مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
پژوهش روایتی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش روایتی استعاری از طرد سازمانی عضوی از اعضای یک سازمان دولتی برای فهم و دریافتی عمیق از این پدیده رفتاری است. به این منظور، پس از شناسایی مشارکت کننده پژوهش مبتنی بر روش نمونه گیری نوعی، از ابزار مصاحبه برای گردآوری داده ها تا رسیدن به اشباع نظری استفاده شد. برای بازنویسی داستان از فرآیند سه مرحله ای رونویسی، بازرونویسی و بازگویی داستان با عنایت به مؤلفه های فضای سه بعدی ساختار روایتی (کنش متقابل، استمرار و وضعیت) استفاده شد. در ادامه، درون مایه ها شناسایی و کدگذاری شدند. بر اساس یافته های پژوهش، 6 رهگفت و استعاره های متناظر با آنها از خلال داده های پژوهش کشف و بازنمایی شدند که عبارت بودند از ورود به سازمان و نمونه گری بر پایه استعاره مرغ عشق، درخشش در سازمان و جلوه گری بر پایه استعاره مرغ چمن، تعارض در سازمان و ناسازش گری بر پایه استعاره مرغ سحر، افول در سازمان و نادیده گری بر پایه استعاره مرغ پربسته، طرد در سازمان و دورافکندگی بر پایه استعاره مرغ قفسی و فترت در سازمان و همزادی رامش گری و فرسایش گری بر پایه استعاره مرغ بی دل.
روایتی از باز شکل گیری سوبژکتیویته زنان دانشجوی دکتری در تقاطع با هویت سیال مادری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باوجود پژوهش ها در مورد دلایل و پیامدهای رشد فزاینده حضور دانشجویان زن در دانشگاه های کشور و به ویژه در مقطع دکتری، توجه اندکی به تجارب زیسته زنان دانشجو در سفر تربیتی خود از ورود به آموزش عالی تا تحصیل در مقطع دکتری معطوف شده و غالباً پیچیدگی های این تجارب زیسته در پوشش کلان روایت ها مغفول مانده است. از این رو، این مقاله براساس مطالعه ای مبتنی بر پژوهش روایتی، به بررسی و فهم تجارب زیسته دو زن دانشجو دکتری در رشته علوم تربیتی در خصوص جنسیت در تقاطع با هویت های سیّال دیگر یعنی همسری، مادری و دانشجوی دکتری بودن در یکی از دانشگاه های دولتی شهر تهران می پردازد. تحلیل و تفسیر روایت های حاصل از مصاحبه های روایتی آن ها نشان می دهد که تحصیل در مقطع دکتری و مادری، باوجود شباهت ها به گونه ای متفاوت آن ها را در برساخت صورت بندی های جدیدی از هویت های درهم تنیده شان درگیر می کند. روایت اصلی آن ها تحقق خویشتن از طریق رشد و پیشرفت فردی است که آن ها با خط داستانی متفاوت از خویشتنِ خود و خط داستانی مشترک شرم/افتخار از مادری در دوره دکتری بازگو می کنند. واژگان کلیدی: پژوهش روایتی، تجارب زیسته، زنان دانشجو دکتری، هویت های متقاطع.
کاربست همرسانی تجربه زیسته معلمان در قالب اتوبیوگرافی از طریق شبکه های اجتماعی برای آموزش همکاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴۸
۱۱۸-۹۹
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه یک مدل کاربردی برای همرسانی تجربه زیسته معلمان در قالب اتوبیوگرافی از طریق شبکه های اجتماعی برای آموزش همکاران بود. این مطالعه به شیوه روایتی انجام شده است. داده های مورد نیاز از طریق اجرای یک برنامه آموزش ضمن خدمت با استفاده از یادداشتهای میدانی و تعاملات معلمان با یکدیگر گردآوری شده و تحلیل داده ها از طریق تحلیل مضمونی انجام شده است. نتایج نشان داده که همرسانی دانش عملی و شخصی معلمان در قالب اتوبیوگرافی از طریق شبکه های اجتماعی، از سوی همکاران مورد پذیرش واقع شده و برای دستیابی به اهداف «آموزش معلمان از طریق همرسانی اتوبیوگرافی در شبکه های اجتماعی»، چهار راهبرد آموزشی شامل مدیریت تسهیم دانش، شکل گیری گروه مطالعه، آموزش و یادگیری به صورت گروهی و آموزش از طریق دانش حاصل از پژوهش روایتی، پیشنهاد می شود. پژوهش حاضر، اتوبیوگرافی معلمان را در فهم و تفسیر تجربیات شان و چگونگی سهیم شدن سایر معلمان در آن، مورد توجه قرار داده و نقش شبکه های اجتماعی را در اشتراک گذاری دانش عملی و شخصی معلمان که حاصل به کارگیری نظریه های مربوط به تدریس و یادگیری در فعالیت روزمره کلاس درس است، تبیین نموده است. بر مبنای نتایج، با اضافه شدن روشی کاربردی و خلاقانه برای همرسانی تجربه زیسته معلمان به روند اجرای برنامه های مرسوم ضمن خدمت معلمان، به آنها امکان داده خواهد شد تا فرصتی برای بازاندیشی و تغییر درباره برنامه درسی و تدریس داشته باشند.
تدوین مدل فرآیندهای اجتماعی و روانشناختی پس از شکست در کارآفرینان ایرانی: یک پژوهش روایتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (اسفند) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۲
۲۴۱۵-۲۳۹۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: بر خلاف موفقیت ، شکست و پیامدهای آن همواره کمتر مورد توجه پژوهشگران کارآفرینی قرار گرفته است. شکست علاوه بر چالش های اجتماعی و روانی برای کارآفرینان، می تواند حامل دستاوردهایی نیز برای آنان باشد. در مجموع، این فرآیندهای اجتماعی و روانشناختی پس از شکست و چگونگی تعامل و برهم کنش عوامل گوناگون با یکدیگر در این فرآیند، کم تر بررسی شده و کمبود پژوهش های میدانی در این زمینه مورد اذعان مطالعات پیشین است. هدف: هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل فرآیندهای اجتماعی و روانشناختی پس از شکست در کارآفرینان ایرانی است. روش: پژوهش حاضر، از نظر هدف کاربردی و از نظر روش روایتی است. جامعه آماری، کارآفرینان ایرانی داخل کشور بودند که در سال های 1399 و 1400 دچار شکست شده بودند. افراد نمونه آماری به روش هدفمند انتخاب شدند. حجم نمونه بر اساس اشباع نظری داده ها تعیین شد و از مصاحبه نیمه ساختاریافته جهت گردآوری داده های میدانی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه ها، با استفاده از روش نظریه برخاسته از داده ها انجام شد. یافته ها: بر اساس مدل نهایی، فرآیندهای اجتماعی و روانشناختی پس از شکست شامل مقوله های اصلی زیر هستند: عوامل فردی، عوامل نهادی، سوگیری های شناختی، هزینه های شکست، راهبردهای مقابله، واکنش های اجتماعی-روانشناختی، عوامل مداخله گر و دستاوردهای مثبت. نتیجه گیری: مهم ترین کاربرد این پژوهش برای کارآفرینان، شناسایی راهبردهای مقابله (شامل راهبردهای بازیابی روانی و حفاظت از نفس) برای کاهش هزینه های روانشناختی و راهبردهای مدیریت تصویرپردازی ذهنی (شامل کنار کشیدن، پنهان کردن، حساسیت زدایی و مکانیسم جبران) برای کاهش هزینه های اجتماعی شکست بوده است. کاربرد آن برای سیاستگذاران نیز، ضرورت گسترش فرهنگ کارآفرینی و بازنگری در قوانین ورشکستگی به منظور کاهش هزینه های شکست برای کارآفرینان می باشد.
ظرفیت های روش پژوهش روایتی در حوزه مطالعات آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۷
33 - 51
حوزه های تخصصی:
بهره گیری از ظرفیت های پژوهش روایتی، راهبردی حیاتی در علم فراهم می کند، اما منابع محدودی برای کمک به افراد در جهت اجرا و تدوین یافته های این نوع مقاله ها وجود دارند. مقاله حاضر با هدف معرفی ظرفیت های پژوهشی روش پژوهش روایتی در حوزه مطالعات آموزش عالی تدوین شده است. برای شناسایی و معرفی رویکردهای پژوهش روایتی در حوزه مطالعات آموزش عالی، از روش اسنادی استفاده شد. در ابتدا و پس از جستجوی اسناد مرتبط در پایگاه های علمی سیج، اریک، ابسکو، تیلور و فرانسیس، اسپرینگر، امرالد، پاب مد، الزویر، در دامنه زمانی 2000 تا 2017، 22 سند بازیابی شد. پس از بررسی اولیه، 13 سند بر اساس ملاک های سودمندی و به روز بودن، مبنای مطالعه و تحلیل قرار گرفت. برای تحلیل این منابع، از راهبرد تحلیل محتوای کیفی الزاید (1996) استفاده شد. یافته ها به شناسایی و معرفی چهار رویکرد روایتی مناسب برای پژوهش در حوزه آموزش عالی شامل 1- رویکرد روان شناختی؛ 2- رویکرد جامعه شناختی؛ 3- رویکرد روایت و تفسیر درباره تجارب خاص فرهنگی توسط خود فرد؛ و 4- رویکرد نهادی سازمانی، منتج شد. در این مقاله تلاش شده تا با توجه به محدودیت ها و ظرفیت های روش روایتی، افق های نوینی در جهت بهره گیری از این روش در مطالعات آموزش عالی معرفی شود.