فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۲۱ تا ۳٬۳۴۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
مطالعات هنر و زیباشناسی دوره دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
159-172
حوزههای تخصصی:
در نشریه پارتیزان ریویو، شماره ی پاییز ۱۹۳۹، مقاله ای به قلم کلمنت گرینبرگ با عنوان “آوانگارد و کیچ” به چاپ رسید، که چهار شماره بعدتر، در جولای-آگوست ۱۹۴۰، با مقاله ای گسترده تر پیرامون هنر مدرن، تحت عنوان “به سوی لائوکونی جدیدتر” پی گرفته شد. به عقیده من این دو نوشته، بستر تجربه بعدی گرینبرگ را به عنوان یک منتقد تکان داده و خطوط اصلی نظریه و تاریخ فرهنگ را از ۱۸۵۰، هم زمان با کوربه و بودلر ، پیاده نموده اند. گرینبرگ “آوانگارد و کیچ” را بدون هیچ تلاشی برای تلطیف نمودن خصومت نیش دار آن با سرمایه داری، به عنوان بخش آغازین مجموعه مقالات انتقادی-اش، هنر و فرهنگ در ۱۹۶۱، مجدداً به چاپ رساند. “به سوی لائوکونی جدیدتر” دوباره چاپ نشد، احتمالا چون نویسنده احساس می کرد که بحث های آن در برخی بخش های آخرش، به طور خاص تر شامل هنر و فرهنگ مقالات “دانشگاه” یا “سزان” برای مثال، یا پاراگراف های خلاصه ای پیرامون “انتزاعی، بازنمایانه و غیره”، مؤثرتر ساخته شده اند. مطمئن نیستم که نویسنده، کار درستی انجام داده که بخشی را از قلم انداخته است: این طور به نظرم می آید که در دفاع از هنر انتزاعی و فرهنگ آوانگارد، این شرافت مندانه، شفاف و به طور شگفت-انگیزی متعادل است؛ قطعاً بحث های آن مستقیما کوتاه، و گاهی تقریبا تحت اللفظی شده اند، در مطالعه نظری مشهورتری که در هنر و ادبیات (بهار ۱۹۶۵) با عنوان خالی از لطف “نقاشی مدرنیست” به چاپ رسیده است.
باغ ایرانی فراتر از یک باغ زمینی معماری باغ و امکان تأثیر آن در طراحی فضاهای سبز شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۵
57 - 70
حوزههای تخصصی:
با افزایش جمعیت شهرنشین جهان و متراکم تر شدن فضاهای شهری، هر روز شاهد گسسته تر شدن افراد شهرنشین از فضاهای سبز طبیعی هستیم. ارتباط با فضاهای طبیعی و سبز یکی از نیازهای اساسی افراد و با سلامت (فیزیولوژیک و روانی) آنها در ارتباط مستقیم است. اما به نظر بسیاری از محققان سلامتی زمانی ایجاد می شود که افراد در ارتباط مداوم با این گونه فضاها باشند، از این رو طراحان باید عواملی که باعث به وجود آمدن ارتباط مداوم افراد با این فضاها می شود را شناسایی و در طراحی خود به کار بگیرند. از این جهت معماری باغ سنتی که میراث به جامانده از نحوه به کارگیری ارزش ها و فرهنگ کشورها در ساماندهی محیط طبیعی است، می تواند منبع مناسبی برای استخراج نوعی طراحی باشد که زمینه ارتباط مداوم افراد با فضاهای سبز را به وجود آورد. در این راستا برای پاسخ به این سؤال که آیا معماری باغ ایرانی می تواند منبع مناسبی برای الگوبرداری در طراحی فضای سبز باشد یا خیر، در پژوهش حاضر برای شناخت عواملی که حس زیبایی در باغ ایرانی ایجاد می کند، از تحلیل زیبایی شناسی استفاده شده و از روش نشانه شناسی سعی شده تا نمادها و نشانه های استفاده شده مورد ارزیابی قرار گیرد. در ادامه نیز برای دستیابی به مفهوم باغ سازی که باغ ایرانی را به صورت مشخص به مکانی متمایز تبدیل می کند از شیوه ارزیابی پدیدارشناسی استفاده می شود.
بررسی تطبیقی مؤلفه های مؤثر بر شفابخشی منظر در باغ های تاریخی و معاصر (مطالعه موردی: باغ دلگشا و باغ خانواده شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
95-77
حوزههای تخصصی:
اهداف: منظر شفابخش در دنیای آشفته، پرتنش و متراکم امروزی که حاصل بحران های محیطی است یکی از رویکردهایی است که در فضا سبب کاهش بیماری های جسمی- روانی و اجتماعی شهروندآن که به دنبال دنیای آشفته، پرتنش و متراکم امروزی که حاصل بحران های محیطی است، به وجود آمده است، می شود. فضاهای معماری تاریخی و معاصر با توجه به الگوی ساختی که دارا می باشند در شفابخشی منظر نیز دارای اثرات متفاوتی هستند. روش ها: تحقیق حاضر بر اساس ماهیت و قلمرو موضوعی در حوزه تحقیقات کاربردی و توسعه ای است و از نظر روش انجام تحقیق توصیفی-تحلیلی است که به صورت آمیخته(کمی-کیفی) انجام شده است. تحلیل کیفی مقاله بر اساس مشاهدات و شاخص های اثرگذار بر شفابخشی صورت گرفته شده است و پس از آن به منظور تطبیق شاخص های تحلیل شده به اولویت بندی آن ها بر اساس نظر پرسش شوندگآن که کاربران باغ های مطالعاتی بوده اند با ضریب تغییرات پرداخته شده است. جامعه آماری شامل کلیه استفاده کنندگان از فضای باغ دلگشا و خانواده در نظر گرفته شده است که حجم نمونه 100 نفر (حداقل حدنصاب تحلیل توصیفی) در نظر گرفته شده است که به صورت تصادفی انتخاب شده اند. یافته ها: با استناد به نتایج قابل قبول مشاهده شد بررسی تطبیقی مؤلفه های مؤثر بر شفابخشی منظر در باغ های تاریخی و معاصر می تواند منجر به الگوی ساخت فضایی شود که مؤلفه های شفابخشی منظر در آن حائز اهمیت باشد. نتایج: نتایج پژوهش حاکی از آن است که در باغ سنتی دلگشا وضوح فضایی ، انتخاب کردن، خلوت گزیدن و تجربه ی کنترل امور باغ ، خوانایی ، تعامل اجتماعی و تحرک از سایر شاخص ها از نظر افراد مورد مطالعه دارای اهمیت بیشتری بوده است. در حالی که در باغ معاصر خانواده تحرک فضایی ، تعامل اجتماعی ، تنوع فضایی ، گونه های گیاهی سبز و وضوح فضایی از سایر شاخص ها از نظر افراد مورد مطالعه دارای اهمیت بیشتری بوده است.
تحلیل نقش اقلیم در شکل گیری تناسبات کالبدی حمام های تاریخی ایران (مناطق گرم و خشک و سرد و کوهستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۹۶)
17-2
حوزههای تخصصی:
حمام یا گرمابه علاوه بر کارکرد اصلی خود به عنوان محلی برای شست وشو و پاکیزگی، دارای کارکردهای جنبی دیگر، از قبیل فضای شکل گیری تعاملات اجتماعی نیز بوده است. بنابر شواهد تاریخی ساخت حمام های عمومی از دوره هخامنشیان در ایران رایج بوده و با ورود اسلام به ایران با پیداکردن جنبه آیینی اهمیت این نوع بناها افزایش پیدا کرد؛ به طوری که حمام های گوناگون و زیادی در کنار مجموعه بازار و مساجد شهرهای مختلف ساخته شدند. با توجه به پراکندگی حمام ها در دوره اسلامی در گستره ایران و نظر به ثبات نسبی باورهای آیینی اسلامی درباره استحمام، یکسان بودن کارکردی فضاهای داخلی این بنا قابل توجیه است، اما با بررسی ابعاد کالبدی می توان به تفاوت در تناسبات موجود در ریز فضاهای بنای حمام در اقلیم های مختلف پی برد. با توجه به این موضوع و با هدف کشف دلایل شکل گیری این تفاوت ها، پژوهش حاضر با استفاده از اسناد کتابخانه ای و روش تحقیق توصیفی تحلیلی، ضمن تبیین تناسبات کالبدی موجود در بنای حمام های تاریخی واقع در اقلیم های گرم و خشک و سرد و کوهستانی، به بررسی و تحلیل کم و کیف تناسبات شکل گرفته متأثر از شرایط اقلیمی در آنها پرداخته است. به عنوان نتیجه در کالبد حمام های واقع در اقلیم یکسان، تناسبات مشابه قابل رؤیت است. با توجه به یکسان بودن عملکرد فضاهای داخلی در بنای حمام، این گونه به نظر می رسد که معمار با ایجاد تناسبات منحصر به اقلیم در فضاهای اصلی و کریدورها سعی داشته بر چالش های مرتبط با انرژی و همسازی با اقلیم فائق آید.
خوانش تطبیقی دو نمود فرهنگی؛ شاهنامه فردوسی و معماری قرن پنجم هجری، با تمرکز بر خراسان بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۹۶)
100-82
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با این فرضیه که شاهنامه فردوسی و معماری ایرانی به مثابه دو نمود فرهنگی، اهداف مشترکی را دنبال می کردند، تلاش دارد با تحلیل واژگان معماری در شاهنامه و جست وجوی خصلت های حماسی گونه در آثار معماری پس از آن، وجوه اشتراک این دو نمود فرهنگی را کاوش نماید. ابتدا به تحلیل و تبیین ویژگی های اشعار فردوسی، سپس بررسی دقیق معماری خراسان پس از شاهنامه پرداخته شده و در نهایت با روش هم بستگی، به تناظر نتایج اشعار و ویژگی های ابنیه پرداخته شد. هدف اصلی، تعیین شاخص هایی برای شناخت معماری حماسی است. سوال آن است که کدام عناصر و خصلت های هنری، به طور مشترک در شعر و معماری خراسان در دوره پس از آفرینش این اثر وجود دارد و آیا این همانندی ها دلالت بر اثرگذاری شاهنامه بر جریان فکری معماری خراسان در قرن پنجم دارد؟ این شاخص ها چگونه اولویت بندی می شوند؟ ابتدا خصلت های شاهنامه ای با استفاده از منابع کتابخانه ای شناسایی و سپس به منظور نظرسنجی از خبرگان با تکنیک دلفی، پرسش نامه ای برای وزن دهی به شاخص های مؤثر در معرض دید ۱۵ فرد خبره قرار گرفت. سپس با انتخاب ۸ بنای مهم قرن پنجم با کاربرد روش سلسله مراتبی و تکنیک AHP با بهره گیری از نظرات ۱۰ خبره، به اولویت بندی بناها به لحاظ حماسی بودن پرداخته شد. نتایج نشان می دهد از میان شاخص های معماری حماسی، «القای هیبت و عظمت»، «صلابت» و «نماد» بیشترین تبلور معنایی را در بناهای قرن پنجم نسبت به دوره پیش از خود داشته و در میان نمونه ها، مسجد ملک زوزن و پس از آن، آرامگاه ارسلان جاذب در بالاترین رتبه جای دارند.
Application of Planning Standards in Regulating Road Reserves (Case Study: Kisii Town in Kenya)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
An efficient road network remains among the topical issues in the international urban development forum. This is because roads link interrelated land uses in addition to connecting them with the contiguous metropolitan areas, thus a key contributing factor for an accelerated socio-economic uplift. To sus tain this, planning s tandards that delimit urban road reserves are usually prepared and enforced through development control to ensure that roads are exclusively maintained for their intended purpose. This s tudy, therefore, through a case s tudy was undertaken in Kisii Town, Kenya inves tigates the extent to which the unauthorized developments on urban road reserves are regulated. It was s teered by the public interes t theory of regulation by targeting residential developments which were proportionately and randomly drawn from the seven residential neighbourhoods. Data were collected using a high-resolution satellite image and a ques tionnaire. Data analysis relied on GIS, t-tes t, logis tic regression, and linear regression. Research findings demons trated a s tatis tically significant difference between the approved physical planning s tandards that are used in regulating road reserves and the extent of compliance by developers. Compliance generally declined by a mean of four metres, signifying that the County Government of Kisii did not undertake adequate development control. Non-compliance was mos tly heightened by the developers’ unawareness of the building plan approval process and that the buildings needed to be inspected during cons truction. This s tudy deepens the international debate on development control by spatially and s tatis tically illuminating how the extent of compliance with the planning s tandards that regulate road reserves may be empirically analyzed.
Evaluation and Prioritization of Indicators That Improve the Quality of Life in Residential Neighborhoods(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۲ - Serial Number ۴۴, Spring ۲۰۲۲
59 - 72
حوزههای تخصصی:
Providing the conditions of residential neighborhoods to enhance residents' quality of life has always been an issue of great for urban experts and policymakers of various fields. According to the extensive research in this field, addressing quality of life indicates its importance in residential neighborhoods. The present manuscript evaluates and prioritizes the indicators that improve the quality of life based on the review and analysis of experts (in architecture, landscape architecture, urban design, and planning). The s trategy of this s tudy is the correlation with a descriptive-analytical approach to evaluate and prioritize the indicators of quality of life, four of which have been identified for review by experts, namely Ins titutional; Economic; Social and Environmental satisfaction. A total of 22 experts answered the ques tions, and the findings were analyzed using the DANP technique. The findings indicate that the components of "ins titutional satisfaction" and "social satisfaction" have the mos t significant impact on enhancing residents' quality of life, respectively, from the perspective of experts. In addition, based on the weight of the obtained components, "policy-making and decision-making of organizations and ins titutions" in the neighborhood and "access to health facilities and services" were ranked as the firs t and las t practical components, respectively. Therefore, s trategies can be developed based on the prioritization of experts, such as s trengthening social and infras tructural services and facilities (ins titutional); Residents' decision-making and participation in neighborhood management (social); provision of participatory housing (economic), and development of open and green space (environmental).
بازخوانی نظریه وانمودگی بودریار در عکس های آزاده اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
84 - 95
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهرت اصلی بودریار، به دلیل بیان نظریات مهمی مانند وانموده و ابرواقعیت است. او جهان پسامدرن را جهان وانموده می داند که مرز واقعیت و بازنمایی، در آن از بین رفته است. او در تطبیق تصویر و واقعیت، چهار مرحله را باز می شمارد که طی آن، تصویر، از مرحله انعکاس واقعیت، به مرحله مستور کردن واقعیت، سپس به مرحله مستور کردن غیاب واقعیت و در نهایت در مرحله چهارم، به مرحله ای می رسد که هیچ ارتباطی با واقعیت ندارد و به تولید وانموده می پردازد. در این پژوهش، سعی بر این است با مروری بر فلسفه بودریار و ذکر مراحل چهارگانه وانموده، به بازخوانی آن در عکاسی بپردازیم و از این مهم، برای تشریح شواهد تجربی، مجموعه عکس «به روایت یک شاهد عینی» آزاده اخلاقی انتخاب شده است تا به این پرسش پاسخ دهیم که عملکرد عکاسی استیجد چیست؟ و به چه طریقی در این نوع خاص از عکاسی، وانموده به تصویر کشیده می شود؟ هدف: خوانش وانموده در عکاسی استیجد و بصورت خاص در مجموعه عکس «به روایت یک شاهد عینی» آزاده اخلاقی هدف اصلی این پژوهش است. روش پژوهش: این پژوهش به شیوه توصیفی - تحلیلی و روش گردآوری مطالب، بصورت اطلاعات کتابخانه ای است. یافته ها: این پژوهش تشریح نظریه وانموده و بیان مراحل مختلف آن پرداخته و ضمن معرفی عکاسی استیجد، به این نتیجه می رسد که با توجه به تعریف وانموده و عملکرد آن از منظر بودریار، می توان چنین نتیجه گرفت که تمرکز اصلی مجموعه عکس های «به روایت یک شاهد عینی»، بر وانموده هاست و عکس های این مجموعه، همانند آنچه بودریار در تعریف وانموده می گوید، در تقابل با شبیه سازی قرار گرفته و خود دارای قدرت تولید واقعیت شده و واقعیتی را که در گذشته رخ داده، آشکارا به چالش کشیده است.
خوانش حجاری نبرد رستم و اشکبوس در عمارت دیوانخانه زندیه شیراز بر اساس نظریه شمایل شناسانه اروین پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حجاری نبرد رستم و اشکبوس در عمارت دیوانخانه زندیه شیراز، دارای ویژگی های هنری و اهمیت فرهنگی اجتماعی است که تاکنون به آن پرداخته نشده است. هدف، شناخت جنبه های مفهومی این اثر در بستر دوره زندیه است و در پی پاسخ به این سؤالات که نبرد رستم و اشکبوس نماد چیست و این اثر چه ارتباطی با بستر اجتماعی دوره زندیه دارد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است و از روش شمایل شناسی اروین پانوفسکی در توصیف، تحلیل و تفسیر این حجاری استفاده شده است. بنابر نتایج این تصویر بخشی از روایت کاموس کشانی در شاهنامه فردوسی است که پیروزی رستم بر اشکبوس را نشان می دهد. در این حجاری شمایل کریم خان و پیروزی او بر حکومت در قالب پیروزی رستم به تصویر درآمده است. معنای درونی این اثر برای بیان شکوه و قدرت سیاسی کریم خان در دوران خود و غلبه بر دشمنان است که از نژاد پادشاهان نبوده و حکومتی مردمی دارد و به دنبال تصویرسازی صحنه های بزم و شکار نیست. انتخاب این نقش جهت حجاری در عمارت دیوانی که محل حضور و دادخواهی مردم (عوام) و دیدار سفیران (خواص) است، نمایش قدرت حکومت مردمی کریم خان در جامعه فرهنگی اجتماعی زندیه است.
خوانش منظر شهری سمنان و دامغان بر اساس عناصر سازمان فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹
27 - 38
حوزههای تخصصی:
مفهوم شهر، شناختی به عنوان یک موجود مستقل، غیرقابل تقسیم و در تعاملی دائمی با اندام های مختلف تشکیل دهنده خود است. وجهی از مفهوم اجتماعی است که شهر را در یک نظم سیستمی با حفظ استقلال اجزاء، به هم پیوند می دهد. تعریف اجزاء و نوع پیوند آنها به فاکتورهای اجتماعی، طبیعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، کارکردی و فیزیکی وابسته است که در یک رابطه سیستمی، توسعه و حیات شهر را در طول تاریخی توضیح می دهند. در شهرهای سمنان و دامغان، بنیان شکل گیری شهر آب بوده است. سازمان فضایی شهر و تعریف عناصر شهری و رویدادها و مراسم شهر در ارتباط با آب شکل می گرفته است. در کنار دلایل و انباشت های عینی و ذهنی جاری در شهر که معنای کلیت آن را خوانش می کنند، در شهرهای مذکور، عنصر طبیعی آب به عنوان مهمترین عامل در تعریف عناصر سازمان شهر است. با حضور درخت در فضای شهر، رابطه ای تکاملی و معنادار دارد و در انطباق با مفاهیم و سایر اندام های عینی شهر به خوانش منظر شهری از طریق عناصر سازمان فضایی کمک خواهد کرد. بنابراین این مقاله با هدف شناسایی و رابطه سازمانی عناصر منظر شهری، از طریق مطالعات و مشاهدات میدانی به دنبال پاسخ به این سؤال است: چگونه عناصر منظر شهری سمنان و دامغان بر اساس عناصر سازمان فضایی شهر خوانش می شوند؟ در راستای پاسخ به این سؤال، با دیدگاهی کل نگر، براساس منابع کتابخانه ای و انطباق آنها با مشاهدات میدانی، مصادیقی از شهر خوانش شدند که بتوانند مفاهیم عناصر سازمان فضایی را روایت کنند. علاوه بر مصداق های فیزیکی و کارکردی در تعریف عناصر سازمان فضایی شهر -مرکز، قلمرو، کل های کوچک و ساختار، زیرساخت آبی و درخت به عنوان عناصر طبیعی، در تکمیل و خوانایی عناصر سازمانی شهر، از وجوه متمایز و مهم سازمانی سمنان و دامغان با سایر شهرهای ایرانی هستند.
فراموشی منظر، پدیده ای مدرن (با تأکید بر بررسی منظر تاریخی شهرهای سمنان و دامغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹
39 - 46
حوزههای تخصصی:
منظر دیسیپلینی میان رشته ای است و در تحلیل فضا، تنها کالبد و فیزیک فضا را مورد توجه قرار نمی دهد، بلکه همواره در پی درک و شناخت کلیت و شخصیت فضایی است که در اثر تعامل و کنش و واکنش عوامل بیشمار اجتماعی، تاریخی، هویتی، فعالیتی، کالبدی و امثال آن ها شکل گرفته است. امروزه بسیاری از فضاهای شهری، کیفیت های منظرین خود را از دست داده اند حتی شهرهایی که به لحاظ تاریخی سابقه درخشانی در خلق فضاهای با کیفیت و با معنا داشته اند نیز بسیاری از کیفیات فضایی و منظرین خود را از دست داده اند. این پژوهش بر آن است تا با مطالعه منابع کتابخانه ای و تاریخی و بررسی میدانی منظر تاریخی دو شهر سمنان و دامغان، به عنوان شهرهایی که به لحاظ تاریخی در خلق فضاهای شهری موفق بوده اند، و با بررسی و تحلیل چندین فضا از این دو شهر به عنوان نمونه موردی، علت یا علت های افول منظر در شهرهای ایرانی را شناسایی کند.
شهرسازی پساکرونا: به کارگیری رویکرد شهر 15 دقیقه ای در شهرهای ایران (نمونه موردی: مهرشهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
114-97
حوزههای تخصصی:
مسئله: پاندمی کرونا آسیب پذیری شهرها را در شرایط فعلی شان نشان داد و یکی از محرک های قوی برای نیاز به بازاندیشی ریشه ای در برنامه ریزی شهری را آشکار کرد. یکی از رویکردهای نظری که در شرایط همه گیری مورد توجه برخی از کشورهای توسعه یافته قرار گرفت، رویکرد شهر 15-دقیقه ای است که تراکم بهینه، مجاورت عملکردهای مکمل و سازگار از اصول اساسی آن می باشد. اهداف : هدف مقاله بررسی مفهوم شهر 15 دقیقه ای، شناسایی مولفه های دستیابی به آن و نحوه انطباق آن در نمونه موردی مطالعه مهرشهر کرج است. روش ها: از موضع هدف پژوهش حاضر کاربردی و به لحاظ روش تحقیق ماهیت توصیفی- تحلیلی دارد. در تحلیل بررسی دسترسی به کاربری های شاخص که از محورهای کلیدی در شهر 15-دقیقه ای است از تحلیل شبکه معابر پیاده در نرم افزار GIS بهره برده شد و با استفاده از تکنیک SWOT و QSPM به تعیین و اولویت بندی راهبردهایی برای توسعه آتی محدوده مطالعاتی در راستای شهر 15 دقیقه ای پرداخته شد. یافته ها : عدم وجود تنوع عملکردی (خلاء در کاربری های آموزشی، مذهبی و درمانی) و نبود پیوستگی مسیر و کفسازی بسیار نابسامان برای پیاده از جمله مهمترین مسائل پیشروی این محدوده برای انطباق با رویکرد شهر 15 دقیقه ای است. نتیجه گیری : تامین ایمنی و امنیت افراد پیاده و دوچرخه سوار، تامین زیرساخت و خدمات مورد نیاز پیاده روی و دوچرخه سواری، به کارگیری اصول کاربری اراضی مختلط و چندگانه و توزیع متعادل خدمات از مهمترین راهبردهای پیشنهادی پژوهش حاضر برای این محدوده جهت انطباق با رویکرد 15دقیقه ای و تاب آور در برابر پاندمی های احتمالی آتی است.
بازشناسی پیکر بندی فضایی و چیدمان اجتماعی در معماری شهر سوخته برپایه رویکرد چیدمان فضا (نمونه های موردی: ساختمان 1 از دوره II, III و ساختمان 20 از دوره IV)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چیدمان فضا، یک رویکرد پژوهشی ساختارگرایی در معماری است که با مطالعه ی فنوتایپ(ساختار) و درک ژنوتایپ(کارکرد)، امکان تفسیر پیکربندی فضایی و سازمان اجتماعی را در محیط های ساخته شده فراهم می کند. بقایای معماری به جای مانده از گذشته، شاخصه ای مهم در جایگاه های باستان شناختی محسوب شده و مهم ترین یافته در به کارگیری رویکرد چیدمان فضا هستند. این که بناهای پیش از تاریخی تا چه میزان از قابلیت ارائه پیکربندی فضایی و چیدمان اجتماعی برخوردارند یا رویکرد چیدمان فضا تا چه حد قادر به شناسایی، ادراک و تفسیر آن ها در ساختارها و استقرارگاه های پیش از تاریخی و آغاز تاریخی است؛ اطلاعات بسیار کمی وجود دارد. مطالعات پیشین- جز موارد اندک- استفاده از رویکرد چیدمان فضا را نه در خانه ها یا مناطق جمعیتی پیش از تاریخی و آغاز تاریخی بلکه در دوران متأخر و معاصر لحاظ کرده اند. مقاله پیش رو با به کارگیری روش چیدمان فضا و استفاده از ابزارهای مشاهده، برداشت های میدانی، اسنادی، نرم افزارهای ای گراف و دپس مپ، به قیاس تحلیلی پیکربندی فضایی و چیدمان اجتماعی ساختمان های شماره ی 1(دوره های II و III ) و 20 (دوره ی IV ) شهرسوخته پرداخته و شاخص های عمق، مرتبه نسبی، هم پیوندی، کنترل و نوع فضا را از منظر ارتباط و نحوه ی دسترسی، خصوصی و عمومی بودن بررسی کرده تا به دو پرسش: الگوی پیکربندی فضایی در ساختمان های شماره 1 و 20 شهر سوخته چه تفاوت هایی با یک دیگر دارند؟ و چه ارتباطی بین پیکربندی فضایی و چیدمان اجتماعی آن ها وجود دارد؟ پاسخ دهد. مطالعه ی تحلیلی-تطبیقی ساختمان های 1 و 20 شهرسوخته آشکارا نشان گر آن است که ساختمان شماره ی 1 از عمق بیشتر و متعاقباً از درجه خصوصی بودن بالاتری برخوردار است که می تواند به طبقه ی اشراف یا فردی با موقعیت اجتماعی بالا تعلق داشته باشد؛ اما ساختمان شماره ی 20 دارای حرکت، هم پیوندی و اتصال بیشتری است بنابراین نمی توان آن را فقط به مثابه بنای کاملاً خصوصی لحاظ کرد احتمالاً این بنا، ساختمانی با درجه ی عمومی تر بوده است.
رازهای سر به مهر نگاره در گرمابه ها، تجلی مفهوم تطهیر در کالبد معماری براساس نگاره های ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
69 - 84
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : طهارت به عنوان هدف اساسی از اصولی است که پیوسته در معماری ایرانی به خصوص در گرمابه به کار گرفته شده و با گذر زمان روند شکوفایی و نوع نگاره ها از حیث پرداختن به جزئیات، بیشتر شده و آن را به اوج خود رسانده، این امر به خوبی در روند پیشرفت نگاره ها مشهود است. آثار ادبی گرمابه گنجینه مهمی برای پرداختن به مباحث تطهیر در آثار نگارگری ایجاد کرده و نگاره های متنوعی از گرمابه ها در کتاب های ادبی وجود دارد. هدف پژوهش : هدف این پژوهش بازشناسی و بازخوانی اصل تطهیر و نمود آن در نگاره های به جامانده در حمام های ایرانی است. روش پژوهش : روش تحقیق در این نوشتار توصیفی-تحلیلی بوده و به بررسی 10 نمونه نگاره از کتاب هفت اورنگ جامی، دیوان ترکی امیرعلیشیرنوایی، خمسه نظامی، مثنوی مهر و مشتری اثر عصار تبریزی، ظفرنامه مستوفی، شاهنامه فردوسی و مثنوی معنوی مولانا پرداخته است. نتیجه گیری : تنوع ابزارآلات و افراد در نگاره های گرمابه بیانگر آن است که از جزئیات برای نمایش هرچه بهتر اصول تطهیر بهره گرفته شده، برای سهولت در خوانایی، به ارائه کاربری های هر بخش و همچنین عملکرد اجزا و افراد، که در یک رابطه دوسویه با یکدیگر هستند پرداخته شده است. مطالعه نگاره ها نشانگر وجود بیشترین اشتراکات در آثار به جامانده از نگاره های گرمابه و وجود افتراقات در تزیینات و جزئیات آن هاست. مقایسه نگاره ها همچنین در بعد کارکردی و عملکردی شباهت های بسیاری را نسبت به بعد کالبدی نشان می دهد و اینکه در اشتراکات از راهکارها و الگوهای به خصوصی به کار رفته و هم نوآوری هایی را در نشان دادن تطهیر، ایجاد کرده است.
مطالعه ای بر پیوند فرهنگ میان ولایت اهل بیت با نسل های انقلاب اسلامی در ایران
حوزههای تخصصی:
ایجاد و پرورش نسل های انقلابی برای یک جامعه بسیار بارز و حائز اهمیت است. تغییر و تحول در نسل ها، یکی از مهمترین مباحثی است که در علم جامعه شناسی از آن یاد می-شود. جامعه ای که با انقلاب اسلامی شکل گرفته است و در تربیت نسل های بعد از آن تلاش دارد. بی شک این انقلاب بی نام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست. امام خمینی (ره) میفرمایند: از خداوند متعال توفیق کافه مسلمانان و خصوص طبقه جوانان را در محور استعمار و عمال خائن ان خواستارم از این رو در این مقاله سعی می شود که به بررسی ایجاد پیوند فرهنگی میان ولایت اهل بیت با نسل های انقلاب اسلامی در ایران پرداخته شود. این مبحث در علم معارف و علوم انسانی از مباحث مهم و کلیدی به حساب می آید که نگاه ما را به مباحث اعتقادی و به دنبال آن، مباحث پیرامونی تغییر می دهد. مهم این است که مقصدی که انسان باید به آن برسد و دعوت انبیای الهی برای رسیدن به آن مقصد است، مقام توحید می باشد.
پیشنهادِ روش تهیه پالت رنگی مکان، رویکردی جهت حفاظت منظر شهری تاریخی(HUL)؛ مورد پژوهی: محله جلفا در اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«منظر رنگی» از مهم ترین ارکان هویتی بافت های تاریخی شهرها و یکی از عناصری است که فرهنگ بومی را در کالبد مکان بازتاب می دهد و از همین جهت است که به عنوان مولفه ای از رویکرد «حفاظت از منظر شهری تاریخی» (Historic Urban Landscape :HUL) به طور روزافزون، مورد توجه قرار گرفته است. مساله آن است که استفاده ناآگاهانه از رنگ و بی توجهی به آن در بازآفرینی بافت های تاریخی و توسعه های شهری همجوار با آن بافت ها، گاه منظر شهری را مخدوش کرده و شخصیت این بافت های یگانه را تهدید می نماید. این در حالی است که منظر شهرهای تاریخی، متأثر از نظام های رنگیِ ذاتیِ مصالح بومی و همساز با شرایط اقلیمی شکل گرفته است، اما امروز به سبب استفاده از مصالح ناهمخوان با زمینه طبیعی، مناظر تاریخی شهرها دستخوش آسیب های بصری و ادراکی قرار گرفته اند. با توجه به اهمیت و وسعت این بافت ها و ایجاد ساخت و سازهای ناهمگون با نظام رنگی بومی، این امر که چگونه می توان از ابزارهای امروزی به جای روش های مرسوم دستی و قدیمی جهت ثبت و تحلیل اطلاعات رنگ محیط استفاده کرد؛ به گونه ای که این روش از لحاظ اقتصادی نیز، به صرفه و در عین حال به لحاظ صحت نتایج، قابل اعتماد باشد، پرسش پژوهش حاضر است. بر این اساس، هدف این پژوهش معرفی روشی در راستای تهیه پالت رنگی مکان و تشخیص کدهای رنگی غالب در زمینه شهری است. محله جلفای اصفهان با توجه به ویژگی های برجسته آن، نظیر قرارگیری در ساختار تاریخی شهر اصفهان، بهره مندی از فرهنگ ویژه و وجود الگوهای رنگی منحصربه فرد، به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب گردید. این پژوهش از نوع تحقیقات ترکیبی است و با توجه به ماهیت چند وجهی عنصر رنگ در موضوعات «روانشناسی»، «فرهنگ» و «بوم شناسی بصری»، به لحاظ راهبرد پژوهش از رویکرد سیستمی تبعیت می کند. سیستم رنگ مورد استفاده در پژوهش نیز، سیستم CIELab است. نتایج پژوهش نشان داد این روش قابلیت کاربرد به شکل گسترده برای تحلیل منظر رنگی و تهیه پالت پیشنهادی برای شهرهای تاریخی را در راستای تحقق رویکرد HUL داراست.
تحلیلی بر چگونگی بیان معنا در معماری پست مدرن از دریچه ی زبان شناسی (مقایسه ی تطبیقی کاربرد فنون بلاغی در زبان و معماری پست مدرن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
165 - 180
حوزههای تخصصی:
زبان پست مدرن مستلزم به کارگیری فنون بلاغی گوناگون است. توجه به نقش فن مجاز و به و یژه رابطه ی تعاملی آن با استعاره، در زبان معماری پست مدرن، برای تولید و بیان معنا، در پژوهش های پیشین مدنظر قرار نگرفته است. هدف این پژوهش بررسی نحوه ی شکل گیری و کارکرد فنون بلاغی در تولید و انتقال معنا و نیز رمزگشایی و بازتولید آن در معماری پست مدرن است. به این منظور، برای نخستین بار، شرایط تحقق فنون بلاغی مجاز و استعاره در معماری پست مدرن تعریف شد و رابطه ی تعاملی آن ها در دو محور هم نشینی و جانشینی برای ایجاد دو فن دیگر ایهام و کنایه، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. بنابراین پژوهش حاضر کیفی و با ماهیتی کاربردی است. داده ها از طریق مطالعه ی اسنادی گردآوری و به روش توصیفی - تحلیلی، با تحلیل نشانه شناسانه و شیوه ی تطبیقی -مقایسه ای و مطالعه ی موردی تحلیل شد. براساس یافته های پژوهش، معماری پست مدرن به یاری رابطه ی تعاملی مجاز و استعاره در دو محور هم نشینی و جانشینی با شکل دهی دیگر فنون بلاغی مفاهیمی چون پیچیدگی، تضاد، لذت، کثرت گرایی و تعویق معنا را متجلی می کند و موجب تکثیر و توسعه ی آن ها می شود. همچنین با تلفیق معانی صریح و ضمنیِ نشانه های متون گذشته و «از آن خود سازی» آن ها، ضمن شکل دهی به واقعیات، برخلاف ادعای پست مدرنیستی خود، به ساخت ایدئولوژی مبادرت می ورزد. بنابراین، از طریق درک عملکرد فنون بلاغی و به ویژه رابطه ی تعاملی مجاز و استعاره، امکان رمزگشایی و بازتولید معنای هر معماریِ پیچیده ی بلاغی به کمک تحلیل نشانه شناسانه میسر می شود. همچنین بهره گیری از این فنون، به مثابه ابراز بیان اندیشه در طراحی معماری، غنای معناییِ معماری حاصل را ممکن می کند.
ترجمان بصری استعاره «نی» در نگاره های لیلی و مجنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفا از استعاره «نی» برای بیان حکایت هجران انسان از اصل خویش و طرح مسئله عشق مجازی و حقیقی استفاده کرده اند. یکی از ابداعات نگارگران، پیوند میان استعاره نی به صورت چوپان نی نواز با داستان لیلی و مجنون است. استفاده از استعاره «نی» در قالب «چوپان نی نواز» به عنوان عامل تذکر برای دعوت به روز الست و مبدأ وجود انسان به این دلیل بوده است تا مخاطبان را از ورای ظاهر داستانی عاشقانه، به نوای عهد الست و عشق حقیقی انسان برای سیر از وضع موجود به مقام محمود انسانی متوجه سازند. نگارگران با شناخت مبانی عرفانی سعی در ترجمان بصری این مضامین داشته و ازاین رو میان استعاره نی به صورت چوپان نی نواز و سایر عناصر تصویر با داستان لیلی و مجنون ارتباط برقرار کرده اند. هدف این مقاله مشخص نمودن پیوند مفاهیم عرفانی با نگارگری ایران و نشان دادن هویت جدید تصویری در نگارگری برای بیان مضامین عرفانی است. روش پژوهش به شیوه تحلیلی توصیفی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای اسنادی بوده است. در این مقاله نگاره های مکاتب هرات و تبریز به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شده که از میان آن ها تعداد چهار نگاره با مضامینی از داستان لیلی و مجنون به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیده است. مقاله در پی پاسخ به این پرسش هاست: نی در ادبیات عرفانی، استعاره از چیست؟ ترجمان تصویری استعاره نی در نگاره های لیلی و مجنون چگونه است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد نگارگران از طریق ترجمان بصری صحنه های گوناگون لیلی و مجنون و بهره گیری از استعاره نی در قالب چوپان نی نواز، مصادیقی همچون مقام عشق، عاشق، معشوق، فنا، بقا و... را در قالب اشکال، رنگ ها و ترکیب بندی، صورت تجسمی بخشیده اند.
هنر و مخاطب
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
47 - 67
حوزههای تخصصی:
مشکلات با پرسپکتیو: مطالعات موردی تصویرسازی ایران دورۀ قاجار
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
89 - 100
حوزههای تخصصی: