مطالب مرتبط با کلیدواژه

ماکس شلر


۱.

کنش دینی در پدیدارشناسی دین ماکس شلر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماکس شلر پدیدارشناسی کنش دینی مکاشفه امر الوهی دادگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۹ تعداد دانلود : ۴۲۹
فلسفه دین ماکس شلر در واقع پدیدارشناسی ذات نگرِ دین است. محور مباحث او درباره دین مفهومی تحت عنوان «کنش دینی» است، که شلر آن را نوعی «دادگی» معرفی می کند، که در آن امر الوهی/قدسی داده می شود. او معتقد است «شخص» در کنش دینی با خدا ارتباط برقرار می کند، و تجربه این ارتباط منحصربه فرد و تحویل ناپذیر است. این کنش بداهتی دارد که متفاوت با بداهت مورد نظر در منطق است و از شهود پدیدارشناسانه مایه می گیرد. از نظر شلر، کنش دینی بُعدی بنیادین و ذاتی از ابعاد وجودی انسان است. او سه مشخصه ذاتی کنش دینی را برمی شمرد، که مختص به این کنش هستند، و عبارت اند از فراروی از جهان، پر شدن با امر الوهی، و لزوم پذیرش از جانب امر الوهی. به این منظور، ابتدا نگاهی به شناخت شهودی و نقش عاطفه در آن از نظر شلر می اندازیم. آنگاه پس از تبیین مفهوم کنش دینی و دادگی امر الوهی و مشخصات آن از نظر شلر، با بررسی و ارزیابی ویژگی های طرح شده کنش دینی، به چند اشکال می رسیم: ارتباط کنش دینی با «خدا» - به مفهوم ادیان ابراهیمی و غیرابراهیمی - وضوح ندارد؛ ویژگیِ فراروی از جهان نیز مستلزم پذیرشِ پیشینیِ «فراجهان» است؛ و روش شلر در تعیین بُعد بنیادیِ انسان با وظیفه پدیدارشناسی فاصله ای پرناشدنی دارد.
۲.

مولفه های متعارض معرفتی در اندیشه ماکس شلر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: جامعه شناسی معرفت ماکس شلر عشق پدیدارشناسی انسان شناسی فلسفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۷ تعداد دانلود : ۲۰۴
ماکس شلر در مقام بنیان گذار جامعه شناسی معرفت، ضمن بررسی نسبت میان شناخت انسان با زمینه های اجتماعی در کنار امور واقعی و انضمامی، عناصر ایده آل و ارزش ها را نیز در تحلیل خود مورد توجه قرار داده است. در این میان یکی از اهداف مهم وی در تلفیق مباحث جامعه شناختی با مضامین فلسفی، نیل به شناختی جامع، از انسان بوده است. شلر به رغم اذعان به تأثیر عوامل اجتماعی، اصلِ اندیشه را مقوله مستقلی می داند که نمی توان تمامی آن را به عوامل بیرونی فروکاست؛ همین نکته وجه امتیاز مهم شلر به شمار می آید، چرا که وی برخلاف بسیاری از دیدگاه های متأخر، تکوین معرفت را تنها به تأثیر شرایط تاریخی و اجتماعی منوط نکرده و در کنار آن، ویژگی های انسانی را نیز مورد توجه قرار می دهد. از نظر وی در نگاهی جامع به انسان، افزون بر عقل، باید وجوه عاطفی، احساسی و نیز ارزشی او را نیز مورد توجه قرار داد. در این نوشتار با تحلیل رویکرد پدیدارشناسانه شلر از جمله در قلمرو اخلاق، تلاش می گردد نشان داده شود که چگونه شلر با تلفیق حوزه های مختلف، از دوگانه سازی های معمول فراتر رفته و جامعه شناسی معرفت را بسط داده است. یافته های حاصل از این روند حاکی از آن است که کلیّت پروژه ی فکری شلر، تلاش برای تلفیق و همراهی حوزه ه ایی از معرفت بشری است که در بدو امر متعارض به نظر می رسند و قابل جمع به شمار نمی آیند؛ اما شلر با نگاهی جامع و فراگیر به انسان و جامعه، بدان ها توجه نموده و بر آن است که از فروکاستن آنها به بخشی خاص اجتناب ورزد.
۳.

ارزش های اخلاقی و نسبت آن با عواطف در اندیشه ماکس شلر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارزش انسان شناسی فلسفی پیشینی پسینی عاطفه ماکس شلر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۸۵
موضوع متافیزیک شلر، انسان و به عبارتی فرا انسان شناسی است. در این نوع انسان-شناسی با تأمل در ماهیت انسان و ارائه تصویری جامع از آن، که شامل وجوه مختلف اعم از طبیعی، عقلانی و عاطفی است، بر عواطف به عنوان عناصر پیشینی در پیدایش ارزش ها تأکید می شود، درواقع عواطف به عنوان راهی برای درک ارزش ها شناخته می شوند. از دیدگاه شلر ارزشها پسینی نیستند؛ یعنی از تجربه های خارجی گرفته نمی شوند؛ بلکه به عنوان عناصر پیشینی عاطفه شناخته می شوند، بنابراین از دیدگاه وی ما معرفت هایی با ویژگی پیشینی داریم که مربوط به حوزه عواطف هستند. می توان گفت با این دیدگاه، شلر در مقابل فلاسفه ایی چون کانت قرار می گیرد؛ زیرا نزد کانت عواطف انسان نمی توانند دارای عناصر پیشینی باشند؛ در این مقاله بعد از تبیین معرفت متافیزیکی به عنوان یکی از سه قسم معرفت از دیدگاه شلر، به تبیین ماهیت انسان و نقش معرفتی عواطف به عنوان عناصر پیشینی در پیدایش ارزشها پرداخته می شود. در این پژوهش از طریق روش اسنادی، تحلیل محتوا و توصیف گرایانه، به طرح و بررسی دیدگاه شلر پیرامون ارزش های اخلاقی و نسبت آن با عواطف می پردازیم. مدعای ما این است که براساس دیدگاه شلر اخلاق نه بر پایه ارزش هایی صرفاً صوری و عقلانی بلکه بر اساس عواطف و احساسات شکل می گیرد.
۴.

تبیین مؤلفه های رابطه متقابل عوامل اجتماعی و انواع معرفت؛ بررسی مقایسه ای دیدگاه ماکس شلر و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تعین علامه طباطبایی عوامل اجتماعی ماکس شلر معرفت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۶
مسئله رابطه متقابل عوامل اجتماعی و انواع معرفت که «تعیّن اجتماعی معرفت» نامیده می شود، عینیت خارجی یافتن معرفت از حیث اجتماعی یا تاثّر و تشخّصی است که معرفت های مختلف انسان از عوامل اجتماعی می پذیرد. این پژوهش بنیادین، با استفاده از روش اکتشافی و رویکرد توصیفی- تحلیلی، در پی پاسخ به این سوال است که بر اساس دیدگاه ماکس شلر و علامه طباطبایی، تعیّن اجتماعی معرفت چگونه است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد مؤلفه های این رابطه متقابل شامل عمق، درجه، سطح، عامل مسلّط و موضوع است. طباطبایی بر این باور است که غیر از معارف بدیهی، حضوری، کلی نظری و برخی از معرفت های کلی عملی، بقیه معارف، تحت تأثیر عوامل زیستی، محیطی، غیبی و اجتماعی و فرهنگی قرار دارند که این تأثیر، اقتضایی است و به مرحله علیّت حتمی نمی رسد. محور اصلی این تحول های معرفتی را اعتباریّات به ویژه اعتباریّات پس از اجتماع می داند که کاملاً از تعیّن اجتماعی برخوردارند. یعنی کلّ اعتباریات متأثر از جامعه اند، هرچند اعتباریات بعد از اجتماع با شدت بیشتری تحت این تأثیر قرار دارند. ماکس شلر شکل و محتوای معرفت را مطرح کرده که محتوا را از تعیّن اجتماعی مصون می داند و فقط شکل معرفت را دارای تعیّن اجتماعی می داند. البته طباطبایی و شلر هر دو معتقدند که هیچ نوع علیّتی بین جامعه و معرفت وجود ندارد و تأثیر جامعه فقط در حد اقتضاء است. طباطبایی فقط در اعتباریات پس از اجتماع و شلر در شکل معرفت به این اقتضا قائل است. به عقیده شلر، عوامل معنوی و واقعی به طور مشترک، باعث تعیّن معرفت می شوند. البته فقط شکل معرفت های سه گانه دین، فلسفه و علم هستند که آماج تعیّن قرار می گیرند. بنابراین عصاره نظریه طباطبایی به بحث اعتباریات و نظریه شلر به شکل و محتوای معرفت برمی گردد.