باوجود پژوهش ها در مورد دلایل و پیامدهای رشد فزاینده حضور دانشجویان زن در دانشگاه های کشور و به ویژه در مقطع دکتری، توجه اندکی به تجارب زیسته زنان دانشجو در سفر تربیتی خود از ورود به آموزش عالی تا تحصیل در مقطع دکتری معطوف شده و غالباً پیچیدگی های این تجارب زیسته در پوشش کلان روایت ها مغفول مانده است. از این رو، این مقاله براساس مطالعه ای مبتنی بر پژوهش روایتی، به بررسی و فهم تجارب زیسته دو زن دانشجو دکتری در رشته علوم تربیتی در خصوص جنسیت در تقاطع با هویت های سیّال دیگر یعنی همسری، مادری و دانشجوی دکتری بودن در یکی از دانشگاه های دولتی شهر تهران می پردازد. تحلیل و تفسیر روایت های حاصل از مصاحبه های روایتی آن ها نشان می دهد که تحصیل در مقطع دکتری و مادری، باوجود شباهت ها به گونه ای متفاوت آن ها را در برساخت صورت بندی های جدیدی از هویت های درهم تنیده شان درگیر می کند. روایت اصلی آن ها تحقق خویشتن از طریق رشد و پیشرفت فردی است که آن ها با خط داستانی متفاوت از خویشتنِ خود و خط داستانی مشترک شرم/افتخار از مادری در دوره دکتری بازگو می کنند. واژگان کلیدی: پژوهش روایتی، تجارب زیسته، زنان دانشجو دکتری، هویت های متقاطع.