
پژوهش در آموزش زبان و ادبیات فارسی
پژوهش در آموزش زبان و ادبیات فارسی دوره 5 پاییز 1403 شماره 3 (پیاپی 14)
مقالات
حوزههای تخصصی:
ه دف ای ن مطالعه، تحلیل محتوا کتاب فارسی مقطع سوم ابتدایی ، برحس ب میزان توجه به مؤلفه های س رمایه فرهنگی بود. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی است و با توجه به ماهیت آن از روش تحقیق تحلیل محتوا اس تفاده گردید. جامعه آماری شامل کتاب های درسی پایه اول تا ششم ابتدایی بوده و برای نمونه، کتاب فارسی پایه سوم ابتدایی به صورت هدفمندانتخاب ش د . ابزار تحقیق، شامل سیاهه تحلیل محتواء آماده سرمایه فرهنگی برحسب نظریه بوردیو بود که از روایی و پایایی برخوردار بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از س نجش فراوانی استفاده گردید. یافته ها نشان داد که در متن کتاب درسی به خرده مؤلفه های سرمایه فرهنگی کمتر از ده درصد توجه شده. به طوری که مولفه تشویق به شناخت قهرمانان دفاع از کشور با ۶ درصد از میان مولفه هاء تجسم یافته در رتبه اول قرار گرفته در کتاب درسی پاراگراف ها به مولفه های ترغیب به کسب مهارت در هنرهای دستی، نمایشی، تجسمی، القا نگرش مثبت نسبت به تحصیل دانش آموزان، اشاره به شاهکارهاءعلمی داخل و خارج از کشورو به صنایعی دستی اشاره ای نکرده اند.
آموزش املای فارسی و مشکلات آموزش آن به دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
املا به عنوان مهمترین مهارت زبان و شرط لازم در مرتفع کردن محدویت وابستگی زبان، به زمان ومکان است. اما به خاطر ساختار پیچیده و هنری خط فارسی ونبود شیوه تدریس مناسب، مطابق الگوی زبان فارسی، یادگیری و آموزش املای فارسی در این زبان دشواری های خاص خود را دارد. این مقاله باروش کتاب خانه ای و به شیوه تحلیلی – توصیفی به تحلیل عمیقی از نظام نوشتاری فارسی و تأثیر آن بر فرآیند آموزش املا می پردازد. موضوعاتی چون مناسب نبودن روش املای سنتی با الگوی زبان فارسی، تفاوت صورت مکتوب و ملفوظ حروف، عدم توجه معلم به تدریس املا،کار بردی نکردن قواعد دستور زبان و فرایند های واجی مساِئلی است که آموزش املای فارسی را با مشکل مواجه می کند. در این پژوهش، به بررسی چالش ها و مشکلات آموزش املای فارسی پرداخته شده است و با ارائه راهکارهایی برای بهبود آموزش املا، از جمله تقویت حافظه تصویری، تدریس دستور زبان، و استفاده از روش های نوین آموزشی، به دنبال ارتقای مهارت های نوشتاری زبان فارسی است. این پژوهش می تواند دریچه ای جدید در آموزش املا به روی معلمان، طراحان برنامه های درسی و پژوهشگران زبان فارسی بگشاید.
بررسی هم آیندهای واژگانی در ترکیب های عطفی فارسی و لزوم آموزش آنها به زبان آموزان خارجی
حوزههای تخصصی:
باهم آیی واژگانی از جمله ویژگی های جالب و قابل توجه در بیشتر زبان ها است که محدودیت هایی را برای همنشینی و ترکیب واژه ها فراهم می کند. یادگیری ترکیبات باهم آیند علاوه بر افزایش گنجینه لغات زبان آموز موجب تقویت توانش ارتباطی و بهبود روانی کلام می گردد. در این مقاله، پس از ارایه دیدگاه های متفاوت در این خصوص، باهم آیی در«ترکیبات عطفی» به عنوان نوعی از باهم آیی واژگانی معرفی و تشریح می شود و الگویی برای آموزش این ترکیبات با توجه به دسته بندی موضوعی، ارایه می گردد که متکی به پشتوانه نظری است. در بخش دیگر این مقاله، موضوع آموزش ترکیبات باهم آیند به فارسی آموزان غیر ایرانی مطرح شده و نتایج آزمون برای بررسی میزان درک فارسی آموزان خارجی از ترکیبات عطفی، مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. از نتایج این آزمون مشخص می شود که به دلیل عدم ارایه نمونه های متعدد در متون آموزشی، درک ترکیب های باهم آیند برای فارسی آموزان خارجی دشوار است و از این رو ضرورت توجه به ترکیبات باهم آیند در آموزش فارسی به غیرفارسی زبانان تاکید می شود.
نقد و ارزیابی ساختار و محتوای کتاب آموزش زبان فارسی لی شیان براساس چارچوب نظری «لارسن فریمن» و «کِم» و «پنینگنون»
حوزههای تخصصی:
دستور زبان آموزشی شامل مجموعه ای از ساختارها و قواعدی است که برای مقاصد آموزشی و ارزیابی و جهت استفاده آموزگاران گردآوری شده است. در حوزه آموزش دستور زبان فارسی به غیر فارسی زبانان نیز کتاب هایی در خارج از ایران نوشته شده است. یکی از کتاب های ارزشمند و کاربردی کتاب " دوره آموزشی زبان فارسی" اثر لی شیان است که در ضمن مکالمه قواعد دستوری و آواشناسی زبان فارسی را نیز در بر می گیرد. لذا در این پژوهش، از حیث اهمیتی که نگارش دستور زبان های آموزشی در یادگیری فراگیران زبان دارد، براساس چارچوب نظری «لارسن فریمن» و «کِم» و «پنینگون» به نقد و ارزیابی این اثر پرداخته می شود. نتیجه این بررسی نشان می دهد لی شیان مطابق با نظریه لارسن فریمن به سه سطح آواشناسی، صرف و نحو به صورت همزمان و در قالب هر درس توجه داشته است؛ لیکن درصد قابل توجهی از این کتاب به مباحث آواشناسی اختصاص یافته است که جنبه کاربردی دستور را کاسته است. همچنین، نواقصی در تعاریف انواع کلمه مانند اسم، صفت، فعل، حرف اضافه، مصدر و غیره مشاهده می شود. در مواردی نیز مولف در آموزش قواعد دستوری دچار لغزش شده است مانند جملات ندایی و تعجبی و یا انواع مصوت های فارسی. علاوه بر این بسامد اندک نمونه های عینی و نیز تمرین و پرسش و پاسخ از جنبه کاربردی این اثر کاسته است.
بررسی میزان توجه به شاخص های تربیت اخلاقی در کتب نگارش فارسی دوره ابتدایی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: یکی از مسائل حائز اهمیت در حوزه ی آموزش وپرورش، تربیت اخلاقی است. هدف این پژوهش، بررسی میزان توجه به شاخص های تربیت اخلاقی در کتاب های نگارش فارسی دوره اول ابتدایی بود. روش ها :در این مطالعه از روش های تحلیل محتوا و «آنتروپی شانون» برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. باتوجه به ماهیت موضوع، محتوای کتاب های نگارش فارسی دوره اول ابتدایی به عنوان نمونه انتخاب شد. جهت اعتباربخشی به دقت و صحت داده ها، از روش خودبازبینی محقق استفاده شد؛ هم چنین با بررسی یافته های پژوهش توسط اساتید علوم تربیتی، اعتبار یافته های نهایی تایید شد. یافته ها:یافته ها نشان داد که، در کتاب نگارش فارسی اول ابتدایی، بیشترین ضریب اهمیت مربوط به مولفه ی دین داری (521/0) و کمترین آن ها مربوط به مولفه های همدلی و تفکر و تعقل (0) است.در کتاب نگارش فارسی دوم ابتدایی، بیشترین ضریب اهمیت مربوط به مولفه ی عادات خوب (445/0) و کمترین آن ها مربوط به مولفه های همدلی و تفکر و تعقل (0) است. در کتاب نگارش فارسی سوم ابتدایی، بیشترین ضریب اهمیت مربوط به مولفه ی عادات خوب (433/0) و کمترین آن ها مربوط به مولفه ی تفکر و تعقل (0) است. نتیجه گیری:باتوجه به یافته های پژوهش؛ در محتوای این کتاب ها، به برخی از مولفه های تربیت اخلاقی کمتر توجه شده است.
نقش ساختارهای فرهنگی در تکوین آثار ادبی
حوزههای تخصصی:
اقوام شرقی، تمام اندیشه و تفکر و دستاوردِ خود را در نظم یا شعر گنجانده اند و به نثر یا تبلور ادبی آن به صورتِ داستان کمتر توجه کرده اند. فرض اصلی ما آن است که ساختار فرهنگی فردگرایی و عدم مشارکت جمعی علت اصلی این رویکرد گشته است. داستان نویسی نیازمند زمینه های فرهنگی مشارکتی است اما شعر با فردگرایی تناسب دارد. در سنت ادبی کهن، داستان هایی نیز وجود داشته است اما در این داستان ها نیز مبنای اصلی فردگرایی است و این داستان ها مبتنی بر اهمیت فرد نگارش یافته اند و با شعرهای آن اعصار تفاوتی بدین لحاظ ندارند. نتیجه تحقیق نیز این فرض را تأیید می کند. در داستان های شفاهی و مکتوب کهن منثور یا منظوم از یک الگوی واحد استفاده شده است؛ الگوی آشناسازی یا پاگشایی. تکرار ساختار آشناسازی در داستان های کهن نشان می دهد داستان های قدیم و به تبعِ آن فرهنگ عمومی ما همواره با آغاز و پایانی مشخص و از پیش تعیین شده روبرو است بنابراین، تغییری در کلیّت داستان و سرنوشت اشخاص به وجود نمی آید آنچه هست تکرار نمونه های قبلی است اما رمان پاسخی به نیازهای اجتماعی، فرهنگی و تاریخی انسان است، رمان نویس شخصیت های داستانی را متناسب با وضعیت های روزگار وضع می کند تا بتواند به خوانندگان خودش بصیرت تازه بدهد و آنان را متناسب با وضعیت های دشوار برای زندگی آماده سازد یا نگاه انتقادی را در جامعه پرورش دهد.