فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۱۸٬۲۲۱ مورد.
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
63 - 77
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف، بررسی تأثیر عدالت سازمانی در رهبری رفتارهای ناهنجار بر اساس نقش میانجی سایش اجتماعی در بین کارکنان و مدیران مدارس شهری آموزش وپرورش استان اردبیل انجام شد..
روش شناسی پژوهش: روش تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نوع داده ها و نحوه اجرای پژوهش، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری، مدیران مدارس شهری (3400 نفر) و کارکنان (250 نفر) در آموزش وپرورش استان اردبیل که جمعا 3650 نفر بودند، می باشد و برای انتخاب حجم نمونه که با روش نمونه گیری خوشه ای انجام شد، 348 نفر (301 نفر مدیر مدرسه و 47 نفر از کارکنان) به عنوان نمونه انتخاب گردید. به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد، که ضریب آلفای پرسشنامه سایش اجتماعی 90/0 و پایایی ترکیبی 90/0، آلفای عدالت سازمانی 91/0 و ترکیبی 83/0 و آلفای رهبری رفتارهای ناهنجار نیز 83/0 و پایایی ترکیبی 77/0 ارزیابی شد. ضریب آلفای کل پرسشنامه 87/0 برآورد شد. برای تحلیل داده های پرسشنامه از نرم افزار spss26 و روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد روش حداقل مربعات جزیی (Pls-SEM) و نرم افزار Smart Pls3 استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد ضریب تأثیر متغیر عدالت سازمانی بر رهبری رفتارهای ناهنجار (56/0) مثبت و معنادار بوده و بر سایش اجتماعی (41/0-) منفی و معنادار است، همچنین ضریب تأثیر متغیر سایش اجتماعی بر رهبری رفتارهای ناهنجار (79/0-) منفی و معنادار بود و نیز سایش اجتماعی نقش میانجی در رابطه بین عدالت سازمانی و رهبری رفتارهای ناهنجار با ضریب (16/0-) داشت.
بحث و نتیجه گیری: بنابراین، با رعایت عدالت سازمانی و رهبری رفتارهای ناهنجار می توان از بروز رفتارهای ناهنجار و سایشی در سازمان جلوگیری کرد.
نقش پیامدهای کرونا بر مشکلات سلامت روان دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
143 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش متغیرهای دموگرافیک مطالعه و جستجوی اخبار در مورد کرونا، ابتلا به کرونا در اقوام نزدیک، مرگ اقوام در اثر کرونا و اضطراب ادراک شده در مورد کرونا بر روی مشکلات سلامت روان می-باشد. این مطالعه از حیث روش توصیفی و ازنظر زمانی مقطعی می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش را دانشجویان دانشگاه فرهنگیان مشهد (2500 نفر) در سال تحصیلی 99-98 تشکیل می دادند که از میان آن ها 752 نفر به صورت در دسترس در دو پردیس دختران و پسران شهر مشهد به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به آزمون سلامت عمومی (GHQ-28) و پرسشنامه دموگرافیک شامل سوالات جنسیت، سن، وضعیت تأهل، میزان مطالعه و جستجوی اخبار در مورد کرونا، ابتلا به کرونا در اقوام نزدیک، مرگ بستگان در اثر کرونا و اضطراب ادراک شده پاسخ دادند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری و تک متغیری نشان داد که ازنظر ترکیب متغیرهای وابسته بین گروه های مختلف شرکت کنندگان در متغیرهای مستقل شامل مطالعه و جستجوی اخبار در مورد کرونا (009/0=Ƞ2،05/0p<،781/1= F)، ابتلا به کرونا در اقوام نزدیک (013/0=Ƞ2،05/0p<،433/2= F) و اضطراب ادراک شده (031/0=Ƞ2،05/0p<،820/5= F) تفاوت معنی دار وجود دارد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان پیشنهاد کرد که برای مداخله در مشکلات سلامت روان دانشجویان در دوره همه گیری کرونا به نقش مطالعه و جستجوی اخبار در مورد کرونا، ابتلا به کرونا در اقوام نزدیک و اضطراب ادراک شده توجه ویژه شود.
تأثیر آموزش مؤلفه های انگیزه بخش دعای عرفه امام حسین(ع) بر بهداشت روانی (دانش آموزان متوسطه دوم مدارس رشد و شاهد منطقه 16 تهران)
منبع:
پژوهش در آموزش معارف و تربیت اسلامی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
109 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مؤلفه های انگیزه بخش دعای عرفه بر بهداشت روانی دانش آموزان بود. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر اجرا آمیخته (کیفی- کمّی) است. نمونه گیری با روش خوشه ای- تصادفی انجام شده و جامعه آماری در بخش کیفی بدین صورت بود که برای شناسایی مؤلفه های تربیتی و عرفانی دعای عرفه، ابتدا مبانی نظری و پیشینه تحقیق مورد مطالعه قرار گرفت، سپس عبارات پس از بهره گیری از نظرات اساتید کدگذاری شد و در بخش کمّی دانش آموزان مدارس رشد و شاهد دوره دوم متوسطه منطقه 16 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 1368 دانش آموز بودند که بر اساس فرمول کوکران، حجم نمونه 300 نفر برآورد شد که در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند، طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. پس از شناسایی مؤلفه ها، از پرسشنامه بهداشت روانی گلدبرگ و هیلر (1979) استفاده گردید. داده ها در پرسشنامه بهداشت روان از پایایی کافی برخوردار بود. داده های پژوهش توسط نرم افزارSpss در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مقایسه نمرات ابعاد بهداشت روان بین دو گروه با استفاده از آزمون تک متغیری و چندمتغیری تحلیل کوواریانس انجام شد که در نتیجه آن علائم افسردگی رتبه اول، علائم کنش اجتماعی رتبه دوم و علائم جسمانی در رتبه سوم قرار گرفتند. بنابراین، متغیر مستقل مؤلفه های دعای عرفه در حد بالایی بر بهداشت روان تاثیر گذاشته است.
تدوین مدل مفهومی مدیریت کلاس اثربخش به روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
108 - 73
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: چالش عمده ای که معلمان تازه کار با آن مواجه هستند، ناتوانی آنها برای حفظ کنترل کلاس درس است و رایج ترین درخواست معلمان برای کمک بیشتر با مدیریت کلاس درس ارتباط دارد. هدف اصلی پژوهش حاضر تدوین مدل مفهومی مدیریت کلاس اثربخش به روش فراترکیب برای مدارس ابتدایی بود. روش: این پژوهش با رویکردی کیفی و به روش فراترکیب انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل تمامی مطالعات و گزارش های پژوهشی اعم از مقالات و پایان نامه های فارسی و انگلیسی مرتبط با حوزه مدیریت اثربخش در کلاس درس بود. برای نمونه گیری، 140 مقاله با استفاده از کلیدواژه های مرتبط و از طریق پایگاه های علمی معتبر و مرور یافته های پژوهش در سال های 1970 م. تا 2023 م. انتخاب شد و نمونه گیری در ابتدا با مطالعه 350 پژوهش آغاز شد و در مرحله اول پس از بررسی عناوین مطالعات، 97 مطالعه که نامرتبط با پژوهش حاضر بود، حذف شدند و 253 مطالعه باقی ماند. در مرحله دوم چکیده مطالعات مورد بررسی قرار گرفت و 73 مطالعه نامرتبط با پژوهش حاضر حذف شدند و 183 مطالعه باقی ماند؛ سپس در مرحله آخر بعد از بررسی محتوا، 43 مطالعه نامرتبط با پژوهش حاضر حذف شدند و درنهایت 140 واحد مطالعاتی انتخاب و بررسی شد. برای کسب قابلیت اعتبار، کلیه کدگذاری ها و طبقات اولیه به خبرگان (اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران) ارسال و از نظرات تأییدی و تکمیلی آنها در کلیه مراحل کار در جهت پیاده سازی، کدگذاری و تدوین مدل مفهومی استفاده شد و درنهایت، برای تجزیه وتحلیل کیفی داده های پژوهش حاضر از کدگذاری 3 مرحله ای اشتراوس و کوربین (1395) استفاده شد. یافته ها: بنابر یافته های به دست آمده در این پژوهش، مدلی مفهومی از مدیریت کلاس در مدارس ابتدایی براساس اصول و راهبردهایی اثربخش ترسیم شد. نتایج نشان داد که مدل شامل 4 دسته اصول مدیریت اثربخش و 2 دسته راهبرد مدیریت اثربخش است؛ اصول اثربخش شامل توسعه فردی (خوداثربخشی، خودنظارتی، خویشتن داری، مهارت ارتباطی، خودباوری، خودمدیریتی، تصمیم گیری مستقلانه)؛ تأمین نیازهای روان شناختی (توانمندی در روابط انسانی، داشتن استقلال، قابلیت ها و شایستگی ها)؛ حقوق فردی و جمعی (تعهدپذیری، احترام به حقوق فردی و دیگران)؛ ارتقای موفقیت تحصیلی (تشویق، رشد و موفقیت تحصیلی، فرصت برابر آموزشی، احساس دل بستگی) و راهبردهای مدیریت اثربخش (ایجاد جوّ حمایتی، مدیریت استرس، تفویض اجرای امور کلاس، شناخت دانش آموزان و توجه به آنها، گرایش به مشارکت در یادگیری، طراحی دستیابی به موفقیت، آموزش مهارت های کاربردی، تعیین اهداف، حق رأی و انتخاب) به راهبردهای تقویتی (انگیزش، مباحثه و مناظره، جلسه کلاسی دانش افزایی، سنجش رفتار، تصمیم گیری مشارکتی) طبقه بندی شد. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت با تقویت راهبردهای اثربخش مدیریت کلاس معلمان، رشد و موفقیت دانش آموزان فراهم می گردد. با به کارگیری نتایج این مطالعه می توان به فهم بهتری از اصول مدیریت کلاس اثربخش در مدارس دست یافت و درنهایت، به توسعه و پیشرفت دانش آموزان کمک کرد.
شناسایی مؤلفه های فرهنگ یادگیری دانش آموزان (رویکردی سنتزپژوهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۵۹
۴۸-۲۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های فرهنگ یادگیری دانش آموزان و به منظور تجمیع یافته های پژوهشهای پیشین و ارائه چارچوبی جامع از فرهنگ یادگیری با به کارگیری روش سنتزپژوهی (الگوی شش مرحله ای روبرتس) انجام شده است. قلمرو مطالعاتی شامل همه پژوهشهای علمی معتبر در زمینه فرهنگ یادگیری دانش آموزان بود که تا سال 1398 (2019) در پایگاههای علمی معتبر منتشر شده اند. معیارهای ورود و خروج پژوهشها به روند تحلیل، به کارگیری روشهای کمی و کیفی معتبر، پژوهش روی جامعه دانش آموزی، معتبر بودن مجلات و کفایت اطلاعات ارائه شده بود. در پژوهش حاضر از میان مطالعات شناسایی شده از طریق جستجوی منظم در پایگاههای اطلاعاتی تعداد 13 پژوهش براساس معیارهای ورود و خروج برای تحلیل نهایی انتخاب شده است. به منظور گزارش و ثبت اطلاعات پژوهشها از فرم کاربرگ طراحی شده پژوهشگران استفاده شده است. یافته های مطالعات منتخب در سه سطح کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و برای کنترل اعتبار کدهای تنظیم شده و صحت یافته ها از روش مرور همتایان استفاده شده است و برای اطمینان از نحوه کدگذاری از یک ارزیاب بیرونی برای کدگذاری مجدد یافته ها استفاده شده است. میزان توافق میان کدگذاران با استفاده از ضریب کاپای کوهن 0/81 محاسبه شده است. بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها، فرهنگ یادگیری دانش آموزان در 8 کد گزینشی، 31 کد محوری و 230 کد باز طبقه بندی شده است. با توجه به یافته های پژوهش، مؤلفه های فرهنگ یادگیری دانش آموزان شامل نظارت بر یادگیری، فعالیتهای یادگیری دانش آموزان، دیدگا ههای آموزشی معلم، مدیریت کلاس، نگرش دانش آموزان، محیط یادگیری، تعاملات اجتماعی و رفتارهای آموزشی و یادگیری دانش آموزان است.
طرح تربیتی «مراقبت پدرانه» در مدرسه: ماهیت و مفاهیم زیرساز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۵۹
۸۴-۶۷
حوزههای تخصصی:
در نهاد مراقبت پدرانه، فردی برای مراقبت و پیگیری امور عده ای از دانش آموزان در مدرسه در نظر گرفته می شود. این نهاد ابتدا در مدارس کلیسا به وجود آمد و در ادامه دچار تحولاتی شد. با بررسی ریشه های تاریخی و تحلیل مفهوم «مراقبت پدرانه»، مفاهیم «قیمیت»، «اصلاحگری اجتماعی-اخلاقی»، «اقتدار، کنترل و مراقبت»، «نگاه کل گرایانه به فرد و تربیت»، «رستگاری-محوری و خیرخواهی»، «فردی نگری (شخصی سازی)» و «عشق و نوع دوستی» به منزله مفاهیم زیرساز این طرح تعیین شده اند. با دسته بندی رویکردهای موجود مراقبت پدرانه به سه ویراست «مراقبت پدرانه برای کنترل و انضباط»، «مراقبت پدرانه برای رفع ناهنجاریهای فردی و جمعی» و «مراقبت پدرانه برای پیشرفت تحصیلی» و بررسی مفاهیم زیرساز هرکدام، ویراست «مراقب پدرانه انسانی» پیشنهاد شده است. همچنین با توجه به مفاهیم استخراج شده تهدید ها و فرصتهای این طرح استخراج شد. در بخش تهدیدها به «اقتدار صوری و کنترل بیرونی»، «قدرت پنهان شده در نقاب شبانی و اصلاحگری»، «پرورش خویشتن رام و کاذب» و «جایگزینی تربیت با تلقین و عادت» و در بخش فرصتها به «ورود اخلاق و خیرخواهی به مدرسه»، «جامعیت نگاه در نگریستن به شاگرد و تربیت»، «شخصی سازی آموزش و عبور از آموزش توده وار» و «دمیده شدن نسیم عشق در فضای مدرسه» اشاره شده است.
آموزش املای فارسی و مشکلات آموزش آن به دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
املا به عنوان مهمترین مهارت زبان و شرط لازم در مرتفع کردن محدویت وابستگی زبان، به زمان ومکان است. اما به خاطر ساختار پیچیده و هنری خط فارسی ونبود شیوه تدریس مناسب، مطابق الگوی زبان فارسی، یادگیری و آموزش املای فارسی در این زبان دشواری های خاص خود را دارد. این مقاله باروش کتاب خانه ای و به شیوه تحلیلی – توصیفی به تحلیل عمیقی از نظام نوشتاری فارسی و تأثیر آن بر فرآیند آموزش املا می پردازد. موضوعاتی چون مناسب نبودن روش املای سنتی با الگوی زبان فارسی، تفاوت صورت مکتوب و ملفوظ حروف، عدم توجه معلم به تدریس املا،کار بردی نکردن قواعد دستور زبان و فرایند های واجی مساِئلی است که آموزش املای فارسی را با مشکل مواجه می کند. در این پژوهش، به بررسی چالش ها و مشکلات آموزش املای فارسی پرداخته شده است و با ارائه راهکارهایی برای بهبود آموزش املا، از جمله تقویت حافظه تصویری، تدریس دستور زبان، و استفاده از روش های نوین آموزشی، به دنبال ارتقای مهارت های نوشتاری زبان فارسی است. این پژوهش می تواند دریچه ای جدید در آموزش املا به روی معلمان، طراحان برنامه های درسی و پژوهشگران زبان فارسی بگشاید.
بررسی رابطه فلات شغلی با پیامدهای کاری مثبت معلمان
منبع:
تجارب معلمی و مطالعات کارورزی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
82 - 98
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: معلمان دارای شرایط متفاوت کاری با دیگر مشاغل هستند و فلات شغلی در بین معلمان به لحاظ ویژگی های شغلی و بافت سازمانی شیوع زیادی دارد؛ بنابراین این پژوهش به منظور بررسی رابطه فلات شغلی با پیامدهای کاری مثبت معلمان انجام شد.
روش ها : پژوهش حاضر بر اساس هدف کاربردی و بر اساس روش گردآوری داده ها، کمی از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان مدارس دولتی شهرستان مهاباد بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی تعداد 323 نفر با روش کوکران به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد فلات شغلی میلمن (1992)، رضایت شغلی اسمیت و همکاران (1969)، تعهد عاطفی به سازمان میر و آلن (1997) و دلبستگی به کار پرایس (2003) استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه بین همه متغیرهای پژوهش، با فلات شغلی معنی دار بود (P=<0/05). از میان متغیرهای پژوهش به ترتیب رضایت شغلی (28/0-)، تعهد سازمانی (25/0-) و دلبستگی به کار (16/0-) دارای بالاترین ضریب همبستگی منفی با فلات شغلی بودند. همچنین نتایج آزمون آماری رگرسیون نشان داد که فلات شغلی تأثیر منفی و معناداری روی رضایت شغلی (156/0-=B)، تعهد (254/0-=B) و دلبستگی به کار (289/0-=B) معلمان دارد.
شناسایی مولفه های صلاحیت های آموزشی و حرفه ای اعضای هیات علمی در نظام آموزش عالی کشور با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
271 - 292
حوزههای تخصصی:
هدف: منابع انسانی هر سازمان مهم ترین و باارزش ترین عامل حیات آن است که بر تمامی ابعاد سازمان اثر دارد. اصلی ترین منابع انسانی دانشگاه های کشور، اعضای هیات علمی هستند و میزان صلاحیت آنان بر کیفیت فرایند آموزش اثرگذار است لذا هدف پژوهش حاضر، شناسایی مولفه های توسعه صلاحیت های آموزشی و حرفه ای اعضای هیات علمی در نظام آموزش عالی کشور بود.روش شناسی: رویکرد این پژوهش کیفی و با استفاده از روش فراترکیب هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو انجام شد. میدان پژوهش شامل، کلیه تحقیقات فارسی چاپ شده در حوزه صلاحیت های آموزشی و حرفه ای اعضای هیات علمی در بین سال های 1390 تا 1403 می باشد. اطلاعات بدست آمده با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند بررسی شد که در نهایت 27 پژوهش که از معیارهای ورود به مطالعه برخوردار بودند با استفاده از روش تحلیل مضمون تجزیه و تحلیل شدند. پایایی کدگذاری ها با استفاده از ضریب توافق کاپا در نرم افزار spss و با مقدار 78/0 تایید شد.یافته ها: بر اساس نتایج تحلیل داده ها برای جمع آوری داده ها 122 کد باز شناسایی شد که در 7 مضمون اصلی و 21 مضمون فرعی دسته بندی شدند که عبارتند از: مهارت های آموزشی؛ مهارت های پژوهشی؛ مهارت های ارتباطی و فناوری؛ ویژگی های فردی؛ مهارت های رهبری و مدیریتی؛ اخلاق حرفه ای و صلاحیت های آموزشینتیجه گیری و پیشنهادها: با عنایت به یافته های پژوهش حاضر، با تشکیل شورای توسعه صلاحیت حرفه ای در معاونت آموزشی و پژوهشی دانشگاه، برگزاری کارگاه ها، همایش ها و نشست های تخصصی پیرامون توسعه صلاحیت آموزشی و حرفه ای در دانشگاه و تولید محتوای متعدد آموزشی در زمینه صلاحیت آموزشی و حرفه ای در سامانه های دانشگاه جهت استفاده اعضای هیات علمی، می توان زمینه اجرایی هرچه بهتر این مولفه ها را فراهم آورد.نوآوری واصالت: این پژوهش یکی از اولین پژوهش هایی است که به صورت جامع و گسترده به شناسایی مولفه های توسعه صلاحیت های آموزشی و حرفه ای اعضای هیات علمی در نظام آموزش عالی کشور از طریق سنتز مطالعات انجام شده، پرداخته است و بینش جدید، جامع، دقیق و ارزشمندی ارائه نموده که می تواند در رشد صلاحیت های آموزشی و حرفه ای اعضای هیات علمی در نظام آموزش عالی کشور مؤثر باشد.
بررسی چالش ها و کاربرد ربات های اجتماعی در آموزش ویژه: یک مرور کلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه ربات ها نقش پررنگی در زندگی ما انسان ها پیدا کرده اند. در سال های اخیر، ربات های اجتماعی به بخشی از انواع فعالیت های انسانی تبدیل شده اند، بویژه در برنامه هایی مانند سرگرمی، آموزش، همراهی که شامل کودکان نیز می شود، علاقمندی این کار در تعامل ربات های اجتماعی با کودکان در زمینه آموزش های ویژه است. هدف این پژوهش بررسی سیستماتیک کاربرد و چالش های استفاده از ربات ها در آموزش ویژه بود. روش: برای شناسایی چالش ها و کاربرد ربات های اجتماعی، از 2 روش اسنادی و گروه های مرجع استفاده شد. در ابتدا و پس از بررسی منابع مرتبط، درمجموع 355 منبع شناسایی شد که 26 مورد از آنها براساس ملاک های سودمندی، به طور دقیق تر ارزیابی شد. پس از تحلیل چندمرحله ای و استخراج یافته ها، موارد به نسبت مشترک با یکدیگر تلفیق و در 3 بخش حوزه های اصلی، ابعاد و نشانگرهای کیفیت دسته بندی شدند. در گام بعدی، پس از بررسی اعتبار یافته ها به روش مرور همتا، این یافته ها متناسب با شرایط پالایش شدند. یافته ها: با توجه به چالش های موجود، نتایج نشان داد، ربات های اجتماعی در دستیابی به اهداف درمانی و آموزشی بویژه برای حمایت از کودکان با نیازهای ویژه مؤثر بودند. نتیجه گیری: این مطالعه تعداد زیادی تلاش برای به کارگیری ربات های اجتماعی در آموزش ویژه کودکان با آسیب های مختلف، بویژه در سال های اخیر و همچنین طیف گسترده ای از ربات های اجتماعی از بازار را نشان داد که در چنین فعالیت هایی مشارکت دارند. همچنین با توجه به نقش پرررنگی که ربات ها در آموزش خصوصاً آموزش ویژه می توانند ایفا کنند و با عنایت به یافته های پیشین که حا کی از تأثیرات مثبت ربات های اجتماعی در آموزش و درمان کودکان با نیازهای ویژه بود. نتیجه اصلی این کار این است که زمینه خاص کاربرد ربات های اجتماعی در اولین گام توسعه است با این حال، انتظار می رود که در س
تبیین ویژگی های الگوی آموزش ریاضی مبتنی بر رویکرد کارآفرینانه در دوره دوم ابتدایی و اعتبارسنجی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۴
259 - 290
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، تدوین الگوی آموزش کارآفرینی مبتنی بر درس ریاضی بود. پژوهش با رویکرد کیفی و به روش داده بنیاد انجام شد. داده ها در دو بخش شامل مرور سیستماتیک اسناد و مدارک و مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. در بخش اول از طریق تهیه چک لیست اسناد و مدارک، 84 مقاله مورد بررسی قرار گرفت. در بخش دوم داده ها از طریق 15 مصاحبه نیمه ساختار یافته با استفاده از نمونه گیری هدفمند جمع آوری شد. نتایج نشان داد الگوی آموزش کارآفرینی مبتنی بر درس ریاضی در مولفه هدف بر آموزش مفاهیم و آموزش کاربردی ریاضی با رویکردی کارآفرینانه، پرورش دانش آموزان خلاق و نوآور و چند بعدی، در مولفه محتوا بر ویژگی های ظاهری، ویژگی های محتوای کارآفرینانه، در مولفه روش های تدریس بر پیش نیازهای استفاده از رویکرد کارآفرینی، روشهای تلفیق ریاضی با کارآفرینی و در مولفه روش های ارزشیابی بر ارزیابی انعطاف پذیر و چندجانبه تاکید دارد. تدوین الگوی آموزش کارآفرینی در درس ریاضی می تواند بستر تحقق پیامدهای آموزشی را تسهیل سازد.
طراحی و اجرای یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر ابزارهای درسی الکترونیکی و تاثیر آن بر توانایی های خودتنظیمی، خودکارآمدی تحصیلی و کیفیت یادگیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
157 - 172
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اجرای یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر ابزارهای درسی الکترونیکی و تاثیر آن بر توانایی های خودتنظیمی، خودکارآمدی تحصیلی و کیفیت یادگیری دانش آموزان با روش نیمه (شبه) آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه چهارم ابتدائی شهر ساری در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 5382 نفر بود که تعداد 60 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (30 نفر) و کنترل (30 نفر) گمارش شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های توانایی های خودتنظیمی بوفارد و همکاران (1995)، خودکارآمدی شرر (1982) و کیفیت یادگیری مهدیون و همکاران (1390) بود که پایایی ابزار به روش همسانی درونی و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر، 78/0، 88/0 و 84/0 بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس یک متغیره (آنکوا) و تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) انجام شد. یافته ها نشان داد یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر ابزارهای درسی الکترونیکی بر توانایی های خودتنظیمی، خودکارآمدی تحصیلی و کیفیت یادگیری دانش آموزان پایه چهارم ابتدائی تاثیر دارد. هم چنین، تأثیر یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر ابزارهای درسی الکترونیکی بر توانایی های خودتنظیمی بیشترین و در مراتب بعد، به ترتیب بر خودکارآمدی تحصیلی و کیفیت یادگیری تأثیرگذار بود.
بررسی میزان توجه به مؤلفه های جرئت ورزی در کتب مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی بر اساس تکنیک آنتروپی شانون و تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
133 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسى مؤلفه هاى جرئت ورزی، در کتب مطالعات اجتماعى دوره ابتدایى، در سال تحصیلی 1401-1400 بود. جامعه آماری آن، همه کتاب های مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی بوده که جمله ها، تصویرها و کاربرگه های این کتاب به صورت تمام شماری، مورد بررسی قرار گرفت. ابزار این پژوهش، سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته می باشد که دارای روایی محتوایی و صوری بوده و از نظرات صاحب نظران بهره مند شده است. پایایی پژوهش با استفاده از روش ویلیام اسکات 6/88، محاسبه شد. در این پژوهش از روش آنتروپی شانون و تاپسیس برای تجزیه و تحلیل داده ها، مقایسه ضرایب اهمیت آنها و همچنین رتبه بندی استفاده شده است. نتایج نشان داد که بیشترین ضریب اهمیت مربوط به زیرمؤلفه «توانایی نه گفتن» و کمترین ضریب اهمیت، مربوط به زیرمؤلفه «انتقاد و ارزیابی»، است. همچنین، نتایج به دست آمده از طریق تاپسیس بیانگر رتبه اول در کتاب پایه ششم و رتبه آخر در کتاب پایه چهارم است. بنابراین در محتوای کتب مطالعات اجتماعی ابتدایی توازن رعایت نشده است.
Reducing Perfectionism and Enhancing Self-Worth: The Role of Self-Efficacy Training in Gifted Adolescents(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۲ No. ۱ (۲۰۲۴) : Serial Number ۵
29-36
حوزههای تخصصی:
This study aimed to evaluate the effectiveness of self-efficacy training in reducing perfectionism and enhancing self-worth among gifted high school students. A randomized controlled trial design was employed with 40 gifted high school students randomly assigned to either an intervention group (n = 20) or a control group (n = 20). The intervention group participated in an eight-session self-efficacy training program, while the control group received no intervention. Both groups were assessed at baseline, immediately post-intervention, and at a four-month follow-up. Perfectionism and self-worth were measured using validated scales. Data were analyzed using repeated measures ANOVA and Bonferroni post-hoc tests. The intervention group showed a significant reduction in perfectionism scores from baseline (M = 72.45, SD = 5.28) to post-intervention (M = 64.32, SD = 6.15) and follow-up (M = 66.89, SD = 5.92) compared to the control group, which showed no significant change. Similarly, self-worth scores in the intervention group increased significantly from baseline (M = 32.19, SD = 4.15) to post-intervention (M = 38.45, SD = 3.92) and follow-up (M = 36.98, SD = 4.20), whereas the control group showed no significant change. The ANOVA results indicated significant main effects of time (F(2, 76) = 27.12, p < .001) and group (F(1, 76) = 102.95, p < .001) for perfectionism, and time (F(2, 76) = 24.65, p < .001) and group (F(1, 76) = 111.30, p < .001) for self-worth, with significant interaction effects for both variables. Self-efficacy training is effective in reducing perfectionism and enhancing self-worth among gifted high school students. The positive effects were maintained at a four-month follow-up, suggesting the potential long-term benefits of such interventions in this population.
اولویت بندی عناصر برنامه درسی پیشنهادی آموزش شهروندی الکترونیک در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
173 - 192
حوزههای تخصصی:
گسترش مشارکت دیجیتالی در دنیای امروز محیط های آموزشی را با مسئله تبدیل کودکان به شهروندان نمونه جامعه روبه رو کرده است. هدف این تحقیق تعیین عناصر برنامه درسی پیشنهادیِ آموزش شهروند الکترونیک و اولویت بندی آن هاست. پژوهش حاضر ازنظرِ هدف کاربردی، ازنظرِ روش شناسی تلفیقی و ازنظرِ نوع روش کمّی و کیفی است. جامعه پژوهش را منابع چاپی و الکترونیک خارجی در زمینه شهروندی الکترونیک در پایگاه های داده ای آی اس آی، اسکوپوس، ای اس آی و آی اس سی و مقاله های داخلی در پایگاه های اس آی دی، مگیران، سیویلیکا و غیره در دوره 20۲۲-20۰۰ شامل می شد. 107 نمونه از آن ها براساس نمونه گیری هدفمند انتخاب و داده ها با استفاده از روش فراتحلیل تجزیه وتحلیل شدند. روایی الگو با بهره گیری از نظرهای کارشناسی در چارچوب روش دلفی و روش قابلیت اعتماد محاسبه شد. به منظور اولویت بندی عناصر برنامه درسی پرسش نامه ای میان 80 نفر از آموزگاران دوره ابتدایی توزیع و نتایج با استفاده از روش آنتروپی شانون تحلیل شد. 27 مؤلفه مؤثر در ذیل چهار عنصر هدف ها، محتوا، راهبردهای یاددهی یادگیری و ارزشیابی شناسایی شد. براساس مدل آنتروپی شانون راهبردهای یاددهی یادگیری (037/0)، محتوا (029/0)، هدف ها (025/0) و ارزشیابی (019/0) به ترتیبْ اولویت های اول تا آخر را دریافت کردند. بیشترین ضریب های اهمیت در عنصر هدف ها مؤلفه توانایی مشارکت الکترونیک (029/0)، در عنصر محتوا مؤلفه دانش کار با سخت افزارها (0۴0/0)، در عنصر راهبردهای یاددهی یادگیری مؤلفه مشارکتی (0397/0) و در عنصر ارزشیابی مؤلفه ارزشیاب بود. در بسیاری از مدرسه های ابتدایی، به علت کمبود و گاهی نبود امکاناتْ عملیاتی کردن تمامی مؤلفه های پیشنهادی امکان پذیر نیست. یافته های این تحقیق با ارائه اولویت عناصر برنامه درسی قابلیت دارد تا در مدرسه های ابتدایی ایران، طبق ضرورت و امکانات در دسترس برنامه ریزی آموزش شهروند الکترونیک، کاربردی شود.
راهبردهای معلمان برای مقابله با کمبود/عدم مشغولیت رفتاری دانش آموزان در کلاس درس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۳)
21 - 44
حوزههای تخصصی:
عدم مشغولیت رفتاری دانش آموزان در کلاس درس، یکی از دغدغه های مهم همه معلمان بوده است. پژوهش حاضر به بررسی راهبردهای مورد استفاده معلمان به منظور برخورد با عدم مشغولیت شاگردان و بهبود آن می پردازد. روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش، از نوع کیفی بنیادین است. به این منظور، تعداد 109 دبیر از شهرستان های مختلف غرب مازندران در این تحقیق شرکت داده شدند. برای گردآوری داده ها از پاسخ های مکتوب شرکت کنندگان به 16 موقعیت فرضی استفاده شد. داده ها با روش تحلیل محتوا با رویکرد استقرایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. پس از کدگذاری اولیه و استخراج راهبردها، هشت دسته کلی راهبرد، شناسایی شدند. در این راستا، پاسخ های کیفی نیز به داده های کمّی تبدیل شدند تا امکان شمارش و مقایسه کمّی میزان به کارگیری راهبردها نیز فراهم شود. برای تحلیل داده ها از الگوی استانکه و بلومکه[1] (2021) استفاده شد و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA 2022 انجام گرفت. یافته ها نشان داد که معلمان از سه دسته راهبرد مدیریت رویه آموزشی، تشویق و تأکید بر نقاط قوت و تحمیل مشغولیت، بیش از سایرین بهره می برند. همچنین مقایسه میان راهبردهای ترجیحی معلمان بر حسب سابقه و تجربه ایشان نیز نشان داد که در عین وجود اشتراکات محسوس، با افزایش تجربه معلمان، تغییرات معناداری در نحوه مواجهه آن ها با عدم مشغولیت رفتاری دانش آموزان به وجود می آید. بر اساس یافته ها، به معلمان توصیه می شود با بهره گیری از تجارب همکاران باسابقه خود، راهبردهای غیرمستقیم را که اغلب نیاز به زمان و شکیبایی بیشتری دارند مورد استفاده قرار دهند.
رابطه بین نقش حرفه ای معلمان در سبک مدیریت کلاس و شبکه حمایت اجتماعی با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۴)
51 - 72
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف معلم، محور اصلی مدیریت کلاس درس است که با برقراری ارتباط با دانش آموزان می تواند در تحول روانی و اجتماعی آنان نقش مؤثری ایفا کند. یکی از ابعاد این تحول، خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه نقش حرفه ای معلمان در سبک مدیریت کلاس و شبکه حمایت اجتماعی با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان بود. روش ها : روش پژوهش حاضر، توصیفی-همبستگی و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه معلمان (150 نفر) و دانش آموزان (2761 نفر) مدارس پسرانه متوسطه اول شهرستان بیجار در سال 1402-1401 می باشد حجم نمونه آماری بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1970) به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای برای دانش آموزان 339 نفر و به روش نمونه گیری تصادفی ساده برای معلمان 113 نفر استفاده شده است. داده ها از طریق پرسش نامه شیوه سبک مدیریت کلاس ولفگانگ و گلیکمن (1986) و پرسش نامه حمایت اجتماعی واکس فیلیپس و همکاران (1986) و پرسش نامه خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان (1999) به دست آمده است. جهت بررسی فرضیه ها از آزمون T، آزمون معناداری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار 16 Spss انجام گرفته است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد: بین متغیرهای حمایت اجتماعی و مدیریت کلاس درس با خودکارآمدی، رابطه معنادار مستقیم وجود دارد؛ همچنین بین متغیرهای ملاک با متغیر پیش بین همبستگی معنادار و مثبتی در سطح 05/0≥P مشاهده شد و نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای پیش بین حمایت اجتماعی و مدیریت کلاس درس با مقدار ضریب رگرسیون 19/0 و ضریب رگرسیون استاندارد 43/0 به صورت معنادار می توانند خودکارآمدی تحصیلی را پیش بینی کنند. مدیریت کلاس درس با مقدار آماره بتا 33/0 از سهم بیشتری برای پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی برخوردار است. نتیجه گیری: با توجه به رابطه حمایت اجتماعی و مدیریت کلاس درس معلمان با خودکارآمدی، باید برنامه ریزی لازم را در زمینه ایجاد فضایی امن، حمایتی و پویا برای اثربخش نمودن کلاس و ارتقای خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان انجام داد.
توظيف الألعاب اللغوية في تعليم العربية، نموذج برنامج Lumio
حوزههای تخصصی:
ترى الدراسات التربویه أن من أهم طرائق تعلیم اللغه تقدیمها فی صوره تواصلیه فی ظل استعمالها، وساعدت التقنیه على تغییر طرائق التدریس بما یتناسب والفروق الفردیه، ویستدعی ضروره الانتقال السریع إلى المعلومات، وتبادل واسع للثقافات، والتوجه إلى تطبیق منهجیه تعلیمیه حدیثه تساند طرائق التعلیم التقلیدیه فکانت الألعاب اللغویه من أهم الخیارات المقدمه لصناعه التغییر فی العملیه التعلیمیه، وتقدیم اللغه فی صوره شائقه ممتعه؛ فأولاها التربویون اهتماما کبیرا، وأصبحت عنصرا مهما ومکونا أساسیا من مکونات طرق التدریس؛ لما تمتاز به من تقدیم الماده التعلیمیه بصفه تفاعلیه بین المتعلم والأداه المستخدمه؛ وهی أداه فَعَّاله فی مواجهه الفروق الفردیه بین المتعلمین؛ وفقا لإمکاناتهم، وقدراتهم، وساعدت البرمجه الحاسوبیه هذه الأدوات اللغویه فی تعلم المهارات اللغویه. استفادت برامج تعلیم اللغات للناطقین بها، والناطقین بغیرها من الألعاب اللغویه، لأهمیتها فی إکساب المتعلم الکثیر من المفردات اللغویه التی تثری لغته المنطوقه، وإکسابه الخبرات والمعارف، ومساعدته على التفاعل مع العالم المحیط به، والتعبیر عن أحاسیسه ومشاعره، وهذا ما أشارت إلیه الدراسات التربویه والنفسیه التی تؤکد نتائج توظیف الألعاب اللغویه الإیجابیه فی العملیه التعلیمیه، ونجاحها فی جذب المتعلمین، وإحداث التشویق فی البیئه التعلیمیه، والقضاء على صعوبات التعلم ولا سیما عند الطلبه الذین یحتاجون إلى تشجیع للتواصل مع الآخرین، وتنمیه الذاکره، وسرعه التفکیر، واستبقاء أثر العملیه التعلیمه مده أطول فیبقى النشاط مستمرا؛ لإشراکها الحواس فی عملیه التعلیم.
ارائه مدل به منظور ارتقای تعامل والدین با مدرسه و نقش آن در پیشرفت آموزشی فرزندان: رویکردی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
107 - 124
حوزههای تخصصی:
مشارکت والدین در تحقیقات پیشین مورد توجه قرار گرفته است، اما شناسایی مؤلفه هایی که موجب ارتقاء این رویکرد و پیشرفت تحصیلی فرزندان گردد کم تر بررسی شده است. هدف این پژوهش ارائه ی مدل به منظور ارتقای تعامل والدین در راستای پیشرفت تحصیلی فرزندان بود که با راهبرد ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی انجام شد. جامعه ی آماری، مدیران مدارس سه دوره تحصیلی ابتدایی، متوسطه ی اول و دوم بود و با نمونه گیری خوشه ای تعداد 535 نفر از مدیران انتخاب شدند. نمونه گیری بخش کیفی هدفمندوباتکنیک ملاک محور صورت گرفت. ابزار پژوهش بخش کیفی، مصاحبه ی باز با مشارکت کنندگان و بررسی اسناد کتابخانه ای و مدارک کلیدی آموزش و پرورش و اسناد بالادستی ودربخش کمّی، پرسشنامه ی ایجاد شده توسط محقق، بر اساس یافته های بخش کیفی بود. روایی بخش کیفی، باروش ممیزی توسط داوران و اعتباریابی بخش کیفی باروش کاوش به وسیله مشارکت کنندگان انجام شد. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی همگرا و واگرا و پایایی به وسیله بارهای عاملی، آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید شد.تحلیل داده های کیفی به روش تحلیل مضمون و تحلیل داده های بخش کمّی با روش تحلیل عامل تأییدی صورت گرفت.نتایج معادلات ساختاری نشان داد،الگوهای اندازه گیری عوامل مؤثر در تعامل از برازش مطلوب برخوردارند و با قرار گرفتن همه این عوامل در مدل اصلی تعامل،مدل مذکور نیز از برازش مطلوب برخوردار بود. بر اساس یافته های این پژوهش، با به کارگیری عوامل شناسایی شده در مدل پیشنهادی، تعامل والدین با مدرسه ارتقاء یافته و بنابر دیدگاه مشارکت کنندگان با روابط مستمر والدین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان میسّر می گردد.واژگان کلیدی: تعامل، اولیا، مربیان، مدرسه، رویکرد آمیخته
شناسایی و اولویت بندی ابعاد و مؤلفه های برنامه درسی لایه ای مبتنی بر روش دلفی فازی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۶۰
۱۰۸-۸۷
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور شناسایی و اولویت بندی ابعاد و مؤلفه های الگوی برنامه درسی لایه ای برمبنای روش دلفی فازی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی انجام شده است. برای این هدف از شیوه دلفی فازی استفاده شده که یکی از روشهای مؤثر دستیابی به توافق گروهی خبرگان است. جامعه پژوهش در این بخش، متخصصان حوزه برنامه درسی بودند که با استفاده از رویکرد هدفمند قضاوتی 30 نفر از میان آنها برگزیده شدند و در نهایت 20 نفر در پژوهش شرکت کردند. ابزار گرد آوری اطلاعات این بخش از پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته برمبنای ویژگیهای الگوی پیشنهادی بود. سپس به تعیین اهمیت نسبی ابعاد و مؤلفه های الگوی برنامه درسی لایه ای از نظر خبرگان علمی به شیوه تحلیل سلسله مراتبی(AHP) پرداخته شد. برای این منظور پرسشنامه مقایسات زوجی تهیه و به شیوه الکترونیکی میان شرکت کنندگان در پژوهش توزیع شد. برای بیان مقایسات زوجی از شرکت کنندگان مرحله قبل استفاده شد. این اقدامات منجر به شناسایی و تأیید 45 مؤلفه در 9 بعد طراحی، هدف، محتوا، روش، تکالیف یادگیری، محیط یادگیری، دانش آموز، معلم و ارزشیابی در الگوی برنامه درسی لایه ای شد. نتایج حاصل از تحلیل بر مبنای فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) حاکی از آن است که بعد معلم، در الگوی برنامه درسی لایه ای دارای بیشترین اهمیت است.