مطالب مرتبط با کلیدواژه

شخصیت مفهومی


۱.

نمایش احساسات، بازداری از نمایش احساسات

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ذهنیت سیاست فرهنگی عاملیت پیشامتنیت بازپردازی هنر سیاسی نهانی ماندن به نمایش درآمدن شخصیت مفهومی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱۷ تعداد دانلود : ۱۲۹۹
"موضوع مطالعه در نمایشگاه ساموئل بکت، خود را می‏نمایاند. در این نمایشگاه‏، اثر بکت به نام ”فیلم“ نمایش داده می‏شود. ”ویدئو“ و ”محاکمه“ در کنار ”فیلم“، زنجیره روایی این مقاله را شکل می‏دهند. ویژگی مشترک این ژانرها، ابهام در کیستی ابژه و چیستی ذهنیت است: موارد تاثیر گذار بر خودآگاهی به عاملیت سیاسی و احساس مسئولیت سیاسی. بکت در فیلم خود به دیدگاه تصاویر سه گانه دلوز نزدیک می‏شود؛ دلوز معتقد است که سه نوع تصویر مختلف به نام‏های تصویر درکی، تصویر احساسی (عاطفی) و تصویر عمل‏، در سینما وجود دارد که تماشاگر و کاراکتر با هم در تمام این تصاویر حضور دارند. تصویر احساسی‏، ابزار مفیدی برای توجیه فیلم ”ویدئو“ ساخته استان داگلاس است‏. این فیلم نوعی بازسازی فیلم ”محاکمه” اورسن ولز است که براساس اثری از فرانسیس کافکا، ساخته شده است. عناصر بسیاری ""ویدئو"" را به ""فیلم"" مربوط می‌کند، اثر داگلاس سلسله ارتباطاتی با اثر بکت بر قرار می کند و در نتیجه، قرار گرفتن این عناصر مشابه میان این دو فیلم، نوعی ""تاریخ غیر متعارف"" از دو فیلم، در دو زمان متفاوت را ارائه می‏کند. از سوی دیگر، ولز که با رسانه بصری کار می‏کند‏، قهرمان کافکا را بازسازی می‏کند و آن را تجسم می‏بخشد. در حالی که بکت از شخصیتش، شخصیت زدایی می‏کند، حمایت داگلاس از فیلم ولز، نشانگر علاقه او به کشف رابطه میان تجسم و شخصیت است. در عین حال، این هنرمندان، شکی سیاسی از هنر را ایجاد می‏کنند. این فیلم‏ها نمونه‏هایی از هنر سیاسی‏اند که نشان می‏دهد، چگونه یک هنر سیاسی می تواند به تله‏هایی که انتقاد از ایدئولوژی را می‏کشند، وابسته نباشد. هنر تاثیرگذار سیاسی، عاملیت را به بیننده وام می‏دهد. فیلم‏های مورد مطالعه در این مقاله‏، تقریبا صامت و بی‏واژه‏‏اند. البته گفتگوهای زیادی در فیلم رد و بدل می‏شوند. درواقع، با نمایش بصری واژه‏ها، نقش زبان تغییر می‏کند. زبان بصری فیلم به مثابه چیزی بیش از ابزاری صرف برای تک خطی بودن و انسجام روایت، کانون توجه و اعتبار قرار می‌گیرد. این مقاله می‏کوشد تا عاملیت، درک ایدئولوژیک و تعهد در فیلمساز و تماشاگر رسانه فیلم را بازپردازی کند. "
۲.

تحلیل مولفه های «شخصیت مفهومی» در شمسِ مولانا و زرتشتِ نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شخصیت مفهومی مولوی ژیل دولوز شمس زرتشت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶ تعداد دانلود : ۷۹
نقش شارحان و مفسرین در تفهیم، ساختارمندی، تاویل، دسته بندی و در نهایت، پویایی و کاربردی نمودن داده-های فکری فلاسفه، جایگاهی ثانوی و گاهی همطراز با خود اندیشمندان را داراست؛ در این میان، ژیل دولوز، فیلسوف و متفکر فرانسوی با بازخوانی و تحلیل نظام اندیشگانی نیچه ودیگران، موفق به خلق و زایش نظریه های نوینی در حوزه ی تفکر شده است. او نظریه ی شخصیت مفهومی را از تطبیق نظام روایی افلاطون، دکارت، نیچه و چند نویسنده ی دیگر ابداع کرد و معتقد بود که شخصیتی چون زرتشت، بواسطه ی برخورداری از مولفه ها و مشخصه هایی، شخصیت مفهومی برساخته ی نیچه است. از سویی، می توان در تحلیل داده ها و مشخصه هایی که دولوز در تبیین شخصیت مفهومی بیان می دارد، شمسِ مولانا را نیز دارای این ظرفیت و قابلیت دانست و در نگاهی تطبیقی، این دو را در یک خویشاوندی مشترک تحلیل کرد. لذا این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی، و با بهره گیری از بن مایه ی نظری دولوز، به تحلیل این دو شخصیت در چهارچوب نظریه ی شخصیت مفهومی پرداخته است و در نهایت به این نتیجه خواهد رسید که هم شمسِ مولانا و هم زرتشتِ نیچه از یک آبشخور فکری و در چهاچوب شخصیت مفهومی خلق شده اند و هر دو برخاسته از اصل بدلیت، نقاب و امر فراتاریخی بوده و دارای مشخصه های تاثری، نسبتی و پویایی در این ساخت فلسفی و روایی هستند.