرافتادن سلامتی جسمانی»، «فشار روانی ناشی از عدم آمادگی پذیرش نقش همسری و مادری»، «تداوم سنت های اجتماعی پشتیبان ازدواج زودهنگام»، «تجربه بیگانگی از خود در نقش همسری» و نهایتاً «انزوای اجتماعی» را می پذیرفتند.
بررسی جامعه شناختیِ عوامل مؤثّر بر مشارکت اجتماعی (مورد مطالعه: شهرستان های جوانرود و روانسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
203 - 219
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی جامعه شناختی عوامل مؤثّر بر مشارکت اجتماعی در شهرستان های جوانرود و روانسر انجام شده است. در این پژوهش می خواهیم بدانیم میزان مشارکت اجتماعی شهروندان شهرستان های جوانرود و روانسر در چه وضعیتی می باشد؟ و عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعی را مورد بررسی و آزمون قرار دهیم تا مشخص شود که چه عواملی برکاهش مشارکت اجتماعی تأثر گذاشته اند؟ چهارچوب نظری تحقیق از آرا صاحب نظران مکتب نوسازی قدیم مانند لرنر و راجرز و ... گرفته شده است. روش تحقیق، پیمایشی و ابزار تحقیق پرسشنامه بوده است. جامعه آماری پژوهش، کلیه شهروندان بالای 18 سال ساکن در شهرستان های جوانرود و روانسر بوده است. حجم نمونه 384 نفر بوده که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. یافته های پژوهش حاکی از میزان مشارکت اجتماعی متوسّط در شهرستان های جوانرود و روانسر است و رابطه معنی داری بین متغیّرهای مستقل (تقدیرگرایی، تحصیلات، سن و جنسیّت) با متغیّر وابسته (مشارکت اجتماعی) وجود دارد. بین متغیّر طبقه اجتماعی با مشارکت اجتماعی رابطه معناداری وجود ندارد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که مقدار ضریب همبستگی چندگانه 393/0 می باشد و متغیّرهای مستقل، 6/14 درصد از تغییرات متغیّر وابسته را تبیین می کنند و از بین عوامل مؤثّر بر مشارکت اجتماعی، فقط متغیّرهای سن و تقدیرگرایی به ترتیب تأثیر گذار بوده اند. نتایج نشان داد که تقدیرگرایی محرّک مشارکت اجتماعی می باشد.
مرتبه پذیری کمال نهایی انسان از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ شهریور ۱۴۰۲ شماره ۳۰۹
43 - 54
حوزه های تخصصی:
براساس بینش توحیدی، آفرینش انسان دارای هدف نهایی است و همه تلاش های او باید در راستای نیل به آن، جهت گیری شود. کمال نهایی انسان عبارت است از شکوفایی همه استعدادها و ظرفیت های ذاتی، معنوی او که در پرتو انتخاب ارادی و حرکت اختیاری فعلیت پیدا می کند و در کاربرد قرآن، از آن نقطه نهایی کمال، با عناوین فوز، فلاح و... تعبیر شده است. مسئله پژوهش حاضر این است که آیا، از منظر قرآن کریم، کمال نهایی در افراد، مرتبه پذیر بوده و دارای درجات مختلف است یا نه؛ تحقیق پیش رو با هدف پاسخ گویی به این مسئله با روش توصیفی تحلیلی سامان یافته است. حاصل پژوهش این است که با توجه به مفاد آیات، ذومراتب بودن علم و معرفت به عنوان بعد بینشی، و تقوا و عمل صالح به عنوان بعد توانشی، و محبت، ایمان و گرایش به خیر و فضیلت اخلاقی در بعد گرایشی، و نیز مرتبه پذیری لذت های روحی و معنوی، خوف و رجاء، اطمینان و رضا در بعد احساسی و انفعالی انسان، عامل مرتبه پذیری کمال نهایی مترتب بر این ابعاد است.
فرودستِ منفعل: بازنمایی فرودستان در رمان های تنگسیر و سنگ صبورِ صادق چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 16
حوزه های تخصصی:
در این مقاله قصد داریم تا چگونگی بازنمایی فرودستان در دو رمان مهم تنگسیر و سنگ صبور، نوشته صادق چوبک را بررسی کنیم. به این منظور، با نقد برخی از سنت های مطالعاتیِ بازنمایی فرودستان، از مفهوم درحاشیه -محصوربودگی برای تعریف فرودستی بهره بردیم. وضعیت فرودستی بر اساس مضامین استخراج شده از این دو اثر عبارت اند از: شیوه زیست به شدت غیراخلاقی در محیطی چرک و آلوده، آغشته به انواع انحرافات اجتماعی شدید از جمله قتل، فحشاء و کودک آزاری همراه با اعتقاد به خرافه هایی که زندگی را پیش می راند و اعتقادات مذهبی که دردها را تسکین می دهد. همچنین شاهد قربانی شدن فرودست به دست غیرفرودستِ منفرد و فرودستی مضاعف زنان هستیم. این تصویر از وضعیت فرودستی در نهایت منجر به خلق فرودستِ منفعل گردیده است. علاوه بر آن، فرودستان فارغ از تفاوت ها و تنوعات درونی، همگی با ویژگی های کم و بیش یکسان و یکپارچه بازنمایی شده اند و وضعیت فرودستی نه محصولِ عوامل ساختاری و کلان بلکه مخلوقِ شیوه رفتار، باورها، اعتقادات و در یک عبارت فرهنگ فرودستی است؛ در نتیجه، مقاومت امری کمیاب و بدیع شده و به ناچار قهرمان سازی شده است. بنابراین، با برجسته سازی کلیشه های رفتاری، شخصیتی و محیطی، فرودست به مثابه موجودیتی با ویژگی هایی ذاتی معرفی شده است. در نهایت وجود این کلیشه ها با خود کلیشه ها توجیه، وضعیت فرودستی به واسطه فرهنگ فرودستی بازتولید شده و فرودستِ مقصر، منفعل و نادان خلق شده است.