مطالب مرتبط با کلیدواژه

باسکار


۱.

از رئالیسم علمی لاتور تا رئالیسم انتقادی باسکار(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ساختار شبکه عاملیت رئالیسم انتقادی لاتور باسکار برساخت رئالیسم

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه علم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۲۱۹۴ تعداد دانلود : ۱۲۱۸
رئالیسم از مفاهیم مناقشه برانگیزی است که همواره از دغدغه های صاحبنظران حوزه مطالعه فیلسوفان علم و همینطور جامعه شناسان معرفت علمی می باشد. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی مفهوم رئالیسم انتقادی باسکار و واقع گرایی لاتور از دو رویکرد متفاوت است. باسکار معتقد است که بیشتر «آنچه که هست» وجود دارد تا «آنچه که شناخته می شود»، بیشتر نیرو وجود دارد تا کاربرد و استعمال نیرو. در مقابل، لاتور با روی آوردن به برساخت گرایی، به ساخت واقعیت در فرایند فعالیت علمی تاکید می ورزد که در این مقاله، ادعای اصلی لاتور و باسکار به تفصیل بیان شده و ضمن بررسی تطبیقی افکار آن دو، وجوه اتفاق نظر و اختلاف آنها تشریح خواهد شد.
۲.

عاملیت انتقادی - استعلایی روی باسکار و دلالت های آن برای تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عاملیت انسان عاملیت انتقادی - استعلایی باسکار تعلیم وتربیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۴
این پژوهش با روش تحلیلی-استنتاجی، مفهوم عاملیت انتقادی-استعلایی روی باسکار را در چارچوب رئالیسم انتقادی بررسی کرده و دلالت های تربیتی آن را استخراج می کند. باسکار عاملیت انسانی را قصدمند، واقعی و مبتنی بر کنش در تعامل با ساختارهای اجتماعی می داند که عاملان از طریق آن، این ساختارها را بازتولید یا دگرگون می کنند. منظومه فکری او، با تکیه بر هستی شناسی لایه مند، انسان را در چهار سطح وجودی (طبیعت مادی، ساختار اجتماعی، مردم، و شخصیت تجسم یافته) تحلیل می کند و با رویکرد دیالکتیکی (شامل نااین همانی، غیاب، کلیت رابطه ای، عاملیت، و آگاهی بازتابی)، شرایط امکان رهایی و خود-تحقق بخشی را تبیین می کند. برخلاف دیدگاه های مدرنیته که انسان را به سوژه ای منفعل یا عقلانیت ابزاری تقلیل می دهند، باسکار بر ظرفیت انسان برای نقد سلطه و دستیابی به جامعه سعادتمند تأکید دارد. در مقایسه با نظریه های عاملیت-ساختار، مانند ساخت یابی گیدنز، هابیتوس بوردیو، و مرفوژنز آرچر، نظریه باسکار با افزودن ابعاد هستی شناختی و اخلاقی، چارچوبی عمیق تر برای فهم عاملیت ارائه می دهد. دلالت های تربیتی این نظریه شامل اهداف (روشنگری و خود-تحقق بخشی جهانی)، اصول (برانگیختن عاملیت قصدمندانه، پرورش عاملیت انتقادی، شناخت چندلایه ای، عدالت و رهایی بخشی، و شهود خلاق)، و روش ها (شهود خلاقانه و نقد تبیینی) است. آموزش در این دیدگاه، فرایندی دیالکتیکی برای توانمندسازی دانش آموزان به عنوان کنش گرانی خلاق و آگاه است که در بازسازی ساختارهای اجتماعی مشارکت می کنند. با این حال، چالش هایی نظیر تبیین اخلاق فرافرهنگی و توازن میان عاملیت فردی و انسجام اجتماعی، نیازمند توسعه نظریه است. این مطالعه، با تحلیل منظومه فکری باسکار، زمینه ای برای بازاندیشی در فلسفه تربیت فراهم می آورد.