
مطالعات اجتماعی روان شناختی زنان (مطالعات زنان سابق)
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان دوره 22 پاییز 1403 شماره 3 (پیاپی 80) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
رویکرد دولت ها در چند سال اخیر ارج نهادن به نقش زنان در خانواده بوده است. اما مطالعات صورت گرفته بیشتر به آسیب شتاسی اشتغال زنان پرداخته است تا این که به نیازسنجی زنان خانه دار بپردازد. این در حالی است که بخش عمده ای از جمعیت زنان خانه دار هستند. از سوی دیگر سیاست گذاری در حوزه زنان بدون شناخت مستقیم مسائل ایشان کارامدی لازم را نخواهد داشت.از این رو پژوهش حاضر با روش پدیدارشناسانه و با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته، تجربه زیسته 20 زن ساکن در محلات جنوب شهر تهران را مورد بررسی قرار داده تا روایتی زنانه از خانواده سنتی به منظور شناخت مستقیم تجربه ها، نیازها و دغدغه های زنان خانه دار ارائه دهد.مصاحبه ها به روش ون منن تحلیل و سه مضمون اصلی تغییر در هرم قدرت، احساس دوگانه نسبت به زنانگی، سازشگری منفی و 8 خرده مضمون شامل نافرمانی فرزندان، افزایش عاملیت زنان درون خانواده، افزایش عاملیت زنان در روابط بیرون خانواده، عشق به خانواده، احساس نادیده گرفته شدن، آبروداری، ترس از آینده و احساس بی پناهی استخراج شدنتایج این مقاله حاکی از آن است خانواده سنتی نه گونه ای ایده آل برای تحقق نیازهای زنان است و نه الگوای ناکارآمد که می بایست طرد شود. بهبود وضعیت زنان خانه دار منوط به ورود درست سیاستگذاران است، چرا که فرهنگ به صورت عرصه ای مستقل می تواند به کنش های زنان شکل دهد و خود را متناسب با شرایط جدید وفق دهد و تنگناهای قانونی را دور بزند. از طرفی قانون گذاری به نفع زنان بدون بسترسازی فرهنگی و تغییر نگرش های عرفی ناکارآمد خواهد بود.
فرزندآوری و ناپایداری خانواده: تأثیر فرزندان بر احتمال طلاق زنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، طلاق در ایران افزایش یافته و به عنوان یکی از مسائل اجتماعی مطرح است. عوامل و مشخصه های جمعیتی و اجتماعی متعددی بر روند افزایش طلاق مؤثر هستند که یکی از آن ها، عدم داشتن فرزند و همچنین تعداد فرزندان در خانواده است. مقاله پیش رو به طور خاص به نحوه تغییر احتمال طلاق زنان در ایران با داشتن فرزند و تعداد فرزندان در خانواده می پردازد. نتایج حاصل از تحلیل ثانویه داده های دو درصد سرشماری سال 1395 نشان داد که نداشتن فرزند و تعداد آن ها در خانواده های ایرانی، احتمال طلاق زنان را تحت تأثیر قرار می دهد. به طوری که داشتن فرزندان در خانواده احتمال طلاق زنان را کاهش می دهد و زنانی که در طول دوران ازدواج خود فرزند زنده ای به دنیا آورده اند در مقابل زنانی که هیچ گونه تولد زنده ای نداشته اند، احتمال طلاق آن ها کمتر است. همچنین افزایش تعداد فرزندان، اثر تثبیت کننده ای بر ثبات و پایداری خانواده و ازدواج دارد، به طوری که استحکام روابط زناشویی در خانواده های دارای سه فرزند و بیشتر نسبت به دیگر خانواده ها بیشتر است. این نتایج بیانگر اهمیت داشتن فرزند و تعداد آن ها در ثبات و پایداری روابط زناشویی در خانواده ی ایرانی است، بنابراین برنامه ریزی های جمعیتی کشور می توانند ضمن حمایت ازدواج و تشکیل خانواده، از طریق ارائه تسهیلات و حمایت های فرزندآوری پایداری و استحکام خانواده را تحکیم بخشند.
تجربه زیسته بیوگی: مطالعه ای پدیدارشناختی در میان زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، فهم معنا و نحوه توصیف بیوگی از دیدگاه زنانی است که این پدیده را بر اثر فوت همسر تجربه کرده اند. از پدیدارشناسی برای اجرای پژوهش استفاده شد. داده ها از طریق مصاحبه با 5 زن بیوه در شهر یزد گردآوری شد. یافته های تحقیق نشان می دهد زنان بیوه در ابتدا با فشارها و تنش های روانی عمیقی دست وپنجه نرم می کنند و چه بسا در نقش مادری نیز حضور داشته باشند و فشارها و مسئولیت های فرزندشان نیز برعهده آنان باشد؛ لذا بیو گی به یک باره آن ها را دچار شوک روانی می کند. در کنار تنش و آسیب های روانی، زنان بیوه مورد آماج فشارهای هنجاری و آسیب هایی وارده از طرف جامعه و اطرافیان قرار می گیرند. همچنین، این زنان بعد از فوت همسر در شرایط واماندگی اقتصادی قرار می گیرند. البته، تجربه بیوگی برای این زنان تنها آسیب و تنش به همراه نداشته، بلکه موجب رشد آنها نیز شده و خیلی از آنها را از وابستگی و ضعیف بودن نجات داده است. به نحوی که مضمون پختگی در بحران به عنوان تجربه زیسته مشترک در صحبت تک تک آنها بازنمایی می شود.
توسعه تاب آوری زنان در محیط کار؛ راهکاری برای شکستن سقف شیشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، مدیران زن در سازمان ها با چالش های متعددی از تبعیض جنسیتی گرفته تا سقف شیشه ای مواجه هستند. برای مقابله با چنین چالش هایی، توسعه ظرفیت تاب آوری مدیران زن امری به عنوان یک مزیت متمایز باهدف تبدیل ناملایمات به تکامل و پیشرفت در محیط کار بسیار ضروری است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف کمک به توسعه ظرفیت تاب آوری مدیران زن جهت شکستن سقف شیشه ای انجام شده است و از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر مدیران زن ادارات دولتی استان خوزستان بود که بر اساس آخرین آمار سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان تعداد کل آن ها ۲۰۵ نفر است که بر اساس فرمول کوکران تعداد ۱۲۸ نفر به عنوان نمونه تعیین شد و پرسش نامه به روش تصادفی ساده در بین این نمونه توزیع گردید. البته با توجه به احتمال برگشت ناقص پرسش نامه ها تعداد ۱۵۰ پرسش نامه توزیع شد که از این تعداد ۱۳۰ پرسش نامه معاودت شد. یافته های پژوهش نشان داد متغیرهای تعامل با محیط کار، سازگاری شغلی و اقدامات مدیریت منابع انسانی به عنوان متغیرهای مستقل به ترتیب با ضرایب مسیر 12/0، 53/0 و 30/0 و اعداد معناداری 01/2، 40/8 و 15/3 بر تاب آوری مدیران زن تأثیر مثبت و معناداری دارند. از بین سه متغیر مذکور متغیر سازگاری شغلی بیشترین تأثیر را بر تاب آوری مدیران زن نشان داد. همچنین یافته های پژوهش نشان داد متغیر تاب آوری مدیران زن با ضریب مسیر 58/0 و عدد معناداری 46/12 بر توانایی شکستن سقف شیشه ای تأثیر مثبت و معناداری دارد و این تأثیر نسبتاً قوی است.
این پژوهش به شناسایی و درک عوامل مؤثر بر توسعه ظرفیت تاب آوری مدیران زن کمک کرده و نشان می دهد چگونه تاب آوری می تواند به شکستن سقف شیشه ای، به عنوان چالشی که زنان در محیط کار با آن مواجه هستند، کمک کند.
بازتاب گفتمان اجتماعی دوره قاجار در اشعار مستوره کردستانی با رویکرد نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل چگونگی بازتاب گفتمان اجتماعی حاکم بر ایران دوره قاجار در اشعار مستوره کردستانی، بانوی شاعر و عارف این دوره انجام شده است. به این منظور، مجموعه اشعار کردستانی با استفاده از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف، در سه سطح توصیف (ویژگی های زبانی متن)، تفسیر (رابطه بین متن و تعامل) و تبیین (رابطه بین تعامل و بافت اجتماعی) ارزیابی شده است. همچنین تحلیل آماری یافته ها با استفاده از نرم افزار تحلیل کیفیMaxqda انجام شده است. براساس یافته ها اگرچه مستوره کردستانی هم در مقوله شعر و هم در زمینه عرفان، تابع گفتمان سنتی است، با این حال، نقدهای متنوع او شامل نقد اوضاع سیاسی، نقد نابسامانی های اقتصادی و معیشتی، نقد نابسامانی در حوزه دین و اخلاق و غیره است. ضمن این که وضعیت کلی ایرانیان در دوره قاجار را به روشنی بازتاب داده و نوع عملکرد او در برابر گفتمان های حاکم مبتنی بر اعتراض و انتقاد است. براساس نتایج تحلیل، کردستانی در درجه اول عارف است، اما به موازات آن شاعر، نویسنده، پژوهشگر و منتقد اجتماعی نیز هست؛ او بسیار بیشتر و پیش روتر از زنان شاعر یا عارف تاریخ شعر فارسی، در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نقش آفرینی و اظهار وجود کرده است.
رابطه بین سبک های دلبستگی با پریشانی روان شناختی زنان مبتلا به سرطان پستان با نقش میانجی گری خودکارآمدی و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، بررسی رابطه بین سبک های دل بستگی با پریشانی روان شناختی زنان مبتلا به سرطان پستان با میانجی گری خودکارآمدی و تاب آوری بود. پژوهش حاضر، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان با پرونده فعال در بخش انکولوژی بیمارستان امام خمینی (ره) و امام حسین (ع) تهران در سال 1402 بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین (2023) و با روش نمونه گیری در دسترس به تعداد 250 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس، مقیاس تجدیدنظر شده سبک های دل بستگی بزرگ سالان، مقیاس تاب آوری و مقیاس خودکارآمدی عمومی بود. تحلیل آماری داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 28 انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد سبک های دل بستگی (ایمن و ناایمن اجتنابی) بر پریشانی روان شناختی اثر مستقیم و معنادار دارد. خودکارآمدی دارای اثر مستقیم و معنادار بود و توانست در رابطه بین سبک های دل بستگی (ایمن و دوسوگرا) با پریشانی روان شناختی نقش میانجی معنادار ایفا کند. تاب آوری دارای اثر مستقیم و معنادار بود و توانست در رابطه بین سبک های دل بستگی (ایمن و دوسوگرا) با پریشانی روان شناختی نقش میانجی معنادار ایفا کند. با توجه به نقش میانجی معنادار خودکارآمدی و تاب آوری، می توان با به کارگیری مداخلات مؤثر دل بستگی محور مانند درمان هیجان مدار از بروز پریشانی روانشناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان کاست.
مطالعه پدیدارشناسی از بازنمایی معنایی تجربه فراغت در میان دختران نوجوان طبقات اجتماعی مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اوقات فراغت فرصت خوبی برای خودشکوفایی، تجربه آزادی شخصی، بیان اجتماعی، روابط و تعاملات اجتماعی محسوب می شود و اهمیت آن به حدی است که رضایت از آن عامل مهم و مؤثری در تجربه رضایت از زندگی به شمار می رود. لذا، پژوهش حاضر با رویکرد پدیدارشناسی به مطالعه کیفی احساسات و ادراکات دختران نوجوان طبقات اجتماعی مختلف شهر تبریز درباره فراغت پرداخته است. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی بوده و برای این منظور، با 45 دانش آموز دختر از طبقات اجتماعی ضعیف، متوسط و مرفه مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و داده های به دست آمده به روش هفت مرحله ای کلایزی و به صورت دستی تحلیل شد. یافته های پژوهش بیان گر آن است که دانش آموزان از اوقات فراغت مناسب و برنامه ریزی شده ای برخوردار نیستند؛ متناسب با درک آنان، پنج مقوله اصلی شامل تحصیلی، خانوادگی، ساختاری، وابستگی مذهبی و عوامل اجتماعی – فرهنگی شناسایی شد که دربرگیرنده مفاهیم متعددی مشتمل بر سیزده خرده مقوله هستند. استفاده از نتایج حاصله در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های با هدف بهینه کردن اوقات فراغت گروه های مختلف اجتماعی به ویژه دختران نوجوان، مفید خواهد بود.