فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱۲٬۸۸۳ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
59 - 65
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مراحل فرآیند سوبژکتیویته از دیدگاه ژولیا کریستوا، فیلسوف فرانسوی، مرحله ی آلوده انگاری است. کریستوا اولین بار نظریه ی آلوده انگاری را در سال1980 در مقاله ی «قدرت های وحشت» مطرح کرده است. آن طور که او در این مقاله نوشته است، آلوده انگاری مرحله ای در آغاز فرآیند سوبژکتیویته است که در آن شخص، هر آنچه برای خود، دیگری محسوب می شود را طرد می کند. این دیگری «امر آلوده» نامیده می شود. امر آلوده هرگز به طور کامل رفع نمی شود و همواره تهدیدی برای مرز های سوبژه باقی می ماند. به دلیل ماهیت هنجارشکنانه اش امر آلوده بار ها توسط هنرمندان برای رساندن پیام های اعتراضی و چالش برانگیز مورد استفاده قرار گرفته است. در دوره ی معاصر نیز که جامعه ی جهانی با مشکلات گوناگونی درگیر است، این روند ادامه یافته است. بسیاری از عکاسان، امر آلوده را به خودنگاره هایشان وارد کرده اند. هدف پژوهش پیش رو بررسی چگونگی بازنمایی مفهوم امر آلوده در خودنگاره های عکاسان معاصر است . این پژوهش در انتها به این نتیجه ی کلی می رسد که این هنرمندان، خودنگاره هایشان را به عنوان عرصه ای برای آلوده انگاری انتخاب کرده اند تا علاوه بر بیان دغدغه های شخصی از این راه، هنجار های حاکم بر جامعه را نیز به چالش بکشند. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی انجام شده است و از روش کتابخانه ای برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است.
گونه شناسی سفال های نقش افزوده قلعه کوه قاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
89 - 100
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی سفال نقش افزوده قلعه کوه قاین، یکی از قلاع معروف اسماعیلیان همزمان با قرون میانی اسلامی در منطقه خراسان جنوبی (قهستان) پرداخته می شود، این قلعه در 5/2 کیلومتری جنوب شرق قاین و در مسیر جاده خراسان به سیستان قرار گرفته است. در بررسی نقوش سفالینه های قلعه کوه قاین، این سوالات مطرح است: 1- مهم ترین دلیل منتسب کردن سفال با نقش افزوده قلعه کوه قاین به قرون میانی اسلامی (خصوصاً دوره های سلجوقی و خوارزمشاهی) چیست؟ 2- ویژگی های منحصر به فرد نقوش افزوده سفال استامپی قلعه کوه قاین چیست و می توان طبقه بندی خاصی برای این نقوش در نظر گرفت؟ این مقاله سعی دارد با هدف شناسایی و طبقه بندی نقش افزوده های استامپی سفال های قلعه کوه قاین، به روش توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی و براساس مشاهدات عینی و بررسی نمونه های به دست آمده طی آواربرداری قلعه کوه قاین طی سال های 1385 تا 1388 (حدود 3000 قطعه) به این پرسش، پاسخ منطقی دهد. نتایج به دست آمده، تنوع بسیار گسترده در نقش مایه ها، ابعاد و نحوه قرارگیری نقش افزوده ها را در سفالینه های قلعه کوه قاین نشان می دهد که از جمله می توان به طرح های انسانی از نوع ترکیبی، جانوری، گیاهی و سایر پدیده ها شامل خورشید، ستاره، چلیپا و نقوش هندسی اشاره کرد.
احیای خط کوفی در عصر قاجار: بررسی رساله و کتاب های کوفی زین العابدین شریف صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خط کوفی از نخستین خطوط دوران اسلامی به شمار می رود که در سده های نخستین پرکاربردترین خط در کتابت متون دینی، مسکوکات، ظروف سفالی و سنگ نوشته ها و تزیینات بنا بوده است. این خط در نیمه قرن دوم هجری به تکامل رسید و سبک های منشعب از آن از سده چهارم تا اوایل سده هفتم در برخی کاربردها همچون کتیبه نگاری و برخی قرآن ها تداوم یافت. پس از آن با رونق بیشتر خطوط ششگانه کاربردش بسیار محدود شد و جز از سر تفنن کتابت نمی شد. دوره قاجار دوران رواج گسترده خطوط نستعلیق، نسخ، و شکسته نستعلیق در نُسخ ایرانی است. با این حال نسخه های خطی و کتاب های چاپ سنگی معدودی در دست است که به دست شخصی به نام زین العابدین شریف صفوی (1282-1333؟ ه.ق)، کاتب، مصحح و نویسنده ایرانی، به خط کوفی کتابت شده است. زین العابدین علاوه بر کتابت این آثار در رساله ای با عنوان رساله احیاءالخط به تعلیم خط کوفی پرداخته و در آن شیوه کار خود را توضیح داده است. گرایش به احیای خط کوفی را شاید بتوان در جهت باستان گرایی و بازگشت به گذشته در این دوره ارزیابی کرد. این پژوهش که از منظر هدف کاربردی و از منظر تحلیل داده ها کیفی است، در پی یافتن پاسخ به این سوال است که زین العابدین صفوی چگونه خط کوفی را در کتابت سه اثر چاپی خود، یعنی دعای صباح 1317 ه.ق، قرآن 1312-1322 ه.ق و نسخه دیگری از دعای صباح 1322 ه.ق، به کار برده و به منظور فائق آمدن بر محدویت های این خط به چه ابداعاتی روی آورده است؟ یافته های این پژوهش در بخش مفردات خط دال بر بهره گیری کاتب از شیوه کتابت کوفی اولیه (در هر سه کتاب) و کوفی شرقی، در صفحاتی از قرآن 1312-1322 ه.ق است. او در ترکیب سطور در دعای صباح 1317 ه.ق مقید به قواعد کوفی اولیه بوده اما در ترکیبِ خطِ دو نسخه دیگر به منظور غلبه بر محدودیت های خط کوفی، از شیوه های ابداعی، چون مورب نویسی، عمود نویسی و روی هم نویسی در پایان سطور استفاده کرده که اگرچه در دیگر خطوط رایج بوده در کتابت خط کوفی بی سابقه است. او همچنین به منظور هنرنمایی گاه ترکیباتی بدیع از طریق رویِ هم نویسی کلمات در میانه متن قرآن به کار برده که شایان توجه است.
واکاوی رئالیسم در اثر پرچم جسپر جانز با تکیه بر تعاریف مهدی حسینی از رئالیسم
منبع:
دانش هنرهای تجسمی دوره ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۷)
115 - 123
حوزههای تخصصی:
رئالیسم مدعی پرداخت صریح و بی واسطه امر واقع است. تنوع روش، تنوع مواد و مصالح، نقش فلسفه و اندیشه، و سبب تغییر رویکرد انسان ها از امر واقع شده و به عدم تعریف پذیری و صورت بندی قطعی از سبک رئالیسم دامن زده است. با تبدیل روابط تولید و پرولتاریای دیروز که بر تولید صنایع عمده استوار بود، به جهان کاگنیتاریا که بر تولید انبوه اطلاعات، نرم افزار و کامپیوتر متکی است، نگاه هنرمندان به رئالیسم نیز دچار تبدیل و تحولاتی شده است. یکی از این هنرمندان که ناقدان هنری جریان رئالیسم را در آثارش بررسی کرده اند، جسپر جانز هنرمند امریکایی است. مقالات متعددی درباره تعریف رئالیسم ارائه شده که یکی از کامل ترین آن ها مقاله مهدی حسینی است. برجستگی مقاله مزبور این است که بر اساس شواهد تاریخ هنر و تحلیل آثار صورت بندی شده است که در مقاله «رئالیسم در تعریف» در هفت بند رئالیسم را معرفی می نماید. سؤال این است که با توجه به تغییرات اساسی مفهوم رئالیسم در جهان معاصر، رئالیسم جاری در اثر پرچم جاسپر بر اساس تعاریف مهدی حسینی، چگونه توضیح داده می شود؟ این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی، با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و با هدف تطبیق هفت مؤلفه تعریفی مذکور بر اثر معاصر جسپر جانز راب بهره گیری از آرا و نظریات بومی درباره مکاتب هنری به انجام رسیده است. نتایج نشان می دهد که بر اساس چهار مؤلفه «بیان رئالیستی، بالابردن کیفیت عینی، و تضاد در برابر مفهوم دفرماسیون شکل»، «بیان رئالیستی در تضاد با آرمان گرایی آشکار و نهان»، «رئالیسم با محتوای سیاسی در خدمت نظام حاکم» و «اغراق در بیان عینی واقعیت»، می توان واقع گرایی جاری در این اثر را بیان نمود.
حس مکان در فضای حقیقی و مجازی و نقش آن در معناسازی وتجربه اثر هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
71 - 79
حوزههای تخصصی:
تجربه اثر هنری، تنها می تواند در"فضا" متصوّر باشد و دادوستد مفسّرانه مخاطب و اثر، فهم زیبایی شناسانه و معنابخشی، در فضاست که حادث می شود. شکل گیری مفاهیم نوظهوری چون حقیقت مجازی، قطعیّت حواس و تجربه ی شناخته شده ی آدمی از بُعد مکان را به چالش کشیده است و نیاز به بازنگری شیوه سنّتیِ تحلیل حس مکان را-که تاکنون بیشتر در مباحث معماری و شهرسازی و با رویکردی کالبدی تعریف می شده- بیش ازپیش ایجاد نموده است. در این مقاله، که از منظر پدیدار شناسی، و به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی نقش دامنه های فضا در تفسیر مخاطب از اثر می پردازد و نقش حقیقت و مجاز در تولید معنا و تجربه زیبایی شناسانه اثر را مورد کنکاش قرارمی دهد، مسأله ی اصلی، قیاسِ درکِ بدنمند و ذهنی یک مکان و تأثیرات آن در به فهم آمدن اثر هنری است. اینکه تلقّی آدمی از واقعیّت مکان و درک آثار، چگونه با طرح فضاهای غیرحقیقی دستخوش تحول گشته؟ نتایج حاصل از بررسیِ ابعادی از فضا که به رابطه اثر و مخاطب می پردازد، منجر به آسیب شناسیِ حذف بُعد حقیقی مکان در نمایش اثر شده است که از وجه زیبایی شناختی و نیز اجتماعی موجب شکل گیری بحرانی به نام انسانی زدایی می گردد و درنتیجه تلاش برای تجربه اثر تنها در بُعد غیرمادّی، تجربیات مشاهده گر را به سطح پایین تری از ادراک تنزل می دهد.
رویکرد آموزش استاد - شاگردی، حلقه ی مفقوده آموزش طراحی صنعتی و ارتباط دانشگاه با صنایع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحان صنعتی به عنوان تولیدکننده محصولات و خدمات، نقش انکارناپذیری در حفظ ارتباط جامعه و صنعت برعهده دارند. عدم تعادل میان فارغ التحصیلان رشته طراحی صنعتی و جذب شدن آنها در بازار کار غیرمرتبط، نشان دهنده فقدان ارتباط دانشگاه ها با صنعت است. بدون شک بازنگری نظام آموزشی طراحی صنعتی متناسب با ساختار فرهنگی کشور و بهبود ساختار آموزشی، به رشد و توسعه ی این رشته دانشگاهی، آشتی آن با صنعت و افزایش کارآفرینی کمک خواهد نمود. هدف نهایی این پژوهش امکان سنجی اصول و احیاء نظام آموزش استاد - شاگردی به همراه تلفیق آن با وجوه مثبت نظام آموزش فعلی طراحی صنعتی در راستای پاسخگویی به نیاز جامعه و تربیت طراح - کارآفرین است. روش تحقیق در این پژوهش کیفی، از نوع توصیفی - تحلیلی بوده است. در جستار حاضر روش نمونه گیری به صورت هدفمند انتخاب شده و پرسشنامه لیکرت پنج مقیاسی توسط 40 نفر از دانشجویان و دانش آموختگان طراحی صنعتی تکمیل گردید. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS Win 23 تحلیل شده است. از نتایج پژوهش حاضر می توان به این نکته اشاره کرد که رویکرد استاد - شاگردی دارای ابعاد و مزایای فراوانی از جمله افزایش مهارت ورزی دانشجویان، بالارفتن انگیزه مدرس و دانشجو به صورت توأمان و افزایش کارآفرینی دانشجویان است که قابلیت احیای آن در نظام فعلی میسر و ضروری به نظر می رسد.
ارزیابی شیوه های عمل آوری متفاوت رنگدانه شنگرف در رسالات کتاب آرایی قرون 10 و 11 هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
61 - 69
حوزههای تخصصی:
شنگرف، در نگارگری ایران از دیرباز رنگی پرکاربرد، با کیفیت و ماندگاری بالا بوده است. در مورد روش تهیه و آماده سازی این رنگ در رسالات کتاب آرایی مطالب مهمی ذکر شده اما از لحاظ عملی این روش ها کمتر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. هدف از این پژوهش بررسی کیفیت بصری رنگ حاصل از رنگدانه شنگرف آماده سازی شده براساس متون رسالات قرون 10 و 11هجری قمری است، با این پرسش اصلی که براساس معیارهای استاندارد، رنگ های حاصل از روش های متفاوت آماده سازی، چه تفاوت هایی دارند؟ در این پژوهش روش های آماده سازی این رنگدانه در پنج رساله کتاب آرایی شاخص متعلق به قرون مذکور، براساس روش های توصیفی – تحلیلی و آزمایشگاهی با استناد به منابع کتابخانه ای و بازتولید عملی رنگدانه، بررسی شده است. نتایج بررسی رسالات کتاب آرایی حاکی از تفاوت آماده سازی شنگرف در مرحله اسیدشویی با دو اسید آلی (آب لیمو ترش و آب انار ترش) است. جهت بررسی تفاوت ته رنگ نمونه های بازتولید شده، نیاز به سیستم شبیه ساز بینایی انسان در شرایط استاندارد بود. این امر با استفاده از آنالیز اسپکتروفتومتر انعکاسی در سیستم استاندارد فضارنگ CIEXYZ، CIELAB و CIELCH انجام شد. نتایج حاصل نشان دهنده بازسازی فام قرمز با ته رنگ های متفاوت شامل تنالیته قرمز شفاف، ته رنگ نارنجی و ته رنگ صورتی برای نمونه های مختلف شنگرف تولید شده با مواد اسیدشویی متفاوت است.
تحلیل تطبیقی دو نگاره از بارگاه سلیمان نبی بر اساس الگوی نشانه شناسی اجتماعی تصویر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
39 - 50
حوزههای تخصصی:
گرایش به موضوعات مذهبی، آموزه های دینی و زندگی پیامبران همواره در هنر تصویرگری ایران حضوری چشمگیر داشته است. نقل این مضامین در حیطه ی تصویر، علاوه بر گسترش مبانی و تفکر دینی، اهداف دیگری را نیز در خود مستتر داشت که متناسب با ساختار اجتماعی و شرایط محیطی تولید هر یک از این آثار قابل تفسیر است. هدف از پژوهش حاضر خوانش یکی از این مضامین؛ بارگاه سلیمان، در دو نگاره متعلق به اعصار تیموری و صفوی است تا علاوه بر واکاوی دلالت های ضمنی، فرآیند فرهنگی و اجتماعی موثر در ساختار نگاره ها را بررسی کند. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و بر اساس الگوی نشانه شناسی اجتماعی تصویر است؛ مبحثی که دو نشانه شناس مطرح به نام های ون لوون و کرس با توجه به نظریات هالیدی زبان شناس، الگوهایی درباره تصویر مطرح کرده و فرانقش هایی را برای آن پیشنهاد داده اند. نتایج حاصله غلبه گفتمان سیاسی در تصاویر را نشان داد که با توجه به بافت تاریخی تولید هر یک، عناصر و اجزا در جهت مقاصد تبلیغی نهاد قدرت، برای نمایش شکوه و ثبات نسبی حکومت در عصر تیموری و ابزاری در خدمت مشروعیت بخشی به ساختار عقیدتی، سیاسی در دوره ی صفوی به کار رفته اند.
مطالعه تطبیقی نقش و رنگ ارسی های قاجاری شهر تبریز با اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
87 - 98
حوزههای تخصصی:
دو شهر تبریز و اردبیل از جمله شهرهای قاجاری محسوب می شوند که دارای خانه های متعددی با پنجره های ارسی هستند. تعدد آن ها در بناهای قاجاری بر جای مانده، بازگو کننده اهمیت و جایگاه این آرایه تزئینی-کاربردی در دو شهر مذکور است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر نیز، شناسایی الگوی مشترک و متفاوت ارسی های دو شهر، با تکیه بر عناصر نقش و رنگ می باشد. از این رو، می توان پرسید که با توجه به همجواری دو شهر مذکور، چه تشابهات یا تفاوت های از منظر ذکر شده، در ارسی های این دو شهر، وجود دارد؟ همچنین در سیر تاریخی دوره قاجار، ارسی های دو منطقه، چه تغییرات بصری را داشته اند؟ برای دستیابی به این امر، سعی در بررسی و تطبیق نقش و رنگ ارسی ها (به عنوان مؤلفه های اصلی مورد بررسی) به علاوه تکنیک و تزئینات آنها (مؤلفه های فرعی) در دو شهر، با یکدیگر شده است. در مسیر پژوهش، تهیه مطالب، علاوه بر پیمایش های میدانی، مطالعات کتابخانه ای نیز بوده که با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی مطالب تنظیم شده است.
تحقیق حاضر نشان داد که شاخص های نقش و رنگ در دوره میانی قاجار به نسبت دو دوره قبل و بعد از خود، در هر دو شهر از منظر فراوانی و تنوع، دارای کیفیت مطلوب تر و بهتری می باشد.
تحلیل مفهوم هنرمند کنشگر با تکیه بر اندیشه هانا آرنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
17 - 25
حوزههای تخصصی:
بررسی نقش هنرمند در زندگی بشری ازآن رو که همواره با کلیشه های بسیار روبه رو بوده، موضوعی چالش برانگیز است. در این میان کلیشه های هنرمندِ نابغه و هنرمند متعهد، با نگاهی تقلیل گرا به نقش هنرمند، قدرت اثر هنری در زندگی بشری را نادیده گرفته اند؛ این مقاله با تکیه بر آرای هانا آرنت به دنبال تحلیل موقعیتی به نام «هنرمندِ کنشگر» و پاسخ به این پرسش است که اثر هنری چگونه بر زندگی بشری تأثیر گذاشته و نقش فعال هنرمند در جامعه چیست؟
در این مقاله با روشی توصیفی و تحلیلی، بر نگاه آرنت به فعالیت کنش تکیه کرده و از رابطه آن با داستان پردازی، به تحلیل نقش اثر هنری در زندگی بشری پرداخته تا نشان دهیم، هنرمند می تواند از طریق اثر هنری، «داستانی» جدید برای هر ابژه در جهان مشترک، طلب کند و دنیایی از «داستان ها» را بر روی جهانی از اشیا که در میان ما قرار دارند، بنا کند. در این صورت بندی هنرمند کسی است که به خلق داستانی جدید، معناهای قراردادی و تثبیت شده را از بین برده و با خلق معناها و روابط جدید میان چیزها، بداهت امر بدیهی را زیر سؤال می برد. بدین ترتیب کنشگری هنرمند یعنی به راه اندازی داستانی جدید در جهان محسوسات از طریق اثر هنری.
زیبایی شناسی معاصر بعد از جعبه های صابون مارک بریلوی اندی وارهول بر مبنای نظریه «هستی شناسی کاربردی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
101 - 110
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر اساس نظریه «هستی شناسیِ کاربردی»روژه پوایوت به مطالعه زیباشناسیِ اثر جعبه های صابون بریلوی وارهول می پردازد. این اثر در زمان اجرایش، دچار چالش بود و نتوانست دنیای هنر را در مورد پذیرش اش به مثابه یک اثر هنری به توافق برساند. پرسشهای پژوهشی این نوشتارعبارتند از: 1 در دوره معاصر چه معیارهای زیباشناسانه ای یک اثر انسانی را تبدیل به یک اثر هنری می کند؟ 2 بر اساس نظریه «هستی شناسی کاربردی» پوایوت، اثر هنری معاصر چگونه و با چه رویکردی به مثابه نماد سازی شخصی هنرمند در نظر گرفته شده و زیباشناسی حاکم برآن چگونه خوانش می شود؟
فرضیه مقاله بیانگر این است که اثر هنری به هر شکلی در برگیرنده نمادسازی های فرمی و محتوایی است. اصولاً در دوره معاصر نمادسازی های شخصی هنرمند با اختلاط با نمادهای از پیش شناخته شدهِ جمعی در یک فرهنگ، نقش تمام کنندگی در خلق اثر هنری را دارد. نتیجه حاکی از آن است که در زیبا شناسی معاصر، یک اثر زمانی به عنوان یک اثر هنری شناخته می شود که بحث ها و تبادل گفتمانی پیرامون آن صورت پذیرد، بدون آنکه نیاز به برقراری توافق میان صاحب نظران فن باشد. روش تحقیق این مقاله تحلیلی کیفی است که با گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و مستندات مجازی به انجام رسیده
چگونگی بازنمایی مردم افغانستان در سینمای ایران بر اساس آرای استوارت هال
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
55-62
حوزههای تخصصی:
ازآنجایی که فیلم یک بازنمایی است که دلالت های گوناگون را هم تولید و هم بازتولید می کند، ناگزیر با مسائل گوناگونی چون سیاست، اقتصاد، فرهنگ و... ارتباط تنگاتنگی دارد. این پژوهش در نظر دارد که ابتدا مفهوم بازنمایی را در حوزه قدرت، فرهنگ و زبان شرح دهد و بعد با استفاده از نظریات استوارت هال و استراتژی های کاربردی او به بررسی چگونگی بازنمایی مردم افغانستان در سینمای بعد از انقلاب اسلامی ایران بپردازد. با کمک الگوهای مختص به استوارت هال و روش تحلیل سازه کیت سلبی و ران کادوری سعی می شود تا شخصیت های افغان که در هر فیلم به عنوان نقش اصلی ظاهرشده اند، مورد بررسی قرار گیرند و از طریق استراتژی های بازنمایی کلیشه سازی، طبیعی سازی و برجسته سازی، فیلم ها تحلیل و واکاوی می شوند. بر اساس سؤال اصلی پژوهش؛ در خصوص چگونگی بازنمایی مردم افغانستان در سینمای ایران، نتایج تحقیق نشان می دهد که افغان ها در سیر تاریخی فیلم های بررسی شده پس از انقلاب اسلامی ایران ابتدا فردی مهاجر، خانواده گرا، محافظه کار، مطیع، ساده و سخت کوش هستند که توان مالی، جایگاه فرهنگی و طبقه اجتماعی پایینی دارند. با گذشت سال ها و طی دهه های پس از انقلاب، آن ها رفته رفته در ایران رشد پیداکرده و می توانند شرایط مالی خود را ارتقا دهند، با مردم ایران تشکیل خانواده دهند، در دانشگاه درس بخوانند، حتی از ایران نیز مهاجرت کنند.
بررسی تأثیر ظرفیت سالن های مجموعه ی تئاترشهر تهران بر تغییر درآمد آن ها از سال 1390 تا 1396 با تکیه بر نظریات ویلیام بامول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خصوصی سازیِ تئاتر منجر به ورود تعداد زیادی سالن جدید از سال ۱۳۸۸ تا سال 1396 به بازار تئاتر هنری تهران و افزایش رقابت شد. در این پژوهش بر اساس نظریه شکاف بهره وری بامول، دلایل تغییر میزان درآمدِ سالن های تئاتر تهران و به طور خاص، مجموعه تئاتر شهر مورد بررسی قرار می گیرد. طبق این نظریه تمامی سالن های تئاتر با مسئله کاهش درآمد نسبت به هزینه، درگذر زمان روبرو هستند. در این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده است ضمن بررسی پنج سالن مجموعه تئاتر شهر، به این سؤال پاسخ گفته می شود که چگونه تماشاخانه های بزرگترِ این مجموعه با تمرکز بر شیوه های درآمدزایی و افزایشِ فروش بلیت، تماشاخانه های کوچکتر را با معضلات اقتصادی روبرو ساخته اند؟ مسئله ای که در پژوهش های اقتصادی پیرامون تئاتر تهران تاکنون مغفول بوده است. فرضیه اصلی در این مقاله آن است که به علت افزایش رقابت در بازار تئاتر، درآمد تماشاخانه های کوچک تر تئاتر شهر، کاهش و درآمد تماشاخانه های بزرگ تر، افزایش یافته و این فاصله درآمدی همچنان در حال افزایش است. در نتیجه گیری مقاله تأکید می شود که براساس آمار، با توجه به عدم افزایش بهره وری تئاتر در شهر تهران، تماشاخانه های مجموعه تئاتر شهر، قادر به جبران کاهش درآمد و افزایش هزینه ها نبوده اند.
مسئله محیط زیست مطالعه در تئاتر خیابانی دو دهه اخیر ایران بر اساس آرای دووینیو
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
39-53
حوزههای تخصصی:
با توسعه و نفوذ سرمایه سالاری، گسترش صنایع، بهره برداری وسیع از منابع طبیعی و فراگیری پدیده مصرف گرایی، که نتیجه غیر قابل اجتناب این نظام اجتماعی بوده است، و به تبعیت از آن رشد فردگرایی و منفعت طلبی به مثابه پدیده ای فراگیر و توده ای، جهان کنونی و به تبع آن سرزمین ما ؛ با آسیب هایی در زمینه محیط زیست روبروست که به تهدیدی جدی برای طبیعت ، کلیه موجودات زنده و نوع بشر، و از این رهگذر به موضوعی جدی برای تئاتر، بدل گشته اند و به همین سبب به ویژه در دو دهه اخیر فعالان تئاتری در عرصه تئاتر خیابانی درکشور ما نیز آثاری را دراین ارتباط تولید نموده اند، آثاری که بررسی آنها از منظرجامعه شناختی می تواند به شناخت بیشتر از عمق برداشت ها ی نمایشگران ایرانی از این معضل جهانی و ملی و ارزیابی راهکارهای پیشنهادی ایشان برای مقابله با آسیب ها بیانجامد. پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر در پی پاسخگویی به این سئوال، که معضلات محیط زیست چگونه و با بهره بردن از کدامین رویکردها در تئاتر خیابانی دو دهه اخیر ایران زمین بازتاب یافته اند؟، با بررسی نمونه هایی از آثار تولید شده ( برگزیدگان جشنواره ها ) ، به این موضوع پرداخته و به این نتیجه دست می یابد که شناخت اصحاب نمایش از این معضل بسیار سطحی بوده و راهکارهای پیشنهادی ایشان محدود به ترویج توصیه های سازمان هایی ست که ذیل شعار توسعه، با بی توجهی به تبعات بهره برداری نابهنجار از منابع طبیعی، در ایجاد این معضل نقشی اساسی داشته اند.
شمایل شناسی نگاره براق در نقش مایه های دوران اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شناخت بیشتر و بهتر هنرهای سنتی ایران مستلزم بهره گیری از رویکردهای نوین در حوزه مطالعات عالی هنر است. شمایل شناسی یا آیکونولوژی، رویکردی است که آثار هنری را با در نظر گرفتن زمینه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هر دوره تحلیل می کند. در این شیوه، هنر به عنوان سندی از یک دوره تاریخی معرفی شده و در نهایت دستیابی به محتوای معنایی اثر ممکن می شود. در این پژوهش، نگاره براق، با بهره گیری از مطالعات شمایل شناسی به هدف شناسایی زمینه های شکل گیری و لایه های درونی این نقشمایه و دستیابی به الگوی تصویری رایج آن، مورد مطالعه قرار گرفته است. پرسش های پژوهش بدین قرار است: ریشه فرمی این شمایل به کجا باز می گردد؟ بار معنایی لایه های درونی این نقش مایه چیست و عوامل موثر بر شکل گیری آن کدامند؟ گردآوری مطالب به روش کتابخانه ای صورت پذیرفته است. پس از جمع آوری 26 نمونه تصویری به روش نمونه گیری در دسترس؛ به توصیف، تجزیه، تحلیل و ریشه یابی تصاویر پرداخته شده و با رسیدن به الگوی تصویری نگاره، تحلیل نهایی انجام شده است. در این پژوهش، به واسطه تطبیق نتایج حاصل از مطالعه بصری با روایات ادبی و دینی و دیگر علوم، این نتیجه حاصل می شود که ریشه فرمی و معنایی نگاره براق به هزاره های قبل از میلاد باز می گردد و تاکنون ادامه یافته است. گرچه این نگاره در هر دوره، با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی و دانش عمومی، با اندک تفاوت ظاهری مواجه شده، ولی تا به امروز از معنای نمادین آن چیزی کاسته نشده و احتمال این می رود که هدف هنرمند از تلفیق علم، هنر و دین، تأکید هر چه بیشتر بر معنای خدای گونه، روحانی و مذهبی براق بوده است تا در باور عموم، مرکبی متناسب با منزلت نبی اکرم(ص)، ترسیم و معرفی کرده باشد.
بررسی مفهوم تراوئراشپیل از نظر والتر بنیامین در نمایشنامه های مرگ یزدگرد اثر بهرام بیضایی و خواب در فنجان خالی اثر نغمه ثمینی
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
39 - 51
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش برای دستیابی به تعریفی دیگر از تراژدی، مفهوم تراوئراشپیل از منظر والتر بنیامین به خوانش درمی آید. تراوئراشپیل به معنای نمایش غم و اندوه با پایانی تراژیک است اصطلاحی آلمانی که برای درام های دوره باروک انتخاب شده است. درام های تراوئراشپیل، برخلاف تراژدی یونانی، از اسطوره و انسان های خدای گونه سخن نمی گویند و به مضامین و رویدادهای تاریخی – سیاسی توجه نشان می دهند. والتر بنیامین مؤلفه های تراوئراشپیل را در شش دسته پیوند زمان گذشته و حال، بازنمایی پلات درونی، عمل طراحی شده، قهرمان تراژیک، اشیاء و سرنوشت، ترسیم خشونت قرار می دهد. روش پژوهش به صورت جمع آوری داده ها و از طریق مطالعه کتابخانه ای است و با روش توصیفی تحلیلی به بررسی مؤلفه های تراوئراشپیل در دو نمایشنامه مرگ یزدگرد اثر بهرام بیضایی و خواب در فنجان خالی اثر نغمه ثمینی می پردازد. این دو اثر در دو بازه زمانی متفاوت به نگارش درآمده اند و علاوه بر بازتاب دادن روایت تاریخی در بطن خود، دارای دسیسه چینی شخصیت ها، تلاقی لحظات گذشته با زمان حال و تکرار تاریخ در پلات درونی هستند. به نوعی این دو اثر بیشترین انطباق را با مؤلفه های تراوئراشپیل دارند. با بررسی های صورت گرفته می توان به خوانشی دیگر از تراژدی دست یافت چراکه تراوئراشپیل تنیده شده با تاریخ و بازتاب دهنده مصائب انسان است و تا زمانی که قدرتمندان و حاکمان بر جهان سلطه دارند درام های تراوئراشپیل می توانند به حیات خود ادامه دهند.
تاریخ مفهوم مکتب اصفهان: بررسیِ گفتمان های هویت ساز در تاریخ معاصر موسیقی دستگاهیِ شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر عنوان مکتب اصفهان با استفاده از رویکرد انتقادی گفتمانی، در بستر تاریخ معاصر موسیقیِ دستگاهی شهر اصفهان بررسی شده است. این نوشتار نشان می دهد که عنوان مکتب اصفهان در بستر موسیقی دستگاهیِ شهر اصفهان تقریباً اوایل دهه چهل شمسی متولد شده و در سال های بعد رشد و قوام یافته است. دو طیف عمده از این شهر به تبیین ویژگی های مکتب اصفهان پرداخته اند: طیف سپنتا کسائی عمومی و طیف یاوری کاظمی. طیف نخست نظراتش عمدتاً معطوف به سبکی در آواز بوده و به ویژه بر مؤلفه هایی چون بداهه و خلاقیت تأکید داشته است؛ طیف دوم عمدتاً بر مؤلفه هایی نظیر تَعَدُد و قدمت گوشه ها تأکید داشته است. این مقاله نشان می دهد که نظرات طیف نخست غالباً معطوف به وقایع موسیقایی پایتخت بوده و رویکرد طیف دوم در تقابل با طیف نخست بوده است. این نوشتار با استفاده از رویکردهای نظری انتقادیِ رایج در علوم انسانیِ معاصر، و رشته هایی چون اتنوموزیکولوژی، تاریخ و علوم سیاسی در ارتباط با جنبش ها و گفتمان های احیاگر و اصالت گرا، به بررسی این مقوله در تاریخ معاصر موسیقی دستگاهی پرداخته است. این نوشتار نهایتاً مقوله مکتب اصفهان را پدیده ای برخاسته از شرایط دوران مدرن و جدید در بستر تاریخ معاصر موسیقی دستگاهی می داند.
عکس های جوئل پیتر ویتکین و ناخودآگاه جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
123 - 130
حوزههای تخصصی:
عکاسی جوئل پیتر ویتکین از مرگ، ناقص الخلقه ها، دوجنسه ها و ... در کنارِ بازگوییِ خاطراتی غریب از کودکی از زبانِ خودِ ویتکین، همواره ذهنِ منتقدان را به سمتِ نوشتنِ تحلیل های روان کاوانه ی فرویدی و مبتنی بر زندگیِ شخصی بر آثار او کشانده است. اما هدف این مقاله کنار زدنِ این گونه تحلیل ها و بررسی این فرضیه بوده که دلیل تکرارهای ناخودآگاهِ این درونمایه ها در آثار ویتکین را نه در زندگیِ شخصی او بلکه در ناخودآگاهِ جمعیِ بشر می توان یافت. یکی از نمودهای بارزِ ضمیرناخودآگاه جمعیِ بشر اساطیر هستند، بنابراین این کار از طریق یافتنِ همسانیِ میان درونمایه های موردِ علاقه ی ویتکین و درونمایه های اسطوره ای کهن انجام گرفته است. این پژوهش کار خود را با بررسی عکس های ویتکین از اسطوره ها و یافتن ارتباط میان آن ها و درونمایه های تکرارشونده در آثار او آغاز می کند. سپس با کنار هم قرار دادنِ درونمایه های تکرارشونده، در عکس هایی از ویتکین که در ظاهر بی ارتباط با اسطوره ها هستند حضور پنهان اسطوره های کهن را می کاود. پژوهش، کیفی و روش تحقیق تحلیلی بوده است و نتایج نشان داده است که درونمایه های تکرارشونده در آثار ویتکین در کنار یکدیگر با یک شبکه ی اسطوره ای شباهت و تطابق دارند بنابراین تأثیر ضمیر ناخودآگاه جمعی بر آثار عکاسی ویتکین اثبات شده و دریچه ی تازه ای برای تحلیل آثار او را می گشاید.
مطالعه تطبیقی بازنمود روایات تصویری اسارت والرین به دست شاپور در نقش برجسته نقش رستم و برخی از نقاشی های غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نبرد ادسا یکی از جنگ های معروف و مهم بین دو امپراتوری شرق (ساسانیان) و غرب (رومیان) در زمان خود و در دوران پس از آن بوده است. شاپور، دومین شاهنشاه ساسانی طلایه دار سپاه ساسانی درنبرد با رومیان در جنگ های متوالی با رومیان بود. بنابر روایات، وی سه نبرد با رومیان داشته است، نبرد سوم در سال260 میلادی و در ادسا (منطقه ای در ترکیه) با والرین روم اتفاق افتاد. پس از شکست سپاه رومیان توسط شاپور، سربازان و فرماندهان و خود والرین همگی به اسارت وی درآمده و اسیر و زندانی می شوند. شاپور به سبب چنین پیروزی بزرگی فرمان داد تا صحنه پیروزی خود را در چندین مکان حک کنند. نقش رستم یکی از مکان هایی است که در آنجا، صحنه پیروزی شاپور در نبرد ادسا و زانوزدن و تحقیر والرین رومی به صورت نقش برجسته به نمایش درآمده است. این صحنه پیروزی شاپور و تحقیر پادشاه رومی، علاوه بر نقش برجسته ها، به عنوان یک حادثه مهم تاریخی در قرون بعدی نیز تصویرسازی شده اند، اما در برخی از آثار نقاشی غرب این روایت به گونه ای متفاوت روایت و تصویر شده است.این پژوهش قصد پاسخ به این سؤال را دارد که: «دلیل تفاوت در بیان روایت نحوه رفتار شاپور با والرین در این نبرد در برخی آثار نقاشی غربی چیست؟» نتیجه مطالعه نشان می دهد که در بیشتر آثار نقاشی غربی با این موضوع، دلیل تحقیر والرین و احساس پشیمانی در چهره وی، منتسب به روایات عقوبت شکنجه کنندگان و آزاردهندگان مسیحیان اولیه است. برخی مورخین غربی به واسطه تعصب مذهبی که داشته و همچنین مسیحیانی که تحت فشار و آزار و اذیت امپراتور والرین قرار داشته اند، ذلت و خواری برای وی و بدرفتاری شاپور با او را دست انتقام خدا دانسته اند و همین امر منجر به گزافه گویی ها و وارونه جلوه دادن این داستان شده است. این تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است.
تحلیل فرمی و مفهومی مجسمه های زنانه در هنر ایلام باستان
حوزههای تخصصی:
حضور مؤثر زنان در جایگاه سیاسی و مذهبی و همچنین نقش اعتقادی آنان در جهان باستان، با عنوان نماد باروری، هم در قالب شاه بانوی باکره بهشت و هم زن بدکاره و تندخو در نقوش هنری مشاهده می شود. یکی از این کهن تمدن ها ایلام است که در آن زنان و ساخت تندیس های آنان در کنار خدایان دارای جایگاه ویژه و برتری بوده است که هم قدرت جادویی داشته و هم قدرت فرمانروایی را به دست داشته است. پژوهش پیش رو، با روش توصیفی تحلیلی و با هدف بررسی پیکره های زنانه از بعد زیبایی شناسی و اعتقادی، بر آن است تا هم به درک بهتری از لحاظ بصری و هنری از این دوران برسد و هم به شرایط و ویژگی های خاص تأثیرگذار در هنرمند آن دوران و تأثیرپذیری از همسایگان میان رودانی برای خلق چنین آثاری دست یابد؛ از سویی، پاسخی برای علت شکل گیری این نوع پیکره ها و کارکردهای سمبلیک آن به دست آورد. نتیجه پژوهش دستیابی به کارکردها و شیوه های تفکر ایلامیان درباره زن و موقعیت اجتماعی او در بنیان تفکر ایلامیان است