فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۵۰۲٬۸۶۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی آکوستیکی پارامترهای کیفیت صدا در دو گروه زنان و مردان فارسی زبان می پردازد. این مطالعه با هدف ارزیابی توانایی پارامترهای کیفیت صدا در تمایز گویندگان فارسی زبان و بررسی میزان اثرگذاری این پارامترها در شناسایی ویژگی های گوینده محور طراحی شده است. علاوه بر این، با هدف گسترش دانش موجود در حوزه کیفیت صدا و پر کردن خلأ مطالعات محدود پیشین در زبان فارسی انجام شده است. داده های آوایی از ۲۰ گویشور زن و ۲۰ گویشور مرد در محیط آزمایشگاهی ضبط شدند. برای تحلیل تفاوت های میان گویندگان از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و برای ارزیابی اهمیت ویژگی ها، از الگوریتم جنگل تصادفی بهره گرفته شد. شش پارامتر کیفیت صدا شامل فرکانس پریشی، دامنه پریشی، نسبت هارمونیک به نویز، نسبت دامنه هارمونیک های اول و دوم، برجستگی قله طیفی و فرکانس پایه انتخاب شدند. نتایج نشان داد ویژگی های کیفیت صدا در نشان دادن تفاوت های آکوستیکی میان گویندگان فارسی زبان دارای تفاوت های معناداری بوده اند، اگرچه توانایی آن ها در تمایز گویندگان به طور یکسان نبوده است. برای گویندگان مرد، پارامترهای برجستگی قله طیفی، نسبت هارمونیک به نویز و نسبت دامنه هارمونیک های اول و دوم، به ترتیب بیشترین توانایی را در تمایز آن ها از یکدیگر دارند. برای گویندگان زن، فرکانس پایه، برجستگی قله طیفی و نسبت هارمونیک به نویز به عنوان مهم ترین ویژگی ها برای تشخیص هویت شناخته شدند. نتایج این پژوهش نشان می دهد پارامترهای کیفیت صدا نقش قابل توجهی در شناسایی گویندگان فارسی زبان دارند. بااین حال، برای دستیابی به دقت بالاتر در سیستم های شناسایی گوینده، توجه به تفاوت های جنسیتی و اهمیت متغیرهای مختلف ضروری است. از طرف دیگر، محدودیت تعداد شرکت کنندگان ممکن است بر تعمیم پذیری نتایج تأثیر بگذارد؛ بنابراین، پیشنهاد می شود در پژوهش های آینده، از نمونه های بزرگ تر و تنوع بیشتر در گویندگان استفاده شود.
فراز و فرود عین و ذهن در ادوار معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
45 - 64
حوزههای تخصصی:
این مقاله ادعای هیچ گونه بداعتی ندارد، نه از حیث محتوا و مدعا و نه از حیث طرح یک کنجکاوی علمی یا کشف یک مسئله مبتلابه، بلکه کوشیده است تا بدیهیات روشن و رایج یک شاخه از دانش (یعنی فلسفه) را برای شاخه دیگری (یعنی جامعه شناسی) که فاقد این مبانی است و جز به ضرورت و اقتضا به آن نمی پردازد، به زبانی ساده و حداقلی بازخوانی کند. این کار از طریق دوره شناسی و مرور تحولات معرفتی، ذیل یکی از مهم ترین دوگانه های مطرح در این ساحت (یعنی عین و ذهن) دنبال شده و ضمن نشان دادن فراز و فرودهای ناهمسوی آنها، به توضیح مختصر عمده ترین مکاتب و نظریات و مقایسه اجمالی آنها پرداخته است. حاصل این بررسی به جامعه شناسی و دیگر شاخه های علوم انسانی کمک می کند تا بحث ها و موضوعات تخصصی معرفت را با امعان بیشتر و با اشراف بر ادبیات ریشه دار آن طرح و تعقیب نمایند.
نقش معافیت تعرفه گمرکی واردات در عملکرد مناطق آزاد با استفاده مدل تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تلاش برای دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی، مناطق آزاد تجاری در ایران برای از بین بردن یا به حداقل رساندن موانع سنتی تجارت از سال 1372 و با تصویب قانون مربوطه شروع به فعالیت کردند. مناطق آزاد به عنوان ابزاری برای تحقق استراتژی های توسعه برون نگر با تأکید بر توسعه صادرات، مورد توجه واقع شده اند و این مناطق تأسیس می شوند تا منافعی از جنس افزایش سرمایه گذاری، بهبود تولید، ارتقاء فناوری، افزایش اشتغال و توسعه صادرات را داشته باشند. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل تأثیر اعمال معافیت تعرفه گمرکی در مناطق آزاد بر متغیرهای کلان اقتصاد ایران در قالب روش تعادل عمومی پویای تصادفی است که روشی مناسب برای تحلیل پویایی حاصل از اعمال تکانه های مدل در چهارچوب تعادل عمومی اقتصاد ایران به حساب می آید. شبیه سازی اعمال تکانه های معافیت تعرفه گمرکی در مناطق آزاد در این پژوهش، نشان می دهد که اعمال تکانه افزایش این معافیت به مناطق آزاد، منجر به افزایش سرمایه گذاری مستقیم خارجی، افزایش انباشت سرمایه و افزایش اشتغال می گردد و از سوی دیگر، صادرات مناطق آزاد، افزایش و صادرات سرزمین اصلی، کاهش می یابد.
آثار معرفتی فضیلت اخلاقی شکر در قرآن کریم و معرفت شناسی فضیلت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
۱۳۹-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم برای فضیلت اخلاقی شکر آثار معرفتی بیان می فرماید. رویکرد مسئولیت گرا در معرفت شناسی فضیلت گرا می تواند پاسخ دهد که چرا چنین آثاری وجود دارد. از معرفت شناسان فضیلت گرا تنها رابرتس است که می توان مقدمات لازم اخلاقی و معرفتی را برای دادن چنین پاسخی از آثار او به دست آورد. من ابتدا تعریفی قرآنی از شکر به دست می دهم. سپس تعریف رابرتس را بیان می کنم و آنگاه این دو تعریف را مقایسه می کنم. در گام بعد تعریفی قرآنی از فضیلت اخلاقی شکر به دست می دهم. سپس تعریف رابرتس را بیان می کنم و آنگاه این دو تعریف را مقایسه می کنم. در گام بعد آثار معرفتی شکر را در قرآن کریم به تفکیک شکر و آیه، شکر و ایمان، شکر و هدایت، شکر و قوای معرفتی و شکر و حکمت بیان می کنم. سپس معرفت شناسی رابرتس و بر آن اساس آثار معرفتی شکر را به اجمال توضیح می دهم. آنگاه آثار معرفتی شکر در قرآن کریم را براساس آرای معرفتی رابرتس تبیین می کنم.
Development and Validation of Cultuling Competence Test and Examining Its Relationship with Language Aptitude, Cultural Intelligence, Verbal Intelligence, and Second Language Willingness to Communicate(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The focus of prior studies has been on introducing different cultulings in Iranian culture; as a result, little attention has been given to their relationship with individual differences and language-related variables. Therefore, to address this gap, the researchers first devised a cultuling competency test to measure individuals’ ability to identify 14 culturally different contexts. They then substantiated the construct validity of the cultuling competency test through CFA, and its reliability was measured using Cronbach’s alpha, suggesting high reliability. Next, the researchers aimed to assess the role of cultuling in individuals’ language aptitude, verbal intelligence, cultural intelligence, and second language (L2) willingness to communicate (WTC). The results indicated that cultuling is a significant predictor of verbal intelligence. It was also found that L2 WTC and cultural intelligence are positively correlated. Finally, the findings revealed that language aptitude has a significant relationship with both cultural and verbal intelligence.
Space and Identity in Cormac McCarthy's Blood Meridian: A Deleuze and Guattarian Reading(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۳, Summer۲۰۲۵
215 - 225
حوزههای تخصصی:
Space and Identity in Cormac McCarthy's Blood Meridian: A Deleuze and Guattarian Reading Abstract This study explores the intricate relationship between space and identity in Cormac McCarthy's Blood Meridian, utilizing the geocritical concepts of Gilles Deleuze and Félix Guattari. By examining his novel, the study investigates how the interaction of smooth and striated spaces shapes and reshapes characters' identities. Through the lens of Deleuze and Guattari, the research highlights the fluidity and dynamism of spaces, focusing on the continuous interplay without rigid distinctions between space and place. As the integration of Deleuze and Guattari’s concepts of the war machine, nomad, and rhizome is essential to understanding the influence of space on characters' identity, this study begins with examining these key concepts. The rhizome concept parallels the non-linear, interconnected narrative structures in McCarthy's work in which the nomadic existence of characters underscores their search for meaning and survival in a world of constant flux. Through detailed analysis, this study aims to uncover the ways in which McCarthy's characters grapple with their identities amidst perpetual change, offering a nuanced understanding of the interplay between space and identity in contemporary literature. Keywords: Cormac McCarthy, Blood Meridian, Deleuze and Guattari's Geocriticism, Space, Identity
تدوین مدل محاسباتی مرکزیّت در معماری خانه های سنّتی (نمونه موردی: خانه امام جمعه دوره قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
۱۳۰-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
اهداف: مرکزیّت فضاها در طراحی معماری علیرغم اینکه در خانه های سنّتی به عنوان یکی از ارکان زیبایی شناسی تلقّی می گردید، به دلیل نگاه بازاری گونه کنونی به صنعت ساختمان مغفول مانده است. هدف این پژوهش، تدوین روش محاسباتی جهت تبیین کمّی مرکزیّت در یکی از خانه های سنّتی به منظور استفاده در بناهای جدید می باشد. روش ها: فضاهای خانه های سنّتی دوره قاجار بر اساس شکل و عملکرد فضایی استخراج و کد گذاری شدند. یک مدل محاسباتی جهت تبیین انحراف از مرکز نرمال شده ارائه گردید. گراف پلان توجیهی، سطوح فضایی و مرکزیّت فضاهای نمونه موردی ترسیم گردید. یافته ها: در فضاهای خانه سنّتی امام جمعه، حیاط، ایوان، شاه نشین، تالار، حیاط حوضخانه و حیاط اندرونی ریزفضاهای مرکز گرا را نشان می دهند و انحراف از مرکز صفر دارند و حیاط بیرونی با 14 ارتباط به عنوان مرکزی ترین فضا شناخته می شود. از سوی دیگر دهلیز، صفّه، اتاق های معمولی، راه پله و ایوانچه ها مرکزیت کمتری داشتند و به عنوان فضاهای مرکز گریز شناخته گردیدند. نتیجه گیری: برّرسی مرکزیّت از دو جنبه نحوی فضایی و شکلی و نیز صحّت سنجی به کمک محاسبات ریاضی، می تواند الگویی که در نگاه معمار در آن زمان وجود داشته است بازیابی کرد و در بناهای جدید جهت پررنگ نمودن عنصر زیبایی و عملکردی بنا مورد استفاده قرار داد.
واکاوی چالش های نو معلمان آموزش ابتدایی در انطباق برنامه های درسی با شرایط واقعی کلاس درس: بر اساس تجارب فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان
حوزههای تخصصی:
هدف و زمینه:این پژوهش، شناسایی چالش های نومعلمان آموزش ابتدایی، در تطبیق برنامه های درسی با شرایط واقعی کلاس درس است.
روش : این مطالعه، با رویکرد کیفی انجام شده و از مصاحبه نیمه ساختاریافته برای گردآوری داده ها استفاده شده است. شرکت کنندگان شامل بیست نومعلمِ دانش آموخته دانشگاهِ فرهنگیان با یک تا سه سال سابقه تدریس در سال تحصیلی ۱۴۰۳ بودند که به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب شدند. داده ها از طریق کدگذاری تحلیل شدند. برای اطمینان از اعتبار محتوا، سؤالات مصاحبه توسط چندین کارشناس آموزشی و استادان دانشگاهی بررسی و مورد تأیید قرار گرفت. همچنین، جهت افزایش اعتبار یافته ها، نتایج اولیه کدگذاری با برخی از نومعلمان و متخصصان تعلیم و تربیت به اشتراک گذاشته شد. به منظور تضمین پایایی، داده های کدگذاری شده، چندین بار توسط پژوهشگر و یک کدگذار مستقل، بررسی و مقایسه شدند و تحلیل ها توسط پژوهشگران دیگر نیز مورد بازبینی قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد، نومعلمان در مدیریت فضای یادگیری، پاسخ گویی به نیازهای متنوع دانش آموزان، طراحی و مدیریت برنامه درسی، تعامل با همکاران، مدیران و والدین، دریافت حمایت های حرفه ای و مسائل شغلی و روانی با چالش های متعددی مواجه هستند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر آن است، نومعلمان در سال های نخست تدریس با مشکلات قابل توجهی روبه رو می شوند. درک این چالش ها و ارائه حمایت های لازم، می تواند به بهبود عملکرد حرفه ای نومعلمان کمک کرده و آنان را در سازگاری بهتر با محیط آموزشی یاری کند.
The relationship between school connectedness and academic engagement: The mediating role of mindfulness
حوزههای تخصصی:
One of the burgeoning areas of interest within the realm of education pertains to student engagement, a central component of positive psychology (PP). Another fundamental concept in the PP literature is school connectedness, which underscores the belief students hold regarding the care shown by adults and peers in the educational environment towards their academic progress and personal welfare. Additionally, mindfulness, a pivotal term in the field of PP, offers noteworthy advantages such as enhancing working memory and reducing stress levels, consequently fostering academic involvement. Given the significance of school connectedness and mindfulness in academic engagement, the present study endeavors to examine the association between school connectedness and academic engagement in high school students, with mindfulness serving as a mediator. A total of 300 high school students from Bandar Abbas participated in the study, responding to scales measuring mindfulness, school connectedness, and academic engagement. Subsequently, structural equation modeling was employed to illuminate potential relationships. The results indicated a significant correlation between school connectedness and academic engagement. Furthermore, the findings demonstrated that both school connectedness and mindfulness serve as positive and significant predictors of academic engagement. Moreover, the results substantiated the mediating role of mindfulness. These findings offer valuable insights for educators in enhancing classroom practices.
بررسی رابطه بین آموزش مهارت های ارتباطی بر سلامت روانی و کاهش استرس در دانش آموزان
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
94 - 101
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی رابطه بین آموزش مهارت های ارتباطی و تأثیر آن بر سلامت روانی و کاهش استرس در دانش آموزان پرداخته است. در دنیای امروز، مهارت های ارتباطی به عنوان یکی از عوامل کلیدی در بهبود کیفیت زندگی و سلامت روانی شناخته می شوند. با توجه به افزایش فشارهای روانی و استرس های ناشی از محیط های آموزشی، آموزش این مهارت ها می تواند به دانش آموزان کمک کند تا به طور مؤثرتری با چالش ها و مشکلات روزمره خود مواجه شوند. این مطالعه با استفاده از یک نمونه آماری شامل 324 دانش آموز از مقاطع مختلف تحصیلی انجام شده است. داده ها از طریق پرسشنامه های استاندارد جمع آوری و با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی به طور معناداری بر سلامت روانی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد و همچنین منجر به کاهش سطوح استرس در آن ها می شود. یافته ها حاکی از آن است که دانش آموزانی که مهارت های ارتباطی را فراگرفته اند، توانایی بیشتری در مدیریت احساسات و برقراری ارتباط مؤثر با دیگران دارند که این امر به بهبود سلامت روانی و کاهش استرس کمک می کند. این تحقیق می تواند به عنوان مبنایی برای طراحی برنامه های آموزشی در مدارس مورد استفاده قرار گیرد و به مدیران و معلمان توصیه می شود که به آموزش مهارت های ارتباطی به عنوان یک ابزار مؤثر در ارتقاء سلامت روانی و کاهش استرس دانش آموزان توجه بیشتری داشته باشند. در نهایت، پیشنهاد می شود که پژوهش های بیشتری در این زمینه انجام شود تا به درک عمیق تری از تأثیر مهارت های ارتباطی بر سلامت روانی و استرس در دانش آموزان دست یابیم.
وجدان اخلاقی از دیدگاه علامه محمدتقی جعفری: بررسی معرفت شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۱
73 - 103
حوزههای تخصصی:
درباره وجدان از ابعاد مختلف معناشناختی، هستی شناختی و معرفت شناختی، و در معرفت شناسی وجدان از مباحث متعددی از جمله معرفت وجدان به حسن و قبح اخلاقی می توان بحث کرد. اینکه آیا می توان وجدان را یکی از راه های شناخت احکام اخلاقی دانست؟ ویژگی های معرفت وجدان اخلاقی چیست و چه تفاوتی با معرفت عقلی دارد؟ اقسام آن کدام است و از چه اعتبار معرفتی برخوردار است؟ این مقاله با استفاده از آثار و اندیشه های علامه جعفری و با روش توصیفی تحلیلی به پاسخ سؤالات مذکور پرداخته و به این نتایج دست یافته است که وجدان یا همان نفس انسانی است و یا یکی از قوای نفس. در صورت دوم، یا قوه تحریکی مراد است یا قوه ادراکی. در صورت دوم، معرفتش یا حصولی است و یا حضوری. در صورت حصولی بودن، اگر مطابق با واقع باشد، معتبر است و در صورت حضوری بودن به دلیل اتحاد عالم با معلوم، خطا در آن ناممکن است. معرفت وجدان، هرچند شخصی است اما به دلیل صدور احکام کلی برخاسته از سرشت مشترک همه انسان ها، به نسبی گرایی اخلاقی منتهی نمی شود.
تبیین ماهیت و کارکرد شناخت تأملی از منظر ارنست سوسا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۱
105 - 134
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با روش تحلیلی-انتقادی به تبیین ماهیت و کارکرد شناخت تاملی از منظر ارنست سوسا می پردازد. شناخت تاملی،شناختی مرتبه دوم است که فضایل فاعلی نقش اساسی در ساخت آن دارند و این شناخت را به شناختی تماما آگاهانه و قصدی تبدیل می کنند.سوسا با جایگزینی صلاحیت به جای توجیه،شناخت را به باور صادق صلاحیت مند تعریف می کند.صلاحیت تاملی مجموعه ای از ابزارهای برون گرایانه و درون گرایانه است که سوژه را به صدقی قطعی می رسانند.ابزارهای سوژه شامل مهارت های شناختی،شرایط و موقعیت های بیرونی موثر در شناخت و یک سری ویژگی ها،یعنی برخورداری از شرایط زمینه ای، درخوریت، اعتمادپذیری، فرا-درخوریت و منظر شناختی است که با تزریق آنها به فرایند شناختی نهایتا شناخت تاملی را می سازند.این شناخت در علوم مختلف برای ایجاد استانداردها و معیارهای شناختی کاربرد دارد.در این مقاله پس از تبیین ماهیت و ویژگی های شناخت تاملی و اشاره به کاربردهای آن، به برخی از ایرادات وارد بر دیدگاه سوسا می پردازیم. تکیه زیاد به اعتمادپذیری و توضیح مبهم سوسا درباره شناخت تاملی به خواننده القا می کند که این شناخت هنوز تا روشمند شدن فاصله زیادی دارد.هر چند تبیین سوسا از شناخت تاملی شایستگی یک شاخه جدید در معرفت شناسی را دارد.
معانی و کارکردهای تناقض از نگاه سیمون وی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
135 - 152
حوزههای تخصصی:
نوع مواجهه فیلسوفان با تناقض آنچنان بنیادین و حائز اهمیت است که در تاریخ فلسفه جریان ساز بوده است. سیمون وی از جمله فیلسوفانی است که نگاه متفاوتی به مسئله تناقض دارد. مسئله اصلی این پژوهش مفهوم شناسی تناقض در اندیشه فکری سیمون وی و تبیین جایگاه آن در سیستم فکری اوست. می توان سه معنا از تناقض را در اندیشه سیمون وی یافت. 1. «تضاد» میانِ امور به نحوی که مواجهه قوه ادراکی با آن، انسان را به طرح ریزی مجدد در افکارش وامی دارد. 2. «ناهمگونی» میان دو امری که هیچ معیارِ عقلانی مشترکی در میان نیست. 3. جایی که دقیق ترین کاربرد هوش منتهی به بن بست می شود که از آن به «سِرّ» تعبیر می شود. هریک از معانی تناقض به نحوی می توانند نقش سازنده در رشد و تعالی انسان داشته باشند و به مثابه منطق تفکر و دروازه نیل به حقیقت نقش ایفاء کنند. در پایان سیمون وی تناقض را به مثابه یک واسطه (متاکسو) در نظر می گیرد که امر طبیعی را به امر فرا طبیعی پیوند می دهد و منجر به یک هارمونی و انسجام در عالم می شود. هدف این پژوهش، تقریر منسجم و نظام مند از مفهوم و جایگاه تناقض در نظام فکری سیمون وی با نگاهی توصیفی و تحلیلی است.
ارزیابی الگوی پاکینگهورن درخصوص سازوکار فعل الهی در جهان طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
153 - 172
حوزههای تخصصی:
جان پاکینگهورن (1930-2021) از چهره های شاخص حوزه علم و الهیات است که رویکردی ویژه درخصوص تبیین سازوکار فعل الهی در جهان طبیعی دارد. هدف این نوشتار ارائه شرحی روشن از رویکرد او و بررسی برخی از مهم ترین نقدهای مطرح شده است. خواهیم گفت که برخی از این نقدها یا از سوی خود پاکینگهورن پاسخ داده شده و یا با توجه به مبانی وی قابل پاسخگویی اند. به ویژه، برخلاف باور بسیاری، رویکرد او عقب گردی به مفهوم بدنام «خدای رخنه پوش» نیست. همچنین اشاره خواهیم کرد که گرچه برخی نقدها متوجه نقص یا کمبودی در رویکرد او است، این دسته از نقدها لزوماً رویکرد او را با مشکلی جدی مواجه نمی کند و تنها بر لزوم پیگیری بیشتر رویکرد او صحه می گذارد. به عنوان نمونه، طرح پژوهشی او باید به نحوی گسترش یابد که سازوکار واحدی را برای فعل الهی در دو حوزه بزرگ مقیاس و ریزمقیاس (کوانتومی) ارائه کند. در پایان نقد خود را به رویکرد او طرح خواهیم کرد؛ او علیّت بالابه پایین را سازوکار عاملیّت الهی درنظر گرفته است، در حالی که این نوع از علیّت می تواند تعبیری کاملاً طبیعی گرایانه داشته باشد. بخش مهمی از رویکرد او نسبت به پذیرش یا انکار طبیعی گرایی کاملاً خنثی است و بخش باقیمانده نیز انکار طبیعی گرایی را پیش فرض گرفته است. بنابراین، گرچه الگوی او از جذابیت علمی -فلسفی زیادی برخوردار است، اما اهمیت الهیاتی آن مناقشه پذیر است.
پدیدارشناسی هرمنوتیکی هنر بزرگ؛ تلاش هایدگر برای عبور از زیبایی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
225 - 244
حوزههای تخصصی:
هایدگر معتقد است فهم متافیزیکی از هنر و نظریه های زیبایی شناسانه سایه ای سنگین بر نسبت ما با هنر و آثار هنری انداخته است. این موضوع هم به ساحت فهم و درک آثار هنری (در مقام مخاطب) و هم به ساحت ابداع آثار هنری (در مقام هنرمند) تسری یافته است. راهی که هایدگر برای برگذشتن از زیبایی شناسی و حتی فراتر از آن برای عبور از سوبژکتیویسم ارائه می کند، «پدیدارشناسی هرمنوتیکی آثار هنری بزرگ» است. این راه از نظر او یگانه راه نزدیک شدن به ذات هنر است. او در این مسیر پدیدارشناختی به یک دور می رسد. دوری که یک سوی آن حقیقت هنر است و سوی دیگر آن اثر هنری. این مقاله درصدد بررسی این موضوع است که هایدگر چگونه با تحلیل پدیدارشناختی - هرمنوتیکی برخی آثار هنری بزرگ نشان می دهد که می توان پلی پدیدارشناسانه به ماهیت هنر زد و در مسیر کشف حقیقت هنر قدم برداشت. در همین راستا در تلاش است برخی مقومات ذاتی هنر را تشخیص دهد. «رخداد حقیقت در اثر هنری» و «برافراشتن عالم در پرتو اثر هنری» از جمله این مقومات ذاتی است.
ارزیابی و تحلیل دیدگاه ذهنِ بدن مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
405 - 436
حوزههای تخصصی:
این مقاله با نگاهی به رویکردهای نابدن مند به ذهن، به بررسی دیدگاه ذهنِ بدن مند می پردازد. برپایه رویکردهای نابدن مند به ذهن، بدن در شکل گیری ذهن هیچ نقش بنیادینی ندارد. ذهن و بدن دو چیز متفاوت هستند. این تفاوت گاه هستی شناختی و گاه مبتنی بر ویژگی و خصلت است. در این رویکردها، بدن به عنوان بستر، ابزار، تحقق دهنده عصبی، و ظرف نگریسته می شود. دربرابر چنین رویکردی، بدن مندیِ ذهن بر این نظر است که ذهن، ذاتاً بدن مند است. بدن، ذهن را شکل می دهد. ذهن و بدن دو چیز نیستند، بلکه یک چیزاند. مفاهیم، افکار، عواطف و روی هم رفته، حالات و فرآیندهای ذهنی، ازاساس بدن مند هستند. بدین معنی که بدن در شکل گیری آن ها نقش محوری دارد. در این رویکرد، بدن شکل دهنده است و نه بستر یا ابزار. آنچه موید این دیدگاه است، دسته ای از یافته های تجربی و علوم شناختی است. برپایه این یافته ها، مغز، بدن، و محیط پیرامون، باهم سامانه ای پویا را شکل می دهند که ذهن و شناخت پیامدی از این سامانه پویا هستند. این رویکرد تنها بر توضیح یا تبیین صرف مبتنی نیست، بلکه ذهن بدن مند، پیامد رویکردی میان رشته ای است که توسط شواهد و یافته های متعدد تجربی پشتیبانی می شود. باوجوداین، انتقاداتی به این رویکرد نیز وجود دارد. مهمترین انتقادات به ابهام در اصول اساسی، ناکافی بودن شواهد تجربی، عدم توجه به فرایندهای شناختیِ سطح بالا، و تقلیل تمام حالات ذهنی به حالات بدنی، اشاره دارند. در این مقاله می کوشیم تا این دیدگاه را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم.
مفهوم تجربه نزد هگل و وایتهد: شناخت و فراشناخت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
465 - 488
حوزههای تخصصی:
بحث از تجربه نزد هگل و وایتهد با یک مبنای اساسی و شبیه به هم، مطرح اما در دو مسیر کاملاً متفاوت بسط می یابد. مبنای این دو فیلسوف در مورد تجربه گره زدن بحث از آن به چیستی هستی است؛ هر چند این موضوع نیز به رغم شباهت هایی که میان شان هست، متفاوت می نماید. هگل واقعیت را در صیرورت می داند تا روح به مرحله نهایی خود برسد. بنابراین تجربه را در این ساختار مورد توجه قرار داده و معنا و مفهومی در حوزه شناخت برای آن قائل می شود. وایتهد نیز به صیرورت قائل است اما به روح قائل نیست و هر چه به تجربه دربیاید را واقعیت می داند. بنابراین مفهوم تجربه نزد او از حوزه شناخت بیرون می رود. ما در بررسی و تحلیل تجربه میان این دو فیلسوف با اینکه حضور مبنای مشترک را همه جا می توانیم دریابیم، اما می بینیم در بیشتر موارد این دو از هم متمایز می شوند و این موضوع به علت فهم متفاوت هر یک از تجربه است. ما در تحقیق حاضر سعی کرده ایم با مبنا قرار دادن مفهوم و ویژگی های تجربه میان هگل و وایتهد و با استفاده از آثاری که توانستیم مطالعه کنیم، در پاسخ به این پرسش که: «اگر آنچه از تجربه نزد هگل و وایتهد می توانیم دریابیم را در برابر هم قرار دهیم، چه چیزی به دست خواهیم آورد؟» ضمن نشان دادن وجوه «شباهت» و «تفاوت» را میان این دو فیلسوف به این نتیجه برسیم که «وایتهد در بحث تجربه از هگل عبور کرده است».
گذار از عدالت اخلاقی به عدالت حقوقی و تعریف جدیدی از دولت سیاسی در فلسفه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
529 - 549
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نگارنده سعی در توضیح امری کمتر دیده شده در اندیشه اخلاقی و سیاسی ارسطو را دارد که همان بعد حقوقی است که ارسطو اتفاقاً بین اخلاق و سیاست در جهت پیوند این دو در فصل پنجم کتاب اخلاق نیکوماخوس بیان کرده است. ارسطو در این فصل از عدالت به معنای اخلاقی فاصله می گیرد و با وارد کردن دیگری در نظریه خود به عدالت به معنای حقوقی تحت نظریه حق طبیعی که خود مبتنی بر نظریه طبیعت یونانی است وارد می شود. با این فصل از کتاب مذکور ارسطو معنای قانون، شهروندی و زندگی ذیل دولت سیاسی را کاملا متحول می کند. به نوعی که کاملا سیاست از این لحظه تحت تأثیر حق یا حقوق غیر سوبژکتیو انسان قرار می گیرد و در اینجا ارسطو میان تدبیر منزل، نسبت خدایگانی و بندگی و وضع سیاسی تفاوت ایجاد می کند و سیاست را مکانی برای تحقق بخشی کسب فضایل اخلاقی و تضمین قوانین مبتنی بر عدالت توزیعی و تصحیحی و سایر حقوق طبیعی شهروندان قرار می دهد.
Self-Knowledge and Avicenna’s Floating Man Thought Experiment(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۳)
119 - 136
حوزههای تخصصی:
Avicenna’s floating man thought experiment has been examined and criticized for over a thousand years from various philosophical perspectives. While traditional and modern criticisms exist, the latter primarily focus on the confusion between epistemology and ontology. The ontological dimensions have received significant attention, but the epistemological aspects remain underexplored. I propose a modern critique suggesting that if valid, the thought experiment may not support substance dualism. However, some modest versions could bolster modest dualism, which posits that mental properties are distinct from physical ones, without adhering to Cartesian concepts. I present seven versions of the thought experiment. The first differs from Avicenna’s original and focuses on the individuation of self and body, but is vulnerable to modern critiques due to its conflation of ontological and epistemic aspects. The remaining six versions avoid this issue and do not assert that the mind is an immaterial substance. The second version examines epistemic differences between basic self-knowledge and knowledge of the body. The third addresses self-referential and self-verifying aspects of self-knowledge. The fourth explores modal properties, while the fifth highlights the self's necessary relationship to self-knowledge. The sixth emphasizes the environmental neutrality of basic self-knowledge, and the final version utilizes the self as a critical reasoner. I also support and revise these six versions with eleven general remarks.
امکان سنجی جواز «جعاله بر ترک فعل»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه حقوق اسلامی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۶۸)
437 - 454
حوزههای تخصصی:
«جعاله» یکی از اعمال حقوقی شناخته شده نزد حقوق دانان اسلامی است که در آن همواره سخن از قرار دادن جُعل در مقابل انجام فعلی معین بوده است؛ درحالی که گاه در عالم واقع، ترک برخی افعال مطلوب افراد است و در مقابلِ این ترک فعل حاضر به پرداخت جُعل نیز می باشند. علی الخصوص آن که امروزه می توان به این امر به عنوان یکی از مهمترین سیاست های پیشگیرانه و کنترل کننده مفاسد اجتماعی نیز نگریست. بدین معنا که با تعیین و اعطای پاداش های قابل توجه، می توان شهروندان را بر ترک رفتارهای مفسده آمیز ترغیب نمود. علی هذا، سؤال جستار پیش رو این است که در صورت وضع چنین قراردادی، آیا می توان جعاله بر ترک فعل را مورد تأیید شارع و قانون گذار دانسته و حکم به جواز آن داد؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که اولاً، با دقت نظر در ادله شرعی، علاوه بر آن که آیاتی از قرآن کریم به نحو عام، جعاله بر ترک فعل را تأیید نموده است، برخی از روایات بر جواز چنین قراردادی صراحتاً دلالت نموده اند. ثانیاً، عقلا جعاله بر ترک فعل را در سطح کلان، راهکاری برای کاهش آسیب های اجتماعی در جامعه می دانند. ثالثاً، دقت نظر در فلسفه جعاله، مؤیدی بر این مسأله است که غرض از جعاله، تحقق مطلوب و موضوع جعاله است و این مطلوب علاوه بر آن که در قالب فعل ایجابی مشروعیت دارد، به همان نحو می تواند در قالب فعل سلبی شکل بگیرد. رابعاً و در نهایت، با توجه به رواج عرفی جعاله بر ترک فعل و عدم نهی صریح شارع نسبت به آن، می توان بر جواز چنین قراردادی قائل شد.