فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۶۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر سبک زندگی به عنوان یک ساز و کار بروز تفاوت های ذائقه افراد در چگونگی گذران اوقات فراغت، مدیریت بدن و مصرف فرهنگی، توسط متخصصان رشته های مختلف به ویژه علوم اجتماعی برای برنامه ریزی و سیاستگذاری توجه شده است. شناخت روند پژوهش های انجام شده با تمرکز بر کم و کیف دانش تولید شده در این حوزه از اهداف این مقاله بوده است. برای دستیابی به این منظور، 59 منبع علمی؛ مقاله، پایان نامه و کتاب (حاصل پژوهش و مجموعه مقالات پژوهشی) از طریق جست وجوی واژة «سبک زندگی» در پژوهش های رشته علوم اجتماعی در پایگاه های علمی تخصصی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران، کتابخانه ملی، مجلات تخصصی نور، اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و کتابخانه های دانشگاه های شهر تهران شناسایی و با استفاده از روش مرور نظام مند بررسی شدند. نتایج نشان داد که بیش از دو سوم پژوهش های سبک زندگی بین سال های 1385 تا 1390 انجام شده است. شش گونه سبک زندگی از این پژوهش ها استخراج شد که بیشترین گونه های بررسی شده به ترتیب به سبک زندگی شبه مدرن (12/34درصد)، پیشامدرن یا سنتی (94/28درصد)، لذت محور، علم محور، جهان محلی و ورزش محور اختصاص داشته است. توجه به سبک زندگی با تمرکز بر بررسی رابطه آن با متغیرهای سرمایه فرهنگی، سرمایه اقتصادی و دینداری بیشترین میزان بررسی در این عرصه را به خود اختصاص داده است.
«معرفت عامه در لفافة پژوهش علمی» نقدی بر مقاله «ارزیابی درونی از کیفیت خروجی نظام آموزش جامعه شناسی در ایران»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شمارة 2 مجلة جامعه شناسی ایران (تابستان 1394) مقاله ای با عنوان «یک ارزیابی درونی از کیفیت خروجی نظام آموزش جامعه شناسی درایران» از محمد فاضلی، سجاد فاتحی، معصومه اشتیاقی، و نسترن زنجان رفیعی به چاپ رسید که در آن نارسایی های مهمی به چشم می خورد که مبنای نقد حاضر قرار گرفته است. آگاهی از این نارسایی ها شاید بتواند مانع از تکرار آن ها شده و تحقیقات آتی را در مسیر درست تری قرار دهد. قبل از ارایة انتقادات، لازم است خلاصه ای کوتاه از مقالة مذکور ارائه گردد. فاضلی و همکاران (1394) استدلال نموده اند بهترین راه برای ارزیابی کارآمدی و کیفیت نظام آموزش جامعه شناسی در دانشگاه های ایران، ارزیابی وضعیت کیفی خروجی های این نظام است؛ و مهم ترین شاخص برای قضاوت در بارة کیفیت خروجی یک نظام آموزشی نیز عبارتست از میزان توانایی و سطح کیفی فارغ التحصیلان آن رشته در زمینة دانشی که به تحصیل آن پرداخته بودند. در این راستا، دو شاخص «سطح توانایی ها و انگیزه های دانشجویان» و «کیفیت پایان نامه های دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری» را برای سنجش خروجی های نظام آموزشِ جامعه شناسی و ارزیابی کیفیت و نحوة عملکرد آن در دانشگاه های ایران به کار گرفته اند. البته، این سنجش و ارزیابی از منظر کنشگران درون این نظام آموزشی یعنی برخی دانشجویان و اساتید جامعه شناسی انجام گرفته است که نتایج نهاییِ تحقیق نشان داد که از منظر این گروه از دانشجویان و اساتید جامعه شناسی، آموزش جامعه شناسی در ایران از کیفیت مناسبی برخوردار نیست. قبل از برشمردن برخی نارسایی های روشی، لازم است به تشریح ایراد مهمی بپردازیم که بر کلِ این مقاله وارد بوده و در عنوان نقدِ حاضر منعکس شده است.
معرفت، فنآوری و جامعه جدید: خوانش جامعه شناسی معرفت از جامعه پسا صنعتی و اطلاعاتی دنیل بل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات در جامعه شناسی معرفت جدید، توجه به چگونگی روابط دو قلمرو معرفت و جامعه در ابعادی مانند علم، فناوری، سازمان ها و گروه های حرفه ای و مسائل اجتماعی آن ها در جامعة اطلاعاتی است. دنیل بل، به عنوان پیشگام نظریه پردازی، با اندیشه هایش درمورد جامعة پساصنعتی و اطلاعاتی، چشم اندازها و مواضع معرفتی جدیدی را پیش روی بازسازی جامعه شناسی معرفت قرار داده است. این مقاله، با استفاده از روش اسنادی و با ارائة مدل تحلیلی پیشنهادی، به واکاوی و ارزیابی آن بخش از دیدگاه های بل که متضمن اشارت هایی برای جامعه شناسی معرفت جدید است، می پردازد. در این راستا، ضمن استخراج مدل تحلیلی بل در تعریف جامعه و چگونگی کاربست مقولة زمان و پویایی در آن، عمق، درجه، سطح، هدف و عامل مسلط تعین، تحلیل می شود. درنتیجه، به نظر می رسد با درنظرگرفتن اقتضائات روند جهانی شدن جامعة اطلاعاتی و درهم تنیدگی مناسبات سیاسی و اقتصادی با مسئلة قدرت، تحلیل مسئلة کانونی «تعین اجتماعی معرفت» در اندیشة بل و سایر جامعه شناسان جامعة اطلاعاتی ایجاب می کند تا روابط متقابل میان جامعه و معرفت (علوم و فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی) با توجه به تأثیر متقابل علم و جامعه و همچنین ماهیت ساختاری یا عاملیتی فناوری لحاظ شود.
کاربرد نظریه گفتمان در جامعه شناسی معرفت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در مقابلِ الگوی کلاسیک جامعه شناسی معرفت، که در آن رابطه ای علی از جامعه به معرفت وجود دارد، جامعه شناسی معرفت جدید، به فضای فرهنگ و تفسیر معنایی پرداخت و بر اساس آن، درک گفتمانی معرفت اهمیت یافت. در این مقاله، ضمن شرح تاریخچة مختصری از جامعه شناسی معرفت، زمینة نظری کاربرد نظریة گفتمان در جامعه شناسی معرفت واکاوی می شود. به عنوان نمونه ای از تلاش، برای پیوند صریح این دو حوزه برنامة تحقیقاتی راینر کلر با عنوان «رویکرد جامعه شناسی معرفت به گفتمان» معرفی و نقد می شود. نگاه کلر به جامعه شناسی معرفت، برگر و لاکمن و نظریه گفتمان میشل فوکو است. نوآوری کلر را می توان در تصریح رابطه بین نظریه گفتمان و جامعه شناسی معرفت دانست. دو انتقاد به کار کلر وارد است: اول اینکه، او توضیح نمی دهد گفتمان ها چگونه ظاهر می شوند، هژمونیک می شوند و گفتمان های هژمونیک چگونه به چالش کشیده می شوند. همچنین تمرکز راینر کلر بر تحلیل گفتمان، موجب می شود که پاسخ وی به مسئله تعین اجتماعی معرفت، در هال های از ابهام قرار گیرد.
نسبت مرگ و دین در نمایشنامه های فرهنگی مرگ و مردن در بین نمونه ای از ساکنین شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر در صدد دست یابی به دیدگاه ها و تفکرات افراد معمولی ساکن شهر تهران در مورد مرگ و مردن و تشخیص نسبت مرگ و دین در بین آنهاست. در تحقیق حاضر پس از مرور مختصر دیدگاه های نظری، با استفاده از روش نظریة مبنایی و تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته دیدگاه های مصاجبه شوندگان در 9 نمایشنامه فرهنگی متمایز مرگ و مردن (نمایشنامه های: مرگ تقدیرگرا، مرگ معادگرا، مرگ عارفانه، مرگ شهادت طلبانه، مرگ تلفیقی، مرگ دنیوی، مرگ زیبا شناختی/پوچ گرا، مرگ ندانم گرا و مرگ ابهام گرا) مشخص شده اند و نمایشنامه های بیشتر دینی و بیشتر غیر دینی از هم متمایز گشته اند. همچنین وجود تکثر و تنوع در دیدگاه های مصاحبه شوندگان در مورد مرگ و مردن، فردی شدن دین در بین تعدادی از آنها، تلفیقی شدن تفکرات و عدم وجود هماهنگی بین عقاید و باورها با رفتارها و شیوة زندگی برخی از آنها، از دیگر نتایج این تحقیق است.
نسبت نظریه فرهنگستان علوم اسلامی درباره علم دینی با واقع گرایی معرفت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
از ساخت اجتماعی معرفت تا ساخت جمعی واقعیت: لاتور در مقابل بلور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیوید بلور و برنو لاتور هر دو ساخت گرای اجتماعی هستند ولی آنها براساس معنایی که از «اجتماعی» و «ساخت» می کنند و همچنین، تفاوت در امری که قرار است به لحاظ «اجتماعی» ساخته شود؛ رویکردشان در مقابل هم قرار می گیرد. برای بلور «اجتماعی» به معنای باورها و مفاهیم نهادینه شده در جامعه علمی است و «ساخت» به معنای «علت چیزی بودن» یا «به وجود آوردن چیزی» است، اما برای لاتور «اجتماعی» اختصاص به جامعه انسانی ندارد و برای او به معنای کالتیو (اجتماع) ی از کنشگران انسانی و غیرانسانی است و «ساخت» به معنای تغییر و تبدیل است. همچنین، بلور «معرفت علمی» را ساختی اجتماعی و لاتور ساخت معرفت علمی را مبتنی و متأخر بر ساخت «فکت های علمی» می داند.
الگوی رفتار اشتراک دانش در شبکه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شبکه های اجتماعی و مشارکت، مفاهیمی به شدت رایج در جهان معاصر به ویژه در میان دانشگاهیان است. اهمیت اشتراک دانش در این است که موجبات یادگیری را فراهم می سازد. در این میان نقش یادگیری به عنوان ظرفیتی بالقوه برای ایجاد توسعه پایدار جوامع انسانی در عصر فناوری دیجیتالی مورد توجه است. در این میان نقش یادگیری به عنوان ظرفیتی بالقوه برای ایجاد توسعه پایدار جوامع انسانی در عصر فناوری دیجیتالی مورد توجه است. هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی رفتار اشتراک دانش دانشجویان در شبکه اجتماعی است. این پژوهش از نوع توصیفی- اکتشافی است و از روش پیمایش الکترونیک بهره مند است. 203 نفر از اعضای شبکه اجتماعی از جمعیت آماری شبکه اجتماعی دانشگاه تهران نمونه اتفاقی این پژوهش را تشکیل می دهد. پرسشنامه استاندارد رفتار اشتراک دانش از دو طریق ارسال ایمیلی و نمایش لینک پرسشنامه بر روی صفحه وب شبکه اجتماعی در مدت زمان 3 ماه و در دو نوبت توزیع گردید. برای بررسی کفایت حجم نمونه از شاخص KMO استفاده شده است. داده های به دست آمده از پیمایش، توسط تحلیل عاملی تاییدی با استفاده از نرم افزار LISREL مورد پردازش قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که به ترتیب عوامل گروهی، عوامل فردی و عوامل محیطی بر اشتراک دانش دانشجویان در شبکه اجتماعی اثرگذار هستند. بعلاوه، از عوامل گروهی: ارتباطات؛ از عوامل فردی: نگرش به منظور اشتراک دانش؛ و از عوامل محیطی: عامل محیط فرهنگی (آموزشی) بیشترین تاثیرگذاری را بر رفتار اشتراک دانش دانشجویان در شبکه اجتماعی داشته اند.
مدیریت دانش نگهداری خوراک در ایران (مورد مطالعه: طبقه بندی سنتی خوراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سخن گفتن دربارة اهمیت غذا آنچنان بدیهی است که نیازی به اثبات ندارد. هم زیست شناسان و هم روان شناسان و بیش از آن دانش مردمی این ضرورت مبرم را احساس کرده است. اما برخی از جوامع و از آن جمله جامعه ایران به دلیل شرایط خاص جغرافیایی و تاریخی خود و به دلیل کمبود غذا و حتی آب از سویی و حوادث طبیعی نسبتاً فراوان و هجوم های فراوان اقوام بیگانه، در چهار راه حوادثی چندین و چند هزار ساله قرار گرفته است، بنابراین صاحب تجربیات فراوان و گاه کم نظیری در مسائل مربوط به امنیت و مدیریت غذایی و نگاهداری و ذخیره سازی و پس انداز غذا می باشد که متأسفانه این تجربیات به سرعت در حال فراموشی اند.
در اغلب مناطق ایران، چه کوهستان هایی که آب دارند، خاک ندارند. و چه دشت هایی که خاک دارند آب ندارند. در ضمن وفور گیاهان، محصولات زراعی، باغی و دامی به ماه هایی از سال محدود و قابل تکرار نبوده است. از سویی دیگر آفات خطرناکی همچون ملخ، سن، رنگ، خشکسالی، سرماهای نابهنگام، سیل و تگرگ از بلاها و ناامنی های طبیعی و بدتر از آن بلاها و ناامنی های اجتماعی و از آن جمله هجوم های خارجی که تاریخ کشور ما یکی از رکورددارهای جهانی آن محسوب می شود سبب شده است که مردم ایران در طی چند هزار سال یکجانشینی در این شرایط ویژه، تجربیات فراوانی را اندوخته و برای روز مبادا و قحط سالی ها و خشکسالی ها و بدبیاری ها، راهکارهای گوناگون را ابداع کنند؛ که حتی توانستند فاسد شدنی ترین خوراکی ها همچون شیر - را از یک هفته تا یکی دو سال نگاهداری کنند. همچنین است نگاهداری سبزی، گوشت و میوه های تازه.
این مقاله مقدمه ای است بر کاری بزرگ در باره شیوه های سنتی نگاهداری و پس انداز مواد غذایی و راه های سنتی مقابله با قحط سالی ها که اجداد ما برای هزاران سال از آن بهره می برده اند. این نوشتار بر آن است که تا بیش از این دیر نشده بخشی از آخرین تجربیات پیرمردان و پیرزنان ایلی، روستایی و داستان هایی را که از اجدادشان دربارة قحط سالی ها و شیوه های مقاومت در برابر آن و شیوه های نگهداری و پس انداز مواد خوراکی و راه های مدیریت رژیم غذایی در شرایط کمیابی شنیده یا خود به کار برده اند را ثبت و ضبط نمایند. از یافته های این مقاله می توان به ترسیم نمودار اولیه طبقه بندی خوراک در فرهنگ ایران اشاره کرد.
عوامل مؤثر بر روحیه علمی دانشجویان کارشناسی ارشد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روحیه علمی با مؤلفه هایی چون کنجکاوی، ژرف نگری، پرسشگری، وسعت دید، روحیه تسامح، تمایل به تفکر خلاق و واگرا و غیره یکی از مهم ترین سرمایه های دانشگاهی محسوب می شود که از طریق آموزش قابل انتقال می باشد. بنابراین در این پژوهش با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه بر آن شدیم تا عوامل مؤثر بر روحیه علمی دانشجویان را مورد بررسی قرار دهیم. روش نمونه گیری، روش طبقه ای متناسب بوده که با استفاده از الگوی کوکران 338 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان داد که متغیرهای رشته تحصیلی، علاقه به رشته تحصیلی، ارتباط استادان با دانشجویان و دیدگاه اطرافیان نسبت به رشته تحصیلی دانشجویان، بر روحیه علمی دانشجویان تأثیرگذار است. همچنین مشخص شد که متغیرهایی چون حمایت های دانشگاه از فعالیت های علمی پژوهشی دانشجویان و میزان امکانات آموزشی دانشگاه بر روحیه علمی دانشجویان تأثیر ندارند.
روش شناسی نظریة معرفتی اجتماعی علّامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این جستار ابعاد جامعة چهاربعدی (خداوند، انسان، زمین، و پیوند) مدنظر قرار گرفته است. در درجة اول، خداوند سبحان است که دارای اثرگذاری حتمی و قطعی در همة حوزه های معرفت است. دربارة اعمال اختیاری انسان، البته ارادة تکوینی الهی، از مسیر ارادة انسان می گذرد. در درجة دوم اثرگذاری، انسان قرار دارد که ارادة انسانی در این میان شاخص است. در درجة سوم، باید از موجودات غیبی همچون فرشتگان یاد کرد که مأموران خدای سبحان اند. شیطان (و اعوان و انصارش) نیز در همة اوقاتی که دربارة خدا، خود، طبیعت، و دیگران می اندیشیم می کوشند تا گونه ای انحراف در آن ایجاد کنند. در مرتبة چهارم، اثرگذاریِ عوامل طبیعی و نیز اجتماعی (مبتنی بر پیوندهای انسان) قرار دارند. همة اثرگذاری های مزبور در سایة احاطه و حضور باری تعالی صورت می گیرد و همة عوامل یادشده پرتوی از وجود حضرت حق هستند: «وَاللّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحیط» (بروج: ۲۰)؛ و خدا از هر سو برایشان محیط است .
قرابت/ غرابت جامعه شناسی مردم مدار و حوزه عمومی (برداشتی نظری برای طرح روایتی «دیگر» از جامعه شناسی مردم مدار و کاربست آن در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی مردم مدار در ایران چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟ طرح این پرسشِ هنجاری از این بابت اهمیت دارد که جامعه شناسی مردم مدار در ایران مراحل اولیه صورت بندی را طی می کند. اما پاسخ به این پرسش تا حد زیادی وابسته به ویژگی های حوزه عمومی در ایران است، چرا که به ادعای این مقاله پایه و مایه جامعه شناسی مردم مدار در حوزه عمومی است. اما تلاش برای پرداختن به این پرسش در وهله نخست مستلزم جد و جهدی نظری در چیستیِ حوزه عمومی است. پس از آن می توان ضمن بررسی ویژگی های حوزه عمومی در ایران طرحی برای شرایط امکان جامعه شناسی مردم مدار در ایران درانداخت. در این مقاله، ابتدا به لحاظ نظری، رویکردهای غالب در خصوص چیستی حوزه عمومی مرور و نقد می شوند؛ رویکرد هابرماس و آرنت از آن جمله است. در حین این مرور نظری، ویژگی های روایت غالب از جامعه شناسی مردم مدار، یعنی روایتی که بوراووی از آن به دست داده است، نیز بررسی می شود و با تکیه بر روایت آرنت از حوزه عمومی تلاش می شود روایتی «دیگر» از جامعه شناسی مردم مدار پیش نهاده شود. پس از آن به مرور ویژگی های حوزه عمومی در ایران پرداخته خواهد شد و مصادیق آن، در شکل های نهادی و غیرنهادیِ آن، پرداخته می شود و نسبتِ هر یک از این مصادیق با روایت های پیش گفته از حوزه عمومی بررسی می شود. این مقاله، از جمله مدعی است که مختصات حوزه عمومی در ایران با روایت آرنت همخوانیِ بیشتری دارد تا روایت هابرماسی از آن. از این رو، جامعه شناسی مردم مدار در ایران در مسیری که پیشِ رو دارد باید ضمن بررسی مختصات این حوزه عمومی به نقد و آسیب شناسیِ آن نیز بپردازد. در انتهای مقاله، با تکیه بر ویژگی های حوزه عمومی در ایران، طرحی اولیه برای صورت بندیِ جامعه شناسی مردم مدار در ایران به دست داده می شود و محورهای نظری، روش شناختی و پژوهشیِ آن برشمرده خواهد شد.
رابطه عاملیت و ساختار از دیدگاه علّامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
علّامه طباطبایی به منزلة یکی از متفکران پیشتاز و مبتکر در حوزه مباحث اجتماعی، به گونه ای در تفسیر و تبیین آیات قرآن کریم کوشیده است که می توان دیدگاه ایشان را با بسیاری از مباحث جامعه شناختی برابر دانست. با استناد به دیدگاه های ایشان ذیل آیات اجتماعی و به ویژه آیاتی که از سرنوشت مشترک، عمر، کتاب، شعور، فهم، عمل، اطاعت و معصیت برای «امت» سخن می گوید، می توان گفت از دیدگاه علّامه جامعه به مثابه ساختار کلان اجتماعی، دارای وجود حقیقی و اصالت است. از سویی با توجه به اینکه ایشان عاملیت انسانی را بر اساس فطرت، آگاهی و اراده توضیح می دهد، همچنین می توان گفت که نظریة ایشان، در رویکرد تلفیق گرایی قرار می گیرد و متعاقب آن تعامل دوسویه عاملیت و ساختار توضیح داده می شود. علّامه برای توضیح این تعامل از مفهوم «شاکله» استفاده کرده و معتقد است که همان گونه که ساختارها می توانند شرایط را برای به فعلیت رسیدن گرایش های فطری و ذاتی انسان مهیا سازند و از این طریق سهم بسزایی در درونی سازی ایستارها، قواعد، هنجارها و... به عهده گیرند، همچنین افراد و عاملان اجتماعی از این توانایی برخوردارند که با نوع کنش های خویش، در ایجاد، تغییر و بازتولید ساختار اجتماعی تأثیر بگذارند.