مطالب مرتبط با کلیدواژه

هنر سیاسی


۱.

نمایش احساسات، بازداری از نمایش احساسات

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ذهنیت سیاست فرهنگی عاملیت پیشامتنیت بازپردازی هنر سیاسی نهانی ماندن به نمایش درآمدن شخصیت مفهومی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱۹ تعداد دانلود : ۱۳۰۰
"موضوع مطالعه در نمایشگاه ساموئل بکت، خود را می‏نمایاند. در این نمایشگاه‏، اثر بکت به نام ”فیلم“ نمایش داده می‏شود. ”ویدئو“ و ”محاکمه“ در کنار ”فیلم“، زنجیره روایی این مقاله را شکل می‏دهند. ویژگی مشترک این ژانرها، ابهام در کیستی ابژه و چیستی ذهنیت است: موارد تاثیر گذار بر خودآگاهی به عاملیت سیاسی و احساس مسئولیت سیاسی. بکت در فیلم خود به دیدگاه تصاویر سه گانه دلوز نزدیک می‏شود؛ دلوز معتقد است که سه نوع تصویر مختلف به نام‏های تصویر درکی، تصویر احساسی (عاطفی) و تصویر عمل‏، در سینما وجود دارد که تماشاگر و کاراکتر با هم در تمام این تصاویر حضور دارند. تصویر احساسی‏، ابزار مفیدی برای توجیه فیلم ”ویدئو“ ساخته استان داگلاس است‏. این فیلم نوعی بازسازی فیلم ”محاکمه” اورسن ولز است که براساس اثری از فرانسیس کافکا، ساخته شده است. عناصر بسیاری ""ویدئو"" را به ""فیلم"" مربوط می‌کند، اثر داگلاس سلسله ارتباطاتی با اثر بکت بر قرار می کند و در نتیجه، قرار گرفتن این عناصر مشابه میان این دو فیلم، نوعی ""تاریخ غیر متعارف"" از دو فیلم، در دو زمان متفاوت را ارائه می‏کند. از سوی دیگر، ولز که با رسانه بصری کار می‏کند‏، قهرمان کافکا را بازسازی می‏کند و آن را تجسم می‏بخشد. در حالی که بکت از شخصیتش، شخصیت زدایی می‏کند، حمایت داگلاس از فیلم ولز، نشانگر علاقه او به کشف رابطه میان تجسم و شخصیت است. در عین حال، این هنرمندان، شکی سیاسی از هنر را ایجاد می‏کنند. این فیلم‏ها نمونه‏هایی از هنر سیاسی‏اند که نشان می‏دهد، چگونه یک هنر سیاسی می تواند به تله‏هایی که انتقاد از ایدئولوژی را می‏کشند، وابسته نباشد. هنر تاثیرگذار سیاسی، عاملیت را به بیننده وام می‏دهد. فیلم‏های مورد مطالعه در این مقاله‏، تقریبا صامت و بی‏واژه‏‏اند. البته گفتگوهای زیادی در فیلم رد و بدل می‏شوند. درواقع، با نمایش بصری واژه‏ها، نقش زبان تغییر می‏کند. زبان بصری فیلم به مثابه چیزی بیش از ابزاری صرف برای تک خطی بودن و انسجام روایت، کانون توجه و اعتبار قرار می‌گیرد. این مقاله می‏کوشد تا عاملیت، درک ایدئولوژیک و تعهد در فیلمساز و تماشاگر رسانه فیلم را بازپردازی کند. "
۲.

تکوین گفتمان تعهد اجتماعی در هنر معاصر غرب با تأکید بر هنر جنگ و صلح در دو دهه اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر اجتماعی دوران معاصر هنر جنگ و صلح هنر سیاسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۲ تعداد دانلود : ۱۶۱
یکی از کارکردهای ارزشی هنر در دنیای معاصر، مبارزه علیه اشکال سلطه مانند سلطه نژادی، قومی، طبقاتی و سلطه از طریق جنگ بر مردمان سرزمینی دیگر است. این پژوهش در جهت پاسخ به این پرسش که گفتمان تعهد اجتماعی در هنر معاصر جهان، چگونه خود را مطرح کرده و نمود آن در نحوه بیان آثار هنری چگونه است؟ به روشی توصیفی تحلیلی، روند شکل گیری گفتمان تعهد اجتماعی در هنر جهان غرب از سده بیستم را مورد بررسی قرار داده و به تحلیل گفتمان انتقادی مصادیق آن در هنر دو دهه اخیر با موضوع جنگ و صلح پرداخته است. بنا بر نتیجه، بخش بزرگی از هنر معاصر، گفتمان تعهد اجتماعی را پذیرفته؛ اما جایگاه و نقش تعهد اجتماعی، به واسطه عملکرد جنبش های هنری معاصر، به شکلی بنیادی دگرگون شده است. اگر در گذشته با آثاری فرم گرا، وحدت گرا، با بیانی فردی در نقش کالایی خاص در موزه ها و گالری ها مواجه بودیم امروزه با آثاری مفهوم گرا، کثرت گرا، با تاکید بر بعد اجتماعی در حکم یک بیانیه در مکان های عمومی، خیابان ها، موزه ها و گالری ها مواجهیم و در نهایت، در این زمان هنر از چارچوب محدود خود جدا شده و به عنوان یک کنش، هنرمند را در نقش یک کنش گر نسبت به مسائل اجتماعی قرار می دهد.
۳.

بازتعریف عدالت اجتماعی در هنر پست مدرن با رویکرد انتقادی مطالعات فرهنگی (مطالعات موردی چیدمان شیبولث و پرفرمنس تنش درونی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پست مدرنیسم مطالعات فرهنگی عدالت اجتماعی هنر سیاسی کنش اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۳ تعداد دانلود : ۱۵۵
ازجمله مشخصه های معاصرترین شکل هنر در جوامع پست مدرن، هجمه و حضور موضوعات سیاسی و اجتماعی است. اگر دوران پست مدرن را مفهومی تاریخی-جامعه شناختی بعد از مدرنیسم بدانیم، توجه به جایگاه قدرت و پراتیک مبارزه سیاسی و اجتماعی از مؤلفه های آن خواهدبود. ارائه و درک اثر هنر پست مدرن که از پیش جمع گرا و عمومی شده است، در پروژه های سیاسی و اجتماعی جوامع، به مانند پدیده های خودبیانگر و مداخله جویانه و دارای مانیفست اجتماعی است. ازسویی مطالعات فرهنگی که برخواسته از دستاوردهای نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت است، نقشی مهم در بازخوانی انتقادی تحولات دنیای معاصر دارد که جنبه های فرادست و فرودست را با رابطه دیالکتیکی قرائت می کند؛ بنابراین به نظرمی رسد خوانش این جنبه متضاد، توجه به پارادایم و صورت بندی پست مدرنیسم را می طلبد که با درآمیختن با بافت اجتماعی پدیده ها و تاختن به نظام های قدرت، واقعیت تجربه به حاشیه رانندشدگان را در ساخت اجتماعی به نمایش می گذارد. پژوهش حاضر با جمع آوری منابع کتابخانه ای و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و به صورت کیفی، هدف بازتعریف عدالت اجتماعی در دو نمونه چیدمان و پرفرمنس با رویکرد انتقادی مطالعات فرهنگی را دنبال می کند.  نتیجه آنکه طیفی از مداخلات و انتقاد در بطن هنر پست مدرن، آرمان جمعی عدالت خواهی را دنبال می کند که بازنگری در پارادوکس های اجتماعی مدرنیته بوده که بر طرد هویت های جنسی و اقلیت های قومیتی و... متمرکز است و دوگانه فرادست و فرودست در خوانش مطالعات فرهنگی را به نمایش می گذارد.
۴.

واکاوی نظریه انتقادی در گفتمان هنر اجتماعی-سیاسی پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پسامدرن نظریه انتقادی هنر اجتماعی هنر سیاسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۳ تعداد دانلود : ۱۲۲
طرح مواضع پست مدرنیسم و نظریه انتقادی در جامعه قرن بیستمی، ابعاد جدیدی در رویکرد تفکر انتقادی به وجود آورد. تأثیری که نظریه انتقادی بر اندیشه سیاسی، فرهنگی و جامعه شناسی در نقد و دگرگون ساختن جامعه مطرح کرد، موضعی مقابل شرایط سلطه و سرکوب بود. از سویی پست مدرن، نگرش انتقادی به مدرن در همه ابعاد است؛ این دو جریان، حرکتی به سوی نوع جدیدی از جامعه عقلانی را ایجاد کردند. از آنجایی که هنر نمود روح دوران در جوامع است، در دوران معاصر با نگرشی نقادانه، شیوه بازتولید هنری را در عصر پسامدرن معرفی می نماید که معرف سیر تحولات جوامع در کنش اجتماعی تحت عنوان هنر متعهد است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای در تلاش است تا با این فرض که نمونه های هنرِانتقادی که با ایجاد آگاهی و بیداری اجتماعی در پی عدالت اجتماعی در برابر نظام سلطه در جوامع معاصر است، هنر متعهد را با درنظرداشتن شیوه انتقادی هنر پست مدرن و نظریه انتقادی (قرائت هورکهایمر و آدورنو) مطالعه کند. بنابراین می توان نتایج را براساس تحلیل نمونه های هنر در حیطه بیان اجتماعی و سیاسی بدین صورت تبیین نمود: هنرِانتقادی در نگرش اجتماعی-سیاسی نمود بیان اعتراضی- اجتماعی هنر با ویژگی های پست مدرن است که با مطرح شدن صدای مخالف و زیر سئوال بردن ساختار قدرت، بیانگر شکل تحقق یافته نظریه انتقادی است.
۵.

بررسی مصداق های تجسمی برهمکنش های سیاسی و نظامی ساسانیان با رومیان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۷۸
مقدمه: تقابل سیاسی/ نظامی میان ساسانیان و رومیان، در اواخر عهد باستان، منجربه شکل گیری نوعی هنر تبلیغاتی و بازدارنده شد که می توان آن را «هنر سیاسی» معرفی کرد. این هنر در خدمت طبقه حاکم طرفین نبرد یا صلح، به خلق نمودهای تجسمی در قالب نقش برجسته، سکه، طاق نصرت و همچنین نقاشی می پرداخت. غالب این آثار تجسمی دوران ساسانی و همچنین امپراتوری روم به انگیزه تقابل با هماورد همسایه، برای ضعیف نشان دادن یا تبلیغ چنین حالتی، ایجاد می شد. در این مقاله که باهدف آشنایی با اهمیت تصویر و تأثیر مؤلفه های تصویری در مخاطب این نوع از هنرهای تجسمی در دوره ساسانی، به رشته تحریر درآمده به سوال چیستی مصداق های تجسمی برهمکنش های سیاسی/ نظامی میان ساسانیان و رومیانُ و سیر شکل گیری و بهره گیری از این نمودها پاسخ داده می شود.روش پژوهش: این پژوهش از نظر نوع، کیفی و از نظر روش شامل مطالعات استنادی و بررسی های میدانی نگارندگان است که به روش تحلیل توصیف تاریخی ارائه شده است..یافته ها: آثار مورد مطالعه نشان داد که کارکرد آن ها به منظور تبلیغ و بازدارندگی نظامی، بالا بردن قدرت چانه زنی در معادلات و مذاکرات فی مابین شاهنشاهی ساسانی و امپراتوری روم بوده است. بهره گیری از تصویر به عنوان یکی از اساسی ترین فعالیت ها در دوران جنگ سرد میان ساسانیان و رومیان مورد توجه بوده است که اقناع مخاطب داخلی در کنار مشروعیت یابی برای ساسانیان و توجیه هزینه های ناشی از نبرد برای رومیان را به دنبال داشته است.نتیجه گیری: نتیجه گیری پژوهش حاضر حاکی از آن است که بهره گیری از نمودهای تجسمی برای به رخ کشیدن قدرت خودی و مذلت دشمن شکست خورده در میان ساسانیان و رومیان سابقه ای دیرینه داشته ودر آثار بررسی نیز نمودهای آن به وضوح دیده شده است.