فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف پیش بینی بهزیستی روانشناختی و مسئولیت پذیری اجتماعی بر اساس عملکرد خانواده و سبک های هویت در دانشجویان دختردانشگاه قم در سال تحصیلی 97-1396 انجام گرفت. این پژوهش از نظر اهداف، کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تعداد 4687 نفر از دانشجویان دختردانشگاه قم است، که درسال تحصیلی 97-96 در این دانشگاه مشغول به تحصیل هستند که 354 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی- طبقه ای از روی جدول کرجسی- مورگان انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از چهار پرسشنامه استاندارد، مسئولیت پذیری اجتماعی اسکایت، اسمیت و بکرز (2004)، بهزیستی روانشناختی ریف (1989)، عملکرد خانواده اپشتاین، بالدوین و بیشاب (1950) و سبک های هویت بروزنسکی (1989) استفاده شده است که پایایی آنها براساس آلفای کرونباخ به ترتیب 734/0، 821/0، 914/0 و 879/0 بدست آمده است. برای تحلیل داده ها علاوه بر آمار توصیفی، از آزمون های استنباطی کولموگروف-اسمیرنوف، همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است. یافته ها نشان داد: 1) 6/30 درصد از واریانس بهزیستی روانشناختی از طریق عملکرد خانواده و سبک های هویت قابل تبیین است. 2) 7/10 درصد از واریانس مسئولیت پذیری اجتماعی از طریق عملکرد خانواده و سبک های هویت قابل تبیین است.
رابطه رضایت زناشویی و حمایت اجتماعی ادراک شده با رضایت از زندگی در زنان متأهل: بررسی نقش تعدیل گر اشتغال و وضعیت اجتماعی- اقتصادی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه رضایت زناشویی و حمایت ادراک شده از همسر با رضایت از زندگی در زنان متاهل با نقش تعدیل کنندگی اشتغال و وضعیت اجتماعی-اقتصادی ادراک شده بود. نوع پژوهش مقطعی، توصیفی – همبستگی با رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل زنان متأهل شهر ارومیه بود که از میان آن ها 452 نفر به صورت غیرتصادفی و هدفمند برای مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه های جمعیت شناختی، رضایت از زندگی داینر (1985)، رضایت زناشویی کانزاس و حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988) به فرم آنلاین استفاده شد. برای تحلیل داده ها از مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار PLS smartاستفاده شد. نتایج اثر مستقیم معنادار رضایت زناشویی (β=0.588, t=12.734) ، حمایت اجتماعی ادراک شده همسر (β=0.179, t=2.449) و وضعیت اقتصادی- اجتماعی ادراک شده (β=0.199, t=5.158) بر رضایت از زندگی و علاوه براین، اثر معنادار نقش تعدیل گری وضعیت اجتماعی –اقتصادی ادراک شده در مسیر حمایت ادراک شده از طرف همسر به رضایت از زندگی را نشان داد .(β= 0.153, t=2.336) در کل شاخص های برازش مدل ساختاری مطلوب بودند(GOF=0.599). براین اساس می توان نتیجه گرفت که بهبود متغیرهای پیش گفته می تواند در افزایش رضایت از زندگی زنان متاهل نقش مهمی داشته باشد. این امر می تواند راهبردهایی را جهت آموزش در کارگاه های آموزشی توسط مشاوران خانواده در راستای ارتقای رضایت زندگی زنان متاهل ارائه دهد.
طلاق عاطفی، نشانه ها، دلایل و راهکارها
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی طلاق عاطفی، نشانه ها، دلایل و راهکارهای پیشگیری و درمان آن انجام شده است. واژه طلاق که به معنای رها شدن است، در اصطلاح زندگی امروزی عبارت است از خاتمه دادن به زندگی مشترک زوجین. در طلاق عاطفی، زوجین بدون اینکه به طور رسمی از هم جدا شوند، عواطف خود را از یکدیگر دریغ کرده و نسبت به هم فقط حکم هم خانه را دارند؛ اینها بنا به دلایلی مانند: قبح طلاق، وجود فرزند، عدم حمایت های اقتصادی، و ... با تحمل این وضعیت دردناک با هم زندگی می کنند. طلاق عاطفی، آسیبی فراگیر و شایع در تمام دنیا است که از علت های آن: عدم توجه به نیازهای جنسی، برآوده نشدن نیازهای عاطفی، تغییر سطح انتظارات فرد بعد از ازدواج و انحرافات اجتماعی و ... را می توان نام برد. این پژوهش، توصیفی- تحلیلی بوده و داده ها با فیش برداری از منابع موجود جمع آوری شده است؛ که علاوه بر مفهوم طلاق عاطفی، نشانه ها و دلائل بروز آن، راهکارهایی برای پیشگیری و درمان آن ارائه می دهد.
رابطه هم نوایی با هنجارهای زنانه و ادراک تبعیض های جنسیتی با کیفیت زندگی زنان ایرانی: نقش واسطه ای خودخاموشی
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر پژوهش های مرتبط با سلامت و کیفیت زندگی زنان بر نقش ویژه هنجارهای زنانه و تبعیض های جنسیتی تأکید نموده اند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای مؤلفه های خودخاموشی در رابطه میان هم نوایی با هنجارهای زنانه و ادراک تبعیض های جنسیتی با کیفیت زندگی زنان شاغل و دانشجوی 18 تا 40 سال بوده است. نمونه پژوهش نیز شامل 687 نفر از بانوان شهر کازرون بودند که به صورت مجازی و از طریق پاسخ-گویی به لینک پرسشنامه ها در این مطالعه شرکت نموده اند. این لینک از مجموعه گویه های مربوط به چهار ابزار سیاهه هم نوایی با هنجارهای زنانه (پرنت و مرادی، 2010)، سیاهه رویدادهای تبعیض آمیز جنسیتی (کلونوف و لندرین، 1995)، مقیاس خودخاموشی (جک و دیل، 1992) و فرم کوتاه پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی تشکیل شده است. نتایج تحلیل که به کمک روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار ایموس-22 انجام گرفت، نشان داد که هم نوایی با هنجارهای زنانه و ادراک تبعیض های جنسیتی، علاوه بر تأثیر مستقیم، به طور غیرمستقیم و به واسطه مؤلفه های خودخاموشی نیز بر جنبه های مختلف کیفیت زندگی زنان تأثیر گذاشته است. نتایج پژوهشی نشان می دهد که تأکید سازمان بهداشت جهانی بر لزوم توجه به درک زنان از تبعیض های اجتماعی و نیز هنجارهای جنسیتی امری کاملاً جدی بوده و بایستی درخصوص زنان ایرانی نیز مورد توجه قرار گیرد.
ازدواج سفید از منظر فقهی - حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۹۱
89 - 106
حوزههای تخصصی:
ازدواج سفید آن است که طرفین بدون عقد نکاح شرعی یا مفقود بودن یکی از شروط نکاح، اقدام به تشکیل زندگی مشترک می کنند و ازآنجاکه آمار آن در جامعه کنونی ما رو به فزونی است لازم است ابعاد فقهی و حقوقی این پدیده مورد مداقه قرار بگیرد. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی درصدد بررسی اهمیت ازدواج سفید در فقه و حقوق است. یافته های پژوهش نشان داد که ازدواج سفید همواره به دلیل نداشتن یکی از ارکان ازدواج صحیح شرعی ازنظر فقهی و قانونی اساساً ازدواج شمرده نمی شود چراکه در ازدواج سفید سه حالت را می توان تصور کرد و هر سه حالت هم فاقد یک یا چند رکن هستند:در حالت اول طرفین بدون قصد ازدواج اقدام به همباشی می کنند؛ در حالت دوم گرچه به قصد ازدواج اقدام به همباشی می کنند لکن ایجاب و قبول لفظی وجود ندارد (برخی این قسم را همان نکاح معاطاتی می دانند)؛ و در حالت سوم نیز گرچه هم قصد و هم لفظ وجود دارد اما سایر ارکان ازدواج شرعی مثل اذن پدر برای دختر باکره یا ذکر مهر و مدت در ازدواج موقت وجود ندارد.
پدیدارشناسی تجربه زیسته زنان از رفتارهای خیانت شوهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خیانت زناشویی که امروزه پدیده ای رایج برای درمانگران خانواده شده است، مسأله ای تکان دهنده برای زوج ها است. این پژوهش با هدف بررسی خیانت زناشویی مردان از شهریور سال 95 به مدت دو سال انجام یافت. در این مطالعه از روش پدیدارشناسی جهت کسب تجارب زنده زنانی که خیانت همسر را تجربه کرده اند، استفاده گردید. نمونه گیری هدفمند تا سطح اشباع داده ها (30 تن) ادامه یافت. روش اصلی جمع آوری داده ها، مصاحبه عمیق و بدون ساختار با سؤالات باز بود و این امکان را برای شرکت کنندگان فراهم آورد تا به طور کامل تجربیات خود را در مورد پدیده تحت بررسی توضیح دهند. از مجموع مصاحبه های انجام گرفته، (26) مصاحبه از کیفیت مناسب جهت تحلیل داده ها برخوردار بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مقایسه مداوم استفاده شد. یافته ها نشان داد که مردان خیانت کننده دو نوع رفتار را از خود بروز می دهند؛ یک دسته رفتارهایی هستند که تخریب کننده اند، همانند: بدبینی، تهدید به طلاق، خشونت و لجبازی. ولی دسته دیگر از رفتارها در جهت اصلاح رابطه هستند، همانند: اظهار پشیمانی، توجه و اظهار علاقه. زمانی که خانواده به دلیل وقوع خیانت دچار آشفتگی و بحران گشته است، ادامه رفتارهای تخریب کننده، مانند عدم تأمین نیازهای عاطفی، بی توجهی مردان، مشکلات ارتباطی، عدم همدلی و همراهی و عدم گذراندن وقت با خانواده می تواند منجر به سردی عاطفی گشته و خانواده را به سمت فروپاشی کامل سوق دهد، ولی تداوم رفتارهای اصلاح کننده در دراز مدت به شرط عدم تکرار خیانت، ممکن است به حل بحران ناشی از خیانت کمک کند.
پیش بینی دلزدگی زناشویی زوجین بر اساس اهمال کاری و سبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۲۲)
129 - 155
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی دلزدگی زناشویی زوجین براساس اهمال کاری و سبک زندگی در سال 1399-1398 انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمامی زوجین ساکن شهر تهران در سال 1399 است. در پژوهشی با روش توصیفی از نوع همبستگی، نمونه ای به حجم 240 نفر (120 زوج) از میان تمامی زوجین ساکن منطقه چهار شهر تهران به روش نمونه گیری در دسترسِ هدف مند انتخاب شدند. شرکت کنندگان در مطالعه، پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، پرسشنامه اهمال کاری تاکمن (1991) و نیمرخ سبک زندگی ارتقادهنده سلامت والکر، سچریت و پندر (1995) را تکمیل نمودند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیری حاکی از آن است که بین سبک زندگی با اهمال کاری به صورت نزولی، رابطه منفی وجود دارد. بین دلزدگی زناشویی با اهمال کاری و سبک زندگی به ترتیب به صورت صعودی و نزولی (مثبت و منفی) از لحاظ آماری رابطه معناداری وجود دارد. بنابراین با توجه به نتایج به دست آمده، می توان نتیجه گرفت که اهمال کاری و سبک زندگی، به صورت معناداری دلزدگی زناشویی زوجین را پیش بینی می کنند. یافته های پژوهش حاضر نشان از اهمیت سبک زندگی سالم در تعدیل رابطه مثبت بین دلزدگی زناشویی و اهمال کاری دارد.
علل زمینه ساز کودک همسری (مطالعه موردی زنان دارای تجربه زیسته مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
103 - 116
حوزههای تخصصی:
مقدمه : در جهان معاصر، پدیده ی کودک همسری در متن بسیاری از جوامع جریان دارد؛ دختران و پسران زیر سن قانونی، حتی کمتر از 10 سال مجبور به ازدواج می شوند. آمار رسمی موجود در مورد این پدیده حاکی از رتبه دوم آذربایجان شرقی بین استان های کشور است. شهر تبریز به عنوان مرکز استان به دلیل تنوع اجتماعی، فرهنگی و مذهبی، برای بررسی علل زمینه ساز کودک همسری در این استان مورد پژوهش قرار گرفته است. روش شناسی: پژوهش حاضر به شیوه کیفی، براساس تجربه زیسته زنانی که این پدیده را تجربه کرده اند انجام شده است. نمونه گیری به صورت هدفمند در جامعه زنان بین 15 تا 35 سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر تبریز که اولین بار در سن کمتر از 15 سال ازدواج کرده اند انجام شده، پاسخگویان پس از آگاهی از اهداف پژوهش به صورت داوطلبانه در مصاحبه شرکت کرده اند و نمونه گیری تا اشباع نظری داده ها ادامه یافته است. یافته ها: براساس تحلیل مضمون که برای استخراج داده از مصاحبه ها استفاده شده، 21 زیر مضمون و 7 مضمون کلی به دست آمده است که براساس آن، بلوغ جنسی زودرس، مردسالاری، تعصبات مذهبی، موقعیت محل زندگی و زندگی با پدر و مادر ناتنی مهمترین علل زمینه ساز کودک همسری در شهر تبریز است. بحث و نتیجه گیری: اگرچه موضوع بلوغ زودرس و ساختار جسمی بیشتر تحت تاثیر ویژگی های ژنتیکی افراد است اما نوع برخورد با این موضوع بستگی به محل زندگی، سبک زندگی و تعاملات اجتماعی محیط دارد و مسائل اجتماعی و فرهنگی مسئله بلوغ زودرس را در پدیده کودک همسری تشدید می کند.
مطالعه ادراک عدالت اجتماعی در بین زنان استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
149 - 170
حوزههای تخصصی:
هدف : ادراک فرد در مقام کنشگر اجتماعی و ارزیابی عادلانه او از مناسبات توزیع قدرت و ثروت، عاملی است که می تواند موجب همبستگی اجتماعی، افزایش تعهّد و تعلّق به جامعه شود. این پژوهش باهدف شناسایی انگیزش اجتماعی زنان از عدالت اجتماعی و برداشت آنها از این مفهوم انجام شد. روش : روش پژوهش گرانددتئوری است. روش نمونه گیری، هدفمند از نوع حداکثر اختلاف است که مصاحبه عمیق با تعداد 22نفر از زنان استان اردبیل تا اشباع نظری ادامه یافت. شیوه تحلیل داده ها با ورود داده های متنی به نرم افزار مکس کیودا در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی انجام شد. یافته ها : نتایج یافته ها نشان داد درجه انگیزش اجتماعی عدالت اجتماعی در بین زنان متفاوت بوده و آنها با دو مقوله تقدیرگرایی و مطالبه گرایی نوع حساسیّت شان را نسبت به برقراری عدالت اجتماعی بیان داشتند. آنها با چهار مقوله عمده، عوامل تعین بخش پدیده عدالت اجتماعی معرفی کردندکه عبارتند از: 1- ساختار سازمان خانواده، 2- خودآگاهی، 3- توان مالی، 4- رسوبات فکری. زنان همچنین با دو مقوله هسته ای، عدالت اجتماعی را تفسیر کردند: 1- عدالت اجتماعی انصاف گرایانه که در توزیع منابع، لیاقت و شایستگی افراد را لحاظ می کند.2- عدالت اجتماعی مساوات گرایانه، که زن را طفیل مرد و جامعه تفسیر می کند.
خوانش جنسیتی از چهارمین و پنجمین دوره پوسترهای تبلیغاتی انتخابات شورای شهر در سه شهر تهران، شیراز و اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
467 - 490
حوزههای تخصصی:
خوانش جنسیتی از چهارمین و پنجمین دوره پوسترهای تبلیغاتی انتخابات شورای شهر در سه شهر تهران، شیراز و اهواز این مقاله مطالعه ای کیفی و میان رشته ای بر جنبه های جنسیتی هشت پوستر تبلیغاتی کاندیداهای زن و مرد چهارمین و پنجمین دوره انتخابات شورای شهر در تهران، شیراز و اهواز است. هشت پوستر مورد نظر با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند از میان تعداد زیادی پوستر انتخاباتی موجود در سایت های گوناگون اینترنتی انتخاب شده اند و به لحاظ محتوایی و نیز جنبه های فنی عکس مورد تحلیل قرار گرفته اند. این مقاله با به کارگیری نظریه انتقادی برجر و ارتباطات غیرکلامی و با تمرکز بر حالات بدنی، نوع نگاه و طرز پوشش کاندیداهای زن و مرد بحث می کند که چگونه ارزش ها، نگرش ها و باورهای جنسیتی در پوسترهای تبلیغاتی بازنمایی می شود. این پژوهش نشان می دهد درحالی که تأکید بر جذابیت و زیبایی زنان، آنان را ابژه وار در برابر نگاه خیره و قضاوت مردانه قرار داده است، مردان را فاعلیتی قدرتمند و توانمند به تصویر می کشد. در واقع، نحوه بازنمایی زنان و مردان در پوسترهای انتخاباتی، که در این مقاله مورد تحلیل قرار گرفته اند، باورها و کلیشه های جنسیتی پنهانی را آشکار می کنند که تعیین کننده نقش ها و موقعیت اجتماعی دو جنس در شرایط فرهنگی اجتماعی جامعه امروزند.
نقش سرمایه اجتماعی در مدیریت پسماند خانگی توسط زنان (مطالعه موردی زنان ساکن شهر سیرجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
501 - 522
حوزههای تخصصی:
امروزه، بهترین راهکار برای مواجهه با چالش های پسماند تقویت منابع اجتماعی و سرمایه های انسانی است، در این بین، زنان خانه دار که بیشتر وقت خود را در منزل سپری می کنند نقشی بسیار مؤثر در زمینه مسائل محیط زیستی و مدیریت پسماند خانگی دارند. با درک این مهم، پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش سرمایه اجتماعی در مدیریت پسماند خانگی از سوی زنان انجام شده است. برای انجام دادن تحقیق حاضر از روش پیمایش استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل زنان ساکن در شهر سیرجان است. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تعیین حجم نمونه مورد نظر از فرمول کوکران استفاده شده است. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. روایی و پایایی پرسش نامه نیز تأیید شد. داده های تحقیق پس از جمع آوری، با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و مدل سازی ساختاری در نرم افزارهای آماری Lisrel وSPSS تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که سرمایه اجتماعی و مؤلفه های آن (اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، امنیت اجتماعی، هنجارهای اجتماعی و انسجام اجتماعی) با مدیریت پسماند خانگی رابطه مثبت و معنادار دارد. بر این اساس، از عواملی که می تواند در مدیریت پسماند خانگی مؤثر باشد مدیریت سرمایه اجتماعی است.
بررسی عوامل موثر بر طلاق در دهه اخیر (مرور سیستماتیک)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نرخ طلاق در سال های گذشته به طور چشمگیری افزایش یافته است. مقاله حاضر با توجه به دستاوردهای پژوهش های انجام گرفته طی دهه اخیر، به دنبال یافتن مهم ترین عوامل مؤثر بر طلاق در ایران است. نوع مطالعه، مروری سیستماتیک بر مطالعات ثبت شده در دهه اخیر (از سال 90 تا 98) درباره علل و عوامل طلاق است. بدین منظور، در پایگاه های اطلاعاتی مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID)، پایگاه مجلات تخصصی نور (Noormags)، بانک اطلاعات نشریات کشور (Magiran) و پرتال جامع علوم انسانی (Ensani)، با کلیدواژه های علل و عوامل طلاق، جستجو صورت گرفت که حاصل آن 90 مقاله بود. با کنار گذاشتن مقالات تکراری و کمتر مرتبط در دوره زمانی مشخص، 41 مقاله، شرایط حضور در این تحقیق را دارا بودند. یافته ها نشان داد که عوامل فردی (شخصی، شخصیتی، جمعیت شناختی و جسمی) و عوامل فرهنگی- اجتماعی، اقتصادی، قانونی و موقعیتی در ایجاد طلاق نقش دارند. به علاوه، توجه به آمادگی های درونی و تغییرات فرهنگی و اجتماعی در سطح گسترده نیز مزید علت شده و باعث افزایش روزافزون طلاق گردیده است. افزون بر آن، فرهنگ و عوامل شخصی و شخصیتی نشأت گرفته از فرهنگ را می توان به عنوان عامل مستعدساز، در رأس عوامل پدیدآورنده طلاق به شمار آورد.براساس نتایج به دست آمده، عوامل زمینه ساز(فرهنگ و فاکتورهای شخصی و شخصیتی ناشی از فرهنگ)، از مهم ترین عواملی است که می توان با اصلاح آنها، سیر پیشرفت طلاق را کاهش داد و امید به پایداری و ثبات در زندگی زناشویی را بالا برد. عواملی مثل روابط نادرست بین زوجینی و اقتصاد، از نوع آشکارساز بوده و در نهایت، قوانین و عوامل موقعیتی را تداوم بخش آن دانسته که در به نتیجه رساندن زوجین به طلاق موثر است.
تحلیل پیامدهای سیاست زیستی در بین زنان متاهل 18 تا 40 سال شهر رشت( تابستان 1396)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
669 - 690
حوزههای تخصصی:
در ایران با توجه به روند کاهش جمعیتی ، عنصر اصلی گفتمان حاکم بر سیاست جمعیتی، افزایش جمعیت است. میزان موفقیت سیاستهای جمعیتی در هر کشوری من جمله ایران، به میزان هژمونیک شدن آن در جامعه هدف بستگی دارد.این مطالعه به منظور بررسی زیست سیاست بین زنان متأهل 18 تا 40 سال شهر رشت به روش کیفی و بر پایه تحلیل قدرت فوکو صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد که گفتمان حاکم بر سیاست جمعیتی در ایران در ارتباط با زنان مورد مطالعه به دو طریق یعنی سوژه ساختن زنان در برابر نظام پزشکی و نظام فرهنگی توانست زمینه اعمال قدرت زیست سیاست بر آنها و هژمونیک شدن خود را فراهم سازد. در عین حال باید توجه داشت که صرف اعمال قدرت از طریق نظام پزشکی در این گفتمان باعث هژمونیک شدن این نوع زیست سیاست در بین زنان مورد مطالعه نمی گردد؛ چرا که در بین آن دسته از زنان متاهلی که در برابر این نوع از زیست سیاست مقاومت کرده اند و بر روی فرزند آوری کمتر تاکید داشته اند کماکان ابژه بودن در برابر نظام پزشکی مشاهده می شود.
مسئولیت دولت در حمایت از بدهکاران مهریه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مطالبه مهریه از سوی زن و عجز یا اعسار شوهر از تسلیم آن، در شمار دعاوی پرتکرار محاکم خانواده قرار دارد. در این قبیل دعاوی، زن به منظور استیفای مهر، از ایفای وظایف زناشویی خودداری می کند و اثبات اعسار شوهر نیز حق وی را ساقط نمی سازد. این قبیل دعاوی، بنیان خانواده را سست می گرداند و راه حل آن نیز در مسئولیت پذیری دولت (حکومت) است. حمایت مالی دولت از بدهکاران، یک تکلیف شرعی در فقه اسلامی است. به صراحت قرآن کریم و روایات معتبر، دولت باید از بدهکاران واجد شرایط، دستگیری و از بیت المال به آنان کمک کند. اطلاق ادّله لزوم ادای دین بدهکار، شامل بدهکاران مهریه نیز می شود و دلیل معتبری برای استثنای مهریه از این اصل کلی وجود ندارد. از سوی دیگر، اصل استحکام خانواده در نظام حقوقی اسلام و ایران اقتضا دارد که بدهکاران مهریه مورد حمایت قرار گیرند. با وجود اهمیت این موضوع، در نظام حقوقی ایران، سازوکار حمایتی مؤثّری برای حمایت از اشخاص ناتوان از پرداخت مهریه پیش بینی نشده است. بررسی های این پژوهش نشان می دهد که در نظام حقوقی ایران، از مسئولیت شرعی دولت در حمایت از بدهکاران مهریه تغافل شده است.
مرور نظام مند عوامل زمینه ساز طلاق توافقی زوجین دهه اخیر در ایران (98 - 1388)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
16 - 29
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف شناسایی عوامل زمینه ساز طلاق توافقی به شیوه مرور نظام مند صورت گرفته است. جهت گردآوری داده ها از روشتحلیل اسنادی استفاده گردید، جمعیت مورد مطالعه پژوهش شامل تمامی تحقیقات کمّی و کیفی منتشرشده (1398-1388)بود و جمعاً 192 پژوهش کمّی و کیفی مورد بررسی قرار گرفت و از این تعداد،56 پژوهش به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. اطلاعات به دست آمده با ابزار چک لیست محقق ساخته و تلخیص مطالب در قالب جداول ارائه شد. یافته ها نشان داد: سه دسته عوامل به عنوان زمینه ساز طلاق توافقی با عنوان فردی، بین فردی و فرا فردی نقش دارند، بدین ترتیب که در ابعاد فردی، به ترتیب عوامل ویژگی های شخصیتی و روانی(بیماری های روانی، چشم وهم چشمی، ضرب و شتم،دروغ گویی،سوءظن و بدبینی،خیانت، خشونت اخلاقی و رفتاری، عدم صبر و گذشت، تصویر مثبت از پیامدهای طلاق، منبع کنترل و تاب آوری، آرمان گرایی زوج)، اعتیاد، روابط جنسی، اعتقادات مذهبی، تحصیلات؛ در ابعاد بین فردی، به ترتیب عامل ضعف در مهارت های ارتباطی، عوامل خانوادگی، دخالت اطرافیان، روابط قبل از ازدواج و در ابعاد فرا فردی نیز، به ترتیب عوامل مربوط به فرهنگ(آشنایی و شناخت شتابزده،نبودن آموزش های مناسب قبل از ازدواج، اختلاف فرهنگی و طبقاتی، ازدواج اجباری،چندهمسری،) عوامل اقتصادی(بیکاری، درآمد کم،اشتغال ناپایدار،کسب درآمد از راه های نادرست، نداشتن مسکن و بدهکاری)، شبکه های ماهواره ای و مجازی، عوامل اجتماعی(پایگاه اجتماعی، فقدان مهارت های اجتماعی، نگرش منفی جامعه نسبت به خانه داری زنان و روابط عاطفی و احساسی با جنس مخالف) و سبک زندگی(صنعتی شدن و شهرنشینی) مؤثر بودند.
بحران کرونا و ضرورت تدوین قوانین جنسیت محور: حمایت از زنان خشونت دیده با رسمیت بخشی به «دفاع از دست دادن کنترل»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال دوزادهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۷)
191-221
حوزههای تخصصی:
با آغاز محدودیت های متعدد، تنش ها و فشارهای روانی ناشی از پاندمی کرونا ویروس در سراسر جهان، عده قابل توجهی از زنان در تمام کشورها، در معرض تجربه هرچه بیشتر انواع خشونت های خانگی قرار گرفته اند. این خشونت ها به نوبه خود و با ابتلای خشونت دیده به نوعی اختلال اضطرابی و تضعیف تاب آوری و قدرت خودکنترلی به شرایط روحی ویژه ای می انجامد که احتمال بروز رفتارهای مجرمانه را در خشونت دیده افزایش می دهد. درست به همین دلیل و از منظر مولفه های روان شناسی و اخلاقیِ مسئولیت کیفری، مرتکب (خشونت دیده) فاقد مسئولیت و یا مسئولیت کامل کیفری است. مقاله حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی یکی از مهم ترین الزامات گفتمان تقنینی ایران را در باب مسئولیت کیفری یعنی قاعده گذاری صحیح حقوقی در چارچوب یک الگوی جنسیت محور برای حمایت از زنان خشونت-دیده ای که تحت تأثیر تجربه مکرر خشونت، نشانگان اختلال اضطرابی و به تبع آن از دست دادن کنترل مرتکب قتل همسر یا شریک آزارگر خود می شوند، به بحث می گذارد. آنچه از منظر حقوق تطبیقی، از پیش در گفتمان تقنینی بسیاری از نظام های حقوقی دنیا و با پیش بینی دفاع «از دست دادن کنترل» صورت پذیرفته و با آغاز همه گیری کرونا ضرورت و اثربخشیِ آن در حمایت از بزه دیده خشونت بیش از پیش معلوم گشته است.
تحلیل گفتمان برساخت سوژه جسم مند زنانه در ارتباط با سلطه مردانه (زنان شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر تحلیل گفتمانِ فوکویی این مسئله است که انجام کنش «مدیریت بدن زنانه» در بستر جامعه مصرفیِ کنونی چگونه به شکل گیری فردیت و نَفسِ مستقلِ زنانه، یا برعکس، به بازتولید سلطه مردانه می انجامد. . روشِ مورداستفاده، «تحلیل گفتمانِ فوکویی» است و داده ها از طریق مصاحبه عمیق فردی با زنان شهر سنندج (بیست وشش نفر به-شیوه نمونه گیری هدفمند) گردآوری شده اند. از یافته های تحقیق هشت گزاره اصلی در ارتباط با موضوع استنتاج گردید که نشان از برساخت نفس زنانه در فضای نزاع آلود و پرتناقض بیناگفتمانی دارند. تکنیک های برسازنده سوژه جسم مند زنانه در دو گروه «تکنیک های پرورش نَفس مستقل زنانه» و «تکنیک های معطوف به بازتولید سلطه مردانه» دسته بندی شده اند. همچنین، اصلی-ترین موقعیت های سوژگی که به زنان ارایه می شود عبارتند از: «پایه زندگی»، «معشوق وفادار»، «شریک جنسی»، «زن جذاب»، «زن مهربان و فداکار» و «زن خانه دار». دست آخر این که یافته های تحقیق بیانگر آنند که شش گفتمان رایج درباره زنانگی به سوبژکتیویته زنان شکل می دهند: «گفتمان خودفعلیت بخشی»، «گفتمان عشق رمانتیک»، «گفتمان زن مستقل»، «گفتمان» تناسب اندام»، «گفتمان شریک زندگی» و «گفتمان مادر دلسوز». در ارتباط با پرسش اصلی تحقیق می توان گفت که سه گفتمان نخست به پرورش نفس مستقل زنانه کمک می کنند و سه گفتمان دوم به بازتولید سلطه مردانه می انجامند.
اثربخشی بهزیستی درمانی گروهی بر بهزیستی روان شناختی، تنظیم شناختی هیجان، نگرانی و تاب آوری زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
67 - 84
حوزههای تخصصی:
زنان سرپرست خانوار بخش قابل توجهی از افراد جامعه را تشکیل می دهند و پژوهش ها میزان سلامت روانی این گروه از زنان را نسبت به زنان دیگر کمتر گزارش کرده اند. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بهزیستی درمانی(WBT) بر بهزیستی روان شناختی، تنظیم شناختی هیجان، نگرانی و تاب آوری زنان سرپرست خانوار بود. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون–پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری شامل کلیه زنان سرپرست خانوار شهر شیروان بود که در دامنه سنی 20 تا 49 سال قرار داشتند. نمونه این پژوهش شامل 30 نفر بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. مداخله به شیوه گروهی بود بدین صورت که صرفا برای گروه آزمایش 8 جلسه هفتگی بهزیستی درمانی انجام شد. ابزار پژوهش عبارت بود از: پرسشنامه های تاب آوری کانر و دیویدسون، نگرانی پنسیلوانیا، تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و بهزیستی روان شناختی ریف. در ادامه با بهره گیری از SPSS تحلیل کواریانس تک متغیری انجام شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بهزیستی درمانی باعث افزایش میزان تاب آوری، راهبردهای سازگار تنظیم شناختی هیجان، بهزیستی روان شناختی و کاهش نگرانی گروه آزمایش شده است هرچند کاهش معنادار راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجانی را در پی نداشته است.
بررسی رابطه میان تأثیرپذیری از تبلیغات لوازم آرایشی و خودشیءانگاری در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودشیءانگاری از جمله مسائل حوزه زنان است که در سال های اخیر، توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. در پژوهش حاضر، با استفاده از نظریه مک کینلی و هاید (1996) و روش کمّی از نوع پیمایشی رابطه میان اثرپذیری از تبلیغات لوازم آرایشی و خودشیءانگاری در زنان 18 تا 35 سال شهر تهران مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور جمع آوری داده ها، پرسش نامه ای متشکل از پرسش نامه کوان، احمد و احمد (2019) برای سنجش تأثیرپذیری از تبلیغات لوازم آرایشی و پرسش نامه مک کینلی و هاید (1996) برای سنجش خودشیءانگاری استفاده شده است. به وسیله نرم افزار «سمپل پاور» به شیوه نمونه گیری در دسترس 270 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از آزمون های تی تک نمونه، ضریب رگرسون ساده و همچنین از مدل رگرسیونی هایس (برای سنجش اثر متغیرهای تعدیل گر) استفاده شده است. نتایج تحلیل داده ها نشان می دهد که متغیر اثرپذیری از تبلیغات لوازم آرایشی به عنوان یک متغیر پیش بین در سطح متوسط برای متغیر خودشیءانگاری و دو مؤلفه نظارت بدنی و شرم بدنی به حساب می آید. ضرایب تبیین به ترتیب 50/0، 546/0 و 48/0 به دست آمد. این ضریب برای مؤلفه باور به کنترل بدن 18/0 از نوع منفی و معنادار است. متغیرهای تحصیلات مادر و پایگاه اقتصادی – اجتماعی به طور محدود در رابطه میان دو متغیر اصلی پژوهش نقش تعدیل گر را دارد.
آزادی در برخی ادیان و دیدگاه آیزایا برلین و برآیند آن در گفتمان حقوق بشر
حوزههای تخصصی:
نگارندگان در این مقاله درصددند تا از رهگذر شیوه توصیفی - تحلیلی، به بررسی مفهوم آزادی از نگاه سه دین اسلام، مسیحیت و زرتشتی گری از یک سو و فلسفه سیاسی آیزایا برلین از سوی دیگر، بپردازند و به برآیند دیدگاه او در باب آزادی درگفتمان حقوق بشر نظر افکنند. در ادیان الهی به آزادی انسان توجه چشمگیری شده است. مبنای تمام ادیان الهی بر این اصل استوار است که انسان موجودی آزاد است و توانایی انتخاب دارد. آیزایا برلین، میان مداخله دیگران که به سلب آزادی های سیاسی منجر می شود و ناتوانی از برخورداری از یک خواسته و نیل به هدف، قائل به تمایز است و ناتوانی در راه رسیدن به هدف را فقدان آزادی نمی داند. بر همین مبنا، وی در تحلیل خود از آزادی، دو مفهوم آزادی مثبت و آزادی منفی را از هم متمایز می کند. بحث آزادی منفی و مثبت به سان میراث آیزایا برلین، اندیشه ورزان حقوق بشری را به دو گروه تقسیم نموده است. در ساحت حقوق کلاسیک بشری، مدافعان آزادی منفی ستون فقرات حقوق بشر معاصر را حق ها و آزادی های مدنی و سیاسی خواهند دانست، در حالی که برای مدافعان آزادی مثبت، حق های رفاهی پررنگ تر خواهند بود، البته در این میان، مداخله دولت در توسعه و گاه تحمیل حق های فرهنگی نیز برای مدافعان آزادی مثبت، مداخله حداکثری است. شایسته یادآوری است که برای مدافعان آزادی مثبت، امکان مداخله حتی در نوع کیفری آن از سوی دولت در ساحت پی گیری و تأمین خیرهای مشترک و جمعی وجود دارد و همین می تواند به آن چه برلین آن را مسخ آزادی مثبت می نامد و در نتیجه خودکامگی، بینجامد.