فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
206 - 219
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر ضمن ارائه تعریفی از مفهوم هویت جنسی، قبول و تحسین جنسیت کودکان از سوی اطرافیان، آموزش نقش جنسی به کودکان از همان اوایل کودکی و نیز نفی تبعیض جنسیتی بین کودکان را از ارکان اصلی تربیتی در شکل گیری هویت مناسب جنسی می داند. این مقاله با روشی توصیفی و تحلیلی و با هدف تبیین نگاه آیات و روایات در بررسی نقش متغیر جنسیت در تربیت، عمده ترین الزامات تربیتی را در شکل گیری هویت جنسی دختران و پسران بررسی نموده است. داده پردازی مقاله کتابخانه ای همراه با استناد به آیات و روایات است و نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که جهت حصول تربیتی سالم و کارآمد باید جنسیت کودکان را فارغ از نگاه های فرهنگی و سوگیری های جنسیتی به عنوان رکن مهم تربیتی مورد دقت قرار داد. بر اساس یافته های این پژوهش نگاه تساوی طلبانه به جنسیت و نیز توقع یکسان در ارائه نقش جنسیتی، نگاهی ناصحیح و به دور از واقعیات تکوینی کودکان و مخلّ امر تربیت است.
مطالعه کیفی خشونت علیه زنان بلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
46 - 65
حوزههای تخصصی:
هدف: خشونت خانگی علیه زنان خطر قابل توجهی برای سلامتی زنان، خانواده و جامعه به همراه دارد. بررسی و مطالعه این موضوع در بین زنان بلوچ دارای پیچیدگی ها ی روش شناسی و فرهنگی می باشد .این مطالعه با بهره گیری از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی به بررسی خشونت علیه زنان در میان زنان بلوچ در شهرستان ایرانشهر می پردازد.روش : نمونه مورد مطالعه شامل 18 نفر از زنانی است که به دادگستری ایرانشهر مراجعه کرده اند و با اشباع نظری در حجم نمونه و با روش نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری نظری که خاص روش شناسی کیفی می باشد به دست آمده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها و رسیدن به نظریه نهایی از روش شناسی نظریه زمینه ای بهره گرفته شده است . یافته ها: نتایج این پژوهش سیزده مقوله عمده، مردسالاری ، سایه طلاق ، اعتیاد ، پدرمکانی، ننگ طلاق، اردواج اجباری ، ازدواج مجدد و تهدید به آن ، انواع خشونت ها علیه زنان ، خشونت خانواده ی شوهر ، سیاست محتاطانه ی خانواده ی مشارک کننده ، تحمل خشونت ، انروا و کناره گیری ، طلاق ابزار قدرت مردان و یک مقوله هسته مردسالاری ، گفتمان قدرت و خشونت علیه زنان می باشد.
زن، خانواده، تربیت نسل منتظر
حوزههای تخصصی:
خانواده از نگاه اسلام و آموزه های دینی، نهادی مقدس، سازمانی حرکت آفرین، بستر تربیت و رشد و جایگاه پیشرفت مادی و معنوی است. در این بین بی تردید باید به تربیت زمینه ساز، اهمیت بیشتری داده شود؛ بی شک نقش والدین به ویژه مادر، در تربیت نسل منتظر و افرادی که زمینه ساز حکومت جهانی حضرت مهدی (عج)باشند، اهمیت خاصی دارد؛ چراکه نسل امروز، آیینه تمام نمای اعتقادات، باورها، ارزش ها و ایمان خانواده است. برای اینکه مادران بهتر بتوانند نسل امروز را با اهداف و آرمان های مهدوی آشنا کنند، باید خود، عامل معارف دین باشند تا بتوانند آن را به فرزندان انتقال دهند. همچنین سازوکارهای تربیت نسل منتظر را با تکیه بر قرآن و عترت، بشناسند و آنها را با فهمی عمیق، زیبا و شیرین درک کرده و برای فرزندان بیان کنند. این تحقیق به بررسی نقش زن و خانواده در تربیت نسل منتظر پرداخته است.
کارکرد قدرت بخش زبان در زندگی روزمره زنان (مطالعه استراتژی های زبانی قدرت در زنان طبقه متوسط ساکن تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
511 - 539
حوزههای تخصصی:
انسان ها برای پیشبرد زندگی خود استراتژی های زبانی متعددی را به کارمی گیرند. این مسئله در جوامعی چون ایران که با توزیع نامتوازن قدرت روبه روست و ابزار قدرت در دسترس مردمانش به همین ابزار زبانی محدود می شود، بیشتر به چشم می خورد. علاوه بر آن نیز گروه های خاص اجتماعی، مانند زنان، به واسطه خاص تر بودن شرایط اجتماعی و فرهنگی و سرمایه های اندکی که در دست دارند، به طریق اولی به مکانیزم های زبانی مختلف متوسل می شوند تا بتوانند در میدان هایی که سهم آن ها از قدرت ناچیز است، مناسبات قدرت را به نفع خود تغییر دهند. از همین روی هم دنیای زنانه با زبان تعریف می شود و این مقاله قرار است با بررسی کنش های زبانی زنان در بستر زندگی روزمره به کنه زبان زنانه و البته استراتژی های زبانی زنان پی ببرد و با روش کیفی و ترکیبی از مصاحبه گروهی در قالب گروه متمرکز[1]، تجربه زیسته و متونی مثل وبلاگ ها و رمان ها (در حد منابع کمکی) به این پرسش پاسخ دهد که زنان ایرانی در زندگی روزمره شان از چه استراتژی هایی برای اعمال قدرت در مقابل نابرابری ها و رسیدن به حداکثر منافع استفاده می کنند.
تبیین ارتباط درک کلیشه های جنسیتی و درک کیفیت فضایی در دانش آموزان دختر(نمونه ی موردی مدارس متوسطه دوم در شهرستان بانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در محیط های آموزشی، کیفیت فضای معماری با تأثیر بر شناخت های حسی، فکری و ادراکی می تواند نقش و عملکردی آموزشی ایفا نماید. بررسی ها نشان می دهد فرایند آموزش در تعامل با فضاهای آموزشی می تواند در افزایش شوق یادگیری بسیار تأثیر گذار باشد. کلیشه های جنسیتی در چارچوب رویکرد اجتماعی-فرهنگی، به عنوان یکی از الگوهای ذهنی تعیین کننده درهویت فردی به ویژه دردختران نوجوان به شمار می آید.مساله اصلی در این پژوهش، نادیده گرفتن جنبه روانشناختی جنسیت(در اینجا کلیشه های جنسیتی) در فرایند طراحی فضاهای آموزشی می باشد. با توجه به ارتباط کلیشه های جنسیتی و وضعیت زنان، انجام مطالعات معطوف جنسیت و وضعیت آموزش آنان نقش بسیار مهمی درشناخت بهتر وضعیت آنان دارد.جامعه ی آماری دختران دانش آموز مدارس متوسطه شهر بانه در نظر گرفته شده که طریق فرمول کوکران تعداد90 دانش آموز پیش بینی شده و از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تکمیل گردیده است. نتایج حاصل در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که حاکی از وجود کلیشه های جنسیتی و درک نابرابری جنسیتی در دختران دانش آموز و همچنین وجود رابطه معنادار میان درک کلیشه های جنسیتی دردانش آموزان و میزان ادراک کیفیت محیطی مدرسه می باشد. *این مقاله برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی دکتر لیلا بلیلان و دکتر داریوش ستارزاده و مشاوره خانم پریسا هاشم پور که در دانشکده معماری و هنر واحد تبریز در پاییز انجام گرفته است.
اثربخشی طرح واره درمانی بر افزایش خودکارآمدی و امید به زندگی زنان مطلقه و تأثیر آن بر کاهش الگوهای ناسازگار اولیه فرزندان دختر آنان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی طرح واره درمانی بر افزایش خودکارآمدی و امید به زندگی زنان مطلقه و تأثیر آن بر کاهش الگوهای ناسازگار اولیه فرزندان دختر آنان انجام شد. طرح این پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان مطلقه و فرزندان دخترشان در شهر ارومیه در سال 96 بود. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از زنان مطلقه و فرزندان دخترشان بود که به کلینیک سلامت خانواده، تحت نظر بهزیستی استان آذربایجان غربی مراجعه کردند که به روش هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی گمارده شدند. بر گروه آزمایش، مداخله مبتنی بر طرح واره درمانی، طی 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی انجام شد؛ اما برای گروه کنترل، هیچ گونه مداخله ای اعمال نشد. ابزار پژوهش حاضر، عبارت بودند از پرسشنامه خودکارآمدی شی یر (1982)، پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر (1991) و فرم کوتاه پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (1998). داده های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که طرح واره درمانی بر افزایش خودکارآمدی، امید به زندگی زنان مطلقه و تعدیل طرح واره های ناسازگار فرزندان دخترشان مؤثر واقع شده (000/0>P). طرح واره درمانی به عنوان یک تکنیک می تواند در بهبود خودکارآمدی و امید به زندگی این زنان مطلقه و تعدیل طرح واره های ناسازگار فرزندان دخترشان مؤثر باشد.
فهم تجربه ی زیسته ی زنان از رفتار متکبرانه در مصرف برندها و کالاهای لوکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مصرف کردن دیگر تنها راهی برای برطرف کردن نیازهای ضروری نیست و شکل گیری نیازهای کاذب منجر به ایجاد شکل های تازه ای از مصرف شده است. تکبر مصرف کننده به معنی تمایل فرد برای نشان دادن برتری اجتماعی از طریق اکتساب، استفاده کردن و نشان دادن کالاهای مصرفی و برندها در طبقات مختلف به وفور مشاهده می شود. پژوهش حاضر به دنبال این است تا با یک رویکرد پدیدارشناسانه تجربه ی زیسته ی زنان از پدیده تکبر در مصرف و معنی و مفهوم این پدیده از منظر آن ها را دریابد. افراد موردنظر با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفت و سپس با روش پدیدارشناسی داده های گردآوری شده تجزیه وتحلیل شدند. بر اساس یافته ها ی پژوهش چهار مضمون اصلی «احساس شناخته شدن»،«ایجاد و حفظ جایگاه اجتماعی»،«ابراز برتری و شایستگی» و «احساس اشتیاق درونی» دربرگیرنده تجربه ی زیسته ی زنان از پدیده تکبر در مصرف است. به نظر می رسد مطالعه و مشاهده ی مصرف متکبرانه صرفاً به عنوان یک رفتار مصرفی منجر به شناخت آن نمی شود و زمینه های متعدد بیرونی و درونی زمینه ساز آن هستند که نیاز به مطالعات بیشتر دارد.
مطالعه ی رفتار کارآفرینانه زنان در یزد: (از ساختارهای تحمیلی خود اشتغالی تا باز تعریف اجتماعی منتهی به آفرینشگری موقعیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۹۲
153 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف از این جستار واکاوی رفتارهای اقتصادی موفقیت آمیز زنان کارآفرین در شهر یزد است. تحقیق حاضر کیفی و جامعه مورد مطالعه را زنان کارآفرین در شهر یزد تشکیل می دهند. در نمونه تحقیق با 13 زن که از نظر سن، تحصیلات، نوع حرفه و وضعیت تأهل متفاوت بودند به روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. داده های پژوهش با کمک روش نظریه زمینه ای انجام گرفت که شامل کدگذاری باز، محوری و گزینشی بود. مقوله ای هستهی تحقیق، «تعامل سازنده با محدودیت» انتخاب گردید. مقوله های زمینه ای که بسترهای شکل گیری «تعامل سازنده با محدودیت» را فراهم می کنند شامل ساختارهای تحمیلی، حصارهای ذهنی و سرمایه های حمایتی هستند. در این تحقیق آفرینشگری موقعیت عامل علی موثر بر کارآفرینی زنان یزدی یوده و راهبرد اساسی زنان در کارآفرینی شامل همسوی جامعه محور، ارتقاء بخشی به خویشتن، فهم زنانه از کارآفرینی و هارمونی نقش مقولهبندی شد. عامل مداخله گر این تحقیق اثباتگری بازتابی و در نهایت پیامد حاصل از تعامل سازنده با محدودیت خود توانمند سازی تشخص داده شد.
الگوی تاب آوری خانواده مبتنی بر تجربیات زیسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاب آوری یکی از مهم ترین و اساسی ترین ویژگی هایی است که خانواده ها را از بحران ها و سختی ها عبور می دهد و باعث رشد و شکوفایی آنها می شود. هدف این پژوهش آن است که با توجه به بافت فرهنگی و اجتماعی خانواده های ایرانی و با توجه به تجربیات زیسته آنان، شاخص های الگوی تاب آوری خانواده را تهیه و تدوین نماید. داده های این پژوهش با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته از تعداد 15 نمونه که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، استخراج گردید و برای نمونه گیری از مقیاس تاب آوری خانواده (FRAS) استفاده شد. داده ها با روش نظریه زمینه ای و کدگذاری اشتراوس و کوربین تحلیل شد. پس از مشخص شدن مقوله ها برای تعیین روایی محتوایی الگوی مستخرج، از نظر 8 متخصص نیز استفاده گردید. طبق یافته های پژوهش، مؤلفه انطباق با واقعیات هستی به عنوان هسته مرکزی الگو معرفی شد. مؤلفه نظام باورها به عنوان عامل علّی الگو و راهبردهای ارتباطی و انطباقی به عنوان راهبردهای اصلی الگو شناسایی شدند. همچنین سه مؤلفه تاریخچه خانوادگی، بافت فرهنگی و دسترسی به منابع حمایتی اجتماعی، به عنوان عوامل زمینه ای الگو معرفی گردیدند.
شناسایی فشارزاهای روان شناختی والدین زنان مطلقه (مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده طلاق می تواند خانواده مبدأ افراد مطلقه را با فشارزاهای متعددی مواجه سازد که این امر، ناشی از یک گذار پیش بینی نشده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی فشارزاهای روان شناختی والدین زنان مطلقه انجام شد. در این پژوهش از روش کیفی و طرح پدیدارشناسی تفسیری استفاده گردید. مشارکت کنندگان این پژوهش، 12 تن از والدین زنان مطلقه بودند که در فاصله زمانی بین بهمن ماه سال 1398 تا مرداد سال 1399 مورد مصاحبه قرار گرفتند. ملاک های ورود پژوهش، شامل موارد ذیل می باشد: 1. طلاق فرزند به صورت رسمی و محضری ثبت شده باشد 2. تمایل به رجوع نباشد 3. حداقل شش ماه از ثبت طلاق گذشته باشد 4. ازدواج مجدد نداشته باشد 5. بدون فرزند باشد. این افراد به روش نمونه گیری هدفمند و مبتنی بر راهبرد گلوله برفی انتخاب شدند. فرایند جمع آوری اطلاعات، با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته انجام پذیرفت و داده های حاصل از آن از طریق روش هفت مرحله ای دیکلمن تحلیل شد. نتایج بیانگر وجود تعداد 348 کد اولیه، 19 مفهوم و 7 مقوله اصلی است. این مقوله ها عبارتند از: بازخوردهای اجتماعی منفی، زیر سؤال رفتن نقش والدینی، درماندگی نسبت به موفقیت ازدواج، ضعف حمایت روان شناختی، فقدان اتحاد زوجی، تضییع حقوق و بی ثباتی های مزمن پس از طلاق. نتایج پژوهش حاضر بیانگر این مطلب است که والدین به واسطه داشتن دختر مطلقه و پیدایش یک مرحله غیرقابل پیش بینی در چرخه زندگی خانواده، تحت تأثیر عوامل فشارزای چندگانه قرار می گیرند.
تبیین میزان پای بندی به پوشش و حجاب هنجاری در میان دختران و زنان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پوشش اسلامی و رعایت حجاب ازسوی زنان و مردان در جامعه، یکی از اصول اساسی و بنیادی دین مبین اسلام تلقی می شود؛ چون پوشش به عنوان ابزار مؤثری در برقراری ارتباطات اجتماعی افراد بوده و در شکل گیری هویت آنان تأثیرگذار است. تنوع و تناسب لباس که نشان دهنده هویت افراد است، امکان دارد در طول زمان همراه با تحولات اقتصادی، جمعیتی و دیگر تغییرات اجتماعی دگرگون شود. در همین راستا، هدف اصلی مقاله تعیین میزان پای بندی به پوشش و حجاب هنجاری در بین دختران و زنان 15 تا 45 ساله و تبیین تأثیر عواملی مانند هویت ملی، دین داری، قانون گرایی، سن و تحصیلات بر آن است. تحقیق به روش پیمایشی، با تعداد نمونه 542 نفر انجام شده است. روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای توأم با تصادفی ساده بوده و به وسیله پرسش نامه اطلاعات لازم از دختران و زنان 15تا 45 ساله شهر تبریز گردآوری شده است. یافته ها نشان می دهد که میانگین میزان پای بندی به پوشش و حجاب هنجاری در میان دختران و زنان شهر تبریز، 2/66 درصد برآورد شده است. این میزان بالاتر از متوسط درصدی طیف یعنی 50 بوده است. نتایج به دست آمده از تحلیل همبستگی نشان داد که هویت ملی، دین داری، سن و تحصیلات، به جز متغیر قانون گرایی با میزان پای بندی به پوشش و حجاب هنجاری همبستگی معنی داری دارند. در مجموع این متغیرها در مدل معادلات ساختاری برازش شده (Lisrel) 20 درصد از تغییرات متغیر وابسته یعنی میزان پای بندی به پوشش و حجاب هنجاری را مورد تبیین قرار می دهند. مدل نهایی تولیدشده در نرم افزار لیزرل نشانگر این است که متغیرهای دین داری، هویت ملی، تحصیلات و سن ازجمله عوامل مؤثر بر میزان پای بندی به پوشش و حجاب هنجاری دختران و زنان تلقی می شود.
واکاوی چالش های ازدواج بانوان ایرانی بااتباع افغان: مطالعه موردی استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
33 - 50
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر واکاوی رضایت و پیامدهای حاصل از ازدواج بانوان ایرانی با مردان مهاجر افغان بود. روش : پژوهش به شیوه کیفی از نوع پدیدارشناسی انجام گرفت. رویکرد پژوهش پدیدارشناسی توصیفی(پدیدارشناسی هوسرل) انتخاب گردید. مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش، براساس اصل نمونه گیری با حداکثر تنوع و اصل اشباع شدگی نمونه بصورت هدفمند انتخاب و با مصاحبه نیمه ساختارمند، بررسی شدند(31 مورد از استان فارس). روش تحلیل شبکه مضامین برای استخراج یافته های پژوهش انتخاب شد. یافته ها : درتحلیل محتوای مصاحبه ها در خصوص میزان رضایت از ازدواج تعداد هشت مضمون پایه(احساس حقارت، نیازهای اقتصادی خانواده، نیازهای مالی فردی و...)، سه مضمون سازمان دهنده (نارضایتی مالی، نارضایتی از زندگی زناشویی، نارضایتی اجتماعی-فرهنگی) و یک مضمون فراگیر (عدم رضایت) به دست آمد. در بررسی پیامدها تعداد 33 مضمون پایه (تعامل با همسالان، تعامل با خانواده و فامیل، عدم پذیرش در موقعیت های اجتماعی، عدم حقوق اجتماعی و...)، 13 مضمون سازمان دهنده (بهزیستی خانوادگی، بهزیستی روانی، حمایت قانونی، جرأت ورزی، انطباق پذیری فرهنگی و...) و 5 مضمون فراگیر (انزوای اجتماعی، جامعه پذیری، مهارت های اجتماعی، آسیب های فرزندان و سرمایه اجتماعی) به دست آمد.
بررسی رابطه میزان سازگاری زناشویی و نشاط زنان متاهل تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
28 - 40
حوزههای تخصصی:
نشاط نیز یکی از ضروری ترین خواسته های فطری و نیازهای روانی انسان و سازگاری زناشویی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل اثر گذار بر عملکرد خانواده به شمار می رود . این پژوهش با هدف تعیین رابطه میزان سازگاری زناشویی و نشاط زنان متاهل منطقه چهار تبریز انجام گرفت . روش تحقیق ، پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها ، پرسشنامه های استاندارد بودند . جامعه آماری زنان متاهل ساکن شهر تبریز بودند که تعداد 205 نمونه به روش تصادفی سیستماتیک انتخاب شد . داده های جمع آوری شده نشان داد که میانگین میزان سازگاری زناشوئی 57.04 درصد و میانگین نشاط 59.17 درصد بود . آزمون های معنی داری نشان دادند که بین میزان سازگاری زناشویی (وابعاد چهارگانه آن ) و نشاط زنان متاهل منطقه چهار شهر تبریز رابطه معنی دار مستقیم وجود دارد . هرقدر سازگاری زناشویی بیشتر باشد به همان اندازه میزان نیز نشاط بیشتر است . نشاط زمینه ای برای رشد روانی و اجتماعی زوجین و بهبود روابط زناشویی و مقابله با فشارهای روانی و اجتماعی می باشد.
تبیین جامعه شناختی عوامل موثر بر مشارکت بانوان در ورزش همگانی شهر گرگان
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
43 - 59
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی عوامل موثر بر مشارکت بانوان در ورزش همگانی در شهر گرگان انجام شد. این پژوهش دارای ماهیتی کیفی بوده که در آن از روش نظریه داده بنیاد استفاده گردید. جامعه آماری این مطالعه شامل ورزشکاران نخبه زن، مربیان و کارشناسان حوزه ورزش همگانی، متخصصین و اساتید تربیت بدنی و علوم ورزشی بود که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی تعداد 15 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور اطمینان در خصوص پایایی داده های به دست آمده از دو روش پایایی بازآزمون و پایایی بین دوکدگذار استفاده شد. تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام گردید. بر اساس تحلیل های صورت گرفته 46 کد باز مستخرج شد که این کدها در 5 طبقه موانع شخصی، موانع خانوادگی، موانع امکاناتی و اقتصادی، موانع فرهنگی و موانع اجتماعی طبقه بندی شدند. با توجه به نتایج می توان چنین نتیجه گیری کرد که بخشی از موانع مشارکت بانوان در ورزش همگانی مربوط به عوامل شخصی و بخشی دیگر مربوط به عوامل محیطی و اجتماعی است. به طور کلی می توان گزارش نمود که افزایش آگاهی بانوان در خصوص فواید فعالیت های بدنی و هم چنین رفع برخی موانع فرهنگی، محیطی و اجتماعی زمینه لازم برای مشارکت بیشتر بانوان در ورزش های همگانی را فراهم می نماید.
زنان دانشگاهی و تعارض کار- زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
243 - 267
حوزههای تخصصی:
انباشتگی نقش و وظایف متعدد شغلی و خانوادگی در دانشگاه برای بانوان دانشگاهی تعارض هایی به همراه دارد. برای پاسخ به دو سؤال مهم درباره اینکه: شغل بانوان هیئت علمی در دانشگاه چه ویژگی هایی دارد؟ و بانوان دانشگاهی چه تعارض هایی را در تناسب میان کار و خانواده تجربه می کنند؟ از رویکرد کیفی، انجام دادن مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته با 26 نفر از بانوان دانشگاهی در رشته های مختلف دانشگاهی و تحلیل تماتیک متون مصاحبه ها با کمک نرم افزار Max Q.D.A ورژن 2018 استفاده شد. در این مطالعه، از چارچوب و معیارهای یک شغل خوب برای بانوان و نظریات تعارض کار زندگی استفاده شده است. یافته ها حاکی از استخراج 2 مقوله اصلی، 6 مقوله فرعی، 25 مفهوم و بیش از 282 عبارت است که در این تحلیل ها فقط از 161 عبارت به طور مستقیم استفاده شد. ماهیت شغل اعضای هیئت علمی مزایایی مانند انعطاف زمان، دستمزد و حضور اجتماعی به همراه دارد، اما مشکلاتی مانند وظیفه محوری، استمرار وظایف شغلی موجب می شود بانوان دانشگاهی همواره دغدغه شبانه روزی داشته باشند و حتی به رغم حضور در خانه، با احساساتی مانند تنش، فشار زمانی، عذاب وجدان مادری، فراموشی نقش و غیره مواجه باشند. درواقع، بانوان دانشگاهی دچار تعارض هایی در مناسبات کار و زندگی خود می شوند که هم در حوزه نقش مادری، نقش همسری، ارتباط با والدین و خویشان و هم اولویت های شخصی شان ادامه دارد.
بازتعریف هویت زنان همسر از دست داده: مطالعه ای در محله های افسریه و عباس آباد تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
141 - 166
حوزههای تخصصی:
پرسش آغازین این پژوهش عبارت است از «زنان متأهلی که همسر خود را از دست می دهند، چگونه هویت خود را بازتعریف می کنند؟» این پژوهش بر پایه رهیافت نظریه داده بنیاد انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساخت یافته سیر زندگی و مشاهده است. نظریات گیدنز، کاستلز، جنکینز و گیلیگان در بازتعریف هویت بررسی شد. حجم نمونه 21 نفر از زنان «همسر از دست داده» است که با نمونه گیری هدفمند و نظری در دو محله افسریه (منطقه 15تهران) و عباس آباد (منطقه 6 تهران) انجام شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که زنان پس از قرارگرفتن در موقعیت زن همسر از دست داده و سپری کردن دوران سوگواری، در موقعیت زن «همسر از دست داده» قرار می گیرند. با توجه به داده ها، سه مقوله هویتی اصلی در باره این زنان شناسایی شد که عبارت اند از: 1. زنان همسر از دست داده شاد، 2. زنان همسر از دست داده غمگین و 3. زنان همسر از دست داده سرگردان. زنان شاد به زیر مقوله های 1. زنان همسر از دست داده شاد حمایت طلب، 2. زنان همسر از دست داده شاد مستقل و 3. زنان همسر از دست داده شاد مقاوم دسته بندی می شوند. بازتعریف هویت زنان همسر از دست داده در پنج الگوی پارادایمی 1. زن فناشده، 2. زن حمایت طلب، 3. زن تنها، 4. زن مقاوم و 5. زن مستقل قرار می گیرند. تعمق در روند شکل بندی هویت جنسیتی زنان همسر از دست داده، نشان می دهد که بازتعریف هویت آنان تحت تأثیر منابع اقتصادی فرهنگی و اجتماعی، روابط خانوادگی، سن و وجه مادری «زنان همسر از دست داده» است. هیچ یک از پنج الگوی پارادایمی در دو محله مسلط نبود.
سیمای دختران در آیات و روایات (معناشناسی واژه بنات در آیات و روایات)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پرداختن به مبانی انسان شناختی و هویت شناختی از منظر اسلامی، یکی از پیش شرط های طراحی الگوها، شاخص ها و حتی ترسیم سبک زندگی اسلامی است. در این میان، اهمیت نقش و اثرگذاری دختران از یک سو و نقطه ثقل هجمه فرهنگی دشمن از سوی دیگر، اهمیت پرداختن به تصویر و جایگاه دختران در نظام هستی از منظر اسلامی را دوچندان می گرداند. پژوهش حاضر با استفاده از روش معناشناسی ایزتسو، تصویر آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت((ع)) از واژه بنات را ترسیم می کند. با توجه به معناشناسی صورت گرفته از واژه بنات و روابط معنایی آن با واژگان: ولد، والد، مرأه، انثی، نساء، فتیات و کوثر به عنوان واژگان وابسته، تصویر قرآن از دختر به صورت اجمال این گونه است که قرآن، جایگاه و منزلت دختران را در خلقت، در کنار پسران نشان می دهد و ریشه اصلی تفاوت میان دختر و پسر را تفاوت های مأموریتی می داند که خداوند برای دو جنس در نظر گرفته است. براساس مأموریت های ویژه و متفاوت این جهانی، دختران از نظر ظرفیت های جسمی، روانی و روحی به گونه ای خلق شده اند که بتوانند از عهده انجام این رسالت ها و نقش ها برآیند. ویژگی پسندیده دختران از منظر آیات قرآن و روایات، حیا و پاکدامنی و همچنین شجاعت و خداجویی، نیکی و بزرگ داشتن دیگران، آماده به کار، الفت گیرنده، بابرکت، کوشا، ریزبین و اهل نظافت، پیش قدم در انس، پرستار و دوست دارندگان است.
عوامل اجتماعی_فرهنگی مرتبط با گرایش به خرافات در بین زنان ساکن در مناطق حاشیه ای شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خرافه و باورهای خرافی از مسائل مهم دنیای امروز است به طوری که می توان آن را به عنوان یک مسئله ی اجتماعی و فرهنگی به حساب آورد، مسئله ای که می تواند نقش مهمی در زندگی اجتماعی انسان داشته باشد. پژوهش حاضر به بررسی عوامل اجتماعی_فرهنگی مرتبط با گرایش به خرافات در بین زنان ساکن مناطق حاشیه ای شهر یزد پرداخته است. روش مورد استفاده در این تحقیق از نوع پیمایشی است؛ داده ها با ابزار پرسش نامه و با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای از 246 نفر از زنان ساکن در مناطق حاشیه نشین شهر یزد گردآوری شده است. اعتبار ابزار با روش محتوایی و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ محرز شد. یافته های تحقیق نشان داد که متغیرهای وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال و احساس امنیت اجتماعی رابطه معناداری با میزان گرایش زنان به خرافات نداشتند؛ درحالی که متغیرهای سن، پایگاه اجتماعی_اقتصادی، نوگرایی، ازخودبیگانگی، رضایت از زندگی، یادگیری اجتماعی، محرومیت اجتماعی و استفاده از وسایل ارتباط جمعی دارای رابطه معنادار با میزان گرایش زنان به خرافات اند. نتایج رگرسیون چندگانه نقش معنادار چهار متغیر رضایت از زندگی، یادگیری اجتماعی، نوگرایی و استفاده از وسایل ارتباط جمعی در میزان گرایش به خرافات را تایید می کند که در این میان وسایل ارتباط جمعی بیشترین نقش را در کاهش گرایش به خرافات ایفا می نماید.
تحلیل گونه های تزاحم اشتغال زنان و تکالیف مبتنی بر زوجیت با تأکید بر شاخصه های تقدیم اهم از منظر امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشتغال زنان در تعریف امروزی، غالبا با ویژگی هایی ازجمله انجام فعالیت در زمان مشخص، دریافت مزد در قبال ساعات کار و وجود فاصله با محل زندگی همراه است که از زمینه های بروز تزاحم در تکالیف و حقوق می باشد. براى حل تزاحم در اصوص فقه، مرجّحاتى وجود دارد که فقیه کلیات آنها را اجتهاد می کند، اما از آنجا که تطبیق در مقام امتثال، برعهده مکلف است تشخیص تکلیف اهم همواره از دغده های زنان شاغل متشرع بوده است. پژوهش حاضر با رویکردی تکلیف محور و باهدف شناسایی گونه های تزاحم اشتغال زنان با تکالیف مبتنی بر زوجیت و ارائه راهکارهای رفع تزاحم بر مبنای قاعده تقدیم انجام شد. بدین منظور منابع مکتوب مربوطه به روش اجتهادی- تحلیلی بررسی گردید. براساس نتایج، با مقابل هم قرار دادن انواع چهارگانه اشتغال زنان از منظر احکام تکلیفی با شش تکلیف مبتنی بر زوجیت، در دو بستر اصلی جریان تزاحم واجب-واجب و مستحب-مستحب، 41 مورد تزاحم ممکن الوقوع شناسایی و تکلیف اهم در هر یک معرفی شد.
نشانه شناسی تصویر زن در سینمای عباس کیارستمی
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۷
95 - 107
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نشانه شناسی تصویر زن در سینمای کیا رستمی می باشد. جامعه آماری فیلم های معطوف به نشانه شناسی زنان ساخته کیارستمی می باشد. روش نمونه گیری هدفمند و نمونه پژوهش فیلم های گزارش و ده بود. طرح پژوهش توصیفی-تحلیلی است. شیوه به دست آوردن اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ای و مشاهده فیلم ها بود. فیلم ها مورد تحلیل نشانه شناسی قرار گرفتند. نشانه شناسی بر اساس دو سنت عمده سنت فردیناند دوسوسور و سنت چارلز سندرس پیرس صورت گرفت. مطالعه و بررسی آثار بلند کیارستمی نشان داد که وی در طول دوران کاری خود نسبت به زنان و دغدغه های آنان اشراف داشته و بخش عمده ای از دوران متاخر فیلم سازی اش را به بازنمایی زنان و مشکلات آن ها اختصاص داده است. وی به خصوص در آثار متاخر خود، زنان را در کانون توجه فیلم هایش قرار داده است. نتایج بررسی مبتنی بر نشانه شناسی فیلم «گزارش»و «ده» نشان داد که کیارستمی در تلاش بوده تا ضمن بازتاب مشکلات زنان، نگاه جامعه به زن و انتظاراتی که از وی می رود را نیز نشان دهد و بر این مهم تاکید نماید که این نگاه سنتی و کلیشه ای، علیرغم گذشت سال ها، هم چنان در جامعه وجود دارد.