مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
خانه ایرانی
حوزه های تخصصی:
پژوهش ها حاکی از آن است که از پنچ بخش عمده ی مصرف کننده انواع انرژی در جهان، بخش ساختمان و مسکن سهم شایان توجهی از میزان انرژی مصرفی را به خود اختصاص داده است. میانکین مصرف انرژی ساختمان ها در ایران 58/2 برابر متوسط مصرف جهانی است و بخش ساختمان و مسکن با سهمی بالغ بر 9/41% بزرگترین مصرف کننده انرژی در ایران می باشد. از دیگر سو، نه تنها پتانسیل صرفه جویی انرژی در بخش ساختمان و مسکن بیش از سایر بخش هاست، بلکه کاهش مصرف انرژی در این بخش ساده تر و با سرمایه گذاری کمتری نسبت به بخش های دیگر امکان پذیر می باشد. همچنین، مقوله ی سبد مصرف و پورتفولیوی انرژی در بخش مسکن و شهرسازی، در زمره موضوعاتی است که مبنای الگوی مورد اشاره است. اهمیت این موضوع با تدوین قیمت های پله کانی و تفاوت هزینه در بکارگیری هر نوع انرژی در پریودهای مختلف زمانی، محسوس تر شده است. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی خانه ایرانی انرژی محور با رویکرد سبد بهینه مصرف انرژی های چند پریودی و چند نرخی است. یک مدل ریاضی بهینه یابی سبد مصرف انرژی های چند پریودی و چند نرخی ارائه و به دو روش برنامه ریزی خطی صفر و یک (BLP) و روش ابتکاری تجزیه و ترکیب (HDC)، به طور جداگانه حل شده است؛ جهت بررسی میزان کارایی الگوریتم پیشنهادی، بخش مسکونی شهر شیراز به عنوان جامعه آماری مورد نظر انتخاب گردیده و داده های انرژی مصرفی (برق و گاز) 270 خانه ایرانی مورد استفاده قرار گرفته است. مقایسه نتایج حاصل از دو روش BLP و HDC، با یکدیگر و نیز با مقادیر واقعی هزینه انرژی نمونه های تصادفی، بیانگر مدیریت بهینه منابع کمیاب انرژی، میزان استفاده از هر یک از منابع در هر پریود و کاهش مجموع 1/26 و 5/30 درصدی هزینه انرژی مصرفی (به ترتیب در دو روش HDC و BLP ) نسبت به مقادیر واقعی می باشد.
اجتماع پذیری در حیاط خانه ایرانی (شناخت ویژگی های تقویت کننده حضور در حیاط، از طریق تحلیل سکانس های سینمایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فرایند ادراک همواره سینما به عنوان بازتاب دهنده ی عناصری چون معماری، نقش بسزایی داشته است. هدف از این تحقیق استخراج عوامل حضور در حیاط خانه ایرانی از دریچه سینما است. بدین سبب به بازخوانی فیلم هایی از سینمای ایران پرداخته، که ساحتی از جریان زندگی در این خانه ها بوده است. روش تحقیق کیفی بوده و از طریق تحلیل سکانس ها، در سه مرحله ی ادراک حسی، شناخت عقلانی و پدیدارشناسی در فیلم هایی از سینمای ایران به بررسی عوامل کالبدی، روانی، زمین های، رفتاری و معنایی در حوزه اجتماع پذیری خواهیم پرداخت.
یافته های پژوهش نشان می دهد، آنچه که بر اجتماع پذیری حیاط خانه ایرانی تاثیر گذاشته، مجموعه ی مطلوبی از حوزه های کالبدی تا معنایی موثر بر اجتماع پذیری بوده است. حوزه رفتاری بیش ترین میزان اهمیت، و حوزه معنایی، کمترین میزان اهمیت را داشته اند. در بین متغیرهای حوزه کالبدی، "مصالح" طبیعی، و متغیرهای حوزه رفتاری، "تطبیق پذیری" محیط بیش ترین تاثیر را داشته است. حوض آب بیش ترین تکرار سکانس را بواسطه حضور افراد داشته، و در واقع "آب" به عنوان عاملی تاثیرگذار برای حضور افراد دور هم بوده است.
هستی شناسی معماری خانه ایرانی با توجه به سبک زندگی دینی (پژوهش موردی: مفهوم خلوت در مسکن طلاب شهر قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانه مکانی است که وقوع زندگی روزمره را در خود گرفتهاست. با این حال در خانهسازی معاصر ایران، به لحاظ هستیشناسی توجه کمتری به سبک زندگی دینی و مفاهیم معنوی همچون خلوت که ریشه در باورها و اعتقادات دینی ما دارد، شدهاست. این پژوهش نخست به بررسی نظری مفهوم سبک زندگی و مفهوم خلوت پرداخته؛ سپس تاثیر و رابطه این مفاهیم با سبک زندگی دینی بررسی شدهاست. بدین منظور قشر اجتماعی طلاب، به دلیل پایبندی بیشتر به آموزههای دینی، انتخاب شدهاست. روش تحقیق کیفی و رویه عملی آن تکمیل پرسشنامه توسط طلاب میباشد. یافتههای تحقیق لزوم انطباق رویکردهای مطرح شده توسط اندیشمندان غربی در ارتباط با خلوت، با هستیشناسی اسلامی و سبک زندگی دینی را نشان میدهد. چرا که تفاوت در هستیشناسی اندیشمندان غربی و مسلمان منجر به رویکرد متفاوت در قبال سبک زندگی و مفهوم خلوت میگردد. بنابراین باید با استفاده از سبک زندگی دینی هم در هستیشناسی مسکن سنتی و هم در نظریات خانهسازی غربی، مسکن مناسب برای یک خانواده ایرانی طراحی کرد.
صندوق خانه، منظر خلوت در خانه ایرانی (بررسی خانه های سنتی یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
29 - 44
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: در زمینه ارتباط بین فرهنگ و سبک زندگی و معماری و ساختار فضایی نظریات مختلفی بیان شده است. از جمله مصادیقی که برای این ارتباط معرفی شده صندوق خانه است؛ عنصری فرعی در خانه های سنتی ایرانی که در مواردی برای کمک به معمار در جهت ایجاد تناسبات فضایی ایجاد می شده است، ولی در واقع نقشی عملکردی در ایجاد فضای اندرونی در خانه های سنتی ایرانی ایفا می کرده است. هدف پژوهش: هدف از این تحقیق بررسی نقش و عملکرد صندوق خانه و جانمایی آن در خانه های سنتی ایرانی است و برای دست یابی به این هدف، خانه های سنتی یزد به عنوان مورد مطالعه در نظر گرفته شده است. روش پژوهش: این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی به صورت مشاهده انجام شده است. در مطالعات کتابخانه ای از کتب، مجلات معتبر و نقشه های معماری برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز استفاده شده است. نتیجه گیری: براساس این تحقیق، مشخص شده است که صندوق خانه نقشی عملکردی در ایجاد فضای خلوت و اندرونی خانه های سنتی ایفا می کرده است؛ فضایی برای استراحت، عبادت، مراقبه و یا انبار وسایل و تجهیزات مختلف. فضایی در کنار فضاهای اصلی خانه و یا در کنجی از آن، که می توانسته به معماری برای طراحی کمک کند یا نیاز عملکردی ساکنین را برطرف نماید و عملکرد آن نیز تحت تأثیر محل استقرار قرار می گرفته است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی به صورت مشاهده بوده است. در مطالعات کتابخانه ای از کتب، مجلات معتبر، نقشه های معماری جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز استفاده شده است. براساس این تحقیق، مشخص شده است که صندوقخانه نقشی عملکردی در ایجاد فضای خلوت و اندرونی خانه های سنتی ایفا می کرده است. فضایی برای استراحت، عبادت، مراقبه و یا انبار وسایل و تجهیزات مختلف. فضایی که می توانسته به معماری برای طراحی کمک کند یا نیاز عملکردی ساکنین را برطرف نماید. در کنار فضاهای اصلی خانه و یا در کنجی از آن که عملکرد آن نیز تحت تاثیر محل استقرار قرار می گرفته است.
تحلیل نقش حیاط در ساختار فضایی خانه های ایرانی با بهره گیری از روش نحو فضا (Space Syntax)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
97 - 108
حوزه های تخصصی:
استفاده از حیاط الگوی بسیار کهنی در ساخت و ساز مسکن بوده و به طور قابل ملاحظه ای در شهرهای مختلف ایران مورد استفاده قرار گرفته است، فضاهای سکونتی با بهره گیری از تدابیر مختلفی در اطراف حیاط ها شکل گرفته اند نتیجه این نگرش، به حیاط جایگاه ویژه ای به آن داده است. در این پژوهش ساختار فضایی چند نمونه خانه های ایرانی بررسی، وجه اشتراک و مولفه هایی از خانه ها که بیانگر بیشترین ویژگی حیاط در فضای معماری این خانه ها است تبیین می گردد. باتوجه به موضوع پژوهش که به صورت مطالعه خانه ها صورت گرفته است. داده های کسب شده با استفاده از روش تفسیری و تطبیقی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و جهت تحلیل و بررسی ساختار فضایی نمونه های موردی پژوهش از روش اسپیس سینتکس"نحو فضا" و از نرم افزار های Depthmap و Pajek در این راستا استفاده می شود. نتایج حاصل از تحلیل در قالب آیتم هایی برای معماری حیاط در خانه معاصر بیان می گردد.
آموختن از گذشته، کاربست نحو فضای خانه عطروش و محتشم شیراز در تداوم حس تعلق مکان ویلاهای معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
227 - 250
حوزه های تخصصی:
طبق تعریف خانه از دید بزرگان معماری از جمله تادائو آندو خانه بلافصل ترین فضای مرتبط با آدمی است (روزنامه شرق، 1390)، با این حال مواردی از جمله تغییر سبک زندگی ایرانیان سبب تغییردر ماهیت و تعاریف فضاهای معماری خانه های معاصر شده است؛ به نظر می رسد خانه های سنتی ایران دارای شاخص هایی هستند که می توانند حس تعلق به مکان را در انسان ایرانی زنده نگه دارند و روح فضا را از گذشته به حال منتقل کنند، این مهم می تواند بخش عمده ای از راه کارهای طراحی بومی خانه های ویلایی در ایران شود. از این رو پاسخ به این سوال که مولفه های شکل دهنده حس تعلق به مکان در خانه ایرانی کدامند و کدام یک از مولفه ها نیاز به باز آفرینی و باز اندیشی داشته و کدام باید حفظ شود، مطرح می گردد. روش تحقیق این پژوهش به لحاظ نوع، کاربردی است و به سبب ماهیت ترکیبی (هایبرید)، شامل تحقیق کیفی که با تحلیل و تفسیر اطلاعات به روش کتابخانه ای با تمرکز بر نظریه های حس تعلق به مکان بدست آمده و تحقیق بر مبنای نمونه موردی است که خانه های سنتی عطروش و محتشم شیراز و خانه های ویلایی به نام های ویلای مسعودی و آخر هفته از طریق مشاهده و تحلیل با شبیه ساز رایانه ای دپث مپ جهت بررسی چیدمان فضایی هر دو حالت مدرن و سنتی و مقایسه تطبیقی اطلاعات و به دست آوردن راه کارهای بومی، مزایا و معایب در پاسخگویی به عوامل تاثیرگذار در حس تعلق هر نمونه انجام شده و از طریق استدلال منطقی به استخراج عوامل کالبدی موثر در ایجاد حس تعلق فضای داخلی خانه به دو ویژگی فیزیکی IEQ (انعطاف پذیری) و آسایشی منتج شده است. تحلیل شبیه سازی شده نمونه های موردی نشان داد که اجزایی چون دالان ورودی، دالان های منتهی به اتاق های خصوصی و هشتی در خانه های مدرن حذف شده که سبب بروز مشکلاتی از قبیل عدم کارآمدی فضاها در ایجاد سلسله مراتب و محرمیت گشته است و فضاهایی مانند اتاق های خصوصی که اغلب شخصی نبودند در خانه های معاصر بازآفرینی شده که این عامل سبب افزایش احترام به حریم شخصی افراد خانواده و مهیا شدن محیطی جهت کار در خانه شده است. در نهایت پس از تحلیل نتایج دیده شد که معماری خانه ایرانی، با الگو برداری از خانه های سنتی و باز آفرینی اجزای حیاط مرکزی، هشتی و افزایش فضاهای واسط کارآمد می تواند سبب افزایش احساس تعلق کالبدی ساکنین شود.
جست و جوی مفهوم خانه ایرانی با تکیه بر انطباق توصیفات تاریخی و ساختار کالبدی (مطالعه خانه های یزد و اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع پژوهش حاضر بازاندیشی مفهوم خانه ایرانی است که با تکیه بر انطباق توصیفات تاریخی و ساختار کالبدی به ارزیابی مؤلفه های شکل دهنده این مفهوم و رویکردهای کالبدی مؤثر بر آن در نمونه های مطالعاتی می پردازد. سؤال تحقیق آن است که توصیفات تاریخی خانه ایرانی کدام مؤلفه های کالبدی در شکل دهی به مفهوم خانه را بازنمایی می کند؟ انطباق توصیفات تاریخی و ساختار کالبدی خانه ایرانی، نقش مؤلفه های مسکن را چگونه اولویت بندی می کند؟ رویکرد تحقیق شامل دو وجه کمی و کیفی است که با ترکیبی از روش های تحلیلی توصیفی، تاریخی تفسیری و استدلال منطقی در سه گام اصلی شامل مطالعات نظری مسکن، مطالعات تاریخی درباره خانه ایرانی و مطالعه شاخص های نظری و نحوی تحقیق در نمونه های منتخب از خانه های تاریخی انجام گرفته است. نمونه ها شامل 6 خانه در 2 شهر یزد و اصفهان از دوره صفوی و قاجار است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مؤلفه های پنج گانه خانه ایرانی متناظر با شاخص های نحوی تحقیق درمقایسه میان خانه های یزد و اصفهان از اولویت های متفاوتی برخوردار است؛ به طوری که خانه های اصفهان با دارابودن عمق فضایی اندک و دید محوری بالای مراحل ورود به عرصه ها، نسبت به خانه های یزد حد پایین تری از تقابل درون/ برون و میزان بالاتری از گونه گونی دیداری و امتزاج عرصه های طبیعی/ مصنوع را دارا هستند. همچنین تمرکزگرایی یا مرکزیت های چندگانه عملکردی، صورت دهی به جزء فضاهای شاخص فرهنگی/ آیینی و آمیختگی درجاتِ درون برحسب نقش عوامل فعالیتی/ معنایی دارای تفاوت هایی در شکل یابی کالبد خانه های یزد و اصفهان است که در تحلیل یافته ها به آن پرداخته شده است.
بازشناسی مؤلفه های شکل دهنده هویت ایرانی- اسلامی در خانه های تاریخی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
319 - 334
حوزه های تخصصی:
شکل گیری خانه در ایران از دیرباز مبتنی بر معیارها و نمادهای خاص خود بوده است. خانه ایرانی، موجودیتی ارزشمند است؛ برآورده کننده نیازهای ساکنانش و شکل گرفته بر پایه ارزش های کیهانی و جهات مقدس. با وقوع انقلاب صنعتی و شکل گیری ایدئولوژی مدرنیسم، ارزش هایی که شکل دهنده جهان آرمانی انسان سنتی بودند، به یکباره فرو ریختند و بازتاب آن در معماری به جدایی روح از ماده، باطن از ظاهر، کیفیت از کمیت و در نتیجه هویت از معماری انجامید. خانه ایرانی که زمانی نماد هویت ملت ایران بود به ساختمان های مکعب شکل یکنواختی تبدیل شد که بی توجه به فرهنگ، اقلیم، بینش شاعرانه-اساطیری و ارزش های دینی، در کنار یکدیگر قد برافراشتند و روزبه روز چهره شهر را آشفته تر کردند. هویت که یکی از پرتنش ترین و پیچیده ترین مقوله های عصر حاضر است، نیرو محرکه این پژوهش است. در این پژوهش به بررسی ریشه های شکل دهنده هویت خانه ایرانی در گذشته پرداخته می شود تا با بازشناسی آن ها بتوان هویت بیمار، مخدوش و زیرسؤال رفته خانه معاصر ایرانی را اصلاح و درمان کرد. این پژوهش از نوع کاربردی-توسعه ای و روش انجام آن کیفی می باشد. چهارچوب نظری پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای و مرور اسناد مربوط به هویت و خانه ایرانی شکل گرفته است. نتایج بررسی به ارائه معیارهایی جهت باززنده سازی هویت ایرانی-اسلامی در خانه های معاصر می انجامد.اهداف پژوهش: شناخت شاخص های شکل دهنده هویت ایرانی- اسلامی در خانه های تاریخی ایران.شکل گیری خانه های معاصر بر مبنای الگوهای ایرانی- اسلامی.سؤالات پژوهش: مؤلفه های شکل دهنده هویت در خانه های تاریخی ایران کدام اند؟چگونه می توان هویت مخدوش شده خانه های معاصر را باززنده سازی کرد؟
بررسی وجوه پدیدارشناختیِ زندگی در خانه های ایرانی با بهره گیری از روش نحو فضا (مطالعه موردی: خانه های همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصور بشر به منزله فاعل شناسا (سوژه) و جهان به منزله موضوع شناسایی (ابُژه)، قراردادن اُبژه در مقابل سوژه و خرد در مقابل اُسطوره، تحقیر گذشته، تنزل یافتن ارزش ها، استانداردگرایی، ساده گرایی، اصالت دادن به خرد، عملکردگرایی افراطی و سرعت چونان کلیدواژه های شهر ماشینی، تبلور رویکردهای راسیونالیسم و پوزیتیویسم در اصول معماری و شهرسازی مدرن است که پیامد آن فضاهای تهی و خالی از روح است. این امر، به ویژه در کشورهایی که خاستگاه مدرنیته نبوده اند و از تاریخ و سنتی دیرینه برخوردارند، مانند ایران، در عین ایجاد تغییرات گسترده در سبک زندگی مردم، موجب تعارضات گسترده با سنت نیز شده است، تحولات و تعارض هایی که در همه سطوح و وجوه زندگی چنین جوامعی به ویژه در امری عینی، مانند «خانه» به وضوح آشکار است. در پی آن پدیدارشناسی «خانه» در بسیاری از مطالعات به درک کیفیت خانه و مفاهیم آن می پردازد و بر ساحت هستی بخش زندگی در خانه تأکید دارد. این پژوهش بر آن است تا مولفه های متناسب با پدیدارشناسی زندگی در خانه های ایرانی را اخذ کند. این پژوهش در سامانه تحقیق پدیدارشناختی با رویکردی تأویلی/تفسیری جای دارد. توصیف و تحلیل داده ها در حوزه راهبرد استدلال منطقی با روش کمی و کیفی و تکیه بر نحو فضا (دستور زبان) انجام شده است. انتخاب نمونه ها هدفمند بوده و از خانه های تاریخی و معاصر شهر همدان گزینش شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که خانه ساختار و ساحت مناسبی برای تبلور وجوه پدیدارشناختی زندگی که شامل مؤلفه هایی همچون خلوت، نمادی از خود و جهان، مرکز، عرصه درون - برون، امنیت و آرامش، عشق و احساسات، تقدس و جاودانگی، مأنوس بودن و هویت فراهم می کند که علاوه بر نیازهای فیزیکی و مادی ساکنین، نیازهای معنوی و روحانی آنان را نیز برآورده می کند.
تحلیل معنایی جلوه های بصری نور در تعامل حکمت خالده و معماری و شهرسازی ایرانی؛ نمونه موردی: محلات و خانه های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۲
۱۰۶-۸۷
حوزه های تخصصی:
ما در عصر بصری زندگی می کنیم که تصویر معماری بخشی از آن است. شکل و خاصیت نمادین نور از ذهن خیال پرداز انسان سرچشمه می گیرد. نور رجحانی آشکار بر تاریکی دارد. هستی، نور محض است؛ و نیستی، ظلمت و تاریکی محض. هنگامی که تاریکی و روشنایی به حداکثر شدت خود برسند و نیم سایه ها حذف یا بی اهمیت شوند، فضای مثبت و منفی ایجاد می شود. در طول روز، نور طبیعی خصوصیت های ظاهری نواحی داخلی را شکل می دهد و به این صورت هویت و شخصیت ایجاد می کند. در این مقاله تحلیل معنایی جلوه های بصری نور در معماری (خانه های ایرانی) مورد مطالعه قرار گرفته است. روش تحقیق کیفی در یک رویکرد تفسیری استفاده شده عناصر و اجزای مورد استفاده برای بهره برداری ازجلوه های بصری نور مورد مطالعه قرار گرفتند، و ارزشها، معانی و مفاهیم تحلیلی نور بررسی شدند. نتایج تحقیق، شناسایی عناصر کنترل کننده نور در خانه های ایرانی، تحلیل بصری نور در معماری ایرانی می باشد.
خانه آسمانی
منبع:
منظر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۸
3 - 3
حوزه های تخصصی:
در زبان فارسی، «سرپناه» رایج ترین واژه برای خانه است. پناهگاهی که برای حفاظت انسان ساخته می شود. ترکیب واژه سرپناه از دو جزء «سر» به معنای اصل و بالا و «پناه» به معنای حامی و پوشش تشکیل می شود. یعنی خانه، حامی اصلی انسان و نگهدارنده سر و ارزش او در برابر بیرون است؛ که هم شامل عوامل جوی مثل باد و باران است و هم شامل مخاطرات زمین و جنبندگان آن. فصل مشترک دو معنای مستتر در واژه سر، بالایی رتبه معنوی و موقعیت مکانی، پناه بودن خانه است. مفهوم پناه نیز وابسته به حفاظت و محصوریت است. بنابراین انتظار می رود که سرپناه نام سازه ای باشد که درون گرایی و محصوریت به منظور حفاظت از غیر، کمال خواهی و معناطلبی ویژگی آن باشد. این خروجی سازه ای است که از واژه شناسی سرپناه به دست می آید. صورتبندی این روند به سازه متراکم، بسته و درون گرایی ختم می شود که کاملاً نسبت به بیرون، چه به معنای همسایگی و چه به معنای محیط پیرامون بسته باشد. اما بررسی روند تکامل خانه در ایران با این صورتبندی تفاوت دارد. اطلاعات زیادی از نمونه های اولیه سرپناه و خانه ایرانی در دست نیست. تفسیر نمونه های اولیه سکونت که در غارهای ایران از جمله کرفتو در کردستان به دست آمده، مفهوم سرپناه را معادل فضای بسته، تودرتو، تنگ و جدا از محیط قرار می دهد. پس از آن کاوش هایی که در قدیمترین عرصه های باستانی پیش از تاریخ از جمله شهر سوخته زابل با قدمت ۵۰۰۰ سال به دست آمده نشان می دهد که همان مفهوم از خانه و سرپناه در این عصر جاری است. خانه ها با فضاهای تنگ و تاریک، چسبیده به هم برای حفاظت بیشتر، سرپوشیده، کم نور و بدون روزن های بزرگ به سوی بیرون ساخته شده اند. نقش حفاظتی و بسته خانه در این عصر همچنان معادل جدایی گزینی از بیرون، چه به معنای همسایگی و چه به معنای محیط است. آثار خانه های دوره تاریخی شامل ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی با عمری بیش از هزارسال، به استناد تغییرات کالبدی و فضایی، نخستین جهش های فلسفی در تعریف خانه و سرپناه نسبت به دوران قبل را نشان می دهد. فارغ از تحولات فنی ساخت و اندازه خانه که دستاورد کمال یافته در طی زمان محسوب می گردند، ظهور اندام های نوین در معماری خانه از تفسیرهای جدید مفهوم سرپناه در این عصر حکایت می کند. حیاط مرکزی و ایوان از آن جمله اند. بازشدن قلب خانه به سوی آسمان، در حالی که چهار طرف آن بسته و فضاهای خانه را تشکیل می دهد، دل انگیزترین خوانش از مفهوم نوین سرپناه است. در این تفسیر، جدایی گزینی از طبیعت و آسمان دیگر مصداق درپناه بودن نیست؛ ارتباطی خاص با دنیای والا و بالا که نه تنها با مفهوم حفاظت تزاحم ندارد، بلکه مبین رابطه ای تکاملی با آسمان است که خانه را در پناه آن توصیف می کند. این رویکرد تدریجاً الگوی اصیل معماری ایرانی را صورتبندی کرد که تا دوره معاصر نیز ادامه داشت. نمونه های اولیه را در الگوی خانه زرتشتیان در جندق و مزرعه کلانتر یزد می توان دید.الگوی حیاط مرکزی در دوره اسلامی تکامل یافت و در مناطق مختلف ایران نمونه های مختلف ایجاد کرد. نمونه های اولیه آن که با تغییراتی در اجزا در مناطق گرم و خشک از جمله فردوس و جندق تا عصر حاضر نیز ادامه پیدا کرد، خانه های چهار صفه را پدید آورد که واشدگاه میانی آنها، که بعضاً ساقه گنبد روباز را نیز در بر دارد، یک حیاط کوچک است که آسمان را قاب می کند. ساکن این خانه، در فضایی محصور نسبت به اطراف، با آسمان همزیستی دارد. بعید نیست که بتوان انتخاب رنگ آبی برای گنبدهایی که بر فضای اصلی معماری ایرانی برپا می شود را اقتباس از این منظر دانست. رواج زیبایی شناسی ترکیب دو رنگ خاکی و آبی در هنر ایران نیز می تواند محصول این فضاسازی باشد. نظام زیبا شناسی ایرانی چنان به الگوی حیاط مرکزی وابسته شد که آن را که از فضای زندگی و خانه به دست آمده بود، به مثابه جوهر و نقطه ثابت معماری به اغلب کاربری ها تسری داد. پس از آن بود که مدرسه و کاروانسرا، مقبره و مسجد و باغ و زندان نیز با این الگو نظام فضایی خود را پیدا کردند. معماری ایرانی محصور نسبت به همسایگی و گشوده نسبت به آسمان است. در بیرون روستای چَم در نزدیکی یزد در پای تپه ای که دخمه زرتشتیان بر بالای آن قرار یافته، مجموعه ای برای پشتیبانی از مراسم و آئین های بزرگداشت اموات احداث شده که فارغ از زمان ساخت، سیاق معماری مجموعه و نحوه استقرار آن در زمین حاکی از بقای جریان اصیل شکل یابی در آن است. در بخشی از این مجموعه بکر، خانه چهار صفه قرار گرفته که در میان آن پایه گنبدی روباز چهار ایوان صحن را به هم متصل می کند. در این حیاط جز آسمان که با اهل خانه زندگی می کند، چیز دیگری پیدا نیست. تکرار این منظر در حالی که هدف از ساخت خانه، ایجاد سرپناه با همه مفاهیم پیچیده و کمال طلب آن بوده، به تولید زیبایی شناسی خاص ایرانی نسبت به معماری خانه می انجامد که زیبایی را معادل حضور آسمان در فضای محصور معنا می کند. گشایش و محصوریت همزمان. این تضاد است که شیرینی خانه ایرانی را پدید آورده است.