مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فخر رازی
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۷ شماره ۹
حوزه های تخصصی:
دانش منطق از همان آغاز ورود به عالم اسلام، در میان فقیهان شافعی مذهب روندی یکنواخت نداشته است؛ گاه با ورودِ تازیانههای اعتراض بر تارک منطق، این دانش در نشیب فررفته است و برههای دیگر، با پشتیبانیهای همهجانبه شماری از اندیشمندان این مذهب فقهی که از وجوب عینی یا کفایی فراگیری این دانش سخن گفتهاند، زمینه رشد آن فراهم آمده است. در این میان، یکی از فقیهان این مذهب به نام تقیالدین عبدالوهاب سُبکی با دیدگاهی میانهـ به پندار خویشـ در پی توافق میان این دو گروه برآمده است. در این نوشتار، تلاش میشود پس از گزارش کامل دیدگاه سُبکی و بررسی آن، نااستواری رأی او نمایان گردد.
دلایل اثبات وجود خداوند در اندیشه های تفسیری زمخشری و فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق بررسی تطبیقی را پرتوی در فهم اندیشه های دو دانشمند مؤثر در تاریخ علم کلام و علم تفسیر اخذ می کند. زمخشری در الکشاف و فخر رازی در التفسیر الکبیر، به رغم وابستگی به دو نظام فکری مختلف، معرفت خدا را استدلالی دانسته و علاوه بر آن دلایلی «قرآن بنیان» در اثبات وجود باری ارائه داده اند. هر دو مفسر برهانهای فطرت، حدوث در اجسام و حدوث در صفات را به کار بسته اند، ولی رازی علاوه بر اینها از براهین فلسفی چون وجوب و امکان، امکان ذوات و اعراض و نیز برهانی مرکب از امکان و حدوث ذوات و اعراض بهره می گیرد. البته این اختلاف با توجه به مبانی روش شناختی دو مفسر قابل تبیین است، زیرا زمخشری متکلمی است که نسبت به روشهای فلسفی، بی مهری می ورزد و آن را بیهوده می انگارد. از این رو، روی آورد وی صرفاً کلامی است اما رازی متکلمی متأثر از فلسفه و متمایل به آن است، در نتیجه افزون بر اقامة براهین کلامی، براهین فلسفی نیز ارائه داده و بدین ترتیب گرایش به تکثر دلایل اثبات وجود خدا، در التفسیر الکبیر ملاحظه می گردد.
دلیل افتراض: گزارش و سنجش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلیل افتراض یکی از پرکاربردترین روش های منطق سنتی است که منطق دانان مسلمان درباره ی ساختار و چیستی آن هم رای نیستند. از یک سوی، سهروردی و فخر رازی آن را گونه ای از قیاس شکل سوم به شمار آورده اند، و از سوی دیگر، خواجه نصیر، نه تنها آن را قیاس شکل سوم نمی داند، بلکه یک سره آن را از قلمرو قیاس بیرون کرده است. نگارنده در این جستار، پس از گزارش دیدگاه این سه منطق دان، به سنجش رای خواجه نصیر پرداخته است.
سنجش و سازش عقل و ایمان از منظر فخرالدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقل و وحی، دو پیامبر درون و برون و دو حجت الاهی برای رسیدن به سعادت هر دو سرا هستند. سخن درباره چیستی و گستره هر یک از این دو منبع معرفتی، دغدغه ای فراگیر است؛ اما مهم ترین دغدغه که از گذشته ها مورد بحث بوده، چالش بر سر رفع تعارض آموزه های وحیانی و داده های عقلانی است که اندیشمندان بزرگ هر دوره فکری نیز بدان پرداخته اند.
این پژوهش در جستجوی رهیافت «فخررازی»، فیلسوف، متکلم و مفسر بزرگ قرن ششم و هفتم است که تلقی وی از آموزه های الاهی و بشری و میزان همخوانی این دو، بسیار مهم است. وی فردی «اشعری» است؛ اما در این منازعه، جانب عقل را گرفته، پشتوانه نقل را عقل دانسته و گستره آن را نیز بر عهده همان می داند. البته فخر رازی در دوران آخر عمر خویش، به پژوهش های قرآنی و عرفانی روی می آورد و نص گرایی را بر خردپیشگی ترجیح می دهد.
فخر رازی بر سر دو راهی جبر و اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله ی جبر و اختیار یکی از مسایل مهم در حوزه ی افعال الاهی است که همواره ذهن انسان ها را از ابتدای تاریخ تاکنون به خود مشغول داشته است. در این میان، جهمیه را طرف داران جبر محض، اشاعره را طرف داران جبر محض در یک مرحله و طرف دار کسب در مرحله ی دیگر، معتزله و قدریه را طرف داران اختیار محض و امامیه را طرف داران امر بین الامرین یاد کرده اند. بر این اساس، فخر رازی نیز به منزله ی یکی از برجسته ترین متکلمان اشعری، جبرگرا دانسته شده است.
نگارنده در این مقاله، با جست وجوی کامل در آثار فخر رازی، موضع وی در قبال نظریات فوق را به دست آورده و نشان داده است که فخر رازی نه یک جبرگرای محض است و نه یک اختیارگرای محض، بلکه ضمن قادر و مختار دانستن انسان از یک طرف، و قول به عمومیت قضا و قدر الاهی از طرف دیگر، سعی کرده است تا میان این دو قول جمع نماید، ولی با وجود آن که همواره در جست وجوی راهی میانِ جبر و اختیار بوده و برای فرار از جبر و توجیه اختیار و مسؤولیت انسان، همانند سایر اشاعره، به نظریه ی کسب گراییده، چون آن را ناتمام یافته، به نظریه ی امر بین الامرین روی آورده است. البته در تبیین این نظریه نیز توفیقی نیافته و آن را طوری تبیین نموده که به جبر منجر شده است. بنابراین به رغم اعتراف به اختیار انسان، بر سر دو راهی تردید میان جبر و اختیار باقی مانده، ضمن معرفی انسان به منزله ی مضطری در صورت مختار، قائل به غموض و پیچیدگی مسأله شده و افراد را از خوض در این مسایل غامض بر حذر داشته است.
تاملی در انگاره اشتراک معنوی و پندار اشتراک لفظی وجود نزد فخر رازی و اثیرالدین ابهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جستار حاضر یکی از موضوع های حائز اهمیت هستی شناسی را در کانون فکری دو اندیشمند، فخر رازی و ابهری، مورد تامل قرار می دهد. اهمیت آرای فخر رازی و نگاره های او، در ردیابی تاریخی مسائل و بنیان آنها بر کسی پوشیده نیست. می توان از تلاش فخر، با عنوان پروژه تکمیلی - تنقیحی یاد کرد؛ آثار وی، به ویژه کتاب المباحث المشرقیه، خود شاهد این ادعاست. وی در آثار خویش کوشش کرده مساله اشتراک وجود را از دل آثار گذشتگان استخراج و براهینی بر این امر اقامه کند. خود این مساله را می توان در دل تفکر بنیادین فخر در همان پروژه یاد شده معنا کرد و فهمید. ادله تنقیحی فخر رازی بر مقوله اشتراک وجود، اقبال فراوانی نزد اندیشمندان واپسین داشته است؛ هر چند که بنیان آنها در تفکر ماقبل فخر نیز حضور داشت. ابهری نیز که در نگاره های خود تحت تاثیر فخر است، رویکردی همسان گونه با فخر دارد. آرای فخر در مورد اشتراک معنوی و لفظی وجود در آثارش مختلف است. جالب آن است که ابهری نیز چنین رهیافتی دارد. در این مقال، سعی خواهیم کرد ادله اقامه شده از سوی هر دو اندیشمند را بر هر دو نحو برداشت، گردآوری کنیم. همچنین کارکرد این مساله را در مبحث خداشناسی بررسی خواهیم کرد.
تأملی بر تعاریف قدرت نزد حکیمان و متکلمان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متکلمان و حکیمان مسلمان، تعاریف مختلفی برای قدرت ارائه کرده اند. مشهور آن است که متکلمان قدرت را به «صحة الفعل و الترک» و حکما آن را به «کون الفاعل بحیث إن شاء فعل و إن لم یشأ لم یفعل» تعریف کرده اند.
به نظر میرسد باید قدرت را امری وجودی و دارای مراتب تشکیکی بدانیم که مراتب مافوق، کمالات مراتب مادون را داشته باشند؛ در این صورت، تعریف حکما شامل تمامی مراتب وجودی (حق تعالی و غیر او) و تعریف متکلمان فقط شامل مراتب مادون خداوند میگردد.
بررسی تطبیقی جبر و اختیار از منظر امام خمینی(ره) و فخر رازی
حوزه های تخصصی:
امام خمینی و فخر رازی دو تن از اندیشمندانی هستند که هریک با رویکردی ویژه و اصول کلامی متفاوت مسئلة جبر و اختیار را بررسی کرده اند و آرایی متفاوت را ارائه داده اند. فخر رازی که تبحّر و مهارتی ویژه در قلمرو کلام دارد، با رویکرد کلامی اشعری، به جبر تمایل دارد؛ بیشتر به نقل استناد میکند و از براهین عقلی، کمتر بهره میجوید؛ از سوی دیگر امام خمینی، به دلیل اهمیتی که برای این مسئله قایل بوده، در مقام متکلمی شیعی، کوشیده است که ابعاد گوناگون این مسئله را تبیین و تحلیل کند و ریشه های فلسفی ـ کلامی و روایی آن را پی بگیرد. ارائة دیدگاه متعادل تر از جبر و اختیار از سوی امام(ره) که همان امر بین الأمرین است، بنابر اصول اعتقادی و مبانی عرفانی او و با رویکرد عقلی و نقلی به اثبات میرسد. نوع تحقیق در این مقاله توسعه ای و روش انجام آن به صورت اسنادی و توصیفی با تأکید بر تحلیل محتواست.
بررسی اشکال¬های فخر رازی بر دیدگاه¬های ابن¬سینا در اراده و فاعلیّت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه فلاسفة مسلمان دربارة اتّحاد مصداقی صفات باری تعالی و بازگشت اراده به علم ازلی، در نظر متکلّمان مقبول نیفتاده است. همچنین طرح فاعلیّت بالعنایه از سوی ابنسینا به عنوان فاعلیّت وجودی الهی و استفاده از آن در فائق آمدن بر برخی دشواریهای الاهیاتی، نظیر مسئلة شرور، زمینهای مناسب را برای نقض و ابرام آنان فراهم آورده است. در این میان، فخر رازی با تأکید بر مبانی کلامی اشعری و به این دلیل که اراده را به معنای عزم و قصدی زائد بر ذات که به ترجیح و تخصیص میانجامد، در نظر میگیرد، فلاسفه را در دستیابی به معنایی روشن برای ارادة ذاتی موفّق نمیبیند و آنان را به انکار اراده در خداوند متّهم میکند. در این نوشتار، ضمن پاسخ به اشکالهای فخر رازی، نشان داده شده که نتیجة گفتار ابنسینا در نفی غایت و غرض از فعل خداوند، سلب اراده و حکمت از او نیست؛ بلکه نتیجه این است که غایت در فعل واجب، چیزی جز ذات او نیست؛ و ارادة او، ابتدا به ذات او تعلّق گرفته، و همة موجودات به تبع ذات او مراد هستند.
اصل سنخیّت از دیدگاه فخر رازی و خواجة طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فخر رازی سنخیّت میان خدای متعال و مخلوقات را به دلیل اشتراک میان واجبالوجود و ممکنالوجود و محدود شدن قدرت الهی انکار می کند و آن را با مقام تنزیه خدای متعال در تعارض میداند؛ ولی خواجة طوسی در آثار فلسفی خود، به دفاع از قاعدة «الواحد» بر مبنای اصل سنخیّت پرداخته و اعتقاد به اصل سنخیّت، به خوبی از عبارات وی برداشت میشود. اما او در نگاه عرفانی خود، به گونة دیگری دربارة قاعدة «الواحد» سخن میگوید و معتقد است تبیین کثرتهای جهان و ارتباط آنها با خدای متعال و پرسش از سنخیّت میان آنها، فرع بر صدور حقیقی کثرتها از خداوند است؛ و در این باره، هر کسی از ظنّ خود آن میگوید که شایستة خود اوست، نه شایستة خدای متعال.
بررسی قلمرو جامعیت قرآن در نگرش تفسیری فخر رازی و آلوسی بغدادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های قرآن کریم و باورهای بنیادی مسلمانان، جامعیت کلام الهی است که همانند جهان شمولی و 606 ) صاحب - جاودانگی قرآن مورد توجه مفسران و قرآن پژوهان از گذشته تاکنون بوده است. امام فخر رازی ( 544 از « روح المعانی فی تفسیر العظیم و السبع المثانی » 1270 )، مؤلف تفسیر - تفسیر مفاتیح الغیب و آلوسی ( 1217 جمله مفسرانی هستند که به موضوع جامعیت قرآن توجه کرده اند. با توجه به اینکه فخر رازی از مفسران متقدم به شمار می رود، در تفسیر جامعیت قرآن رویکردی حداقلی دارد و قرآن را در حوزه اصول و فروع دین جامع می داند، در حالی که به نظر وی مسأله اشتمال قرآن با جامعیت تفاوت دارد و در مواضعی از تفسیر خود، از اشتمال قرآن بر بسیاری از علوم سخن به میان آورده است، اما آلوسی هر چند در تفسیر خود از امام فخر رازی بسیار تأثیر پذیرفته و به نقل و نقد آرای تفسیری او پرداخته است، در تبیین قلمرو جامعیت قرآن از آراء مطرح شده در باب جامعیت بهره گرفته و در کنار پذیرفتن نظریه حداقلی فخر رازی، رویکرد حداکثری در حوزه جامعیت را مطرح کرده است و دامنه آن را به اشتمال آن بر بسیاری از علوم گسترش داده است. با توجه به اینکه امروزه مقایسه تطبیقی بین اندیشه های متفکران مسلمان در حوزه پژوهش های قرآنی مورد نیاز است و از رهگذر این تطبیق ها، منشأ اصلی یک اندیشه و یا اثر پذیری یک مفسپی آن است تا نگاه دو مفسر قدیم و جدید از اهل سنت را نسبت به موضوع جامعیت قرآن بررسی کند و تحول و گستردگی این موضوع را در دو زمان با هم مقایسه کند.ر از مفسر دیگر و همچنین تحول موضوعهای قرآنی آشکار م یشود، ....
تجرد نفس: سنجش استدلال به آیه روح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معتقدان به تجرد نفس به آیات فراوانی از قرآن استدلال کرده اند که مهم ترین آنها آیه 85 سوره اسراء است. فخررازی با ضمیمه کردن این آیه به برخی از آیات دیگر و حمل «امر» در این آیه بر عالم مجردات، اولین مفسری است که به این آیه برای تجرد نفس استناد میکند. پس از وی، برخی از مفسران دارایِ گرایش های عرفانی یا فلسفی نیز چنین استدلالی را مطرح کرده اند. در این مقاله با بررسی تفسیرهای مقدم بر فخررازی و نیز شواهد لغوی، این استدلال ارزیابی میشود. علامه طباطبایی با حمل «امر» بر ملکوت، استدلال مشابهی را مطرح کرده است. برخی از معاصران نیز به این آیه برای تجرد نفس استدلال کرده اند؛ این استدلال ها معتبر نیست و آیه روح بر تجرد نفس دلالت نمیکند.
بداهت همه تصورات، نظریه ای قابل دفاع(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امکان فراگیری دانش از مسائل بسیار مهم معرفت شناسی است، از این رو همواره به عنوان موضوعی مهم، برای عالمان و اندیشمندان مطرح بوده است. اگر چه مسئله امکانِ فراگیری دانش از سوی اندیشمندان مسلمان، هرگز با انکار کلی روبه رو نشده است، اما گروهی از آنان در پاره ای از دانش ها، بر محال بودن یادگیری پای فشرده و آشکارا به تبیین آن پرداخته اند. آنچه پیش رو است، گذر دفاع گونه ای است از نظریه ای که بر اساس آن، امکان یادگیری در تصورات با تردید روبه رو شده است. نظریه بالا از آنِِِِِِِِِ فخر رازی، امام المشککین است. وی بر آن است که تصورات، امکان اکتساب ندارند؛ از این رو تمام تصورات را بدیهی می شمارد. نظریه فخررازی در میان اندیشمندانِ پس از خود، پذیرفته نشده و مورد طرد و انکار قرار گرفته است. مقاله پیش رو با تأیید این نظریه و رد ایرادهای وارد بر آن، با ارائه دلایل و نشانه های دیگر و با در نظر گرفتن پیامد یا پیامدهای چنین نظری در اثبات ناممکن بودن اکتساب تصورات کوشیده است.
بررسی دیدگاه های سه مفسر در مساله خلق اعمال (زمخشری ، طبرسی و فخر رازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیری است که متکلمان مسلمان درباره صحت اطلاق مخلوق بر افعال انسان به منازعه بر خاسته اند. این نزاع در کاوشهای تفسیری نیز به ظهور رسیده است. در این راستا، رویکرد سه مکتب معتزلی، اشعری و شیعی در نگاه سه مفسر «زمخشری»، «فخر رازی» و «طبرسی» نسبت به موضوع یاد شده تأمل برانگیز است. زمخشری افعال انسان را مخلوق خدا نمی داند و مخلوق بودن اعمال انسان را با عدالت خداوندی و اختیار انسان ناسازگار می بیند؛ طبرسی نیز رأیی مشابه زمخشری دارد. در این مقاله بررسی خواهد شد که این دو مفسر در مقام ابطال نظریه مخالفت با جبر گرایی اشاعره، خود به چالش بیرون انگاری افعال انسان از جرگه مخلوقات الهی گرفتار آمده اند.
اما در تفسیر فخر رازی گر چه از خداوند به عنوان خالق همه کائنات و از آن جمله افعال خیر و شر بندگان یاد می شود اما دیدگاه او نیز از پس حل مشکلاتی چون عدالت خداوندی و آزادی انسان بر نمی آید.
عکس مستوی قضایای حقیقیه نزد خونجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فخر الدین رازی عکس مستوی قضایای حقیقیه و خارجیه را برای نخستین بار به صورت جداگانه مورد بحث قرار داده است، اما افضل الدین خونجی بسیاری از احکام او را مورد نقد قرار داد و بیش تر این نقدها از سوی منطق دانان بعدی پذیرفته شده است. عکس مستوی قضایای خارجیه در مقالة دیگری بررسی شده و با فرمول های منطق جدید آشکار شده است که در دو مورد فخر رازی خطا کرده و خونجی بر حق بوده است و در موارد دیگر، اختلاف فخر رازی و خونجی به اختلاف در تفسیر اصطلاحات برمی گردد. در این مقاله نشان می دهیم که در عکس مستوی قضایای حقیقیه نیز مشابه همین خطا و اختلاف در تفسیر رخ داده است. برای نمونه، فخر رازی تأکید دارد که در قضایای حقیقیه، موجبه های فعلیه (یعنی غیر از دو ممکنه) به مانند خود منعکس نمی شوند و سالبه های دائمه و عرفیه اصلاً عکس ندارند؛ اما خونجی مدعی است که در قضایای حقیقیه، موجبه های فعلیه به جزئیة ضروریه عکس می شوند و سالبه های دائمه و عرفیه به مانند خود. فرمول های منطق جدید در این دو مورد حق را به خونجی می دهد. در دیگر موارد اختلافی نشان می دهیم که رازی موجهات حقیقیه را با دو ادات وجهی در نظر می گرفته است و خونجی با یک ادات وجهی؛ و این راز اختلاف آن ها در احکام عکس مستوی است.
بررسی و نقد دیدگاه فخر رازی درباره خالق اعمال انسان با تأکید بر تفسیر مفاتیح الغیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش انسان در افعال خود، از مباحث مهم کلامی و تفسیری است. فخر رازی همه اعمال انسان را منسوب به خدا می داند و انتساب خالقیت اعمال، توسط انسان را موجب نفی یا تضعیف قدرت خداوند دانسته و کفر و ایمان انسان را ناشی از خلقت خدا شمرده است. اما نظریه متقن و استواری ارائه نکرده، گاه انسان را مجبور شمرده، گاه به آزادی انسان تمایل نشان داده و گاه با طرح نظریه کسب و تمایز بین اراده و خلق خداوند، از پذیرش جبر شانه خالی کرده و گاه انسان را مضطری در صورت اختیار معرفی کرده است. نگارنده به روش تحلیل محتوا به کنکاش آرای فخر رازی پرداخته و نظریه وی را موجب تضعیف جایگاه انسان و نفی مسئولیت او، نفی قاعده علیت و نسبت آفرینش شرور ب ه خ داون د دانسته است. از نتایج این پژوهش می توان به تبیین رابطه طولی خالقیت خدا و خالقیت انسان و تعلق اراده خداوند بر خالقیت اعمال توسط انسان، تفاوت اراده تکوینی و تشریعی خداوند اشاره کرد.
بررسی مقایسه ای نتایج ایمان از دیدگاه پولس و فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم ادیان ابراهیمی مسئله ایمان است. پولس رسول و فخر رازی، دو متفکر در دو حوزه دینی اسلام و مسیحیت، در این باره به تفصیل اظهار نظر کرده اند. پولس رسول در بحث از نتایج ایمان از نجات، عادل شمردگی، زندگی جدید، ایمنی از شرور و دشمنان، آرامش و دریافت وعده های خداوند سخن می گوید. فخر رازی نیز معتقد است ایمان عقاب کفر را از بین می برد. وی آمرزش گناهان، امنیت دنیا و آخرت، رزق کریم، بهشت و آسایش ابدی، عزت و محبت را از نتایج ایمان می داند. نظرات این دو متفکر درباره نتایج ایمان قابل مقایسه است؛ این مقاله، با روش توصیفی، تحلیلی و مقایسه ای به بررسی دیدگاه های آن دو در باب نتایج ایمان می پردازد. این بررسی نشان می دهد که هر دو نجات، آرامش، امنیت، آمرزش گناهان و زندگی جدید را از نتایج ایمان می دانند. البته تفاوت هایی در نظرات آن ها نیز وجود دارد.
نقد و بررسی ادلّة توحید افعالی در اندیشة فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان اندیشمندان اشعری، فخر رازی صراحتاً از واژة توحید افعالی بهره برده و تلاش کرده تا با اقامة دلایل متعدّد عقلی و نقلی، این مسئله را برهانی نماید. مقالة حاضر، ضمن بررسی تقریرهای مختلف فخر رازی از توحید افعالی، دلایل عقلی وی را در چهار دسته دلایل وجودی؛ دلایل توحیدی؛ دلایل تفویض ستیزانه؛ دلایل جبرگرایانه مورد ارزیابی قرار داده و به این نتیجه دست یافته است که هر چند توحید افعالی در اندیشة او یک بحث کاملاً برهانی است؛ اما همة دلایل او توان اثبات قرائتی درست از توحید افعالی را ندارد. برخی از این دلایل، توحید افعالی به معنای یگانگی خداوند در خالقیّت و فاعلیّت (نفی شریک در فاعلیّت) را اثبات می کند؛ برخی، توحید افعالی به معنای فاعلیّت بی واسطه یا باواسطة خداوند نسبت به همة افعال را اثبات می کند؛ برخی، هر دو معنای پیشین را اثبات می کند؛ برخی، تنها دلیلی بر نفی تفویض و عدم استقلال بنده در افعال است؛ برخی، قرائتی جبرگرایانه از توحید افعالی را اثبات می کند؛ و برخی نیز اشکالات و نواقصی دارد که از عهدة اثبات هیچ یک از قرائت های توحید افعالی بر نمی آید.
تحلیل دیدگاه فخر رازی و علامه طباطبایی درباره اسلام و ایمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسلام و ایمان دو مفهوم قرآنی است که درباره آن دیدگاه های مختلفی ارائه شده است. ایمان از دیدگاه فخر رازی به معنای تصدیق قلبی و باوری استوار و مبتنی بر دلیل، تصدیق پیامبر با تمام آنچه که آورده و اقرار زبانی است و از دیدگاه علامه طباطبایی تعاریف گوناگونی دارد که برخی از آنها درباره مقوّمات ایمان و برخی دیگر از آنها ناظر به متعلقات ایمان است و به معنای تصدیق یگانگی خداوند و باورداشت آیات الهی، فرشتگان، پیامبران، جانشینان آنان، روز جزا و هر حکمی است که فرستادگان الهی آورده اند. علامه طباطبایی افزون بر اعتقاد باطنی، التزام به آثار عملی ایمان را از نشانه های ایمان دانسته است، برخلاف فخر رازی که صرف تصدیق قلبی را در مؤمن بودن شخص کافی می داند. فخر رازی در تبیین دیدگاه خویش درباره معنای اسلام و ایمان و پیوند میان آنها دچار ناسازگاری هایی شده است که بر اساس آن گاهی نسبت میان اسلام و ایمان را تساوی و گاهی تباین می داند. وی همچنین از یک منظر نسبت میان مسلمان و مؤمن را عموم و خصوص مطلق و از نگاه دیگر تساوی دانسته است.
بررسی مقایسه ای مفهوم ایمان از دیدگاه پولس و فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده: یکی از مسائل مهم ادیان ابراهیمی مسئله ایمان است. پولس رسول و فخر رازی، دو متفکر در دو حوزه دینی مسیحیت و اسلام، در این باره به تفصیل سخن گفته اند. آن دو ایمان را اساس دین و اخلاق و عامل اصلی سعادت و نجات انسان می دانند. اصل لغوی ایمان در عبارات پولس اعتماد و در آثار فخر رازی اعتماد، تصدیق و امان است. پولس ایمان را به صورت اطمینان و یقین به اینکه آنچه امید داریم واقع خواهد شد، هرچند نادیدنی باشند، تعریف می کند. فخر رازی نیز ایمان را «تصدیق همه آنچه که به ضرورت می دانیم از دین حضرت محمد(ص) است همراه با اعتقاد» می داند. تاکید پولس بر اعتماد و تاکید رازی بر تصدیق است. هر دو معتقد به مومن بودن پیامبرانشان هستند، با این تفاوت که عیسی در نظر پولس مکاشفه خدا است. پولس اقرار زبانی را شرط کمال ایمان و رازی آن را شرط حصول ایمان می داند. فخر رازی به بررسی معانی ایمان خداوند نیز می پردازد. پولس به پیوند میان ایمان، اعتماد، امید و محبت نیز اشاره می کند. هر دو عمل نیک را نتیجه ایمان می دانند و بر عطایی بودن ایمان تاکید دارند.