نقش و تأثیر کارل مارکس در شکل گیری مفهوم دولت رفاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
365 - 382
حوزههای تخصصی:
دولت رفاه یکی از مفاهیم مهم حقوق عمومی بوده و اساس حکومت داری مدرن تلقی می شود. هرچند امروزه برخی، دوره دولت رفاه را پایان یافته می دانند و ادعا دارند که جهان وارد عصر دولت فرا تنظیم گر شده است اما واقعیت این است که حتی در دولت های پسا تنظیم گر نیز شاخص هایی از دولت رفاه دیده می شود. بنابراین آشنایی با مفهوم دولت رفاه، مقدمه آشنایی با مفهوم دولت پساتنظیم گر می باشد. اگر به بسترهای شکل گیری دولت رفاه نگریسته شود درمی یابیم که بحران های برخاسته از اقتصاد کلاسیک، کشورهای غربی را واداشت تا مفهوم دولت رفاه را به عنوان راه حلی در سیاست لحاظ کنند. این در حالی است که مارکس سال ها قبل، پیرامون آسیب های اقتصاد کلاسیک تأمل نموده و در این خصوص هشدار داده بود. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که انتقادات مارکس از جوامع لیبرال، چه تأثیری در ظهور مفهوم دولت رفاه داشته است؟ نتایج پژوهش حاضر نشانگر آن است که مفهوم دولت رفاه پس از مرگ مارکس زاده شده و نظریات این اندیشمند در خصوص رفاه با مفهوم دولت رفاه تفاوت هایی دارد اما به نحوی، انتقادات مارکس از جامعه لیبرال، در این روند نقش بسترساز داشته است. این پژوهش به لحاظ هدف بنیادی بوده و ازلحاظ جمع آوری اسناد کتابخانه ای می باشد.