مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
فمینیسم اسلامی
حوزههای تخصصی:
امروزه هر از چندگاهی بشر مدعی می شود جریان های جدیدی را با هدف برقراری عدالت در سطوح گوناگون جامعه شناسایی و طراحی کرده است. یکی از این جریان های جدید که مدعی دفاع از حقوق زنان، به ویژه با ویژگی های غربی آن است، به نام «فمینیسم» (feminism) چهره نشان داده است. این پدیده در کشور ما نیز مدتی است با نام «فمینیسم اسلامی» مطرح شده است. این مقاله بر آن است که با نگاهی انتقادی این پدیده را واکاوی کند، و ضمن نقد و بررسی آن، در چهارچوب مطالعه ای پیمایشی، به تعیین میزان گرایش به این مکتب در میان دانشجویان دختر مؤسسه آموزش عالی جهاد دانشگاهی استان یزد بپردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که دانشجویان دختر مؤسسه آموزش عالی جهاد دانشگاهی یزد از میان ابعاد چهارگانة فمینیسم اسلامی به بعد «تساوی و تشابه حقوق زن و مرد» گرایش دارند و دیدگاه آنان در خصوص سه بعد دیگر منفی است. هم چنین، از میان شاخص های فرعی فمینیسم اسلامی، شاخص فرعی «مشارکت یک سان زن و مرد در تربیت فرزندان» با رتبة میانگین 74/574 بیش ترین میزان شدت را دارد و شاخص فرعی «مناسب و کافی نبودن فرصت های موجود در جامعه برای زنان» با رتبة میانگین 44/383 کم ترین میزان شدت در میان دانشجویان مذکور است.
رؤیارویی ایرانیان با فمینیسم از فمینیسم ایرانی تا فمینیسم اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارمغان مهم رؤیارویی ایرانیان با تجدد، چالش بین سنت های دینی و تجدد بود. حوزه مسائل زنان و خانواده نیز در چنبره این چالش گرفتار آمد. این نوشتار می کوشد با رویکردی جامعه شناختی تاریخی و با روش اسنادی و کتابخانه ای به این پرسش ها پاسخ دهد که تفکر فمینیستی از چه زمانی وارد فضای فکری جامعه ایرانی شد و با تکیه بر چه بسترهایی به اشاعه خود پرداخت و در این مسیر چه مراحلی را پشت سرگذاشت؟ یافته ها حکایت از این دارد که حوادث پیش و پس از انقلاب مشروطه، زمینه آشنایی برخی زنان ایرانی را با جنبش زنان در غرب، فراهم آورد. در این میان، ساختاری شبه جنبش در ایران شکل گرفت که بر زیست بهتر زنان و احقاق حقوق زنان تأکید می کرد. اما با ظهور دوره پهلوی ها، جنبش شکل دولتی به خود گرفته و به موجی آسوده بدل شد. با پیروزی انقلاب اسلامی، موج سومی از جنبش شکل گرفت که همگرایی بیشتری با مبانی فمینیسم غربی داشت. این موج را طیف های متفاوت و گاه متناقضی تشکیل می دهند که علی رغم تفاوت های بسیار، در این نکته مشترکند که مسائل عصر مدرن را نباید با دین توضیح داد. این رویکردها از یک سو، از فقدان نگرش علمی رنج می برند و از سوی دیگر، نوعی الگوبرداری صرف از مسائل زنان در غرب و بی توجه به ظرفیت های فرهنگی و ملی در حل مسائل زنان هستند. افزون بر این، رویکردهای آنان نوعا سیاسی است که می توانند از سوی دشمنان مورد بهره برداری قرار گرفته و خطری بزرگ برای امنیت ملی باشند.
قرائتی نو از قرآن با ره یافتی زن محور بررسی دیدگاه های آمنه ودود در کتاب قرآن و زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر جنسیت در فهم متون یکی از مباحثی است که در دهه های اخیر در حوزة فهم متون دینی مطرح شده است. با ورود دانش های فمینیستی، این نظریه حتی تا خوانش زنانة متون دینی و اسلامی پیش رفته است. آمنه ودود (Amina Wadud, 1952)، نومسلمان امریکاییِ افریقایی تبارِ، یکی از محققان فعال در این حوزه است که قرآن را کانون اصلی کارش قرار داده است. مقالة حاضر به بررسی دیدگاه های آمنه ودود در مهم ترین اثرش قرآن و زن اختصاص دارد. ودود در این اثر مدعی شده است آن چه تاکنون در سنت اسلامی در حق زنان اعمال می شده، چندان عادلانه نبوده و این امر بیش از هر چیز ناشی از این واقعیت بوده که تفاسیر قرآن یک سره به دست مردان نوشته شده و مطابق با فهم و نیازها و دغدغه های آنان سامان یافته است. در نتیجه، وی کوشیده است از طریق بازخوانی قرآن، مطابق با فهم و انتظارات زنان در دنیای جدید، به تفسیری نو از برخی مفاهیم و احکام اسلامی دربارة زنان دست یابد.
اصول گرایش فمینیستی در تفسیر قرآن کریم؛ معرفی و ارزیابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیر اجتماعی به عنوان یکی از گرایش های تفسیری در سده اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. یکی از زیرشاخه های این گرایش تفسیری که در چند دهه گذشته ظهور و بروز چشمگیری در جهان اسلام داشته، گرایش فمینیستی در تفسیر قرآن کریم است. در این مقاله، در گام نخست پس از معرفی اجمالی جریان فکری فمینیسم اسلامی در جهان اسلام، مهمترین اصول این گرایش تفسیری در مقابل تفاسیر سنتی یعنی پرهیز از تحمیل عقیده مردسالاری، آزادی عقل در فهم قرآن، اصل عدم تضاد میان بخشهای مختلف قرآن و اصول بنیادین آن مانند برابری جنسیتی و... بررسی می شود. در گام بعدی اصول پیش گفته مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته که از جمله آنها می توان به بی اساس بودن اتهام جهت گیری مردسالارانه به سنت تفسیری، لغزیدن در ورطه تفسیر به رأی، آرای افراطی زن سالارانه در تفسیر و... اشاره کرد.
نقد و بررسی مبانی فکری و شاخصه های فمینیسم اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فمینیسم اسلامی مفهوم و جریانی است که متأثر از جریان غربی فمینیسم در دهه های اخیر در کشورهای اسلامی، ازجمله ایران رواج یافته است؛ به گونه ای که بیشتر مدافعان حقوق زنان در این کشورها خود را فمینیست مسلمان معرفی می کنند و تلاش می نمایند با نگاهی جدید به آموزه های دینی و سنت های رایج، تفسیری خاص از آن را ترویج نمایند.
مهم ترین مبانی فکری فمینیسم اسلامی عبارتند از: اومانیسم اسلامی، عدالت عرفی، تأکید بر مساوات، آزادی و فردگرایی، تقدم جامعه گرایی بر خانواده گرایی و تأکید بر مشارکت اجتماعی، تفکیک میان جنس و جنسیت، برابری حقوق زن و مرد. همچنین شاخصه هایی که جریان فمینیست مسلمان بر آن تأکید دارد، جداانگارى دین دارى و دین مدارى، نفی احکام ثابت و نگاه منفى به نقش زنان در خانواده است. آنچه بیش از هر چیز برای نظریه پردازان و طرف داران فمینیسم اسلامی حائز اهمیت بوده، این است که در ظاهر مواجهه و تقابل جدی با دین صورت نپذیرد. آنان با تمسک جستن به منابع دینی - ازجمله قرآن کریم و احادیث - در تلاش بودند تفاسیر عرف گرایانه و مدرنیستی از این منابع ارائه دهند. ازاین رو این نظریه پردازان بر لزوم به کارگیری شیوه های کلاسیک استنباط احکام شرعی، ازجمله «تفسیر» و «اجتهاد» در راستای احقاق حقوق زنان و ارائه تفاسیر «زنانه» و به دور از «رویکرد مردسالارانه» تأکید می ورزند.
مقاله حاضر ضمن پرداختن به پیشینه تاریخی و عناصر و گروه های این جریان و مبانی فکری و شاخصه های آن، به نقدهای واردشده بر آن می پردازد.
فمینیسم اسلامی، مفاهیم و امکان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موج سوم فمینیسم با طرح الگوهای بومی و با ظاهری اسلامی به دفاع از فمینیسم پرداخته و با تفسیرهای جدید از متون دینی، مفاهیم دینی را در خدمت نهضت فمینیسم قرار دادند. در مقابل، مخالفان فمینیسم اسلامی نیز این مفهوم را مفهومی متناقضدانسته و با تمرکز بر دو مفهوم «اسلام» و «فمینیسم»، امکان مفهومی این ترکیب را به چالش می کشند. در این مقاله اندیشه های فمینیسم اسلامی و نظرات موافقان و مخالفان این دیدگاه فمینیستی بررسی و رویکردهای مطرح شده در این حوزه طبقه بندی شد. در بخش موافقان، سه گروه با استراتژی های تحدید مفهوم اسلام، اسلام محور و مساوات مدرن محور و در بخش مخالفان، سه گروه با تأکید بر مفهوم فمینیسم، با تأکید بر موفق نبودن فمینیسم اسلامی و با تأکید بر منطق کلامی فمینیسم اسلامی شناسایی شدند. پس از بررسی نظرات موافقان و مخالفان یافته های پژوهش حاکی از آن است که با توجه به گستردگی حیطه ی مفهومی دو مفهوم اصلی فمینیسم اسلامی یعنی «فمینیسم» و «اسلام» نمی توان مدعی امکان یا عدم امکان قطعی این مفهوم شد. بدیهی است در مبحث امکان مفهومی فمینیسم اسلامی توجه به زمینه های مفهومی مانند فمینیسم و اسلام در زمینه ی اجتماعی مطرح شده ضروری است. از این رو بسته به زمینه ی اجتماعی و گستره ی تعریف دو مفهوم م یتوان به امکان یا عدم امکان فمینیسم اسلامی رأی داد.
تأملی نظری در باب موانع توسعه فمینیسم اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف مطالعه عوامل تحریف کننده فمینیسم اسلامی در کشورهای مسلمان واقع در قاره آسیا انجام شده و به منظور وارسی فرضیات تحقیق از روشِ تحلیل ثانویه داده های مراکز اطلاعات جهانی و گزارش سازمان ملل (2015) استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان دادند دو مانع مهم و تبیین کننده در عینیت بخشیدن به اصول فمینیسم اسلامی عبارت است از: 1) درونی شدن ارزش های مردسالارانه در حکومت و تقویت فقه ایستا که زنان را به یک سوژه منفعل سیاسی مبدل کرده است؛ 2) استعمار غرب و سلطه فمینیسم سکولار که مانع استقلال هویت فمینیسم در کشورهای اسلامی شده است. در چنین شرایطی تقویت و ترویج فمینیسمِ هرمنوتیک ضرورت دارد که مبتنی بر بر تفسیر زنانه بومی است. نتایج این مطالعه نشان داد؛ در شرایطی که شکاف جنسیتی (توسعه و توانمندسازی جنسیتی) در جامعه افزایش یابد، آزادی های سیاسی و حقوق مدنی زنان کاهش یابد شود و همزمان یا اصول فقهی در ارتباط با مسائل زنان ایستا باشد یا جامعه تحت استعمار گفتمان فمینیسم سکولار باشد، زمینه تعامل با مبانی فمینیسم اسلامی در جامعه کاهش می یابد. با توجه به این شاخص ها، در گروهی از کشورهای اسلامی-آسیایی فقه ایستا و در موارد دیگر، قدرت عملگری استعمار مهمترین عوامل تحریف فمینیسم اسلامی به شمار می روند. اگرچه فمینیسم برای مولد بودن نیازمند حفظ پیوندهای بین المللی است، اما تا زمانی که از استعمار گفتمان غرب رها نشود و با توجه به معیارهای فقه پویا مورد بازاندیشی قرار نگیرد، نمی تواند اصالت خود را به عنوان یک اندیشه رهایی بخش بومی در راستای به رسمیت شناسی حقوق زنان مسلمان نقش مؤثری ایفا کند.
از هرمنوتیک توحیدی تا پارادایم توحیدی؛ بررسی تطور روش شناسی آمنه ودود در فهم قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهور جریان فمینیسم اسلامی در دهه های اخیر و برداشت های آنان از آیات زنان در قرآن، توجه بسیاری را به خود جلب نموده است. آمنه ودود برجسته ترین چهره این جریان پس از ارائه روش «هرمنوتیک توحیدی» در بازخوانی آیات زنان در قرآن، روشی نوین براساس بهره مندی از «پارادایم توحیدی» در کتاب جدیدش اتخاذ نمود. به تبعیت از وی، جریان فمینیسم اسلامی نیز پس از ارائه روش هایی در فهم آیات و رسیدن به تنگنا، جهت حفظ و تداوم هویت خود در جهان اسلام، در سال های اخیر این روش نوین را برگزید. در این مقاله، پس از معرفی دو جریان تأثیرگذار بر روش های مورد اتخاذ آمنه ودود، یکی در جهان اسلام و دیگری در غرب، روش های سابق وی با رویکرد موضوعی و تاریخی به اجمال معرفی و بررسی می گردد و در ادامه، تحت عناوین پارادایم توحیدی در جهت نقض اتوریتاریانیسم تفسیری، اعلام پُلی تئیسم درصورت تساوی مرجعیت مردانه با مرجعیت الهی، پارادایم توحیدی در جهت بیان تمایز میان خداوند و قرآن، استراتژی جدید در جهت توجیه امکان «نه گفتن به متن» و... به چگونگی بهره برداری وی از یک اصل کلیدی قرآنی یعنی «پارادایم توحیدی» در روش اخیرش می پردازیم و درنهایت، موارد پیش گفته طی عناوینی مورد نقد و ارزیابی قرار می گیرد که ازجمله آنها می توان به تضاد تقدس و الوهیت قرآن با تمایز آن از خداوند، نادیده گرفتن پیوند قرآن و عترت، بی اساس بودن اتهام اتوریتاریانیسم و پلی تئیسم به سنت تفسیری، عقیده به «درنگ وجدانی» رویکردی نادرست در فهم اجتهاد و... اشاره نمود.
احیاگری تفکر دینی، مطالبات زن مسلمان و خیزش دو تفکر «فمینیسم اسلامی» و «اجتهاد اصولگرا»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیستم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۸۰
7 - 31
حوزههای تخصصی:
بیش از یک قرن است که احیاگران تفکر اسلامی پیوسته در تلاش اند تا زمینه ی خیزشی را در بازشناسی اندیشه و منش انسانی_ عقلانی برگرفته از هویت مستقل اسلامی فراهم کنند و انفعال حاصل از جریان عصر روشنگری را به موضعی فعال و تأثیرگذار مبدل سازند. این حرکت در بازنگری مطالبات و استیفای حقوق زن مسلمان و پاسخ سنجیده به آن تأثیر فراوانی داشت و سبب وقوع خیزش های گوناگونی در درون جوامع دینی شد، اما رویکرد انفعال و فقدان فن استدلال منطقی و اصولی آنها را با چالش هایی مواجه کرد که مستلزم نقد و تحلیل و چاره اندیشی منطقی شد. جریان فکری «فمینیسم اسلامی» اقدامی در راستای ضرورت فوق برای حل مسائل زن مسلمان بود. برخی اندیشوران زن در جوامع اسلامی این جریان فکری را یک خیزش نامیدند که با خوانشی متفاوت مسائل زنان را بازاندیشی کرده و ادبیات گفتمانی آنها رنگ وبویی جنسیتی و رویکردی مقابله جویانه با تفکرات مردسالار در عرصه ی تاریخ و تفسیر و حدیث و فقه داشت. از طرفی، رویکرد اجتهاد اصولگرا با نگاهی فارغ از جنسیت به تأملات جدی هویتی و با شیوه ی کلامی و فقهی به بازنگری متناسب با واقعیات و فن استدلال خاص و احیاگری در باب مسائل زنان پرداخت. این نوشتار دو جهت گیری متفاوت در بحث احیاگری دینی از سوی متفکرین فمینیسم اسلامی و اصولگرایان اسلامی را مطرح کرده و پس از نقد نگرش انفعالی فمینیسم اسلامی و نقیصه ی فن استدلال پیشکسوتان آن براساس روند حرکت تحولی در جهان اسلام، شیوه ی اصولگرایان اجتهادگرا در حل مسائل زنان را تبیین کرده است. همچنین بر راهبرد امام خمینی (ره) و تأکیدات رهبر فرزانه در گره گشایی فارغ از وابستگی اهتمام نموده و بر ضرورت اقدامات جدی و کلان در تشکیل «مجمع فراقوه ای نخبگان از زنان» تأکید کرده است و در نهایت به اهمیت دخالت زنان اندیشمند مبتنی بر فن استدلال متقن و منطق اصولی و لحاظ پیش دانش های فقهی پرداخته تا روشی کارساز و نوین را در حل مسائل اساسی زنان پیشنهاد دهد.
بررسی مفهوم «نقش جنسیتی» در دیدگاه آمنه ودود با رویکرد اجتهادی-کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و یکم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۸۲
77 - 100
حوزههای تخصصی:
آمنه ودود[1] یکی از نظریه پردازان فمینیسم اسلامی است که طرفدار بازخوانی متون مقدس درباره ی زنان است و با رویکرد هرمنوتیکی و فمینیستی قرآن را تفسیر کرده است. یکی از مفاهیمی که ودود به آن توجه داشته، مفهوم «نقش جنسیتی» است. تفسیر ودود از این مفهوم در دو اثر او نخست در سال 1999 در کتاب قرآن و زن؛ بازخوانی متن مقدس از منظر یک زن و سپس در سال 2015 در مقاله ای در کتاب Men in Charge بیان شده است. ودود در تفسیر اولیه ی خود، مفهوم نقش جنسیتی را ذیل آیه ی 34 سوره ی نساء بررسی می کند. او تأکید می کند که هیچ نقش تعریف شده و دائمی در قرآن برای زنان و مردان بیان نشده است. از سوی دیگر، نظام سلسله مراتبی شیطانی قوامیت را تعریف می کند که مخل ارتباط مستقیم خدا و زن است. تفسیر ودود را می توان مطابق رویکرد تفسیری اجتهادی- کلامی نقد و بررسی کرد. طبق رویکرد منتقدین، قوامیت منطبق بر تفاوت های طبیعی زن و مرد است و منظور از آن ارزش گذاری ذاتی مرد نسبت به زن نیست. <br clear="all" /> [1]. Amina Wadud
تحلیل انتقادی نظریه «فمینیسم قرآنی» مارگوت بدران در دائره المعارف قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از مفسرانِ نظریه فمینیسم می کوشند پیش فرض ها، اندیشه ها و قرائت خود را، که برگرفته از اصول فمینیسم و فرهنگ غرب می باشد، بر قرآن کریم و قرائت اسلام تحمیل کنند. مدخل «فمینیسم و قرآن» نوشته مارگوت بدران، پژوهشگر مصری تبار آمریکایی، در دائره المعارف قرآن لیدن با چنین قرائتی با استفاده از آیات قرآن کریم، تلاش دارد فمینیسم مورد توجه خود را موجه جلوه کند. نوشتار حاضر به شیوه تحلیل انتقادی، بیان می کند که بدران به تفاوت های رفتاری زن و مرد، که ریشه در نظام تکوین دارد، بی اعتنا بوده است؛ او معتقد است این تفاوت ها برخاسته و وابسته به فرهنگ جوامع اسلامی شکل گرفته اند. وی همچنین قوامیت مرد نسبت به زن را تنها در مسائل مالی تفسیر می کند. با توجه به ریشه های فلسفه مادی غرب در چنین تفاسیری، به نظر می رسد آراء وی بیش از آن که قرائت قرآنی و دینی از فمینیسم اسلامی باشد، صرفاً تراوشات ذهنی، پیش فرض ها و تفسیر به رأی مؤلف است.
تحلیل زمینه های هویتی جنبش فمینیسم در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت روزافزون نقش جنبش های نوین اجتماعی همچون جنبش فمینیسم، توجه به آن ها و تحلیل نسبت جمهوری اسلامی ایران با آن ها را ضروری ساخته است. این مقاله نسبت و زمینه های هویتی جنبش فمینیسم را در جمهوری اسلامی ایران موردبررسی و کاوش قرار داده است. روش این مقاله کیفی بوده و با توجه به مبانی نظری «آلن تورن» به مطالعه تطبیقی هویت جنبش فمینیسم با مبانی هویتی جمهوری اسلامی ایران به عنوان نظام سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی پرداخته است. با توجه به یافته های این تحقیق می توان گفت که هویت انسانی- اسلامی جمهوری اسلامی در عرصه حقوق زنان «متفاوت» از جنبش های مدرن فمینیستی است بااین وجود در تأمین حقوق انسانی زنان «تضادی» با جنبش فمینیسم نداشته و دارای زمینه هایی برای همراهی با این جنبش است. در جمهوری اسلامی ایران زمینه های هویتی برای شکل گیری جنبش فمینیستی وجود داشته و کنشگران ایرانی می توانند به ویژه در قالب «جنبش زنان مسلمان» یا «فمینیسم اسلامی» مبتنی بر هویت خاص خود به دنبال کنشگری، خود تحقق بخشی، تأمین حقوق و کرامت انسانی زنان باشند.
کنش فرهنگی زنان پس از انقلاب اسلامی: تحلیل گفتمان مطالبات فمینیسم اسلامی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع جمهوری اسلامی در ایران، فرصت ویژه ای برای کنشگری فرهنگی مبتنی بر آموزه های اسلام و نگاه ضدامپریالیستی به زنان بخشید. این امر عامل توانمندسازی جریان های مدنی زنان نیز بوده است. یکی از این جریان ها که در ادبیات بین الملل با عنوان فمینیسم اسلامی شناخته می شود، مدعی بازتفسیر ادبیات دینی مبتنی بر مفهوم مدرن برابری جنسیتی است. تدوین قوانین و تکوین هنجارهای اجتماعی، از جمله روابط زن و مرد در عرصه خانواده و اجتماع مبتنی بر قواعد اسلامی پس از انقلاب اسلامی، به زعم فمینیست های اسلامی جایگاه فرودستی برای زنان ایجاد کرده است و آن ها از همان مجاری دینی خواستار بازتعریف برخی قوانین و هنجارهای فرهنگی هستند. مقاله حاضر با بررسی منابع متعدد دانشگاهی و مطبوعاتی که گفتمان فمینیسم اسلامی را برساخته است، دال های مرکزی این گفتمان را در مواجهه با جمهوری اسلامی در ایران بیان کرده است. در اینجا، فمینیسم اسلامی بر مبنای نظریه مارگات بدران تعریف شده است و با استفاده از رویکرد لاکلا و موف در تحلیل گفتمان انتقادی دال های مرکزی بازشناسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، نقد رویکرد جمهوری اسلامی به تقلیل هویت زنانه به خانواده و اجتماع، تأکید بر برابری ارزشی زن و مرد برای دستیابی به تشابه حقوقی، توقف قانون گذاری نابرابر میان زنان و مردان مبتنی بر تفاسیر دینی و توسعه مشارکت زنان در جامعه مدنی از جمله موارد انتقاد فمینیسم اسلامی به جمهوری اسلامی است.
تحلیل و نقد شاکله نظریه تفسیری فضل الرحمن به مثابه مبنایی روش شناختی برای برخی خوانش های زنانه نگر از قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در خوانش هایی که زنان مسلمان در چند دهه اخیر از قرآن کریم صورت داده اند با نویسندگانی مواجهیم که بعضاً به عنوان افراد شاخص جریان معروف به «فمینیسم اسلامی» از آن ها یاد می شود. این نویسندگان که شامل کسانی چون ودود، الحبری، بارلاس و سعدیه شیخ می شوند، تا اندازه معتنابهی در روش شناسی خود متاثر از نظریه تفسیری فضل الرحمن بوده اند. فضل الرحمن هرمنوتیک قرآن محور خود را بر نظریه ای در باب نبوت و ماهیت وحی و نیز فهمی درباره تاریخ مبتنی می کند. وی منادی تمییز اسلام هنجاری از اسلام تاریخی است و به تفکیک ایدئال های دین از اعراض آن برای فهم حضور دین در جهان مدرن دعوت می کند. در نگاه او، انداختن طرحی نو در ساحت معرفت اسلامی در اصل باید با مطالعه جامع قرآن برای روشن نمودن مقاصد و اصول اخلاقی آن آغاز شود. در نگاه او پس از استخراج یک نظام اخلاقی و فکری از قرآن و بر مبنای این نظام اخلاقی است که می توان به درستی میراث حدیثی اسلامی را خوانش کرد. او دل مشغول احیای اجتهاد است و آن را بر مبنای «حرکت دومرحله ای» خود تعریف می کند. طنین اندیشه او در آثار نویسندگان یادشده حضور دارد ازاین رو تحلیل و نقد این اندیشه به نحوی تحلیل و نقد «فمینیسم اسلامی» نیز هست. این مقاله که به عنوان رهیافت روشی خود از «مطالعه تحلیلی» و «نقد دیالکتیک» بهره می برد سرانجام به این نتیجه می رسد که نظریه تفسیری فضل الرحمن، ضمن برخی نوآوری ها و راه گشایی ها، مبنای محصل و کاملا پردازش شده ای نیست که بتواند بدون ایجاد مساله هایی مضاعف، مبنای خوانش های بدیل زنان از قرآن کریم شود.
کنش پذیری سوژه زن در تحولات تاریخ معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
30 - 45
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر این است تا نشان دهد زنان با گذشت زمان به عنوان حاملان حرکت های اومانیسیتی، به جای عدم کنش پذیری در مقابل ساختار مذکر به سوژه های سر به راهی در ساختار مذکر تبدیل شده اند و به جای تاکید بر ساختار غیر جنسیتی و نقد نابرابری های ساختار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مذکر، خود به عنوان جزیی از ساختار، حضور در ساختار را به عنوان یک وظیفه اجتماعی برای خود در نظر گرفته اند. روش: روش تحقیق تحلیلی و توصیفی است و چارچوب نظری تحقیق مارکسیسم ساختارگرا است.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که جنبش های دفاع از حقوق زنان گرچه در اعتراض به برخی نابرابری ها در صورتبندی های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی شکل گرفته است، اما اعتراضات زنان هم موجبات گسترش مشارکت زنان در زندگی سیاسی و فرهنگی را هموار نکرده است و هم این اعتراضات، زنان را به سوژه های متوهم و سربه راهی تبدیل کرده است.
زمینه های تعامل و تفاوتِ جنبش فمینیسم و انقلاب اسلامی در عرصه جهانی
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
111 - 141
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت روزافزون نقش جنبش های نوین اجتماعی در عرصه جهانی و تأثیر اساسی اندیشه ها و رویکردهای ناشی از انقلاب اسلامی در تعیین سیاست های جهانی ایران، این مقاله بر این مسئله متمرکز شده است که فمینیسم به عنوان یکی از مهم ترین جنبش های نوین اجتماعی در عرصه جهانی، چه نسبتی با حضور انقلاب اسلامی در این عرصه دارد؟ آیا کاملاً متضادند و یا زمینه هایی برای تعامل دارند؟ در این راستا، این مقاله با توجه به مبانی نظری «آلن تورن» و با روشی کیفی، به مطالعه تطبیقی انقلاب اسلامی و جنبش فمینیسم از منظر مؤلفه های جنبش ساز پرداخته است. با توجه به یافته های این تحقیق می توان گفت که انقلاب اسلامی در عرصه جهانی هویت، هدف و رقیبی فراتر از جنبش فمینیسم دارد؛ بااین وجود انقلاب اسلامی مبتنی بر فمینیسم اسلامی یا جنبش زنان مسلمان دارای زمینه هایی برای همراهی با جنبش فمینیسم است؛ لذا فمینیست های مسلمان می توانند با توجه به هویت، هدف و رقیب خاص خود به دنبال کنشگری و خودتحقق بخشی بوده و از زمینه مشترکی که میان انقلاب اسلامی و جنبش فمینیسم (احیای حقوق زنان و نفی سلطه) وجود دارد، به عنوان فرصتی برای ابراز هویت، شکل دهی به مقاومت در برابر رقیب و پیگیری اهداف خود در عرصه جهانی بهره برداری نمایند.
ارائه الگوی آسیب های اجتماعی فمینیسم اسلامی از منظر آیات قرآنی و احادیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
127 - 149
به موازات تلاش های همیشگی دولت های غربی جهت نفوذ فرهنگی در جوامع اسلامی، از اواخر دهه 1990 موج فمینیسم اسلامی در بسیاری از کشورهای اسلامی به راه افتاده است. ازآنجاکه این نهضت پسوند اسلامی را یدک می کشد سعی بر آن دارد که خود را مجزا از فمینیسم سکولار معرفی نموده و بدین ترتیب جایگاه مناسبی در بین جوامع اسلامی برای خود ایجاد کند. با توجه به این که فمینیسم اسلامی می تواند ابزاری برای تهاجم فرهنگی علیه جامعه ایرانی باشد، پژوهش حاضر باهدف ارائه الگوی آسیب های اجتماعی فمینیسم اسلامی با استناد به قرآن و احادیث معصومین (ع) انجام شده است. رویکرد اصلی مورداستفاده در این تحقیق، تحلیل کیفی نتایج حاصل از مصاحبه با اساتید علوم قرآنی و در ادامه هرمنوتیک متن محور است که در آن با بررسی اسناد مرتبط با فمینیسم اسلامی و همچنین مراجعه به آیات قرآن کریم و احادیث معصومین علیهم السلام نسبت به واکاوی آسیب های فمینیسم اسلامی پرداخته شده است. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان می دهد که اولاً فمینیسم اسلامی در اساس هیچ تفاوت ماهوی با فمینیسم سکولار غربی ندارد؛ ثانیاً فمینیسم اسلامی با الگوی مجموعه آسیب های فرهنگی-اجتماعی چون تزلزل بنیان خانواده، نفی حجاب و عفاف، سوق دادن اجتماع به سمت جامعه دوجنسی و مهم تر از آن، تضییع جایگاه زن در جامعه همراه است.
مطالعه تطبیقی رویکرد فمینیسم اسلامی و امام خمینی (ره) در تحقق حقوق اجتماعی و سیاسی زنان در حکومت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقق مدل جمهوری اسلامی در ایران به عنوان یک نظام حکومتی بی بدیل تاکنون از حیث اثربخشی بین المللی مورد توجه بسیاری از منتقدان قرار گرفته است. ظهور فمینیسم اسلامی در دهه 1970 و اوج آن 1990 نیز یکی از صورت های نظری است که معطوف به احیای اسلام سیاسی در عصر حاضر واقع شده است. مقاله حاضر، رویکرد دو نظریه پرداز پیشرو فمینیسم اسلامی، لیلا احمد و صبا محمود، را نسبت به مقوله امکان مشارکت و استیفای حقوق اجتماعی و سیاسی زنان در یک حکومت اسلامی مورد بررسی می پردازد. سپس، این نگاه با رویکرد امام خمینی (ره)، بنیانگذار مصداقی از حکومت دینی در عصر معاصر، مورد تطبیق قرار خواهد گرفت. از نتایج مطالعه تطبیقی حاضر، دستیابی به دو رویکرد متضاد نسبت به موضوع مذکور است. نظریه پردازان فمینیسم اسلامی اساساً تحقق هرگونه حقوق و مشارکت اجتماعی- سیاسی زنان را تنها در تحقق دولت مدرن و سکولار ممکن می دانند و حاکمیت اسلامی به فراخور غلبه فراروایت دینی را بالذات تبعیض آمیز و زن ستیز ارزیابی می کنند. در منظومه نگاه امام خمینی (ره) اما استیفای این حقوق و دستیابی به هویت اجتماعی و مشارکت سیاسی زنان در حکومت دینی نه تنها ممتنع نیست بلکه ضروری و امکان پذیر است. در این رویکرد زنان عنصر اساسی در شکل گیری هویت فرهنگی نیز محسوب می شوند و قوام و حفظ کلیت حکومت دینی مبتنی بر توافق و مشارکت آنها است.
ساز مخالف: فمینیسم اسلامی و وسوسه های آزادی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۴ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۹۹)
185 - 207
حوزههای تخصصی:
فهمی جدعان از متفکران فلسطینی و دانشگاهیان اردنی است که به حوزه تمدن عربی و جهان معاصر عرب توجه خاصی دارد و در این زمینه آثار متعددی منتشر کرده است. در کتاب خارج السرب: بحث فی النسویه الاسلامیه الرافضه و اغراآت الحریه ، به گزارش و تحلیل فمینیسم اسلامی در جهان معاصر می پردازد. وی در این کتاب طی شش فصل می کوشد تصویری فراگیر از جریانات گوناگونی که زیر چتر فمینیسم اسلامی می گنجند به دست دهد و تفاوت آن ها را بشمارد و دستاوردهای آن ها را ارزیابی کند. در این کتاب نخست از پیدایش فمینیسم اسلامی سخن می گوید و یکی از خاستگاه های آن را ایران معاصر و مجله «زنان» می داند. آنگاه به دیدگاه تفسیری فمینیست هایی چون امینه ودود، لیلا احمد و فاطمه المرنیسی می پردازد و آن ها را در گروهی جای می دهد که در عین التزام به اعتبار قرآن کریم می کوشند تفاسیر متفاوتی از آیات ناظر به احکام زنان به دست دهند. سپس جدعان گزارشی از دیدگاه چهار فمینیست به دست می دهد که گرچه در فرهنگ اسلامی بالیده اند اما با اسلام سر همسویی ندارند. در فصل پایانی نیز به تحلیل و نقادی برخی از این فمینیست ها دست می زند و در عین حال توجه به این پدیده، پذیرش برخی مدعیات، و مواجهه درست با آن را پیشنهاد می کند. در این مقاله، پس از مرور کتاب، کوشیده ام برخی ملاحظات روشی و محتوایی را درباره این کتاب بازگویم و آن را ارزیابی کنم.