مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
بازاریابی دیجیتال
حوزه های تخصصی:
هدف: مؤلفه های متعددی در موفقیت تولید محتوا در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام در ارتباط با محتوای تولیدشده و کاربر مؤثر هستند. پژوهش حاضر بر آن است که با استفاده از روش کیفی عوامل موفقیت تولید محتوا و جلب نظر کاربران (شامل مشخصه های محتوا، تولیدکنندۀ موفق آن، و شاخص های اثربخشی) را در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام شناسایی کند. روش : پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل محتوا و رویکرد اکتشافی و با استفاده از نظرات کاربران، بررسی تجربه های موفق، نظرات متخصصان و تجربۀ زیستۀ تولیدکنندگان محتوا انجام شده است. جامعۀ پژوهش شامل تمام صفحات آموزشی اینستاگرام و نمونۀ پژوهش شامل 30 صفحۀ اینستاگرام است که به صورت هدفمند و بر اساس رویکرد افزارسنجی رقابتی انتخاب شده اند. ابزار پژوهش، مطالعۀ مضامین صفحات اینستاگرام بود که مضامین مزبور از آن استخراج و سپس دسته بندی شد. اعتبار پژوهش با استفاده از روش سه سویه سازی ارزیابی و تأیید شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد عوامل موفقیت پذیرش محتوا از سوی کاربران شامل کیفیت، آگاهی بخشی، اعتبار، ارزش افزوده، تخصصی، انگیزه بخشی، سرگرم کنندگی منحصربه فرد بودن، مرتبط بودن، واقع گرایی، روزآمدی، خلاقانه بودن، قابلیت اجرا و اشتراک، و شخصی سازی است. شاخص های اثربخشی محتوا شامل تعداد دنبال کننده، بازخورد های کاربران در پست ها، داستان ها (استوری ها) و نمایۀ شامل میزان متوسط پسند، نظر، ذخیره کردن پست، به اشتراک گذاری، میزان درگیرکردن کاربر، میزان بازدیدها، میزان ارسال مطلب به صورت پیام خصوصی هستند. برخورداری از تعهد، خلاقیت، اعتبار، تخصص، هویت مشخص، مولد بودن و پرهیز از نسخه برداری، انتقادپذیر بودن، داشتن رفتار هوشمندانه، صبر و بردباری، روحیۀ همکاری و ارتباطات قوی، آشنایی با ابزارهای تحلیلی بستر ارائه و همسو بودن با تحولات و روزآمدسازی نیز از ویژگی های تولیدکنندۀ موفق محتواست. اصالت/ارزش: توجه به مجموع مؤلفه ها، چه در ارتباط با تحلیل محتوا و چه در ارتباط با تعامل کاربر با اطلاعات، در کنار یکدیگر و به کارگیری راهکارهای ارائه شده می تواند الگوی مناسبی برای موفقیت در تولید و اشتراک اطلاعات به دست دهد. در این پژوهش، روش جدیدی برای پژوهش دربارۀ محتوای آموزشی رسانۀ اجتماعی اینستاگرام به کار گرفته شده است.
بررسی تاثیر بازاریابی دیجیتال بر عملکرد فروشگاههای زنجیره ای از طریق نقش میانجی قابلیتهای بازاریابی
حوزه های تخصصی:
امروزه، سازمان های خدمات ومالی از جمله فروشگاههای زنجیره ای، با تلاش بیشتر در زمینه فعالیت های مبتنی بر بازاریابی دیجیتال، نگرش مثبتی را در ذهن مصرف کنندگان خود ایجاد می کنند. آن ها می توانند با تعهد به اصول قابلیتهای بازاریابی در راستای توجه به نظام بازاریابی، تصویر بهتری از خدمات خود ارایه نموده و تداعی مثبتی را از نام خود در اذهان مصرف کننده بگنجانند. هدف این مقاله، بررسی تاثیر بازاریابی دیجیتال بر عملکرد فروشگاههای زنجیره ای با تاکید بر نقش میانجی قابلیتهای بازاریابی بوده است. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مدیران بازاریابی و فروش فروشگاههای زنجیره ای شهر شیراز می باشند. به منظورجمع آوری داده ها از پرسش نامه با طیف 5 تایی لیکرت بر اساس متغیر های تحقیق استفاده گردیده است. پرسش نامه های تحقیق پس از تعیین روایی و پایایی در بین نمونه آماری توزیع شده اند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی مسیری ساختاری در قالب رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده گردیده است. نتایج تحقیق نشان داد بازاریابی دیجیتال بر عملکرد وقابلیتهای بازاریابی تاثیر مثبت و معنی دار داشته است. درهمین راستا نتایج نشان داد تاثیر متغیر قابلیتهای بازاریابی بر عملکرد معنادار شده است. ازطرفی نتابج فرضیه میانجی نشان داد تاثیر قابلیتهای بازاریابی بر رابطه بازاریابی دیجیتال و عملکرد معناداری بوده است.
مدلسازی عوامل موثر بر عملکرد بازاریابی دیجیتال
حوزه های تخصصی:
بازاریابی دیجیتالی یکی از مفاهیم پرکاربرد در بازاریابی امروز است که در مطالعات داخلی کمتر به آن پرداخته شده است. لزوم استفاده از مقیاسی بومی شده برای شناسایی و ارزیابی عوامل موثر بر عملکرد بازاریابی دیجیتالی زمینه ساز مطالعه حاضر بوده است. در این مطالعه کوشش شده است تا با روشی آمیخته عوامل زیربنایی بازاریابی دیجیتال شناسایی و طبقه بندی گردد. در فاز کیفی از روش تحلیل محتوایی استفاده شده و در فاز کمی برای اعتبارسنجی عوامل از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شده است. برای بخش کیفی از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است و در بخش کمی از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان داده است که برنامه ریزی بازاریابی دیجیتال، درگیری و مشارکت مشتری، استفاده از شبکه های اجتماعی و عملکرد بازاریابی دیجیتال ارکان اصلی بازاریابی دیجیتال را تشکیل می دهند. رابطه علی عناصر نیز نشان می دهد که برنامه ریزی بازاریابی دیجیتال یک متغیر علی است که بر درگیری و مشارکت مشتری و همچنین استفاده از شبکه های اجتماعی تاثیر می گذارد. در نهایت این سه عنصر عملکرد بازاریابی دیجیتال را تحت تاثیر قرار می دهند. نتایج این مطالعه برای تصمیم گیری مدیران فروشگاه های اینترنتی راهگشا است.
بازاریابی ویدیویی در شرکت های کوچک و بزرگ در بستر بازاریابی دیجیتال
حوزه های تخصصی:
بازاریابی ویدئویی به عنوان یکی از روش های بازاریابی محتوایی طی چند سال اخیر از سایر روش های بازاریابی محتوایی یعنی محتوای متنی و بصری طرفداران بیشتری در میان مخاطبین پیدا کرده است. شرکت های کوچک در برابر شرکت های بزرگ با تولید محتوای ویدیویی در محیط آنلاین گونه جدیدی از رقابت دیجیتال را رقم زده اند. این مطالعه با هدف بررسی ابعاد مختلف بازاریابی ویدیویی در شرکت های کوچک و بزرگ در بستر بازاریابی دیجیتال صورت گرفته است. مطالعه حاضر از نظر هدف یک پژوهش کاربردی است که با رویکرد پیمایشی-مقطعی انجام شده است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته با طیف لیکرت پنج درجه استفاده شده است. جامعه آماری این مطالعه مدیران بازاریابی شرکت های کوچک و بزرگ می باشند که در عرصه تجارت پوشاک فعالیت می کنند. براساس قاعده تحلیل توان در این مطالعه ۷۰ نفر شرکت کرده اند و برای تحلیل داده ها از روش های حداقل مربعات جزئی و همچنین آزمون تی-مستقل استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان داده است بازاریابی محتوایی، بازاریابی دیجیتال و مشتری محوری بر بازاریابی ویدیویی تاثیر مثبت و معناداری دارند. همچنین بین دیدگاه مدیران بازاریابی شرکت های کوچک و متوسط در زمینه بازاریابی ویدیویی اختلاف معناداری وجود دارد.
اهمیت بازاریابی مجاورتی در بازاریابی دیجیتال و شناسایی عوامل موثر بر آن
حوزه های تخصصی:
کسب وکارها در دنیای امروز به سوی استفاده از فناوری های جدید برای تحت تاثیر قرار دادن مشتریان حرکت کرده اند. بازاریابی دیجیتال الگوی غالب روش های بازاریابی در عصر حاضر است و بازاریابی مجاورتی به عنوان یکی از روش های بازاریابی دیجیتال در عرصه عمل از اهمیت بالایی برخوردار است. از سوی دیگر مطالعات آکادمیک اندکی در این زمینه صورت گرفته است. این مطالعه با هدف بیان اهمیت بازاریابی مجاورتی در بازاریابی دیجیتال و شناسایی عوامل موثر بر آن صورت گرفته است. در ابتدا با استفاده از ادبیات پژوهش، عوامل بازاریابی دیجیتال و شاخص های مربوطه که بر رشد و توسعه بازاریابی مجاورتی تاثیرگذارند، مورد شناسایی قرار گرفتند. در ادامه با استفاده از تکنیک دلفی فازی نسبت به غربالگری شاخص ها اقدام شد. در این تکنیک، از دیدگاه هفده نفر از خبرگان حوزه بازاریابی دیجیتال در فروشگاه زنجیره ای رفاه استفاده شده است. با استفاده از ادبیات پژوهش و مرور تحقیقات مرتبط با موضوع پژوهش، چهار دسته از عوامل شامل منابع سازمانی، منابع انسانی، منابع مالی و منابع فناوری بعنوان عوامل بازاریابی دیجیتال موثر بر رشد و توسعه بازاریابی مجاورتی شناسایی شده و برای هر یک از این عوامل تعدادی شاخص در نظر گرفته شد. در مجموع هفده شاخص مختلف در این مطالعه شناسایی شده است. نتایج حاصل از تکنیک دلفی فازی، حاکی از تایید تمامی شاخص ها می باشد؛ بدین معنی که از دیدگاه خبرگان، تمامی شاخص های مورد بررسی بر رشد و توسعه فروشگاه زنجیره ای رفاه تاثیر دارند.
تاثیر بازاریابی معرف بر عملکرد مالی و غیرمالی کسب وکارهای اینترنتی (مورد مطالعه فروشگاه ثمین)
حوزه های تخصصی:
بازاریابی معرف یکی از روش های سنتی بازاریابی است که با رشد ابزارهای اینترنتی و در بستر بازاریابی دیجیتال با استقبال زیادی مواجه شده است. با وجود گرایش به این روش در زمینه اثربخشی آن ابهام هایی وجود دارد. در این مطالعه کوشش شده است تا تاثیر بازاریابی معرف بر عملکرد مالی و غیرمالی کسب وکارهای اینترنتی مورد بررسی قرار گیرد. این مطالعه با رویکردی کاربردی در فروشگاه ثمین انجام شده است. همچنین از منظر روش و بازه زمانی گردآوری داده ها یک پژوهش پیمایشی از نوع مقطعی است. ابزار اصلی گردآوری داده ها پرسشنامه می باشد. برای سنجش عملکرد مالی و غیرمالی از پرسشنامه مالتیک استفاده شده است و برای سنجش بازاریابی معرف از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. جامعه آماری این مطالعه مشتریان فروشگاه اینترنتی ثمین می باشند. با استفاده از فرمول کوکران 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. برای نمونه گیری از روش تصادفی ساده استفاده شده است. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شده است. نتایج نشان داده است که بازاریابی معرف هم بر عملکرد مالی و هم عملکرد غیرمالی شرکت تاثیر مثبت و معناداری دارد. این نتایج همچنین حاکی از آن است که تاثیر بازاریابی معرف بر عملکرد مالی بیش از عملکرد غیرمالی شرکت است.
الگو بازاریابی دیجیتالی پویا برای توسعه صادرات فناوری برتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صادرات محصولات و خدمات فناوری برتر میان بری سریع باتوجه به اهداف برنامه ای، مزیت های نسبی و مقتضیات فعلی کشورمان است و مستلزم به کارگیری شیوه های غیر سنتی به خصوص بازاریابی دیجیتال می باشد، در حالی که بسیاری از متغیرهای بازاریابی دیجیتال مستلزم ثبات محیطی و قابلیت پیش بینی می باشد، تعداد قابل توجهی از متغیرها و مؤلفه ها ویژگی دینامیک (پویایی) دارند و قابلیت بهینه شدن آنها مستلزم دیدگاه غیر خطی است. آیا توجه به ویژگی های پویایی می توانند حصول اهداف بازاریابی دیجیتال را تسریع و تسهیل کنند؟ متغیرهای پویایی آن کدامند؟ مفاهیم جدیدی در پاسخ به این سؤا ل ها در این مقاله شناسایی و معرفی شده اند که عبارت است از آمیخته بازاریابی پویا، پویایی مشتریان، محیط پویا، پویایی کارکنان، اقتصاد پویا، سازمان پویا، حمایت مالی پویا، چرخه حیات پویا و راهبرد پویا که همگی بر اساس الگو سازی ساختاری تفسیری نقش آنها در بهینه کردن صادرات فناوری برتر مؤثر شناخته شده است. در این پژوهش کاربری مبتنی بر روش های استقرایی، علمی و ترکیبی در پارادایمی پراگماتیک 5 سطح برای 22 متغیر در قالب 9 مؤلفه شناسایی و طبقه بندی شدند. مؤلفه مشتریان پویا در الگو بالاترین اولویت را کسب کرد. با این وجود یافته ها نشان داد که به ترتیب متغیرهای مربوط به مؤلفه های سازمان پویا، آمیخته بازاریابی پویا، تأمین مالی پویا، پویایی کارکنان و چرخه حیات پویا از قابلیت قوی برای برنامه ریزی و ارتقای اثربخشی الگو برخوردارند.
طراحی مدل شایستگی مدیران بازاریابی دیجیتال با روش تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۹)
127 - 150
حوزه های تخصصی:
اینترنت، رسانه های اجتماعی، برنامه های تلفن همراه و دیگر فناوری های ارتباطات دیجیتالْ بخشی از زندگی روزمره مردم در سراسر جهان شده اند. براساس آمارهای اخیر منتشرشده در ژانویه 2020، تعداد کاربران فعال اینترنت در دنیا 4.54 میلیارد نفر است که 59درصد از جمعیت جهانی را شامل می شود[1]؛ ازاین رو، کسب وکارها برای رقابت در عرصه تجارتْ مجبور به بازاریابی و حضور در فضای دیجیتال هستند. باتوجه به اهمیت موضوع بازاریابی دیجیتال و افزایش توجه و نیاز شرکت ها و سازمان ها به این حوزه و نقش مهم مدیر بازاریابی دیجیتال در دست یابی سازمان ها و شرکت ها به موفقیت، پژوهش حاضر با هدف طراحی مدلی به منظورِ تعیین شایستگی مدیران بازاریابی دیجیتال انجام شده است. این پژوهش ازنظر هدفْ کاربردی است و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شده است. نمونه گیری استفاده شده در این پژوهش، نمونه گیری خوشه ای و با شیوه نمونه گیری گلوله برفی بود. مبنای اصلی جمع آوری اطلاعات، انجام مصاحبه های عمیق با خبرگان، مدیران و متخصصین حوزه بازاریابی دیجیتال (شرکت های فعال در حوزه خرده فروشی اینترنتی، فناوری اطلاعات، رسانه های دیجیتال، مخابرات، آموزش الکترونیک و...) تا دست یابی به اشباع نظری بوده است. درمجموع، 17 مصاحبه انجام شد. پس از جمع آوری اطلاعات، کدهای مربوط به مصاحبه های مکتوب با استفاده از روش تجزیه وتحلیل مضمون تحلیل شدند. یافته های پژوهش که پس از انجام مراحل سه گانه کدگذاری باز، محوری و انتخابی، مدل نهایی پژوهش است، نشان می دهد مدل شایستگی مدیران بازاریابی دیجیتال با 114 کد و 26 مفهوم در سه مقوله شایستگی های فنی تخصصی، شایستگی های انسانی رفتاری و شایستگی های تحلیلی شکل گرفت. مدل احصاشده قابلیت ارائه پیشنهادهای ارزنده درزمینه طراحی نظام جذب و انتخاب نیرو البته با رعایت ملاحظات بومی سازی ، نیازسنجی آموزش، بازتعریف نظام ارزیابی عملکرد، بهینه سازی نظام مدیریت مسیر شغلی و... را دارد.
طراحی و تبیین الگوی بومی بازاریابی دیجیتال در سیستم بانکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۳
53 - 86
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی طراحی و تبیین الگوی بومی بازاریابی دیجیتال در سطح صنعت بانکداریبه منظور ارتقاو توسعه بانکداری دیجیتال انجام گردید. تحلیل داده های به دست آمده در این پژوهش به صورت کیفی و تئوری داده بنیاد با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی و ملزومات انجام هر یک از این مراحل بعد از تجزیه وتحلیل در نهایت به نظریه ای برای بازاریابی دیجیتال در صنعت بانکداری منجر خواهد شد. یافته ها و دستاورد نهایی پژوهش حاضر، الگویی نسبتاً جامع و کامل بر اساس الزامات و ویژگی های بانک های ایرانی است و از سایر الگوهای ارائه شده توسط صاحب نظران با توجه به این که برای جوامعی غیرمالی تدوین شده اند، از نظر ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های به دست آمده جامعیت بیشتری را نشان می دهد و مناسب تر است. این پژوهش با برخی از پژوهش های داخلی و خارجی مقایسه شده است و ضمن برخورداری الگوی پژوهش حاضر از اکثر مؤلفه ها و شاخص های آن ها، تعدادی مؤلفه و شاخص جدید و بومی شناسایی و احصاء شده است که نقطه قوتی برای آن می باشد و دستاورد اصلی پژوهش جامعیت الگو و بومی بودن آن برای سیستم بانکی بر اساس ویژگی های فعلی نظام اقتصادی حاکم بر کشور است.
بررسی تاثیر محتوا سازی در بازاریابی دیجیتال
منبع:
مدیریت کسب و کارهای دانش بنیان جلد ۱ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
117-129
حوزه های تخصصی:
نقطه شروع برای کسب موفقیت دربازاریابی دیجیتال مانند راهبرد بازاریابی یا کسب و کار خلق یک فرایند راهبردی است که به خوبی تعریف شده باشد تا اهداف بازاریابی را از طریق ارتباطات بازاریابی پیوندداده و روش هایی را برای کسب اهداف مورد نظر طراحی کند.بازاریابی دیجیتال روش فروش محصولات شرکت ها را تغییر می دهد علی رغم تمرکز روز افزون بر بازاریابی محتوا به عنوان ابزار مدرن بازاریابی، تحقیقات در مورد آن کم است. بعد تعاملی اینترنت این امکان را به مشتری داده است که بخشی از بازاریابی هر نام تجاری، محصول، خدمات یا نهاد باشد. بازاریابی دیجیتال، مشتری مداری را در اولویت قرار داده است. بعبارتی سازمان ها باید تمرکز خود را بر راهنمایی مشتری و ارائه ارزش به آن ها معطوف کنند. مشتری مداری مولفه مهمی در ورودی بازاریابی دیجیتال است و جهت ایجاد ارزش و ارتباط با مشتری، بازاریابی محتوا را مورد استفاده قرار می دهد. هدف از این مقاله بررسی بازاریابی محتوا به عنوان استراتژی اصلی بازاریابی دیجیتال با تاکتیکهای موثر است که توسط شرکت ها در محیطهای آنلاین اجرا شود. بینش ارائه شده در این مطالعه بر روی معرفی استراتژی بازاریابی محتوا به عنوان بستر تکنیک های بازاریابی و تعریف استراتژی مناسب براساس بازاریابی محتوا متمرکز است. به عبارتی استراتژی مناسب برای سایر تکنیک های بازاریابی را ارائه می کند. این مطالعه براساس گردآوری اطلاعات از مقالات و کتاب ها انجام شده است و هدف از آن آگاه سازی سازمان ها در استفاده از بازاریابی محتوا در بازاریابی دیجیتال به جای بازاریابی سنتی می باشد.
ارزیابی راهبرد بازاریابی دیجیتال شرکت های صادراتی مواد معدنی استان بوشهر با استفاده از مدل RACE(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده: از یک سو بازاریابی دیجیتال، کسب وکارهای امروزی را با انقلابی فناورانه همراه کرده و فرصت های بی شماری را در زمینه صادرات به وجود آورده است و از سوی دیگر، دنیای صنعت و فنّاوری مدرن، هرروز بیش ازپیش به مواد معدنی نیازمند است. به همین دلیل، پژوهش حاضر به ارزیابی استراتژی های بازاریابی دیجیتال شرکت های صادراتی معدنی استان بوشهر پرداخته است تا ضمن سنجش وضعیت کنونی بازاریابی دیجیتال این بخش، در جهت مدرنیزه کردن شرکت های استان گامی برداشته باشد. اطلاعات این پژوهش توصیفی-کاربردی به صورت میدانی، و با ابزارهایی چون پرسشنامه و مصاحبه گردآوری شده است. تحلیل داده ها به صورت کمی و با استراتژی همبستگی و پیمایش انجام یافته است. جامعه آماری پژوهش، کلیه 172 شرکت معدنی استان است که با نمونه گیری بر اساس معیار (معیارهای «فعال بودن»، «استفاده از بازاریابی دیجیتال» و «صادراتی بودن»)، 11 شرکت به عنوان نمونه انتخاب شده اند. تجزیه وتحلیل داده ها با نرم افزارهای SPSS وSmart-PLS انجام گرفته است. یافته ها نشان می دهند، استراتژی بازاریابی دیجیتال شرکت های صادراتی معدنی استان وضعیت مناسبی نداشته، و شرکت ها در 4 بعد این استراتژی، یعنی «برنامه بازاریابی، دستیابی به مشتری هدف، تعامل با مشتری (تبدیل بازدیدکننده به مشتری) و درگیر کردن مشتری»، امتیاز مناسبی دریافت نکرده اند.
نقش فناوری نوظهور دیجیتالی در هوشمند سازی فرایندهای کسب و کار بازاریابی
حوزه های تخصصی:
کسب و کار و تجارت هر دو با موج فنآوری اطلاعات در بهبود بازده، بهره وری و خط مبنا، همراه شده اند. بهبود بهره وری، تولید سیریع و دقیق در حجم زیاد را تسهیل کرده است. فناوری های «بستر سوم» نوظهور امروزی، مانند تحلیلگرهای داده، دستگاه های سیار، اتوماسیون و هوش مصنوعی (AI)، در حال تغییر نحوه تعامل جامعه و افراد در یک سطح اساسی هستند. یکی از موارد مهم استفاده از بازاریابی، یافتن یک میکروسیستم در مورد این است که چگونه راهکارهای نرم افزاری جدید، یادگیری ماشینی و تحلیل گرهای بیگ دیتا ، این بازی را تغییر داده اند.. این مقاله در ادامه به بحث در مورد بخش های صنعتی محتمل در بازاریابی دیجیتال می پردازد جایی که هوش مصنوعی، حضور خود را حس کرده است. و به تاثیر هوش مصنوعی در بهبود فرایند های کسب و کار و بازاریابی می پردازد.
شناسایی و طبقه بندی کاربردهای نوآورانه اینترنت اشیا در بازاریابی دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
719 - 741
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به پراکندگی پژوهش های قبلی، هدف این پژوهش آن است که نخست از طریق مرور سیستماتیک و تحلیل کیفی، کلیه کاربردهای نوآورانه فناوری اینترنت اشیا در بازاریابی شناسایی شود و دسته بندی جامع و مانعی از آنها صورت گیرد و در ادامه، از طریق تحلیل محتوای کمی، روندها و شکاف های این حوزه، پژوهش جدیدی معرفی شود. روش: روش اجرای این پژوهش، روش آمیخته است. بدین ترتیب که در مرحله نخست این پژوهش برای شناسایی و دسته بندی کاربردها از روش فراترکیب تعداد ۲۱۵۰ مقاله شناسایی و بررسی شده است. در مرحله دوم پژوهش نیز با استفاده از روش تحلیل محتوا به تحلیل کمی و دقیق تر روندهای پژوهشی موجود از نظر توزیع زمانی، مکانی و موضوعی اقدام شده است. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهند، کاربردهای فناوری های اینترنت اشیا در بازاریابی دیجیتال را می توان در هفت حوزه آمیخته بازاریابی شامل محصول، مکان، قیمت، ترفیع، فرایندها، شواهد فیزیکی و نیروی انسانی به کار برد. همچنین بر اساس تحلیل های کمی مشخص شد پژوهش های مربوط به این حوزه از روند صعودی برخوردار بوده و بیشترین کاربردها مربوط به حوزه ترفیع، حوزه محصول و پس از آن حوزه فرایندها بوده است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد، فناوری اینترنت اشیا پتانسیل ایجاد نوآوری در هر یک از هفت حوزه بازاریابی را دارد، اما نیاز است در آینده به منظور بالفعل شدن کاربردهای اینترنت اشیا از بین عناصر هفت گانه آمیخته بازاریابی روی عناصر نیروی انسانی، مکان، شواهد فیزیکی و قیمت گذاری پژوهش های کیفی بیشتری صورت گیرد.
طراحی چارچوب پیاده سازی بازاریابی دیجیتال بین المللی (مورد مطالعه: صنعت فرش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک عوامل مؤثر بر به کارگیری موفق بازاریابی دیجیتال بین المللی میتواند به ارتقای سودآوری شرکتهای صادرکننده فرش در سطح بین-الملل یاری رساند که علیرغم اهمیت آن تاکنون در مطالعات پیشین مورد توجه قرار نگرفته است. لذا، هدف اصلی پژوهش، طراحی چارچوبی برای پیاده سازی بازاریابی دیجیتال بین المللی در صنعت فرش می باشد. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، در ابتدا با رویکردی کیفی به مرور مطالعات و نیز مصاحبه با خبرگان جهت شناسایی ابعاد موفقیت بازاریابی دیجیتال بین المللی در صنعت فرش پرداخته شده است؛ سپس میزان اهمیت و اولویت هریک از ابعاد و زیرشاخص های شناسایی شده با استفاده از روش کمی تجزیه وتحلیل آنتروپی شانون تعیین شده است. روش نمونه گیری پژوهش، هدفمند (قضاوتی) می باشد. یافته های پژوهش نشان دهنده سه مقوله اصلی فرآیند بازاریابی دیجیتال بین المللی، محتوای بازاریابی دیجیتال بین المللی و زمینه بازاریابی دیجیتال بین المللی به ترتیب با اوزان 0.4078، 0.3672 و 0.2253 و نیز 11 مفهوم مهم برای هریک از مقولات بوده است که مقوله "فرایند بازاریابی دیجیتال بین المللی" حاوی مفاهیمی چون تجزیه وتحلیل موقعیت، شناسایی اهداف/ استراتژی، تاکتیک ها و اقدامات بعد ارزیابی و کنترل، مقوله "زمینه بازاریابی دیجیتال بین المللی" حاوی مفاهیم فناوری، افراد، استراتژی و در نهایت مقوله "محتوا بازاریابی دیجیتال بین المللی" شامل مفاهم توزیع، قیمت، محصول و ترفیع می باشد. در بین مفاهیم بازاریابی دیجیتال بین المللی در صنعت فرش، بیشترین اولویت به ترتیب بر مفاهیم تجزیه وتحلیل موقعیت (وزن: 0.1498)، ترفیع (وزن:0.1368 ) و فرموله سازی اهداف/ استراتژی (وزن: 0.1016) در بین یازده مفهوم بوده است.
بررسی الگوی بازاریابی دیجیتال با استفاده از رویکرد داده بنیاد در سیستم بانکی (مطالعه موردی بانک توسعه تعاون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع و هدف مقاله: در پژوهش حاضر الگوی بازاریابی دیجیتال که با استفاده از تکنیک داده بنیاد بدست آمده است به کمک تکنیک تحلیل فازی و روش دلفی بررسی شده است. روش پژوهش: جامعه آماری پژوهش شامل پرسنل خبره بانک توسعه تعاون در کل کشور است که اطلاعات مربوط به پرسشنامه 119 شاخص از دیدگاه 27 خبره مورد بررسی قرار گرفته است. تکنیک دلفی در سه راند اجرا شده و با استفاده از مجموعه اعداد فازی مثلثی تحلیل دلفی فازی انجام شده است با محاسبه ضریب کندال در محله سوم و رسیدن به عدد 0.758 و دستیابی به وحدت نظر میان دیدگاه خبرگان و سطح معناداری مناسب تکنیک دلفی متوقف شده و شاخص ها شناسایی شده و برای تحلیل نهایی مورد استفاده قرار گرفته است. یافته های پژوهش: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داده است که مدل بازاریابی دیجیتال ارائه شده استخراج شده از نظریه داده بنیاد برای بانک توسعه تعاون کاملا برقرار است و خروجی کمی ضرائب ارزیابی مدل نیز بیانگر این نتایج خواهد بود. نتیجه گیری، اصالت و افزوده آن به دانش: این تحقیق با استفاده از پرسشنامه و تکنیک دلفی و تحلیل فازی با رویکرد کمی در بانک توسعه تعاون انجام شده است. یافته ها و دستاورد نهایی پژوهش حاضر، الگویی نسبتاً جامع و کامل بر اساس الزامات و ویژگی های بانک های ایرانی است و از سایر الگوهای ارائه شده توسط صاحب نظران با توجه به این که برای جوامعی غیرمالی تدوین شده اند، از نظر ابعاد، مولفه ها و شاخص های بدست آمده جامعیت بیشتری را نشان می دهد.
بررسی تأثیر اقدامات مسئولیت اجتماعی شرکتی، بازاریابی دیجیتال و مداخله هواداران بر عشق به برند تیم های ورزشی
منبع:
مطالعات بازاریابی ورزشی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
123 - 152
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر اقدامات مسئولیت اجتماعی شرکتی، بازاریابی دیجیتال و مداخله هواداران بر عشق به برند تیم های ورزشی (مطالعه موردی: سپیدرود رشت) بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی هواداران باشگاه فوتبال سپیدرود رشت بود. حجم نمونه با استفاده از روش بارکلای و همکاران (1995)، برابر 50 عدد تعیین شد. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه بائنا و همکاران (2018) استفاده شد. خرده مؤلفه های این پرسشنامه شامل؛ مسئولیت اجتماعی دارای (3 گویه)، بازاریابی دیجیتال از طریق وبسایت (4 گویه)، بازاریابی دیجیتال از طریق تلگرام (5 گویه)، بازاریابی دیجیتال از طریق اینستاگرام (5 گویه)، مداخله هواداران تیم (4 گویه) و عشق برند (10 گویه) است. در این پژوهش برای حصول اطمینان بیشتر از نتایج به دست آمده، 250 پرسشنامه در میان هواداران باشگاه فوتبال رشت سپیدرود توزیع شد که در نهایت 215 پرسشنامه تجزیه و تحلیل شد. پایایی پرسشنامه نیز توسط PLS3 تأیید گردید. برای تجزیه و تحلیل داده های کمّی از روش های آمار توصیفی و استنباطی (آزمون های کالموگراف-اسمیرنوف و تحلیل مسیر) استفاده شد. تمامی تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهای Spss21 و Pls3 انجام شد. یافته ها نشان داد که اقدامات مسئولیت اجتماعی بر عشق برند اثر معنی داری داشت. متغیر بازاریابی دیجیتال در سایت باشگاه بر عشق برند اثر معنی داری داشت. متغیر بازاریابی دیجیتال در سایت اینستاگرام بر عشق برند اثر معنی داری داشت. متغیر بازاریابی دیجیتال در سایت تلگرام بر عشق برند اثر معنی داری داشت. متغیر مداخله هواداران تیم بر عشق برند اثر معنی داری داشت.
بررسی مقررات ناظر بر تبلیغات الکترونیکی؛ مطالعه تطبیقی نظام حقوقی ایران و انگلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق فناوری های نوین دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
277 - 295
حوزه های تخصصی:
در جهان امروز، با پیشرفت سریع فنّاوری و افزایش بی سابقه آگاهی عموم جامعه و دسترسی ایشان به اینترنت، روش های تبلیغ و بازاریابی متحول شده است. یکی از روش های کارآمد و درعین حال کم هزینه بازاریابی اینترنتی و ایمیلی است. استفاده از بازاریابی ایمیلی و ارسال هرزنامه از سوی بنگاه های اقتصادی مشکلاتی را برای مصرف کنندگان به وجود آورده است که در پاسخ به آن دولت ها مقرراتی وضع کرده اند. نظام حقوقی انگلستان یکی از نظام ها پیشرو در این زمینه است. قانون حمایت از داده ها و دستورالعمل تبلیغات مستقیم دو سند مهم ناظر بر مقررات گذاری تبلیغات و هرزنامه ها است. در نظام حقوقی ایران، تنها نصوص موجود درباره تبلیغات از طریق واسط های الکترونیکی قانون تجارت الکترونیک ایران است. در این مقاله سعی بر آن شده است که قواعد تبلیغات الکترونیکی در حقوق انگلستان بررسی شود و با مقایسه چارچوب حقوقی موجود در انگلستان و ایران، نقاط قوت و ضعف موجود در حقوق ایران شناسایی شود. با توجه به همگام نبودن مقررات ایران با استانداردهای جهانی، به ویژه در ضمانت اجرا، به نظر می رسد تصویب مقررات خاص در این حیطه لازم باشد
ارائه الگوی بازاریابی محتوای دیجیتال در خلق ارزش مصرف کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازاریابی محتوایی، رویکردی رو به رشد برای تقویت آگاهی مشتری، اعتماد بیشتر و خلق ارزش بیشتر است. پژوهش حاضر با هدف "ارائه الگوی بازاریابی محتوایی دیجیتال در خلق ارزش مصرف کننده با رویکرد کیفی و بهره گیری از نظریه داده بنیاد" صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل 13 نفر از خبرگان دانشگاهی و فعالان بازاریابی محتوایی دیجیتال که به شیوه هدفمند و از طریق روش گلوله برفی جهت انجام مصاحبه انتخاب شدند. فرآیند مصاحبه به صورت نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد. با تجزیه و تحلیل داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی 190 کد باز در قالب 17 کد محوری و 6 کد انتخابی طبقه بندی و مدل مفهومی نهایی در جامعه مورد مطالعه تدوین گردید. یافته های پژوهش نشان داد که فرآیند دستیابی به الگوی بازاریابی محتوایی دیجیتال موضوعی چندوجهی است که مستلزم توجه هم زمان به عوامل علّی(طراحی آمیخته بازاریابی محتوایی، تمرکز بر تولید انواع محتوا و بسترسازی آنلاین)، زمینه ای(خلاقیت در بازار دیجیتال؛ توجه به مشتریان در تولید محتوا، هزینه کم تولید محتوا و برندسازی دیجیتالی)، مداخله گر(آمادگی و دسترسی به وب؛ بحران ها و وقایع طبیعی، دانش فنی شرکت و آگاهی از مسائل بازار) و در نهایت راهبردها(برنامه ریزی برای به روز رسانی محتوا، توزیع محتوای مرتبط، ایجاد محتوای تعاملی) است. خلق ارزش برای مشتری با افزایش اطلاعات و قدرت تصمیم گیری، خلق ارزش برای مشتری از طریق بهبود روابط با مشتریان، افزایش توان بازاریابان محتوایی، بهبود محتوای ارائه شده نیز به عنوان پیامدهای اجرای الگوی بازاریابی محتوایی دیجیتال شناسایی گردید.
طراحی و بهبود مدل عوامل موثر بر بازاریابی محتوایی در صنعت خرده فروشی آنلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۸
69 - 107
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف طراحی مدل بازاریابی محتوایی انجام شده است وبه دنبال دستیابی به اطلاعاتی است که باکمک آن بتوان عوامل موثردر بازاریابی محتوایی رابه خوبی شناخت ومدلی جامع طراحی نمود. روش: این پژوهش، از نظر روش، کیفی وبااستفاده ازمدل سه شاخگی انجام گردید. با مطالعه پژوهش های پیشین سؤالات مربوط به مصاحبه باخبرگان شناسایی وسازمان دهی شد وسپس داده های جمع آوری شده درطی مصاحبه های عمیق، در قالب فرایندکدگزاری باز ومحوری خلاصه سازی ودر نهایت به ساخت فرضیات اقدام گردید. نمونه آماری مورد مصاحبه 10 نفر از خبرگان و کارشناسان آگاه به موضوع بودند که به صورت نمونه گیری غیر احتمالی وبه شیوه قضاوتی انتخاب شدند. نظرات آن هادر رابطه باعوامل موثربر بازاریابی محتوایی درقالب نظریه ادراکی محقق، جمع آوری شد وبااستفاده از نرم افزارمکس (MaxQDA) پاسخ ها کدگزاری ومورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: از دسته بندی نظرات مشارکت کنندگان در مجموع 63 کد باز بدست آمد که باکد گزاری محوری، درسه حوزه ساختاری، زمینه ای ورفتاری بازاریابی محتوایی دسته بندی شدند. نتایج نشان می دهد که اجماع بالایی مبنی بر 22 مفهوم درعوامل رفتاری، 23 مفهوم به درعوامل زمینه ای و 18 مفهوم به عنوان عوامل ساختاری موثر بربازاریابی محتوا وجود دارد. عوامل زمینه ای و سپس رفتاری بیشترین تاثیر
بررسی تأثیر بازاریابی دیجیتال بر آگاهی بخشی گردشگران پزشکی؛ مطالعه موردی گردشگران پزشکی مشهد مقدس
حوزه های تخصصی:
بازاریابی دیجیتال امروزه نه یک انتخاب که یک ضرورت برای موفقیت در هر کسب و کاری است. حوزه گردشگری پزشکی نیز امروزه به این ابزار بازاریابی نیازمند است. در این تحقیق سه مولفه بازاریابی دیجیتال یعنی، تبلیغات، مشوق ها و بازاریابی تعاملی و تاثیر آن بر آگاهی بخشی گردشگران بررسی گردیده اند. تحقیق از نوع کاربردی و از منظر ماهیت توصیفی پیماشی است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استانداردراجی و همکاران(2020) بوده که پس از ترجمه بومی سازی شده است. برای پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ و برای روایی سازه پرسشنامه از تحلیل بارهای عاملی تاییدی استفاده گردیده است. جامعه آماری تحقیق کلیه گردشگرانی است که برای دریافت خدمات پزشکی به مشهد سفرکرده اند. حجم نمونه آماری 384 نفرتعیین شد. روش نمونه گیری با توجه به محدودیتهای کرونایی غیراحتمالی در دسترس بوده و برای بررسی فرضیه ها از مدلیابی معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد بازاریابی دیجیتال تاثیر زیادی بر آگاهی بخشی گردشگران پزشکی داشته و تاثیر تمامی مولفه های بازاریابی دیجیتال(تبلیغات، مشوق ها و بازاریابی تعاملی) بر آگاهی بخشی تایید شده است. براساس نتایج بدست آمده بازاریابی تعاملی بیشترین اثررا بر آگاهی بخشی گردشگران پزشکی داشته است.