مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
بازنمایی
منبع:
رسانه سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۷)
201 - 224
حوزه های تخصصی:
موسیقی رپ به عنوان یکی از صورت های متأخر موسیقی، با اقبال قابل توجهی از اقشار مختلف جوامع و به ویژه جوانان مواجه شده است. کشور ایران نیز از این روند جهانی مستثنی نبوده و مصرف این نوع موسیقی در میان جوانان ایرانی امری شایع است. این مصرف یقیناً همراه با سطوحی از تأثیرگذاری بر سبک زندگی شنوندگان خواهد بود. مروری بر موسیقی رپ نشان می دهد که برخلاف ارزش نازل موسیقایی آن، محمل مهمی جهت طرح مهم ترین مسائل اجتماعی از جمله شهر نشینی شده است. این مقاله در نظر دارد تهرانی را که توسط موسیقی رپ فارسی برساخته شده و در برابر تهران جهان خارج قرار دارد، مورد مطالعه قرار دهد. بنابراین سؤال اصلی این پژوهش آنست که موسیقی رپ فارسی، شهر تهران را چگونه بازنمایی میکند؟ جهت پاسخگویی به این سؤال با استفاده از نمونه گیری هدفمند، 11 آهنگ با بیشترین اقبال مخاطب و با موضوع تهران انتخاب شده و تلاش می گردد با استفاده از روش تحلیل مضمونی، اصلی ترین مضامین برساختی از تهران در این صور موسیقایی شناسایی شود. یافته ها نشان می دهد که مضمون اصلی برساختی از تهران، بازنمایی آن به عنوان یک «شهر ضداتوپیا» است که ویژگی هایی همچون شکاف اقتصادی، کالایی شدن، حس ریاست، شهر کثیف، تهران ترا، شهر دزدان، پوچی زندگی و تهران بی قانون بر آن مترتب است.
بازنمایی روان زخم در داستان کوتاه «منظره ای با اتوی چُدنی» اثر هاروکی موراکامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
503 - 537
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی نحوه ی بازنمایی فرایند روان زخم و پیامدهای آن در داستان کوتاه «منظره ای با اتوی چُدنی» نوشته ی هاروکی موراکامی است. از نظر کروت روان زخم زمانی روی می دهد که رویداد آسیب زا یک لحظه دیرتر و قبل از درک آگاهانه تجربه شود. در حقیقت ذهن آن رویداد را در لحظه تجربه می کند، اما درک نمی کند. درک رویداد آسیب زا تنها در زمان و مکان دیگر و پس از تحمیل های مکرر و ناخودآگاه خاطره ی آن میسر می گردد. روان زخم سازوکار تجربه ی ذهن را نقض می کند و گویی خویشتنِ فرد را می شکافد و به دو نیم تقسیم می کند: نیمه ی قبل از روان زخم و نیمه ی بعد از آن. واکنش افراد مختلف به روان زخم متفاوت است، اما به زعم ژیژک هر نوع رویارویی با رویداد آسیب زا به نتیجه ی واحدی منجر می گردد که همانا خلق سوژه ی پساترومایی است. سوژه ی پساترومایی سوژه ی جدیدی است که با گذشته ی خود بیگانه است. موراکامی در داستان کوتاه مذکور با استفاده از نمادها و جابه جایی زمانی و مکانی به بازنمایی مهمترین فرایند روان زخم و پیامد فقدان انگیزه برای زندگی می پردازد.
بازنمایی قهرمان شرقی به مثابه "دیگری" برون فرهنگی بر اساس نظریه رولان بارت (مطالعه ی موردی انیمیشن علاءالدین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
113 - 133
حوزه های تخصصی:
در گفتمان شرق شناسی، آنچه رسانه ی غربی از خود و دیگری ارائه می دهد برساختی است که تحت تأثیر جایگاه مؤلف شکل گرفته است. در این گفتمان، غرب، با دست آویزی به تصویری که از شرق بازنمایی می کند درباره آن تولید دانش کرده و بدین ترتیب برتری خود بر دیگری را مشروعیت می بخشد. این نوشتار می کوشد ریشه های بازنمایی شرق در رسانه های غربی را با بررسی انیمیشن علاءالدین ساخت کمپانی والت دیزنی، در گفتمان شرق شناسانه بازجوید. کمپانی دیزنی با به تصویر کشیدن ملل مختلف در آثار خود، پنجره ای از فرهنگ های نا آشنا را به روی کودکان گشود که در پی آن شناخت کودکان از جهان و از فرهنگ های بیگانه، با تعریفی که این شرکت در آثارش ارائه داده شکل می گیرد. پژوهش با تکیه بر نظریه بازنمایی استوارت هال و با استفاده از رویکرد نشانه شناسی رولان بارت در رمزگان پنجگانه به تحلیل اثر انتخابی می پردازد. براساس این رویکرد سعی داریم به این پرسش پاسخ دهیم که مشرق زمین در انیمیشن مورد نظر چگونه بازنمایی شده؟ نتیجه این بررسی ها بیانگر این است که اگر چه اثر مورد بحث از ارزش های هنری، ادبی و تکنیکی برخوردار است اما در بر دارنده نگاه طرفمند مؤلف است که می تواند موجب شکل گیری تصور دور از حقیقت مخاطب، از فرهنگ شرق گردد. اهداف پژوهش: 1.کشف چگونگی تبیین قدرت در غرب، به واسطه بازنمایی های رسانه ای با بررسی موردی انیمیشن علاءالدین. 2.واکاوی نقش استراتژی های بازنمایی رسانه ای، و کشف دلالت های ضمنی تأثیرگذار در ایجاد برساخت شرق از منظر غرب با بررسی موردی انیمیشن علاءالدین. سؤالات پژوهش: 1.شرق، به مثابه دیگری فرهنگی از دید مؤلف غربی در انیمیشن علاءالدین چگونه بازنمایی شده است؟ 2.مناسبات گفتمان غرب و دیگری چگونه در انیمیشن علاءالدین تبیین می گردد؟
پساتوسعه و نقد گفتمان نوسازی (مورد مطالعه شهرستان باشت)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۲
107 - 127
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله گفتگو در مورد چگونگی فهم و تحلیل درونمایه های مرکزی مساله توسعه نیافتگی شهرستان باشت براساس پدیدارشناسی توصیفی است. اصول روش شناسی راهنمای تحلیل در این مقاله ریشه در فلسفه پدیدارشناسی دارد. این مقاله از تحلیل درون مایه های مبتنی برسنت پدیدارشناسی توصیفی استفاده می کند و توصیف مفیدی را در خصوص چگونگی تحلیل ارایه می کند. بنیادهای معرفت شناسی و هستی شناسی مشخص شده اند و گفتمان نوسازی مورد نقد قرار گرفته است. نوسازی به صورت های بی هنجاری، بیگانگی از خویشتن و بی خانمانی ذهن در ساحت آگاهی کنشگران پدیدارشده است.با نقادی از منطق اقتصاد زده رشد و پیشرفت وشکل گیری رویکردهای توسعه فرهنگی و درونزا شاهد سیطره گفتمان های فرهنگی و غیراقتصادی هستیم. ازاندیشه های عام محور و اروپا محور غالب بر تفکر توسعه مرکزیت زدایی شده است.روایت محلی مهم و مردم طالب مشارکت هستند.
راهبردهای بهره گیری از ظرفیت های سینمای ایران با رویکرد معرفی سیمای فرهنگ ایرانی در عرصه بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و دوم زمستان ۱۴۰۰شماره ۵۶
265 - 288
حوزه های تخصصی:
استفاده بهینه از ظرفیت های سینما، به عنوان رسانه ای که در زمینه های اجتماعی و به ویژه فرهنگی تأثیرگذار است، نیازمند داشتن هدف، راهبرد و برنامه ریزی است. پژوهش پیش رو، با هدف دست یابی به راهبردهایی برای سینمای ایران، با رویکرد معرفی فرهنگ ایرانی در عرصه بین الملل صورت گرفت. این پژوهش کیفی به روش پیمایشی و با نمونه گیری به شیوه گلوله برفی و هدفمند انجام شد. پس از مطالعات اسنادی، با بهره گیری از مصاحبه عمیق با استادان، منتقدان، کارگردانان، مدیران حوزه پخش بین المللی فیلم و خبرگان، محیط و عوامل درونی و بیرونی سینما در عرصه بین الملل بررسی شد و گردآوری اطلاعات با استفاده از پرسش نامه صورت گرفت. روایی پرسش نامه به شیوه صوری و پایایی آن با آلفای کرونباخ تأیید شد. با تعیین نقاط قوت، ضعف و فرصت ها و تهدیدها، تحلیل داده ها و تدوین راهبردها برای هریک از مناطق چهارگانه با ماتریس SWOT انجام شد. بر اساس نتایج پژوهش، موقعیت راهبردی سینمای ایران در سطح بین الملل رقابتی نشان داده شد؛ اما ازآنجاکه نقطه به دست آمده بسیار به بخش محافظه کارانه نزدیک است، راهبردهای این بخش نیز مورد توجه اند. ساخت و حمایت از فیلم هایی با شاخصه های فرهنگ ملی ایران و ساخت فیلم هایی با تأکید بر مؤلفه های عشق، انسانیت، صلح جویی و اخلاق؛ سرمایه گذاری و حمایت از فیلم های مستند باکیفیت با موضوع ایران و مردم ایران؛ فراهم آوردن امکان نمایش آن ها در خارج از کشور؛ استفاده از افراد آشنا به پخش بین المللی فیلم در نمایش فیلم در خارج از کشور و نظارت بر شاخص های کیفی محتوایی و تکنیکی ازجمله راهبردهای مناسب در این زمینه هستند.
مطالعه نحوه بازنمایی اقلیت های دینی در سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی براساس آرای استوارت هال
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
49 - 58
حوزه های تخصصی:
سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی، به لحاظ دینی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با تحولات زیادی روبه رو شد و بخش مهمی از آن تحت نظارت دولت براساس اهداف فرهنگی جدید پس از انقلاب به حیات خود ادامه داد. یکی از موضوعات مطروحه در سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی، توجه به موضوع اقلیت ها، ازجمله اقلیت های دینی بوده و هست. پژوهش حاضر سعی دارد، به مطالعه نحوه ی بازنمایی اقلیت های دینی در سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی براساس آرای استوارت هال بپردازد. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل شخصیت های اقلیت، که در نقش های اصلی یا فرعی در فیلم ها ظاهر شده اند، علاوه بر استراتژی های استوارت هال در بحث بازنمایی، از سطوح رمزگان جان فیسک نیز استفاده شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد، غالب ترین رمزگان استفاده شده در بازنمایی شخصیت های اقلیت، آیین های دینی، مذهبی و ایدئولوژی اعتقادی اقلیت ها، رمزگان فنی دیالوگ بوده است. ایدئولوژی "خود" و "دیگری" یا "ما" و "آنها" در اکثر فیلم ها تکرار می شود. شخصیت های اقلیت نسبت به شخصیت های مسلمان معمولاً آسیب پذیر هستند. در این فیلم ها به طور کلی، به نوع زندگی اقلیت ها، فعالیت های اجتماعی و دینی آنها کمتر اشاره شده است و در نهایت، به نظر می رسد در سال های بعد از انقلاب اسلامی، استفاده از رمزگان های کلیشه ای برای بازنمایی شخصیت های اقلیت در فیلم ها، تکرار شده اند و بداعت و خلاقیتی در بازنمایی ها دیده نمی شود.
تحلیل تحولات رویکرد شرق شناسانه در مجله نشنال جئوگرافیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۸)
5 - 38
حوزه های تخصصی:
نقش رسانه ها، در تأثیر بر افکار عمومی و وجود شکاف میان واقعیت و آنچه در رسانه ها نمایش داده می شود، موجب شده تلاش های گسترده ای برای توصیف، تبیین و ارزیابی نحوه بازنمایی پدیده ها و گروه های خاص در رسانه های مختلف، صورت پذیرد؛ این امر، یکی از موضوع های اساسی در تحلیل محتوای رسانه ها به شمار می رود. شرق شناسی ادوارد سعید و به دنبال آن پژوهش های متعددی که به منظور ارزیابی نحوه بازنمایی شرق در متون و رسانه های غربی، انجام شده، نشان می دهد در این رسانه ها، شرق، دیگری فرودست غرب به نمایش درآمده است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل بازنمایی شرق و غرب در تصاویر روی جلد مجله نشنال جئوگرافیک از نخستین شماره آن تا پایان سال 2000 بود و در این راستا، تمام شماره های این نشریه، در طول این 112 سال که دارای تصویر روی جلد بود، مورد تحلیل قرار گرفته اند. یافته های تحقیق بیانگر آن است که در این نشریه، شرق با موجودیت زنانه، کودکی و سالمندی، احساسات و خرافات، فقر، سنت و فعالیت های آیینی و اقتصادی سطح پایین، همراه شده، این در حالی است که غرب با موجودیت مردانه، جوانی، منطق، فناوری، ثروت، مدرن و فعالیت های تفریحی و علمی، به تصویر کشیده شده است. بر اساس مضامین غالب حاصل از این یافته ها، این غرب ساخت یافته و رشدیافته است که شرق بی هدف، خسته و رشدنایافته را کنترل می کند. با وجود این و اگرچه نتایج نشان می دهد که رویکرد اساسی این نشریه همچنان شرق شناسی است؛ اما مقایسه تصاویر در دوره های مختلف آن، نشان دهنده رخ دادن تغییراتی در نحوه بازنمایی شرق در این مجله است. به این ترتیب که مشروعیت بخشی به تسلط غرب بر شرق در دوره های نخست، با نمایش برتری ذاتی و ماهوی غرب همراه بوده که در دوره های بعدی به پذیرش امکان تحول و توسعه در شرق به شرط انتقال فرهنگ و فناوری از غرب، تبدیل شده است.
نظام «دیگری سازی» در سریال آمریکایی دنیای غرب (با تأکید بر انگاره های رؤیای آمریکایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازنمایی «دیگری »های نژادی، قومیتی، فرهنگی و جغرافیایی، راهبردی کانونی در تعدادی از محصولات رسانه ای آمریکا تلقی می شود. بر این اساس، تبیین نظام «دیگری سازی» در سه فصل نخست سریال مشهور دنیای غرب (2016-تاکنون)، با تمرکز بر ارزش های گفتمان رؤیای آمریکایی، هدف اصلی این مقاله بوده است. در مبانی نظری و تحلیل ها از مفهوم «دیگری» در فلسفه غرب و به ویژه مطالعات فرهنگی استفاده شده است. برای فهم سازوکار برساخت «دیگری»ها در این سریال، از روش نشانه شناسی و الگوی سه سطحی جان فیسک به همراه رمزگان نمادین رولان بارت بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که «حضور» و «غیاب» دو دسته از «دیگری »های درون آمریکایی (سیاه پوستان و سرخ پوستان) و برون آمریکایی (شرق آسیایی ها) در مواجه با سفیدها (به مثابه «خود») در سریال مذکور واجد دلالت های ویژه ای است. نظام های نشانه ای دنیای غرب ، سفیدها را فرادست، شرق آسیایی ها و سرخ پوست ها را فرودست و سیاهان را نزدیک به سفیدها بازنمایی می کند. بدین ترتیب، پیوستاری از قدرت را بر حسب نزدیکی به نژاد سفید، برای بازتولید اسطوره سفید برتر برای جهان آتی طبیعی سازی می کنند. اسطوره ای که عناصر بنیادی گفتمان رؤیایی آمریکایی از جمله «فردگرایی»، «آزادی» و «حق انتخاب» را در انحصار سفیدها بازنمود می کند. همچنین مؤلفه مهم «برابری» را از طریق راهبرد کلیشه سازی و مشروعیت زدایی از «دیگری» ها به حاشیه می راند تا تنها سفیدها برای تصمیم سازی و تصمیم گیری برای آینده جهان حضور داشته باشند.
در میانه اسکروتن و لوپس (تمهیدی برای رویکردی نشانه شناسانه درعکاسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راجر اسکروتن، فیلسوف بریتانیایی، نقش مؤثری در بسط زیبایی شناسی تحلیلی داشته است. وی علاوه بر حوزه های نظری، به بحث فلسفی پیرامون شاخه های هنری نیز پرداخته است. یکی از مهم ترین مباحث این حوزه، مربوط به مقاله عکاسی و بازنمایی می باشد، که واکنش های بسیاری را بدنبال داشته و یکی از بهترین واکنش ها، اثر مک آیور لوپس است. این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل منابع کتابخانه ای، ضمن تلخیص آرای اسکروتن و لوپس، به منظور برون رفت از دوگانه ی نیت مندی و علیّت، در منازعات این دو در نسبت هنر و عکاسی، رویکردی نشانه شناسانه را پیشنهاد می دهد. در این رویکرد، عکس همچون نشانه است؛ اما نشانه ای که از طریق راهه هایی، تمایل زیبایی شناختی ما را به خود عکس و نه به موضوع آن، باز می گرداند. بدین ترتیب، هسته اصلی تفکر اسکروتن، یعنی تمایل به خود عکس، حفظ می شود و بازنمودی بودن آن، به حالت تعلیق در می آید. همچنین، امکان تبدیل عکس به هنر نیز، آن گونه که لوپس مدنظر دارد، فراهم می گردد. به این منظور، نمونه هایی از عکس های نشانه ای و راهه های مربوط به آنها ، معرفی می شوند. راهه های پیشنهادی عبارتند از: یادآوری، یادآوری و ایجاد امید/ترس، پرسشگری، پرسشگری و توبیخ/سرزنش، شگفتی و حیرت، تمرکز و انسجام بخشی، تفاوت بین اعمال اجتماعی، توازن و تعادل اجتماعی.
تحلیل جامعه شناختی بازنمایی سبک زندگی اسلامی- ایرانی خانواده در سیمای جمهوری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه رسانه ها- به ویژه تلویزیون- در زمینه ترویج سبک زندگی در میان مخاطبان، نقشی محوری و اساسی را ایفا می کنند. آنها با به نمایش گذاشتن مؤلفه های سبک زندگی، مردم را به سمت آنچه موردنظرشان است، هدایت می کنند. سیمای جمهوری اسلامی نیز از این امر مستثنی نبوده و در تلاش است با به نمایش گذاشتن مؤلفه ها و شاخص های سبک زندگی اسلامی- ایرانی، مخاطبان خود را با این شاخص ها آشنا کند. این تحقیق- که به روش تحلیل محتوای کیفی هدفمند (QCA) انجام شده- درصدد است به این سؤالات پاسخ دهد: بازنمایی سبک زندگی اسلامی- ایرانی خانواده در سیمای جمهوری اسلامی چگونه و براساس چه شاخص هایی بوده است؟ همچنین، تحلیل جامعه شناختی این رویکرد با وجود برخی از واقعیت های اجتماعی چیست؟ به همین منظور، با تحلیل برنامه های خانواده محور تلویزیونی «به خانه برمی گردیم»، «سیمای خانواده» و «هزارراه نرفته» تلاش شده به سؤالات تحقیق پاسخ داده شود. مهمترین نتایج به دست آمده عبارت اند از: شاخص اجتماعی با تعداد 4 نوع مقوله اصلی و27 نوع زیرمقوله، بیشترین شاخص پرداختی، شاخص مذهبی با 4 نوع مقوله و20 نوع زیرمقوله، دومین شاخص پرداختی و شاخص فرهنگی با 4 نوع مقوله اصلی و 11 زیرمقوله، سومین شاخص اصلی پرداختی در برنامه های خانواده محور سیمای جمهوری اسلامی بوده است. همچنین در برنامه «هزارراه نرفته»، رویکرد پرداخت به مقوله ارتباطات خانوادگی، شاخص اجتماعی با تعداد 9 نوع زیرمقوله، دارای بیشترین اهمیت بوده است. در برنامه «به خانه برمی گردیم» رویکرد پرداخت به مقوله ویژگی های اخلاقی جامعه، شاخص مذهبی با تعداد5 نوع زیرمقوله بوده و دربرنامه «سیمای خانواده» مقوله ارتباطات خانوادگی، شاخص اجتماعی با تعداد 6 نوع زیرمقوله، بوده که در قالب اصلی گفت وگو با کارشناس و میهمانان و دیگر قالب ها مانند ترانه و سرود، میان برنامه و... به آن پرداخته شده است.
بررسی نقش بازنمایی های سینما در سیاست خارجی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۲)
1473 - 1489
حوزه های تخصصی:
سینما به سبب نقش بازنمایانه ای که در عرصه فرهنگ ایفا می نماید از اهمیت بسیار بالایی برخوردار می باشد. بازنمایی های سینما طیف گسترده ای از موضوعات و حوزه های مختلف نظیر فرهنگ، اقتصاد، سیاست، جنگ و... را شامل می گردد. این طیف متنوع از پوشش رسانه ای در سینما، باعث گردیده است که محققان نقش بسزایی برای کارکردهای سینما قائل شوند و آن را شایسته بررسی و مداقه بیشتر بدانند. یکی از حوزه های مطالعاتی که در آن بررسی نقش رسانه و سینما از اهمیت بالایی برخوردار می باشد، حوزه سیاست است. اهمیت سینما در حوزه سیاست به صورت عام، و سیاست خارجی به صورت خاص، ازآن رو است که باعث می شود در مسیر تأثیرگذاری بر افکار عمومی به کار گرفته شود. بررسی این موضوع می تواند محققان حوزه های رسانه، سینما و سیاست خارجی را در زمینه کارکردهای رسانه در بازنمایی رخدادهای سیاسی و ژئوپلیتیک، دیپلماسی عمومی و عوامل موثر در نفوذ بر افکار عمومی یاری رساند. برای نیل به این مقصود، به بررسی ارتباط بازنمایی ها و پوشش رسانه ای سینما باسیاست خارجی آمریکا پرداخته شد و با گزینش چند فیلم کوشش گردید به تحلیل کارکرد سینما در فرآیند قدرت سازی برای آمریکا مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان دهنده آن است که بازنمایی های سینما باعث جلب نظر مخاطبان به آمریکا شده است و نقش آفرینی سینما را باید یکی از عوامل گسترش قدرم نرم این کشور دانست.
چگونگی بازنمایی انسجام ملی در محتوای کتاب های درسی دوره آموزش ابتدایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
255 - 289
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بازنمایی انسجام ملی در محتوای کتاب های درسی دوره آموزش ابتدایی ایران است. پارادایم پژوهش از نوع تفسیری، رویکرد پژوهش کیفی، استراتژی پژوهش از نوع تحلیل محتوا کیفی است، میدان مطالعه کلیه کتاب های درسی دوره آموزش ابتدایی ایران است که بر مبنای روش نمونه گیری هدفمند کتاب های مطالعات اجتماعی، فارسی و هدیه های آسمان که مشتمل بر 25 جلد کتاب است مورد بررسی قرار گرفتند. فرمت داده ها در قالب متن بوده است و برای تجزیه و تحلیل داده ها از مراحل کدگذاری دور نخست و کدگذاری دور دوم استفاده شده است. یافته های پژوهش مشتمل بر 533 مفهوم، 77 زیرمقوله و 87 مقوله اولیه است که در نهایت بعد از دسته بندی، 11 مقوله اصلی در محتوای کتاب های درسی استحصال گردید. این مقوله ها عبارتند از: سرزمین مشترک، میراث فرهنگی، دین و مذهب، ادب و هنر، پرچم و سرود، فرهنگ فراملی، زبان فارسی، میراث تمدنی، تاریخ مشترک، اعیاد مذهبی، قهرمانان و مفاخر ملی. بر مبنای یافته ها می توان گفت که وضعیت مولفه های انسجام ملی از جایگاه مطلوبی برخوردار نیست و بیشتر به صورت سلیقه ای عمل شده است و تنها مولفه ای که در کتاب های درسی انسجام ملی بر پایه آن می چرخد، مولفه دین و مذهب است.
بازنمایی چگونگی مدیریت کلای درس مبتنی بر پرورش تفکر انتقادی در علوم انسانی(یک مطالعه خود مردم نگارانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظام آموزش عالی پرورش تفکر انتقادی توسط اعضای هیئت علمی امری ضروری است این مهم در حوزه علوم انسانی ضرورت دو چندانی پیدا می کند. هدف پژوهش حاضر، بازنمایی رویکردهای آموزش انتقادی در علوم انسانی می باشد. به این منظور، این پژوهش به بازنمایی تعریف اساتید از تفکر انتقادی، چگونگی به چالش کشیدن دانشجویان، شیوه های تدریس و ارزشیابی در کلاس درس پرداخته است. رویکرد پژوهش کیفی و از نوع خود مردم نگاری می باشد. جهت جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شده است. نمونه پژوهش شامل 9 نفر از اعضای هیئت علمی دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه کردستان می باشد که از طریق نمونه گیری با بالاترین قدرت (بررسی مواردی که پدیده های موردنظر در آن ها بروز بسیار قوی دارد) انتخاب شده اند. داده ها به روش کدگذاری نظری و همچنین جهت تعیین کدها و موضوعات اصلی ازنرم افزار تحلیل داده های کیفی Nvivo10 استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مقایسه ای صورت گرفته است. جهت تعیین روایی پژوهش از سه روش اعتبارپذیری، انتقال پذیری و تائید پذیری استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که اعضای هیئت علمی با درک روشن ومتعهدانه از تفکر انتقادی، به چالش کشیدن دانشجو، استفاده از شیوه های تدریس فعال و در ارزشیابی ها با اهمیت دادن به فرایند کلاسی و همچنین استفاده از سؤالات تشریحی با پاسخ های تحلیلی سعی در پرورش تفکر انتقادی در دانشجویان داشتند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که اعضای هیئت علمی با درک درست از تفکر انتقادی و چگونگی آموزش آن می توانند آن را پرورش دهند و نتایجی که حاصل می شود چشمگیر خواهد بود.
تصویر ذهنی مخاطبان سینما از فضای شهری بازنمایی شده
منبع:
پژوهش های مکانی - فضایی سال ششم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۲۳)
113 - 126
حوزه های تخصصی:
سینما به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای خلق روایت، به وفور از فضای شهر به عنوان بستر داستان گویی خود استفاده می کند؛ چراکه سینما به ذات نیازمند فضا است و تنها از طریق ظرفیت فضا است که می تواند داستان خود را بازگو کند. با تکیه بر همین اصل، این پژوهش به دنبال پاسخگویی به دو سؤال محوری است. اول آن که به طور کلی شهرهای بازنمایی شده در سینمای ایران از نظر مخاطبان آن دارای چه ویژگی هایی است و دوم مخاطبان سینمای ایران فضای شهری بازنمایی شده از اصفهان را با چه ویژگی هایی توصیف می کنند. جهت پاسخ به این پرسش ها از روش کیفی و تکنیک مصاحبه استفاده شد. یافته ها حاکی از آن بود که شهر بازنمایی شده در سینما دارای ویژگی هایی چون «فضایی متلاطم در ازدحام و آلودگی؛ فضایی با فانتزی های رمانتیک؛ فضایی گسترده شده در سطح و ارتفاع؛ فضایی با امکان قرارهای مخفی؛ فضای عریا نکننده اختلافات طبقاتی؛ فضایی مملو از خشونت و ناامنی» است؛ اما در رابطه با بازنمایی شهر اصفهان به ویژگی هایی همچون آرامش بخش، کند، تاریخی، بی هیاهو، با کالبد قدیمی و محصور اشاره شد که با واقعیت اصفهان در تضاد است.
بدن زنان در تصاویر کتاب های درسی پس از انقلاب: بازنمایی و سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام آموزشی ایران برای تربیت انسان مطلوب خود رویکردی جنسیتی و عمدتا مبتنی بر گفتمان مسلط مردانه در پیش گرفته است. این رویکرد، تقابل های دوگانه را در نحوه بازنمایی جنسیتی کاملا طبیعی و بحق نشان داده است. نظام آموزشی از رهگذر برنامه درسی، به دنبال هژمونی هویتی به لحاظ اجتماعی برساخته از زنانگی بوده که از مهمترین ویژگی های آن، بدن زنانه است. نظر به اهمیت روزافزون تصویر در فرایند بازنمایی، معناسازی و هویت بخشی، توجه این مقاله به تصاویر کتاب های درسی معطوف شده است. با تکیه بر روش پژوهش و گفتمان فوکو، نظریه و مفهوم بازنمایی هال، نظریه گفتمان لاکلائو و موف، رویکرد و مطالعات جنسیت و نحوه روئیت پذیری، در این مقاله سعی شده تا بازنمایی بدن زنانه را در کتاب های درسی بعد از انقلاب در ارتباط با گفتمان های مسلط این چهار دهه دنبال کنیم. کوشش این مقاله بر این بوده تا نظام های بازنمایی بدن زنانه در دوره های گفتمانی بعد از انقلاب را نقد و تفسیر کند. و به این پرسش پاسخ دهد که چه نظام روئیت پذیری، بدن زنانه را در این دوره ها نمایندگی و بازنمایی می کرده تا از طریق آن نماینده و عامل مطلوب خود را تصویر و ارائه کرده باشد. بر اساس یافته های این مقاله، در منظومه بازنمایی صورت گرفته از بدن زنانه در تصاویر کتاب های درسی، با نظام «رؤیت پذیری» چندلایه تبعیض آمیزی روبرو هستیم؛ از جمله بخش عمده ای از زنان و دخترانی که از نظر پوشش، انتخابی متفاوت از پوشش مطلوب دارند، حذف شده اند. از سوی دیگر این نظام عمدتا تابع گفتمان مسلط جذابیت جنسی بوده، بدن هایی با پوست روشن، کشیده و لاغر، صورت های زیبا، بینی های کوچک و سربالا را نمایندگی می کند که با واقعیت جامعه فاصله دارد.
بازنمایی هویت ملی در جاذبه های گردشگری تاریخی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۲
145 - 160
حوزه های تخصصی:
مسئله ی اصلی پژوهش این است که کدام مؤلفه های هویتِ ملی در این جاذبه های گردشگری بازنمایی شده اند و این بازنمایی به چه صورتی اتفاق افتاده است. روش پژوهش از نوع تحلیل نشانه شناسی و به طور خاص تحلیل اسطوره ای رولان بارت است. نمونه های مورد بررسی شامل 6 نماد و نشانه ی شهری در اصفهان است که به صورت هدفمند انتخاب شده اند. یافته های پژوهش بیانگر این است که برخی مؤلفه های هویتِ ملی در این نشانه ها بازنمایی شده و به نمایش درآمده اند. مسئله ی بنیادی که در این زمینه وجود دارد، نقش مذهب و دین وارتباط آن با ایرانی بودن است. عموما مؤلفه های دینی و ملی در نشانه ها و نمادهای مورد بررسی در کنار هم به کار رفته اند و جدایی اندکی بین آن ها وجود دارد. بیشتر آثار موردبررسی مرتبط به دوران صفویه و بعد از آن هستند و آنچه در این نشانه ها بیشتر نمایان است و بازنمایی می شود، تلاش برای بازنماییِ مؤلفه های هویتی تشیع به عنوان دین رسمی از دوران صفویه به بعد است. اما مسئله ی بنیادی تر این است که این فرم از بازنمایی، تنها به مؤلفه های مذهبی تشیع محدود نشده است و در بیشتر مواقع، شاهد تلفیقی از ایرانیت و تشیع هستیم.
تحلیل گفتمان انتقادی بازنمایی تقابل های گفتمانی فیلم «به وقت شام» با رویکرد وَن لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و سوم زمستان ۱۴۰۱شماره ۶۰
99 - 124
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، تحلیل گفتمان انتقادی بازنمایی تقابل های گفتمانی فیلم «به وقت شام» است. این فیلم با حمایت مالی سازمان هنری رسانه ای اوج ساخته شده است. حاکمیت سیاسی ایران بنا به دلایل سیاسی، نظامی و اجتماعی به مقابله با داعش در جنگ سوریه و عراق پرداخت. فیلم به وقت شام نیز سعی در بازنمایی حضور خلبانان ایرانی در سوریه و تقابل آن ها با داعش را داشته است. در این پژوهش، فیلم مورد مطالعه بر اساس روش تحلیل گفتمان انتقادی ون لیوون، تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که فیلم در حال بازنمایی بازیگران در دو قطب داعشی و غیرداعشی است؛ بدین ترتیب داعشی ها افرادی بنیادگرا، مطلق گرا، درشت اندام، تند خو و متوحش و غیرداعشی ها انسان هایی متمدن، با اندام مناسب و مطابق با هنجارهای معمول بشری بوده اند. قطب بندی گفتمانی فیلم با قطب بندی مورد نظر قدرت ایران، تطابق دارد؛ به عبارتی شاهد «سراسربینی» فوکویی دولت ایران به منظور اشاعه باورها و گفتمان موردنظر خود برای اخذ تأیید ملت، هستیم. همچنین هر دو قطب داعشی/غیرداعشی، پرتوتایپ هایی را نسبت به یکدیگر دارند؛ به عبارتی دیگر داعشی ها تمام افراد غیر از تفکر خود را دشمن دین و خداوند می خوانند و در مقابل غیرداعشی ها نیز تمام داعشی ها را افرادی غیرمنطقی و متوحش می خوانند.
تحلیل گفتمان انتقادی بازنمایی سلبریتی ها در صداوسیما: مطالعه موردی گزارش های خبری اخبار 20:30(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
102 - 124
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل گفتمان انتقادی شیوه بازنمایی سلبریتی ها در گزارش های خبری 20:30 شبکه دو صداوسیما است. صداوسیما، اصلی ترین رسانه مرتبط با حاکمیت سیاسی جمهوری اسلامی ایران برای ترویج و تثبیت ایدئولوژی است. سلبریتی ها با فعالیت هایی مانند اظهار نظرات سیاسی، فعالیت های خیرخواهانه و نمایش سبک زندگی در بسیاری از مواقع در تعارض با ایدئولوژی حاکمیت قرار می گیرند. خبر 20:30 به عنوان یکی از برنامه های خبری صداوسیما در گزارش های مختلف به این تعارض ها پرداخته و اقدامات بسیاری از سلبریتی ها را بازنمایی کرده است. این برنامه در نهان بازنمایی ها، به دنبال تعریف «سلبریتی» بوده که از برخی جهات علمی، به عنوان مسئله این تحقیق، دارای تناقض است. در این پژوهش، سه گزارش خبری 20:30 بر اساس روش تحلیل گفتمان فرکلاف در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین، تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد که گزارش های 20:30 هیچ تعریف ثابت و مشخصی از سلبریتی نداشته و بیشتر به صورت ایدئولوژیک، در زمان ها و شرایط گوناگون، تعاریف متفاوتی از آن ها ارائه داده است. این گزارش ها اغلب با بازنمایی «برساخت گرا» به دنبال تعمیق قطب بندی خود از «ما» (سلبریتی های موافق) و «دیگری» (سلبریتی های مخالف) است. بر این اساس می توان به دوخوانش کارکردگرایانه و انتقادی اشاره کرد که باید خوانش این گزارش های 20:30 را خوانش «کارکردی» دانست تا خوانش «انتقادی». از تبعات اصلی این خوانش، افزایش توجه و شهرت برخی از سلبریتی هاست که مشروعیت خود را با حمایت از نظام سیاسی حاکم کسب می کند که دارای آثار و پیامدهای منفی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی زیاد و گسترده ای است.
تحلیل گفتمان انتقادی بازنمایی رفتارهای اخلاقی ایرانیان در متون خلقیات نویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
146 - 165
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیتی که ژانر خلقیات نویسی در فرهنگ ایرانی دارد، در این پژوهش به بررسی و نقدِ بازنمایی رفتارهای اخلاقی ایرانیان در این آثار پرداخته شده است. خلقیات نویسی با هدف بررسی و فهرست برداری از خصلت های فرهنگی و اخلاقی ایرانیان، یکی از گونه های ویژه نوشتارهای فرهنگی و اجتماعی است که حیاتی طولانی و دست کم همپای پیدایش گفتار جامعه شناسی آکادمیک در ایران دارد. کتاب «از ماست که بر ماست» اثر رضا بهرام پور، نمونه مورد بررسی در پژوهش حاضر است. برای بررسی و نقد بازنمایی رفتارهای اخلاقی ایرانیان در این اثر از روش تحلیل گفتمان انتقادی بر اساس الگوی تئون ون دایک استفاده شده است. نتایج نشان داد که آثار خلقیات نویسی از بسیاری از استراتژی های ایدئولوژیک برای به تصویر کشیدن رفتارهای اخلاقی ایرانیان بهره می برند. گفتمانی که این ژانر نوشتاری در پرتو آن ایرانیان را نقد می کند، گفتمان خودانتقادی فرهنگی است. این گفتمان بیش از آن که در پی بررسی و توصیف رفتارهای فرهنگی و اخلاقی ایرانیان باشد، در حال ساخت این رفتارها است. به این صورت که با جهت دهی به رفتار ایرانیان، آن ها را به سمت رفتارهای اخلاقی ناپسند هدایت می کند؛ بر اساس بازنمایی بهرام پور در این کتاب، رفتارهای اخلاقیِ ناپسند ایرانیان، سه برابر بیشتر از رفتارهای اخلاقیِ پسندیده آن ها است. در واقع، متون خلقیات نویسی با استراتژی های مبتنی بر ایدئولوژی خودانتقادی، این امکان را در دسترس ایرانیان قرار می دهند تا اَعمال خود را نسبت به غیرایرانی ها تفسیر کنند. براین اساس، این آثار به ایرانیان می گویند که آن ها ذاتاً غیراخلاقی عمل می کنند و در مقابل، غربی ها ذاتاً مردمانی اخلاق مدار هستند.
بررسی بازنمایی مؤلفه های فرهنگی و مذهبی در شبکه «من و تو»(مطالعه موردی: سری اول برنامه ببین تی وی)
حوزه های تخصصی:
بازنمایی یکی از تکنیکهایی مؤثری است که اهمیت رسانه را بسیار تشدید کرده است و صاحبان قدرت و سلطه برای تثبیت و گسترش اهداف و نفوذ فرهنگی خود به این شیوه متوسل می گردند. فرهنگ یک مفهوم انتزاعی است که نمودهای عینی دارد و بازنمایی می تواند از طریق تاثیر انتزاعی بر ارزشها و ایدئولوژی افراد بسیاری از نمودهای فرهنگی که شامل آداب و رسوم، هنجارها و کنش ها می باشد را دستخوش تغییر در جهت اهداف مالکان رسانه نماید. هدف این پژوهش بازنمایی مؤلفه های فرهنگی و مذهبی در شبکه “من و تو” بود. روش پژوهش کیفی با رویکرد توصیفی و تحلیلی بود که برای نیل به این هدف قسمت اول برنامه ببین تی وی پخش شده در سال 97 از شبکه من و تو با روشی هدفمند مورد تحلیل نشانه شناختی قرار گرفت. از مهمترین یافته های این پ ژوهش تغییر سبک زندگی ایرانی-اسلامی به زندگی غربی از طریق تغییر باورها و ارزشهای اسلامی و با استفاده از کلیشه سازی و طبیعی سازی جزئیات مولفه های فرهنگی بود. یافته ها نشان داد که برنامه ببین تی وی با تغییر در ارزشها و هنجارهای مذهبی مخاطبان ایرانی سعی در تغییر سبک زندگی و ایجاد بی هویتی مذهبی در افراد دارد.