فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱۲٬۸۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی آن است تا با مطالعه ی رویه ی ساخت و نکات مؤثر بر صحنه های پر زد و خورد (اکشن) در انیمه های ژاپنی بتواند به ساختاری قابل ارائه برای الگو برداری و بازتولید صحنه های پر زد و خورد در انواع دیگر انیمیشن دست یابد. انیمه های ژاپنی با روش منحصربه فرد خود در به تصویرکشیدن صحنه های پر زد و خورد، سال هاست که به مرجع خوبی برای الهام گیری توسط بسیاری از تولیدات بین المللی تبدیل شده اند.مقاله با مطالعه تاریخچه شکل گیری انیمه ها از دوران تزوکا (به عنوان خالق انیمه) تا دوران حاضر، به بررسی مسیرهای مختلف تحول در عناصر متحرک سازی و عوامل مؤثر در صحنه های پر زد و خورد می پردازد، سپس به بررسی تعدادی از آثار برتر در بین انیمه ها در ژانر پر زد و خورد پرداخته تا بتوان ساختارهای بکار رفته در این آثار را بازیابی نمود.این مقاله به صورت تاریخی تحلیلی به بررسی و شناسایی اصول و مبانی موجود در شکل گیری صحنه های پر زد و خورد در انیمه های ژاپنی بخصوص در روش های متحرک سازی، نحوه دکوپاژ و حرکت دوربین، فضاسازی و تأثیر پسزمینه و پیشزمینه در آن ها پرداخت. نتایج مقاله بیانگر این است که از مهم ترین عوامل مؤثر بر صحنه های پر زد و خورد انیمه ها نحوه متحرک سازی محدود، حرکت دوربین و افکت های تصویری می باشد.
الگوی بین المللی شدن فیلم و سینمای ایران درجهت کسب سهم از بازارهای منطقه ای و بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه باعث رشد نامتوازن سینما در کشور ما شده است، غفلت از وجوه مختلف این هنر/صنعت در چهاردهه اخیر بوده است. از مهمترین مصادیق این رشد نامتوازن را می توان عدم تناسب میان حجم قابل توجه جوایز کسب شده توسط سینماگران ایران و سهم اندک سینمای ایران از بازار جهانی سینما دانست. در این پژوهش تلاش شده، علل و زمینه های این عدم تناسب بر مبنای تجزیه و تحلیل مبتنی بر روش نظریه پردازی داده بنیاد و با ابتنا به گفتگوهای روشمند با بیش از 23 صاحب نظر طی دو سال واکاوی شود. تحلیل یافته های مبتنی بر اسناد و پژوهش های پیشین و مصاحبه های اشاره شده نشان می دهد رشد نامتوازن بین المللی سینمای ایران حاصل نگرش نامتوازن سیاست گذاران و سینماگران سینمای ایران در دهه های اخیر بوده است. در حالی که می توان با توجه یکسان به محتوای هدفمند و انتخاب آگاهانه مخاطب و بازار، این نقیصه را برطرف کرده و به توسعه و توفیقی پایدار و بهره مند از بازارهای متنوع رسید. این رویکرد را می توان رویکرد جامع به صنعت سینما دانست که علاوه بر تضمین وجوه اقتصادی و تجاری سینما موجب می شود این رسانه نقش دیگر خود را که پیشبرد دیپلماسی سینمایی است نیز به درستی ایفا کند.
بیان انتقادی در نمونه هایی از آثار تایپوگرافی متحرک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
69 - 78
حوزههای تخصصی:
با پیشرفت تکنولوژی و ارتباط طراحی گرافیک با حوزه هایی هم چون سینما و اضافه شدن عنصر زمان، حرکت و عناصر مکمل همچون موسیقی به تایپوگرافی، ابزار بیانی مهمی به نام تایپوگرافی متحرک شکل گرفته است که با گسترش دیدگاه های انتقادی در حوزه ی علوم انسانی و هنر، به امکانی ویژه برای بیان انتقادی، تبدیل شده است. انتشار روزافزون تایپوگرافی های متحرک انتقادی، این پرسش را مطرح می کند که مهم ترین تدابیر بصری و راهکارهای القای معنی در تایپوگرافی متحرک کدام اند؟ پژوهش پیش رو، با مشاهده و مطالعه در منابع کتابخانه ای، دیجیتالی و غیره به شیوه ی توصیفی و تحلیلی انجام می پذیرد و با هدف دستیابی به مهم ترین راه کارهای بصری متحرک سازی برای بیان انتقادی، به مطالعه ی عناصر بصری تایپوگرافی متحرک می پردازد و با تحلیل چند نمونه، به جستجوی ظرفیت های دیداری در بیان انتقادی می پردازد. جامعه ی نمونه، آثاری است که با جستجوی هدفمند در وب سایت های بارگذاری ویدیو به دست آمده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که تایپوگرافی متحرک میان وجوه دیداری حروف و متون ادبی، موسیقی، سینما و موضوعات گوناگون ارتباطی معنادار برقرار می کند که به تأثیرگذاری بیشتر پیام می انجامد. نتایج تحلیل نمونه ها نشان می دهد که مهم ترین ویژگی های این آثار عبارت اند از: استفاده از حروف بیان گر، هماهنگی فرم حروف با محتوای پیام، عدم یکنواختی در اندازه، سبک و وزن حروف، خوانایی در زمان کوتاه و استفاده ی محدود از تصویر فیگوراتیو و رنگ.
جایگاه نقاشی در پدیدارشناسی میشل آنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
91 - 100
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش این است که «زندگی» چگونه در هنر نمود پیدا می کند. به این منظور این مقاله به بحث های میشل آنری، پدیدارشناس قرن بیستم می پردازد. مفهوم زندگی برای آنری از اهمیت زیادی برخوردار است. او سعی دارد معنای حقیقی زندگی را که نامرئی و درونی است و به زعم او در جهان بینی مدرن فراموش شده، احیا کند. هنر نیز نقشی مرکزی در پدیدارشناسی آنری بازی می کند. به این منظور او از هنر انتزاعی به ویژه از نقاشی های کاندینسکی کمک می گیرد. برای آنری از میان هنرها، نقاشی مهم است، زیرا می تواند ذات زندگی را آشکار کند. ایده اصلی او این است که در تفکر و آثار کاندینسکی انتزاع بیش از یک جنبش خاص در نقاشی است. زیرا هنر را از جهان بیرونی و مرئی رها می کند و حقیقت عمیق همه هنر را نشان می دهد: این را که همه هنر «انتزاعی» است. همچنین این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از چارچوب نظریات آنری به این نتیجه می رسد که در دنیای مدرن هنر می تواند مناسب ترین جایگاه برای آشکارکردن ارزش های زیبایی شناختی باشد؛ نقاشی انتزاعی ما را به سمت امکان پذیری همه نقاشی ها سوق می دهد و می تواند ما را به ذات زندگی نزدیک کند.
راقم التصویر: بررسی ویژگی های رقم های میرزا علی قلی خوئی، هنرمند سیاه قلم کار عهد قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درج نام هنرمند یا رقم زدن در نگاره ها از حدود قرن نُهم در هنر ایران رایج بوده است. این رقم ها شامل اطّلاعاتی در خصوص نام، کنیه، نام پدر، تاریخ و نام حامی خلق اثر، استاد هنرمند، محل تولّد و زیستن بوده اند و اکنون جزء معدود منابع قابل اعتنای پژوهشگران برای شناخت هنرمند و شیوه کار او به شمار می آیند. سنّت رقم زدن پس از نگاره های نسخه های خطّی در تصاویر کتاب های چاپ سنگی دوره قاجار نیز ادامه پیدا کرد. رقم های میرزا علی قلی خوئی، با اهمیت ترین هنرمند این دوره، دارای شاخصه هایی به لحاظ فُرم و محتوا است که آنها را از رقم های بسیاری از تصویرگران چاپ سنگی همعصر او متمایز می کند.این تحقیق که از لحاظ رویکرد، کیفی است و از منظر هدف، بنیادی طبقه بندی می شود، در پی یافتن پاسخ این پرسش است که علی قلی خوئی به چه شیوه هایی رقم خود را در تصاویر به یادگار گذاشته است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که علی قلی نه تنها به ثبت اطّلاعات در رقم های خود توجّه داشته، بلکه استفاده از رقم به مثابه جزیی از ساختار بصری تصویر برای او اهمیّت داشته است. او رقم های خود را به مثابه ناظر در تصویر قرار می دهد و با این روش نگاه خود را به مسایل مختلف و داستان های مختلف، خاصّه داستان های مذهبی، بیان می کند.
عنوان و نقاشی ایرانی؛ خوانش آیکونوگرافیک تک نگاره دو دلداده و پیرزن مشاطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
43 - 53
حوزههای تخصصی:
باتکیه بر اهمیت عنوان در درک مخاطب از یک اثر هنری و با در نظرگرفتن فرهنگ غالب شفاهی در ایران، اعتبارسنجی عناوینِ انتسابی به آثار هنری ایرانی که پیش از آغاز به ثبتِ رسمی این آثار خلق شده اند، حائز اهمیت است. هدف از این پژوهش بررسی اعتبار عناوینی است که سال ها پس از خلق اثر و در زمینه ای غیر از زمینه تولید آن به اثر مورد نظر منسوب شده است. تمرکز مقاله حاضر بر تطابق عنوانِ انتسابی دو دلداده و پیرزن مشاطه به تک نگاره ای از صنیع الملک (۱۸۱۳-۱۸۶۷ م./۱۲۸۴-۱۲۲۸ ه.ق.) با مضمون حاصل از متن تصویری تک نگاره می باشد. از این رو، با تکیه بر رویکرد آیکونوگرافی (= شمایل نگاری)، به تشخیص پیکره های تصویر شده در این تک نگاره پرداخته می شود. نتیجه آن که با شناسایی قراردادهای تصویری به کاررفته، محدوده تفسیر این تک نگاره از رابطه تعریف شده مشاطه ، عروس و داماد، که به واسطه عنوانِ انتسابی به آن قابل درک است، به رابطه دایه ، دخترخوانده و دلداده تغییر می یابد. بنابراین در این مقاله ابتدا به اعتبارسنجی عنوان انتساب شده به این تک نگاره، با تکیه بر جایگاه زن سال خورده، پرداخته می شود. سپس نقش و جایگاه پیکره های ترسیم شده در آن مورد شناسایی و بازتعریف قرار خواهد گرفت. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل بنیادی نظری، و از نظر ماهیت و روش به صورت تاریخی، توصیفی تحلیلی بررسی می گردد.
تحلیل فیلم نامه روزهای زندگی بر اساس نظریه میتوس نورتروپ فرای
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
69 - 78
حوزههای تخصصی:
سینمای دفاع مقدس یکی از ژانرهای بومی سینمای ایران است که هرساله آثار مختلفی را روانه سینما می کند. در این فیلم ها رشادت های رزمندگان در طی جنگ هشت ساله ایران و عراق نمایش داده می شود. این ژانر در طی سال ها تحول یافت و گونه های مختلف حول محور دفاع مقدس پدید آمدند. این تنوع گونه ها منجر به ایجاد نگاه های مختلف به مقوله جنگ شده است که این ژانر را سزاوار بررسی گونه شناسی به صورت علمی می کند. نظریه میتوس فرای شیوه جدیدی از گونه بندی آثار ادبی ارائه می کند. هر اثر دریکی از میتوس ها چهارگانه مشابه فصل های یک سال قرار می گیرد. کمدی در فصل بهار، رمانس در فصل تابستان، تراژدی در فصل پاییز و هزل/ طنز در فصل زمستان جای می گیرند علاوه بر آن شخصیت های هر میتوس را طبقه بندی می کند و برای هر میتوس شش مرحله تعیین کرده است که باعث دسته بندی دقیق تر آثار ادبی می شود. همچنین فرای سینما را به مثابه متن فرض می کند و آن را شایسته بررسی جداگانه می داند درنتیجه ارتباطی بین نظریه میتوس و سینما ایجاد می کند. در این پژوهش فیلم نامه اثر «روزهای زندگی» از سینمای دفاع مقدس به عنوان مورد مطالعاتی انتخاب شد و پس از تحلیل فیلم مشخص شد که در میتوس تابستان جای می گیرد. درنتیجه شخصیت های فیلم بر اساس تحلیل میتوس تابستان دسته بندی شدند و درنهایت مشخص شد فیلم به گونه چهارم رمانس تعلق دارد.
بررسی تأثیر الگوهای ذهنی بر ترغیب تمایل به کار گروهی در طراحان صنعتی و ارتقا کیفی طراحی، نمونه ی موردی؛ طراحی تجهیزات پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
5 - 14
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی تاثیر چهار الگوی ذهنی هدف گرایی، وحدت گرایی، عملکردگرایی و ثبات گرایی بر میزان تمایل طراحان صنعتی به کارگروهی و ارتقا طراحی بود. بدین ترتیب یک پرسشنامه از 54 نفر دانشجویان کارشناسی ارشد طراحی صنعتی که با روش نمونه گیری هدفمند شناسایی شده و شرایط مطالعه را داشتند به عمل آمد. نتایج باSPSS21 تحلیل شدند. یافته ها با توجه به نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که از بین چهار الگو بجز هدف گرایی، الگوهای ذهنی وحدت گرایی و عملکردگرایی در سطح معنی داری زیر 05/. تمایل به کار گروهی در دانشجویان طراحی رابطه مستقیم داشته است و همچنین الگوی ذهنی ثبات گرایی با ضریب همبستگی 372/. و عدد معناداری 006/. به عنوان مدل ذهنی غالب شناخته شد. در مرحله دوم مطالعه در یک کارگاه آموزشی طراحی تجهیزات پزشکی بصورت پیش از آموزش و پس از آمورش الگوهای ذهنی در قالب طراحی یک وسیله انتقال بیمار در یک گروه تمرکز 7 نفره راستی آزمایی شد. نتایج مقایسه تحلیل ریخت شناسی دو طراحی پیش از آموزش و پس از آموزش با توجه به زمانبدی کوتاه کارگاه همچنان اختلافات کیفی بالایی داشت. نتایج نشان داد با تمرکز بر تقویت الگوهای ذهنی طراحان صنعتی، علاوه بر افزایش تمایل به کارگروهی، نتایج طراحی نیز می تواند قابل قبول تر ارائه گردد.
خوانش نشانه شناسانه دو اثر احمد عالی با عنوان «خودنگاره»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
109 - 118
حوزههای تخصصی:
در مقاله پیش رو دو اثر از احمد عالی با نام مشترک "خودنگاره" یکی عکس و دیگری نقاشی، مورد تحلیل نشانه شناسانه قرار گرفته است. وی که دانش آموخته رشته نقاشی در دانشکده هنرهای زیبا بود بیشتر در حوزه آفرینش آثار عکاسی فعال بوده و آثارش طیف وسیعی از موضوعات مستند و تا حدودی واقع گرایانه تا آثار انتراعی و دارای ابهام های معنایی را شامل می شود. عالی در آفرینش این دو اثر از تصاویر آثار قبلی خود استفاده نموده و با این کار زنجیره ای از روابط نشانه ای ایجاد کرده که قابل توجه می نماید. در مقاله حاضر ضمن معرفی و شرح نظریه نشانه شناسی و نشانه شناسی تصویر، به مطالعه تغییر مدلول ها و شکل گیری این زنجیره در هر دو اثر مذکور پرداخته است. این جستار پژوهشی با روش توصیفی- تحلیلی و با فرض شکل گیری مدلول های جدید در بافت تازه این آثار، ابتدا به توصیف و تحلیل نشانه های تصویری طی روابط همنشینی و جانشینی، تقابل های دوتایی و تحلیل مدلول های مختلف در زمینه آن ها پرداخته است. در تحلیل نهایی این نکته محرز گردید که در هر دو تصویر با ایجاد روندهای تازه دلالت ، در نتیجه ادغام نشانه های مختلف و استفاده از عکس های قبلی هنرمند، مدلول های مشترکی شکل گرفته است؛ برجسته ترین مدلول مشترک میان این دو تصویر همانا مفهوم طردشدگی گفتمان های اجتماعی اقشاری نظیر زنان، سالخوردگان و به خصوص هنرمندان است.
مکانمندی و زمانمندی در فیلم فروشنده بر اساس آرای هایدگر در هستی و زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله این است که از نحوه طرح مفاهیم هایدگر در «هستی و زمان» درباره زمان و مکان استفاده کرده و بر اساس آن روایت فیلم فروشنده را با توجه به یافت حالِ شخصیت ها مطالعه کنیم. دو مفهومِ زمانمندی و مکانمندی با رویکرد اگزیستانسیال به جهان تعریف می شوند. یافت حال های دازاین نبض رابطه او با حال های جهان را تنظیم می کند و رابطه ها و چیزها را به مثابه چیزی و یا چیز دیگری عیان می کند. یافت حال های دازاین مبنای عمل اوست، عملی که خودفهمی دازاین در آن مستتر است. نتیجه نگاه هایدگری به فروشنده اصغر فرهادی اینکه دراین فیلم خانه و فروشنده پیر یعنی دو امرِ وابسته به سازوکار سرمایه داری، موجب از هم پاشیدن کلیت جهان هرروزه عماد و رعنا معرفی کرد. دیدن این روابط بر اساس یافت حال ها و حال، به صورت چیزی یا چیز دیگری، تعیین کننده مکان و زمان و آشکارکننده روایت است. یافت حال ها و حال هایی که پیوست به روابط تصویری به وجود می آید، علاوه بر پدیدار کردن انواع مکانمندی یعنی دوری و نزدیکی، موقعیت-فضا و فضای اگزیستانسیال انواع هستنده ها، انواع زمانمندی اکنون، گذشته و آینده مربوط به آنها را تعیین می کند. عملکرد عماد نشان می دهد چگونه نسبت ها و یافت حال های مبتنی بر روابط، یا روابط تصویری در اگزیستانس او را چون یک روشنفکر متوسط حال و نیز نیمه عصیان گرِ انتقام جو پدیدار می کند.
بازنمایی موسیقیدانان زن در نقاشی های دوران قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی موسیقیدانان زن در دوره قاجار بر اساس 118 نقاشی قاجاری پرداخته است. هدف از نگارش این مقاله دست یابی به چگونگی فعالیت موسیقیدانان زن در دوره قاجار است. اطلاعاتی که این پژوهش در اختیار مخاطب می گذارد این است که تعداد نقاشی زنان نوازنده و رقصنده بیشتر از مردان بوده است. علت این امر گرایش و دستور شاهان به تصویرسازی زنان بوده است و سلیقه حامی که شاه بوده، عامل بسیار تعیین کننده ای در این زمینه بوده است. به همین دلیل نمی توان صرفاً با اتکا به نقاشی ها به رابطه جنسیت و ساز دست یافت. در هر صورت بررسی نقاشی ها نشان داد از بین سازهای رایج در دوران قاجار، تار، سه تار، دف، نقاره و سنج انگشتی بیشتر در دست زنان و برعکس تنبک، کمانچه و سنتور بیشتر در دست مردان دیده شده است. در نحوه نوازندگی سازهایی همچون تار و کمانچه، هیچ گونه تفاوتی بین زنان و مردان دیده نمی شود. رقصندگان عموماً از زن ها بودند و فقط در یک نقاشی مربوط به حوزه مردانه، پسران زن نما دیده شدند. رقص های متعددی نیز در این دوره رایج بوده که رقص با چاقو و گیلاس نسبت به دوره های پیشین نوع جدیدی است. پژوهش از نظر هدف بنیادی و از نظر روش و ماهیت توصیفی_تحلیلی و تاریخی است.
گونه شناسی و تحلیل نقوش قوم بلوچ در بلوچی دوزی سرحد و مکران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوزن دوزی یا بلوچی دوزی هنری است با قدمتی به بلندای تاریخ سیستان و بلوچستان. این هنر، ریشه در تاروپود زندگی عشیره ای، بازتاب ذوق زنان در آیینه طرح های جاودانه دارد. هدف مقاله معرفی، دسته بندی، تحلیل صوری و معنایی نقوش و تکنیک های اصلی دوخت سوزن دوزی بلوچیست. بنابراین متداول ترین طرح ها و نقوش به کاربرده در سوزن دوزی چیست؟ و عوامل مؤثر در ایجاد آنها کدام ست؟ نگارندگان ابتدا به بررسی و معرفی نقوش سوزن دوزی بلوچ پرداخته، سپس به لحاظ فرمی، دسته بندی و از نظر محتوایی مورد مطالعه قرار داده اند. به دلیل کمبود منابع کتابخانه ای، روستاها و شهرهای مورد نظر تحقیق در منطقه مکران و سرحد سیستان و بلوچستان از جمله چابهار، نیکشهر، ایرانشهر، قاسم آباد بمپور، ایرندگان، مارندگان، سراوان، خاش و زاهدان با مشاهده میدانی شامل مصاحبه و طرح پرسش از هنرمندان سوزن دوز فعال در خصوص نام گذاری و دسته بندی نقوش به تحلیل موضوع دست یازیده شده است. نتایج به دست آمده نشان دارد که زنان سوزن دوز بلوچ در طراحی نقوش آثارشان از عوامل طبیعی پیرامون خود شامل نقوش حیوانی، گیاهی، هندسی و کیهانی، الهام گرفته است. لازم به ذکر است شرایط زندگی که همانا باورهای دینی، آرزوها، عقاید و اعتقادات قومی و تخیل زن بلوچ است، تأثیر بسزایی در خلق طراحی نقوش داشته است.
تصوف و عرفان در مقام ویژگی گفتمانی رساله های خوشنویسی سده های هشتم تا یازدهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
115 - 124
حوزههای تخصصی:
تحولات تاریخی خوشنویسی اسلامی را می توان با شناخت گفتمان های مختلف حاکم بر آن در ادوار مختلف بازخوانی کرد. هدف این پژوهش نیز بازشناخت یکی از گفتمان های تاریخ خوشنویسی، یعنی گفتمان صوفیانه و تحلیل ساز و کارهای زمینه ای و رویه های تحمیل انگاره های عرفانی توسط این گفتمان بر رساله های خوشنویسی است. گفتمانی که به مرور بر اثر قدرت یافتن و دامنه نفوذ تصوف، در حدود سده های هشتم تا یازدهم هجری غالب گشت و آثار انگاره های عرفانی تحمیلی آن را در اقسام جریانات فکری و مشاغل و هنرهای این دوره می توان مشاهده کرد. این گفتمان همچنین سبب به وجود آمدن ویژگی های مشترک در متون و رساله های مربوط به هنر خوشنویسی گشت. بنابراین در این پژوهش با اتخاذ رویکرد تاریخی- تفسیری و بهره گیری از روش تحلیل گفتمان، به تعیین مفصل بندی ها و بازشناخت ویژگی های صوفیانه در رساله های خوشنویسی سده های هشتم تا یازدهم هجری پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تلقی عرفانی از هنر خوشنویسی، در مقام ویژگی گفتمانی و تاریخمند خاص این دوره بوده و نه تنها خصیصه ذاتی و همیشگی خوشنویسی اسلامی نبوده، بلکه در کشمکش و تقابل آشکار با سایر گفتمان های تاریخ ساز هنر اسلامی همچون گفتمان علمی- هندسی در سده های پیشین قرار می گیرد.
ترانویسی تصنیفی نغمه نگاری شده به شیوه تلفیقی (ابجدی-نقطه ای) از مهدی قلی هدایت (مخبرالسّلطنه)، با نگاهی به فواصل پیشنهادی منتظم الحکماء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارنده در این مقاله درنظر دارد که پس از بررسی جزئیات روش نغمه نگاری تلفیقی مهدی قلی هدایت، که در پیوستی با عنوان دستور ابجدی در انتهای کتاب مجمع الادوار شرح داده شده است، تنها تصنیف باکلامی که به این روش در انتهای نوبت دوم این کتاب نغمه نگاری شده است را برای نخستین بار ترجمه و ترانویسی کند. روش نغمه نگاری مذکور، به طور کلی از ترکیب نغمات هفده-گانه ابجدی در نظام موسیقایی مکتب منتظمیّه، و علائم زمانیِ روش اروپایی حاصل شده است، که صفت انتخابیِ «ابجدی-نقطه ای» نیز به این تلفیق اشاره دارد. می توان گفت که جایگزین شدن حروف ابجدی موسیقی قدیم به جای استفاده از نقطه ها، کلیدها، خطوط حامل، و علامت های عرضی در نظام نت نویسی اروپایی، نگارش نغمات موسیقی ایرانی را در روش هدایت بسیار آسان تر و دقیق تر کرده است. هم زمان، استفاده از علائم متریک موسیقی اروپایی نیز امکان نگارش دقیق تر ارزش های زمانی را نسبت به نمونه های اولیّه نغمه نگاری ابجدی فراهم می کند. نکته قابل توجه درخصوص ترانویسی نغمات در روش تلفیقی مخبرالسلطنه این است که هدایت، هم چون اهل عمل موسیقی در زمان عبدالقادر مراغی (قرن نهم هجری)، فواصل نظری در رسالات موسیقی دانان مکتب منتظمیه را، که ریشه یونانی دارند، مطبوع نمی داند، در عوض فواصل دیگری را به پیشنهاد منتظم الحکماء برای هفده نغمه مذکور ارائه می دهد.
بررسی نقشمایه های منسوجات نفیس مخمل در عصر صفوی
حوزههای تخصصی:
از اوایل قرن 10 پیش از میلاد تا قرن 15 میلادی فن نساجی در حکومت صفویه به منتها درجه کمال رسید. حمایت شاهان صفوی (شاه اسماعیل، شاه طهماسب، شاه عباس) از هنر بافندگی، توانمندی و رونق تجاری ایران در اروپا، مهارت و بلندنظری استادان و مواد مناسبی که در کارگاه های بافندگی به کار می رفت از عناصر تأثیرگذار در تولید بافته های فاخر و نفیس بود و دولت صفوی و هنرمندان ایرانی را برای همیشه در جهان سربلند و پرآوازه کرد. انواع مخمل، زری و دیباج از نفیس ترین و مهم ترین تولیدات کارگاه های دوره صفوی بود. بافت منسوجات نفیس در عصر صفوی با رهبری استادان نقاش و بافنده در چهار سبکِ تبریز، یزد، اصفهان و کاشان دسته بندی می شود. منسوجات نفیس مخمل نیز در تمامی سبک ها با طرح و نقوش رایج صفوی بافته شده است. در این تحقیق به طور اختصاصی تاریخچه مخمل و انواع مخمل های دوره صفویه، استفاده از نمادها و نقشمایه های انسانی، گیاهی و حیوانی در پارچه های مخمل و رنگ های به کار رفته در این منسوجات نفیس از زوایای گوناگون بررسی شده است. تعداد نمونه بررسی شده 21 قطعه پارچه مخمل صفوی بوده است که طرح و نقش، رنگ، سبک و مشخصات این منسوجات بیان شده است. با توجه به تحقیقات و مستندات تاریخی، نقش پردازی های منسوجات نفیس مخمل متأثر از عوامل بسیاری همانند توانمندی و مهارت استادان، وقایع سیاسی و فرهنگی، مسائل مذهبی، روابط اروپاییان و سلیقه شاهان بوده است که منتج به تولید آثار فاخر مخمل با سبک های هنری و خاص شده است. بی توجهی به هنرمندان نساج، نقاش، و استادان و هنر های وابسته و نبود حمایت مالی از آن ها، و مسائل سیاسی و اقتصادی سبب افول و انحطاط کارگاه های نساجی شد که در این پژوهش به آن پرداخته شده است. این پژوهش با روش مروری و استناد به منابع کتابخانه ای و مصاحبه انجام شده است. بخش کوچکی از این پژوهش به صورت میدانی و مصاحبه با استادان مخمل باف در سازمان میراث فرهنگی کاشان و تهران انجام شده است.
تسخیرشدگان: دیالکتیک زایایی و میرایی تصاویر سینمایی و کلانشهری در سرخپوست ها (1357)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
77-89
حوزههای تخصصی:
سرخپوست ها (1357)، روایت شور و اشتیاق جوانانی سرسپرده به سینماست که به خاطر دستیابی به رویایشان از همه چیز در زندگی گذشته اند. به نظر می رسد که شخصیت های فیلم به تسخیرشدگان تصاویر سینمایی تبدیل شده اند، و از سحر و جادوی این تصاویر گریزی ندارند. از این رو می توان فیلم را اثری درباره قدرت تاثیرگذاری تصاویر بر زندگی، هویت و روابط سوژه های مدرن در نظر گرفت. فیلم سرخپوست ها از لحاظ روایی و تکنیکی به برخی از مباحث نظری مهم پیرامون ماهیت تصویر سینمایی و تصویر عکاسانه دلالت های فراوانی دارد. مباحثی که خصوصا در سال های اخیر مورد توجه نظریه پردازان حیطه های عکاسی و فیلم قرار گرفته است. مضامینی همچون نقش تصاویر سینمایی در شکل دهی به جهان رویاییِ جایگزین برای سوژه های مدرن، رابطه سینما و کلانشهر، ارتباط تصویر متحرک سینمایی و تصویر ایستای عکاسانه، ماهیت استنادی تصویر عکاسانه و اصالت ارجاع دهی اش به رویداد گذشته، نقش رسانه هایی همچون فیلم و عکاسی به مثابه پروتزهای ادراکی و عملکرد آن ها در ایجاد خاطره ها و تجربه های مصنوعی در فیلم نمودهای شاخصی می یابند. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، با بهره گیری از آرای متفکرانی همچون سوزان سونتاگ، لورا مالوی، آلیسون لندسبرگ و الیسا ماردر می کوشد این جنبه ها و دلالت های فیلم را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. این پژوهش نشان می دهد که بهره گیری از آرای نظریه پردازان معاصر در بازخوانی آثار سینمای ایران، می تواند آشکار کننده برخی ظرفیت های پنهان و مغفول این آثار باشد، و از این منظر ضرورت چنین پژوهش هایی را مورد تاکید قرار می دهد. یافته های این پژوهش آشکار می سازد که فیلم سرخپوست ها با بهره گیری از تمهیدات مختلف سینمایی و اتخاذ استراتژی های روایی و تکنیکی متمایز، به مثابه کنکاشی خلاقانه در ماهیت تصاویر سینمایی و عکاسانه، و قدرت تاثیرگذاری این تصاویر بر روی سوژه های مدرن عمل می کند.
پژوهشی در سنگ نگاره های نهبندان، نمونه موردی سنگ نگاره نخلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
49 - 60
حوزههای تخصصی:
اغلب پژوهشگران سنگ نگاره ها را جزء هنرهای تجسمی محسوب می کنند. یکی از سنگ نگاره های ارزشمند در خراسان جنوبی، سنگ نگاره نخلستان در نهبندان است. این مجموعه دارای نقوشی تجریدی و فیگوراتیو با مضامین متعدد، بر چهار قطعه سنگ منفرد، پراکنده و نزدیک هم می باشند. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات، با شیوه کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. از جمله اهداف پژوهش، بررسی و معرفی نقوش نخلستان، مقایسه تطبیقی با نقوش دیگر در داخل کشور و تحلیل صورت و معنای برخی نقش مایه های حجاری شده است. پژوهش حاضر به این نتیجه رسیده است که چهار قاب سنگ نگاره های نخلستان، اگر چه دارای تفاوت هایی در نقش، فرم و نشانه هستند؛ ولی با مقایسه تطبیقی به عمل آمده میان نقوش این سنگ نگاره ها با نقوش سفال ، اثر مُهر و سنگ نگاره های دیگر، می توان گفت به احتمال تمامی نگاره ها متعلق به عصر مفرغ(۳۰۰۰تا۱۵۰۰ق.م) هستند. از نظر موضوعی نقوش سنگ نگاره های نخلستان به گیاهی، جانوری، انسانی و نشانه طبقه بندی می شوند. در مبحث نشانه ها پیشنهاد گردید که نماد آنخ (زندگی جاوید) در مصر باستان، با تحولاتی که داشته، به شکل کوبه های ویژه زنان و مردان در درب خانه های سنتی ایرانی تا دوره قاجاریه برجای مانده است.
دگردیسی عناصر سنتی ژاپنی منتخب موجود در انیمه افسانه پرنسس کاگویا در چارچوب الزامات تصویری مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انیمه های ژاپنی از جمله آثاری هستندکه علاوه بر مخاطب داخلی، مخاطبان بسیاری با گروه های سنی مختلف از ملیت های متفاوت دارند، این دسته آثار به واسطه ی حضور عنصر تصویر در خود، بخصوص انیمه هایی همچون افسانه پرنسس کاگویا که مضامین سنتی، افسانه ای و فولکلور دارند، در مراحل ساخت آن ها از پیش متن های سنتی بهره گرفته شده و این پیش متن ها مطابق با نوع سلیقه مخاطبان امروزی بواسطه کارگردان دستخوش تغییر و در نهایت بروزرسانی می شوند، از این جهت مقصود از نگارش مقاله حاضر بررسی عناصر تصویری منتخب و سنتی ژاپنی موجود در انیمه افسانه پرنسس کاگویا است که در راستای ارائه به مخاطبان امروزی دچار تغییراتی شده و به دنیای مدرن تصاویر انیمه راه یافته اند. نوشتار حاضر در پی یافتن پاسخ برای این پرسش است که، در انیمه افسانه پرنسس کاگویا چگونه عناصر و مفاهیم سنتی ژاپنی منتخب در قالب تصاویر مدرن شکل گرفته و در انیمه مورد نظر گنجانده شده اند؟ این مقاله از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و براساس مطالعات کتابخانه ای و اینترنتی به انجام رسیده است. نتیجه ی نهایی پژوهش حاضر بیانگر، به کارگیری پیش متن های سنتی منتخب در تولید انیمه افسانه پرنسس کاگویا توسط کارگردان آن یعنی ایسائوتاکاهاتا است که در برگیرنده نوع پوشش و آرایش، شخصیت، سبک زندگی و آیین است که ریشه در فرهنگ، سنت و زادگاه او دارد و هم چنین بهره گیری از این پیش متن ها نیز گویای اقتباس از داده های سنتی ازجمله تصویرسازی و نقاشی ها از نوع صریح و ضمنیِ آن است، همان گونه که ژرار ژنت در نظریه بینامتنیت خود اذعان می دارد.
نقش تفکر طراحی بین ذهن و پیچیدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان پیچیده است و ابزارهای ما باید با این پیچیدگی تطابق داشته باشند، چیزهایی که به نظر خیلی پیچیده هستند، می توانند بسیار ساده به نظر برسند و چیزهایی به نظر ساده، میتوانند بسیار پیچیده باشند. این نشان دهنده موقعیت ذهن دربرابرپیچیدگی است ونقش تفکرطراحی واسطه گری دراین موقعیت است. پیچیدگی کیفیت یا حالتی بغرنج و دشوار ازنظر فهمیدن، انجام دادن، یا ساختن است و شناخت، فعالیتی عملی و تعاملی است و کل سامانه ی شناختی شامل ذهن، عمل و دنیا، ترکیبی از تفکر و عمل در محیط فیزیکی می باشد و روش کار طبیعی طراح، کل سامانه ی شناختی را از طریق تعامل با مدل های موقتی موقعیتی که برای آن طراحی می کند، در برمی گیرد بنابراین تفکر طراحی شامل بازه ای از فرآیندهای شناختی، استراتژیک و عملی است که به طراح مجموعه ای از راهبردهای موقعیت بخش می دهد. این مفاهیم این نکته را آشکارمی کند که تفکرطراحی دارای موقعیت وقابلیت های خاصی درمواجهه با پیچیدگی می باشد، دراین پژوهش ابتدا با بررسی پیشینه پژوهش درباره مفاهیم پیچیدگی ازدیدگاه علوم طبیعی، فلسفه، مدیریت و طراحی، مفاهیم وساختارهای بنیادی مربوط به پیچیدگی درچهاربخش سادگی، بغرنجی، پیچیدگی و آشفتگی استخراج می گردد، سپس قابلیت های تفکرطراحی درمواجهه با این مفاهیم وساختارها مورد بررسی قرارمی گیرد.
فیلم ناصرالدین شاه اکتور سینما(1370) بازنمایی کننده تجربه نظاره گری جسمانی و از میان رفتن مرز میان ناظر و منظر سینمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلم ناصرالدین شاه اکتور سینما مبتنی بر وقایع ورود سینما به ایران و با مروری بر تاریخ سینمای ایران، داستانی تخیلی ارائه می کند، و از این مدخل به معضلات ساخت فیلم و ممیزی می پردازد و نقش قدرت حاکم در این فرایند را مورد اشاره قرار می دهد. در طول روایت، دایما مرزهای میان فضای واقعی مفروض جهان داستان و فضای سینمایی درون روایت محو می شود؛ گاه شخصیت فیلمی وارد فضای واقعی می شود و فاصله پرسپکتیوی و جایگاه امن نظاره گری را از بین می برد، و گاه تماشاگر وارد محیط فیلم می شود و با شخصیت فیلمی به تعامل می پردازد. از این منظر این اثر را می توان به مثابه کنکاشی خلاقانه در رابطه با تجربه نظاره گری سینمایی در نظر گرفت. با شکافته شدن پرده و شکسته شدن مرز میان ناظر و منظر سینمایی، این فیلم الگوی نظاره گری مبتنی بر تماس لامسه ای و ارتباط بدنی را بازنمایی می کند. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، این بحث را مطرح می سازد که این اثر، با ادای دین به تاریخ سینمای ایران سعی کرده است درک سنتی از مفهوم نظاره گری سینمایی را مورد پرسش قرار دهد و بر جنبه های تنانی و ادراک جسمانی در تماشای فیلم تاکید کند.