مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
روابط فضایی
حوزه های تخصصی:
بحث رقابت در خصوص بازدهی فعالیت های اقتصادی موجود در فضای شهری توجه به مکان استقرار این فعالیت ها را در خدمات رسانی به شهروندان بیش از پیش ضروری کرده است. در این بین مراکز مالی و اعتباری، به ویژه بانک ها را می توان یکی از مهم ترین فعالیت های اقتصادی دانست. عوامل گوناگونی در شناسایی مکان بهینة استقرار این فعالیت ها دخالت دارد که موجب پیچیدگی در تصمیم گیری های مکانی می شود و مدلسازی روابط فضایی عوامل مؤثر را ضروری می کند. رگرسیون وزنی جغرافیایی با مدل سازی روابط فضایی بین مجموعه ای از متغیرها امکان پیش بینی مقادیر متغیرها ی نامعلوم و فهم بهتر عوامل تأثیرگذار بر متغیر را می دهد. در این تحقیق سعی شد تا با مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی روابط فضایی عوامل مؤثر در استقرار مراکز مالی و اعتباری مدل سازی و مکان بهینة استقرار این مراکز در شهر تهران پیش بینی شود. در این تحقیق از متغیرهای مراکز آموزشی و فرهنگی، اداری، تفریحی، بهداشتی و درمانی، اقتصادی و تجاری، ترافیکی، حمل و نقلی و جمعیتی به عنوان متغیر مستقل و از وضعیت فعلی شعب مراکز مالی و اعتباری به عنوان متغیر وابسته در مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی استفاده شد. همچنین، به منظور پی بردن به دقت و اهمیت رگرسیون وزنی جغرافیایی، خروجی حاصل از این مدل ارزیابی شده است. نتایج ، بیانگر دقت بالای این روش در شناسایی مکان بهینة استقرار مراکز مالی و اعتباری است. نتایج نشان دهندة آن است که مدل مورد نظر با R2 برابر با 8883/0 و R2 تعدیل شدة برابر با 8841/0 دارای دقت قابل قبولی در مدل سازی روابط فضایی عوامل مؤثر در استقرار مراکز مالی و اعتباریاست. همچنین، خودهمبستگی برآورد شده روی مقادیر باقیمانده و حاصل از مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی با استفاده از آمارة موران I (Moranʼs I) نیز از عدم خودهمبستگی معنادار حکایت می کند.
واکاوی روابط فضایی در بنادر جنوبی ایران و حوزه های پسکرانه آن؛ ارائه یک نظریه زمینه ای: مطالعه موردی مثلث فضایی شیراز، بندرعباس و بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی روابط و نوع تعامل فضایی میان بنادر و مناطق پسکرانه ای آن در ساختار فضایی سرزمین، یکی از دغدغه های اصلی برنامه ریزان شهری و منطقه ای است. بااین وجود، این موضوع در ایران، کمتر موردتوجه پژوهشگران قرار گرفته است. هدف این مقاله، کشف روابط آشکار و نهان فضایی میان بنادر جنوبی و کانون های اصلی مناطق پسکرانه ای در مقیاس سرزمین ایران و واکاوی ساختار فضایی بندر-پسکرانه بر مبنای داده های کیفی است. در همین راستا، پارادایم روشی مقاله برساختی-تفسیری، روش شناسی آن کیفی و رویکرد مورداستفاده بر اساس نظریه زمینه ای می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد بنادر جنوبی ایران، شامل بنادر اصلی و بنادر محلی، اغلب به عنوان توزیع کننده کالا از مناطق پیشکرانه به کانون های اصلی پسکرانه ای در مقیاس ملی، بخصوص شهر تهران، فعالیت دارند. هرچند وجود ذخایر غنی انرژی و معدنی در پسکرانه های سواحل جنوبی کشور و همچنین بنادر مهم پیشکرانه ای منطقه ای (همچون شهر-بندرهای جهانی دبی و شارجه)، سبب رونق اقتصاد محلی در کریدور ساحلی جنوب کشور شده است؛ درحالی که ساکنین پسکرانه های محلی و منطقه ای از این رونق اقتصادی بی بهره اند. نکته قابل تأمل این است که در اغلب بنادر توسعه یافته جهانی، انتشار جریان توسعه از بندر به سمت پسکرانه های محلی و منطقه ای بوده و الگوی منطقه گرایی بندرگاهی را شکل داده اند. بنابراین درصورتی که بتوان الگوی ساختار فضایی پیشکرانه-بندر-پسکرانه را در ایران مشابه الگوی مرکز-پیرامون-مرکز (ساختار هندسی مشابه لوزی) شبیه سازی نمود، در مقیاس بنادر توسعه یافته در سایر نقاط جهان، الگوی فضایی این ساختار اغلب به صورت پیرامون-بندر-پیرامون (ساختار هندسی مشابه هذلولی) شکل گرفته است.
اثربخشی بازی های شناختی- رفتاری در بهبود ادراک روابط فضایی و عملکرد ریاضی در دانش آموزانِ با ناتوانی یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش آموزانِ با ناتوانی یادگیری ریاضی به علت کژکارکردهای شناختی و رفتاری، نقص هایی در جهت یابی و پردازش دیداری- فضایی دارند که به ضعف در ادراک روابط فضایی و مهارت های پایه ای محاسبات منجر می شود. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی بازی های شناختی- رفتاری در بهبود ادراک روابط فضایی و عملکرد ریاضی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و یک پیگیری دو ماهه بود. 30 دانش آموز به روش نمونه گیری هدفمند در مرکز آموزش ویژه ناتوانی یادگیری در شهرستان زرندیه-ساوه انتخاب و در گروه های 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش آزمون های ریاضیات کی مت کنولی (1988) و ادراکی-دیداری فراستیک (1963) بودند که در سه مرحله بر روی هر دو گروه و برنامه بازی های شناختی- رفتاری شاوفر و همکاران (2002) در 9 جلسه یک ساعته برای گروه آزمایش اجرا شدند و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بازی های شناختی- رفتاری بر بهبود عملکرد ریاضی و ادراک روابط فضایی دانش آموزان تأثیر داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده است. از آن جایی که بازی های شناختی- رفتاری احتمالاً منجر به تقویت مهارت های پایه ای ریاضی، آگاهی فضایی، ادراک دیداری- فضایی، ادراک فاصله، حرکت و جهت یابی دانش آموزانِ با ناتوانی یادگیری ریاضی می شود، می توان از این روش روانی- آموزشی که به کارگیری آن کم هزینه و مؤثر است، برای بهبود کودکان با ناتوانی یادگیری ریاضی استفاده کرد.
اثرات پیکره بندی فضایی بر جدایی گزینی اجتماعی در بافت فرسوده گلستان، سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
33 - 46
حوزه های تخصصی:
جدایی گزینی که به معنی جداشدن قسمتی از افراد یک مجموعه از دیگر افراد آن مجموعه است، یکی از معضلات بزرگ شهری است که یکپارچگی آن را به مخاطره می اندازد و مانع سازوکار درست شهر به عنوان کلیتی واحد می شود. برای مقابله با جدایی گزینی، رویکردهای مختلفی به اجرا در آمده است. آنچه که این پژوهش به عنوان رویکردی تحلیلی برگزیده، بررسی این معضل شهری از منظر محیطی، کالبدی و فضایی است. پشتوانه نظری این پژوهش برای بررسی جدایی گزینی، استفاده از تئوری نحو فضایی و مطالعه آن از دیدگاه پیکره بندی فضایی شهر است. این تئوری بر این عقیده استوار است که ساخت فیزیکی شهر و ساخت اجتماعی آن بر هم تأثیر گذاشته و از هم تأثیر می پذیرند. درهمین راستا محدوده کوی گلستان در شهر سبزوار به عنوان نمونه موردی انتخاب شده و هدف از این مطالعه کاهش جدایی گزینی اجتماعی با کمک درک ساختار فیزیکی این منطقه و ارائه راهکار برای بهبود آن است. همچنین این بررسی به دنبال درک شدت اثر متغیرهای نحوی بر پارامترهای غیرنحوی است تا از این طریق بتوان به دسته بندی مشخص از عواملی که بیشترین سطح تأثیر بر ساخت فیزیکی را دارا هستند، دست یافت. پژوهش از نوع اکتشافی و روش آن تلفیقی است و از هر دو روش کمی و کیفی برای پاسخ به سئوالات پژوهش استفاده شده است. روش کیفی به صورت میدانی با تکنیک مشاهده و ابزار چک لیست انجام شد و روش کمی با تحلیل فضایی خطوط محوری در محیط نرم افزار UCL Depthmap صورت گرفت. در این مطالعه متغیرهای نحوی به عنوان متغیرهای مستقل و متغیرهای غیر نحوی به عنوان متغیرهای وابسته مورد سنجش قرارگرفتند و در نهایت با کمک تحلیل رگرسیون خطی چند متغیره در نرم افزار SPSS، روابط آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای نور و روشنایی، دید و منظر، گوشه های قابل دید، چگونگی دسترسی، عناصر دارای ارزش، ورودی ها و گشودگی ها، کیفیت ابنیه، قدمت بنا با متغیرهای نحوی دارای رابطه معنادار بوده و به ترتیب از بیشترین اولویت برخوردارند. براساس نتایج تحقیق، انتظار می رود با اعمال تغییرات بر روی این متغیرها بتوان به حداکثر تغییرات در ساخت فیزیکی و در نهایت به تغییر در ساخت اجتماعی دست یافت.
تحلیل طرح معماری کتابخانه ملی ایران از نقطه نظر مسیر حرکتی کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره شانزدهم بهار ۱۳۹۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
167 - 188
حوزه های تخصصی:
این مقاله به نقد چگونگی طراحی مسیرهای حرکتی کاربران در کتابخانه ملی ایران می پردازد و نشان می دهد سازماندهی فضاهای معماری در یک کتابخانه، چگونه می تواند بر سهولت دسترسی به فضاهای مختلف و زمان صرف شده برای دسترسی به آنها این کار مؤثر باشد. نتایج این مطالعه می تواند کارایی کتابخانه ملی را از این نظر تعیین و اثرات آن را نشان دهد. هدف اصلی این پژوهش، ارائه نمونه ای الگووار برای سنجش ارزیابی طراحی بناهای ساخته شده و آشکارسازی نکاتی است در مورد طراحی معماری بناهایی که طول مسیر دسترسی در آنها اهمیت ویژه ای دارد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، پیمایشی است. جامعه آماری کاربران کتابخانه ملی ایران در دو دوره متفاوت تابستان و پاییز انجام شده است. پس از تعیین مسیرها توسط پرسش از مراجعان و انتقال آنها به روی نقشه رایانه ای بنا، فاصله های طی شده میان مراکز حرکتی، تعیین و پس از تحلیل، یافته ها به صورت جدولها و نمودارهایی ارائه شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش آماری (توصیفی و استنباطی) استفاده شده است. نتیجه کلی اینکه باید میان تعداد دفعات مراجعه و طول مسیر رابطه ای معنادار وجود داشته باشد. بررسی حاضر نشان می دهد کتابخانه ملی از این وضعیت ایده آل اندکی فاصله دارد.
تأثیر سبک زندگی بر روابط فضایی خانه های اعیان نشین دوره قاجار در مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۹۳
51 - 66
حوزه های تخصصی:
یان مسئله: از نظر محققین، سبک زندگی تأثیر زیادی بر معرفی الگوهای رفتاری، گرایش های ذهنی و شیوه زندگی افراد یک جامعه دارد. به عبارتی، مفهوم سبک زندگی به طور ویژه معرف کیفیت زندگی افراد یک جامعه است و بر معماری نیز تأثیر می گذارد. در رابطه با معماری خانه های مسکونی ایران در دوران قاجار و ارتباط آن با سبک زندگی مطالعات چندانی انجام نشده است. این موضوع، به ویژه، با توجه به تغییرات اقلیمی و همچنین تنوع خانه ها در دوران قاجار اهمیت بیشتری می یابد. در همین راستا، این پژوهش در پی خوانش فضا در رابطه با شیوه زندگی و تأثیر آن بر فضای معماری خانه های اعیانی دوران قاجار در استان مازندران است؛ و برای این منظور، لازم است گفتمان فضا در رابطه با شیوه زندگی و تغییرات آن در دوره قاجار با نگاهی ژرف مورد بررسی قرارگیرد و بازتاب آن در معماری این خانه ها بررسی شود. علت انتخاب خانه های اعیان نشین این است که در دوران قاجار خانه های مردم عادی اغلب متأثر از اقلیم بوده و تأثیر سبک زندگی ساکنین در این خانه ها کمتر از خانه های اعیان نشین مشهود است.هدف پژوهش: هدف از تدوین این پژوهش بررسی اثربخشی سبک زندگی مردم طبقه اعیان مازندران در دوره قاجار بر عرصه ها و روابط فضایی خانه های محل سکونتشان است. روش پژوهش: در این پژوهش از روش های توصیفی، تحلیلی و در نهایت استدلال منطقی استفاده شده است. منابع اطلاعاتی پژوهش بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی متکی و به دو صورت اسنادی و شفاهی قابل دسترسی است. برای انتخاب نمونه ها، تمامی خانه های مربوط به دوران قاجار در مازندران که دارای اسناد مطالعاتی بودند و امکان مطالعات میدانی درباره آن ها فراهم بود مورد بررسی قرار گرفتند. نتیجه گیری: مطابق نظر صاحب نظران، سبک زندگی به مؤلفه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دسته بندی شده است. در پژوهش حاضر تأثیر هر کدام از این مؤلفه ها در ساختار روابط فضایی نمونه ها مورد مطالعه قرار گرفت. در ادامه، پس از بررسی چیدمان فضایی خانه های منتخب، با ترسیم نمودارهای توجیهی توسط نرم افزار نحو فضا، اطلاعات به دست آمده تحلیل شد. سپس خانه های هر دوره قاجار با یکدیگر مقایسه شدند و این نتیجه حاصل شد که حتی خانه هایی که در یک دوره مشترک از دوران قاجار ساخته شده اند از نظر نوع و تعداد فضاها، عمق قرارگیری فضاها و همچنین چگونگی نحوه ارتباطشان با یکدیگر دارای تفاوت هایی هستند. این تفاوت ها از عواملی همچون روابط اجتماعی خانواده، شغل و معیشت ساکنین ناشی می شود و می توان آن ها را با الگوهای متفاوتی دسته بندی کرد.
تأثیر سبک زندگی بر تفکیک عرصه های عمومی از عرصه های خصوصی مورد استفاده زنان در خانه های اشرافی قاجار در مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت اجتماعی، فرهنگی و تا حدودی هویت اقتصادی افراد در جامعه، بوسیله جنسیت تعیین می شود. و عوامل متعددی مانند باورهای فرهنگی، ساختار خانواده، ارزش ها و... در تعیین این هویت نقش تعیین کننده دارند. هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر سبک زندگی مردم اشرافی دوران قاجار بر روابط فضایی خانه های محل سکونت شان در تقسیم بندی و تفکیک عرصه های عمومی از عرصه های خصوصی مورد استفاده زنان می باشد. مطالعات پژوهش بصورت میدانی وکتابخانه ای است و با استفاده از نرم افزار نحو فضا مورد تحلیل قرار گرفتند. مولفه های کلی سبک زندگی به مولفه های جزیی شامل روابط اجتماعی، ساختار خانواده، معیشت و اقتصاد، شغل و هویت اجتماعی دسته بندی شده است و تاثیر هر کدام از این مولفه ها بر تفکیک عرصه های خصوصی زنانه مورد مطالعه قرار گرفت.و این نتیجه حاصل شده است که تعداد فضاهای خصوصی و نحوه قرار گیری آنها، و همچنین ارتباط آنها با عرصه های عمومی موجود در خانه، متاثر از سبک زندگی و ساختار خانواده و تعداد زنان ساکن است.و تعداد عرصه های خصوصی زنانه در هر سه دوره قاجار متفاوت از یکدیگر می باشند، و فضاهای جدیدی بعنوان فضاهای واسط(جداکننده) در این خانه ها شکل گرفته اند.
ارزیابی مفاهیم کالبدی و فضایی بناهای مسکونی با رویکرد توسعه پایدار (نمونه موردی: تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دستاورد های تکنیکهای نحو فضا جهت تحلیل روابط فضایی ساختمان ها، ترسیم نمودار توجیهی می باشد. هدف این پژوهش نمایش نحوه استفاده از تکنیک چیدمان فضا در تحلیل روابط خاص معماری خانه های سنتی و مدرن شهر تبریز می باشد. در این پژوهش فرض بر این است که پیکره بندی فضایی خانه که تا اوایل پهل وی دارای ت داوم و استمرار بوده از اواخر این دوره دچار تغییرات شده و تداوم و استمرار در پیکره بندی فضایی موجود تا قبل از این زمان، در دوره های بعدی از میان رفته است که این خود میتواند بر فرهنگ و نظام رفتاری ساکنان اثرگذار باشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان ارزش فضایی در فضاهای مختلف خانه است که درنهایت منجر به کشف منطق فرهنگی-اجتماعی حاکم بر فضاهای موردنظر است. به منظور به آزمون گذاشتن فرضیه های موردنظر پژوهش، پنج خانه از هر دوره به عنوان نمونه های موردی انتخاب گردید. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی است و با استفاده از دو راهبرد کمی و کیفی به توصیف احتمالات وجود منطق فرهنگ-اجتماعی فضا پرداخته شد. در روش کمی از نرم افزار نحو فضا (Ucl depth map) استفاده گردید و در روش کیفی، از بررسی سه شاخص "عمق"و"هم پیوندی" و "ارتباط" استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که روابط فرهنگی-اجتماعی تاثیرات عمیقی بر ساختار کالبدی و پیکره بندی فضایی خانه های سنتی تبریز داشته است.
مطالعه تطبیقی نحو فضای معماری کاروانسرا های دوره قاجاریه (مطالعه موردی: کاروانسرا های قزوین و کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶
47 - 60
حوزه های تخصصی:
یکی از دستاورد های تکنیک های نحو فضا 1 جهت تحلیل روابط فضایی ساختمان ها، ترسیم نمودار توجیهی می باشد. هدف این پژوهش نمایش نحوه استفاده از تکنیک چیدمان فضا در تحلیل روابط خاص معماری کاروانسرا های ایرانی می باشد. «امنیت» و «دسترسی» از مهم ترین فاکتورها در خلق روابط فضایی کاروانسراهای ایران محسوب می شوند. این عوامل با ترسیم نمودار های توجیهی چندین نمونه از کاروانسرا های قزوین و کاشان مورد مطالعه قرار گرفته اند. در این پژوهش، با کمک مطالعات کتابخانه ای و میدانی، شناخت کاروانسرا های منتخب انجام شده ، پس از بررسی چیدمان فضایی این کاروانسرا ها، با ترسیم نمودار های توجیهی، به تحلیل آنها بر اساس نگرش نحو فضا پرداخته شده است. در پایان، مقایسه تطبیقی حجره ها، انبار ها و صحن کاروانسرا ها و ارتباط با سایر فضاها، دسترسی و امنیت آنها با استفاده از شیوه «ترسیم و تحلیل نمودار های توجیهی» انجام شده است. چنین برمی آید که بازخوانی مفاهیم معماری کهن در جهت احیای هویت ایرانی از دریچه دستاوردهای این پژوهش قابل پیگیری باشد.
واکاوی شبکه روابط فضاییِ بازار خرما در نواحی روستایی ناحیه مَکُّران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش تولیدی و صادراتی محصول خرما و وابستگی معیشت بسیاری از خانوارهای روستایی به فعالیت نخلداری در مناطق خرماخیز کشور از جمله در ناحیه مکران، پرداختن به مسائل و شبکه روابط بازار این محصول اهمیت ویژه ای دارد؛ زیرا اقتصاد نخلداری در روستاهای این ناحیه غالباً بر کشاورزی خرده پا و سنتی استوار بوده و به لحاظ کارکردهای توزیعی، مبادله ای و مصرفی با چالش های عدیده ای روبرو است. از این رو هدف پژوهش حاضر کاوش و تحلیل شبکه روابط فضایی بین کنشگران (انسانی و غیرانسانی) به منظور توسعه کارکردی بازار خرما در روستاهای ناحیه مکران است. این پژوهش بر روش آمیخته (راهبرد متوالی- تغییرپذیر) استوار است. جامعه آماری پژوهش شامل 17493 نخلدار و 32 کارشناس کشاورزی است. حجم نمونه به روش هدفمند- احتمالی در مرحله کیفی 111 نخلدار و 16 کارشناس و در مرحله کمی 376 نخلدار و 32 کارشناس تعیین شد. براساس «روش آمیخته متوالی» داده های کیفی به کمک نرم افزار «NVIVO» و داده های کمّی به وسیله نرم افزار «SPSS» پردازش و تحلیل شدند. سپس تحلیل و استنتاج نهایی طبق استدلال لاتور (1987) به روش «ترجمه» صورت گرفت. نتایج نشان داد که روابط فضایی چندگانه ای بین کنشگران (انسانی و غیرانسانی) وجود دارد و یا در حال پدیدار شدن است. در این میان دلالان خرما با ایجاد شبکه ای قوی از روابط فضایی، بازار خرما را به زیان تولیدکنندگان به تسخیر درآورده و به عنوان کلیدی ترین کنشگر، نقش و عاملیت یافته اند. در وجه غالب ضعف و ناکارآمدی کنشگران اصلی (نخلدار و دولت) و هم پیمانی کنشگران سرمایه و سردخانه با دلالان منجر به چنین پیامد زیانباری شده است؛ هر چند این روابط فضایی با مشارکت کنشگران جدید (نخل های غیربومی، سردخانه و ... ) در حال دگرگونی است.
تحلیل روابط فضایی خانه های روستایی براساس نگرش فرهنگی-اجتماعی (مطالعه موردی: روستای کوهپر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۶
۳۴-۱۹
حوزه های تخصصی:
عوامل متعددی در شکل گیری فضاهای خانه های روستایی تأثیر گذارند که میزان اهمیت و تأثیرگذاری همه آن ها یکسان نیست. یکی از مهم ترین این عوامل، عوامل فرهنگی- اجتماعی می باشد که رسیدن به درک فضایی و مفاهیمی که در معماری خانه های روستایی وجود دارد را امکان پذیر می سازد. بنابراین در نوشتار حاضر سعی شده است تا با تعیین جایگاه و اهمیت عوامل مذکور در شکل گیری روابط فضایی خانه های روستایی، نحوه تأثیر نگرش های اجتماعی و فرهنگی بر شکل خانه تشریح شود. مبانی و چهارچوب نظری این پژوهش از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای انجام پذیرفته و سپس جدولی برای چگونگی تأثیر نگرش مذکور در شکل گیری روابط فضایی خانه های روستایی بر اساس نظر متخصصان تدوین شده است. در ادامه، یافته های حاصل در خانه های روستایی غرب استان مازندران یعنی منطقه کوهستانی شهرستان کلاردشت به عنوان نمونه مطالعاتی از معماری روستایی شمال ایران، مورد بررسی قرار گرفته است. جهت تعمیم نتایج به سایر روستاهای کوهستانی منطقه، روستای کوهپر با قدمت بیشتر و سه خانه قدیمی تر از این روستا در سه گونه متفاوت انتخاب شد که در تمامی منطقه تکرار می شود. اطلاعات این بخش بر اساس مطالعات میدانی در روستا (عکس، نقشه و مصاحبه) استخراج و با استدلال منطقی به نتیجه رسید. در نهایت نتایج به صورت جداولی که در آن ها عناصر فضایی و سازمان فضایی در ارتباط با روابط فضایی خانه ها به صورت دسته بندی مشخص شده، در جدولی به صورت شکلی ارائه و نتایج حاصل از تحلیل فضایی در این جداول، از نمودار توجیهی بهره گرفته شد. نتایج نشان می دهد که نگرش فرهنگی- اجتماعی در پاسخ به نیازهای مادی و غیر مادی انسان شکل می گیرد و در روابط فضایی خانه های روستایی نمود پیدا می کند. این نمود در روستای مورد نظر، بیشتر در محرمیت و جداسازی حریم عمومی و خصوصی (مهمان و خانواده) قبل از ورود به داخل خانه صورت گرفته است و مشخص شده است که بررسی عمق فضا ها در خصوصی یا عمومی بودن فضا هیچ تأثیری ندارد بلکه مهم روابط فضایی خانه های روستایی است که بر اساس این دو فضا سازمان می یابد.
شناسایی و تحلیل مؤلفه های مؤثر بر حضور عادلانه زنان در فضای عمومی شهری (مطالعه موردی: بوستان شوش تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۵ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
21 - 43
حوزه های تخصصی:
فضاهای شهری از آن حال که عرصه حضور گروه های اجتماعی مختلف هستند، در آن ها همواره یک جریان دائمی طرد و شمول به چشم می خورد. جریان دوگانه که نوعی رقابت فضایی است، در نهایت به طرد یا پذیرش، حضور یا عدم حضور یکی از طرفین منتج می شود. امروزه، در جامعه ما، به رغم تحقیقات متعدد تحت عناوین گوناگون در ارتباط با جنسیت، فضاهای شهری، که بستر حضور و کنش دو جنس زن و مرد است، آن چنان که باید متناسب فراهم نشده است. از این رو، در این نوشتار به تحلیل چگونگی تأثیرگذاری جنسیت بر میزان طرد و شمول زنان از فضای بوستان شوش و به دنبال آن چگونگی بازتولید این رمزها و مرزهای استعاری حضور در فضا و تجلی آن در رفتار افراد در این فضا پرداخته شده است. نوشتار پیش رو با بهره گیری از روش شناسی کیفی و شیوه هایی مانند مشاهده مشارکتی و مصاحبه با 21 نفر از افرادی که با بوستان شوش در ارتباط اند، در پی پاسخ به این سؤال است که: جنس های متفاوت در بوستان شوش موجب چه نوع تفاوت های فضایی می شوند؟ نتایج یافته ها نشان می دهد در بوستان شوش مؤلفه جنسیت مهم ترین مؤلفه ای است که حضور گروه های مختلف را در فضا رقم می زند. بدین شکل که برخی از افراد به واسطه جنسیت از فضای بوستان طرد و متقابلاً برخی دیگر در فضا جذب می شوند. تقویت و فراهم آوری زمینه های مشارکت فعال زنان در مقیاس محلی از سیاست های مهم پیشنهادی است که پیش از هر چیز ریشه های تاریخی و اجتماعی وضعیت حضور گروه زنان در فضای شهری را در نظر داشته و بر این اساس راهکارهای اجرایی را نه صرفاً در تغییرات کالبدی و فضایی، که در زمینه اجتماعی و فرهنگی و تاریخی آن جست وجو می کند.
تحلیل ادراک حریم در پیکربندی فضایی مجتمع های مسکونی معاصر با رویکرد نحو فضا (مطالعه موردی: مجتمع مسکونی آسمان تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر به تحلیل رابطه متقابل بین پیکربندی فضایی، عمق فضا، روابط فضای معماری در ادراک حریم، جهت شناسایی الگوی پنهان و ساختار اجتماعی ارتباطات در یکی از مجتمع های مسکونی معاصر در تبریز، می پردازد. "عمق"، "هم پیوندی" از پارامترهای بسیار مهم در ادراک حریم می باشند که به کمک ترسیم نمودارهای توجیهی و خروجی متغیرهای عددی در نرم افزار تخصصی نحو فضا مورد مطالعه قرار گرفته اند. تکنیک نحو فضا در واقع بررسی ارتباط هر واحد فضایی در یک مجموعه در فضای هم جوار است که می توان با شناخت ساختار اجتماعی ارتباطات اجزا باهم، به الگوی فعالیت های نظام یافته و بار معنایی و روابط فضایی دست یافت. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی با روش تجزیه و تحلیل اطلاعات از نوع استدلال منطقی می باشد که در تدوین چارچوب نظری از روش کیفی و در تحلیل نقشه ها و مدلسازی، از روش کمی استفاده شده است. نتایج تحقیق بر روی 11 نوع تیپ پلان متفاوت از واحدهای مسکونی این مجتمع، نشان از وجود ارتباط بین روابط فضای معماری و پیکر بندی کالبد معماری و عمق فضایی در تعریف حریم دارد، همچنین می تواند ارتباطات مناسب فضایی را برای دستیابی به حریم بیشتر جهت استفاده در طراحی پلان مجتمع های معاصر را، مشخص نماید.
بررسی سیر تکامل خانه های روستایی جلگه ای گیلان با استفاده از روش تشابه سنجی فرم و روابط فضایی پلان ها (موردمطالعه: شهرستان تالش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
152 - 171
حوزه های تخصصی:
خانه یکی از ضروری ترین نیازهای بشر است که درگذر زمان فضاهای موجود آن به واسطه نیازها و تغییرات برون زا، ساختاری متفاوت به خود گرفته است. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال بررسی خانه های روستایی تالش با هدف استخراج الگوهای تکامل یافته است؛ تا با شناسایی ویژگی ها و تغییرات انجام گرفته در آن، بتوان در طراحی الگوی مسکن روستایی مورداستفاده قرار داد. لذا به منظور دستیابی به این اهداف، اطلاعات پژوهش حاضر بر اساس مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی گردآوری شده و با روش تحقیق کمی و کیفی مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است. در این پژوهش با فرض اینکه به کمک فرمول های ریاضی و داده های عددی در پلان می توان هدف پژوهش را محقق نمود، در مرحله کمی آن پلان150 خانه روستایی که به صورت هدفمند و از مناطق مختلف تالش انتخاب شده اند، با استفاده از روش داده کاوی و زبان برنامه نویسی پایتون مورد شباهت سنجی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی الگوهای تکامل یافته پژوهش حاکی از آن است در منطقه تالش فرم مستطیل، جهت گیری شرقی- غربی پلان و قرارگیری ایوان در سمت جنوب از خصوصیات مشترک در تمامی خانه های بومی یافته شده در این منطقه است. در این خانه ها ایوان که نقش مؤثری در تشکیل فرم و ارتقا عملکرد فضاها داشته است با گذر زمان از مساحت آن کاسته و با انتقال آن به میانه بنا موجب شده است تا فرم خانه ها نسبت به قبل محصورتر گردد. همچنین بررسی الگوی خانه های متداول نشان می دهد با تفکیک فضاهای مختلف به دلیل عدم وجود آن درگذشته، امروزه بر عملکرد فضاهای بسته نیز افزوده شده است.
تحلیل هندسه پلان مسکن های آغاز سده معاصر در اصفهان بر پایه سازمان دهی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۹
۱۴۹-۱۳۳
حوزه های تخصصی:
در گذر زمان عوامل هندسی و فرهنگی موجب گشته است که فضاهای موجود در بنا ساختاری متفاوت را به خود گرفته باشد. تحلیل سازمان دهی فضایی می تواند ساختار کالبدی بنا را در بازه زمانی متفاوت نمایان سازد. این سازمان دهی ها به طور مستقیم از ویژگی های هندسی، شکل بیرونی و درونی، همچنین ساختار بصری و عینی کالبد بنا تاثیر پذیر است. پژوهشگران دیگر شکل گیری کالبد بنا را بر مبنای سازمان دهی فضایی خانه های درون گرا، کاخ ها و سایر بناها مورد بررسی قرار داده اند. این مقاله با رویکردی نو سازماندهی فضایی را بر روی هندسه پلان مسکن های برون گرا و نیمه برون گرای آغاز سده معاصر اصفهان مورد بررسی قرار می دهد. روش پژوهش از نوع کیفی با هدف کاربردی و داده های آن به روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. این نگارش بر آن است تا تاثیر هندسه پلان مسکن را بر سازمان دهی فضایی مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. در این پژوهش ابتدا به ساختار پلان خانه های برون گرای آغاز سده معاصر، ساختار کالبدی فضا و روابط فضایی پرداخته و سپس وجود یا عدم وجود آن بر روی نمونه های مطالعاتی را مورد تحلیل قرار داده است. بررسی های انجام شده آشکار ساخت ویژگی های هندسی خانه های این دوره موجب سازمان دهی یکسانی در کالبد پلان های مسکونی برون گرا و نیمه برون گرا در آن بازه زمانی شده است.
تحلیل مؤلفه های فضایی تأثیرگذار بر حضورپذیری فضاهای تجاری بر پایه روابط غیر شکلی؛ نمونه موردی: بازار اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
۵۰-۳۰
حوزه های تخصصی:
اهداف: بازخوانی الگوهای پیشین در جهت روشن نمودن چگونگی ارتباط انسان با معماری و نحوه حضور وی در فضا، می تواند معیاری برای سنجش و ارزیابی مطلوبیت فضای شهر و چارچوبی ساختار یافته به منظور تداوم و ماندگاری کهن الگوهای معماری گذشته در دوره معاصر و آینده معماری فراهم آورد؛ چرا که آینده اکنون است. یکی از این الگوهای باارزش، بازارهاست که نقش مهمی در حیات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهر دارد و از هر دو جنبه معماری و شهری قابل ارزیابی است. از این میان بازار اصفهان در مجموعه میدان نقش جهان انتخاب گردیده است. روش: روش توصیفی- تحلیلی در کنار تکنیک نحو فضا و شبیه سازی در نرم افزار «دپس مپ» استفاده گردیده است. روشی که بر مبنای نظریه گراف، به جای توصیف خصوصیات هندسی (شکل، اندازه و فواصل) اجزای یک سیستم، به تبیین موقعیت، روابطه میان اشکال و چگونگی پیکره بندی آن اجزاء به عنوان یک کل، می پردازد. یافته ها: اگرچه بازار به تنهایی از اختلاف چندانی در بیشترین و کمترین مقدار در ارزش های نحوی خود برخوردار نیست که نشان از انسجام در کل مجموعه دارد، با این وجود حضور میدان در ترکیب با بازار، در ارتقاء کلیه شاخص ها به غیر از انتروپی (نظم درونی) موثر بوده است. نتیجه گیری: از آنجا که نقاط کانونی عملکردهای شهری، از بالاترین درجه هم پیوندی و تراکم حرکتی برخوردار است، با توسعه دسترسی (به عنوان مهم ترین عامل)، تراکم و تنوع؛ تعمیم هم پیوندی به ساختار شهر امکان پذیر و ایجاد همبستگی میان عناصر شهری فراهم می گردد که حاصل آن رونق بخشی، ایجاد سرزندگی و حضورپذیری در فضاست.
الگوهای روابط فضایی در رباط های مسیر تاریخی جرجان به نیشابور با بهره گیری از نحو فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
5 - 27
حوزه های تخصصی:
موقعیت ویژه ایران در منطقه همچون چهارراهی بین تمدن های مختلف شرق و غرب، این سرزمین را از راه های مهمی در دوره های مختلف تاریخی برخوردار کرده است. در مسیر شاهراه خراسان یا شرق، یک شاخه فرعی در شمال خراسان واقع است. راه تاریخی جرجان به نیشابور با نُه منزلگاه نقطه گذاری شده است و پیشینه تاریخی آن به قرن چهارم تا نهم هجری بازمی گردد. رشته کاروان سراهای پشت سرهم معدودی در ایران مربوط به پیش از دوره صفوی باقی مانده است. با توجه به اینکه کاروان سراهای زنجیره ای به دلیل کارکرد به هم پیوسته در پناه دادن به مسافران به احتمال زیاد هم زمان ساخته شده اند، تحلیل زنجیره ای از آن ها جایگاه ویژه ای در مطالعات الگوشناسی معماری ایران دارد. در این پژوهش، ابتدا با کمک روش تفسیری تاریخی، این مسیر و منزلگاه ها و رباط های آن از قرن چهارم هجری به بعد شناسایی شده اند. در گام بعدی، با تکیه بر نظریه نحو فضا و گراف های توجیهی حاصل از آن، روابط فضایی این رباط ها تحلیل شده و با کمک روش استدلال منطقی الگوهای حاکم بر این روابط تفسیر شده اند. یافته ها نشان می دهد که نقطه ورود به بناها یگانه و سردر ورودی است. هشتی به عنوان مفصل ارتباطی در فضای میانی قرار دارد. اسطبل از طریق هشتی و برج از طریق اسطبل راه دارد. هشتی به ایوان ورودی حیاط متصل است. اتاق ها اطراف حیاط چیده شده اند؛ اما ایوانچه مفصل میان اتاق و حیاط است. وجه افتراق بناها وجود بخش های اضافی همانند اسطبل و شیوه اتصال آن ها با هشتی است. بدین ترتیب طرح این بناها در حین دارا بودن الگوی واحد، با تمهیداتی ازجمله تعداد اتاق، هشتی و شکل اسطبل برای هر بنا یگانه است.
واکاوی معماری سنتی دوره قاجار در قلعه اسفندیاری استان چهارمحال و بختیاری
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۰
7 - 42
حوزه های تخصصی:
عصر قاجار دوره تغییر و تحولات در ساخت عمارت های مسکونی است که در آن یک تنوع و خلاقیت فضایی در فضاهای داخلی عمارت های تاریخی مشاهده می شود. این تنوع و خلاقیت فضایی در هر منطقه متأثر از تعاملات فرهنگی آن است، بنابراین هر منطقه معماری خاص خود را دارد. معماری قلعه اسفندیاری، به عنوان یکی از بناهی شاخص معماری دوره قاجار، هم به لحاظ عملکردی و هم به لحاظ زیبایی شناسی از اهمیت زیادی برخوردار است. علی رغم ارزش این خانه، مطالعه ای چه از لحاظ زیبایی شناسی و چه از لحاظ معماری روی آن صورت نگرفته است. از این رو، پژوهش حاضر سعی دارد مؤلفه ها و ویژگی های معماری به کار رفته در این عمارت را بررسی کند. این پژوهش به لحاظ روش شناسی از نوع توصیفی – تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات آن نیز در قالب مطالعات کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که این خانه تاریخی با ساختار پیچیده و نوع معماری خاص خود، بنایی متفاوت در میان بافت سنتی منطقه به شمار می رود و معماری آن بر پایه اصول معماری ایرانی (سنتی) و معماری بومی است. بخش تابستان نشین عمارت در جلو و شامل اتاق های هفت دری و سه دری و زمستان نشین در پشت این بخش ایجاد شده است. شاه نشین در ضلع شمالی و ضلع های شرقی و غربی مربوط به سکونت اعضای دیگر خانواده و ضلع جنوبی ورودی و انبارها است.