فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱۲٬۸۷۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
اندیشه نگارهای شاعرانه در گرافیک، تحت تأثیر هنرمدرن در دوره فوتوریسم و به وسیله شاعرانی چون مارینتی حدود یکصدسال پیش شکل گرفت. مبانی فکری این شاعرانگی رهایی شاعران از قید و بند های محدود و دست و پا گیر، دستور زبانی بود. این شیوه بیانی در عالم طراحی گرافیک در نیمه دوم سده 1900 میلادی به گونه ای دیگر تداوم یافت. نمونه هایی از این شاعرانگی درآثار برخی از طراحان معاصر ایران دیده شده، یکی از این طراحان فرزاد ادیبی است. وی تاکنون آثار مختلفی را طراحی کرده که در اغلب آن ها به خصوص کارهای متأخر وی، جوششی شاعرانه و درون نهاد ی به تناسب موضوع، جلوه می کند، مسئله اصلی این پژوهش، چیستی گرافیک شاعرانه و چگونگی و چرائی شکل گیری این اندیشه نگاری ها درآثار گرافیک این طراح است. هدف این تحقیق، توصیف اندیشه نگاری های بصری فارسی در گرافیک ایرانی و پیوند عمیق گرافیک و ادبیات فاخر ایران است. رویکرد این پژوهش کیفی است که با تحلیل محتوی بصری آثار گرافیک فرزاد ادیبی، توصیف می شود. براساس یافته های این مقاله؛ اندیشه نگاری های شاعرانه، یعنی آثاری که ایده اولیه آن ها شعر یا جمله ادبی است. دو مشخصه شاعرانگی در گرافیک، بیان کنایی و سیالی و رهایی فرم است که در آثار ادیبی این موضوع به گونه ای در ساختار و درون مایه اثر رخ نمایی کرده است. اما چرایی شکل گیری این شاعرانگی در آثار وی به ترتیب اولویت، آشنایی با زبان مبدأ (شعر) و نیز زبان مقصد(گرافیک)؛ بیان بصری نو در گرافیک ایران؛ چیزی که ادیبی آن را آشنایی زدایی نامیده؛ علاقه خاص وی به شعر؛ جنس سفارش ها که با کار حرفه ای در مجله های ادبی همراه بود؛ موأنست با شاعران و نویسندگان، انباشت تجربه های بصری شاعرانه، جایگاه شعر و شاعرانگی در سپهر اندیشه ایرانی و در مواردی نیز براساس دغدغه های اجتماعی ایشان بوده است.
تحلیل نمادشناسی نقوش سنگ مزارات اسلامی موزه شهر اهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
71 - 86
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت موضوع معاد در جهان بینی اسلامی، مسئله تدفین در اسلام، جایگاهی ویژه دارد. همین امر سبب شده است تا در گستره وسیعی از ایران، سنگ مزاراتی با علائم و نقش های گوناگون برجای بماند. شهر اهر دارای تعداد زیادی از سنگ-مزارات است و حیاط موزه این شهر، یکی از غنی ترین مجموعه های سنگ مزارات شمال غرب ایران، شناخته می شود. این سنگ مزارات، فاصله زمانی از دوره ایلخانی تا قاجار را دربرمی گیرند که هم زمان با گسترش شهرنشینی، از مکان های اصلی خود (گورستان های داخل شهر و همچنین روستاهای اطراف)، جابجا شده و به این موزه منتقل شده اند. در این پژوهش بنیادی تلاش می شود با روش توصیفی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به کمک مطالعات میدانی و اسناد و منابع کتابخانه ای، نقوش روی این سنگ مزارات با رویکرد نمادشناسی مورد مطالعه قرار گیرد. در پژوهش حاضر سعی شده است به یک سوال پاسخ داده شود: نقوش سنگ مزارات موزه اهر از لحاظ مضمون و نمادشناسی شامل چه مفاهیمی هستند؟ براساس این مطالعه، مشخص گردید که بیشتر نقوش موجود بر روی سنگ مزارات موزه اهر مربوط به دوره صفویه بوده که با انواع مختلفی از نقش-مایه های کتیبه ای، هندسی، محرابی، ابزارآلات جنگی و صحنه های روایی تزیین شده اند که شواهد مستقیمی از اعتقادات عصر خود را به نمایش می گذارند.
خوشنویسان و علماء: بحث در باب تعامل آنها در دوره تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره ی تیموری، عصری طلایی در رواج و تکامل خوشنویسی ایرانی است؛ در این دوره با ابداع و رواج خط نستعلیق، خوشنویسان توانمندی پدیدار گشتند. خوشنویسان به عنوان یکی از اقشار مهم تعاملاتی با دیگر طبقات اجتماعی در عصر خودشان داشته اند. مسأله اصلی این مقاله، بررسی کیفیت و چگونگی روابط بین علما و خوشنویسان در دوره تیموری است. فرضیه مورد نظر پژوهشگر در انجام پژوهش این بود که در این دوره، به دلیل حمایت تیموریان از هنر خوشنویسی، این هنر در سطح جامعه نیز مورد توجه فرهیختگان واقع شد و از آنجایی که خوشنویسان به کتابت متون مذهبی می پرداختند، چنین به نظر رسید که روابط میان خوشنویسان و علما در این دوره در تعامل باشد. روش انجام پژوهش توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات آن از طریق مراجعه به منابع کتابخانه ای و اسناد صورت گرفت. پس از بررسی و تحلیل داده ها، فرضیه مورد نظر اثبات گردید. نتایج حاصل از این پژوهش نمایان ساخت که در عصر تیموری، علمای شیعه و خوشنویسان در تعامل با یکدیگر به فعالیت های فرهنگی و اجتماعی مشغول بوده اند، به گونه ای که اهمیت و فضیلت خط نزد علما از یکسو و توجه خوشنویسان به علوم مذهبی و عرفانی از دیگر سو پیوند محکمی بین آنان برقرار نمود.
مفهوم بدن در پرفورمنس آرت بر اساس نظریات ژیل دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدن یکی از مولفه های اساسی اثر در پرفورمنس آرت است. بدن در اندیشه دلوز مفهومی گسترده داشته و بدن شهری و اجتماعی را نیز شامل می شود. در این مقاله با استفاده از نظریات ژیل دلوز درباره بدن بدون اندام، به تحلیل ۶ اثر شناخته شده پرفورمنس آرت پرداخته شد تا رویکرد آنها به بدن و رابطه آن با اجتماع مورد تحلیل قرار بگیرند. هنرمند در پرفورمنس آرت چه رویکردی به بدن برای بیان مسائل اجتماعی دارد؟ سوال اصلی تحقیق است. روش پژوهش حاضر که پژوهشی کیفی محسوب می شود؛ توصیفی- تحلیلی بوده و در آن از روش نمونه گیری نظری استفاده شده است. روش گردآوری داده ها نیز کتابخانه ای است. نتایج تحقیق نشان داد که: ۱- در این شاخه هنری هدف، دعوت مخاطب به بازاندیشی در باره مفهوم بدن به معنای جسمانی یا اجتماعی و بازاندیشی در خود و مسائل اجتماعی در راستای ساختن بدنی بدون اندام است. 2- هنرمند گاهی با قرار دادن بدن خود در آستانه حداکثری یا حداقلی و گاهی با تلاش برای ساختن بدن بدون اندامی از ب
گاه نگاری و تحلیل موضوعی نقوش گچی نویافته در اطاق منقوش خانه میرمیران (ورزنه، اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
41 - 54
حوزههای تخصصی:
موضوع مطالعاتی پژوهش حاضر، تزیینات گچ بری منزل میرمیران واقع در شهر ورزنه اصفهان است. این خانه یک نمونه ی بارز از دیوارنگاری منازل در دوره صفوی است. هدف از پژوهش بررسی تکنیکی، موضوعی و سبکی تزیینات نقاشی گچی منزل میرمیران و ارائه گاهنگاری پیشنهادی بصورت مقایسه ای است. مهمترین پرسش مطرح شده تاریخ ساخت آن بر پایه تزیینات و نقاشی های آن و این که نقاشی های طرح شده با چه هدف و انگیزه انجام و موضوع یا موضوعات موجود در آن چه بوده است؟ توصیف منزل، شرح تزیینات و نگاره های آن، شیوه ی اجرای این تزیینات، تحلیل نقوش و مقایسه ی آن با نمونه-های مشابه، گاهنگاری پیشنهادی، بحث و استدلال موضوعی نقوش و دلیل انتساب آن به دوره صفویه در مقاله حاضر آمده است. همچنین، شباهت نقوش نامبرده با تزئینات منزل پیرنیا در نائین انکار ناپذیر بوده است. مقاله پیش رو دربرگیرنده ی مقایسه ی تطبیقی و ریشه یابی این شباهت نیز هست. روش تحقیقِ مقاله ی حاضر تاریخی و توصیفی- تطبیقی است. مهمترین نتایج بدست آمده تاثیر نقاشی های گچی منزل میرمیران از سبک نگارگری اصفهان و رضا عباسی و شاگردانش بوده و نقش غیرقابل انکار آن در مقایسه با خانه پیرنیا در نایین است. مطالعه انجام شده تاریخ نسبی آن را به نیمه ی دوم قرن یازده قابل انتساب می داند.
وقوع امر مضاعف درجاندار انگاری اشیا بی جان در تئاتر عروسکی و بررسی آن در داستان مرد شنی اثر هوفمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امر مضاعف به خصلتی پارادوکسی اطلاق می شود که ابژه در آن واحد جاذبه و دافعه ایجاد می کند و یک جور تنافر در قوای شناخت پدید می آورد و ممکن است به طرزی ناراحت کننده خود را نشان دهد و در حالی که ممکن است آشنا به نظر برسد غریبه نیز جلوه می کند هدف از مطالعه حاضر چگونگی پدید آمدن امر مضاعف در آثار عروسکی است که تسریع کننده ی ارتباط سه جانبه عروسک ، بازی دهنده و تماشاگر و برای باور به زنده بودن در طول اجرا است . به همین منظور در ابتدا به نظریه دریافت که به مواجه مخاطب با اثرهنری و درک و تفسیر آن برای رسیدن به نوعی شناخت وضع شده پرداخته می شود و در ادامه با تکیه بر نظریه دوبینی که فرآیند تخیل تماشاگر برای زنده انگاری اشیا و عروسک ها بر روی صحنه را مورد مکاشفه قرار می دهد وقوع امر مضاعف تبیین می شود .روش تحقیق توصیفی ، تحلیلی ، کتب و مقالات خارجی و داخلی و استفاده از منابع کتابخانه ای است . در این مطالعه با در نظر گرفتن معانی امر مضاعف و با نگاهی به داستان مرد شنی اثر هوفمان و چگونگی وقوع امر مضاعف به بررسی آن در حوزه تئاتر عروسکی پرداخته می شود
بررسی انسان نگاری سفال معین آباد در میان نخستین نمونه های ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
23 - 32
حوزههای تخصصی:
محور این پژوهش قطعه سفالی است که در طی بررسی باستان شناسانه در معین آباد پیشوا به دست آمده که متعلق به دوره نوسنگی جدید است، بر روی این سفال نقش انسانی به تصویر کشیده شده که چنین نقشی در دیگر نقاط هم زمان خود در شرق باستان تاکنون گزارش نشده و بی نظیر است. این سفال از نقطه نظر کیفیت نقش مایه، بسیار قابل ملاحظه است، لذا مشخص کردن هویت این نقش از نظر مفهومی دارای اهمیت ویژه ای است. شباهت کلی این نقش، با دیگر نقوش به دست آمده نسبتاً هم زمان در شرق باستان در کنار تفاوت های آن ها، ار نکات مهمی است که اهمیت مطالعه هرچه دقیق تر این گونه آثار را طلب می کند. هدف اصلی این پژوهش، معرفی، بررسی این نقش و مقایسه تطبیقی با دیگر یافته های نسبتاً هم زمان است. این داده به شیوه میدانی، یافت شده و با روش داده افزایی کتابخانه ای سعی شده که این نقش مایه را تحلیل کند و براساس نتایج به دست آمده مشخص شد که نشانه ها تحت تأثیر فرهنگ ها، معانی متفاوتی به خود می گیرند. برای کشف حقیقت و نیت مندی هنرمند پیش ازتاریخ، گزینه های خاصی را باید در نظر داشت از جمله ابعاد مکانی و زمانی منطقه ای که موردنظر از آنجا پدیدار شده، بستر محل کشف شئ و در کنار آن ها رابطه شئ با محیط زیست و سازندگان آن نیز بایستی کاملاً مورد توجه قرارگیرد.
مطالعه تطبیقی نظریه واقع گرایی فیلم با حادواقعیت ژان بودریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت متمایز تصویر در عکاسی و سینما که نتیجه فرآیند مکانیکی تولید آن است از آغاز باعث پیوند ناگسستنی این دو رسانه با واقعیت و چگونگی بازنمایی آن گردید. نظریه واقع گرایی فیلم با تاکید بر همین ویژگی توسط اندیشمندانی نظیر آندره بازن شکل گرفت. این رویکرد با ظهور فنآوری دیجیتال که اساسا بر مبنای تشکیک در این پیوند وجودی بنا شده با چالش جدی مواجه شد و نظریه پردازان پست مدرن از جمله ژان بودریار خوانش تازه ای از نقش رسانه های جدید در بازنمایی واقعیت عرضه کردند. بر این اساس مقاله حاضر با هدف تبیین فرآیند دگرگونی بعد زیبایی شناختی واقعیت و بازنمایی آن پس از به وجود آمدن امکان ثبت و بازتولید تکنولوژیک تصاویر در سینما به تحلیل این دو نظریه پرداخته است. پژوهش تطبیقی پیش رو که با استناد به منابع معتبر و روش توصیفی -تحلیلی انجام گرفته، درصدد است تا نشان دهد، اگرچه نظریه واقع گرایی فیلم تمام توجه خود را معطوف به بازنمایی واقعیت در سینما کرده بود اما هم چنان در چارچوب بازنمایی کلاسیک بر مبنای اصل ارجاع تصاویر به مصداق بیرونی باقی مانده است؛ لیکن ژان بودریار با تبیین حادواقعیت و نظم جدید وانموده ها زمینه را برای تفسیرهای تازه ای از بازتولید واقعیت در وضعیت پست مدرن فراهم کرده است.
تأثیر فرهنگ جامعه و کارکرد اثر در شکل گیری کالبد و تزیینات معماری در بناهای زندیه با نگاهی بر عمارت دیوانخانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
27 - 34
حوزههای تخصصی:
در دوران زند، کریم خان به عنوان حاکمی مردمی، در معماری به دنبال دستیابی به اسلوبی بود که جنبه های اجتماعی داشته باشد و با این دیدگاه ساخت و تزیینات بناها در این دوره بسیار تنوع می یابد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی و تحلیل معماری کالبد و تزیینات وابسته به آن با نگاهی به عمارت دیوانخانه زندیه است و در پی پاسخ به این سوال که طراحی سازه و تزیینات چگونه با توجه به کارکرد اثر و فرهنگ انتخاب شده است و نقش اجتماع در شکل گیری طرح معماری و تزیینات اثر چگونه است. روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی است و یافته های حاصل شده بیان میدارد که در این دوران فرهنگ جامعه و نگاه حکومت در پی ایجاد نگاهی عدالت محور و مردمی بوده که این دیدگاه در طراحی معماری و تزیینات وابسته به آن و کارکرد بخشی به اثر تاثیر داشته است. در بنای دیوانخانه با کاربری دادگستری، تمامی عناصر معماری و تزیینات جهت نمایش ویژگی های کارکرد بنا و روح حاکم بر فرهنگ جامعه گزینش شده است. بنابراین می توان اذعان داشت ریشه های فرهنگی جامعه و نگاه حکومتی در دوران زندیه، به طور خاص، در طراحی سازه و تزیینات بکار گرفته شده است.
حمزه نامه و شکل گیری مکتب نگارگری گورکانیان هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش مقاله حاضر بررسی مکتب نگارگری گورکانیان با شکل گیری اثر حمزه نامه است که هنرمندان ایرانی در ایجاد آن سهم مهی داشتند. در این کنکاش در پی آنیم که: عوامل مؤثر در شکل گیری مکتب نگارگری گورکانیان کدامند؟ ساختار این مکتب هنری برگرفته از کدام مکاتب است؟ نگارگری ایرانی در این مکتب چه تأثیری داشته است؟ به عنوان یافته ای این پژوهش می توان چنین اظهار نمود که حضور هنرمندان ایرانی در دوره دوم حکومت همایون گورکانی(962-963 ه ) در هند سبب تأثیرگذاری هنر ایرانی بر هنر هندی شد و هسته اولیه مکتب نگارگری گورکانی پدید آمد که در آن متعاقبا نگرش و رویکردهای قابل توجهی دیده می شود که جای واکاوی و تعمق دارد. سرانجام به عنوان نتیجه حاصل شده باید گفت که علاقه و تمایلات سلاطین گورکانی از دیگر سو، و نبود بستر و فضای مناسب برای هنر نگارگری در مقاطعی از دربار صفوی از سوی دیگر سبب شد تا هنرمندان بسیاری به دربار گورکانیان مهاجرت کنند. این مهاجرت عامل اصلی در شکل گیری مکتب نگارگری گورکانیان گردید و به موجب آن معنا و مفهوم فضا در هنر نگارگری در نظر گورکانیان تغییر کرد. روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و با رویکردی تاریخی، در پی بازخوانی عامل مهم در ایجاد مکتب نگارگری گورکانیان و اولین اثر ارزشمند در آن است. داده های علمی، به شیوه کتابخانه ای از میان آثار تاریخی و هنری در تمدن اسلامی گردآوری شده است.
کارکردهای چندگانه ی ساز کرنا در آئین های مذهبی و سوگواری منطقه ی شرق گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش کرنای گیلان و کارکردهای چندگانه ی آن در آئین های شرق گیلان است. امروزه حضور کرنای گیلان با مجموعه ای از کنش های ذهنی، اعتقادی و تاریخی همراه است. در این مقاله با استفاده از گفتمانی بینامتنی تلاش شده است این کنش ها با خوانشی نو واکاوی شده و کارکردها و مفاهیم چندلایه ی این ساز شناسایی، دسته بندی و تحلیل شوند. مسئله ی اصلی پژوهش حاضر تمرکز بر کارکردهای مختلف این ساز در بخش های اعتقادی اجتماعی، نمادین، سخن گویی و کارکرد صوتی است. در کارکرد اعتقادی، این ساز صرفاً ابزاری موسیقایی نیست، بلکه دارای جنبه های اعتقادی و اجتماعی از جمله مشارکت در تشکل های دینی، استمرار آیینی مذهبی و برآورده کردن نذر و حاجتِ افراد است. عملکرد سخن گویی کرنای گیلان در اجرای قالب های ریتمیکِ اشعار ابیات قابل تبیین است. از کارکردهای نمادین آن می توان به مفاهیمی چون مردانگی، قدرت، رساندن پیام به مکانی غیرمادی، نمادهای مکانی و زمانی اشاره کرد. از ورای این کارکردهای چندگانه نشان داده می شود که چگونه یک ابزار تولید صدا در طی تاریخ با حفظ استعاره های کارکردی خود ماندگار شده و با سازگاری با بافتِ اجرایی جدید، بقای خود را تضمین کرده است. تحقیق حاضر به شیوه ی کیفی و گردآوری اطلاعات متکی بر پژوهش های میدانی و کتابخانه ای بوده است.
منظر درخت؛ بازشناسی انگاره «درخت» در مهرهای هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
23 - 36
حوزههای تخصصی:
پژوهش در هنر هخامنشی همچنان موضوعی بکر و دشوار است. با توجه به ضعف مستندات هنری باقی مانده از روزگار هخامنشی، مهرها از جمله سودمندترین بن مایه هایی هستند که داده های فراوانی دارند. هدف این پژوهش بازشناسی انگاره «درخت» در مهرهای هخامنشی مبتنی بر گونه شناسی درختان و بررسی رابطه میان گونه درخت با مضمون یا محتوای مهر است که موضوع چندان پرداخته شده ای نیست. راهبرد این پژوهش کیفی با رویکرد توصیفی- تحلیلی است. نتایج پژوهش نشان دادند که به طور کلی سه گونه قابل تشخیص از درختان در این مهرها می توان یافت: «درختان نخل خرما»، «درختان برگ سوزنی» و «درختان میوه». درختان نخل با یا بدون خرما به شیوه واقع گرایانه با جزئیات فراوان و تقارن محوری طراحی شده اند. تکنیک های پرداخت و زیبایی شناسی درختان تنوعی از سبک درباری تا سلایق شخصی طراح را دربردارد. درختان برگ سوزنی در نمونه هایی به سبک تقلیدی دیده می شوند که درون مایه اصلی مهرهای آن، بیشتر تفوق مردی تاجدار بر جانداران است. این درختان در صحنه های شکار و تعقیب و گریز، به وسیله هاشورهای ساده و موازی طراحی شده اند. درختان میوه یا درختان گل دار، متناسب باسلیقه طراح هستند. درختان افزون بر جنبه آذینی دو کارکرد کلیدی دارند: الف) درخت به مثابه نماد پادشاهی در صحنه پردازی های درباری و ب) درخت به مثابه نماد طبیعت در صحنه پردازی های منظره گرا.
قرائت فیگوراتیو از نمایشنامه مالی سویینی نوشته براین فری یل بر مبنای کتاب مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در متون ادبی و نمایشی گاه با نقاط تاریک و مبهمی مواجه می شویم که متن در مورد آن ها سکوت کرده است. به بیان دقیق تر گاه خواننده در مورد شخصیت ها یا داستان با سوالی مواجه می شود که متن پاسخی برای آن ندارد یا خواننده معنای سخنی در متن را به درستی در نمی یابد. به این ترتیب آنچه در متن برایمان مسأله انگیز خواهد بود «ابهام» است و آنچه ما را به پاسخ هایی درست از آن مسأله هدایت می کند ضرورت توجه به «بافت» در متن می باشد. در نمایشنامه مالی سویینی نوشته براین فری یل نیز ابهام در رابطه کاراکتر «مادر» با «پدر» موضوعی ست که در نخستین سطح معنایی و زبان لیترال متن قابل دریافت نخواهد بود. از آنجایی که فری یل نیز همواره به عنوان نویسنده ای با دغدغه های زبان محور شناخته شده است. به همین منظور با توجه به نشانه های کتاب مقدس در بافت متن، و به میانجی نظریات اریش اوئرباخ در کتاب میمسیس، قرائتی فیگوراتیو از این نمایشنامه و کشف استعارات نهفته در ابهامات متن ضرورت طرح این پژوهش را تشکیل می دهد. ضرورتی که در قرائتی تنگاتنگ از متن نمایشنامه مالی سویینی و کتاب مقدس به شیوه ای توصیفی و تحلیلی منجر به صورت بندی الگوی استعاری این متن و پاسخ به ابهامات درونی آن می گردد.
افزایش میزان باورپذیری در انیمیشن های سه بعدی رایانه ای با تمرکز بر انتقال احساس از طریق صورت کاراکتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله مطالعه عوامل موثر در باورپذیری چهره در انیمیشن های سه بعدی رایانه ایست. برای بررسی این موضوع، اهمیت چهره از چهار دیدگاه چهره خوانی و زبان چهره ، زبان بدن و جایگاه چهره در آن، سهم چهره در ارتباط و نیز سهم حس بینایی مخاطب مورد بحث قرار گرفته است. مفهوم باورپذیری در انیمیشن های سه بعدی رایانه ای و در پس آن، باورپذیری چهره، مقوله دیگری است که بر اساس دیدگاه کوری و کانیا تحت عنوان واقع نمایی تصویر متحرک مورد بررسی قرار خواهد. در این مقاله بر مبنای مفاهیم یاد شده، تلاش می شود تا راهکارهایی برای ارتقای باورپذیری چهره در انیمیشن ها ارائه گردد. مقاله حاضر هم چنین مفهوم دره غریب نمایی که اساسی ترین چالش باورپذیری چهره در انیمیشن های سه بعدی رایانه ایست، را مورد بررسی قرار خواهد داد. این بررسی، فرصتی را فراهم می کند تا بر اساس آن، به راهکارهایی عملی برای خلق چهره هایی باورپذیر دست یافته شود. در پایان، بازیگری در انیمیشن به عنوان عنصری مهم در انتقال احساسات به مخاطب، مورد کنکاش قرار گرفته و تلاش می شود تا روش هایی از بازیگری ارائه گردد که به افزایش میزان باورپذیری چهره کمک نماید. مطابق نتایج مقاله چهره انسان ها، جایگاه ویژه ای در زبان بدن و باورپذیر ساختن کاراکترهای انیمیشنی سه بعدی دارند.
نمادینگی نقش ماکیان در منسوجات ساسانی از منظر آیکونولوژی اروین پانوفسکی (مورد مطالعاتی: خروس، مرغابی، طاووس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اروین پانوفسکی در بررسی تصویر، سه مرحله درنظر می گیرد: گام اول به توصیف آیکونوگرافیک/ پیش شمایل نگارانه مشهور است. در گام دوم یا تحلیل آیکونوگرافیک (آیکونوگرافی)/ شمایل گردانی، معنای مکنون در یک اثر محل توجه قرار می گیرد و سرانجام در گام سوم؛ یعنی آیکونولوژی، محقق با تفسیر آیکونوگرافیک یک نقش مایه، نسبت به کشف محتوای ذاتی آن اقدام می کند. با این رویکرد در مقاله پیش رو، پرسش آن است: از منظر آیکونولوژی اروین پانوفسکی، نقش ماکیان پرتکرار در منسوجات ساسانی چگونه تحلیل و تفسیر می شود؟ فرضیه آنکه، این نوع پرندگان به رغم بی بهرگی از جلوه های ترکیبی و غریب، بر مفاهیم فراتری دلالت می کنند که هم سو با شکوه و حشمت سلطنت ساسانی است. نتیجه به روش تحلیلی تاریخی، با استفاده از مطالعات اسنادی و گزینش سه قطعه پارچه به شیوه هدفمند نشان می دهد نقش ماکیان پر کثرت در پارچه های ساسانی به خروس، مرغابی و طاووس ارجاع می دهد. هر کدام از این نقوش با معانی قراردادی خاصی خویشاوندی دارد که به ترتیب در قالب نویدبخش روشنایی، آب های پاک و حیات مجدد قابل تعریف است. در بحث تفسیر ارزشهای نمادین نیز می توان مدعی بود هر سه مورد با مفهوم فرّه ایزدی، اقبال و نیک بختی سلطنتی، قرابت معنایی برقرار کرده و پایداری و فزونی آن را برای دارنده خود تمنّا می کنند.
تأکید بر یگانگی هویت محمد سیاهقلم و غیاث الدین نقاش با بررسی تطبیقی نگاره «جاودانه ها لیوهایچان و لی تیه گوآی» سیاهقلم و آثار چینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
105 - 114
حوزههای تخصصی:
یکی از نگاره های منصوب به سیاهقلم دو کاهن چینی را با کیفیتی کاریکاتوری به تصویرکشیده است. نمونه های چینی مشابه از تصویر این کاهنان در عصر سفر غیاث الدین به چین، در پایتخت وجود داشته است. جمع بندی های یعقوب آژند در خصوص یگانگی هویت این دو نقاش ایرانی و شباهت واضح نگاره مذکور و نقاشی های چینی موجود در پایتخت این فرض را پیش می نهد، که این نگاره در بازدید غیاث الدین از کارگاه یا گنجینه دربار مینگ از روی آثار نقاشان چینی نظیر یان هویی و شنگ شی به تصویر کشیده شده است. ازاین رو پژوهش حاضر به روش تاریخی با بررسی داده های مرتبط با نگاره مذکور سیاهقلم و نمونه های چینی و تطبیق آنها به لحاظ ساختار، موضوع، زمان و مکان اجرای آنها به این سوالات پاسخ می دهد که اساساً موضوع نگاره مزبور چیست؟ الگوی نگارگر در تصویرگری این اثر چه بوده است؟ این نگاره در کدام منطقه از چین و در چه مقطعی بازنمایی شده است؟ پاسخ به این سوالات هدف پژوهش را که تأکید بر یگانگی هویت محمد سیاهقلم و غیاث الدین نقاش است، تأمین می کند. نتایج بررسی نشان می دهد که این نگاره یک نسخه کپی و یا یک اثر با ترکیب بندی جدید از نگارگر ایرانی با الهام از آثار مشابه چینی در دربار سلسله مینگ می باشد.
مطالعه ی تطبیقی سازهای زهی در نگاره های دوران صفوی و گورکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعامل و اشتراک فرهنگی میان دو کشور ایران و هند، در دوران صفوی و گورکانی بیشترین نمود را پیدا می کند و این ارتباط گسترده، سبب ایجاد بیشترین میزان تأثیرپذیری دو کشور از یکدیگر، خصوصاً در زمینه ی موسیقی و نگارگری می شود. در این پژوهش تلاش شده است تا به خوانش و بررسی سازهای زه صدا در نگاره های هر دو دوران پرداخته شود. در واقع هدف از نگارش این مقاله، به دست آوردن اطلاعات کلی درخصوص سازهای زهی در نگاره های هر دو دوران و مشخص شدن شباهت ها و تفاوت های کلی آنها با یکدیگر است. در زمینه ی موسیقی، همانند نگارگری، دو فرهنگ صفوی و گورکانی بسیار متأثر از یکدیگر بوده اند و جدا از اشتراکات فراوانی که با یکدیگر داشته اند، تفاوت های بارزی نیز در میان موسیقی آنان به چشم می خورد. با مقایسه ی سازهای تصویر شده در نگاره ها مشخص می گردد که برخی از آنها در هر دو دوره مشترک هستند و تفاوت هایی در موارد جزیی مانند نوع مضراب و در موارد کلی مانند ساختار فیزیکی ساز، در میان آنها مشاهده می شود. همچنین تعدادی از سازها مخصوص به یکی از دوره ها است و سازی مشابه با آنها از نظر ساختاری در دوره ی دیگر وجود ندارد. روش تحقیق در پژوهش حاضر بر اساس هدف، بنیادی و از نظر روش و ماهیت تاریخی، توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است.
زیبایی شناسی ملال و دلزدگی در سینما از منظر اندیشه های گئورگ زیمل و والتر بنیامین: مطالعه ی موردی فیلم گاوخونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سینمای ایران فیلم های مختلفی را می توان یافت که ساختار خود را بر ترسیمِ ملال و دلزدگی قهرمان های خویش بنا نهاده اند. در این آثار، شخصیت هایی منفعل، برآمده از وضعیت مدرن حضور دارند که با شخصیت-های کنش گرِ سینمای کلاسیک قرابتی ندارند. نکته ی مهم در اینجا است که علی رغم وجودِ فیلم هایی که بر ملال متمرکز بوده اند تا کنون کمتر پژوهشی در سینمای ایران انجام شده که بر چگونگی نمایشِ ملال و دلزدگی تمرکز کرده باشد. این مقاله تلاش دارد با تمرکز بر فیلم گاوخونی (بهروز افخمی،1381) چگونگی ظهورِ ملال و دلزدگی را در این فیلم، براساس اندیشه های متفکرانی چون والتر بنیامین و گئورگ زیمل مورد واکاوی قرار دهد. برای نیل به این هدف در ابتدا مفاهیم مذکور از منظر متفکرانی چون بنیامین و زیمل مورد واکاوی قرار می گیرد تا وجوه مختلفِ آن ها نمایان شود. در ادامه با تمرکز بر فیلم گاوخونی چگونگی نمایشِ ملال و دلزدگی در این اثر بررسی می شود تا مشخص گردد که فیلمساز به چه طریقی توانسته معادل های سینمایی مورد نظرش را برای ملالِ مدرن گزینش کند. یافته های این پژوهش آشکار می سازد که فیلم گاوخونی به شیوه های مختلف به ترسیمِ کرختی شخصیت اصلی اش پرداخته و موفق شده این حس را توسط عناصر مختلفِ سینمایی بازنمایی کند.
مطالعه ی ارتباط مراسم یوغ با صحنه های سوگواری د ر نگاره های شاهنامه ی بزرگ ایلخانی براساس رویکرد نشانه شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی نگاره های شاهنامه ی بزرگ ایلخانی اغلب با تأکید بر متن اد بی شاهنامه صورت گرفته است. متنی که متعلق به گفتمان ایرانی و با محوریت زبانِ شعری است . ولی به نظر می رسد شاهنامه ی بزرگ که یک متن با محوریت زبانِ تصویری است به گفتمان ایلخانی تعلق د اشته باشد . بنابراین خوانشِ نگاره های شاهنامه ی بزرگ براساس سپهر نشانه ا ی «نگارگری ایلخانی»، شاید بتواند نتایج قابل توجهی را د ر اختیار قرار د هد . فرض بر این است که این سپهر نشانه ای، روایت های شاهنامه به عنوان «نه متن»را از د و طریق، وارد «متنِ» تصویریِ نگاره های خود کرد ه است؛ یا روایت را مستقیماً از فرهنگ ایرانی، ترجمه ی بینانشانه ای کرد ه و یا با عبورد اد نِ روایت از پالایه فرهنگ ترکی- مغولی، به ترجمه ی «بینافرهنگیِ» آن پرد اخته است. هد ف از این پژوهش، مطرح کرد ن ارتباط مراسم «یوغ» با نگاره های سوگواری شاهنامه ی بزرگ است. این پژوهش به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و با روش نشانه شناسی فرهنگی انجام شد ه است. اصلی ترین یافته ی پژوهش، آن است که وجود ِ د و گروهِ متمایزِ «افراد ِ حاملِ آلات موسیقیایی» و «افراد ِ زاری کنند ه» د ر یکی از چهار نگاره، احتمالِ ارتباط با د و بخش شاد و غمگینِ مراسم «یوغ» و وجود ِ تنها یک گروه «افراد زاری کنند ه» د ر سه نگاره ی د یگر، احتمالِ ارتباط با بخش غمگینِ مراسم یوغ را مطرح می سازد .
تجسم مفهوم بدن های رام فوکو در عروسک (با بررسی موردی اپرای عروسکی نخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفاهیم علوم اجتماعی روشی برای تفسیر و تاویل آثار هنری هستند. این آثار در پرتو خوانش پذیری با این مفاهیم ژرفا می یابند و با جامعه معاصر می شوند. مفهوم بدن های رام فوکو برخاسته ازنظریه ی دانش- قدرت که به روش های انضباطی برای بهبود و افزایش کیفیت و کمیت کار می پردازد، انسان را به بدن رام فرومی کاهد و این جایی است که عروسک می تواند تجسم شکلی آن باشد که به تدریج از مرحله ی ساخت تا جان بخشی بدنی مطیع تحت فرمان و رام برای اجرای نمایش می شود. عروسک نخی که به لحاظ شکلی یکی از پیچیده ترین گونه های عروسک و به لحاظ معنایی یکی از نمادین ترین آن هاست و انسان نمایانه ترین جلوه اش در اپرای عروسکی نخی است، تجسم مشخصی از بدن رام هست. انضباط حاکم بر تولید یک اپرای عروسکی نخی، مراحلی مشابه انصباط فوکو در سربازخانه و کارگاه می سازد و عروسک نخی را به مثابه بدن رام معرفی می سازد. این تجسم شکلی برای این شیوه ی اجرایی دلالت هایی معنایی می سازد که هنرمند عروسکی با به کار گیری آن ها می تواند خوانشی عروسکی بر اساس متون مرتبط از این مفهوم بسازد و به اثری منسجم هم سو با معنای بالقوه ی آن دست یابد