مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
نستعلیق
حوزه های تخصصی:
قرن های هفت ،هشت ونه هجری قمری در تاریخ خوشنویسی ایران از دو منظر جایگاه بسیار ویژه ای دارد .منظر اول ،اوج تکامل اقلام سته در همین قرن هاست و همچنین، شکل گیری خطوط منسوب به ایران( تعلیق ونستعلیق) . منظر دوم، انشا یا تدوین مبانی نظری خوشنویسی . البته نه مبانی شکلی، بلکه مبانی نظری و زیبایی شناسی خوشنویسی نیز درهمین دوره انجام می پذیرد. آن چه فحول عرفان ایرانی- اسلامی در مبانی نظری عرفان، در همین قرون پدید آوردند، در شکل گیری مبانی نظری خوشنویسی و بلکه در دیگر هنر ها موثر بود. رابطه ی عرفان و خوشنویسی از این زمان به صورت ارتباطی با نسبت روح و تن تعریف می شود؛ ظهور نهله های فکری مهمی مانند مکتب ابن عربی ، و پیدایش فرقه های عرفانی مسلک حروفیه ، نقطویه ، بکتاشیه و... ، و هم زمانی آن ها با پیدایی برخی از جریان های مهم هنری دراین دوران ، به عنوان مثال ظهور خط نستعلیق و.... همچنین، تاثیر و تاثر این جریان ها بر یکدیگر، انکارناپذیر بوده، در تحلیل زیبایی شناختی خوشنویسی و جایگاه فرهنگی آن تعیین کننده است .
قواعد رسم الخط میرعلی تبریزی براساس نسخه خسرو و شیرین نظامی (محفوظ در گالری فریر - 808 هجری قمری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم تیر ۱۳۹۷ شماره ۶۱
65 - 76
حوزه های تخصصی:
میرعلی بن حسن تبریزی ملقب به «قُدوَه الکُتاب مُعَلی» از بزرگ ترین خوشنویسان عصر تیموری برای نخستین بار خوشنویسی نستعلیق را تحت قاعده و هیئتی متمایز درآورد. تنها اثر مرقومِ موثق میرعلی، نسخه خسرو و شیرین نظامی به تاریخ 808ه .ق/1406م محفوظ در گالری هنری فریر است که از منظر شیوه کتابت و رسم الخط اهمیت شایان توجهی دارد. برهمین اساس، موضوع این مقاله بررسی رسم الخط میرعلی تبریزی با تکیه بر این نسخه خطی است. هدف از انجام این مقاله شناخت شیوه و قواعد به کار رفته در خط میرعلی به عنوان نمونه های اولیه خوشنویسی نستعلیق است. همچنین در این راستا سعی شده است تا به این سؤال ها پاسخ داده شود : 1. حُسن تشکیل در رسم الخط میرعلی تبریزی چگونه است؟؛ 2. قواعد حسن وضع در شیوه کتابت نستعلیق میرعلی چگونه است؟ این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام پذیرفته و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای(اسناد مکتوب) و میدانی(مشاهده مستقیم) است. حُسن تشکیل در نگارش میرعلی نشان می دهد که کشیدگی ها از قواعد معین و نسبتاً ثابتی تبعیت می کنند و غالباً کوتاه، تند و تیز هستند. فرم و تناسبات حرکتِ دومِ دوایر در تمام حروف به طور مشابه تکرار شده است. نقطه ها با شیبی یکسان، بدون گوشه های تیز و عرضِ کم تر از پهنای قلم اجرا شده اند. حُسن وضع در کتابت میرعلی به صورت حداقل یک کشیدگی در اکثر مصرع ها و حذف حروف پایانی و برخی نقاط ضروری حروف ظاهر می شود. افزودن نقطه به پیروی از سنت قدیم کتابت است و اتصال برخی از حروف احتمالاً تحت تأثیر خط تعلیق بوده است. اعراب گذاری و حرکات تزیینی به چند مورد جزئی محدود شده است.
مقایسه شیوه جعفر تبریزی، میرعماد حسنی و محمدرضا کلهر در قالب کتابت نستعلیق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۳
89 - 101
حوزه های تخصصی:
نستعلیق مهم ترین خط ابداعی ایرانیان است که زیبایی های آن در قالب های مختلف پدیدار شده است. این خط بخشی از مسیر تکامل خود را در بستر کتابت متون پیمود. در همین ارتباط کتابت به هیئت یک قالب خاص در کنار سایر قالب ها در آمد که درک ویژگی های آن مسئله ای ضروری برای شناخت مبانی خوشنویسی است. بر همین اساس هدف این پژوهش شناخت عناصر تاثیرگذار بر شیوه کتابت جعفر بایسنقری، میرعماد و کلهر است که در تدوین و تکامل خط نستعلیق در سه دوره تیموری، صفوی و قاجار نقش عمده ای داشتند. پرسش اصلی پژوهش این است که قالب کتابت هر یک از خوشنویسان مذکور دارای چه ویژگی های بصری است؟ و چه مؤلفه هایی را می توان به عنوان عوامل تأثیرگذار بر آن ها تشریح کرد؟ پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی- تحلیلی صورت گرفته و داده های آن به شیوه کتابخانه ای و مشاهده آثار جمع آوری شده است. مقایسه آثار بیانگر این موضوع است که مؤلفه هایی چون زاویه قلم گذاری، نحوه نقطه گذاری و جاگذاری حروف و کشیده ها شیوه های منحصر به فردی را در کتابت این سه خوشنویس رقم زده است. خلاصه آن که به واسطه ترکیب مؤلفه های مذکور در خوشنویسی جعفر بایسنقری، سطرها متمایل به محور افقی و در کتابت کلهر متمایل به محور عمودی اند، اما در کتابت میرعماد، تناسب مطلوبی در محور افقی-عمودی سطر وجود دارد.
خوانش صورتگرایانه عناصر نستعلیق و تشعیر در کتاب آرایی دوران تیموری تا قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
46 - 61
حوزه های تخصصی:
نستعلیق و تشعیر دو عنصر هم نشین در کتاب آرایی محسوب می شوند. شروع تقریبی این دو هنر در یک برهه تاریخی و کاربرد مکرر آن ها در کنار یکدیگر از عواملی است که پرداختن به این موضوع را ضروری می نماید. هدف این تحقیق شناسایی دقیق فرم نستعلیق و تشعیر در کتاب آرایی ایرانی در فاصله زمانی دوره تیموری تا قاجار است. پرسش های این مقاله عبارت اند از: 1- چه عواملی سبب شکل گیری فرم نستعلیق و تشعیر در کتاب آرایی ایرانی شده است؟ 2- بر اساس رویکرد صورت گرایی نقاط اشتراک و افتراق میان نستعلیق و تشعیر چیست؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش ها از روش توصیفی-تحلیلی و با رویکردی به نظریه صورت گرایی این تحقیق بررسی شده است. شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است. به طور خلاصه نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد الحاق این دو هنر به یکدیگر پس از دوران فترت، سبب نمایش ظواهر تزیینی تیموریان در جهت نمود سرمایه شده و ناشی از ادراک زیباشناسانه حاکمان آن هاست. کاربرد بیش از پیش نستعلیق و تشعیر کنار یکدیگر در دوره صفویه به اوج می رسد و خصوصیات صوری مشترک میان آن ها در مرقعات به تعادلی پایدار تبدیل می شود. همچنین قابلیت تزیینی تشعیر و واژگان نستعلیق در قالب سیاه مشق که از دوره قاجار به صورت مجزا شکل می گیرد از دیگر تشابهات میان آن هاست. تمایزاتی از قبیل قاعده مند بودن نستعلیق در برابر تشعیر و اولویت داشتن وجه روایی نستعلیق دربرابر وجه تزیینی تشعیر در طول ادوار مورد مطالعه همواره مورد توجه بوده است.
بررسی تطبیقی رسم الخط میرعلی بن حسن تبریزی با میرعلی بن الیاس تبریزی بر اساس نسخه خسرو و شیرین نظامی (3134، گالری فریر) و سه مثنوی خواجوی کرمانی (18113، کتابخانه بریتانیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
100 - 113
حوزه های تخصصی:
میرعلی بن حسن تبریزی ملقب به «قدوه الکتاب معلی» و میرعلی بن الیاس تبریزی دو نستعلیق نویس معروف عصر جلایری در بغداد هستند. تنها اثر اصیل و رقم دار میرعلی بن حسن نسخه خسرو و شیرین نظامی محفوظ در گالری فریر (3134) است و شناخته شده ترین اثر میرعلی بن الیاس نسخه مصور سه مثنوی خواجوی کرمانی در کتابخانه بریتانیا (18113) است. احتمال می رود این دو خوشنویس همشهری، هم دوره و همنام که فقط در نام پدر اختلاف دارند، در شیوه کتابت و رسم الخط نیز متمایز باشند. از این رو در این پژوهش این دو نسخه خطی مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفته است. هدف این پژوهش شناسایی شیوه نگارش هر یک از این دو خوشنویس براساس نسخه خسرو و شیرین نظامی و سه مثنوی خواجو و در پی پاسخ به این پرسش است که چه تفاوت هایی میان رسم الخط این دو کاتب نستعلیق نویس وجود دارد؟ این پژوهش به لحاظ هدف در زمره پژوهش های بنیادین است و براساس ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است. این پژوهش نشان می دهد که این دو خوشنویس در شیوه نگارشِ چهار دسته از حروف کشیدگی ها، دوایر، مفردات و نقطه ها با یکدیگر تفاوت دارند و رسم الخط میرعلی بن حسن از قاعده نسبتاً مشخص تری تبعیت می کند. شکل (ب) کشیده در حروف کشیده و (ن) در حروف گرد به عنوان الگوی پایه تکرار شده است. ارتفاع اکثر مفردات یکسان و برابر 5/1 نقطه است. زاویه نقطه گذاری 60 درجه است و نسبت به کرسی 15 درجه به سمت چپ تمایل دارد. در نگارش میرعلی بن الیاس حروف دارای تنوع بیشتری هستند و کشیدگی ها به نسبت بلندتر است. انحراف زیاد قسمت گردی دوایر به سمت مخالف، ارتفاع 2نقطه ای مفردات و زاویه نقطه گذاری 45 درجه به گونه ای که محور نقطه ها با کرسی موازی باشد، از دیگر مشخصات رسم الخط این خوشنویس است.
نقش ویژگی های خط نستعلیق در انتقال پیام
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال اول زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
32 - 41
حوزه های تخصصی:
هنر خوشنویسی در اسلام برای نوشتن و کتابت کلام وحی بوجود آمد، بنابراین از هن های سنتی و از مقدس ترین هنرهای جهان اسلام و به عبارتی برترین هنرهای دیداری اسلامی محسوب می شود. به دلیل اهمیت و گستردگی و تنوع کاربردی که این هنر داشته است ، در دوره های مختلف تاریخ خطوط مختلفی بوجود آمدند که یکی از مهم ترین آنها ، خط نستعلیق بوده است. این خط از ابداعات ایرانیان بوده و با ترکیب دو خط نسخ و تعلیق به وجود آمده است و به دلیل زیبایی بسیارش آنرا عروس خطوط اسلامی نامیده اند. تأثیر گذاری در سطح غیرکلامی، بخش مهمی از هویت و اهمیت هنر خوشنویسی در شکل های مختلف آن در طول تاریخ این هنر بوده است. در این مقاله با بررسی ویژگی های بصری حروف در خط نستعلیق و شیوه نگارش و ترکیب بندی آن ها با بهره گیری از مبانی هنرهای تجسمی به پیام هایی که این هنر در پیوند با محتوای کلامی و یا جدای از آن از طریق عناصر و روابط شکلی (فرم) طریق فرم به بیننده منتقل می کند )سطح غیرکلامی خط ( پرداخته شده است.
بررسی عوامل مؤثر در تغییر سبک خط نستعلیق در خوشنویسی عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال سوم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۲
20 - 32
حوزه های تخصصی:
در اوایل دوره قاجار، با بازگشت هنرمندان به سن تهای گذشته خوشنویسی، ب هویژه شیوه و سبک میرعماد، خط نستعلیق احیا شد و کیفیت خط نسبت به دوره صفوی ارتقا یافت. فتحعلی شاه قاجار که خود و فرزندانش خوشنویس بودند، خط نستعلیق را ب هعنوان خط ملی ایران اعلام نمود. حمایت و علاق همندی وی به خوشنویسی در احیای آن تأثیر بسزایی داشت، پس از وی محمدشاه و ناصرالدی نشاه نیز به سنت حمایت از خوشنویسی ادامه دادند. م یتوان گفت خط نستعلیق که در دوره صفوی به تکامل رسیده بود، در دوره قاجار به تنوع رسید. هنرمندان با گذر از دوره بازگشت به سن تها و احیای خط نستعلیق، به سبک و شیوه خاص خود دس تیافتند و در ترکی ببندی و قال بها و ساختار خط، سبک و شیوه نو و خلاقان های در خط نستعلیق ابداع نمودند و آن را به اوج رساندند. در این پژوهش که به روش تاریخی و به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بهر هگیری از منابع کتابخان های و تصاویر مربوط به نسخ ههای خطی موجود در موزه ملی ملک انجا مشده، سعی بر این بوده است که ضمن معرفی شیو ههای متداول خط در دوره قاجار، عوامل تأثیرگذار در تغییر سبک خط موردبررسی قرار گیرد. نتایج تحقیق روشن م یکند که حمایت و توجه خاص دربار به خط نستعلیق، ورود چاپ سنگی به ایران و لزوم تناسب خط با شرایط چاپ، کم شدن سفار ش کتابت متون و متعاقب آن روی آوردن خوشنویسان به قال بهای جدید برای اجرای قطعات، از عوامل مهم تغییر سبک و به اوج رسیدن خط نستعلیق در دوره قاجار است.
مطالعۀ تطبیقی شیوۀ خوشنویسی چلیپایی مشابه از میرزا غلامرضا اصفهانی و غلامحسین امیرخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرزا غلامرضا اصفهانی (1246 ه.ق.) خوشنویس دوره قاجار، شخصیتی جامع با شیوه خاص در تاریخ خوشنویسی ایران است که از نوادر خوشنویسان دوره قاجار محسوب می شود. میرزا غلامرضا به تمامی دانگ ها و قالب های رایج در خوشنویسی تسلط داشته و خصوصاً در قالب سیاه مشق شیوه نو ایجاد کرده است. غلامحسین امیرخانی (1318 ه.ش.) از خوشنویسانِ معروف دوره معاصر و ازجمله هنرمندانی است که در دوره های متفاوت حیات هنری خود شیوه تلفیقی را گزیده و ردپای آثار بزرگانی چون میرعماد، خوشنویس مشهور دوره صفویه و به ویژه محمدرضا کلهر خوشنویس دوره قاجار، در آثار وی دیده می شود. در بررسی آثار میرزا غلامرضا اصفهانی و غلامحسین امیرخانی به تفاوت هایی آشکار در اجرای چلیپا برمی خوریم؛ ازاین رو در این مقاله دو چلیپا که متن یکسان دارند را موردبررسی قرار داده ایم. هدف این مقاله مطالعه تطبیقی و شیو ه شناسانه چلیپایی از غلامرضا اصفهانی و غلامحسین امیرخانی است تا از این طریق به سؤال اصلی پژوهش یعنی مزیت های زیبایی شناسی آثار میرزا غلامرضا اصفهانی و غلامحسین امیرخانی پاسخ داده شود. در این مقاله سعی بر آن است تا قواعد به کاررفته در نگارش این دو اثر با توجه به شباهت ظاهری استخراج شود تا ازاین جهت وجوه اشتراک و افتراق ساختاری آنها مشخص شود. این مقایسه بر طبق آنچه در سنّت خوشنویسی وجود دارد ترتیب یافته، بدین صورت که ابتدا مفردات، سپس کلمات و در پایان، ترکیبِ واژه ها و سبک کرسی بندی دو اثر موردبررسی قرار گرفته است. نکات به دست آمده در مرحله نتیجه گیری، می تواند برای هنرمندان خوشنویس راهگشا و سودمند باشد. این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی بوده و با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی انجام پذیرفته است. یافته اندوزی به شیوه کتابخانه ای و تجزیه وتحلیل آن کیفی و غیر نقلی است.
طبقه بندی مضمونی کتیبه های نستعلیق در آرایه های چوبی وابسته به معماری دوره صفوی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوشنویسی همواره به دلیل کتابت کلام خدا نزد جامعه مسلمانان شایسته احترام بوده است. از این رو بهراحتی می توان تأثیر خوشنویسی را در سایر جنبه های هنری جهان اسلام، مانند تزئینات معماری مشاهده کرد. بی شک یکی از مهم ترین ویژگی های کتیبه ها، انتقال و القای مضامین به کالبد ابنیه بوده است. مطالعه مضامین به کاررفته در این آثار نشان از تنوع چشمگیر خوشنویسی - با توجه به تفکیک قلم های آن - دارد. هدف اصلی این پژوهش بررسی مضامین کتیبه های چوبی نستعلیق است که در تزئینات معماری آثار صفویه از آنها بهره گرفتهاند. جامعه آماری پژوهش حاضر مجموعه بناهایی است که در جغرافیای امروز ایران قرار دارد و دارای تزئیناتی چوبی با قلم نستعلیق است. از آنجا که قلم نستعلیق در کتیبهنگاری دوره صفوی به جایگاه نسبتاً ثابتی دست یافت و در راستای مطالعه این نکته که آیا به کارگیری و رواج این قلم بهمنظور بیان مضامین خاص بوده یا خیر؛ بازه زمانی این پژوهش، دوره صفوی (906-1135 ه.ق.) انتخاب شده است. پس از انجام مطالعات مقدماتی کتابخانه ای و میدانی، به دلیل محدود بودن نمونه ها، تمام شماری صورت گرفته است. پرسش های اصلی این پژوهش عبارتند از: استفادهکردن از قلم نستعلیق در تزیینات چوبی وابسته به معماری ایران از چه دوره ای آغاز شده و در عصر صفوی، کتیبه های چوبی نستعلیق برای انتقال چه مضامینی بیشتر استفاده میشدهاند؟ نتایج بهدست آمده نشان میدهد که مضامین کلی بهکاررفته در 17 کتیبه -که بیشتر بر روی درهای ورودی بنا ها قرارگرفته اند- اطلاعات تاریخی ارزشمندی است که باعث شده این کتیبهها در زمره اسناد معتبر و دست اول قرار بگیرند. مضامین نوشته شده در این کتیبه ها، آیات قرآنی و ادعیه اسلامی نیستند و غالباً اشعار مناسبتیای هستند که دارای مضامینی چون: مادهتاریخ، توصیف بنا یا اثر، اسامی افراد مختلف (پادشاه، بانی، خوشنویس، سازنده و شاعر) و مدیحهسرایی و نعت اشخاص است.
شاخصه های قلم نستعلیق نزد خوش نویسان شیراز در دورۀ قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰۴
221 - 199
حوزه های تخصصی:
در میان خطوط اسلامی، خط نستعلیق به عنوان دومین قلمی که شاکلۀ آن متکی بر دور و انحنا است، از ابداعات خاص ایرانیان به شمار می رود. در این میان، شیراز در دورۀ قاجار به عنوان یکی از مراکز اصلی این خط معرفی شد؛ به طوری که شمار قابل ملاحظه ای از هنرمندان خوش نویس شیرازی، در این دوره، چه در شیراز و چه در پایتخت، هر یک مروج سبک و شیوه ای خاص در نستعلیق بودند. پژوهش پیش رو با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی شاخصه های قلم نستعلیق در شیراز عصر قاجار می پردازد. در این فرآیند، ضمن واکاوی نقش خوش نویسان شیرازی در گسترش خط نستعلیق، ویژگی های شاخص قلم چهار خوش نویس برجستۀ شیرازی عصر قاجار یعنی آقافتحعلی حجاب شیرازی، میرزا علی نقی شیرازی، میرزا اسدالله شیرازی و محمدحسین شیرازی را آشکار می سازد.
تأملی بر شیوه طراحی نخستین قلم نستعلیق چاپی منسوب به چارلز ویلکینز در واژه نامه گلادوین (1192 ق./1780 م.)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
18 - 30
حوزه های تخصصی:
فونت منسوب به چارلز ویلکینز نخستین تلاش ها برای گذر از محدودیت های طراحی فونت چاپی نستعلیق، با ایجاد تغییراتی در شکل و ترکیب حروف، است. این پژوهش بر اساس منابع کتابخانه ای و به شیوه توصیفی-تحلیلی، در پی یافتن پاسخ به این پرسش انجام شده که ویلکینز از چه شیوه هایی برای مناسب سازی خط نستعلیق به منظور طراحی فونت و چاپ کتاب استفاده کرده است. به این منظور خط چاپی واژه نامه مختصر گلادوین (1192 ق./1780 م.)، نخستین کتاب چاپ سربی نستعلیق به دست ویلکینز، با اثری به خط نستعلیق از همان زمان مقایسه شده است. بدین منظور فونت نستعلیق مذکور با دفتر مفردات به خط عبیدالله حسینی شیرین رقم که اندکی بعد در انتهای کتابی چاپ شده به دست همو با عنوان گرامر زبان هندوستانی (لندن، 1242 ق./1826 م.) آمده، به منزله نزدیک ترین اثر در دسترس، مقایسه شد. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که در فونت منسوب به ویلکینز برخی از اشکال مرسوم حروف حذف شده و برخی از اشکال در مواضع نامتعارف استفاده شده است. به علاوه، برخی از حروف در جهت ساده سازی تغییر کرده و شیوه های متنوع اتصال حروف محدود شده است. علاوه بر ترکیب حروف، در ترکیب سطرها هم تغییراتی رخ داده و کلمات درهم تنیده خط نستعلیق کتابت در یک سطر به کلمات مجزا و با فاصله غیراصولی در فونت چاپی تبدیل شده است.
ارتباطات بصری خط نستعلیق در نسخه مثنوی خواجوی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
565 - 579
حوزه های تخصصی:
خط نستعلیق یکی از خطوط اسلامی است که در ایران ابداع شده و سیر تکوینی خود را پشت سرگذاشته است. نسخه مثنوی خواجوی کرمانی به رقم میرعلی ابن الیاس تبریزی (محفوظ در کتابخانه بریتانیا) یکی از نمونه های نفیس و اولیه خط نستعلیق می باشد. پژوهش حاضر با توجه به قدمت و کیفیت این نسخه، نسبت به تنها نسخه باقیمانده خط نستعلیق به رقم میرعلی تبریزی مشهور (نسخه خسرو و شیرین نظامی)، به بررسی ویژگی های: ردپای خط نسخ در نستعلیق اولیه، عیار و کیفیت خط در متن و عناوین، ارتباطات بصری عینی و ادراکی حاکم برآن، نقطه، نحوه به کارگیری خط کرسی و گریدبندی پرداخته است. روش انجام پژوهش حاضر توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای است. بر طبق یافته ها، در نسخه مثنوی خواجوی کرمانی با وجود قدمت نسخه و ابتدایی بودن خط نستعلیق در آن، خوشنویس به دلیل رعایت ارتباطات بصری ادراکی (نهانی) در طول صفحه، به هماهنگی و زیبایی قابل توجهی دست یافته است. رعایت این مهم در نسخه مذکور و سامان دهی آن، توسط کشیده ها، سرکش ها و نقطه گذاری ها امکان پذیر شده است که سرکش ها و زوایای آنها نقش اصلی هدایت بصری در طول صفحات را برعهده گرفته اند. به طوری که اغلب حروف بعد از خود را تحت شعاع قرار داده اند. همچنین کیفیت بالای کتابت در عناوین نسخه نسبت به متن، ذوق هنری و میزان تسلط خوشنویس به خط مذکور را (با وجود ابتدایی بودن نسخه) متذکر است. اهداف پژوهش: 1.بازشناسی مختصات خط نستعلیق اولیه. 2.بررسی ارتباطات بصری خط نستعلیق در نسخه مثنوی خواجوی کرمانی. سؤالات پژوهش: 1.خط نستعلیق اولیه دارای چه ویژگی هایی بوده است؟ 2.کاربست خط نستعلیق در نسخه مثنوی خواجوی کرمانی دارای چه ویژگی هایی بصری است؟
بررسی تطبیقی «حُسن وضع» در قطعات نستعلیق میرعماد حسنی سیفی قزوینی و علی رضا عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی سال ۵۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
481 - 499
حوزه های تخصصی:
میرعماد حسنی سیفی قزوینی و علی رضا عباسی از خوشنویسان مطرح دوره صفوی بوده اند. میرعماد در نستعلیق تبحر داشت و علی رضا عباسی در سه قلم نسخ، ثلث و نستعلیق. در پژوهش حاضر به بررسی تفاوت های ترکیب بندی در قطعات نستعلیق این دو خوشنویس، با استفاده از منابع کتابخانه ای و به روش پیمایشی با رویکرد توصیفی- تطبیقی پرداخته شده و هدف اصلی، شناسایی و مقایسه قاعده حسن وضع، از طریق بررسی قواعد ترکیب و کرسی است. به همین سبب، 10 قطعه از آثار نستعلیق در قالب های چلیپا و سطرنویسی، تطبیق داده شده اند. بنابر مهم ترین یافته های این پژوهش، میرعماد در مقایسه با علی رضا عباسی، به قاعده «حُسن وضع» پای بندی بیشتری داشته است. وجوه تمایز در تحریر این قطعات، ناشی از اختلافات جزئی در رعایت کرسی بندی ها ، نحوه اجرای مدّات، حروف و کلمات، زاویه نقطه گذاری، شیوه ترکیب بندی و پراکندگی مدّات و نیز نحوه رقم زنی دو خوشنویس است.
تحلیل و بررسی نقش رویکرد احساس گرا در طراحی تایپ فیس فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
115 - 124
حوزه های تخصصی:
تایپفیس ها ابزاری کاربردی و فراگیر هستند. کارکرد اصلی تایپفیس ارتقای خوانش و بهبود روند انتقال اطلاعات است. ظهور سیستم فونت سربی و دیجیتال سبب ایجاد شکاف عمیقی میان زیبایی شناسی حروف فارسی در خوشنویسی کلاسیک و تایپفیس مدرن فارسی شده است. با این وجود حقیقت غیرقابل انکار این است که حتی جنبه های زیباشناسانه تایپفیس مدرن فارسی نیز باید الهام گرفته از هویت نوشتاری خط فارسی باشد تا همسویی بیشتری با زیبایی شناختی مخاطب ایرانی داشته باشد. طراحی احساس گرا با تأمین نیاز احساسی خوانندگان، تجربه بصری مطلوب تری از خواندن را برای آنها فراهم می سازد. در این مقاله تحلیل مختصری از نقش دوطرفه خط و احساس و تاثیر آن بر طراحی قلم فارسی ارائه شده و همچنین به ارزش های بصری نستعلیق و نسخ ایرانی و کارکرد آن در طراحی تایپفیس فارسی پرداخته می شود. بعلاوه نقش میانجی تایپفیس در خلق ارتباط احساسی مثبت میان متن و خواننده بصورت جزئی تر مورد مطالعه قرار می گیرد. و سرانجام با بررسی شباهت های ساختاری عناصر بصری که تداعی گر احساسات مثبت در طبیعت هستند و با بهره گیری از ارزش های ساختاری و بصری مثبت در خط نستعلیق، تجربه مطلوب تری از خوانش متون معاصر فارسی منطبق بر هویت خوانندگان ایرانی ارائه کنیم.
مقایسه ی ارتباطات بصری در خط نستعلیق بین دو شیوه ی صفوی و معاصر(میرعماد و امیرخانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
35 - 46
حوزه های تخصصی:
کلام و تصویر دو عامل مهم برای ایجاد ارتباط هستند. در خوشنویسی انتقال پیام از طریق تصاویر و کلمات، دارای ساختار تجسمی است. حضور اصول و قواعد در کنار زیبایی و توجه به کیفیت های بصری، این خط را از نظر بصری و ساختار زیباشناختی ممتاز نموده است. آثار میرعماد درمیان خوشنویسان دوره صفوی، نمایش اوج تکامل این خط پس از گذشت چند قرن می باشد. این مقاله با گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی به روش توصیفی، تحلیلی به مقایسه کیفی گزیده ای از آثار میرعماد و امیرخانی پرداخته، تلاش دارد تا ارتباطات عینی و ادراکی در دو شیوه صفوی و معاصر را بررسی نماید. پرسش های قابل طرح عبارتند از این که؛ چه نیازی به ایجاد ارتباطات ظاهری و پنهانی در خط نستعلیق وجود دارد، نقش دانش بصری در ادراک این ارتباطات و اساسا وجوه افتراق و تفاضل میان نمونه آثار مشابه ارایه شده دو هنرمند چیست. نتیجه بررسی ها حکایت از حساسیت بیشتر هنرمند صفوی بر ارتباطات عینی و ادراکی عناصر بصری نسبت به هنرمند معاصر دارد چنانکه درک این ارتباطات علاوه بر لزوم شناخت اصول و قواعد خط، نیازمند شناخت روابط میان عناصر تجسمی و کیفیت های بصری موجود در آثار خوشنویسی خط نستعلیق می باشد.
تحلیل فرم و ترکیب بندی در خط نستعلیق بر اساس اصول نظریه گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
27 - 36
حوزه های تخصصی:
خوشنویسی، از معدود هنرهای سنتی است که با توجه به مشخصات هندسی اش، فرم و قالب های مختلفی را تجربه نموده و به هنر مدرن معاصر، پیوند خورده است.در این نوشتار، به تحلیل نسبت های خط نستعلیق و ترکیب بندی حاصل از آن مبتنی بر فرایند ادراک گشتالت پرداخته و تلاش شده تا به سؤال ذیل پاسخ داده شود: چگونه می توان با استفاده از اصول نظریه ی گشتالت، روش و اصولی معرفی نمود که امکان سنجش ترکیب های متفاوت آثار خوشنویسی با خط نستعلیق را فراهم نماید؟ این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای، ساماندهی و با روش توصیفی، تحلیلی و آماری ارزیابی شده است. در این پژوهش، ابتدا سه اثر خوشنویسی با خط نستعلیق در قالب های چلیپا، سیاه مشق و قطعه ترکیبی معرفی و با استفاده از قوانین گشتالت تحلیل شده اند؛ سپس به کمک یک پرسش نامه، قطعه ای ترکیبی با چهار ترکیب بندی و گشتالت متفاوت ارائه شده و مورد سنجش قرار گرفته است. نتیجه ی این داوری نشان داده است که ضمن اهمیت بالاتر بودن درصد خوشنویسان انتخاب کننده بهترین ترکیب، اکثریت افراد خوشنویس و غیرخوشنویس شرکت کننده در نظرسنجی، همان ترکیبی را انتخاب کرده اند که یک خوشنویس چیره دست خلق نموده است. لذا ارتباط دو سویه ی اجرای اثر و نقد اثر خوشنویسی با اصول نظریه گشتالت مشخص شده است.
کتیبه های نستعلیق عمارت مسعودیه و بررسی انتساب آن ها به زرین قلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
61 - 70
حوزه های تخصصی:
باغ عمارت مسعودیه به دستور مسعود میرزا، ملقب به ظل السلطان در سال ۱۲۹۵ ه.ق . و به سرکاری رضاقلی خان و سایر هنرمندان طراز اول دوران، بنا شده است . کتیبه های این مجموعه که تماماً به خط نستعلیق نگارش شده اند، علاوه بر کیفیت بالای هنری، بازنمودی از تاریخچه بنا و جایگاه بانی آن از طریق محتوای متون است. هدف از این پژوهش، بررسی نقش کتیبه ها به عنوان عناصر تزیینی، محل نصب کتیبه ها، شیوه نگارش خطوط نستعلیق به ویژه کتیبه نادر نگاشته شده توسط عبدالحسین زرین قلم و نیز مضمون متون و اشعار کتیبه ها به عنوان نمودی از تاریخچه کمتر دیده شده این عمارت است. در این پژوهش با راهبرد تفسیری–تاریخی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی و با رویکردی کیفی، ابتدا به بررسی میدانی از طریق عکاسی و مستندنگاری کتیبه های عمارت مسعودیه پرداخته شد و بر مبنای مدارک تصویری و نوشتاری کتابخانه ای، به خوانش متون کتیبه ها و شناخت کتیبه نگاران این آثار و مقایسه تطبیقی با دیگر آثار این هنرمندان پرداخته شد. با توجه به نوع خط، ترکیب بندی و تاریخ نگارش خطوط، پرسش کلیدی این پژوهش در کنار مرور کتیبه های ارزشمند این بنا، بررسی انتساب دیگر کتیبه های بدون رقم این مجموعه به عبدالحسین زرین قلم یا دیگر هنرمندان بزرگ این دوره همچون میرزاغلامرضا بوده است. نتیجه پژوهش حاکی از احتمال انتساب سایر کتیبه های بدون رقم عمارت مسعودیه به زرین قلم است.
مطالعه شیوه قلم گذاری درآثارچلیپای سیّد علی خان تبریزی بر پایه حُسنِ تشکیل مفردات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
121 - 141
حوزه های تخصصی:
هنر ایران و به ویژه خوشنویسی جایگاه خاصی در دوره 120 ساله تیموری داشت. از سنه 920 ه . اغلب استادان این فن، از هرات به تبریز آمده و به دربار شاه اسماعیل صفوی پیوستند. خط نستعلیق در هند، نخستین بار در عهد شاهان مغول، هنگام حمله بابر در سنه 932 ه . به این سرزمین و به واسطه همراهی چند تن از خوشنویسان با وی رواج پیدا کرد؛ درنتیجه حمایت ؛ عده زیادی از خوشنویسان ایران به این سرزمین مهاجرت کردند، ازجمله معاریف این خوشنویسان؛ سیدعلی خان تبریزی است. جواهر رقم (زنده در 1094 ق.) در اواخر دوران فرمانروایی اورنگ زیب (1118- 1067 ه . ق) به هندوستان آمد و اورنگ زیب که خود در خط شاگرد او بود؛ وی را برای تعلیم خط به دیگر شاهزادگان نیز برگزید. هدف اصلی پژوهش علاوه بر شناخت مبانی و اصول خوشنویسی خط نستعلیق و بررسی تحول خوشنویسی از اواخر دوره تیموری تا گسترش آن در هندوستان و نیز معرفی جایگاه تبریز و هنرمندان نستعلیق نویس تأثیرگذار تبریزی؛ مطالعه شیوه قلم گذاری آثار سیدعلی خان تبریزی بر پایه حُسن تشکیل مفردات است. سؤال های تحقیق بدین شرح است: 1. اصول و نسبت از قواعد حُسن تشکیل در آثار سیدعلی خان تبریزی چگونه رعایت شده است؟ 2. نحوه قلم گذاری نقطه و مفردات در آثار سیدعلی خان تبریزی چگونه است؟ روش تحقیق این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده و از نوع تحقیقات کاربردی و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت آماری، اندازه گیری رایانه ای، کتابخانه ای و همچنین بر اساس مشاهده و بررسی بصری یافته های شخصی نگارندگان استوار است. نتایج بررسی های پژوهش نشان داد نقطه در شیوه جواهر رقم علاوه بر ایستایی دارای انرژی ثابت و متمرکز است و همچنین شیب نقطه ها در بهترین حالت خود نگاشته شده که همین ویژگی در گیرایی بصری نقطه ها تأثیر فروانی دارد. از نکات قابل توجه زاویه شیب متفاوت اما متناسب حروف است. ارائه ضعف و قوت ها در اجرای حروف نزدیک بوده و همین امر موجب ایجاد تناسب بیشتری در خطوط شده است. بررسی نمونه آثار جواهر رقم نشانگر آن است که ابعاد و اندازه حرف ها توازن خوبی دارند و صافی حرکت قلم چشمگیر است. باید این نکته را هم متذکر شد که برخی از این ویژگی ها همچون قلم گذاری (زاویه نوشتن هر حرف)، در طول زندگی هنرمند خوشنویس به ندرت تغییر محسوسی پیدا می کند درحالی که کیفیت خوشنویسی در سال های مختلف همراه با فرازوفرود بوده است.
جایگاه علی ابن ابیطالب در رؤیای سلطان علی مشهدی بر اساس نظریه وحی فارابی
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳)
125 - 132
حوزه های تخصصی:
سلطان علی مشهدی، خوشنویس شهیر عهد تیموری و بزرگ استاد قلم نستعلیق که نامش بر تارک هنر ایران زمین نقش بسته، در رساله پرآوازه خویش، صراط السطور، چنین مذکور داشته که نیّت روزه علی ابن ابیطالب(ع) کرده، شبی در عالم رؤیا (خواب)، علی ابن ابیطالب(ع) به خواب او آمده و اسرار خط به وی آموخته است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی و از طریق مطالعات اسنادی و منابع کتابخانه ای صورت گرفته، می کوشد با تفسیر روایت رؤیای سلطان علی مشهدی بر مبنای نظریه وحی حکیم ابونصر فارابی، جایگاه علی ابن ابیطالب(ع) را در رؤیای محل بحث مورد واکاوی قرار داده، تأویل نماید. فارابی، مؤسس فلسفه اسلامی، نخستین فیلسوف در سیر تاریخ فلسفه اسلامی است که به نحوی روشمند، به تبیین مسئله وحی پرداخته، با توسل به رؤیا، امکان تجربه وحیانی را تبیین می نماید. بیانی که در تاریخ فلسفه اسلامی تبدیل به بنیاد اندیشه فلاسفه بزرگ اسلامی گشته، پرورانده و به اوج خود می رسد. این مقاله در پی پاسخ به پرسش چیستی جایگاه علی ابن ابیطالب(ع) در رؤیای سلطان علی مشهدی بر مبنای نظریه وحی فارابی، ابتدا با نگاهی اجمالی به آراء فارابی خاصّه نظریه وحی وی پرداخته، در ادامه با گزارش روایت رؤیای یادشده و همچنین بسترهای فکری آن به مسیر خود ادامه می دهد. در گام بعدی، پژوهش کنونی جایگاه علی ابن ابیطالب(ع) را بر اساس آراء ابونصر فارابی و بر مبنای نظریه وحی او مورد مطالعه قرار داده، سرانجام نشان می دهد که علی ابن ابیطالب(ع) در روایت رؤیای مذکور در مقام عقل فعال (عقل دهم) ظاهر شده، حلقه وصل عالم ملک با ملکوت و همچنین طریق انتقال معرفت و فیض الهی به قلب و جان هنرمند خوشنویس است.
کنکاشی در اصول خوشنویسی حاکم بر آثار چلیپا و کتیبه نگاری محمدصالح اصفهانی، براساس سه نظام کرسی، ترکیب و وزن بصری
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
313 - 338
حوزه های تخصصی:
محمدصالح اصفهانی، یکی از خوشنویسان و کتیبه نویسان مطرح دوره صفوی، حکومت شاه سلیمان و شاه سلطان حسین بوده است. براساس یافته ها، تعداد قابل توجهی از کتیبه های نستعلیق موجود در بناهای شهر اصفهان متعلق به وی است. افزون بر این، از محمدصالح، قطعات چلیپا نیز موجود است. بر این اساس، در مطالعات حوزه خوشنویسی و دست یابی به شیوه های تحلیل در آن، بررسی آثار وی حائز اهمیت است. هدف از این پژوهش، بررسی تفاوت های موجود میان قطعات چلیپا و کتیبه نگاری های محمدصالح اصفهانی در سه نظام کرسی، ترکیب و وزن بصری است. پرسش این است که، تفاوت های میان قطعات چلیپا و کتیبه نگاری های محمدصالح اصفهانی بنابر اصول حاکم بر خوشنویسی در سه نظام کرسی، ترکیب و وزن بصری چیست ؟ و دلایل آن ها کدام اند؟ فرضیه این پژوهش بیانگر این است که میان قطعات چلیپا و کتیبه نگاری محمدصالح تفاوت هایی وجود دارد که با توجه به اصول حاکم در سه نظام خوشنویسی ذکرشده، قابل شناخت و بررسی است. این نوشتار به روش توصیفی-تحلیلی و با مطالعه نمونه آثار محمدصالح اصفهانی، ازجمله کتیبه های موجود در سه بنای شهر اصفهان (مدرسه چهارباغ، امامزاده اسماعیل و سنگ قبر آرامگاه صائب تبریزی) و چند قطعه دست نویس (موجود در منابع موزه ای و کتابخانه ای) و استفاده از منابع کتابخانه ای تدوین شده است. نتایج پژوهش بیان می کند که تفاوت هایی در به کار بستن اصول خوشنویسی در سه نظام کرسی، ترکیب و وزن بصری در قطعات چلیپا و کتیبه ها وجود دارد که دلایل مختلفی ازجمله: محتوای متن، محدودیت های اجرا، دانگ قلم، سطح متناسب برای اجرای قطعه یا کتیبه و... بر آن تأثیرگذار است و محمدصالح اصفهانی با آگاهی و براساس دلایل مطرح شده، روش و اصول متفاوتی برای خوشنویسی آثار چلیپا و کتیبه نگاری آثار خود اتخاذ کرده است.