مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۴۱.
۳۴۲.
۳۴۳.
۳۴۴.
۳۴۵.
۳۴۶.
۳۴۷.
۳۴۸.
۳۴۹.
۳۵۰.
۳۵۱.
۳۵۲.
۳۵۳.
۳۵۴.
۳۵۵.
۳۵۶.
۳۵۷.
۳۵۸.
۳۵۹.
۳۶۰.
بازنمایی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش نحوه نمایش وقایع تاریخی دوره قاجار و پهلوی برای بازتولید ایدئولوژی دوره معاصر و ایجاد پشتوانه تاریخی برای آن را در سریال تاریخی " در چشم باد" با استفاده از راهبردهای انتقال ایدئولوژی مطالعه می کند. ترکیب نظریه برساخت معنای استوارت هال با راهبردهای انتقال ایدئولوژی تامپسون، چارچوب نظری مناسبی برای دستیابی به هدف پژوهش ارائه می دهد. با شناسایی دو مولفه اصلی بازنمایی شده در سریال یعنی نهاد مطبوعات و شخصیت های سیاسی تاریخی، از نشانه شناسی جان فیسک برای تحلیل و شناخت رمزگان به کار رفته در فیلم، و مطالعه اسنادی برای فهم تنوع روایتهای تاریخی دوران بازنمایی شده استفاده می شود. یافته ها نشان می دهند که این سریال با استفاده از حذف و گزینش و تحریف زمانی به تقویت ایدئولوژی جمهوری اسلامی در دوره معاصر پرداخته و از از سه راهبرد الف) عادی سازی یا چیزوارگی به وسیله بازنمایی برخی روایات، و چشم پوشی از روایت های دیگر برای طبیعی جلوه دادن وقایع اجتماعی و سیاسی آن دوران، ب) مشروعیت زدایی در همه مولفه ها ج) چندپارگی به وسیله مطلوبیت زدایی از برخی شخصیت های مهم سیاسی. با استفاده از این سه راهبرد، روایت های تاریخی در خدمت تقویت ایدئولوژی جمهوی اسلامی ایران بوده اند. این پژوهش نشان می دهد که بهره مندی از متون و اسناد تاریخی در تحلیل نشانه شناسی می تواند ضمن افزودن بر غنای تحلیل و درک رمزگان ایدئولوژیک، ابزار مناسبی برای شناخت راهبردهای انتقال ایدئولوژی در مطالعه فیلم باشد.
سینما، نئولیبرالیسم و طبقات فرودست: تحلیل اجتماعی فیلم «من، دنیل بلیک» اثر کن لوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلم «من، دنیل بلیک» اثر کن لوچ، فیلم ساز چپ گرای انگلیسی است که نخل طلای جشنواره کن را از آن خود کرده است. کن لوچ در این فیلم، اگرچه بوروکراسی فرسایشی نظام خدمات اجتماعی بریتانیا را به نقد می کشد اما به چیزی بیشتر از بوروکراسی اداری می پردازد؛ او با زبانی بسیار گزنده، در قالب درامی سیاسی و تأثیرگذار، نئولیبرالیسم را به چالش می کشد. در این مطالعه، با استفاده از مفاهیم نئولیبرالیسم و شهروندی، به تحلیل نشانه شناختی آخرین ساخته کن لوچ می پردازد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که فیلم «من، دنیل بلیک» اگرچه به صورتی اغراق آمیز رنج و محنت طبقه کارگر و فرودست جامعه را در برابر دولتی بی رحم به تصویر می کشد و «بازتاب» دقیقی از جامعه بریتانیا نیست و کژتابی هایی دارد اما کن لوچ در «شکل دهی» افکار عمومی که هدف اصلی او از ساخت این فیلم بوده موفق است. در این تحقیق از روش نشانه شناسی جان فیسک استفاده شده است.
تبیین سیاست های قومی جمهوری اسلامی ایران در فیلم های عامه پسند با استفاده از روش تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
33 - 68
حوزه های تخصصی:
توجه به تنوع قومی و سیاست های مدیریت اقوام از مسائل مهم در مدیریت سیاسی فضایی- جغرافیایی ایران است. از آنجایی که ضرورت این مساله بر کسی پوشیده نیست، شناخت این سیاست ها و نحوه اعمال آنها می تواند یکی از اهداف پژوهشی باشد. در این بین یکی از ابزارهای دولت برای اعمال سیاست های قومی رسانه های جمعی است. تلویزیون عامه پسندترین جلوه فرهنگ در قرن 21 است؛ و لذا تحلیل محتوای برنامه های تلویزیونی در خصوص اقوام روش مناسبی برای شناخت سیاست های قومی دولت هاست. در این مقاله تبیین سیاست های قومی جمهوری اسلامی ایران در رسانه ملی با تاکید بر فیلم های عامه پسند تلویزیونی با استفاده از روش تحلیل محتوا هدف مقاله بوده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد، بین بازنمایی فیلم های عامه پسند رسانه ملی و واقعیات قومی در جامعه تفاوت زیادی وجود دارد و سیاست تکثرگرایی در بُعد فرهنگی در فیلم های عامه پسند رسانه ملی بازنمایی شده است.
تحول بازنمایی زن قهرمان: سینمای انیمیشن دیزنی از سفیدبرفی و هفت کوتوله تا زوتوپیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازنمایی شخصیت های زن، یکی از محورهای اصلی تولید انیمیشن در کمپانی والت دیزنی است. اولین انیمیشن بلند دیزنی، سفیدبرفی و هفت کوتوله درسال 1937 و زوتوپیا در سال 2016 یعنی حدود 80 سال بعد ساخته شد. تحول کلیشه های جنسیتی و شخصیت زنان در این آثار روندی آشکار و قابل تأمل است. در این مقاله 13 نمونه از مهم ترین آثار کمپانی دیزنی در بازه ی زمانی بین 1937 تا 2016 انتخاب شده اند. در همه ی این آثار شخصیت اصلی داستان قهرمانِ زن است. این پژوهش تلاش دارد تا با اتکا بر رویکردهای بازنمایی، به تحلیل آثار هدف پرداخته، نحوه ی بازنمایی شخصیت قهرمان زن و تحولات آن را در سینمای انیمیشن دیزنی ارزیابی نماید چنانکه استراتژی های برساختیِ کلیشه سازی و اسطوره سازی، از ابزار مهم بازنمایی رسانه ای برای تعریف و تثبیت معانی هستند. در این مقاله، با استفاده از الگوی سه سطحی نشانه شناسی رولان بارت، دلالت های صریح، ضمنی و ایدئولوژیک تحلیل می شود. یافته ها حکایت از تحولات عمده در روند بازنمایی شخصیت های زنانه در این تولیدات دارند؛ شیوه ی بازنمایی قهرمانان زن از ابتدا تا اواخر قرن بیستم، تغییرات مربوط به اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یک، و نیز دگرگونی های مربوط به دهه ی اخیر. درنتیجه این تحولات را می توان تقارن و تأثیر موج های اول تا سوم جنبش فمینیزم دانست.
هنر آبستره و حذف روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
15 - 24
حوزه های تخصصی:
به نظر می رسد در راستای دورانی که زبان شناسی و ادبیات تطبیقی نبض مباحث انتقادی را در دست می گیرند، مسیر تجسم به خلقی روایت گریز متمایل می شود که در خلال آن تصویر به سکوت و خلق آبستره به نوعی زبان بصری از فرم می گراید. تصمیم هنرِ آبستره به سکوت و وارد سازی تجسم به قلمروی انحصاری بصری و دفاع از آن در برابر سخن و در همین راستا وسواس هنرمندِ مدرن برای حذف عناصر ادبی و روایی، خود معرف این گرایش در تجسم است. اما از طرف دیگر، هنرمند مدرن بیش از هر دوره ای وابسته به ایدئولوژی های مدرن و نظریات ادبی و زبان شناشانه حاکم بر زمانه است و این با نفس حذف روایت در تضاد است. در مقاله حاضر پس از بررسی روند حذف روایت و قیاس از تجسم و تغییر تناسب میان بازنمایی و روایت و همچنین تحلیل بار روایی در چند اثر منتخب، میزان موفقیت این گرایش در حذف عناصر روایی مورد بررسی قرار خواهد گرفت که بر اساس آن می توان مدعی شد که گرایش آبستره نه تنها در تلاش برای پرهیز از روایت و کمینه گرایی روایی در نهایت از خودِ اثر تهی شد، بلکه وابستگی آشکار به نظریات زمانه نیز کاملاً در تضاد با این مدعا بود.
سیاست، جنسیت، بازنمایی (تحلیل انتقادی دیدمان جنسیت در دوره ی ناصری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
39 - 48
حوزه های تخصصی:
جنسیت نه داده ای طبیعی بلکه یک پی آمد اجتماعی-فرهنگی و یک تأثیر پدیداری پیرامون جنس است. موضوعی که باید در بافت تاریخی ایران و در دوره های مختلف مورد تأمل قرار گیرد. از سوی دیگر نوع نگرش افراد و جامعه به این موضوع همیشه تحت قید و بندهای معرفتی و روان شناختی بوده است. بازنمایی جنسیت در تصاویر عکاسی می تواند شاهدی برای عینیت بخشیدن به چنین محدودیت هایی باشد. بنابراین می توان پرسید، چه رابطه ای بین بازنمایی عکاسانه ی جنسیت و هنجارهای اجتماعی و روان شناختی موجود در خودآگاه و ناخودآگاه جمعی ایرانیان وجود داشته است. به بیان دیگر، از طریق چه دیدمانی و چگونه بازنمایی جنسیت در دوره ی ناصری شکل گرفته و نقش قدرت در این بازنمایی چگونه بوده است؟ بدین منظور، نظریات میشل فوکو در کنار آراء روان شناختی زیگموند فروید و ژاک لاکان، چهارچوب مفهومی و روش شناختی متفاوتی را برای فهم دیگرگون مسئله فراهم می آورند. اهمیت نظری این نوشته به جهت پرکردن شکاف تحقیقاتی ای است که در این حیطه وجود دارد. نتایج حاکی از آن است که جنسیت در دیدمانی سیاسی مورد بازنمایی عکاسانه قرار گرفته است و روابط قدرت مردسالار، نظم جنسی خاصی را به همراه داشته است؛ روابط قدرت و نظم جنسی ای که می تواند در ساحت خیالی و نمادین جامعه مورد واکاوی قرار گیرند
بازنمایی دلدادگان شرقی در تصویرسازی های رباعیات خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنت تصویرگری رباعیات خیام در زبان فارسی برخلاف شاهنامه و خمسه نظامی برخاسته از سنت نگارگری ایرانی نیست، بلکه بیشتر باید آنرا پدیده ای خارجی دانست. پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است و گردآوری اطلاعات آن به روش کتابخانه ای و به شیوه اسنادی- تاریخی صورت گرفته است و به بررسی بیش از 20 نسخه انگلیسی مصور رباعیات خیام و چند نسخه فارسی می پردازد. پرسش اصلی این مقاله اینست که چه رابطه ای میان نقش معروف لیلی مجنون و رباعیات خیام وجود دارد؟ آیا این نقش برگرفته از سنت بازنمایی دلدادگان در نگارگری ایرانی است؟ بازنمایی دلدادگان یا عشاق یکی از مهمترین ایده های بصری شده رباعیات است، که بخشی از این ادراک نتیجه ترجمه بینازبانی و بین نشانه ای است. مقاله بر اساس نظریه بازنمایی استوارت هال، مطالعه در بافت گفتمانی اشعار و در نظر گرفتن شرایط اجتماعی و فرهنگی اروپای قرن نوزدهم به این فرضیه پاسخ می دهد که تصویرسازی دلدادگان در رباعیات و برجسته کردن عناصر اروتیک در این بازنمایی ها ادامه تفکر شرق انگارانه غربی ها از شرق هزار و یک شبی است و بازنمای ذهنیت غربیان از مفهوم عشق و دلدادگی با توجه به چارچوب های اخلاقی و عرفی آنان است که با مفهوم دلدادگی در جامعه ایرانی متفاوت است.
بازنمایی کنشگری سیاسی زنان در سریال های تاریخی دهه 90 تولید سیمای ج.ا.ا (مطالعه موردی: سریال های«تبریز در مه» و «بانوی سردار»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
232 - 199
هدف این پژوهش، تحلیل بازنمایی کنشگری سیاسی زنان در سریال های تاریخی پخش شده از سیمای جمهوری اسلامی ایران در دهه چهارم پس از انقلاب ( سال های 1400-1390) با استفاده از روش کیفی از نوع تحلیل روایت گریماس است. با توجه به هدف پژوهش با نمونه گیری هدفمند دو سریال«تبریز در مه» و «بانوی سردار» که در آنها زنان شخصیت اصلی سریال و کنشگر عرصه جامعه و سیاست بودند، انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفتند. زنان کنشگر عرصه سیاست در این سریال ها بین 20 تا 40 سال داشتند. هر دو شخصیت اصلی زن سریال ها(دختر خان و دختر ولیعهد) از طبقه بالای اجتماع هستند. در این سریال ها بین طبقه اجتماعی و کنشگری زنان رابطه مستقیم وجود دارد. کنش اجتماعی -سیاسی زنان در آنها بازتابی از ساختار سیاسی و اجتماعی حکومت داخلی، و دخالت دولت های غربی در امور داخلی ایران بوده است. این بازنمایی کنش سیاسی زنان را در مقوله های بسیاری، از جمله در گفتمان شخصیت های حاضر در سریال ها (دیالوگ ها)، در لوازم و ابزار استفاده شده توسط آنها (اسب و اسلحه)، شرکت در امور سیاسی و اجتماعی، ایجاد انسجام و همبستگی اجتماعی، مقبولیت اجتماعی، دفاع از ارزش های دینی و آرمان ها، برقراری عدالت اجتماعی و همین طور ایجاد تغییر اجتماعی در جامعه زمان خود را نمایش می دهد. با بررسی های انجام شده در این پژوهش، معلوم شد که امر بازنمایی زنان طبقات پایین جامعه که در وقایع سیاسی- اجتماعی تاریخ ایران نقش اساسی داشتند، مورد توجه قرار نگرفته است.
بررسی بازنمایی فرهنگی اختلالات روانی در سینمای ایران به روش پدام (مطالعه موردی: فیلم های هومن سیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
273 - 301
«اختلالات روانی»، به عنوان پدیده ای چندوجهی و امری فرهنگی-اجتماعی یکی از پرچالش ترین موضوعات قابل بررسی در سینما و تلویزیون است. مقاله حاضر برآن است تا از میان گفتمان های موجود در این حوزه، رویکرد فرهنگی بازنمایی شده در فیلم های کارگردان ایرانی «هومن سیدی» را استخراج نماید. روش استفاده شده جهت بازنمایی فرهنگی اختلالات روانی در این پژوهش تحلیل گفتمان با رویکرد «پدام» است. نتایج این تحلیل نشان می دهد «هومن سیدی» برای کاراکترهای دارای اختلال روانی در فیلم های خود، ویژگی های مشترکی چون رفتار نامتعارف، سبک پوشش و ظاهر متفاوت از هنجار جامعه، بی اعتمادی این افراد نسبت به دیگران و عدم توانایی برقراری تعامل سالم و همچنین نوعی تنهایی و جدا افتادگی این افراد از جامعه را به عنوان مشخصه های فرهنگی جهت بازنمایی انتخاب کرده است. موضوع "اختلال روانی" برای به تصویر کشیدن سرگشتگی ماهیتی انسان در جامعه امروز، به عنوان گفتمان اصلی فیلم ها بازنمایی شده است.
واکاویِ ایدئولوژیِ خودی سازیِ غرب و بیگانه سازیِ حکومت در داستان نویسی مدرن ایران برمبنای رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی (مطالعه موردی: سیاحت نامه ابراهیم بیگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
رمان اجتماعی انتقادی سیاحت نامه ابراهیم بیگ اثری است که نویسنده آن با استفاده از غربِ خودی سازی شده، به انتقاد از جامعه خود و نهادهای سیاسی و مذهبیِ آن پرداخته است. در این گفتمان، تقابل ایران و غرب تلاشی برای ازبین بردن شکاف میان خود و دیگری، از طریق معکوس کردن نقش آنان و عجیب و غریب نشان دادن «خود» بیش از «دیگری» است. جستار حاضر با شناسایی شیوه ها و راهبردهای گفتمانی شده بازنماییِ ایدئولوژی در داستان مزبور، می کوشد به دو سؤال بنیادین پاسخ گوید: الف) راهبردهای گفتمانی چگونه به انتقال ایدئولوژی نویسنده می پردازند؟ ب) معکوس سازیِ گفتمانی که نتیجه فرایند خودی سازیِ غرب است، در داستان به چه نحو نمود یافته است؟ هدف این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، بررسی بازنمایی غرب در رمان ابراهیم بیگ از منظر مربع ایدئولوژیک ون دایک است. دستاورد اصلی پژوهش بیانگر آن است که تصویر غرب در گفتمان مراغه ای، به عنوان یک روشنفکر تجددخواه، نماینده تصویر کلیشه ای که در روان ایرانیان از این پدیده وجود دارد، نیست. وی در گفتمان خود، با استفاده از استراتژیِ کلی قطبی سازی، بر نقاط قوت غرب به مثابه گروه خودی، تأکید کرده و نقاط ضعف حاکمان ایران به عنوان گروه غیرخودی را برجسته تر بازنمایی کرده است. نویسنده در توصیف گروه «خودی» با کاربست راهبردهایی چون قطب بندی، مقایسه، دلالت ضمنی، دراماتیزه کردن و کنایه، روحیه آزادگی، وارستگی و سخت کوشی آنان را در متن القا می کند و در بازنمایی گروه «غیر خودی»، با بهره گیری از راهبردهایی چون توصیف کنشگر، اغراق، و بازی با اعداد، ویژگی هایی همچون طمع ورزی، بیدادگری، واپس گرایی، و فریبکاری را به مخاطب نشان می دهد.
بازنمایی مفهوم «رهبری آموزشی» در مقالات منتشر شده مجلات حوزه علوم تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
221 - 240
توصیف و تفسیر چگونگی فهم پژوهشگران و کارورزان حوزه مدیریت آموزشی از مفهوم «رهبری آموزشی» در مقالات منتشر شده در مجلات علوم تربیتی، شناسایی موضوعات و رویکردهای مورد استفاده از سوی نویسندگان جهت مطالعه این مفهوم، هدف اصلی مقاله است. یافته ها نشان داد که حدود 89 درصد از مقالات موردبررسی، با رویکردهای اثبات گرایانه و روش های کمّی به انجام رسیده اند. در فراتحلیل کیفی مقالات مشخص گردید که الگوهای رهبری مختلفی مانند رهبری تحولی، توزیعی، اخلاقی، امنیت مدار، درسی، معنوی و خدمتگزار مورد مطالعه قرار گرفتند که با آنچه در مرزهای مفهومی دانش در مطالعات خارجی وجود دارد، مطابقت داشت. برخی از الگوها نیز به نظر می رسد بیش از آن که تحت تأثیر موضوعات حوزه در سطح فراملی باشند، بیشتر از فرهنگ و باورهای ارزشی جامعه اسلامی ایرانی متأثر بودند. هم چنین برخی الگوهای نوین رهبری مانند رهبری عدالت محور، فناورمحور و رهبری تعلیم و تربیت محور، با وجود محبوبیت کنونی نزد محققان خارجی، هنوز مورد توجه پژوهشگران داخلی قرار نگرفته اند. تحلیل ها نشان داد که رهبری آموزشی با دامنه ای از تغییرات در محتوا، الگوهای نوشتاری، و پارادیم های پژوهشی در چند سال اخیر روبرو شده که گویای نوعی حرکت به سمت نشاط فکری و بالندگی حوزه است. به این معنی که رهبری آموزشی از موضوعی بین المللی با پس زمینه ای در نظریات سازمانی و نویسندگان مرد تک نفره، به مبحثی تبدیل شده که در نشریات داخلی علوم تربیتی مقالاتی نسبتاً فراوان با راهبردهای متفاوت تر، چند نویسنده و با مشارکت زنان پژوهشگر مشاهده می شود. به موازات این تغییرات مثبت، کاهش مشارکت کاروزران در نوشتن مقالات احساس می شود.
بازنماییِ تصاویر ذهنی مصرف کنندگان در انتخاب برندهای ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه، نقش تصاویر ذهنی مصرف کنندگان، به عنوان راهبردی بسیار حیاتی جهت دستیابی شرکت ها به موفقیت و مزیت رقابتی به اثبات رسیده است. بر این اساس، با توجه به اهمیت بالای این موضوع بالاخص در ارتباط با کالاها و برندهای داخلی که نسبت به رقبای خارجی با استقبال کمتری در بین مصرف کنندگان مواجه بوده اند، هدف از انجام پژوهش حاضر، بازنمایی تصاویر ذهنی مصرف کنندگان در انتخاب برندهای ایرانی است. روش انجام این پژوهش، براساس رویکرد کیفی و بر مبنای روش تحقیق داده بنیاد استراوس و کوربین انجام گرفته است. جمع آوری اطلاعات، از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته صورت پذیرفته است. جامعه پژوهش حاضر، مدیران بازاریابی و اعضای هیات علمی دانشگاه ها بودند و نمونه گیری پژوهش حاضر به صورت هدفمند صورت پذیرفته است که بر این اساس، 11 مصاحبه انجام شد و مبنای اتمام مصاحبه ها، اشباع نظری بوده است. تجزیه وتحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام شده است. نتایج پژوش حاضر، منجر به شناسایی 10 مقوله اصلی و 32 مقوله فرعی شد که در قالب مدل پارادایمی شامل بازنمایی تصویر ذهنی به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (عوامل درونی و عوامل بیرونی)، شرایط زمینه ای (جنبه های فرهنگی)، شرایط مداخله گر (ارتباطات و جنبه های پنهان برند)، راهبردها (برندسازی و آمیخته محصول) و پیامدها (رفتار مصرف کننده و عملکرد شرکت بازارگرا) قرار گرفت.
بازنمایی پایگاه اجتماعی زن در سینمای عامه پسند ایران در دهه 70(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
24 - 47
سینما یکی از انواع رسانه هاست که اهمیت فراوانی دارد زیرا بر باورهای افراد تأثیرگذار است. رسانه ها ممکن است در فرآیند بازنمایی به تحریف واقعیت بپردازند. موضوع زن و تلقی هر فرهنگ و نحوه ی ارائه ی الگو از شخصیت زن در تولیدات فرهنگی، از بهترین شاخص ها در ارزیابی عملکرد یک نظام است؛ بنابراین انجام پژوهشی با هدف بازنمایی پایگاه اجتماعی زن در سینمای عامه پسند ایران در دهه ی 70 ضروری است. 3 فیلم برای تحلیل انتخاب شده اند. نمونه گیری از بین کلیه ی فیلم های عامه پسند به روش هدفمند انجام گرفته است. فیلم های انتخاب شده عبارت اند از: قرمز ، سگ کشی و شوکران. نتایج نشان می دهد در دهه ی 70 در این سه فیلم توجه ویژه ای به سمت زنان و مسائل آنان وجود دارد، اما هر یک از زنان در برابر مردانی قرار می گیرند که اندوخته ی ذهنی شان برخاسته از هژمونی مردسالارانه است که به باور گرامشی رضایتی خودانگیخته و جایگزینی برای قدرت اجتماعی مردان است. واکنش زنان در برابر سلطه ی مردان، فریاد عاملیت است؛ اما طغیان مردسالاری در برابر آنان قرار دارد، زیرا روابطی که زنان در جامعه تجربه می کنند تحت تأثیر ایدئولوژی است که آلتوسر آن را بدفهمی می داند. زنان ساختار جنسیتی مبتنی بر زنان/مردان را می شکنند تا سنتی نباشند اما مدرن هم نیستند. برخلاف شهرت سینمای دهه ی 70 به سینمای زن، وقوع سرکوبی از جنس سخت افزاری و سرد توسط ساختار ایدئولوژیک، ویژگی سینمای این دهه است.
بازنمایی سیمای زن در گفتمان مبارزه علیه سوژگی زن (مطالعه موردی: شبکه اجتماعی اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
118 - 141
یکی از غنی ترین حوزه های بحث اشکال بازنمایی رسانه ها به هویت های جنسیتی مربوط می شود. در این بین اینترنت و فضای وب یکی از مؤلفه های اصلی شکل گیری و بازنمایی هویت زنان در جوامع جدید است. هدف پژوهش حاضر بازنمایی سیمای زن در گفتمان مبارزه علیه سوژگی زن در شبکه اجتماعی اینستاگرام است. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی است. جامعه مورد مطالعه صفحات مرتبط با گفتمان مبارزه علیه سوژگی زن در شبکه اجتماعی اینستاگرام کاربران ایرانی است که با ملاحظات نظری و تحلیل محتوای کیفی انتخاب شدند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 6 صفحه که ماهیت پیام آن ها با یکدیگر متفاوت بود، به عنوان نمونه های تحقیق انتخاب شدند. نتایج نشان داد مقوله های نهایی به دست آمده شامل هویت یابی بازاندیشانه، بازسازی متون اجتماعی مخدوش، برابر خواهی، جهان شمولی خواسته های زنان، رهایی سوژه های مورد انقیاد، نقد حاشیه ای شدن زن، رسانه به مثابه امتداد زبان مبارزه، مقاومت نمادین بود که منطبق با گفتمان مبارزه علیه سوژگی زنان می باشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت شبکه اجتماعی اینستاگرام به مثابه حوزه عمومی، شرایطی را برای بازنمایی و بازسازی متفاوت از زنان فراهم نموده و زمینه مبارزه زنان علیه سوژگی و شیءوارگی در گفتمان مردسالار را مهیا ساخته و به ابزار رهایی زنان تبدیل گشته اند.
اشکال بازنمایی زن در نقاشی دوران حامدکرزی در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال یازدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۹
23 - 32
بازنمود تصویر زن در نقاشی افغانستان، به دلیل تغییر و تحولات اساسی و مداومی که در نوع حاکمیت های سیاسی و تنوع نگاه به مسائل زنان هم چنین غلبه مردسالاری و محدودیت هایی که در زمینه حرمت تصویر زن در حاکمیت های دینی وجود دارد، موضوعی در خور توجه است. هم چنین با توجه به اشکال حضور گسترده زنان در عرصه نقاشی، هم به عنوان نقاش و هم به عنوان موضوع نقاشی، پس از روی کار آمدن کرزی، بررسی و تحلیل بازنمود تصویری از زن در نقاشی، ضرورت بیشتری می یابد. هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل بازنمود های تصویری زنان، در آثار نقاشی در دوره زمامداری حامد کرزی در افغانستان است. سؤال این است که تصویر زن در نقاشی، در این دوران به چه صورت هایی بازنمایی شده است؟ این مقاله، از نوع کیفی و با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و آرشیوهای موجود، به انجام رسیده است. نوع نمونه گیری، غیر تصادفی به روش هدفمند از میان آثار خلق شده در این دوران به انجام رسیده است. یافته ها نشان می دهد بازنمایی تصویر زن را می توان به شکل های پرتره و سلف پرتره، بازنمایی بدن زن، بازنمایی زنان در زندگی روزمره، بازنمایی تصویر زن به عنوان نشانه های صلح، ایستادگی و مام وطن، بازنمایی مسائل زنان در افغانستان و بازنمایی تصویر زن در تلفیق نقاشی سنتی و مدرن مشاهده کرد. قالب های سبکی انتخاب شده توسط نقاشان در بازنمایی زنان در نقاشی، رئالیسم، سمبولیسم و اکسپرسیونیسم است و مضامین مشترک قبل و بعد از دوره کرزی، به نحو متفاوتی انجام شده است. چنان که آثار دوران کرزی در بازنمایی زن، اکثرا انتقادی، اعتراضی و نشانگر عمق رنج و ظلم به زنان است. آن چه که در بازنمایی زن در نقاشی معاصر این کشور مورد توجه است، تکریم و ستایش از مقام زنان است.
نحوه بازنمایی زنان طبقه فرودست در سینمای دهه نود ایران (مطالعه موردی: فیلم سینمایی لاک قرمز)
بازنمایی مسایل و مشکلات جامعه انسانی از مهم ترین رسالت های سینما است. یکی از مهم ترین موضوعاتی که سینماگران کشور در دهه اخیر بدان پرداخته اند، موضوع زنان طبقه فرودست و مشکلات آن ها بوده است. مقاله حاضر با هدف بررسی چگونگی بازنمایی مسایل و مشکلات زنان طبقه فرودست در سینمای کشور، انجام شده است. این پژوهش از نظریه فمینیستی و بازنمایی بهره می برد که بررسی آن ها برای توضیح ارتباط مطالعات حوزه زنان و کارکرد سینما مهم است. در این مقاله، با استفاده از روش نشانه شناسی و الگوی تحلیلی جان فیسک و نمونه گیری هدفمند، به بررسی فیلم لاک قرمز پرداخته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در سطح واقعیت فیلم با بررسی رمزگان اجتماعی، به معرفی زنان قشر فرودست جامعه پرداخته است، در سطح بازنمایی با استفاده از رمزگان فنی با استفاده از ابزار تکنولوژیک مشکلات این طبقه سعی در انتقال حس و ایجاد همزاد پنداری مخاطب با شخصیت ها داشته است و در سطح ایدئولوژیک فیلم به مسایلی چون مردسالاری، منع اشتغال زنان، ازدواج اجباری، مسئولیت پذیری و تعهد و ایستادگی در برابر مشکلات که مربوط به زنان این طبقه است، پرداخته است.
بازنمایی مرگ در سینمایی دهه ی شصت و نود هجری در ایران، با تکیه بر نظریه نوربرت الیاس
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
25 - 36
پژوهش به روش توصیفی تحلیلی با هدف بررسی تطبیقی بازنمایی مرگ در فاصله ی زمانی سه دهه (دهه ی شصت تا نود) در سینمای ایران و تغییرات محتوایی و بصری آن، و نیز ماهیت انتولوژیک مرگ در سینمای ایران می باشد. مبانی نظری تحقیق متکی بر نظریه ی نوربرت الیاس در باره ی مرگ و تفاوت های آن در دو جامعه ی سنتی و مدرن می باشد. الیاس معتقد است در جوامع سنتی مرگ امری رویت-پذیر بود، اما در جوامع مدرن مرگ پنهان می شود. جامعه ی آماری پژوهش 127 فیلم از دو دهه ی شصت و نود می باشد (تمامی فیلم هایی که مرگ در آن ها اتفاق افتاده است) 43 فیلم مربوط به دهه ی شصت و 84 فیلم مربوط به دهه ی نود می باشد. جامعه ی نمونه به نسبت فیلم های ساخته شده در این دو دهه، 6 فیلم از دهه ی شصت و 12 فیلم از دهه ی نود به صورت تصادفی ساده انتخاب گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که فیلم های دهه ی شصت رویکرد سنتی و پیشامدرن در بازنمایی مرگ اتخاذ کرده اند. رویت پذیربودن مرگ، حضور خانواده در لحظه ی احتضار، آرامش و عدم ترس در وقت جان دادن و پذیرش مرگ، رویکرد غالب در بازنمایی مرگ در این دهه بوده است. نتایج مربوط به دهه ی نود نشان می دهد که بازنمایی مرگ در فیلم ها مبتنی و منطبق با مرگ مدرن است؛ عدم نمایش جسد، ناخوشانیدی و ترس از مرگ، اضطراب ناشی از مرگ، عدم پذیرش و تلاش برای زنده ماندن مهمترین نشانه هایی بارنمایی مرگ در این دهه هستند. بر اساس پژوهش، تغییرات به وجود آمده ناشی از تغییرات اجتماعی و تغییرات فرمی و محتوایی در سینما می باشد.
بررسی اخبار تحولات سوریه در بخش خبری ساعت 21سیما
منبع:
پژوهش و مطالعات علوم اسلامی سال چهارم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۳۵
94 - 116
در این پژوهش به بررسی اخبار تحولات سوریه در بخش خبری ساعت 21 شبکه اول سیما پرداخته شده است و از تاریخ 1394.12.19تا 1395.10.18 اخبار مرتبط با بحران سوریه مورد ارزیابی قرار گرفته و از طریق مقولات تعیین شده هر خبر کد بندی شد و بوسیله نرم افزار spss تحلیل شد. مطالب استخراج شده جوابی در راستای سوال اصلی پژوهش که: «تحولات سوریه در بخش خبری ساعت 21 سیما در بازه زمانی تعیین شده چگونه بیان و کدام موضوعات برجسته سازی شده است؟» را مد نظر داشته و در ادامه به جواب سوالات فرعی متاثر از سوال اصلی برسد که:«1. اخبار تحولات سوریه در بخش خبری ساعت 21 چگونه بازنمایی شده است؟ 2. بیش ترین سبک خبری در انتقال اخبار سوریه در خبر ساعت 21 کدام بوده است؟ 3. کدام ارزش های خبری بیشتر در بیان اخبار سوریه در بخش خبری ساعت 21 استفاده شده است؟» و در پاسخ بیان شده در «ارزش های خبری برجسته سازی شده در اخبار سوریه» 130خبر و(41.8درصد) متعلق به ترکیب تازگی و برخورد بوده است، در ادامه ترکیب دربرگیری و شهرت نیز با 50خبر و (16.1درصد)، شهرت با (10.9درصد) و ارزش خبری برخورد با (10.6درصد) در رده های بعدی بیش ترین تعداد ارزش خبری قرار داشتند و پنجمین ارزش خبری موردتوجه قرارگرفته در اخبار سوریه با 27خبر و (8.7درصد) و پس ازآن ارزش خبری مجاورت معنوی و جغرافیایی با (7.1درصد) قرار دارد و کمترین ارزش خبری نیز با 15خبر و (4.7درصد) متعلق به استثنا و شگفتی بوده است. «بیش ترین سبک خبری در انتقال اخبار سوریه» نیز سبک تاریخی همراه با لید با 138خبر و (43.7درصد) بالاترین سهم و خبرنویسی پیشرفته با 66خبر و (29.9درصد) در رده دوم و خبرنویسی تشریحی توصیفی با 57خبر و( 18.0درصد) در رده سوم و هرم وارونه نیز با اختلاف یک خبر کمتر از سبک تشریحی- توصیفی و با کسب (17.1درصد) از مجموع اخبار سوریه موردتوجه بوده است و سبک بازگشت به عقب، تنها با یک خبر و (0.3درصد) پایین ترین بوده است.
بازنمایی جریان فکری و روند سیاسی حاکم برتوئیپلماسی مقاومت اسلامی (با تأکید بر شهادت سردار سلیمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال نوزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
257 - 286
توئیپلماسی بیانگر استفاده از ظرفیت شبکه های اجتماعی نوین توییتر در پیشبرد اهداف دیپلماسی عمومی یا رسمی می باشد. بازنمایی واقعیت در بستر توئیپلماسی با روش ها و اهداف مختلفی انجام می گیرد. نوشتار حاضر با کاربست روش کیفی از نوع نتنوگرافی درصدد واکاوی چگونگی بازنمایی مقاومت اسلامی در بازه زمانی مهر 1398 تا آبان 1399، با تأکید بر شهادت سردار سلیمانی در بستر شبکه اجتماعی توییتر است. یافته های پژوهش بر سه لایه بازنمایی تأکید دارد: الف. بازنمایی در لایه کاربران فارسی توییتر حکایت از همذات پنداری با ارزش ها و هنجارهای گفتمان مقاومت و آرمان های شهید سلیمانی دارد. ب. بازنمایی در لایه کاربران عربی توییتر حکایتی بینابین از موافقان و مخالفان گفتمان مقاومت دارد. ج. بازنمایی در لایه کاربران انگلیسی توییتر عمدتاً با هدف وارونه سازی واقعیت و حقیقت گفتمان مقاومت اسلامی انجام گرفته است. درنتیجه، لازمه تحقق اهداف مقاومت اسلامی، توفیق گفتمانی در فضای مجازی همچون برتری در عرصه میدانی است.
نقش زبان، صدا و کلیشه در بازنمایی هویت سیاسی (یک خوانش برساخت گرایانه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
هدف مقال حاضر ارائه مدلی مفهومی از فرایند برساخت هویت سیاسی از مجرای زبان و صدا، بر مبنای رویکرد پژوهشی برساخت گرایی اجتماعی است. به باور برساخت گرایان اجتماعی، هیچ واقعیتی، امکان و توان حضور مستقل از بازنمایی های زبانی را ندارد. از این رو زبان، نه تنها ابزار ما برای درک واقعیت و فهم معنا، که مجرایی برای برساخت، معنادهی و هویت بخشی به آن است. در این رویکرد، هویت، خصوصا هویت سیاسی به عنوان واقعیتی نهادی، مفهومی کاملا برساخته و دلالتی معنایی زبانی تلقی می شود که جز در بستر بازنمایی های زبانی، امکان وجود ندارد. از دید نویسنده این متن، با درک فرایندهای بازنمایی و چگونگی برساخت کلیشه ها و صداهای غالب و مغلوب در هر نظم گفتمانی سیاسی، می توان نحوه برساخت هویت سیاسی از مجرای زبان را درک کرد، چرا که هویت سیاسی فردی و اجتماعی، خود را در صداهای سیاسی اجتماعی برساخت شده و کلیشه های سیاسی (که برساخته هایی گفتمانی ایدئولوژیک هستند)، بازنمایی می کند.