مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
طرحوارهٔ تصوری
حوزه های تخصصی:
یکی از میان رشته هایی که امروزه دستاوردهای زبان شناسیِ شناختی را به کار می گیرد مطالعات ادبی با رویکردِ شناختی است که اصطلاحاً به آن شعرشناسیِ شناختی گفته می شود. شعرشناسیِ شناختی به رابطهٔ ذهن انسان با متون ادبی می پردازد. در این رویکرد، نظام ادبیات جدا از نظام زبان نیست و درک زبانِ ادبیات بر پایهٔ دانش ما از دنیای اطراف صورت می گیرد. رویکرد شناختی به ادبیات چگونگی درک رویدادها را به وسیلة آنچه در این رویکرد اصطلاحاً ذهنِ ادبی نامیده می شود بررسی می کند. در میان رویکردهای موجود نسبت به تحلیل آثار ادبی، جدیدترین دیدگاه برای تحلیل ادبیات از منظر زبان شناسی، همین رویکرد شعرشناسی شناختی است. در تحقیق حاضر سعی بر آن است تا با استفاده از نظریهٔ ذهن ادبی و قصه مدارِ ترنر (M.Turner 1996) مفهوم فرافکنی قصه مدار توضیح و به این پرسش پاسخ داده شود که چگونه ذهن انسان با متون ادبی رابطه برقرار می کند. تأکید بر پیوند ذهن و زبان در نگرش زبان شناسی شناختی مؤید این نکته است که بهترین نمونه ها برای تحلیل های شناختی از مراحل اولیهٔ رشد زبانی به دست می آید. تحلیل متون ادبیات کودک می تواند شواهد با ارزشی برای شعرشناسی شناختی به دست دهد. بر این اساس، در پژوهش حاضر، دو داستان کودک از کتاب های برگزیده انتخاب و بررسی شد. تحلیل داده ها در مورد فرافکنی دانش طرحواره ای حاکی از این امر است که بازنمود این سازه ها در متون داستانی کودک در ایران موفق نبوده است اما، در مورد واحدهای هم حوزه، نتایج تحلیل با فرضیهٔ تحقیق هم سویی نشان می دهد.
بررسی مفهوم «بصیرت» در زبان قرآن در چارچوب معنی شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی معنی شناختی مفهوم انتزاعی و دینی «بصیرت» در زبان قرآن، در چارچوب نظریه شناختی استعاره پرداخته است و در پی یافتن پاسخ برای این پرسش هاست که اولاً « بصیرت» در زبان قرآن به مدد چه ساز و کار های شناختی، مفهوم سازی می شود؟ دیگر آن که، ساز و کار های شناختی شناسایی شده چگونه با یکدیگر ارتباط دارند؟ و در نهایت آن که مبانی تجربی و دینی چگونه با هم تلفیق می شوند؟ بررسی عبارات زبانی یا کانون های استعاری «دیدن و شنیدن» نشان می دهد که قرآن برای مفهوم سازی بصیرت از سه شیوه استعاره مفهومی، مجاز مفهومی و طرحواره های تصوری استفاده کرده است. در مفهوم سازی «بصیرت» از حوزه های حسی دیدن و شنیدن، شده است. مبانی استعاره ها و طرحواره های مذکور، تجربه جسمانی انسان از اعضای چشم و گوش در جهانِ واقع است، اما محتوای دینی قرآن، بر نوع الگوبرداری از مبدأ به مقصد تأثیر می گذارد.
تحلیل شناختی فنای نفس در غزلیات سنایی بر اساس طرحواره حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فنای نفس یکی از مباحث مهم عرفانی است که سنایی در غزلیات خود به آن پرداخته است. طرحواره های تصوری ساختارهای معنادار و الگوهای نوظهوری هستند که از راه تجربه حسی و تعامل با محیط پیرامون شکل می گیرند و در شناخت ذهنیت شاعر و چگونگی مفهوم سازی و مقوله بندی او از امور مختلف، مؤثر هستند. طرحواره حرکتی، یکی از اقسام مهم و پرکاربرد طرحواره های تصوری در متون عرفانی است که با تحلیل آن می توان به علل اصلی توجه سنایی به فنای نفس پی برد. در این پژوهش ابتدا سه طرحواره «عشق به منزله سفر»، «شیوه قلندری به منزله سفر» و «دین به منزله سفر» در غزلیات سنایی بررسی شده است و سپس تحلیلی شناختی از آنها ارائه گردیده است.
انگاره استعاری زمان در زبان فارسی: مطالعه ای پیکره بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «زمان» یکی از مهم ترین و اساسی ترین مفاهیم در ذهن و زندگی انسان است که طبق یافته های زبان شناسان شناختی، در زبان ها و فرهنگ های مختلف غالباً به صورت استعاری درک و بیان می شود. پژوهش حاضر به بررسی استعاره های مفهومی زمان در زبان فارسی می پردازد و هدف آن ارائه انگاره ای نظام مند از انواع استعاره های مفهومی است که سخنگویان زبان فارسی برای درک و بیان مفهوم زمان به کار می گیرند. این مطالعه براساس نظریه استعاره مفهومی (لیکاف و جانسون، 1980، 1999، لیکاف، 1993) و نظریه طرحواره های تصوری (جانسون، 1987) انجام می گیرد و داده های آن عمدتاً از پیکره همشهری (نسخه دوم) استخراج شده اند که با داده های حاصل از جستجوی اینترنتی در جستجوگر گوگل تکمیل شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که در زبان فارسی مفهوم زمان براساس سه طرحواره تصوری حرکت، ظرف و شیء و از طریق استعاره های مفهومی «زمان، مکان است»، زمان شیء (متحرک یا ثابت) است»، «زمان انسان است» و «زمان ظرف است» درک و بیان می شود.
بررسی طرح واره های تصوری «عشق» درتغزل های فرخی سیستانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
110 - 132
حوزه های تخصصی:
طرحواره های تصوری یکی از مفاهیم مهم در زبان شناسی شناختی است که اصل مسأله آن این است که از ما، در این جهان، اعمال و رفتارهایی بروز می کند و از این طریق، ساخت های مفهومی بنیادینی پدید می آیند که برای اندیشیدن درباره امور انتزاعی به کار می روند. پژوهش حاضر، با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی انواع طرحواره های تصوری (حجمی، حرکتی و قدرتی) موجود در واژه «عشق» در قصاید فرخی سیستانی می پردازد. هدف این پژوهش شناخت این طرحواره ها در تغزل های فرخی و چگونگی عینیت یافتن واژه «عشق» در آن هاست. نتایج حاکی از آن است که در میان سه طرحواره تصوری، طرحواره قدرتی بسامد بیشتری در تغزلات فرخی دارد؛ زیرا فرخی در سروده های خود نشان می دهد که عشق با نیروی فراوان خود عاشق را تحت تأثیر خویش قرار داده است. بعد از طرحواره تصوری قدرتی، طرحواره حرکتی بیشترین بسامد را در تغزلات فرخی به خود اختصاص داده که برای نشان دادن همراهی عشق با عاشق در طی مسیر عاشقی به کار رفته است. طرحواره حجمی پایین ترین بسامد را به خود اختصاص داده است و شاعر به کمک این طرحواره، رنج های عاشق را در مسیر عشق نشان می دهد.
ارزیابی استعاره تصوری آب در زبان ترکی آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی استعاره ها با رویکرد شناختی نشان می دهد تصورات ذهنی انسان چه اندازه به مفاهیم انتزاعی تسری می یابند. در این پژوهش که در چارچوب زبان شناسی فرهنگی انجام شده است، برای تبیین استعاره های پدیده آب در زبان ترکی آذربایجانی از فرایند مقوله بندی و طرحواره های تصوری استفاده شده است. داده های پژوهش به صورت انجام مصاحبه با 30 نفر از گویشوران زبان ترکی و همین طور تعدادی از کتاب ها، دیوان اشعار و فرهنگ های لغات این زبان گردآوری شده اند. ابتدا رابطه معنایی هر کدام از واژه های مربوط به آب مشخص می شوند، سپس برای نشان دادن معانی دقیق استعاری از روش مقوله بندی معنایی و ارائه طرحواره تصوری استفاده می شود تا دیدگاه گویشوران زبان ترکی آذربایجانی به پدیده های آب ارائه شود. یافته های پژوهش نشان می دهند که گویشوران این زبان در گفتار شان از مقوله های آب به صورت استعاری بهره می گیرند. در واژگان استعاری آب، 10 واژه با کاربرد مثبت و یک واژه با کاربرد منفی وجود دارد که گویشوران در موقعیت های مناسب از آن ها استفاده می کنند.