مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
استوارت هال
حوزه های تخصصی:
مطالعات فرهنگی زمینهای نسبتا جدید در علوم انسانی است که از دهه ۱۹۸۰ میلادی، بالاخص در امریکا شکل مدون یافت و از پیشگامان ان ، استوارت هال است که این نظریه را به صورتی نظام مند در اثاری همچون: بازنمایی: بازنمایی فرهنگی ، و عمل رمزگذاری/ رمزگشایی در محور مطالعات فرهنگی معاصر، به تفصیل مورد بررسی قرار داده است . از دیدگاه هال، زبان، بازنمایی فرهنگ است و از ان جدا نیست. فرایند رمزگذاری و نیز رمزگشایی در دل فرهنگ و از مسیر ان شکل میگیرد و از انجا که فرهنگ مدام در حرکت و تغییر است، دلالت و فرایند شکل گیری معنا نیز ثابت نیست و پیوسته دگرگون میشود. بنابراین، معنایکه و تثبیت شده نیست و همزمان با حرکت فرهنگ، از نو برساخته می شود. این مقاله بر ان است نشان دهد که با توجه به نظریه مطالعات فرهنگی چگونه فرهنگ و ابزار ان، بازنمایی-زبان- در عین حال که معنا را با توجه به هنجارهای فرهنگ و گفتمان مسلط تثبیت میکنند، همواره راه را بر ساختارشکنی از خود و ظهور خوانش های نو باز می گذارند. بنابراین، علیرغم فرهنگ و گفتمان مسلط ، همواره میتوان معناهای جدید خلق کرد که شاید بتوانند رخدادهایی شوند که جریان فرهنگ و هنر را به مسیرهای تازه ای ببرند.
عدم تغییر در هالیوود، زمانی که همه چیز در تغییر است از نظر استوارت هال
حوزه های تخصصی:
مطالعه استوارت هال در مورد فرهنگ، نمایش، ایدئولوژی و برتری، هالیوود را به عنوان یک موسسه فرهنگی قلمداد مینماید که اطلاعات مربوط به ارزشها و هنجارهای جامعه آمریکا را درونسازی و سپس برونسازی مینماید. مباحثات کنونی در مورد تنوع و تفاوت در هالیوود گویای تعارضهای اجتماعی وسیعتر هستند. در مطالعه تجربی حاضر در بین سالهای 2015-2014 ، اخبار مربوط به هالیوود با محوریت موضوع زیر مورد بررسی قرار گرفتند: فقدان تنوع در محصولات سینمایی/تلویزیونی و در عین حال گرایش روز افزون تلویزیون به سمت تنوع )عدم حضور اقلیتهای قومی و نژادی در برنامههای سینمایی و تلویزیونی و در عین حال گرایش روز افزون به نمایش این افراد در صفحه نمایش(. به این ترتیب سه چارچوب استدلالی زیر مشخص شدند: استثناگرایی هالیوود، ضرورت اقتصادی و نژاد پرستی و جنسیت گرایی نهادی. در نهایت با استناد به سریال East los High ساخته Hulu تحول دیجیتالی در تلویزیون و مدلهای نوآورانه در تولید و عرضه مورد بررسی قرار گرفت.
مطالعه پیمایشی درباره اعتبار رسانه های خبری در میان شهروندان تهرانی در جریان تحولات اجتماعی قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ششم تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۹
11 - 28
حوزه های تخصصی:
این مقاله اعتماد و اعتبار رسانه ای به رسانه های داخلی و خارجی در میان شهروندان تهرانی را مورد مطالعه قرار می دهد و تأثیرات تحولات اجتماعی بر این مقوله را مورد پیمایش قرار می دهد. در این مقاله با استفاده از تقسیم بندی نظری استوارت هال و نظریه اعتبار منبع اندرسون، نویسندگان به این نتیجه می رسند که جایگاه تقابل جو نسبت به رسانه های داخلی در میان شهروندان تهرانی تقویت شده است و از انباشت عمومی در جایگاه مسلط و هژمونیک به میزان قابل توجهی کاسته شده است. از دیگر سو، این مقاله مطرح می کند که با کاسته شدن از اعتبار منبع رسانه ای مورد مطالعه، ارزش اطلاعات آن نیز به همان نسبت زیر سئوال قرار گرفته است. از دیگر نتایج این پژوهش، فزونی گرفتن گرایش شهروندان به شبکه های ماهواره ای و عدم اقبال آنان به رادیوهای فرامرزی در طی ۵ سال گذشته بوده است که این امر در نتیجه انگاره پیشینی منفی نسبت به رادیوهای بیگانه و جذابیت دیداری شبکه های ماهواره ای تحلیل شده است. بیش از ۹۰درصد افراد واقعی بودن و صحت خبر را عامل انتخابی خود در پیگیری اخبار می دانند. همچنین 8/68 درصد افرادی که تغییر نگرش آنان خیلی زیاد بوده است، دارای ماهواره هستند. نویسندگان این نگرانی را مطرح می کنند که می بایست در جهت پیشبرد منافع ملی، از ریزش مخاطبان رسانه های داخلی راستای گسترش وحدت ملی جلوگیری نمود
مطالعه تاریخ مند و دیالکتیکی سیر پیدایش مطالعات فرهنگی: مطالعات فرهنگی به مثابه سنتزی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات فرهنگی رویکردی نظری نوین در علوم انسانی در خلأ متولد نشده است. این رویکرد همانند هر رویکرد نظری در واقع با بحرانی کردن رویکردهای پیشین خود تلقی های نوینی را صورت بندی نمود. فرهنگ گرایی بریتانیایی نخستین گام های شکل گیری مطالعات فرهنگی بود. فرهنگ گرایی با بحرانی کردن رویکرد نخبه گرا حیات جدید خود را صورت بندی کرد. پس از تقابل فره نگ گرایی و نخبه گرایی این استوارت هال بود که تواسنت با باز تعریف کردن مسائل محوری مطالعات فرهنگی حیاتی منسجم به این رویکرد ببخشد.از آنجا که دغدغه اصلی فرهنگ گرایی نقد از نخبه گرایی بود لذا در صورت بندی ایجابی دارای فقدان است و این فقدان رویکردی نوین، به مثابه سنتز را ایجاب می کند - که همان تلقی ها و صورت بندی های استوارت هال از مطالعات فرهنگی ست. استوارت هال با ایجاد دم و دستگاه نظری منسجم همچون چرخه ی فرهنگ شیوه ی جامعی را برای مطالعه ی لایه های مختلف فرهنگ و رابطه ی فرهنگ و قدرت ارائه داد. همچنین وی با تلفیق رویکردهای فرانسوی در پرداخت به فرهنگ و رویکرد بیرمنگامی گامی بس بلند برای توسعه و گسترش مطالعات فرهنگی بر داشت. به همین دلایل این مقاله در راستای شرح به دست آمدن این جایگاه رفیع توسط استوارت هال مسیر خود را می یابد. این مقاله برای ارائه ی درکی تاریخ مند از سیر پیدایش مطالعات فرهنگی از قرائت مارکس از دیالکتیک هگلی یعنی سه گانه ی تز آنتی تز و سنتز استفاده می کند. این مقاله رویکرد نخبه گرا را تز، رویکرد فرهنگ گرا را آنتی تز و رویکرد مطالعات فرهنگی مد نظر استوارت هال را سنتز قرار می دهد و تقابل های آن ها را بررسی می نمایاند
مطالعه تطبیقی خوانش عکس های برتر خبری معاصر با استفاده از نظریه استوارت هال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
34 - 47
حوزه های تخصصی:
گسترش تکنولوژی، علاوه بر تسهیل ثبت وقایع، امکان اشتراک گذاری را فراهم و تعامل پیرامون آنها را نیز بیشتر و شدیدتر کرده است. شرایطی که می تواند منجر به آغاز جنبش های بزرگ اجتماعی، آگاهی عمومی و تحولاتی شگرف شود؛ ازاین رو، شناخت و بررسی خوانش های مختلف از یک عکس می تواند عکاسان، رسانه ها و تولیدکنندگان محتوا را در انتقال هرچه بهتر پیام مدنظر و محدودکردن سایر خوانش ها یاری دهد. در این پژوهش، اصلی ترین و اساسی ترین پرسش پیرامون چگونگی، تنوع و عوامل تأثیرگذار بر خوانش مخاطب از عکس های خبری است. در راستای این مهم ابتدا باید دانست که آیا یک عکس خبری، عکسی هنرمندانه است و این عکس ها تا چه اندازه می توانند روی مخاطب تأثیر بگذارند و شروع کننده جنبش های اجتماعی باشند، آیا این تصاویر می توانند خوانشی متفاوت با پیام مدنظر عکاس و رسانه منتشرکننده آن داشته باشند؟ ازاین رو، این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی و با بررسی پنج عکس منتخب از میان بحث برانگیزترین عکس های خبری یک دهه اخیر (۲۰۱9 - ۲۰۱0)، خوانش مخاطبان را با بهره گیری از نظریه دریافت استوارت هال، تحلیل کرده است. همچنین به جهت تحلیل محتوایی، نشانه شناختی و ترکیب بندی نیز از نظریات پیرس استفاده شده است تا عوامل مؤثر در تنوع و تکثر خوانش ها بررسی شود. نتایج به دست آمده از پژوهش شامل واکاوی اهمیت و تأثیر ترکیب بندی و مهارت عکاس در انتخاب عمق میدان و نقطه فوکوس، انتخاب برش مناسب در ویرایش تصاویر و عواملی مانند لحظه مناسب ثبت تصویر در جهت دهی به خوانش مخاطبان است.
مطالعه نحوه بازنمایی اقلیت های دینی در سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی براساس آرای استوارت هال
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
49 - 58
حوزه های تخصصی:
سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی، به لحاظ دینی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با تحولات زیادی روبه رو شد و بخش مهمی از آن تحت نظارت دولت براساس اهداف فرهنگی جدید پس از انقلاب به حیات خود ادامه داد. یکی از موضوعات مطروحه در سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی، توجه به موضوع اقلیت ها، ازجمله اقلیت های دینی بوده و هست. پژوهش حاضر سعی دارد، به مطالعه نحوه ی بازنمایی اقلیت های دینی در سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی براساس آرای استوارت هال بپردازد. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل شخصیت های اقلیت، که در نقش های اصلی یا فرعی در فیلم ها ظاهر شده اند، علاوه بر استراتژی های استوارت هال در بحث بازنمایی، از سطوح رمزگان جان فیسک نیز استفاده شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد، غالب ترین رمزگان استفاده شده در بازنمایی شخصیت های اقلیت، آیین های دینی، مذهبی و ایدئولوژی اعتقادی اقلیت ها، رمزگان فنی دیالوگ بوده است. ایدئولوژی "خود" و "دیگری" یا "ما" و "آنها" در اکثر فیلم ها تکرار می شود. شخصیت های اقلیت نسبت به شخصیت های مسلمان معمولاً آسیب پذیر هستند. در این فیلم ها به طور کلی، به نوع زندگی اقلیت ها، فعالیت های اجتماعی و دینی آنها کمتر اشاره شده است و در نهایت، به نظر می رسد در سال های بعد از انقلاب اسلامی، استفاده از رمزگان های کلیشه ای برای بازنمایی شخصیت های اقلیت در فیلم ها، تکرار شده اند و بداعت و خلاقیتی در بازنمایی ها دیده نمی شود.
تحول بازنمایی زن قهرمان: سینمای انیمیشن دیزنی از سفیدبرفی و هفت کوتوله تا زوتوپیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازنمایی شخصیت های زن، یکی از محورهای اصلی تولید انیمیشن در کمپانی والت دیزنی است. اولین انیمیشن بلند دیزنی، سفیدبرفی و هفت کوتوله درسال 1937 و زوتوپیا در سال 2016 یعنی حدود 80 سال بعد ساخته شد. تحول کلیشه های جنسیتی و شخصیت زنان در این آثار روندی آشکار و قابل تأمل است. در این مقاله 13 نمونه از مهم ترین آثار کمپانی دیزنی در بازه ی زمانی بین 1937 تا 2016 انتخاب شده اند. در همه ی این آثار شخصیت اصلی داستان قهرمانِ زن است. این پژوهش تلاش دارد تا با اتکا بر رویکردهای بازنمایی، به تحلیل آثار هدف پرداخته، نحوه ی بازنمایی شخصیت قهرمان زن و تحولات آن را در سینمای انیمیشن دیزنی ارزیابی نماید چنانکه استراتژی های برساختیِ کلیشه سازی و اسطوره سازی، از ابزار مهم بازنمایی رسانه ای برای تعریف و تثبیت معانی هستند. در این مقاله، با استفاده از الگوی سه سطحی نشانه شناسی رولان بارت، دلالت های صریح، ضمنی و ایدئولوژیک تحلیل می شود. یافته ها حکایت از تحولات عمده در روند بازنمایی شخصیت های زنانه در این تولیدات دارند؛ شیوه ی بازنمایی قهرمانان زن از ابتدا تا اواخر قرن بیستم، تغییرات مربوط به اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یک، و نیز دگرگونی های مربوط به دهه ی اخیر. درنتیجه این تحولات را می توان تقارن و تأثیر موج های اول تا سوم جنبش فمینیزم دانست.
«ایران» و «ایرانی» در فرهنگ و شعر صفوی
حوزه های تخصصی:
شعرا و نویسندگان دوره صفوی، چه آنها که ارتباطی با دربار دارند و چه افرادی که خارج از نظام درباری به نوشتن و خواندن مشغول اند، با ادراک جدیدی از هویت ایرانی بدان پرداخته اند. نشانگرهایی که آنها در نوشتار خود دارند، به صورت مستقیم و غیرمستقیم به مفاهیم ایران و ایرانی اشاره دارند و در این موضوع باورهای خود را تبیین می کنند. در این پژوهش به متون منظوم بیش از ده تن از شاعران این دوره دقت شد و تمامی قسمت های مربوط به مفاهیم هویت ایران و ایرانی استخراج و با روش تحلیل محتوای کیفی مطالعه شد. مؤلفه هایی که نشان از هویت ایرانی دارد، لزوماً لفظ مستقیم «ایران» نیست، بلکه نشانگرهای دیگری از باورها و سنت ها و تقابل ها با غیرایرانی ها این هویت را تعیین می کند. نظریه بازنمایی استوارت هال در نوع خوانش و تفسیر نشانه های فرهنگی و استدلال و نتیجه گیری کمک شایانی می کند. به ویژه کلیشه سازی در ابلاغ این نظر تأثیر دارد. بااین حال گاهی برخی نکات تنها از متون این پیکره پژوهشی ناشی می شود که با استقراء آنها و توجه به تاریخ اجتماعیات ایران قابل بررسی است. در نتیجه مطالعات می توان پربسامدترین مفاهیم مربوط را «افتخار و مباهات به ایران باستان»، «ایران و ایرانی بودن در قیاس با نژاد و هویت و قدرت سایر کشورها»، «غم و ویرانی ایران» و «قدرت ایران و ایرانی» دانست. علاوه بر ذکر صریح نام ایران، مؤلفه هایی اعم از باورهای شیعی، اعتنای جدی و معنادار به قدرت های باستانی ایرانیان در حکومت و در سنت گرایی نشان از تجدید هویت ایرانی دارد.