مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
پرخوری عصبی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر تصویر بدنی و خودکارآمدی در دختران مبتلا به پرخوری عصبی بود. روش: این پژوهش به صورت شبه تجربی بود که در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه پژوهش 40 آزمودنی بود که از میان دانش آموزان دختر دبیرستانی دارای پرخوری عصبی شهر اردبیل انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش (رفتار درمانی دیالکتیکی) و لیست انتظار گمارده شدند. گروه آزمایش در 12 جلسه به صورت گروهی تحت رفتار درمانی دیالکتیکی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه عادات خوردن، پرسشنامه تصویر بدنی منفی و مقیاس خودکارآمدی استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیکی علائم پرخوری مرضی و تصویر بدنی منفی را به طور معنی داری کاهش و خودکارآمدی را افزایش می دهد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان بیان کرد که رفتار درمانی دیالکتیکی موجب کاهش پرخوری عصبی، بهبود تصویر بدنی و افزایش خودکارآمدی در افراد تحت درمان شده و استفاده از این روش درمانی برای مبتلایان به پرخوری عصبی در جامعه دختران ایرانی پیشنهاد می شود.
رابطة فشار اجتماعی و تصویر بدنی با اختلالات خوردن در دانشجویان دختر ورزشکار و غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطة فشار اجتماعی و تصویر بدنی با اختلالات خوردن در دانشجویان دختر ورزشکار و غیرورزشکار بوده است. 195 دانشجوی دختر (92 ورزشکار و 103 غیر ورزشکار) از میان دانشجویان غرب کشور انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامة تصویر بدنی، پرسش نامة فشار اجتماعی و پرسش نامة اختلالات خوردن استفاده شد. نتایج نشان می دهد بین فشار اجتماعی و اختلالات خوردن در گروه ورزشکار (49/0=r) و همچنین بین این دو متغیر در گروه غیرورزشکار (46/0=r) رابطة مثبت و معنی داری وجود دارد (05/0p<). بین تصویر بدنی و اختلالات خوردن در گروه ورزشکار (32/0-=r) و نیز بین این دو متغیر در گروه غیرورزشکار (29/0-=r) رابطة منفی و معنی داری وجود دارد (05/0p<). مقایسة میانگین نمرات ورزشکاران و غیرورزشکاران نشان میدهد میانگین نمرات اختلالات خوردن در ورزشکاران بیشتر از غیرورزشکاران است. همچنین، میانگین نمرات تصویر بدنی دانشجویان ورزشکار بیشتر از دانشجویان غیرورزشکار است (05/0p<)، اما میانگین نمرات فشارهای اجتماعی دانشجویان دختر ورزشکار کمتر از دانشجویان دختر غیرورزشکار است (05/0p<). در این پژوهش، بیشتر دانشجویان با تصویر بدنی متوسط ضعیف، دارای اختلال خوردن بوده اند و از لحاظ آماری، فشار اجتماعی و تصویر بدنی با اختلالات خوردن رابطة معنی داری دارند. نتایج تحقیق حاضر نشان دهندة این است که تصویر بدنی ضعیف و فشار اجتماعی زیاد اختلالات خوردن را افزایش می دهد.
اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوة شناختی رفتاری بر تغییر نگرش خرده مقیاس های اختلالات خوردن دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این مطالعه به منظور اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوة شناختی رفتاری بر تغییر نگرش خرده مقیاس های اختلالات خوردن دانش آموزان دختر طراحی و انجام شد. روش:روش پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل و اجرای پیش آزمون پس آزمون بود. نمونه آماری متشکل از 20 نفر بودند (10 نفر گروه آزمایش و 10 نفر گروه کنترل) که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از ناحیه 5 آموزش و پرورش شهر اصفهان انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه نگرش های اختلال خوردن (The Eating Attitudes Test (EAT- 26)) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار 18-SPSS و آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: پس از اجرای مداخله، میانگین نمرة نگرش گروه آزمون در بی اشتهایی عصبی از 80/22 قبل از آموزش به 14 بعد از آموزش، و پرخوری عصبی از 16 به 60/9 و در کنترل دهانی از 10/15 به 70/9 کاهش یافت همچنین نتایج تحلیل کوواریانس اندازة اثر 88/0، 89/0 و 82/0 را به ترتیب در هر یک از خرده مقیاس های بی اشتهایی عصبی، پرخوری عصبی و کنترل دهانی نشان داد (001/0P
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانه های پُرخوری، افسردگی و تَن انگاره در مبتلایان به پُرخوری عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:پُرخوری عصبی نوع خاصی از اختلالات خورد و خوراک است که با مواد غذایی و تَن انگاره فرد رابطه دارد. لذا پژوهش حاضر با هدف، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانه های پُرخوری، افسردگی و تَن انگاره در مبتلایان به پُرخوری عصبی انجام شد. روش:تحقیق از نوع نیمه تجربی با طرح پژوهش پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به پُرخوری عصبی از مراجعه کنندگان به مرکز روان پزشکی فارابی کرمانشاه بود؛ براساس معیارهای ورود به پژوهش، تشخیص روان پزشک و پرسشنامه های عادات خوردن (EHQ)، شدت پُرخوری (BES)، نگرانی از تَن انگاره (BIS)، و افسردگی بِک- فُرم کوتاه بیمارانی که دارای بالاترین نمرات بودند، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه مداخلة درمانی 120 دقیقه ای طی دو جلسه در هفته را دریافت نمود؛ اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. اطلاعات به دست آمده با تحلیل کوواریانس چندمتغیریتحلیل شد. یافته ها:نتایج پژوهش نشان داد کهتفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و گواه در کاهش شدت نشانگان پُرخوری عصبی و عادات خوردن وجود دارد. همچنین، در تَن انگاره و افسردگی تفاوت معناداری بین گروه ها مشاهده گردید. نتیجه گیری:با توجه به یافته های پژوهش می توان بیان کرد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب کاهش نشانگان پُرخوری عصبی، افسردگی و بهبود تَن انگاره در افراد تحت درمان شده است. استفاده از این روش درمانی برای مبتلایان به پُرخوری عصبی در جامعه بیماران پیشنهاد می شود.
رابطه خودپنداره بدنی و تحریف های شناختی با بی اشتهایی و پراشتهایی عصبی در بیماران مبتلا افسردگی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال افسردگی یک بیماری عودکننده با پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، جسمانی و روانی بسیار است، یکی از این پیامدهای منفی وجود مشکلات مربوط به خوردن می باشد. به همین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه خودپنداره بدنی و تحریف های شناختی با بی اشتهایی و پراشتهایی عصبی در بیماران مبتلا افسردگی صورت گرفت. روش کار: روش پژهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مبتلا به افسردگی بستری در بیمارستان های ایثار و فاطمی و بیماران مراجعه کننده به کلینیک های روانپزشکی و روانشناسی شهر اردبیل در سال 1395 بودند که به روش نمونه گیری مرحله ای تعداد 41 نفر (26 نفر دارای بی اشتهایی عصبی و 15 نفر دارای پر اشتهایی عصبی) انتخاب شدند. برای گرد آوری اطلاعات از مقیاس اختلالات تغذیه اهواز، ترس از تصویر بدن لیتلتون و تحریف های شناختی بین فردی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده گردید. برای این منظور از نرم افزار آماری SPSS استفاده شد. یافته ها: بین خودپنداره بدنی رابطه منفی معنادار و بین تحریف های شناختی (و همه ابعاد آن) رابطه مثبت معنادرای با بی اشتهایی و پراشتهایی عصبی به دست آمد. نتایج تحلیل رگرسون نشان داد خودپنداره بدنی و تحریف های شناختی 36 درصد توانایی پیش بینی بی اشتهایی و 40 درصد توانایی پیش بینی پراشتهایی عصبی در بیماران مبتلا افسردگی را دارند. نتیجه گیری: این نتایج بیان می کنند که وجود مشکل در خودپنداره بدنی و تحریف های شناختی می توانند در افزایش اختلالات خوردن (اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی) تاثیر گذار باشند.
نقش تشخیصی ترس از ارزیابی مثبت و منفی، کمال گرایی و توجه معطوف به خود در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی، پرخوری عصبی و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعات انجام شده بر روی افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی و پرخوری عصبی طیف وسیعی از متغیرها را که در این دو اختلال نقش دارند، شناسایی کرده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تشخیصی مؤلفه های ترس از ارزیابی مثبت و منفی، کمال گرایی مثبت و منفی و توجه معطوف به خود میان افراد با اختلال بولیمیا، دچار اضطراب اجتماعی و عادی انجام شد. روش: در قالب یک طرح علّی مقایسه ای90 نفر(30 نفر مبتلا به پرخوری عصبی، 30 نفر مبتلا به اضطراب اجتماعی، 30 نفر بهنجار) در دامنه سنی 40-20 به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه های هراس اجتماعی، نگرش خوردن، ترس از ارزیابی مثبت و منفی، کمال گرایی مثبت و منفی و توجه معطوف به خود را تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل تشخیص مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین نمرات گروه بهنجار و پرخوری عصبی در مؤلفه ی کمال گرایی مثبت بالاتر از گروه اضطراب اجتماعی است و میانگین نمرات گروه اضطراب اجتماعی غیر از کمال گرایی مثبت در بقیه ی مؤلفه ها از گروه بهنجار و پرخوری عصبی بالاتر است. همچنین نتایج تحلیل تشخیص نشان داد این تفاوت در ترکیبی از متغیرهای پژوهش برحسب اهمیت شان به ترتیب ترس از ارزیابی منفی، کمال گرایی منفی، توجه درونی، ترس از ارزیابی مثبت و توجه بیرونی، سه گروه را از هم متمایز می کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت مؤلفه های ترس از ارزیابی منفی، کمال گرایی منفی، توجه معطوف به خود و ترس از ارزیابی مثبت می تواند وقوع یا عدم وقوع اضطراب اجتماعی و پرخوری عصبی را متمایز کند؛ از این رو مداخلات درمانی باید به این عوامل بپردازند.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر حساسیت اضطرابی و تصویر تن دختران مبتلا به پرخوری عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
37 - 48
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پرخوری عصبی به عنوان عمده ترین اختلال خوردن شناخته شده است. عوامل متعددی در ایجاد این اختلال نقش دارند که از بین این عوامل می توان به حساسیت اضطرابی و تصویر تن این افراد اشاره کرد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر حساسیت اضطرابی و تصویر تن در دانش آموزان دختر مبتلا به پرخوری عصبی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی (طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دختران دبیرستانی مبتلا به پرخوری عصبی در شهر نیشابور تشکیل می دادند. نمونه آماری شامل 24 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی مبتلا به پرخوری عصبی بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تصویر تن مارش و ردماین و مقیاس حساسیت اضطرابی تیلور و کاکس استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون برنامه رفتار درمانی دیالکتیکی به مدت 12 جلسه اجرا شد. در پایان دوره درمان، پس آزمون انجام شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیکی بر کاهش حساسیت اضطرابی و هم چنین بر تغییر تصویر تن در دانش آموزان دختر مبتلا به پرخوری عصبی مؤثر بوده است. نتیجه گیری: رویکرد رفتار درمانی دیالکتیکی مداخله های مربوط به درمان شناختی- رفتاری را که مبتنی بر اصل تغییر می باشند با آموزه ها و فنون شرقی که مبتنی بر اصل پذیرش می باشند در هم آمیخته، برای بهبود نشانه های حساسیت اضطرابی و تصویر تن دختران مبتلا به پرخوری عصبی مفید می باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پرخوری عصبی زنان دارای اضافه وزن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلالات خوردن از دسته اختلالات روانی/ روان تنی به شمار می آیند که مشکلات متعددی در سلامت جسمانی و عملکرد روانی را موجب می شوند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد بر پرخوری عصبی زنان دارای اضافه وزن بود. مواد و روش ها: مطالعه ی حاضر، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. در این مطالعه 40 نفر از زنان دارای اضافه وزن با شاخص توده بدنی بزرگتر از 30 در منطقه 1 شهر تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. آزمودنی ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسشنامه بازخوردهای خوردن گارنر و همکاران (1982)، پاسخ دادند. گروه آزمایش طی 8 جلسه 60 دقیقه ای جلسات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را به صورت گروهی دریافت کردند در حالی که گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چند متغیره و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 25 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج مقایسه گروه های آزمایشی با گروه گواه نشان داد که پرخوری عصبی و خرده مقیاس های آن (رژیم لاغری، پرخوری و اشتغال ذهنی با غذا و مهار دهانی) در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور معناداری کاهش پیدا کرد و اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پرخوری عصبی در مرحله پس آزمون تأیید می گردد (001/0>p). میزان این تأثیر بین 7/75 تا 1/81 درصد بود. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج حاکی از تأثیر معنادار یک دوره درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر متغیرهای پرخوری عصبی و کاهش وزن در زنان دارای اضافه وزن بود و می توان از این روش برای درمان عصبی افراد دارای اضافه وزن استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و خودشفابخشی بر تحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال پرخوری به عنوان یک اختلال شایع روانشناختی منجر به آشفتگی و مشکلات متعددی برای فرد می شود. یکی از مشکلات در افراد مبتلا به اختلال پرخوری ظرفیت تحمل پریشانی پایین است، که این مسئله باعث افزایش تمایل فرد به پرخوری می گردد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان خودشفابخشی برتحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی انجام گرفت. مواد و روش ها: این پژوهش کمی و نیمه آزمایشی (پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به پرخوری عصبی مراجعه کننده به متخصصان و مراکز درمانی شهر اصفهان در سال ۱۳۹۸ است که ۴۵ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار داده شدند. ابزار گردآوری دادها پرسش نامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) بود. هر یک از گروه های آزمایش ۱۲ جلسه تحت درمان گروهی شناختی رفتاری میشل و درمان خودشفابخشی مروی و لطیفی قرار گرفتند ولی گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیری و مجذور کای استفاده شد. یافته ها: بر اساس آزمون مجذور کای تفاوت معناداری از لحاظ سن، تحصیلات و مدت بیماری بین سه گروه مشاهده نشد (۰۵/۰<P). نتایج نشان داد که درمان خودشفابخشی در تمامی ابعاد تحمل پریشانی و درمان شناختی رفتاری در تمامی ابعاد بجز بعد تحمل در مقایسه با گروه گواه تفاوت معناداری داشتند (۰۵/۰>P). همچنین درمان خودشفابخشی باعث افزایش بیشتر ابعاد تحمل، جذب و نمره کل تحمل پریشانی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری شده است (۰۵/۰=P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان از درمان شناختی رفتاری و خودشفابخشی برای افزایش تحمل پریشانی زنان مبتلا اختلال پرخوری عصبی استفاده کرد. اگر چه به نظر می رسد درمان خودشفابخشی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در این مورد مؤثرتر باشد.
تأثیر واقعیت درمانی بر تنظیم هیجان و شادکامی دختران مبتلا به پرخوری عصبی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پرخوری عصبی نوعی اختلال در خوردن است و به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات خوردن شناخته شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تأثیر واقعیت درمانی بر تنظیم هیجان و شادکامی دختران مبتلا به پرخوری عصبی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل دختران ۱۴ تا ۱۶ ساله مبتلا به پرخوری عصبی در سال ۱۳۹۸ شهر تهران بود که تعداد ۲۴ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه ۱۲ نفره گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تنظیم هیجان و مقیاس شادکامی استنفورد استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون بر روی گروه آزمایش یک دوره آموزش ۸ جلسه ای مبتنی بر واقعیت درمانی ارائه شد؛ ولی گروه دوم چنین آموزشی دریافت نکردند. نهایتاً جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس چند متغیره و تحلیل کواریانس تک متغیری استفاده و به وسیله نرم افزار SPSS نسخه ۲۳ انجام شد. یافته ها: نتایج یافته های پژوهش نشان داد که واقعیت درمانی بر افزایش تنظیم هیجان و شادکامی تأثیر معناداری دارد (۰/۰۰۱<P). همچنین تفاوت معناداری بین گروه ها (آزمایش و کنترل) وجود داشت و مقدار آماره آزمون F برابر ۲۳/۰۸ که در سطح (۰/۰۰۱<P) معنادار بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد که با بهره گیری از آموزش های مبتنی بر واقعیت درمانی می توان گام محکمی در جهت افزایش تنظیم هیجان و شادکامی در دختران مبتلا به پرخوری عصبی برداشت. از این رو پیشنهاد می شود درمانگران به این مهم توجه ویژه ای داشته باشند.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی- شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بی نظمی هیجان افراد مبتلا به پرخوری عصبی (مورد مطالعه: دانش آموزان متوسطه شهر کرمان)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتار درمانی- شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بی نظمی هیجان افراد مبتلا به پرخوری عصبی انجام شد. روش تحقیق نیمه تجربی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان متوسطه دوم شهر کرمان در ناحیه 2 آموزش و پرورش بود. حجم نمونه پژوهشی حاضر با توجه به توان آزمون (80 / 0)، اندازه اثر (50 / 0) و سطح اطمینان (05 / 0) برای هر گروه نمونه 15 نفر در نظر گرفته شد که ابتدا به صورت خوشه ای چندمرحله ای از 4 دبیرستان دختران انتخاب شد. ابتدا از طریق پرسشنامه غربالگری رفتار پرخوری افرادی که از طریق نقطه برش مشکوک به رفتار پرخوری هستند؛ تفکیک شد. سپس، با انجام مصاحبه بالینی 45 نفر از آن ها که تشخیص نهایی اختلال پرخوری را داشت، انتخاب شد و در سه گروه 15 نفری به صورت گمارش تصادفی قرار گرفت. ابزار پژوهش مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر (2004) بود. گروه های آزمایش تحت مداخله شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند. تحلیل داده ها پس از بررسی مفروضه های آماری با روش تحلیل کوواریانس انجام گرفت. نتایج تحلیل نشان داد مداخله مبتنی مداخله شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی روی ابعاد دشواری تنظیم هیجان اثربخش بوده اند.
اثربخشی گروه درمانی بین فردی بر بهزیستی روان شناختی در زنان مبتلا به پرخوری عصبی
زمینه و هدف: اختلال پرخوری عصبی عبارت از دوره های مکرر پرخوری (مصرف مقدار زیادی غذا در مدت زمان کوتاه مثلاً کمتر از دو ساعت، به طور متوسط یک بار در هفته در سه ماه گذشته) بدون استفاده منظم از رفتارهای جبرانی نامتناسب کنترل وزن است این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی گروه درمانی بین فردی بر بهزیستی روان شناختی در زنان مبتلا به پرخوری عصبی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و آزمون پیگیری دو ماهه بود. 30 نفر نمونه پژوهشی از جامعه زنان مبتلا به پرخوری عصبی مراجعه کننده در مهر و آبان سال 98 به انجمن پرخوری ایران در شهر تهران به روش در دسترس انتخاب شد و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. یافته های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی (ریف و همکاران، 1989) در سه نوبت پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری مورد جمع آوری قرار گرفت و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه درمانی بین فردی بر بهبود بهزیستی روان شناختی بیماران پرخوری عصبی اثربخش است (005/0 ≥ p ). آزمون بن فرونی نشان داد که این اثر در طول زمان پایدار است. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی گروه درمانی بین فردی بر بهزیستی روان شناختی پیشنهاد می شود به منظور از گروه درمانی بین فردی برای زنان مبتلا به پرخوری عصبی استفاده شود.
اثربخشی آموزش خود شفابخشی بر بهزیستی، رضایت، تصویر بدن و تحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
33 - 49
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش خود شفابخشی برکیفیت زندگی (بهزیستی- رضایت)، تصویر بدن و تحمل پریشانی افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی انجام گرفت. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با گروه های آزمایش، گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به پرخوری عصبی مراجعه کننده به متخصصان و مراکز درمانی شهر اصفهان در سال 1398 بودند که 30 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه قرار داده شدند. ابزار گردآوری دادها پرسش نامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، کیفیت زندگی- فرم کوتاه ( WHOQOL-BREF ) و پرسش نامه ترس از تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (2005) بود. گروه آزمایش 12 جلسه تحت آموزش خودشفابخشی قرار گرفتند ولی گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش خودشفابخشی بر افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به اختلال پرخوری تاثیر معنی داری دارد (05/0= P ). بعلاوه، آموزش خودشفابخشی بر افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به اختلال پرخوری تاثیر معنی داری دارد (05/0= P ). همچنین آموزش خودشفابخشی بر افزایش تحمل پریشانی افراد مبتلا به اختلال پرخوری تاثیر معنی داری دارد(05/0= P ). نتیجه گیری: با توجه به این پژوهش می توان از آموزش خودشفابخشی برای افزایش تحمل پریشانی، افزایش کیفیت زندگی (بهزیستی- رضایت) و کاهش ترس از تصویر بدنی زنان مبتلا اختلال پرخوری عصبی استفاده کرد.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر سبک دلبستگی، سازگاری بین فردی و الگوی ارتباطی افراد مبتلا به پرخوری عصبی شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۴)
741 - 752
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: وجود مشکلات در سبک دلبستگی، سازگاری بین فردی و الگوی ارتباطی در افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی مشهود است، از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر سبک دلبستگی، سازگاری بین فردی و الگوی ارتباطی افراد مبتلا به پرخوری عصبی شهر اصفهان انجام گرفت.
مواد و روش ها: روش پ ژوهش حاضر کمی و از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پ س آزم ون ه مراه با گروه گواه بود. جامعه اماری پژوهش حاضر شامل افراد مبتلا به پرخوری عصبی شهر اصفهان بود که در سال 1401 به مراکز درمانی شهر اصفهان مراجعه کرده بودند، در این مطالعه تعداد 30 زن مبتلا به اختلال پرخوری عصبی که توسط روانشناس و روانپزشک تشخیص داده شده بودند با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. افراد حاضر در گروه گواه و آزمایش در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به تکمیل پرسش نامه های سبک دلبستگی، سازگاری اجتماعی و الگوی ارتباطی پرداختند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کواریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS-23 استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیک بر سبک دلبستگی ایمن، سبک دلبستگی اجتنابی، ارتباط سازنده، الگوی ارتباطی زن طلبکار، الگوی ارتباطی کناره گیری متقابل و سازگاری بین فردی تاثیر معناداری داشته است (05/0>p)، اما بر سبک دلبستگی اضطرابی، الگوی ارتباطی طلبکار بدهکار و الگوی ارتباطی زن بدهکار تاثیر معناداری نداشت.
نتیجه گیری: از یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که روانشناسان و روانپزشکان می توانند برای افزایش سبک دلبستگی ایمن، سازگاری بین فردی، الگوی ارتباطی سازنده و کاهش سبک دلبستگی اجتنابی، الگوی ارتباطی کناره گیر و زن طلبکار، زنان مبتلا به پرخوری عصبی از رفتار درمانی دیالکتیک و تکنیک های آن استفاده کنند