فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱۲٬۸۷۲ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
135 - 142
حوزههای تخصصی:
طراحی، فرایندی است که به منظور حل یک مسئله، در ذهن فرد طراح اتفاق می افتد. یکی از روش هایی که به منظور مکاشفه و تحلیل رفتار انسانی، توسعه یافته است، روش تحلیل پروتکل است. با استفاده از فرایند بلند فکر کردن در حین انجام عمل، می توان تا حدی از آنچه در ذهن فرد مورد آزمایش می گذرد، آگاهی پیدا کرد. پی بردن به این نکته که «آموزش های آکادمیک چه تاثیری بر روی این فرایند ذهنی پیچیده می تواند داشته باشد؟»، خاستگاه این پژوهش است. هدف از انجام تحقیق حاضر، کاوش در چگونگی روشی است که دانشجویان طراحی در طول دوره تحصیلات دانشگاهی خود می آموزند و به کار می گیرند. به این منظور، دو «نمونه ورودی» و دو «نمونه خروجی» تحت آزمایش تحلیل پروتکل قرار گرفتند. دو نمونه، مورد بررسی نهایی قرار گرفتند. تفاوت های بین نمونه ها در سه عامل «زمان»، «نحوه رویارویی با مسئله» و «فازهای طراحی» معرفی شد و مورد بررسی قرار گرفت. «نمونه ورودی» در خلاقیت، آزادی عمل بیشتری را تجربه کرد. حال، اینکه «نمونه خروجی» در حل مسئله به گونه ای نظام مند، عمل کرد. نتایج حاصل برای گروهای مورد بررسی در قالب تشریح کامل فرایندهای طراحی مورد مطالعه و مجموعه ای از فرضیه ها به نمایش گذاشته شد و در پایان، پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی ارائه شد.
عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری هنر انتزاعی ناب نئوپلاستیک پیت موندریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی عوامل تاثیرگذار بر پیدایش هنر انتزاعی ناب نئوپلاستیک نقاش هلندی پیت موندریان (1944-1872) می پردازد. علیرغم اهمیت و نقش موندریان در به کمال رساندن نقاشی انتزاعی، محققان رغبت کمتری برای کاوش عوامل مختلف در شکل گیری نقاشی و تئوری نئوپلاستیک در قیاس با دیگر هنرمندان نشان داده اند. از این جهت، هدف این مقاله در قدم اول ارائه تفحصی برعوامل اصلی (سبک گرایانه، تئوریک، فلسفی) در شکل گیری تئوری هنر نئوپلاستیک موندریان که در اواخر دهه دوم قرن بیستم تبلور یافت، می باشد. علاوه بر این، در این مقاله واژه نئوپلاستیک و مفاهیم هارمونی و زیبایی هنر نئوپلاستیک بر اساس تحلیل نوشته های تئوریک موندریان و منابع انگلیسی تبیین شده اند. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی می باشد، بدینگونه که تحقیق محصول تحلیل نظرات مولفان خارجی و تفسیر نوشته ها و نقاشیهای نئوپلاستیک موندریان می باشد. در این مقاله خواهیم دید که پایه های اصلی تئوری و نقاشی نئوپلاستیک عمدتا حاصل تحلیل شخصی موندریان از تعالیم فیلسوفان و اندیشمندان (بخصوص هگل و تئوزوفی) و تاثیرات تئوریک و سبکی (بویژه کوبیسم و د استایل) هنرمندانی است که موندریان از آنها تاثیر پذیرفت. در این نوشتار در می یابیم که بسیاری از مفاهیم جدیدی - هارمونی جدید (تعادل)، عناصر سازنده نقاشی و حتی واژه نئوپلاستیک - که موندریان در نوشته ها و نقاشیهای انتزاعی ناب هندسی خود بکار برده است، برگرفته از تعالیم فلسفی، تئوریک-هنری فیلسوفان و هنرمندان در دو دهه اول قرن بیستم (بویژه بین سالهای 1919-1909) بر این نقاش هلندی می باشد.
مطالعه ی موضوعی و محتوایی مجسمه های زنانه در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
109 - 124
حوزههای تخصصی:
نصب مجسمه در شهر تهران از زمان حکومت قاجار متداول شد و پس از انقلاب اسلامی با سرعتی رو به رشد ادامه یافت. در این میان، موضوع زن در مجسمه سازی از لحاظ محتوایی و ساختاری از اهمیت خاصی برخوردار است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای و میدانی، به دنبال مطالعه و دسته بندی موضوعی و محتوایی مجسمه های شهری زنانه ی تهران و پاسخگویی به این سؤال است که موضوع زن از نظر کیفی چگونه مورد توجه هنرمندان و سفارش دهندگان بوده است و کدام ابعاد وجودی و هویتی زن مورد توجه و تأکید بیشتری قرار گرفته است. نتایج تحقیق مبین آن است که در مجسمه های زنانه شهر تهران، علاوه بر الزامات شرعی، فرهنگی و دوری از برهنگی، از لحاظ موضوعی مضمون مادر بیشترین وجه هویتی را به خود اختصاص داده است که از منظر اجتماعی، نموداری از پذیرش عام این تصویر از زن در جامعه و از سوی دیگر جنبه تبلیغاتی آن توسط سفارش دهندگان آثار است و سایر هویت ها و جنبه های مرتبط با زنان نظیر جنبه های اجتماعی، همچون تصویر مفاخر و مشاهیر زن ایرانی کمتر مورد توجه هنرمندان و سفارش دهندگان قرار دارد. از لحاظ فرمی نیز، اکثر این آثار سبک واقع گرایانه را به خود اختصاص داده اند.
دستکاری های دلالان آثار هنری در نسخه پراکنده مجمع التواریخ- جامع التواریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
125 - 134
حوزههای تخصصی:
نسخه پراکنده مجمع التواریخ یکی از هشت کتاب مصوّر شناخته شده ای است که برای شاهرخ پادشاه تیموری کتابت شده است. در حقیقت، بخش تاریخ پیش از اسلامِ آن، مجمع التواریخ حافظ ابرو و سایر بخش های آن جامع التواریخ رشیدالدین را تشکیل می-دهد. این کتاب در اوایل قرن بیستم به دنیای غرب راه یافته و در سال 1926 به صورت کامل در نمایشگاه بین المللی هنر ایران در موزه پنسیلوانیا به نمایش در آمده است. شواهد نشان می دهد که بلافاصله پس از آن نمایشگاه، نسخه مُثله شده و روند فروش برگ های مصوّر آن آغاز شده است. پراکندگی اوراق این کتاب در بیش از پنجاه مجموعه خصوصی و عمومی در سراسر جهان اگرچه سبب شهرت آن شده، اما مجال بررسی دقیق متن و تصاویر آن را از محققان گرفته بوده است. پس از هفت سال جست و جو، 146 برگ از 150 برگ مصوّر نسخه شناسایی شده است. از طریق مقایسه متن و تصاویر این نسخه با کتاب دیگری که به دست خطِ حافظ ابرو برای شاهرخ تولید شده، سه سبک متمایز را می توان در نقاشی های نسخه پراکنده تشخیص داد. این نوشتار با بررسی سبک شناختی این نقاشی ها نشان می دهد که حدود نیمی از صفحات مصوّرِ آن توسط دلالان طمع کار آثار هنری خلق و یا دست کاری شده اند.
تحلیل روش دوسونشان (آمبیگرام) و قابلیت آن در طراحی نشانه با نگاهی به آثار نیکیتا پروخروف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
117 - 124
حوزههای تخصصی:
دوسونشان (آمبیگرام) یک معمانویسی و یک سخن واژگون است که مخاطب را با ابهام روبرو می کند و یک پیچ وتاپ پنهان به نشانه نوشته می دهد. در واقع، دوسونشان روش نشانه نوشته ای است که در جهات و زوایای مختلف به معانی مشابه یا مختلف دیده و خوانده می شود. یک ساختار تایپوگرافی است که زمانی که آن را می چرخانیم یک کلمه ی کاملا متفاوت بوجود می آید. تقارن خاص در طراحی دوسونشان ها و فریب چشمی که آن ها در نگاه نخست در بیننده بوجود می آورند، بسیار خیره کننده و اثرگذار است. بر این مبنا، هدف پژوهش حاضر مطالعه و معرفی دوسونشان به عنوان روشی متفاوت با رویکردی خلاقانه از طراحی نشانه نوشته و بررسی و قابلیت اجرای این روش در حروف الفبای فارسی است. نیکیتا پروخروف طراح گرافیک اهل روسیه است که به طراحی روش دوسونشان در طراحی نشانه و در دنیای طراحی امروزی توجه بیش تری نشان داده و به تاثیر و جذابیت آن برای مخاطب پرداخته است. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش، توصیفی _ تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی است. نتایج پژوهش حاضر بیان گر آن است که این روش طراحی نشانه می تواند در ایران بیش تر مورد توجه و طراحی قرار گیرد، چون حروف الفبای فارسی این قابلیت را دارند که مانند حروف لاتین به صورت دوسونشان طراحی و در تبلیغات گرافیک دیده شوند.
مفهوم خشونت در گفتمان با نگاهی به فیلم "پنهان" اثر میشائل هانکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود گستردگی طیف معانی گفتمان در نظریه های مختلف ادبی و فرهنگی، منظور مورد نظر این مقاله، گفتمان از منظر میشل فوکو است که به مجموعه قواعد و ارزش های حاکم بر هر عصر که طی فرایند طرد و حذف حاکمیت یافته و حقیقی تلقی می شود، اطلاق می گردد. گفتمان در این مفهوم دربردارنده ی حذف ها و خشونت هایی است که از سوی ساختارهای قدرت اعمال شده و آن را مرزبندی می کنند. سینما به عنوان یکی از ابزراهای قدرت در القای گفتمان حاکم و روند انقیادسازی افراد نقش مؤثری داشته و با استفاده از مفاهیم خشونت آمیزی چون مونتاژ، نگاه خیره، مفهوم دوخت و به ویژه خاصیت آپاراتوسی، بیننده را به واقعی پنداشتن توهمات سینمایی وامی دارد. هدف از این پژوهش، بررسی چگونگی کاستن ابعاد مختلف خشونت در فیلم پنهان با استفاده از کمترین تکنیک های خشونت آمیز سینمایی است. از این رو با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای این نکته محرز شده است که فیلم پنهان، در پرداخت به خشونت روندی معکوس در پیش گرفته و این فرضیه را به اثبات رسانیده که با پرهیز از به کارگیری مفاهیم خشونت آمیز سینمایی تنها به نقد خشونت پرداخته است و خود حتی با نمایش صحنه های مختلف خشونت، فیلمی خشن محسوب نمی شود.
تبیین جایگاه اجتماعی هنرمندان عصر صفوی بر اساس آرا ء آرنولد هاوزر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
43 - 52
حوزههای تخصصی:
نگارش تاریخ هنر بر مبنای معرفی هنرمندان در دوره صفوی، نشانگر آنست که موقعیت هنرمندان کتاب آرای در مقایسه با ادوار پیشین تغییر کرده است. آرنولد هاوزر از جامعه شناسان هنری معتقد است، که تعالی اجتماعی هنرمند هنگامی رخ می دهد که وی به استعداد ذاتی خویش آگاه باشد و از کارگر ماهر(مقلد از استاد) گذر کند. نقاشان در طول تاریخ هنراسلامی همواره به عنوان صنعتگر ماهر هنرنمایی کرده اند، در اینجا مفروض است که در دوره صفوی در هیأت و مقام هنرمند، جلوه گر شده اند. این نوشتار با استناد به نظریات هاوزر، در پی استخراج مؤلفه های مؤثر بر جایگاه هنرمندان نقاش از منابع مکتوب این دوره است تا بر مبنای آن مؤلفه ها به این سوال پاسخ دهدکه آیا نقاشان عصر صفوی از فردی به عنوان صنعتگرماهر به جایگاه هنرمندی دست یافته اند یا خیر؟ این پژوهش با روش تاریخی تحلیلی، در زمره تحقیقات توسعه ای قرار می گیرد که با استناد به منابع تاریخی و کتابخانه ای انجام شده-است. بر اساس نتایج به دست آمده، مواردی که هاوزر در شکل گیری و تغییر وضعیت هنرمند موثر می داند را به طورکلی می توان با جامعه صفوی انطباق داد. هنرمندان دوره صفوی از استعداد و نبوغ ذاتی خویش آگاه بودند و این خودآگاهی، اعتبار، احترام، شهرت و ثروت را برای آنان به ارمغان می آورد.
منابع و سرچشمه های سازنده حرکت در تئاتر گارجنیدزه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ولادیمیر استانیوسکی از کارگردانان سرشناس سالهای اخیر، مؤسس و کارگردان هنری کمپانی تئاتر گارجنیدزه لهستان است که اجراهای وی مورد توجه بسیاری ازهنرمندان و پژوهشگران سراسر جهان قرار گرفته است . بزعم بسیاری از نظریه پردازان و پژوهشگران حوزه تئاتر از جمله پال آلین ، اهمیت آثار استانیوسکی بیش ازهرچیز در حرکات بازیگران و فرم های حرکتی آن نهفته است . شناخت عوامل سازنده و ریشه ها و سرچشمه های شکل دهنده حرکات بازیگران گارجنیدزه می تواند به دانش بازیگران و کارگردانان و طراحان حرکات نمایشی بیفزاید و منجر به افزایش کیفیت آثار نمایشی گردد. براساس بررسی انجام شده، درزمینه موضوع این مقاله ، هیچ پژوهشی ثبت نشده است. سوال مقاله حاضر عبارت است از: تئاتر گارجنیدزه مواد خام و اولیه حرکات خود را از کجا و چه چیزهایی تهیه می کند ؟ روش این پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و داده ها از طریق منابع کتابخانه ای و پایگاه های معتبراینترنتی جمع آوری شده است. از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش می توان به " هیرونومیا " و " ژستیکولیت" یونانی ، " ساماودا"ی هندی ، رفتار سرخپوستان " تاراموهارا"ی مکزیکی و زبان بدن کولی های لهستانی بعنوان بخشی ازسرچشمه های سازنده حرکات تئاتراستانیوسکی اشاره نمود . کلید واژه ها : بدن ، حرکت ، هیرونومیا ، تئاتر استانیوسکی ، گارجنیدزه ، لمس فاصله
مطالعه پیکرک های انسانی شمال شرقی ایران باستان و آسیای میانه در عصر مفرغ از منظر ریخت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره ی مفرغ یکی از مهم ترین ادوار باستانی در ایران است. در این عصر رابطه ی بازرگانی و تجاری گسترده ای بین شمال شرق ایران باستان و آسیای میانه بوجود آمده بود. در جریان این تعاملات ارتباطات قابل توجه فرهنگی و هنری بین این دو منطقه دیده می شود. پیکرک های انسانی در قبور مناطقی در شمال شرقی ایران باستان و آسیای میانه یافت شده اند که به صورت تجریدی و انتزاعی از جنس گل و سنگ با قطر کم ساخته شده و از ظرافت و دقت زیادی برخوردارند که می تواند بازگوی ارتباط و برهم کنش های این دو منطقه در عصر مفرغ باشد. هدف از پژوهش حاضر، یافتن پاسخ این پرسش است که: پیکرک های انسانی شمال شرقی ایران باستان و آسیای میانه از لحاظ ریخت و کاربرد چه رابطه ای با هم داشته اند؟ در دوره مفرغ بیشترین پیکرک های پیداشده را زنان تشکیل می دهند. این آثار ازلحاظ ساختار و فرم بدن به شیوه انتزاعی و با لطافت، دقت و ظرافت قابل ملاحظه ای در اندازه های کوچک از جنس سنگ و گلِ رنگی ساخته شده اند و بر اندام های مادینگی تأکید داشته اند. این پیکرک ها علاوه بر کاربرد مذهبی و آیینی، به مفهوم باروری و زایش اشاره دارند. پژوهش حاضر با استفاده از داده های کتابخانه ای و به روش تطبیقی توصیفی انجام گرفته است.
هویت یابی میوه های فولادی قاجاری، موجود در موزه ملی ایران (به استناد متون ادب فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
55 - 62
حوزههای تخصصی:
تعداد شش میوه فولادی از عصر قاجاریه، در موزه ملی ایران وجود دارد که تا حال معرفی نگردیده اند و فرض مقاله بر این است که می توان به استناد متون ادب فارسی این میوه ها را هویت یابی نمود؛ از این رو هدف پژوهش پیش رو یافتن هویت این میوه ها به استناد متون ادب فارسی است. روش اتخاذ شده برای نیل به این هدف، ابتدا بررسی ویژگیهای ظاهری این میوه ها و سپس یافتن پیشینه میوه های فلزی در متون ادب فارسی، بعد طبقه بندی و انطباق آنها با مورد مطالعاتی می باشد؛ نتیجه اخذ این روش نشان داد، میوه های فولادی موزه ملی «به» و «ترنج» هستند و سابقه ساختن این میوه ها به دو صورت بویا و غیربویا، به ایران قبل از اسلام می رسد؛ و دلیل ساخت این میوه ها را با توجه به اینکه بر روی دو عدد از آنها نام ناصرالدین شاه نگاشته شده، می توان باستانگرایی پادشاهان قاجاری دانست. بنابراین نتایج این پژوهش علاوه بر اینکه موجب دمیدن روح حیات به تعدادی اشیاء خاموش موزه ای گردید؛ حتی در گامی فراتر موجب تکمیل اسناد تاریخی و فرهنگی این مرز و بوم شد؛ زیرا علیرغم اشارات فراوان به میوه های فلزی در متون ادب فارسی، میوه های فولادی موجود از عصر قاجاریه، تنها نمونه متجسد از یک سنت باستانی در ایران می باشد.
ارتباط ساختاری موسیقی کردستان و موسیقی دستگاهی ایران (مطالعه موردی آواز بیات کرد و خرده بندِ بهاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات موسیقی شناسی ایرانی، نسبت میان موسیقی قومی و موسیقی دستگاهی است. اعتقاد بر این است که میان این دو موسیقی، ارتباط وجود دارد. یکی از نمودهای این ارتباط، نسبت میان آواز بیات کرد موسیقی دستگاهی ایران و موسیقی قوم کرد است. موسیقی شناسان حوزه موسیقی دستگاهی بر ارتباط این دو تأکید دارند، در حالی که درون فرهنگ موسیقی کردی زمزمه های نفی چنین ارتباطی وجود دارد. با این وجود، هیچکدام از اینان نتوانسته اند شواهد قانع کننده ای بر مدعای خود بیاورند. در این پژوهش به چرایی ارتباط بیات کرد و موسیقی کردستان پرداخته می شود و با تکیه بر مطالعه تطبیقی بیات کرد و یکی از گونه های موسیقی کردستان به نام خرده بندِ «بهاره»، وجود نسبت خانوادگی و شباهت های ساختاری مُدال در بیات کرد و موسیقی کردستان تبیین می شود. این پژوهش با تأثیرگیری از شیوه تحلیل مُدال معرفی شده توسط استاد داریوش طلایی، ویژگی های مُدال بهاره را تحلیل کرده، و سپس به مقایسه بهاره و بیات کرد، بر اساس سه محور اشل صوتی، نقش و فونکسیون درجات، و الگوهای رفتاری گردش نغمات و سیر ملودی، با استفاده از سنجه های مربوطه می پردازد. مطالعه تطبیقی نشان می دهد که این دو در واحدهای ساختاری فواصل و اشل صوتی، دانگ بندی، درجات دارای نقش و جاذبه، و الگوهای گردش نغمات مرتبط با پرورش جاذبه مدال، شباهت بنیادین و کلان دارند.
بازشناسی ویژگی های مرکزی موسیقی ایرانی به عنوان عناصر هویت ساز در این سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارگان مرتبط با سنت موسیقی کلاسیک ایرانی، حاوی آثار موسیقایی متنوعی است که نسبت های متفاوتی با ردیف به عنوان کارگان مرجعِ این سنت دارند. از سوی دیگر، با وجود فرآیندهای دگرگونیِ رویداده در حیات موسیقایی صد و پنجاه سال گذشته، قاعدتا وجود عناصر مشخصی وجه ایرانی بودن یک اثر را تامین کرده و نزدیکی آن را به هسته مرکزی سنت موسیقایی نشان می دهد. بنابر نظر نتل این عناصر در یک فرهنگ موسیقایی می بایست دارای سه ویژگی باشند: تکثر در بستر سنت، تأکید اهل فن و مقاومت در برابر تغییر. روش تحقیق در مطالعه حاضر بدین صورت است که شاخص ترین مفاهیم قابل قرارگیری در زمره ویژگی های مرکزی موسیقی کلاسیک ایرانی، بر اساس سه ویژگی مذکور بررسی شده و از طریق استقرا در منابع مکتوب و همچنین مصاحبه با داریوش طلایی و عبدالمجید کیانی، شخصیت های مرجع سنت موسیقایی استخراج شده است. نتیجتا پنج دسته از ویژگی ها به دست آمده است که عبارت اند از: ساختار و تنوع مدال، گام بالقوه و فواصل، بیان موسیقایی، ریتم و ویژگی های گونه شناختی. در نهایت با نگاهی به وجوه اشتراک و تفارق میان ویژگی های هویتی موسیقی ایرانی و فرهنگ های هم خانواده این سنت، سعی می کند به این پرسش به طور کاربردی تری پاسخ دهد که هویت موسیقایی چه شاخصه هایی دارد.
بررسی سازوکار نظریه لحظه قطعی هنری کارتیه برسون با تأکید بر تأثیر سوررئالیسم بر نگاه هنری او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی سازوکار «لحظه قطعی» هنری کارتیه برسون بر پایه دو المان «آنیت» و «مواجهه تصادفی» می پردازد. این دو المان دو مفهوم سوررئالیستی بوده که اولی بیان می دارد راه اکتشاف برای هنرمند از طریق ارتباط با ناخودآگاه او میسر می شود و دومی مطرح می کند که مواجهات روزمره انسان با پیرامونش بی معنی و اتفاقی نبوده، بلکه بر اساس خواست و نیاز درونی هر کس روی می دهد و به موجب آن اشیا اطراف هر فرد می توانند سطحی از اکشتاف و یا آشکارسازی را برای او به همراه داشته باشند. این تحقیق، پژوهشی کیفی بوده و با رویکرد تحلیلی-توصیفی بر اساس گردآوری کتابخانه ای اطلاعات تلاش کرده با بررسی مؤلفه های «هندسه» و«اصول گشتالت» در کنار «آنیت» و «مواجهه تصادفی» سازوکار این شیوه عکاسی را به طور واضح تبیین کند. نتیجه این تحقیق نشان می دهد لحظه قطعی برخلاف برخی تفاسیر نامفهوم پیرامون آن شکلی از کاربرد سوررئالیسم در عکاسی مبتنی بر ساختاری هندسی و هدفمند در راستای ارتباط میان ناخودآگاه و درونیات عکاس با جهان پیرامون و مواجهات او می باشد که عالی ترین سطح آن در هماهنگی میان هندسه و شکلی از تجلی درونیات عکاس در جهان بیرون روی خواهد داد.
نگرشی تحلیلی بر بهره گیری از هنرهای سنتی در مجموعه انیمیشن جوانمردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجموعه انیمیشن جوانمردان، یکی از تولیدات ساخته شده به سفارش مرکز پویانمایی صبا است. فصل اول آن در سیزده قسمت، به روایت حمله مغولان به ایران و ایستادگی و مقاومت گروهی به نام جوانمردان در مقابل آنان می پردازد. در این پژوهش سعی شده است، با توجه به بازه زمانی این مجموعه، یعنی حمله مغول به ایران که در اوایل قرن هفتم ه.ق اتفاق می افتد، این امر مورد بررسی قرار بگیرد که تا چه اندازه از هنرهای سنتی همزمان با دوره این انیمیشن، یعنی سلجوقی و خوارزمشاهی استفاده شده و این استفاده بیشتر در چه زمینه هایی بوده است. هدف از این پژوهش بررسی واقعیت نگاری تاریخ در تصویرگری امروز است. نوع پژوهش، بنیادی و روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای، میدانی، مشاهده ای و مصاحبه انجام شده است. نتیجه این پژوهش نشان داد که در طراحی این مجموعه هیچ توجهی به دوره تاریخی آن نشده و تنها به خلق فضایی با نگرش اسلامی بدون توجه به موقعیت جغرافیایی و تاریخی آن پرداخته شده است. بخش های کمی از تزئینات آجرکاری و کاشی کاری، ساختار شهری، معماری بازار و لباس مردان را با این دوره میتوان منطبق دانست، هرچند در این بخش ها نیز تناقضاتی در جزئیات و تزئینات به چشم می خورد.
بررسی و تحلیل نقوش پرنده سفالینه های اسلامی نیشابور با پرندگان موجود در زیست بوم منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با مشاهده مقالات منتشر شده در حوزه سفالینه های نیشابور به روشنی می توان دریافت که بسیاری از این مقالات بر روی تاثیر این نقوش از آثار و مفاهیم نمادین از جمله منظومه منطق الطیر عطار متمرکز شده اند اما آیا سفالگر نیشابوری هنگام تزئین اثر خود تنها متاثر از اینگونه آثار بوده است؟ آیا وجود انواع گونه های مختلف پرندگان در زیست بوم منطقه) باعث تاثیرپذیری هنرمند در منقوش نمودن ظروف سفالی خود با نقش پرنده نداشته است؟ با طرح این پرسش ها با انجام یک پژوهش از نوع توصیفی- تطبیقی سعی شده است تا با بازطراحی انواع نقوش بکار رفته در تصاویر ظروف سفالی منتشر شده و مقایسه ویژگی های ظاهری آن ها و گونه های مختلف پرندگان موجود در منطقه، تاثیر زیست بوم در تولیدات سفالی نیشابور نشان داده شود. در این پژوهش با بررسی سفالینه ها بیش از 29 نقش شناسایی گردید. بعد از مطالعه ویژگی های ظاهری نقوش و مقایسه آنان با گونه های مشابه مشخص گردید که تمامی نقوش در غالب 8 راسته و 23 گونه مختلف قرار دارند از این بین حجم عمده مربوط به پرندگانی است که عموما در مناطق مسکونی زیست و پرورش دارند و انسان ارتباط نزدیکی با آنان دارد. از نکات مهم نبود هیچ گونه پرنده شکاری در بین نقوش مورد بررسی است.
مطالعه عناصر شکار در دوره ساسانی با تأکید بر ظروف سیمین و صحنه شکارگاه طاق بستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع شکار به روش های گوناگون در بیشتر آثار و در تمامی ادوار تاریخی بروز یافته و تنها، مفهوم آن است که به واسطه زمان تغییر یافته است. این مفهوم در دوره ساسانی فراتر از شکار صرف است. از دوران ساسانی بخش قابل توجهی از ظروف سیمین باقی مانده است. از آنجایی که هنر ساسانی عمدتاً درباری و نمایانگر شکوه ایزدیِ پادشاهان ساسانی است، بنابراین اغلب آثار، دربردارنده موضوعاتی مرتبط با پادشاه و از جمله شکار شاهانه است. بطوری که صحنه های شکار در اغلب آثار هنری این دوره از جمله ظروف سیمین و نقش برجسته ها نیز به نمایش درآمده است . از مهمترین این نقش برجسته ها صحنه شکارگاه طاق بستان می باشد سوال این است که: چه ارتباطی بین ظروف سیمین با صحنه شکار شاهی و نقش برجسته شکارگاه طاق بستان به لحاظ عناصر صحنه و ترکیب بندی وجود دارد؟ برای یافتن پاسخ، به شیوه توصیفی – تطبیقی، به بررسی تعداد شش ظرف سیمین با مضمون شکار و مقایسه عناصر شکار بین آنها و صحنه شکارگاه طاق بستان پرداخته شده است. با مقایسه آنها می توان گفت که این عناصر تقریباً در تمام آثار مشترک اند.در طاق بستان صحنه شکار برگرفته از ترکیب بندی هایی مشابه است، با این تفاوت که عناصر مکمل صحنه زیادتر و هم زمانی نیز در آن دیده می شود.
تقابل نور و ظلمت در مضامین نقوش سفال های دوره سلجوقی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفال ها در طول تاریخ پر فراز و نشیب ایران، همواره هنری جاودان و ماندگار بوده اند و در هر دوره باورها و افکار حاکم بر جوامع را در نقوش خود انعکاس داده اند. در این میان سفال های دوره سلجوقی بسیار حائز اهمیت هستند. نقوش این سفال ها اغلب در فضایی اسطوره ای حماسی ترسیم شده اند. برخی از این نقوش حاوی مضامینی هستند با بن مایه تقابل نور و ظلمت، که اصل بنیادین حکمت ایران باستان است. در این مقاله، که به روش کیفی است، به بررسی تأثیر این بن مایه کهن ایرانی بر نقوش سفال های دوره سلجوقی اشاره می شود. در نتیجه پژوهش مشخص می شود که تداوم بنیان های حکمت ایران باستان که در آن نور، قطب خیر و مثبت و ظلمت، قطب شر و منفی است، در سفال های دوره سلجوقی به خصوص در نقوشی که تحت تأثیر شاهنامه فردوسی ترسیم شده اند، دیده می شود. سفال ها دارای نقوشی هستند که یا به طور مستقیم نمادهای نور و ظلمت یا خیر و شر در آن ها ترسیم شده و یا محتوا و درون مایه نقوش نشان از تقابل این دو قطب دارد. مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی عهده دار بررسی تداوم این بن مایه کهن ایران باستان بر نقوش سفال سلجوقی است.
بررسی ساختار و گونه روایی داستان بعثت پیامبر (ص) در ادبیات و نگارگری بر اساس نظریه ژپ لینت ولت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
17 - 24
حوزههای تخصصی:
ولت، روایت را ابزار مشترک بیان در گونه های مختلف ادبی و هنری؛ دربرگیرنده سه موقعیت: راوی، کنشگر و مخاطب می داند. به زعم او، از تقابل میان راوی و کنشگر، دو گونه روایت همسان و غیرهمسان با زیرمجموعه ها و الگوهای روایتی ویژه ای شکل می گیرد. تاکنون این نظریه تنها در آثار ادبی بررسی شده، پس مقاله حاضر، گونه های روایی و طرح ساختاری نظریه ولت را هم زمان در اشعار و نگاره های داستان بعثت پیامبر مدنظر قرار می دهد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، نحوه گردآوری مطالب کتابخانه ای است و اشعار عطار، ژولیده، ریلکه و نگاره های جامع التواریخ ، مجمع التواریخ و سیره النبی ، انتخاب شد. فرضیه پژوهش تاییدی بر گفته ولت است که روایت را مختص متون ادبی ندانسته، بلکه تحلیل هنرهای گوناگون چون نگارگری را امکان پذیر می سازد. نتیجه آنکه، شعر ندای محمد، ریلکه، از نوع روایت ناهمسان، با گونه متن نگار و زاویه دید صفر است. در اشعار عطار و ژولیده نیشابوری، زاویه دید صفر و ابیات ابتدا از نوع ناهمسان و متن نگار است که در ادامه به روایت همسان کنشگر تغییر می کند. تمامی تصاویر از نوع ناهمسان، گونه روایتی از نوع کنشگر با زاویه دید بیرونی است.
خصوصیات روایی رمان های پسامدرن در فیلم های سینمایی (مطالعه موردی: فیلم سینمایی تلقین، کریستوفر نولان، 2010)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان و هنرهای نمایشی را می توان دو نظام قیاس پذیر در نظر گرفت که غالباً در ویژگی های روایت شناسانه دارای وجوه مشترکی هستند. هدف از این مطالعه بازشناسی چگونگی بهره گیری فیلم های سینمایی از شیوه ها و تکنیک های روایی در انتقال معنا به مخاطب، با استناد به مفاهیم و نظریه های ادبی پست مدرن است؛ و در پی پاسخ به این سؤال است که فیلم های سینمایی از چه تکنیک های بیانی ادبی پست مدرنیستی در انتقال معنا استفاده می کنند؟ این پژوهش از نوع توسعه ای است و به شیوه توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تطبیقی به مقایسه دو نظام متفاوت ادبیات و سینما انجام شده است. شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و مشاهده فیلم سینمایی مورد مطالعه (فیلم تلقین، کریستوفر نولان، 2010) است. داده های مورد نیاز برای تجزیه و تحلیل به طور هدفمند از بین کردار و گفتار شخصیت های فیلم انتخاب شده است و این اطلاعات با تکنیک های مورد استفاده در رمان های پسامدرن مطابقت داده و به شیوه کیفی تجزیه و تحلیل و تفسیر شده است. این مطالعه نشان می دهد که فیلم تلقین حداقل دارای یازده تکنیک یا ویژگی روایی از رمان های پسامدرن است که در انتقال معنا به مخاطب از آن ها بهره گرفته است: بینامتنیت، بی نظمی زمانی در روایت ها، جهان وانموده، دور باطل، تناقض، بریکولاژ، خرده فرهنگ ها و التقاط فرهنگی، اختلال زبانی، فروپاشی فرا روایت ها، آشکارسازی تصنّع و فروپاشی ارزش ها.
رابطه زیبایی شناسی تصویر با آگاهی زیست محیطی از منظر نظریه پردازان اکوسینما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ابتدای هزاره سوم که «اکوسینما» به عنوان یک گرایش مطالعاتی سینمایی مطرح شد تا به امروز دامنه ی گسترده ای از مباحث مربوط به رابطه ی بین سینما و محیط زیست از تاثیرات سینما به عنوان صنعت بر محیط زیست تا تاثیرات اجتماعی و ادراکی سینما بر آگاهی زیست-محیطی مخاطبان را درون خویش جای داده است. در همین راستا، هدف مقاله حاضر، بررسی رابطه زیبایی شناسی تصویر سینمایی با آگاهی زیست محیطی است. مقاله با رویکردی توصیفی- تحلیلی و انتقادی به بررسی دیدگاه های مکتوب صاحب نظران این حوزه می پردازد. نتایج مقاله نشان می دهد در حالیکه گروهی از منتقدین با تاکید بر قابلیت عامه فهمی سینمای تجاری، بارگذاری صریح پیام زیست محیطی مطابق با الگوهای رایج فیلم سازی را در افزایش آگاهی زیست محیطی توصیه می کنند، عده ای دیگر سینمای آوانگارد، تجربی و مستقل را محمل مناسبی برای پرداخت جدی به دغدغه های زیست محیطی می دانند. همچنین بررسی انتقادی آرای دو گروه نشان می دهد نبود مبانی نظری متقن در بررسی رابطه ی زیبایی شناسی و ادراک زیست محیطی یکی از مشکلاتی است که غالب نظریه ها با آن مواجه اند. به لحاظ روش شناسی نیز در بسیاری از تحلیل ها به آثار سینمایی به عنوان متون اصلی تحلیل توجه جدی نمی شود. به همین گونه جای خالی پژوهش های میدانی در تحلیل-هایی که بر رفتار و ادراک مخاطبان استوارند به چشم می خورد.