مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
سرطان
حوزه های تخصصی:
اثربخشی معنی درمانی گروهی بر امید به زندگی بیماران سرطانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: در این پژوهش، اثربخشی معنیدرمانی به شیوه گروهی بر افزایش امید به زندگی بیماران سرطانی بیمارستان شفای اهواز مورد بررسی قرار گرفت.
روش: این پژوهش، مطالعه نیمهتجربی پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه است. جامعه آماری شامل افراد زیر 45 سال مبتلا به سرطان بودند که در خرداد 1386 در بیمارستان شفای شهر اهواز تحت درمان قرار داشتند. روش نمونهگیری سرشماری بود. ابتدا از کلیه افراد آزمون امید به زندگی میلر گرفته شد؛ سپس تعداد 40 نفر از جامعه فوق که کمترین نمره را در این آزمون کسب کرده بودند، انتخاب شدند. از این تعداد، 20 نفر (دو گروه 10 نفری) برای گروه آزمایش و 20 نفر برای گروه گواه بهصورت تصادفی ساده برگزیده شدند. روش معنیدرمانی طی 10 جلسه 45دقیقهای، هر هفته یک جلسه اجرا شد. پس از اتمام جلسات پسآزمون روی دو گروه آزمایش و گواه اجرا گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش کوواریانس و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. در این پژوهش سطح معنیداری 05/0>p در نظر گرفته شد.
یافتهها : براساس نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس، بین میانگین نمرههای پسآزمون گروه آزمایش و گواه تفاوت معنیداری وجود داشت (001/0>p).
نتیجهگیری: معنیدرمانی به شیوه گروهی باعث افزایش امید به زندگی بیماران سرطانی میشود."
بررسی اثربخشی مداخلات ارتقا دهنده امید دربیماران مبتلا به سرطان شهرستان سنندج در سال 1386(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: سرطان دسته ای از بیماری هاست که با رشد کنترل نشده سلولی و تهاجم به بافت های موضعی و متاستاز سیستمیک مشخص می شود. میزان بروز سرطان طی 50 سال گذشته به طور یکنواخت افزایش پیدا کرده است. روحیه امیدوارانه از فاکتورهای بسیار مهم و از عناصر ضروری در بیماری سرطان است که اثرات زیادی در سازگاری بیماران با شرایط، به خصوص در طی دوران درد و محرومیت دارد. امید در افزایش کیفیت زندگی بیمار نقش به سزایی داشته و بر مراحل مختلف بیماری اثر گذار می باشد. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی مداخلات ارتقا دهنده امید در بیماران مبتلا به سرطان بود.
مواد و روش ها: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی بود که در سال 1386 در بخش شیمی درمانی بیمارستان قدس سنندج بر روی 50 نفر از بیماران مبتلا به سرطان انجام شد. بیماران به طور تصادفی به دو گروه مساوی مورد و شاهد تقسیم شدند. قبل و بعد از مداخله برای هر دو گروه پرسشنامه امید هرث تکمیل شد. مداخلات ارتقا دهنده امید برای بیماران گروه مورد به صورت مباحثه عمیق و چهره به چهره و انفرادی و با روش یادگیری بر اساس حل مساله انجام شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مجذور کای و آنالیز کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: بین میانگین نمرات امید بیماران گروه مورد و شاهد قبل از مداخلات ارتقا دهنده امید اختلاف معنی داری مشاهده نشد. بعد از انجام مداخلات ارتقا دهنده امید بین میانگین نمرات امید دو گروه مورد و شاهد اختلاف معنی داری دیده شد (p<0.008). میانگین نمرات امید در گروه مورد بعد از مداخله 4.32 نمره افزایش یافت و اختلاف معنی داری بین میانگین نمرات امید گروه مورد قبل و بعد از مداخله وجود داشت (p<0.001).
نتیجه گیری: مداخلات ارتقا دهنده امید در افزایش امید بیماران موثر است، بنابرین شایسته است به منظور ارتقای کیفیت زندگی بیماران میتلا به سرطان، ارایه خدمات آموزشی و برنامه های ارتقا دهنده امید با روش های مناسبی مانند یادگیری بر اساس حل مساله با مشارکت فعال بیمار در فرآیند بحث با برنامه ریزی مدون انجام پذیرد.
تأثیر مشاوره بر کاهش افسردگی و ناامیدی نوجوانان لوسمیک افسرده در بیمارستان شفای دانشگاه علوم پزشکی اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تاثیر مشاوره بر کاهش افسردگی و ناامیدی نوجوانان لوسمیک افسرده در بیمارستان شفای دانشگاه علوم پزشکی اهواز بررسی شده است. بدین منظور 100 نفر دختر و پسر بیمار (20-11 ساله) مورد بررسی قرار گرفتند که از این تعداد 26 نفر افسرده تشخیص داده شدند. نوجوانان لوسمیک افسرده به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه مشاوره شدند. فرض بر این بود که میزان افسردگی و ناامیدی نوجوانان لوسمیک بعد از مشاوره به طور معنی داری کاهش می یابد. آزمودنیها به سه پرسشنامه: افسردگی بک، افسردگی کودکان و ناامیدی بک، پاسخ دادند. پرسشنامه افسردگی بک برای تشخیص مورد استفاده قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از روش آماری – تحلیل واریانس با اندازه های مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که، پس از مشاوره، بین میزان افسردگی و ناامیدی گروه آزمایشی و گواه تفاوت معنی دار وجود دارد. این یافته ها بر اهمیت مشاوره در کاهش افسردگی و ناامیدی بیماران لوسمیک افسرده تأکید دارد.
رابطه تیپ شخصیتی C منبع کنترل و سخت رویی در بیماران مبتلا به سرطان و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : یکی از موضوعاتی که ذهن محققان را در حیطه روانشناسی سلامت به خود مشغول کرده است بررسی ویژگی های شخصیتی افراد مبتلا به بیماری سرطان است. در این راستا پژوهش حاضر به بررسی مقایسه ای تیپ شخصیتی C، منبع کنترل و سخت رویی در بیماران مبتلا به سرطان و افراد عادی می پردازد.
روش: بدین منظور، 60 نفر از مراجعه کنندگان به بیمارستان امام خمینی تهران (انستیتو کانسر تهران) با استفاده از نمونه گیری در دسترس و 60 نفر از کارکنان اداری دانشگاه به روش تصادفی انتخاب گردید و آزمونهای تیپ شخصیتی C، سخت رویی و منبع کنترل روی بر روی آنها اجرا شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تیپ شخصیت C و منبع کنترل در زنان و مردان مبتلا به سرطان بالا بوده و میزان سخت رویی در این افراد پایین است.
نتیجه گیری: یافته ها بیانگر آن است که افراد مبتلا به سرطان در مقایسه با افراد عادی از تیپ شخصیتی C، منبع کنترل بیرونی بالاتر و سخت رویی پایین تری برخوردارند.
بررسی تاثیر مداخلات شناختی در کاهش شدت درد، پریشانی و بهبود کیفیت زندگی موقعیتی کودکان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی استفاده توام از مداخلات شناختی آماده سازی کودک و والد و انحراف مسیر توجه کودک، روی شدت درد گزارش شده، میزان پریشانی ناشی از نمونه گیری یا تزریق به مایع مغزی- نخاعی و سطح کیفیت زندگی موقعیتی کودکان مبتلا به سرطان صورت گرفت.
روش: پژوهش حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی، با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه شاهد بود. جامعه شامل تمام کودکان مبتلا به انواع سرطان بود که به بیمارستان محک و مفید در شهر تهران مراجعه کرده بودند. 41 زوج کودک و والد، انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. کودکان دوبار ملاقات شدند. در ملاقات اول، هر دو گروه تحت مراقبت معمول قرار گرفتند و در ملاقات دوم، گروه آزمایش مداخلات شناختی و گروه شاهد مراقبت معمول دریافت کردند. داده ها، از طریق پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس های اوچر، چئوپس و کیفیت زندگی قیاسی- دیداری عملکرد کنونی در طب اطفال گرد آوری شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که مداخلات شناختی آماده سازی کودک و والد و انحراف مسیر توجه کودک توانست شدت درد و سطح پریشانی را کاهش دهد و کیفیت زندگی موقعیتی کودکان را بهبود بخشد. بین شدت درد گزارش شده و میزان پریشانی همبستگی معنادار مثبت، بین کیفیت زندگی موقعیتی و شدت درد همبستگی معنادار منفی و بین کیفیت زندگی موقعیتی و پریشانی، همبستگی معنادار منفی یافت شد.
نتیجه گیری: مداخلات شناختی در کاهش شدت درد گزارش شده، پریشانی و بهبود کیفیت زندگی موقعیتی کودکان مبتلا به سرطان که تحت نمونه گیری از مایع مغزی- نخاعی قرار دارند، مؤثر است. پیشنهاد می شود در این اقدام دردناک، جهت مدیریت درد و پریشانی کودک از مداخلات شناختی استفاده شود.
اثربخشی معنادرمانی گروهی بر افزایش امید بیماران مبتلا به سرطان مری ومعده
حوزه های تخصصی:
این پژوهش اثربخشی معنادرمانی به شیوه گروهی بر افزایش امید بیماران مبتلا به سرطان مری ومعده را مورد بررسی قرار می دهد.روش پژوهش آزمایشی از نوع آزمون – بازآزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری شامل افراد مبتلا به سرطان مری و معده که در مرکز سلامت مری و کبد (کوهورت)شهرستان گنبدکاووس در سال 1389 تحت درمان بودند و روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری در دسترس است. ابتدا از کلیه بیماران آزمون امید(ADSHS )گرفته شد؛ سپس 30 نفر که کمترین نمره را در این آزمون کسب کردند انتخاب شده و از این تعداد 15نفر در گروه آزمایش و 15نفر در گروه کنترل بصورت تصادفی جایگزین شدند.روش معنادرمانی گروهی طی 10 جلسه هر هفته دو جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد. در پایان پس آزمون (اجرای مجدد آزمون امید) روی دو گروه اجرا گردید. با استفاده از روش آماری کوواریانس یافته ها مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد معنا درمانی به شیوه گروهی باعث افزایش امید وخرده مقیاسهای آن در بیماران شده است. همچنین نتایج مرحله پیگیری که یک ماه پس از آزمایش صورت گرفت همچنان اثربخشی معنادرمانی به شیوه گروهی را بر افزایش امید وخرده مقیاسهای آن تایید کرد.
اثربخشی رفتار درمانگری شناختی در بهبود کیفیت زندگی بیمارن دچار سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین تاثیر رفتاردرمانگری شناختی بر بهبود کیفیت زندگی بیماران دچار سرطان بود.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، گروه گواه و پیگیری بود. آزمودنی ها 30 بیمار دچار سرطان بودند که از میان بیماران مراجعه کننده به مراکز شیمی درمانی و درمانگاه های منتخب آنکولوژی زاهدان اتنخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش 9 جلسه 60 دقیقه ای 1 جلسه در هفته متغیر مستقل، رفتاردرمانگری شناختی را دریافت کرد. در گروه گواه مداخلات روان شناختی صورت نگرفت. ابزار پژوهش ویراست سوم پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان پژوهش های اروپایی (آرونسون، 1987) بود که سه مقیاس حیطه کلی علائم/کیفیت زندگی، مقیاس عملکردی و مقیاس علائم را می سنجد و هر یک از این مقیاس ها نیز چندین ابعاد را ارزیابی می کند. برای تحلیل داده ها از کوواریانس استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاکی از بهبودی و تفاوت معنی دار گروه آزمایش در تمامی ابعاد مقیاس های کیفیت زندگی در مقایسه با گروه گواه بود. همچنین وضعیت بهتر آن ها را در ابعاد ایفای نقش، عملکرد هیجانی، شناختی و اجتماعی مقیاس عملکردی نسبت به گروه گواه نشان داد. پیگیری بعد از 2 ماه، نتایج به دست آمده در دو گروه را تایید کرد.
نتیجه گیری: رفتاردرمانگری شناختی باعث بهبود کیفیت زندگی و عملکرد بیماران دچار سرطان می شود. بنابراین از این روش می توان در مراکز آنکولوژی به عنوان یک درمان تکمیلی در کنار درمان های پزشکی سود جست و از طرفی از نقش اساسی آن در بهبود ارتباط پزشک و بیمار بهره مند شد.
مقایسه برخی شاخص های بیوشیمیایی خطر بیماری های سرطانی در زنان یائسه فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، مقایسه برخی شاخص های بیو شیمیایی خطر بیماری های سرطانی در زنان یائسه فعال و غیر فعال بود. به این منظور 74 زن یائسه بر اساس پرسشنامه فعالیت بدنی بک در دو گروه فعال) با سن 3/4 ± 89/55 سال ، قد 05/0± 93/156 سانتی متر ، وزن 50/6 ± 18/63 کیلو گرم، درصد چربی 29 /6 ± 25/26، شاخص توده بدن 3/2 ±79/25 کیلو گرم بر متر مربع و آمادگی هوازی 08/5 ±02/34 میلی لیتر بر کیلو گرم وزن بدن در دقیقه) و غیرفعال(با سن 80/4± 57 سال ، قد 052/ ±95/156 سانتی متر ، وزن67/7±9/65 کیلو گرم ، درصد چربی 44/6±07/27 ، شاخص توده بدن 95 /1 ± 69/26 کیلوگرم بر مترمربع و آمادگی هوازی 10/2±21/24 میلی لیتر بر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه) قرار گرفتند. از افراد در حالت ناشتا خونگیری به عمل آمد . تحلیل داده ها با استفاده از آزمون T مستقل نشان داد که میزان عامل رشد شبه انسولین- یک (IGF-1) در زنان یائسه فعال به طور معنی داری بیشتر از زنان یائسه غیر فعال است. همچنین مقدار پروتئین سوم متصل به عامل رشد شبه انسولین (IGFBP-3 )، نسبت ، انسولین، گلوکز و شاخص مقاومت به انسولین در زنان یائسه فعال و غیر فعال تفاوت معنی داری با هم نداشت. می توان گفت انجام طولانی مدت فعالیت های بدنی می تواند سطح بهینه ای را برای شاخص های بیوشیمیایی خطر بیماری های سرطانی ایجاد کند.
روایی و اعتبار نسخة فارسی مقیاس بهزیستی ذهنی در بیماران سرطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی اثربخشی آموزش گروهی درمان متمرکز بر هیجان بر بهبود کیفیت زندگی و رضایت زناشویی مادران دارای فرزند سرطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: سرطان یکی از مهمترین بیماریهای قرن حاضر و دومین علت مرگ و میر بعد از بیماریهای قلب و عروق است. تأثیر منفی این بیماری بر جنبههای مختلف زندگی و روابط بین فردی سبب کاهش کیفیت زندگی و رضایت زناشویی در خانوادههای درگیر این بیماری میشود بنابراین هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش گروهی درمان متمرکز بر هیجان بر بهبود کیفیت زندگی و رضایت زناشویی مادران دارای فرزند سرطانی بود.
روش: این پژوهش به شیوه آزمایشی و با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مادران دارای فرزند سرطانی مراجعهکننده به مراکز درمانی (متخصص خون) شهر کرمانشاه درسال 1391 تشکیل میدهند. آزمودنیهای پژوهش شامل 30 نفر از مادران دارای فرزند سرطانی بود که به روش نمونهگیری در دسترس از بین مراکز درمانی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. برای جمعآوری داده ها از پرسشنامه کیفیت زندگی و رضایت زناشویی استفاده شد.
یافتهها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیری(MANOVA) نشان داد که آموزش گروهی درمان متمرکز بر هیجان بر افزایش کیفیت زندگی و رضایت زناشویی مؤثر بوده است (001/0>P).
نتیجهگیری: با توجه به تأثیر آموزش درمانی متمرکز بر هیجان بر بهبود کیفیت زندگی و رضایت زناشویی خانوادههای دارای فرزند سرطانی از این روش درمانی میتوان در جهت بهبود کیفیت زندگی و انسجام بیشتر ساختار خانواده در بعد روحی، روانی و اجتماعی بهرهمند شد.
مطالعه تطبیقی هوش هیجانی و سبک های مقابله و بررسی رابطه آنها در بیماران سرطانی زن مرد، مجرد متأهل مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نتایج بررسی ها نشان داده هوش هیجانی می تواند سپری درمقابل حوادث منفی زندگی از جمله بیماری سرطان باشد. از طرفی درمبتلایان به سرطان نقش فرآیندهای مقابله در وضعیت سلامتی آنان بسیار مهم است. هدف پژوهش حاضر مطالعه تطبیقی هوش هیجانی و سبک های مقابله بررسی رابطه آنها دربیماران مبتلا به سرطان زن مرد و متأهل مجرد شهر تهران می باشد.
روش: طرح پژوهش حاضر به صورت توصیفی همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه بیماران سرطانی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران در سال 1391 می باشد که طبق جدول مورگان 400 بیمار به صورت تصادفی در (مرکز جرجانی) بیمارستان امام حسین تهران و کلینیک دکتر پیام آزاده، به پرسشنامه های هوش هیجانی schutte و مقابله با شرایط پر استرسCISS پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها آزمون t-test وضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمون t-test نشان داد هوش هیجانی و سبک های مقابله در بیماران مبتلا به سرطان (زن مرد و مجرد متأهل) تفاوت معناداری ندارد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین هوش هیجانی و مؤلفه های آن با سبک مقابله مسأله مدار در بیماران مبتلا به سرطان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین دراین پژوهش بین هوش هیجانی و مؤلفه های آن با سبک مقابله اجتنابی در بیماران مبتلا به سرطان رابطه مثبت ومعناداری مشاهده شده است (05/0≥p).
نتیجه گیری: دریک موقعیت تنش زا همچون ابتلا به بیماری سرطان هوش هیجانی به دلیل پیامدهای سلامتی بیشتر خصوصاً در بکارگیری مقابله کارآمد، می تواند سبب افزایش ظرفیت ایستادگی این بیماران شود. بنابراین می توان با فراهم آوردن زمینه مداخله های روان شناختی درکنار درمان پزشکی به بهبود وضعیت روانی این بیماران کمک کرد.
سلامت جنسی و اختلالات عملکردجنسی در زنان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عملکرد جنسی مناسب و سالم یکی از نشانه های سلامت جسم و روان است و باعث ایجاد یک حس لذت مشترک، تقویت و تعمیق صمیمیت و کاهش تنش ها بین زوجین می شود و در نهایت توانایی فرد را برای کنار آمدن با استرس ها و مشکلات زندگی را افزایش می دهد. باید به این نکته توجه داشت که مقوله جنسیت تنها به عمل کرد جنسی محدود نمی شود، بلکه پدیده ای است پیچیده و چند جانبه که عوامل زیستی، روانشناختی، فرهنگی بین فردی و رفتاری روی آن تأثیر می گذارند. باید در نظر داشت که هرکدام از بیماری های مزمن جسمی می توانند به نوبه خود، تغییراتی در چرخه پاسخ جنسی بهنجار بوجود آورند و در بسیاری از موارد منجر به ایجاد اختلالات عمل کرد جنسی در بیماران شود. سرطان یکی از بیماری های مزمن است که منجر به مشکلات جنسی متعددی در زنان می شود و سلامت و بهزیستی آن ها را به خطر می اندازد. این مقاله نگاهی دارد به سلامت جنسی و اختلالات عملکردجنسی در زنان مبتلا به سرطان ودر آخر راهکارهایی جهت مدیریت مشکل های جنسی در این زنان ارائه می گردد.
اثربخشی معنا درمانی به شیوه گروهی برکاهش افسردگی بیماران سرطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش اثربخشی معنا درمانی به شیوه گروهی بر کاهش افسردگی بیماران سرطانی شهر شیراز می باشد.نمونه مورد پژوهش بیماران مبتلا به سرطان با تشخیص قطعی سرطان و بدون پیشینه روانپزشکی و بیماری مزمن مراجعه کننده به بخش سرطان بیمارستان نمازی و درمانگاه مطهری شیراز بودند که تعداد 30 نفر از آنها در محدوده سنی 20-40 سال ،در گروه های 15 نفری آزمایش و کنترل به طور تصادفی جایگزین شدند .روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون ، با گروه کنترل بود .داده ها از طریق پرسشنامه افسردگی بک جمع آوری شدند . جلسات معنا درمانی طی 10 جلسه 120 دقیقه ای 2 بار در هفته به گروه آزمایش آموزش داده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که آموزش معنا درمانی بر کاهش افسردگی بیماران سرطان تاثیر معناداری دارد. یافته های دیگر تحقیق نشان دادند که معنادرمانی به شیوه گروهیدر مرحله پیگیری نیز تاثیر معناداری بر کاهش میزان افسردگی این بیماران دارد. بین میزان افسردگی بیماران مبتلا به سرطان با توجه به تحصیلات آنان تفاوت معناداری مشاهده نگردید.
اثر بخشی مداخله شناختی رفتاری مدیریت استرس بر کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله ای در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی اثربخشیمداخله شناختی رفتاری مدیریت استرسبر کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله ای در زنان مبتلا به سرطان پستان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، گروه گواه و پیگیری بود. از بین بیماران دچار سرطان پستان مراجعه کننده به مراکز آنکولوژی که واجد شرایط ورود به پژوهش بودند، 30 نفر انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه ی 90 دقیقه ای طی 10 هفته در درمان مدیریت استرس شناختی رفتاری شرکت داشتند و در گروه گواه مداخلات روانشناختی صورت نگرفت. ابزارهای پژوهش شامل ویراست سوم پرسشنامه ی کیفیت زندگی سازمان پژوهش های اروپایی(آرنسون،1987) و همچنین پرسشنامه ی راهبردهایمقابله ای لازاروس و فولکمن بود. نتایج حاکی از بهبودی و تفاوت معنی دارگروه آزمایش در تمامی ابعاد مقیاس های کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله در مقایسه با گروه گواه بود. پیگیری بعد از 2 ماه، نتایج به دست آمده دردو گروه را تایید کرد. در پایان نتیجه گیری می شود که مداخله شناختی رفتاری مدیریت استرس باعث بهبود کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله ای بیماران دچار سرطان پستان می شود.
بررسی معنادرمانی بر کیفیت زندگی مبتلایان به سرطان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: افزایش روند رشد سرطان در دنیا و تأثیر همه جانبه آن در کیفیت زندگی انسان، اتخاذ اقدامات مناسب در راستای بهبود کیفیت زندگی و مداخلات روا ن درمانی از جمله معنی درمانی را ضروری می نماید. هدف از این پژوهش، بررسی معنی درمانی بر کیفیت زندگی مبتلایان سرطان مراجعه کننده به بیمارستان سیدالشهداء اصفهان سال 91 بود.
مواد و روش ها: این پژوهش که در یک مطالعه نیمه تجربی با دو گروه کنترل و مداخله و پی گیری یک ماهه، به روش آسان و تعداد 74 نفر بیمار سرطانی مراجعه به مرکز آموزشی درمانی سیدالشهدا (ع) اصفهان در سال 1391 به انجام رسید و پرسش نامه ی آن شامل اطلاعات دموگرافیک و کیفیت زندگی (SF-36 یا The Short Form (36) Health Survey) بوده است. نمونه ها با استفاده از ابزار استاندارد کیفیت زندگی مورد ارزیابی قرارگرفته و سپس جلسات معنادرمانی جهت بیماران در 8 جلسه 2 ساعته و هفته ای دو بار تشکیل و مجددا یک ماه بعد از جلسات کیفیت زندگی بیماران، ارزیابی شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی وتحلیلی با کمک نرم افزار (SPSS) استفاده گردید. آزمون های آماری مورد استفاده جهت آنالیز داده های شامل آزمون T-paired، T-test و کای اسکویر بود.
یافته ها: روش آماری این پژوهش نشان داد که میانگین امتیاز کیفیت زندگی بعد از مداخله نسبت به قبل آن، در گروه کنترل 3/3±6/8 واحد کاهش ولی در گروه مداخله به میزان 1/3± 8/19 واحد افزایش یافته بود و طبق آزمون T test اختلاف میانگین امتیاز کیفیت زندگی در گروه مداخله به طور معنی داری در مقایسه با گروه کنترل افزایش پیدا کرده بود )001/0;df=71 ;P<22/6 - (t=
نتیجه گیری: به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که معنی درمانی می تواند در ارتقاء کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان مورد استفاده قرارگیرد.
کارآمدی شناخت درمانی مذهب محور بر کاهش نشانه های روان شناختی بیماران مبتلا به سرطان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت مداخلات معنوی در درمان مشکلات روان شناختی، این پژوهش با هدف تعیین میزان کارآمدی شناخت درمانی مذهب محور بر کاهش نشانه های روان شناختی بیماران مبتلا به سرطان اجرا شد. این پژوهش یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه می باشد. از میان 300 بیمار تحت حمایت مؤسسه خیریه آرزو در شهرستان پارس آباد مغان 30 بیمار (15زن و 15 مرد) با استفاده از نمونه در دسترس، در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه فهرست نشانگان روان شناختی (SCL-25) بود. اعضای گروه آزمایش در 8 جلسه 2 ساعته تحت شناخت درمانی مذهب محور قرار گرفتند، اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای مقایسه میانگین ها از تحلیل کواریانس چند متغیری (MANCOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد که شناخت درمانی مذهب محور نشانه های روان شناختی همه ابعاد مقیاس SCL-25، بجز روان گسستگی، جسمانی سازی و وسواس فکری- عملی را کاهش می دهد. همچنین شناخت درمانی مذهب محور، می تواند به عنوان یک درمان مکمل در کنار درمان های پزشکی برای بهبود مشکلات روان شناختی بیماران مبتلا به سرطان در نظر گرفته شود.
حمایت اجتماعی و مقابله با بیماری سرطان
حوزه های تخصصی:
این پژوهش تاثیر میزان حمایت اجتماعی بر میزان توانمندی مقابله با بیماری را مورد مطالعه قرار داده است، نمونه مورد مطالعه تعداد یکصد نفراز بیماران زن مبتلا به سرطان سینه می باشد که به صورت سرپایی و بستری به بیمارستان طالقانی مراجعه کرده اند. با استفاده از روش تحقیق پیمایش و جمع آوری داده از طریق پرسشنامه و تجزیه تحلیل داده ها با محاسبات آماری گوناگون مشخص شد که: بین حمایت اجتماعی و توانمندی مقابله با بیماری سرطان سینه رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. متغیرهای مستقل مورد مطالعه در این بررسی عبارتند از: «حمایت ملموس، عاطفی، محبت آمیز، اطلاعاتی، عاطفی، حمایت با تعاملات اجتماعی مثبت، حمایت منابع رسمی و غیررسمی و همچنین حمایت خانواده». هرکدام از متغیر های مذکور رابطه مستقیم و معنی داری با متغیر وابسته یعنی «میزان توانمندی مقابله با بیماری» دارند. با تحلیل رگرسیون چند متغیره مشخص شد که از بین متغیرهای مستقل مورد بررسی، تنها متغیر و مهمترین متغیر پیش بینی کننده میزان توانمندی مقابله با بیماری، متغیر مستقل «حمایت با تعاملات اجتماعی مثبت» می باشد. در تحلیل رابطه متغیرهای زمینه ای «سن و تحصیلات» با «میزان حمایت اجتماعی و توانمندی مقابله» آشکار شد که، متغیر زمینه ای سن رابطه معکوس با میزان حمایت اجتماعی دارد. یعنی بیماران با سنین بالا نسبت به بیماران کم سن از حمایت اجتماعی کمتری برخوردار بودند و نیز متغیر زمینه ای میزان تحصیلات، رابطه مستقیم با میزان حمایت اجتماعی دارد. زیرا با افزایش تحصیلات، حمایت اجتماعی نیز افزایش داشته داده است. همچنین تحصیلات با توانمندی مقابله نیز رابطه مستقیم و معنی داری داشته است. بنابراین تحقیق حاضر، نظریه های مطرح شده و پژوهش های قبلی را مبنی بر تاثیر مثبت حمایت اجتماعی بر توانمندی مقابله و سلامت تقویت می نماید.
رضایتمندی زناشویی زنان مبتلا به سرطان پستان در طی دوره درمانهای تکمیلی پزشکی:یک مطالعه مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: رضایتمندی زناشویی از مهم ترین پیامدهای یک رابطه زناشویی مطلوب و شاخصی مهم جهت قضاوت در مورد میزان کارآمدی آن محسوب می شود. این مطالعه باهدف بررسی تأثیر سرطان سینه بر رضایتمندی زناشویی در طی مراحل تشخیص و درمان پزشکی آن از طریق مقایسه با زنان سالم صورت گرفت.
روش: با استفاده از طرح مطالعه توصیفی مقایسه ای، پنجاه زن مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به بیمارستان امام حسین (ع) و پنجاه زن از جمعیت عادی با استفاده از نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب و به پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر (١٩٧۶) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزار spss-19 برای محاسبه آزمون tمستقل پردازش شدند.
یافته ها: یافته ها حاکی از معنادار بودن تفاوت میانگین های دو گروه (٠٠١./=sig ) و پایین تر بودن رضایتمندی زناشویی زنان مبتلا به سرطان سینه بود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته این پژوهش و با در نظر گرفتن نتایج سایر مطالعات مرتبط به نظر می رسد که پرداختن به رضایتمندی زناشویی زنان در طی مراحل اولیه تشخیص و درمان سرطان سینه یک ضرورت بهداشت روان محسوب می شود.